مازاد چیست؟ دلایل و اثرات
مازاد Surplus
مازاد مقدار دارایی یا منبعی را توصیف می کند که بیش از بخشی است که به طور فعال استفاده می شود. مازاد می تواند به مجموعه ای از اقلام مختلف از جمله درآمد، سود، سرمایه و کالا اشاره داشته باشد.
در زمینه موجودی، مازاد محصولاتی را توصیف میکند که در قفسههای فروشگاه باقی میمانند و خریداری نشدهاند. در زمینه های بودجه ای، مازاد زمانی رخ می دهد که درآمد حاصل از هزینه های پرداخت شده بیشتر باشد. مازاد بودجه همچنین میتواند در داخل دولتها رخ دهد که پس از تأمین مالی کامل همه برنامههای دولتی، درآمد مالیاتی باقیمانده وجود داشته باشد.
مازاد لزوماً مطلوب نیست. برای مثال، تولیدکنندهای که تقاضای آتی را برای یک محصول معین بیش از حد پیشبینی میکند، ممکن است تعداد زیادی واحد فروخته نشده ایجاد کند، که در نتیجه ممکن است به ضرر مالی سهماهه یا سالانه کمک کند. مازاد کالاهای فاسدشدنی مانند غلات میتواند باعث زیان دائمی شود، زیرا موجودی کالا خراب میشود و اقلام غیرقابل فروش میشوند.
به طور خلاصه:
- مازاد، سطحی از دارایی را توصیف می کند که از قسمت استفاده شده بیشتر است.
- مازاد موجودی زمانی رخ می دهد که محصولات فروخته نشده باقی می مانند.
- مازاد بودجه زمانی رخ می دهد که درآمد حاصل از هزینه های پرداخت شده بیشتر باشد.
- Surplus ناشی از قطع ارتباط بین عرضه و تقاضا برای یک محصول است، یا زمانی که برخی از افراد مایل به پرداخت بیشتر برای یک محصول نسبت به سایر مصرف کنندگان هستند.
- به طور معمول، مازاد باعث عدم تعادل بازار در عرضه و تقاضای یک محصول می شود. این عدم تعادل گاهی اوقات می تواند به این معنی باشد که محصول نمی تواند به طور موثر در بازار جریان یابد.
مازاد اقتصادی
دو نوع مازاد اقتصادی وجود دارد: مازاد مصرف و مازاد تولید کننده. به عنوان یک قاعده، مازاد مصرف کننده و مازاد تولید کننده متقابلاً منحصر به فرد هستند، به این ترتیب که آنچه برای یکی خوب است برای دیگری بد است.
مازاد مصرف کننده
زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک محصول یا خدمات کمتر از بالاترین قیمتی باشد که مصرفکننده میخواهد بپردازد. حراجی را در نظر بگیرید، جایی که یک خریدار برای نقاشی خاصی که دوست دارد، محدودیت قیمتی را در ذهن خود نگه می دارد که از آن تجاوز نمی کند. اگر این خریدار در نهایت اثر هنری را با قیمتی کمتر از حد از پیش تعیین شده خود خریداری کند، مازاد مصرف کننده رخ می دهد.
در مثالی دیگر، بیایید قیمت هر بشکه نفت را در نظر بگیریم که باعث میشود قیمت بنزین کمتر از قیمتی باشد که راننده به پمپاژ کردن آن عادت دارد. در این صورت مصرف کننده با مازاد سود می برد.
مازاد تولید کننده
زمانی اتفاق میافتد که کالاها با قیمتی بالاتر از پایینترین قیمتی که تولیدکننده مایل بود به آن بفروشد، فروخته میشود. در همین زمینه حراج، اگر یک خانه حراج پیشنهاد افتتاحیه را با کمترین قیمت تعیین کند، به راحتی میتواند یک تابلو را بفروشد، اگر خریداران یک جنگ پیشنهادی ایجاد کنند، مازاد تولیدکننده رخ میدهد و در نتیجه باعث میشود که کالا با قیمتی بالاتر، بسیار بالاتر از قیمت، به فروش برسد.
دلایل
Surplus زمانی اتفاق می افتد که نوعی گسست بین عرضه و تقاضا برای یک محصول وجود داشته باشد، یا زمانی که برخی از افراد مایلند برای یک محصول بیشتر از دیگران بپردازند. به طور فرضی، اگر برای یک عروسک محبوب، قیمت مشخصی وجود داشت که همه متفق القول انتظار داشتند و مایل به پرداخت آن بودند، نه مازاد و نه کمبودی اتفاق می افتاد. اما این به ندرت در عمل اتفاق می افتد، زیرا افراد و مشاغل مختلف آستانه قیمت های متفاوتی دارند چه هنگام خرید و چه در هنگام فروش.
فروشندگان دائماً در حال رقابت با سایر فروشندگان برای جابجایی هر چه بیشتر محصول با بهترین ارزش هستند. اگر تقاضا برای محصول افزایش یابد، ممکن است عرضهکنندهای که کمترین قیمت را ارائه میکند، تمام شود، که منجر به افزایش قیمت عمومی در بازار میشود و باعث مازاد تولیدکننده میشود. اگر قیمتها پایین بیاید و عرضه بالا باشد، اما تقاضای کافی وجود نداشته باشد و در نتیجه مازاد مصرفکننده را به همراه داشته باشد، برعکس اتفاق میافتد.
Surplus اغلب زمانی رخ می دهد که هزینه یک محصول در ابتدا بسیار بالا تعیین شده باشد و هیچ کس حاضر به پرداخت آن قیمت نباشد. در چنین مواردی، شرکتها اغلب محصول را با هزینه کمتری نسبت به آنچه که در ابتدا انتظار میرفت به فروش میرسانند تا سهام را جابهجا کنند. سال ۲۰۰۱ آخرین سالی بود که دولت فدرال ایالات متحده مازاد بودجه داشت.
اثرات
وقتی Surplus اقتصادی رخ می دهد به این معنی است که عرضه، تقاضا و قیمت ها از تعادل خارج شده اند. این بدان معناست که احتمالاً چیزی برای ایجاد تعادل تغییر خواهد کرد.
در تئوری، اگر عرضه بیشتر از تقاضا باشد، قیمت ها باید کاهش یابد تا زمانی که تقاضای مصرف کننده با سطح عرضه عرضه شده مطابقت پیدا کند. به نوبه خود، کاهش قیمت ها باعث کاهش تولید و کاهش عرضه می شود.
در نهایت قیمت، عرضه و تقاضا به تعادل می رسند. در واقعیت، ممکن است به دلیل عوامل خارجی مانند مالیات یا هزینه مواد خام، تعادل کاملی وجود نداشته باشد.
مازاد بودجه به این معنی است که یک سازمان بیش از آنچه که قصد دارد هزینه کند پول دارد. مازاد بودجه چیز خوبی است. این به سازمان انعطاف بیشتری برای افزایش هزینه های خود می دهد و امکان سرمایه گذاری یا هزینه های اضافی را فراهم می کند. شخص، گروه یا دولت نیز می تواند تصمیم بگیرد که مازاد نقدی خود را پس انداز کند و به آن اجازه دهد کسری بودجه را در آینده پوشش دهد.
نتایج
Surplus باعث عدم تعادل بازار در عرضه و تقاضای یک محصول می شود. این عدم تعادل به این معنی است که محصول نمی تواند به طور موثر در بازار جریان یابد. خوشبختانه، چرخه مازاد و کمبود راهی برای متعادل کردن خود دارد.
گاهی اوقات برای رفع این عدم تعادل، دولت وارد عمل میشود و کف قیمتی را اعمال میکند یا حداقل قیمتی را تعیین میکند که یک کالا باید در ازای آن فروخته شود. این اغلب منجر به برچسبهای قیمتی بالاتر از آنچه مصرفکنندگان میپردازند، میشود و در نتیجه به سود کسبوکارها میشود.
اغلب اوقات، مداخله دولت ضروری نیست، زیرا این عدم تعادل به طور طبیعی اصلاح می شود. وقتی تولیدکنندگان مازاد عرضه دارند، باید محصول را با قیمت کمتری بفروشند. در نتیجه، اکنون که ارزان تر است، مصرف کنندگان بیشتری محصول را خریداری می کنند.
اگر تولیدکنندگان نتوانند تقاضای مصرف کننده را برآورده کنند، این امر منجر به کمبود عرضه می شود. کمبود عرضه باعث میشود قیمتها دوباره بالا برود و در نتیجه مصرفکنندگان را به دلیل قیمتهای بالا از محصولات دور کنند و این چرخه ادامه پیدا کند.
مازاد بودجه در دوره های رشد اقتصادی پیش بینی می شود. در طول رکود، زمانی که تقاضای مصرف کننده کاهش می یابد، کسری بودجه معمولاً به دنبال آن است.
مازاد در مقابل کسری
کسری در اصل مخالف مازاد است. کسری زمانی اتفاق میافتد که هزینهها از درآمدها بیشتر شود ، واردات بیش از صادرات باشد یا بدهیها از داراییها بیشتر شود که منجر به تراز منفی میشود. همانطور که مازاد همیشه یک علامت مثبت نیست، کسری بودجه همیشه ناخواسته یا نشانه یک دولت یا تجارتی نیست که در مشکل مالی است.
کسبوکارها ممکن است عمداً کسری بودجه داشته باشند تا فرصتهای درآمدی آینده را به حداکثر برسانند مانند حفظ کارمندان در ماههای آهسته برای اطمینان از وجود نیروی کار کافی در زمانهای شلوغتر.
در ظاهر، Surplus بر کسری ارجحیت دارد. با این حال، این یک فرض بیش از حد ساده است. به عنوان مثال، کسری تجاری ذاتا بد نیست، زیرا می تواند نشان دهنده یک اقتصاد قوی باشد.
کسری ها در صورتی که به درستی مدیریت نشوند یا همراه با مقدار زیادی بدهی باشند، خطراتی را به همراه خواهند داشت. در دنیای شرکتها، کسری بودجه برای مدت طولانی میتواند ارزش سهام شرکت را کاهش دهد یا حتی آن را از کار بیاندازد.
مثالی از مازاد چیست؟
این مثال از مازاد مصرف کننده را در نظر بگیرید. فرض کنید که شما یک بلیط هواپیما برای پرواز به میامی در هفته تعطیلات مدرسه به قیمت ۱۰۰ دلار خریداری کرده اید، اما انتظار داشتید و می خواهید برای یک بلیط ۳۰۰ دلار بپردازید. ۲۰۰ دلار نشان دهنده مازاد مصرف کننده شما است.
مازاد در اقتصاد چیست؟
مازاد اقتصادی شامل مازاد مصرف کننده و مازاد تولید کننده است. مازاد مصرف کننده زمانی رخ می دهد که قیمت یک محصول یا خدمات کمتر از بالاترین قیمتی باشد که مصرف کننده با میل خود می پردازد. مازاد تولیدکننده زمانی است که کالاها با قیمتی بالاتر از کمترین قیمتی که تولیدکننده مایل به فروش آن بوده به فروش می رسد.
حراج مازاد چیست؟
اموال مازاد اموالی است که دولت به آن نیاز ندارد. دارایی های شخصی شامل دارایی هایی از تجهیزات اداری و مبلمان گرفته تا تجهیزات علمی، ماشین آلات سنگین، هواپیما، کشتی و وسایل نقلیه است. اگر این ملک را نتوان به یک سازمان دولتی یا عمومی یا سازمان غیرانتفاعی اهدا کرد، عموم مردم می توانند آن را در مزایده خریداری کنند.
چگونه مازاد را محاسبه می کنید؟
Surplus مقداری از دارایی یا منبعی است که بیش از بخشی است که استفاده می شود. برای محاسبه مازاد مصرفکننده، فقط باید قیمت واقعی مصرفکننده را با مبلغی که مایل به پرداخت آن بود کم کرد.
نتیجه
مازاد، به طور کلی زمانی رخ می دهد که چیزی بیش از نیاز وجود داشته باشد. در نگاه اول، ممکن است برای همه مثبت به نظر برسد. با این حال، در واقعیت، زمانی که بین عرضه و تقاضا گسست وجود داشته باشد، ناگزیر کسی آسیب می بیند و همیشه پایان خوبی ندارد.
به عنوان مثال، زمانی که یک کسب و کار دارای سهام مازاد است و مجبور می شود قیمت ها را کاهش دهد تا آنچه را که نمی تواند بفروشد، تخلیه کند، سود آن تنگ می شود و سهامداران آن متضرر می شوند در حالی که مصرف کنندگان با خوشحالی سرمایه گذاری می کنند.
برعکس، مازاد تولیدکننده برعکس عمل میکند و به سود کسبوکار است و درآمد مصرفکنندگان را کاهش میدهد. در حالت ایده آل، تعادل برقرار می شود تا همه طرف ها راضی نگه دارند. با این حال، گاهی اوقات پویایی بازار می تواند منحرف شود و اگر تعادل به موقع برقرار نشود ، منجر به رکود بدی شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.