اقتصاد فعال چیست؟ یک اقتصاد فعال چه ویژگی هایی دارد؟
اقتصاد فعال
اقتصاد فعال مفهومی است که به سیستمی از سیاستها، نهادها و سازوکارهایی اطلاق میشود که بهجای موضعگیری منفعل در برابر شرایط بازار، با مداخلات هدفمند و سازنده، به دنبال هدایت، تنظیم و بهبود فرایندهای اقتصادی هستند.
برخلاف اقتصاد منفعل که عمدتاً به سازوکار عرضه و تقاضا بسنده میکند، اقتصاد فعال با بهکارگیری ابزارهای مختلف مالی، پولی، صنعتی و نهادی، برای ایجاد اشتغال، رشد پایدار، ارتقای عدالت اجتماعی و افزایش بهرهوری تلاش میکند.
مفهوم اقتصاد فعال
اقتصاد فعال به ساختاری گفته میشود که در آن دولت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی نهتنها بهطور همزمان، بلکه به شکلی پویا و هدفمند در فرایندهای اقتصادی مشارکت دارند. برخلاف مدلهایی که حضور دولت را به حداقل ممکن محدود میکنند و تنها به سازوکار بازار تکیه دارند، در اقتصاد فعال، نقش دولت فراتر از نظارت صرف است و بهعنوان نیروی محرکهی توسعه وارد عمل میشود.
در چنین ساختاری:
- سیاستگذاری صنعتی با هدف هدایت منابع به سوی بخشهای کلیدی و آیندهدار انجام میشود.
- حمایتهای مالی، اعتباری یا تعرفهای بهگونهای طراحی میشوند که مزیت رقابتی برای بخشهای راهبردی ایجاد شود.
- نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی نهتنها شناسایی، بلکه با استفاده از ابزارهایی مانند مالیاتگذاری تصاعدی، سیاستهای بازتوزیعی و سرمایهگذاری عمومی کاهش داده میشوند.
- دولت بهجای کنارهگیری، بهعنوان هماهنگکنندهی مسیر رشد و توسعه ایفای نقش میکند.
ویژگیهای اقتصاد فعال
مداخله هوشمندانه دولت
در اقتصاد فعال، برخلاف مدلهایی که به رهاسازی کامل بازار اعتقاد دارند، دولت نقش فعالی در هدایت اقتصاد ایفا میکند. این مداخله، نه بهصورت تصدیگری مطلق، بلکه بهصورت هدفمند و حسابشده صورت میگیرد. برای مثال، حمایت از صنایع نوپا و فناورانه، اختصاص یارانه به تحقیقات علمی، اعمال سیاستهای ارزی حمایتی برای صادرات یا مشارکت مستقیم دولت در پروژههای زیرساختی مانند حملونقل و انرژی، از جمله ابزارهایی هستند که در این نوع اقتصاد بهکار میروند.
تمرکز بر توسعه انسانی
اقتصاد فعال، رشد را صرفاً بهمعنای افزایش تولید و درآمد نمیداند، بلکه ارتقای کیفیت زندگی و توانمندسازی مردم را در اولویت قرار میدهد. از این منظر، سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت، مهارتآموزی و تأمین اجتماعی نهتنها هزینه محسوب نمیشود، بلکه زیرساخت اصلی توسعه پایدار تلقی میگردد. نیروی انسانی سالم، آموزشدیده و توانمند، موتور محرک هر نوع پیشرفت اقتصادی است.
تنظیم مؤثر بازارها
در چنین مدلی، بازارها بهطور کامل آزاد گذاشته نمیشوند، بلکه با هدف ایجاد رقابت سالم، جلوگیری از انحصار و اطمینان از شفافیت، توسط نهادهای مستقل نظارت میشوند. این نهادها با داشتن اختیار قانونی و پاسخگویی عمومی، بر فعالیت بازارهای کلیدی مانند انرژی، بازار کار، بازار مالی و فناوری نظارت دارند تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری کنند و زمینه را برای رقابت منصفانه فراهم کنند.
توجه به عدالت اجتماعی
در اقتصاد فعال، رشد اقتصادی بدون توجه به عدالت، کافی تلقی نمیشود. سیاستگذاران در پی آن هستند که نهتنها میزان تولید ناخالص داخلی را افزایش دهند، بلکه توزیع عادلانهتری از درآمد، فرصتهای شغلی و منابع را رقم بزنند. هدف نهایی، کاهش فاصلههای طبقاتی، ارتقای کیفیت زندگی طبقات پایینتر و ایجاد احساس مشارکت و تعلق اجتماعی در همه گروههاست.

چالشها و الزامات موفقیت اقتصاد فعال
اگرچه اقتصاد فعال میتواند مزایای چشمگیری را برای کشورها به همراه داشته باشد، اما پیادهسازی آن بدون توجه به چندین عنصر کلیدی ممکن است با مشکلات جدی روبرو شود. این مشکلات معمولاً ناشی از فقدان شفافیت، پاسخگویی، و ضعف در کارایی نهادهای اجرایی است که میتواند به رانتجویی، فساد، و ناکارآمدی منجر شود.
در نتیجه، برای تحقق موفقیتآمیز اقتصاد فعال و بهرهبرداری کامل از پتانسیلهای آن، توجه به پیششرطهای حیاتی و الزامات مختلف ضروری است:
استقلال نهادهای نظارتی و قضائی
برای جلوگیری از فساد و سوءاستفاده از قدرت، ضروری است که نهادهای نظارتی و قضائی کاملاً مستقل عمل کنند. این نهادها باید قادر باشند بدون هیچگونه فشار سیاسی یا اقتصادی، به نظارت و اعمال قانون در زمینههای مختلف اقتصادی بپردازند. استقلال این نهادها نهتنها موجب شفافیت در اجرای سیاستهای اقتصادی میشود بلکه تضمینکننده عدالت در تقسیم منابع و جلوگیری از رانتجویی است.
نظام بودجهریزی شفاف و مشارکتی
نظام بودجهریزی باید بهگونهای طراحی شود که نه تنها شفاف باشد، بلکه فرآیند آن بهطور فعال و گستردهای توسط نهادهای دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی نظارت و مشارکت شود. مشارکت در فرآیند بودجهریزی، اعتماد عمومی را افزایش داده و اطمینان حاصل میکند که تخصیص منابع بهطور مؤثر و مطابق با نیازهای واقعی کشور انجام میشود.
مبارزه جدی با رانت و فساد
یکی از بزرگترین تهدیدهای پیش روی اقتصاد فعال، وجود رانت و فساد در فرآیندهای اقتصادی است. برای موفقیت در این مسیر، نیاز به مبارزه جدی و مستمر با این پدیدهها وجود دارد.
این مبارزه میتواند شامل ایجاد قوانین سختگیرانه، تقویت سیستمهای نظارتی، و استفاده از تکنولوژیهای جدید مانند بلاکچین برای افزایش شفافیت باشد. مقابله با فساد نه تنها به بهبود فضای کسبوکار کمک میکند، بلکه موجب افزایش اعتماد عمومی به سیاستهای دولت میشود.
تکیه بر داده و پژوهش در تصمیمگیریها
اتخاذ تصمیمات اقتصادی باید مبتنی بر دادهها و پژوهشهای علمی باشد. در این راستا، استفاده از دادههای بهروز، تحلیلهای دقیق و تحقیقات اقتصادی، به تصمیمگیرندگان کمک میکند تا برنامهها و سیاستهای خود را با توجه به نیازهای واقعی و شرایط موجود طراحی کنند. این رویکرد علمی باعث میشود که سیاستهای اتخاذ شده واقعبینانه، قابل اجرا و مؤثر باشند.
ارتباط مؤثر با بخش خصوصی و جامعه مدنی
برای پیادهسازی موفقیتآمیز اقتصاد فعال، نیاز است که ارتباطات نزدیک و مؤثری با بخش خصوصی و جامعه مدنی برقرار شود. این ارتباطات به دولتها کمک میکند تا از نیازها و مشکلات واقعی جامعه و بخش خصوصی آگاه شوند و سیاستها و اقدامات خود را بر اساس آن طراحی کنند. از سوی دیگر، بخش خصوصی و جامعه مدنی نیز میتوانند با پیشنهادات و انتقادات سازنده، در بهبود روندهای اقتصادی نقش ایفا کنند.
در نهایت، موفقیت اقتصاد فعال تنها در صورتی محقق میشود که این الزامات بهطور جدی و هماهنگ اجرا شوند. در غیر این صورت، ممکن است این سیستم بهجای ایجاد رشد و رفاه پایدار، به بستر فساد و ناکارآمدی تبدیل شود.
ابزارهای سیاستگذاری در اقتصاد فعال
اقتصاد فعال با بهرهگیری از مجموعهای از سیاستها و مداخلههای هدفمند، تلاش میکند بین کارایی بازار و عدالت اجتماعی توازن برقرار کند.
مهمترین ابزارهای آن عبارتاند از:
- سیاست مالی پویا: استفاده از بودجه عمومی برای سرمایهگذاری در زیرساختها، آموزش، سلامت و حمایت از اقشار آسیبپذیر با هدف کاهش نابرابری اجتماعی و افزایش تقاضای مؤثر.
- سیاست پولی انبساطی هوشمند: تنظیم نرخ بهره و نقدینگی برای تحریک سرمایهگذاری، کنترل رکود و جلوگیری از نوسانات شدید اقتصادی، بدون دامن زدن به تورم ساختاری.
- سیاست صنعتی فعال: شناسایی و حمایت هدفمند از بخشهای کلیدی اقتصاد (مانند فناوریهای نوین یا انرژیهای تجدیدپذیر) از طریق یارانه، تعرفه، اعتبارات ترجیحی یا تنظیمگری پیشبرنده.
- سیاست ارزی پایدار: تثبیت نرخ ارز با هدف کنترل تورم وارداتی، حفظ قدرت خرید داخلی، تقویت صادرات و کاستن از بیثباتی ناشی از شوکهای خارجی.
- سیاست اجتماعی مکمل: توسعه پوششهای بیمهای، حمایت از بازنشستگان، و توانمندسازی گروههای حاشیهنشین – بهویژه زنان و جوانان – برای پیوند دادن عدالت اجتماعی با رشد اقتصادی.
نمونههایی از پیادهسازی اقتصاد فعال
کارآمدی اقتصاد فعال نه در نظریه، بلکه در تجربه کشورهایی ثابت شده است که توانستهاند با ترکیب هوشمند سیاستهای عمومی و مکانیزمهای بازار، مسیر توسعه را طی کنند.
در این میان، چند الگوی شاخص تاریخی و معاصر قابل اشارهاند:
- آلمان پس از جنگ جهانی دوم: در پی ویرانیهای جنگ، آلمان غربی به جای اتکای صرف بر بازار آزاد، رویکردی فعال در پیش گرفت. دولت با سیاستهای صنعتی هدفمند، بازسازی زیرساختها، ایجاد نظام آموزش دوگانه، و نهادسازی در بازار کار – از جمله مشارکت اتحادیهها در تصمیمگیری اقتصادی – زمینهساز جهش صنعتی و ادغام موفق در اقتصاد جهانی شد. این الگو بعدها به عنوان «اقتصاد اجتماعی بازار» شناخته شد.
- کره جنوبی و تایوان: در دهههای 1960 تا 1980، این کشورها با دخالتهای سنجیده دولت در تخصیص اعتبار، کنترل نرخ ارز، ایجاد شهرکهای صنعتی و هدایت منابع به صنایع صادراتمحور، جهش بزرگی از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی را تجربه کردند. نقش دولت در شناسایی مزیتهای بالقوه، آموزش نیروی کار و حمایت از بنگاههای نوآور، کلید موفقیت آنها در تبدیل شدن به قدرتهای فناوری و صنعتی بود.
- چین در قرن بیستویکم: اگرچه چین به ظاهر دارای ساختار اقتصاد بازار است، اما نقش دولت در تعیین اولویتهای سرمایهگذاری، حمایت از شرکتهای ملی، مدیریت سیستم بانکی، سیاستهای ارزی و حتی هدایت تقاضای مصرفکننده همچنان برجسته است. این ترکیب از برنامهریزی مرکزی با عناصر بازار، الگویی از «سرمایهداری دولتی» پدید آورده که نمونهای برجسته از اقتصاد فعال در جهان امروز است.

نقش اقتصاد فعال در کشورهای در حال توسعه
کشورهای در حال توسعه با چالشهای ساختاری متعددی روبرو هستند که اجرای آزاد بازار در آنها را با اختلالاتی جدی مواجه میکند. از جمله این چالشها میتوان به نبود زیرساختهای مناسب، ضعف نهادهای حکومتی و قضائی، شکافهای اجتماعی گسترده، و فقدان برنامههای توسعه هدفمند اشاره کرد.
در این شرایط، اقتصاد فعال بهعنوان یک ابزار کلیدی، نه تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای پیشرفت این کشورهاست. بدون راهبری هدفمند منابع و حمایتهای مناسب، دستیابی به اهداف توسعهای مانند عدالت اجتماعی، رشد پایدار، و بهرهوری به دشواری خواهد بود.
در این بسترها، اقتصاد فعال میتواند در ابعاد مختلف نقشآفرینی کند:
- الگوهای توسعه بومی ایجاد کند: اقتصاد فعال با توجه به ویژگیها و شرایط خاص هر کشور میتواند الگوهای توسعه بومی طراحی کند که به منابع داخلی، توانمندیهای انسانی، و مزیتهای نسبی توجه داشته باشد. بهجای تلاش برای کپیبرداری از مدلهای توسعه کشورهای پیشرفته، این کشورها میتوانند از سیاستهای هدایتشده برای شکلدهی به اقتصادی متناسب با شرایط و نیازهای خود استفاده کنند.
- مانع وابستگی به خامفروشی شود: اقتصاد فعال به کشورهای در حال توسعه کمک میکند تا از وابستگی به صادرات مواد خام رهایی یابند. این امر با حمایت از صنایع نوظهور، توسعه فناوری، و ایجاد صنایع با ارزش افزوده بالا تحقق مییابد. بهویژه، سرمایهگذاری در بخشهای صنعت، فناوری و تولید میتواند به رشد بخشهای غیرخامفروشی کمک کرده و از بحرانهای مرتبط با نوسانات قیمت مواد خام جلوگیری کند.
- اقتصاد را در برابر شوکهای بیرونی مقاوم کند: یکی از ویژگیهای بارز اقتصاد فعال، تقویت تابآوری اقتصاد در برابر بحرانهای جهانی است. از طریق تنوع منابع درآمدی، ایجاد زیرساختهای مقاوم، و سیاستهای مالی و ارزی متوازن، این کشورها میتوانند در برابر بحرانهای اقتصادی، تحریمها یا نوسانات جهانی ایستادگی کنند. در این راستا، بهبود و تکمیل شبکههای تأمین داخلی و متنوعسازی بخشهای اقتصادی، از مهمترین اقدامات دولتها محسوب میشود.
- نابرابریهای تاریخی را اصلاح کند: در کشورهای در حال توسعه، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی یکی از چالشهای اصلی است. اقتصاد فعال با استفاده از ابزارهای سیاستی مانند سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت، و تأمین اجتماعی، میتواند به کاهش این نابرابریها کمک کند. حمایت از اقشار آسیبپذیر، توسعه برنامههای حمایت از کارآفرینی محلی و ترویج فرصتهای برابر در بازار کار ازجمله اقدامات مؤثر برای مقابله با نابرابریهای تاریخی است.
در نتیجه، اقتصاد فعال در کشورهای در حال توسعه نه تنها بهعنوان یک رویکرد برای بهبود وضعیت اقتصادی، بلکه بهعنوان ابزاری برای تقویت استقلال اقتصادی و اجتماعی، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، و بهبود کیفیت زندگی مردم اهمیت دارد.
نقش فناوری و نوآوری در اقتصاد فعال
فناوری و نوآوری بهعنوان موتورهای اصلی پیشرفت در دنیای امروز شناخته میشوند و نقشی اساسی در موفقیت و پویایی اقتصاد فعال ایفا میکنند. این فناوریها با تسهیل بهرهوری، کاهش هزینهها، و بهبود فرآیندهای اقتصادی، توانستهاند بازارهای جهانی را بهطور چشمگیری تحت تأثیر قرار دهند.
در ادامه، به برخی از حوزههای کلیدی فناوری و نوآوری که در اقتصاد فعال نقشی مؤثر دارند، اشاره میشود:
انقلاب صنعت 4.0
- اینترنت اشیا (IoT): اینترنت اشیا بهعنوان یکی از بزرگترین تحولات فناوری در عصر حاضر، قادر است بهرهوری در تولید و مدیریت منابع را به طرز چشمگیری افزایش دهد. پیشبینی میشود که تا سال 2023، بهرهوری تولید جهانی به میزان 30٪ افزایش یابد. با اتصال دستگاهها به اینترنت و تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ، سازمانها قادر به بهبود فرآیندهای تولید، کاهش هزینهها و بهرهوری بیشتر خواهند بود.
- هوش مصنوعی (AI): هوش مصنوعی یکی از حوزههای نوآوری است که تأثیرات عظیمی بر تمامی جنبههای اقتصاد فعال دارد. از تحلیل دادهها و تصمیمگیریهای هوشمند تا پیشبینی روندهای بازار و خودکارسازی فرآیندها، هوش مصنوعی به ابزاری بینظیر برای رشد و توسعه تبدیل شده است. بر اساس پیشبینیها، ارزش بازار جهانی هوش مصنوعی تا سال 2025 به 1.5 تریلیون دلار خواهد رسید. این فناوری میتواند بهطور مستقیم به بهبود کارایی و کاهش هزینهها در بخشهای مختلف اقتصادی منجر شود.
انرژیهای تجدیدپذیر
- پروژه NEOM عربستان: پروژه NEOM در عربستان سعودی یکی از بزرگترین پروژههای جهانی در زمینه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است. این پروژه با سرمایهگذاری 500 میلیارد دلاری، قرار است شهری هوشمند و پایدار را بر اساس انرژی خورشیدی و دیگر منابع تجدیدپذیر ایجاد کند. NEOM میتواند بهعنوان یک الگوی موفق در ادغام فناوری و انرژیهای پاک در اقتصاد فعال عمل کند و نقشی مؤثر در تغییر نحوه مدیریت منابع انرژی در کشورهای در حال توسعه و پیشرفته داشته باشد.
- اتومبیلهای الکتریکی: اتومبیلهای الکتریکی نیز بهعنوان یک نمونه برجسته از نوآوریهای فناورانه در حال تحول صنعت حملونقل هستند. شرکت تسلا با فروش 1.8 میلیون خودرو در سال 2023 و در اختیار داشتن 18٪ از بازار جهانی خودروهای الکتریکی، توانسته است بهطور جدی به گسترش استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک کند. این حرکت نه تنها به کاهش آلایندههای زیستمحیطی کمک میکند، بلکه میتواند تأثیرات مثبت اقتصادی نیز داشته باشد و به کاهش هزینههای انرژی در بلندمدت منجر شود.
راهبردهای تقویت اقتصاد فعال
برای تقویت و پیشبرد اهداف اقتصاد فعال، به کارگیری راهبردهای جامع و متنوع ضروری است. این راهبردها میتوانند در ایجاد زیرساختهای مناسب، تقویت کارآفرینی، آموزش مهارتهای جدید و همکاریهای بینالمللی نقش حیاتی داشته باشند.
در ادامه به برخی از مهمترین راهبردهای تقویت اقتصاد فعال پرداخته میشود:
سرمایهگذاری در آموزش و مهارتآموزی
- برنامه Skill India: یکی از مهمترین اجزای موفقیت در اقتصاد فعال، تقویت نیروی انسانی و ارتقاء مهارتهاست. هند با برنامه “Skill India” قصد دارد تا سال 2025، 400 میلیون نفر را در زمینههای دیجیتال و مهارتهای فناوری آموزش دهد. این برنامه نه تنها در تقویت بخش فناوری و دیجیتال نقش دارد، بلکه به توسعه نیروی کار ماهر و کارآفرین در کشور کمک خواهد کرد.
- دانشگاههای نوآوری: دانشگاهها بهعنوان مراکز نوآوری و تحقیق، در توسعه اقتصاد فعال نقش بسیار مهمی دارند. دانشگاه KAUST در عربستان سعودی با سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری، به یکی از قطبهای تحقیقاتی خاورمیانه تبدیل شده است. این دانشگاه بهویژه در زمینههای فناوری و مهندسی در حال ایجاد تحولات بزرگی است و میتواند الگویی برای سایر کشورها باشد تا با تأسیس مراکز تحقیقاتی مشابه، به رشد و توسعه علمی و اقتصادی دست یابند.
توسعه اکوسیستم کارآفرینی
- صندوقهای خطرپذیر: سرمایهگذاری خطرپذیر، بهویژه برای استارتاپها، نقشی حیاتی در رشد کارآفرینی ایفا میکند. بریتانیا در سال 2023 با جذب 45 میلیارد دلار سرمایه خطرپذیر، رکورد سرمایهگذاری در اروپا را شکست. این صندوقها به کارآفرینان کمک میکنند تا ایدههای نوآورانه خود را به مرحله اجرا درآورند و اقتصاد را به سمت نوآوری و رشد سوق دهند.
- شتابدهندههای استارتآپی: شتابدهندهها به استارتاپها کمک میکنند تا در مراحل اولیه رشد خود، حمایتهای مالی، مشاوره و امکانات مورد نیاز را دریافت کنند. Y Combinator، یکی از معتبرترین شتابدهندهها در ایالات متحده، تاکنون از بیش از 3000 استارتاپ حمایت کرده است. این شتابدهندهها با ارائه خدمات جامع، به توسعه اکوسیستم کارآفرینی کمک کرده و به سرعت بخشیدن به فرآیند رشد استارتاپها میپردازند.
همکاری بینالمللی
- توافقنامههای تجاری: در عصر جهانیشدن، همکاریهای تجاری بینالمللی میتوانند موجب رشد و توسعه اقتصادی در کشورها شوند. توافقنامه RCEP (شراکت اقتصادی جامع منطقهای) که شامل 30٪ از تولید ناخالص داخلی جهانی است، نمونهای از همکاریهای تجاری است که میتواند به رشد اقتصادی کشورهای عضو کمک کند. چنین توافقنامههایی امکان دسترسی به بازارهای بزرگتر و تقویت روابط تجاری میان کشورها را فراهم میآورد.
- پروژههای زیرساختی: پروژههای زیرساختی بینالمللی نیز میتوانند در تقویت اقتصاد فعال نقش کلیدی داشته باشند. ابتکار کمربند و جاده چین با سرمایهگذاری 1 تریلیون دلاری یکی از بزرگترین پروژههای زیرساختی جهان است که میتواند به بهبود ارتباطات بین کشورهای مختلف کمک کرده و بستر مناسبی برای رشد اقتصادی ایجاد کند. این پروژه شامل ساخت جادهها، راهآهنها، بنادر و سایر زیرساختهای حیاتی است که به توسعه اقتصادی در کشورهای مسیر کمک میکند.

مقایسه اقتصاد فعال با الگوهای افراطی
اقتصاد فعال رویکردی متوازن است که در میان دو قطب متضاد – اقتصاد آزادِ بیمداخله (laissez-faire) و اقتصاد متمرکز دولتی – جای میگیرد. در حالی که اقتصاد آزاد بر حداقلسازی نقش دولت در بازار تأکید دارد و همه چیز را به دست نیروهای عرضه و تقاضا میسپارد، اقتصاد متمرکز سوسیالیستی دولت را به بازیگر مطلق بازار بدل میسازد که نهتنها سیاستگذار، بلکه مالک و مجری مستقیم فعالیتهای اقتصادی است.
در این میان، اقتصاد فعال تلاش میکند با بهرهگیری از توانمندیهای بازار و در عین حال هدایت هدفمند دولت، به ترکیبی پایدار از رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و توسعه انسانی دست یابد. نه آزادی مطلق بازار را کافی میداند، چرا که بدون نظارت میتواند به انحصار، نابرابری و بیثباتی منجر شود؛ و نه کنترل کامل دولتی را مؤثر میداند، چرا که اغلب به ناکارآمدی، بوروکراسی سنگین و فساد منتهی میشود.
در اقتصاد فعال، دولت نقش خود را نه بهعنوان یک مانع برای بازار، بلکه بهعنوان مکملی خلاق برای آن ایفا میکند. این نظام، با طراحی سیاستهای صنعتی، حمایت از نوآوری، تنظیم بازارهای کلیدی، و سرمایهگذاری در سرمایه انسانی، سعی دارد از ظرفیتهای بازار برای دستیابی به توسعهای فراگیر و پایدار بهره گیرد. بهعبارت دیگر، اقتصاد فعال یک الگوی «رشد هدایتشده» است که تلاش میکند هم بهرهوری و هم برابری را همزمان ارتقاء دهد.
نتیجهگیری
در دنیای پرتلاطم امروز، با بحرانهایی همچون تغییرات اقلیمی، نابرابری جهانی، مهاجرت، و جنگهای تجاری، تکیه صرف بر نیروهای بازار پاسخگو نیست. اقتصاد فعال با داشتن ابزارهای متنوع و رویکردی منعطف، امکان «مدیریت هوشمند بازار» را فراهم میآورد. اگر با حکمرانی خوب، مشارکت همگانی، و عدالتمحوری همراه باشد، میتواند به نیروی محرکهای برای توسعه پایدار، رشد فراگیر و صلح اجتماعی تبدیل شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.