تورم چیست؟ آشنایی با 5 نوع تورم و عوامل شکل گیری آن
تورم Inflation
تورم Inflation به معنای رشد پایدار در سطح عمومی قیمتها است. این رشد میتواند ناشی از افزایش تقاضا، کاهش عرضه یا افزایش هزینههای تولید باشد. تورم بر اساس شاخصهای مختلفی اندازهگیری میشود که از جمله مهمترین آنها میتوان به شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) اشاره کرد.
- شاخص قیمت مصرفکننده (CPI): تغییرات قیمت کالاها و خدماتی که یک خانوار معمولی خریداری میکند را اندازهگیری میکند.
- شاخص قیمت تولیدکننده (PPI): تغییرات قیمت کالاها و خدمات در مراحل اولیه تولید را نشان میدهد.
عوامل موثر بر شکل گیری تورم
تورم تقاضامحور (Demand-Pull Inflation)
تورم تقاضامحور زمانی رخ میدهد که تقاضای کل برای کالاها و خدمات از عرضه کل پیشی بگیرد. این نوع تورم اغلب در شرایطی رخ میدهد که اقتصاد در حال رشد است و مردم و شرکتها درآمد بیشتری دارند. این نوع تورم معمولاً نشانهای از رونق اقتصادی است، اما اگر کنترل نشود، میتواند به افزایش قیمتها و کاهش ارزش پول منجر شود.
عوامل ایجاد تورم تقاضامحور:
- افزایش درآمد مردم: با افزایش درآمد، قدرت خرید افراد افزایش مییابد. در نتیجه، تقاضا برای کالاها و خدمات بیشتر میشود. اگر عرضه نتواند به همین سرعت افزایش یابد، قیمتها بالا میرود.
- رشد اعتبارات و وامهای بانکی: وقتی بانکها اعتبارات بیشتری در اختیار مردم و شرکتها قرار میدهند، پول بیشتری در گردش قرار میگیرد. این امر منجر به افزایش تقاضای کلی و در نهایت افزایش قیمتها میشود.
- افزایش مخارج دولتی: دولتها برای اجرای پروژههای عمرانی، پرداخت حقوق کارمندان یا تامین هزینههای اجتماعی ممکن است مخارج خود را افزایش دهند. این مخارج اضافی، تقاضای کل را افزایش داده و به تورم منجر میشود.
- کاهش نرخ بهره: کاهش نرخ بهره باعث کاهش هزینههای استقراض میشود. این امر مصرف و سرمایهگذاری را افزایش میدهد و در نتیجه تقاضای کلی برای کالاها و خدمات افزایش مییابد.
تورم فشارهزینه (Cost-Push Inflation)
تورم فشارهزینه زمانی رخ میدهد که هزینههای تولید کالاها و خدمات افزایش مییابد و تولیدکنندگان برای جبران این افزایش، قیمتها را بالا میبرند. این نوع تـورم معمولاً به دلایل مرتبط با عرضه رخ میدهد و ممکن است حتی در شرایطی که تقاضای کلی ثابت است، شکل بگیرد.
عوامل ایجاد تورم فشارهزینه:
- افزایش قیمت مواد اولیه: افزایش هزینههای مواد اولیه مانند فلزات، نفت، یا محصولات کشاورزی میتواند هزینه تولید را بالا ببرد. تولیدکنندگان برای حفظ حاشیه سود خود، قیمت نهایی کالاها را افزایش میدهند.
- افزایش دستمزدها: زمانی که اتحادیههای کارگری یا نیروی کار افزایش دستمزدها را مطالبه میکنند، هزینه تولید برای شرکتها افزایش مییابد. این هزینه اضافی معمولاً به مصرفکنندگان منتقل میشود.
- افزایش هزینه انرژی و سوخت: انرژی و سوخت جزء هزینههای اساسی تولید هستند. افزایش قیمت نفت یا برق میتواند هزینه تولید را به شدت بالا ببرد.
- افزایش مالیاتها: افزایش مالیاتهای مستقیم یا غیرمستقیم مانند مالیات بر ارزش افزوده، هزینههای تولید و قیمت کالاها را افزایش میدهد.
تورم ناشی از کاهش عرضه (Supply Shock Inflation)
این نوع تـورم به دلیل کاهش ناگهانی در عرضه کالاها و خدمات رخ میدهد. کاهش عرضه میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند حوادث غیرمترقبه، تغییرات سیاستهای اقتصادی یا مشکلات جهانی باشد. در چنین شرایطی، حتی اگر تقاضا ثابت بماند، کمبود عرضه منجر به افزایش قیمتها میشود.
عوامل ایجاد تورم ناشی از کاهش عرضه:
- حوادث طبیعی: بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله یا خشکسالی میتوانند تولید محصولات کشاورزی یا صنعتی را مختل کنند و باعث کاهش عرضه شوند.
- جنگها و تنشهای ژئوپلیتیکی: جنگها یا تنشهای سیاسی میتوانند زنجیره تأمین را مختل کرده و منجر به کمبود کالاها شوند.
- تغییرات در بازار جهانی: مانند افزایش ناگهانی قیمت نفت که میتواند تأثیر مستقیم بر قیمت سایر کالاها و خدمات بگذارد.
تورم ناشی از انتظارات تورمی
انتظارات تـورمی زمانی شکل میگیرد که مردم و بنگاههای اقتصادی انتظار داشته باشند که قیمتها در آینده افزایش یابد. این انتظار باعث تغییر رفتار اقتصادی آنها میشود و به نوعی تـورم را خودبهخود به وجود میآورد.
چگونگی ایجاد تورم ناشی از انتظارات تورمی:
- افزایش تقاضا: اگر مردم فکر کنند که قیمتها در آینده افزایش خواهد یافت، ممکن است خریدهای خود را جلو بیندازند. این رفتار، تقاضای فعلی را افزایش داده و تـورم را تقویت میکند.
- افزایش دستمزدها: کارگران و اتحادیهها ممکن است برای جبران افزایش قیمتهای پیشبینیشده، درخواست افزایش دستمزد کنند. این موضوع هزینههای تولید را بالا برده و به افزایش قیمتها منجر میشود.
- افزایش قیمتها توسط تولیدکنندگان: تولیدکنندگان نیز ممکن است در پاسخ به انتظارات تـورمی، قیمتهای خود را زودتر افزایش دهند تا از کاهش سود جلوگیری کنند.
عوامل موثر بر رشد و تشدید تورم
رشد و تشدید تـورم تحت تاثیر مجموعهای از عوامل اقتصادی قرار دارد که معمولاً منجر به افزایش نقدینگی یا افزایش تقاضا و کاهش عرضه کالاها و خدمات میشوند.
- سیاستهای پولی انبساطی و چاپ پول: سیاستهای پولی انبساطی یکی از ابزارهای اصلی دولتها برای تحریک رشد اقتصادی است، اما اگر این سیاستها بیش از حد اجرا شوند، نقدینگی بیش از حد در جامعه به وجود میآید. برای مثال، چاپ پول به منظور جبران کسری بودجه دولت یا حمایت از پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند به افزایش شدید تقاضای کل و در نهایت افزایش سطح عمومی قیمتها منجر شود.
- کسری بودجه و استقراض دولت از بانک مرکزی: کسری بودجه زمانی رخ میدهد که دولت بیشتر از درآمدهای خود هزینه میکند. در این شرایط، یکی از راههای تامین بودجه برای دولت استقراض از بانک مرکزی است که این اقدام به افزایش پایه پولی و در نتیجه رشد نقدینگی منجر میشود. این افزایش نقدینگی بدون افزایش معادل در تولید کالاها و خدمات، موجب فشار تورمی میشود.
- افزایش تقاضا در اثر بهبود درآمدها یا وامدهی: گاهی بهبود درآمد خانوارها یا افزایش وامدهی بانکها به خانوارها و بنگاهها، تقاضای کل برای کالاها و خدمات را افزایش میدهد. این افزایش تقاضا در شرایطی که عرضه کافی وجود نداشته باشد، باعث افزایش قیمتها و تشدید تورم میشود.
- کاهش ارزش پول ملی: کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی میتواند به افزایش قیمت کالاهای وارداتی منجر شود. این موضوع باعث میشود که قیمت کالاهایی که از خارج وارد میشوند افزایش یابد و به دنبال آن قیمت سایر کالاها نیز به دلیل افزایش هزینههای تولید و حمل و نقل افزایش یابد.
- شوکهای عرضه و افزایش هزینه تولید: عواملی مانند افزایش قیمت مواد اولیه، افزایش هزینههای انرژی، دستمزدها و سایر هزینههای تولید میتوانند به تـورم فشاری هزینه منجر شوند. این امر زمانی تشدید میشود که تولیدکنندگان به جای جذب این هزینهها، آنها را به مصرفکنندگان منتقل کنند و قیمت محصولات را افزایش دهند.
- انتظارات تورمی: انتظارات تـورمی نیز نقش مهمی در تشدید تورم دارد. وقتی مردم انتظار دارند قیمتها در آینده افزایش یابد، ممکن است زودتر از موعد به خرید کالاها و خدمات بپردازند. این افزایش تقاضای فعلی به جای تقاضای آینده، باعث افزایش سریع قیمتها میشود و به تورم دامن میزند. همچنین، انتظار تورم بیشتر ممکن است باعث شود که کارگران درخواست افزایش دستمزد کنند و شرکتها نیز به همین دلیل قیمت کالاها و خدمات خود را افزایش دهند.
- مشکلات ساختاری و وابستگی به واردات: در برخی کشورها، وابستگی به واردات یا مشکلات ساختاری در تولید میتواند منجر به عدم توانایی در تامین کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه شود. وقتی تولید داخلی قادر به تامین نیازهای مصرفی جامعه نباشد، قیمتها به دلیل محدودیت عرضه افزایش مییابد و تورم را تشدید میکند.
عوامل شکل گیری تورم در ایران
افزایش نقدینگی و تورم در ایران
نقدینگی، که به زبان ساده همان افزایش پول در گردش است، یکی از دلایل اصلی بروز تـورم در ایران به شمار میآید. وقتی حجم پول در کشور زیاد میشود، تقاضای مردم برای خرید کالاها و خدمات افزایش مییابد، در حالی که عرضه کالاها ممکن است ثابت بماند یا افزایش نیابد. این عدم تعادل میان عرضه و تقاضا باعث میشود که قیمتها بالا بروند.
مثلاً فرض کنید که هر ماه 200 هزار تُن گوشت مرغ در ایران تولید میشود. اگر نقدینگی افزایش یابد و مردم پول بیشتری برای خرید داشته باشند، تقاضا برای مرغ افزایش میکند. اما چون تولید مرغ ثابت است، این تقاضای زیاد باعث میشود که قیمت مرغ بالا برود، که به نوبه خود باعث افزایش تورم میشود.
سیاستهای مالی انبساطی و کسری بودجه
سیاستهای مالی انبساطی، که به دنبال افزایش تقاضا و رونق اقتصادی هستند، ممکن است منجر به کسری بودجه شوند. به عنوان مثال، زمانی که دولت مالیاتها را کاهش میدهد تا مردم بیشتر خرید کنند یا تولیدکنندگان بیشتر کالا تولید کنند، درآمد دولت کاهش مییابد. این کسری بودجه ممکن است دولت را مجبور کند از بانک مرکزی قرض بگیرد. قرض گرفتن از بانک مرکزی به معنای چاپ پول بیشتر است که این نیز منجر به افزایش تورم خواهد شد.
انتظارات تورمی
انتظارات تـورمی به نگرش مردم نسبت به آینده قیمتها در بازار اشاره دارد. وقتی مردم پیشبینی میکنند که قیمتها در آینده افزایش خواهد یافت، این انتظار باعث میشود که مصرفکنندگان برای خرید بیشتر کالاها اقدام کنند، که این خود موجب افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمتها میشود. بنابراین، اگر دولت نتواند اعتماد مردم را جلب کرده و نشان دهد که قادر به کنترل تورم است، این انتظارات تورمی میتواند به تورم واقعی منجر شود و حتی مهار آن را دشوارتر کند.
عوامل ساختاری اقتصاد
عوامل ساختاری اقتصاد به ویژگیها و مشکلات بنیادی اقتصاد اشاره دارند که باعث بروز تورم میشوند. در ایران، وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، کمبود زیرساختهای لازم در بخش کشاورزی، و مشکلات در تجارت خارجی (مانند تحریمها و محدودیتها) از عواملی هستند که باعث رشد نامتوازن و ناپایدار بخشهای مختلف اقتصاد میشوند. این مشکلات ساختاری، موجب کمبود کالاها و خدمات در برخی بخشها و افزایش قیمتها میشود که در نهایت به تـورم دامن میزند.
افزایش شاخص قیمت کالاهای وارداتی
ایران به دلیل وابستگی زیاد به واردات کالاها و نوسانات نرخ ارز، تحت تأثیر تغییرات قیمت جهانی کالاها قرار دارد. هنگامی که نرخ ارز، به ویژه دلار، افزایش مییابد، هزینه واردات کالاها بیشتر میشود. این افزایش هزینهها به صورت مستقیم بر قیمتهای داخلی تاثیر میگذارد و باعث افزایش تـورم میشود. بهویژه زمانی که تولید داخلی قادر به تأمین نیازهای بازار نباشد، واردات بیشتر و قیمتهای بالاتر وارداتی به مشکلات تورمی اضافه میکند.
افزایش قیمت ارز
افزایش قیمت دلار در ایران یکی از عوامل تاثیرگذار بر تورم است، اما این افزایش تنها بخشی از معادله است. کارشناسان اقتصادی معتقدند که رشد نقدینگی، که ناشی از چاپ پول است، اصلیترین عامل تورم در کشور است و افزایش نرخ دلار بیشتر نتیجه افزایش تورم است تا علت آن.
زمانی که نقدینگی زیاد میشود، تقاضا برای کالاها و خدمات افزایش مییابد، که این خود به تورم دامن میزند. در پی آن، نرخ ارز نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و به دلیل افزایش تقاضای ارز برای واردات، قیمت دلار بالا میرود.
شوکهای نفتی
اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و شوکهای مثبت و منفی نفتی میتوانند تاثیر زیادی بر تورم داشته باشند. شوک نفتی به تغییرات غیرمنتظره در عرضه یا تقاضای نفت اشاره دارد که بر قیمت نفت تاثیر میگذارد.
برای مثال، تحریمهای نفتی ایران که باعث کاهش صادرات نفت میشود، درآمد دولت را کاهش میدهد و در پی آن دولت مجبور به استقراض از بانک مرکزی یا چاپ پول بیشتر میشود. این اقدامها منجر به افزایش نقدینگی و در نهایت تـورم میشود. همچنین، کاهش درآمد نفتی میتواند کسری بودجه را تشدید کند و باعث ایجاد فشارهای تـورمی بیشتری در اقتصاد شود.
مزایای تورم کم
در حالی که تـورم بالا اغلب نگرانیهایی به همراه دارد، سطح ملایمی از تورم میتواند برای اقتصاد مفید باشد. تورم اندک میتواند نقش محرک تولید را ایفا کند و انگیزه تولیدکنندگان را برای افزایش فعالیتهایشان بالا ببرد.
از سوی دیگر، تـورم ملایم به مصرفکنندگان نیز پیام میدهد که خرج کردن پول امروز، ارزش بیشتری نسبت به ذخیره آن برای آینده دارد. این رفتار، سرمایهگذاری و هزینهکرد را در اقتصاد تقویت میکند.
برای روشنتر شدن این موضوع، تصور کنید در جامعهای تـورم صفر وجود داشته باشد؛ یعنی ارزش پول امروز دقیقاً معادل ارزش پول در سال آینده باشد. در این شرایط، افراد هیچ انگیزهای برای خرج کردن یا سرمایهگذاری نخواهند داشت. آنها ترجیح میدهند پسانداز کنند و این امر باعث کاهش سرعت گردش پول میشود.
وقتی مصرف کاهش یابد، تولیدکنندگان نمیتوانند محصولات خود را به فروش برسانند. در نتیجه، درآمد آنها کاهش مییابد و ممکن است نتوانند حقوق کارگران یا هزینههای جاری خود را تأمین کنند. این وضعیت به مرور باعث رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری میشود. در نهایت، اقتصاد وارد چرخهای معیوب میشود که کاهش مصرف و تولید به طور متقابل یکدیگر را تشدید میکنند.
بنابراین، تـورم ملایم نهتنها به رونق اقتصادی کمک میکند، بلکه مانع از افتادن جامعه در چنین چرخههای رکودی میشود.
پیامدهای منفی تورم
- اختلال در قیمتهای نسبی: تـورم باعث میشود قیمتها نسبت به یکدیگر نامتوازن شوند، و این موضوع تصمیمگیریهای اقتصادی و سرمایهگذاری را پیچیدهتر میکند.
- کاهش اعتماد سرمایهگذاران: تـورم بالا فضایی از بیاعتمادی ایجاد میکند و افراد را از سرمایهگذاریهای بلندمدت منصرف میسازد.
- تشدید شکاف طبقاتی: افزایش تـورم، به خصوص زمانی که درآمدها به همان نسبت افزایش پیدا نکند، فاصله میان اقشار مختلف جامعه را بیشتر میکند.
- رواج احتکار: در شرایط تـورمی، افراد و شرکتها برای حفظ ارزش داراییهایشان ممکن است به احتکار کالاها روی بیاورند که این خود بحرانهای بیشتری ایجاد میکند.
- فشار بر اقشار کمدرآمد: تـورم، بیشترین آسیب را به گروههایی میزند که درآمد ثابتی دارند و نمیتوانند خود را با افزایش قیمتها هماهنگ کنند.
انواع تورم
- تورم خزنده (Mild Inflation): این نوع تـورم به افزایش تدریجی و ملایم قیمتها اشاره دارد و معمولاً نرخ تورم آن کمتر از 3 درصد در سال است. این تورم میتواند نشاندهنده رشد اقتصادی پایدار باشد.
- تورم شتابان (Galloping Inflation): در این نوع، سطح عمومی قیمتها با سرعت زیادی افزایش مییابد و نرخ تورم میتواند به 10 درصد یا بیشتر برسد. این وضعیت ممکن است باعث کاهش اعتماد عمومی به پول ملی شود.
- تورم افسارگسیخته (Hyperinflation): این تـورم با افزایش شدید و غیرقابل کنترل قیمتها همراه است. نرخ تورم ممکن است به صدها یا هزاران درصد در سال برسد. نمونههایی از این نوع تـورم، بحران اقتصادی آلمان در دهه 1920 و ونزوئلا در دهه 2010 هستند.
- تورم رکودی (Stagflation): تورم رکودی ترکیبی از تورم و رکود اقتصادی است. در این حالت، اقتصاد با رشد پایین یا منفی و نرخ بالای بیکاری مواجه است، اما قیمتها همچنان بالا میروند. این وضعیت برای سیاستگذاران بسیار چالشبرانگیز است.
- تورم وارداتی (Imported Inflation):این تـورم ناشی از افزایش قیمت کالاهای وارداتی است. وقتی قیمت کالاهای وارداتی به دلیل افزایش قیمت جهانی یا کاهش ارزش پول ملی افزایش یابد، هزینه تولید و در نتیجه قیمتها در داخل کشور نیز افزایش مییابد.
انواع شاخص قیمت در تورم
برای تحلیل تغییرات قیمتها، از چندین نوع شاخص قیمتی استفاده میشود که هرکدام بر مبنای مجموعهای از کالاها و خدمات طراحی شدهاند. دو مورد از شناختهشدهترین این شاخصها عبارتند از شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و شاخص قیمت عمدهفروشی (WPI).
شاخص قیمت مصرفکننده (CPI): تصویری از هزینههای روزمره
CPI تغییرات میانگین وزنی قیمت سبدی از کالاها و خدمات مصرفی را که نیازهای اولیه زندگی افراد را تشکیل میدهند، اندازهگیری میکند. این سبد شامل اقلامی مانند مواد غذایی، حملونقل، و مراقبتهای پزشکی است.
فرآیند محاسبه CPI به این صورت است که تغییرات قیمت هر کالا یا خدمت در این سبد پیشفرض بررسی شده و سپس بر اساس وزن نسبی آنها در کل سبد میانگینگیری میشود. قیمتهای مورد بررسی همان قیمتهای خردهفروشی هستند که عموم مردم برای خریدشان میپردازند.
CPI ابزاری کلیدی برای ارزیابی تغییرات هزینه زندگی است. این شاخص نهتنها به تحلیل روند تورم یا کاهش تورم کمک میکند، بلکه یکی از مهمترین معیارهایی است که سیاستگذاران برای تصمیمگیریهای اقتصادی از آن بهره میبرند. در ایالات متحده، اداره آمار کار هر ماه گزارش CPI را منتشر میکند؛ این روند از سال 1913 آغاز شده و همچنان ادامه دارد. تغییرات CPI میتواند بهخوبی نشان دهد که زندگی روزمره چقدر تحت تأثیر تغییرات قیمتها قرار گرفته است.
شاخص قیمت عمدهفروشی (WPI): نمایی از قیمتها پیش از خردهفروشی
شاخص قیمت عمدهفروشی (WPI) یکی از ابزارهای مهم برای سنجش تورم است و تغییرات قیمت کالاها را در مراحل پیش از سطح خردهفروشی دنبال میکند. این شاخص به نوعی نمای کلی از هزینههای تولید و توزیع کالاها قبل از رسیدن به دست مصرفکننده ارائه میدهد. ترکیب اقلام موجود در WPI ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد، اما معمولاً شامل کالاهایی در سطح تولیدکننده یا عمدهفروشی است.
بهعنوان مثال، در صنعت نساجی، WPI قیمت الیاف خام، نخ، و لباسهای نخی را در مراحل مختلف تولید ردیابی میکند و به شناسایی تغییرات در هزینه تولید و تأثیرات آن بر قیمتهای نهایی کمک میکند.
برخی کشورها بهجای WPI از شاخصی مشابه به نام شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) استفاده میکنند. PPI نیز قیمت کالاها را در سطح تولیدکننده بررسی میکند، اما معمولاً با جزئیات بیشتری به تحلیل تغییرات قیمتی در بخشهای مختلف تولید و توزیع میپردازد. ایالات متحده از جمله کشورهایی است که از PPI بهره میبرد. هر دو شاخص برای تحلیل روندهای تورمی و تنظیم سیاستهای اقتصادی به کار میروند.
شاخص قیمت تولید کننده
شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) مجموعهای از شاخصهاست که میانگین تغییرات قیمتهای فروش دریافتی توسط تولیدکنندگان داخلی برای کالاها و خدمات واسطهای را در طول زمان بررسی میکند. برخلاف شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) که تغییرات قیمت را از دیدگاه خریدار میسنجد، PPI به تغییرات قیمت از دیدگاه فروشنده توجه دارد.
در این شاخص، ممکن است افزایش قیمت یک کالا مانند روغن، کاهش قیمت کالای دیگری مثل گندم را جبران کند. در نهایت، هر شاخص میانگین وزنی تغییرات قیمت برای مجموعهای از اقلام مشخص را محاسبه میکند که میتواند در سطح کل اقتصاد، یک بخش خاص یا حتی برای یک کالای خاص اعمال شود. این ویژگی PPI را به ابزاری مهم برای درک روندهای قیمتی در بخش تولید و تنظیم سیاستهای اقتصادی تبدیل میکند.
محاسبه و فرمول تورم
برای محاسبه نرخ تورم بین دو دوره زمانی خاص، میتوان از شاخصهای قیمت استفاده کرد. با اینکه امروزه ماشینحسابهای آنلاین متعددی برای این منظور وجود دارد، درک روش محاسبه پایه میتواند اطمینان بیشتری در نتایج به شما بدهد.
فرمول کلی بهصورت زیر است:
درصد نرخ تورم = (مقدار شاخص CPI نهایی/مقدار اولیه CPI) × 100
فرض کنید قصد دارید بدانید که قدرت خرید مبلغ 5,000 دلار بین ژانویه 1980 و ژانویه 2020 چقدر تغییر کرده است. از دادههای CPI، میبینید که شاخص قیمت برای ژانویه 1980 برابر با 77.8 و برای ژانویه 2020 برابر با 258.8 است.
با استفاده از فرمول بالا:
درصد نرخ تورم = (258.8 / 77.8) × 100 = 3.326 × 100=332.6%
اکنون، برای محاسبه ارزش تغییر یافته 5,000 دلار:
تغییر در ارزش دلار = 3.326 × 5,000 = 16,630 دلار
این محاسبه نشان میدهد که 5,000 دلار در سال 1980 معادل 16,630 دلار در سال 2020 است. به عبارت دیگر، سبدی از کالاها و خدمات که در سال 1980 با 5,000 دلار قابل خرید بود، در سال 2020 حدود 16,630 دلار هزینه خواهد داشت.
آثار تورم
تـورم میتواند اثرات متفاوتی بر اقتصاد یک کشور داشته باشد. یکی از اثرات مثبت آن برای صادرکنندگان است؛ زمانی که تورم باعث کاهش ارزش پول یک کشور میشود، کالاهای تولیدی این کشور برای خریداران خارجی ارزانتر میشود، بنابراین صادرکنندگان میتوانند محصولات خود را با قیمت پایینتری به بازارهای خارجی عرضه کنند و در نتیجه رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
با این حال، برای واردکنندگان، تـورم میتواند مشکلساز باشد. هنگامی که ارزش پول یک کشور کاهش مییابد، کالاهای وارداتی گرانتر میشوند و این باعث افزایش هزینههای واردات و فشار به شرکتهای واردکننده میشود. در نتیجه، مصرفکنندگان نیز مجبورند قیمتهای بالاتری برای کالاهای خارجی بپردازند.
همچنین، تـورم ممکن است مصرفکنندگان را تشویق کند تا سریعتر خرید کنند، زیرا آنها میخواهند از افزایش بیشتر قیمتها جلوگیری کنند. این میتواند باعث افزایش تقاضا در کوتاهمدت شود. اما در عین حال، برای کسانی که پول خود را پسانداز کردهاند، تورم به معنای کاهش ارزش واقعی پسانداز آنها است.
این افراد ممکن است در آینده توان کمتری برای خرید کالاها یا سرمایهگذاری داشته باشند، زیرا پول پسانداز شده قادر به خرید همان مقدار کالا یا خدمات نخواهد بود که قبلاً میتوانست.
وضعیت تورم در جهان
بعد از تجربه تورمهای بسیار بالا در دهههای 1980 و 1990، نرخ تورم جهانی از آغاز هزاره سوم میلادی تا حدودی ثابت بوده و بین 3 تا 5 درصد نوسان داشته است. با این حال، در سال 2008، بحران مالی جهانی (که به رکود بزرگ اوایل قرن 21 معروف است) باعث افزایش شدیدی در نرخ تورم شد. پیش از شروع بحران تورمی جدید در سال 2021، نرخ تورم در دهه 2010 نسبتاً ثابت بود.
با شیوع بیماری کووید19 و علیرغم اثرات منفی اقتصادی آن، نرخ تورم جهانی در سال اول شیوع به 3.25 درصد کاهش یافت. اما، مشکلات زنجیره تأمین در سال 2021 باعث افزایش تورم جهانی به 4.7 درصد شد، که این روند با جنگ روسیه و اوکراین تشدید گردید.
در بحران تـورمی فعلی، عواملی چون افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی، بیثباتی مالی پس از کرونا و ناامنی مصرفکنندگان در افزایش تـورم نقش دارند. پیشبینی میشود نرخ تورم جهانی در سال 2023 به 6.9 درصد برسد که بالاترین رشد سالانه تـورم از سال 1996 است.
اینفلیشن ونزوئلا: نمونهای از اقتصاد ناکارآمد
بالاترین نرخ تـورم در جهان متعلق به ونزوئلا است که در سال 2022 به حدود 200 درصد رسید. این کشور در اکثر سالها نرخ تورم خود را بهطور چشمگیری بالاتر از میانگین جهانی تجربه کرده است. در سال 2018، نرخ تورم ونزوئلا به بیش از 65,000 درصد رسید.
بین سالهای 2016 تا 2021، هزینههای دولتی بالا، چاپ بیرویه پول و موج گسترده مهاجرت از ونزوئلا، تورم این کشور را تشدید کرد و مشکلات اقتصادی و بیثباتی سیاسی را در این کشور افزایش داد. همچنین، تحریمهای خارجی بر این وضعیت افزوده شد.
وضعیت تورم در ایران
طبق آمار پلتفرم Statista، نرخ تـورم در ایران در سال 2019 بهطور قابلتوجهی افزایش یافت و به 34.62 درصد رسید. از سال 2017 تا کنون، نرخ تورم ایران بهطور مداوم روندی صعودی را طی کرده و از حدود 9 درصد به نزدیک به 46 درصد افزایش یافته است. پیشبینی میشود که با کاهش احتمالی نرخ جهانی تورم، این نرخ در ایران تا حدی کاهش یابد، اما همچنان پیامدهای گسترده اقتصادی و سیاسی برای کشور بهدنبال خواهد داشت.
بر اساس گزارش روزنامه اعتماد، بخشهای صنعت، معدن و خدمات در ایران در تابستان 1402 با افزایش تـورم تولید مواجه شدند. شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) در بخش صنعت نسبت به بهار 1402 حدود 7.1 درصد و نسبت به تابستان سال گذشته حدود 38 درصد رشد داشته است.
همچنین، شاخص PPI در بخش خدمات نسبت به بهار همین سال حدود 12.6 درصد و در مقایسه با تابستان سال گذشته حدود 59 درصد افزایش یافته است. در بخش معدن نیز شاخص PPI نسبت به بهار 9 درصد و نسبت به تابستان پارسال حدود 56.5 درصد افزایش داشته است. این افزایشهای قابلتوجه در تورم تولید میتواند احتمال رشد بیشتر نرخ تورم در نیمه دوم سال 1402 را تقویت کند.
مثالهای واقعی از تورم
تـورم معمولاً با استفاده از شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) اندازهگیری میشود، که تغییرات قیمت کالاها و خدمات اساسی را در طول زمان دنبال میکند. این شاخص نشان میدهد که چگونه ارزش واقعی درآمدها، پس از کسر تأثیر تـورم، در طول زمان تغییر میکند. مهم است بدانیم که اجزای مختلف شاخص قیمت مصرفکننده همیشه به یک شکل تغییر نمیکنند یا لزوماً در یک جهت حرکت نمیکنند.
برای مثال، هزینههای تحصیل در دانشگاهها و اجاره مسکن بهطور چشمگیری سریعتر از سایر کالاها و خدمات افزایش مییابند. از طرف دیگر، قیمت سوخت در دهههای اخیر نوسانات زیادی داشته است؛ گاهی افزایش یافته، گاهی ثابت مانده، و گاهی کاهش پیدا کرده، اما همیشه این تغییرات سریع بودهاند. بنابراین، تورم نه تنها به طور عمومی در سطح کلی اقتصادی رخ میدهد، بلکه بر روی هر کالای خاص بهطور متفاوت تأثیر میگذارد.
مثالهای تاریخی از تورم و ابرتورم
در دنیای امروز، اکثر ارزها دیگر به طور مستقیم با طلا یا نقره پشتیبانی نمیشوند. این مسئله باعث میشود که چاپ پول توسط دولتها به راحتی امکانپذیر باشد و در صورت سوء مدیریت، منجر به تـورم یا حتی ابرتورم شود. یکی از مشهورترین نمونهها در تاریخ ابرتورم، بحران اقتصادی آلمان در دوران جمهوری وایمار (اوایل دهه 1920) است.
پس از پایان جنگ جهانی اول، کشورهای پیروز خواستار دریافت غرامت از آلمان شدند. این غرامت باید با استفاده از واحد پولی آلمان که ارزش بسیار پایینی داشت، پرداخت میشد. دولت آلمان برای تأمین این مبلغ اقدام به چاپ حجم وسیعی از اسکناس کرد تا بتواند ارز خارجی خریداری کرده و بدهیها را پرداخت کند.
این سیاست باعث شد که ارزش مارک آلمان به شدت کاهش یابد و در نتیجه ابرتورم رخ دهد. مردم آلمان، به دلیل کاهش سریع ارزش پول، تلاش میکردند هرچه سریعتر پولهای خود را خرج کنند، زیرا پیشبینی میکردند که هرچه بیشتر صبر کنند، ارزش پول پایینتر خواهد آمد.
این وضعیت به حدی شدید شد که مردم از اسکناسهای بیارزش بهعنوان کاغذدیواری برای خانههایشان استفاده میکردند. مشابه چنین بحرانهایی در تاریخ معاصر نیز اتفاق افتاده است؛ بهعنوان مثال، در پرو در سال 1990 و در زیمبابوه در سالهای 2007-2008 نیز ابرتورم به وجود آمد و تأثیرات مخربی بر اقتصاد و زندگی مردم گذاشت.
تورم و رکود جهانی سال 2008
پس از بحران مالی جهانی سال 2008، بانکهای مرکزی کشورها، به ویژه بانک مرکزی ایالات متحده، تلاش کردند تا از تجربههای گذشته درس بگیرند و از ابزارهای سیاست پولی برای کنترل تـورم استفاده کنند.
یکی از اقدامات مهم، کاهش نرخ بهره به نزدیک صفر و اجرای برنامه خرید اوراق قرضه برای تقویت اقتصاد بود. این سیاستها با هدف افزایش نقدینگی در بازار و تحریک تقاضا اتخاذ شدند. با این حال، برخی منتقدین هشدار دادند که این اقدامات میتواند منجر به افزایش تورم دلار آمریکا شود.
اما در عمل، علیرغم افزایش نقدینگی، تورم در ایالات متحده در سالهای بعد از 2008 افزایش نیافت و حتی در مدت زمان طولانیتری، بهطور پیوسته کاهش یافت. دلیل اصلی این پدیده این بود که رکود اقتصادی ناشی از بحران مالی خود به نوعی یک عامل بازدارنده برای تورم بود.
در شرایط رکود، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش مییابد و در نتیجه فشار کمتری برای افزایش قیمتها وجود دارد. به علاوه، بانک مرکزی با انتشار تدریجی پول جدید به طور کنترلشده، اثرات تورمزای آن را مهار کرد.
در حالی که تورم و ابرتورم تأثیرات منفی جدی بر اقتصاد دارند، کاهش قیمتها یا همان رکود قیمتی نیز میتواند به همان اندازه خطرناک باشد. رکود اقتصادی زمانی رخ میدهد که کاهش قیمتها باعث میشود که کسبوکارها سود کمتری داشته باشند و مصرفکنندگان از خرید کالاها و خدمات خودداری کنند. این وضعیت میتواند به یک چرخه معیوب منجر شود که رشد اقتصادی را کند و حتی منفی کند.
به همین دلیل، بانکهای مرکزی اقتصادهای پیشرفته از پایان قرن بیستم به بعد، بهطور عمده هدفگذاری تورم در حدود 2% در سال را در نظر گرفتند. این سیاست به عنوان روشی برای حفظ ثبات اقتصادی و جلوگیری از مشکلات ناشی از تورم بالا یا کاهش قیمتها در نظر گرفته شده است.
بهعنوان نمونه، بانک مرکزی اروپا برای مقابله با خطر کاهش قیمتها در منطقه یورو، از سیاستهای پولی ملایم و حتی نرخهای سود منفی استفاده کرده است تا از وقوع رکود و کاهش قیمتها جلوگیری کند.
در برخی کشورها که نرخ رشد اقتصادی بالاتری دارند، نرخهای تورم نیز معمولاً بالاتر است. بهطور مثال، در هند، هدف تورم حدود 4% است و در برزیل این هدف به 4.5% میرسد. این کشورها به دلیل رشد سریعتر اقتصاد خود، به طور طبیعی با تورم بالاتری مواجه هستند.
دلیل سرمایهگذاری مردم با وجود تورم
تـورم یکی از دلایل اصلی است که مردم به سرمایهگذاری روی میآورند. بهطور ساده، اگر پول شما در حال از دست دادن ارزش باشد، بهتر است آن را در جایی سرمایهگذاری کنید که ارزش آن حفظ شود یا حتی افزایش یابد.
برای مثال، اگر تورم سالانه 10 درصد باشد، مبلغ 1,000,000 تومان شما در حساب پسانداز قرضالحسنه بدون دریافت سود بعد از 5 سال به حدود 620,000 تومان و بعد از 10 سال به 385,000 تومان کاهش مییابد.
در شرایط اقتصادی ناپایدار، ممکن است مردم ترجیح دهند پولشان را در جایی امن و ملموس مثل طلا یا زیر بالش نگه دارند. اما برای کسانی که به سیستم بانکی و اقتصادی اعتماد دارند، سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت میتواند گزینه بهتری باشد، زیرا این روشها معمولاً میتوانند بازدهی بیشتری از نرخ تـورم داشته باشند.
البته همیشه ریسک وجود دارد. مثلاً ممکن است شرکتها ورشکست شوند یا ناشران اوراق مشارکت دچار مشکلات مالی شوند. بنابراین، مهم است که پیش از سرمایهگذاری، تحقیقات لازم را انجام دهید و یک سبد سرمایهگذاری متنوع ایجاد کنید. این کار به شما کمک میکند که از کاهش ارزش پولتان بهوسیله تورم جلوگیری کنید و در عین حال از سود معقولی بهرهمند شوید.
تورم و نقش سرمایهگذاری در حفظ ارزش داراییها
در شرایط تـورمی، سرمایهگذاری یکی از روشهای موثر برای مقابله با کاهش ارزش پول و حفظ قدرت خرید است. به همین دلیل، آشنایی با بازارهای مختلف مانند مسکن، ارز، طلا و بورس اهمیت ویژهای پیدا میکند. هر یک از این بازارها نیاز به سرمایه اولیه متفاوتی دارند و انتخاب بازار مناسب به دانش و توان مالی فرد بستگی دارد.
مشاوره تخصصی برای سرمایهگذاری
بسیاری از افراد ممکن است به دلیل نداشتن اطلاعات کافی یا محدودیت سرمایه، نتوانند به صورت مستقیم وارد بازارهای مختلف شوند. اما ابزارهایی مانند صندوقهای سرمایهگذاری این امکان را فراهم کردهاند که افراد با هر سطح از دانش و سرمایه بتوانند در بازار سرمایه حضور یابند. این صندوقها توسط کارشناسان حرفهای مدیریت میشوند و ریسک سرمایهگذاری را برای افراد کاهش میدهند.
سپردهگذاری بانکی در شرایط تورمی
در شرایطی که نرخ تـورم بالاست، سپردهگذاری در بانکها به دلیل نرخ بهره پایین ممکن است انتخابی نامناسب باشد. اغلب اوقات، نرخ بهره بانکی کمتر از نرخ تـورم است و این موضوع باعث میشود که سپردههای بانکی نتوانند ارزش واقعی پول را حفظ کنند. به همین دلیل، بسیاری از افراد ترجیح میدهند به جای سپردهگذاری، سرمایه خود را در بازارهایی که بازدهی بالاتری دارند، وارد کنند.
رابطه تورم و بیت کوین
بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال بهعنوان پوششهایی در برابر تـورم شناخته میشوند. این ارزها بهویژه در بحرانها و نوسانات اقتصادی مورد توجه قرار میگیرند. بیت کوین به دلیل ویژگیهایی مانند عرضه ثابت و غیرمتمرکز بودن، بهعنوان یک گزینه مقاوم در برابر تـورم در نظر گرفته میشود.
ویژگیهای بیت کوین در برابر تورم
- عرضه ثابت: سقف عرضه بیت کوین 21 میلیون واحد است، که مشابه طلا موجب حفظ ارزش آن در برابر تورم میشود.
- بینالمللی بودن: بیت کوین بهدلیل غیرمتمرکز بودن و نبود وابستگی به یک دولت خاص، در سطح جهانی ارزش خود را حفظ میکند.
نوسانات و تأثیرات اقتصادی
با وجود مزایای بیت کوین، رابطه آن با تـورم پیچیده است. نوسانات شدید قیمت و تأثیرات اخبار اقتصادی بر بیت کوین میتواند ریسکهایی را برای سرمایهگذاران به همراه داشته باشد. علاوه بر این، قیمت بیت کوین تحت تأثیر سرمایهگذاریهای سازمانی است، بهطوریکه ورود و خروج این سرمایهها میتواند قیمت آن را دستخوش تغییرات عمده کند.
بیت کوین بهعنوان یک پوشش ضد تـورم جذاب است، اما نوسانات و وابستگی به سرمایهگذاریهای سازمانی، آن را به یک دارایی پر ریسک تبدیل کرده است. این ویژگیها باعث میشود که سرمایهگذاران پیش از ورود به این بازار، باید ریسکها و پتانسیلهای آن را به دقت ارزیابی کنند.
مقایسه رشد تورم و بازار طلا
بازار طلا همواره یکی از پناهگاههای اصلی سرمایهگذاران در زمانهای بیثباتی اقتصادی و تـورم بوده است. این بازار به دلیل ویژگیهای ذاتی خود، از جمله محدود بودن منابع طلا و پذیرش جهانی آن به عنوان یک دارایی امن، توانسته در بسیاری از دورهها بازدهی بالایی را برای سرمایهگذاران به همراه داشته باشد.
ویژگیهای بازار طلا در شرایط تورمی
- حفظ ارزش در برابر کاهش ارزش پول ملی: در شرایطی که تـورم رو به افزایش است و قدرت خرید پول ملی کاهش مییابد، طلا به عنوان یک دارایی فیزیکی، ارزش خود را حفظ میکند و حتی افزایش قیمت را تجربه میکند.
- ارتباط مستقیم با تورم: قیمت طلا معمولاً با نرخ تـورم رابطه مستقیم دارد. به این معنا که هر چه تورم بیشتر شود، تمایل به خرید طلا افزایش مییابد و این موضوع به افزایش قیمت آن منجر میشود.
- بازدهی مناسب در بلندمدت: در بازههای زمانی بلندمدت، بازار طلا توانسته است بازدهی قابل توجهی را برای سرمایهگذاران خود فراهم کند. به خصوص در کشورهایی که نرخ تورم بالاست، طلا به عنوان یک ابزار سرمایهگذاری مطمئن عمل کرده و از کاهش ارزش سرمایه جلوگیری کرده است.
مقایسه عملکرد طلا و تورم
بررسیها نشان میدهد که در طول 20 سال گذشته، بازار طلا در بیشتر سالها عملکرد بهتری نسبت به تـورم داشته است. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در طلا نه تنها ارزش سرمایه را حفظ کرده، بلکه به دلیل افزایش مداوم قیمتها در این بازار، سود قابل توجهی نیز برای سرمایهگذاران به همراه داشته است.
نقاط عطف بازار طلا و تورم
- در دورههایی که نرخ تـورم شدیداً افزایش یافته، بازار طلا نیز معمولاً رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. این رشد به دلیل هجوم سرمایهگذاران برای حفظ ارزش داراییهایشان رخ داده است.
- اما در سالهایی که تورم کنترل شده یا نرخ بهره واقعی مثبت بوده است، رشد بازار طلا ممکن است به اندازه دورههای تـورمی نبوده باشد.
مقایسه رشد تورم و بازار بورس
بازار بورس یکی از مهمترین و پربازدهترین بازارهای مالی در بسیاری از کشورها، بهویژه در بازههای بلندمدت بوده است. این بازار توانسته به سرمایهگذاران کمک کند تا علاوه بر حفظ ارزش داراییهایشان در برابر تـورم، سودهای قابل توجهی را نیز کسب کنند.
بررسیها نشان میدهد که در طول 20 سال گذشته، بورس در اکثر سالها بازدهی بیشتری نسبت به نرخ تورم داشته است. بهویژه در بازههای زمانی بلندمدت، شاخصهای بازار سهام معمولاً فراتر از نرخ تورم رشد کردهاند و برای سرمایهگذاران سودآور بودهاند.
مزایای بازار بورس در شرایط تورمی
- حفظ و افزایش ارزش داراییها: در شرایط تـورمی که قدرت خرید پول کاهش مییابد، بورس به دلیل رشد ارزش سهام شرکتها میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا ارزش داراییهای خود را حفظ و حتی افزایش دهند.
- بازدهی بالاتر از تورم در بلندمدت: تاریخچه بازار بورس نشان میدهد که بازدهی این بازار در بلندمدت معمولاً بیشتر از تـورم بوده است. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در بورس میتواند به عنوان یک ابزار موثر برای مقابله با کاهش ارزش پول عمل کند.
- دسترسی با سرمایه کم: یکی از مزایای کلیدی بازار بورس این است که برخلاف بسیاری از بازارهای دیگر مانند مسکن یا طلا، سرمایهگذاران میتوانند با مقادیر کم سرمایه نیز وارد این بازار شوند و از مزایای آن بهرهمند شوند.
- سودهای تقسیمی و رشد سرمایه: بسیاری از شرکتهای بورسی، علاوه بر افزایش قیمت سهام، به سهامداران خود سود نقدی نیز پرداخت میکنند. این سودهای تقسیمی میتواند منبع درآمدی پایدار برای سرمایهگذاران باشد.
تأثیر تورم بر بازار بورس
در شرایط تـورمی، شرکتهای فعال در بازار بورس که در بخشهای کالایی یا صادراتی فعالیت میکنند (مانند صنایع پتروشیمی، فولاد، و معدن)، معمولاً عملکرد بهتری دارند. این شرکتها به دلیل ارتباط مستقیم با نرخ ارز و افزایش قیمت کالاها، میتوانند درآمد و سود خود را افزایش دهند، که به رشد ارزش سهام آنها کمک میکند.
بازار بورس در بلندمدت یکی از بهترین ابزارها برای مقابله با تـورم و حفظ ارزش داراییهاست. با این حال، سرمایهگذاری در این بازار نیازمند دانش و تحلیل دقیق است، زیرا ریسکها و نوسانات بازار میتوانند بر بازدهی آن تأثیرگذار باشند. از این رو، مشاوره با متخصصان و استفاده از ابزارهای تحلیلی میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند و از فرصتهای بازار بهرهمند شوند.
مقایسه رشد تورم و بازار مسکن
بازار مسکن یکی از بازارهای پرطرفدار برای سرمایهگذاری است که همواره بهعنوان یک گزینه مطمئن برای حفظ و افزایش ارزش داراییها در برابر تـورم شناخته میشود. این بازار بهویژه در بلندمدت توانسته است بازدهی مناسبی را برای سرمایهگذاران فراهم کند.
در 20 سال گذشته، بازار مسکن توانسته است رشد قابل توجهی داشته باشد و در بیشتر دورهها، بهویژه در بلندمدت، بازدهی آن از نرخ تـورم پیشی گرفته است. افزایش قیمت مسکن معمولاً بهطور مستقیم تحت تأثیر رشد نقدینگی و تقاضا در بازار قرار دارد، و در شرایط تورمی، مسکن بهعنوان یک دارایی فیزیکی با ارزش ثابت در مقابل کاهش قدرت خرید پول عمل میکند.
مزایای سرمایهگذاری در بازار مسکن در شرایط تورمی
- حفظ ارزش داراییها: یکی از مزایای اصلی بازار مسکن در برابر تـورم، توانایی آن در حفظ و افزایش ارزش سرمایه است. در دورههای تورمی، قیمت مسکن معمولاً افزایش مییابد، زیرا تقاضا برای این نوع داراییها افزایش میکند و از کاهش ارزش پول جلوگیری میکند.
- درآمد اجارهای: علاوه بر افزایش قیمت ملک، در شرایط تـورمی، اجارهبها نیز افزایش مییابد. این امر به سرمایهگذاران این امکان را میدهد که از داراییهای خود بهعنوان منبع درآمد ثابت بهرهبرداری کنند، حتی در زمانهایی که قیمتها ثابت میمانند.
- مقاومت در برابر نوسانات بازار: برخلاف بازارهای مالی مانند بورس که میتوانند نوسانات شدید و کوتاهمدت داشته باشند، بازار مسکن بهطور معمول نوسانات کمتری دارد و برای سرمایهگذاریهای بلندمدت گزینهای مطمئن بهشمار میآید.
- تقاضای پایدار: با توجه به نیاز دائمی به مسکن در هر جامعه، این بازار تقاضای نسبتاً پایداری دارد. در دورههای تـورمی، مردم تمایل بیشتری به خرید خانه بهعنوان یک دارایی باارزش و ایمن دارند.
تأثیر تورم بر بازار مسکن
تـورم بهطور مستقیم بر قیمت زمین و مسکن تأثیر میگذارد. در شرایط تورمی، با افزایش هزینه تولید مسکن و مواد اولیه، قیمت خانهها بالا میرود. علاوه بر این، نرخهای بهره پایینتر در شرایط تورمی باعث میشود که دسترسی به وامهای مسکن برای خریداران تسهیل شود، که خود به افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمتها کمک میکند.
مقایسه رشد تورم و نرخ سود بانکی
نرخ سود بانکی یکی از ابزارهای مهم اقتصادی است که بانکها برای جذب سپرده و تأمین منابع مالی خود از آن استفاده میکنند. این نرخ بهطور مستقیم بر تصمیمات اقتصادی افراد و نحوه سرمایهگذاری آنها تأثیر میگذارد. در حالی که تـورم بهطور مداوم بر قیمتها و قدرت خرید پول تأثیر میگذارد، نرخ سود بانکی در بسیاری از کشورها از جمله ایران بهطور معمول از تورم عقب میافتد و نمیتواند بهطور مؤثر از سرمایهگذاران در برابر تورم محافظت کند.
یکی از مشکلات بزرگ در بازارهای مالی، بهویژه در کشورهای با تـورم بالا، این است که نرخ سود بانکی معمولاً بهاندازه کافی بالا نیست تا سرمایهگذاران را در برابر افزایش قیمتها محافظت کند. در واقع، در بسیاری از موارد، نرخ سود بانکی حتی کمتر از نرخ تورم است که به این معناست که سپردهگذاران عملاً قدرت خرید خود را از دست میدهند و پول آنها با گذشت زمان کاهش مییابد.
تأثیر تورم بر نرخ سود بانکی
- تورم بالا و نرخ سود پایین: زمانی که تـورم در یک کشور بالا میرود، نرخ سود بانکی بهطور معمول افزایش نمییابد یا افزایش آن کمتر از میزان تورم است. این موضوع بهویژه در کشورهایی که بانکهای مرکزی برای حفظ نرخ بهره پایین به دنبال تحریک اقتصاد هستند، مشاهده میشود. در این شرایط، اگر نرخ سود بانکی کمتر از تورم باشد، سپردهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود نخواهند بود و عملاً داراییهایشان با گذشت زمان از دست میرود.
- کاهش ارزش پول: در چنین شرایطی، سپردهگذاران با تورم بالا، بهویژه در بلندمدت، شاهد کاهش قدرت خرید پول خود خواهند بود. برای مثال، اگر تـورم سالانه 30 درصد باشد و سود بانکی 15 درصد باشد، سرمایهگذار عملاً با وجود کسب سود از سپرده خود، قدرت خریدش را از دست میدهد.
مقایسه نموداری تورم و سود بانکی
در نمودار مقایسهای بین رشد تـورم و نرخ سود بانکی، معمولاً مشاهده میشود که نرخ سود بانکی در بسیاری از موارد از نرخ تورم عقب میماند. این امر نشاندهنده این است که در بیشتر مواقع، سپردهگذاران سود کمتری از تورم دریافت میکنند. به عبارت دیگر، نرخ سود بانکی بهطور مؤثر از تـورم پیشی نمیگیرد و نمیتواند از ارزش پول در برابر افزایش قیمتها محافظت کند.
راهکارهای کنترل تورم
- کنترل قیمت و دستمزد: یکی از روشهای مقابله با تـورم، کنترل قیمت برخی کالاها و دستمزدها است. در دهه 70 میلادی، آمریکا از این روش استفاده کرد. اگرچه در کوتاهمدت تاثیر مثبتی داشت، اما در نهایت نتوانست تـورم را به طور کامل کنترل کند.
- سیاستهای پولی انقباضی: برای کنترل تـورم، بانکها از سیاستهای پولی انقباضی استفاده میکنند که هدف آن کاهش حجم پول در گردش است. این کار از طریق محدود کردن عرضه پول انجام میشود تا تقاضا کاهش یابد و تورم کنترل شود.
- نرخ بهره: افزایش نرخ بهره باعث میشود پول در بانکها ارزشمندتر شود و مردم ترجیح دهند پول خود را در سپردهها نگه دارند تا خرج کنند. این کاهش مصرف در اقتصاد کمک میکند تا تورم کنترل شود. تغییرات نرخ بهره بخشی از سیاستهای پولی است.
- عملیات بازار باز: بانک مرکزی با فروش اوراق بهادار میتواند حجم پول را کاهش دهد و تورم را مهار کند. این فروش باعث میشود ذخایر بانکها کم شود و نرخ بهره بالا رود. در چنین شرایطی مردم به جای خرید کالا، پول خود را در بانکها سپردهگذاری میکنند.
- نسبت سپرده قانونی: هر چه بانکها مجبور باشند پول بیشتری از سپردههای مشتریان خود را به صورت ذخیره نگه دارند، نقدینگی کمتر میشود و این به کاهش تـورم کمک میکند. نسبت سپرده قانونی توسط بانک مرکزی تعیین میشود.
- نرخ تنزیل: نرخ تنزیل نرخ بهرهای است که بانکها برای قرض گرفتن از بانک مرکزی پرداخت میکنند. وقتی این نرخ افزایش مییابد، بانکها منابع کمتری برای قرض گرفتن دارند و این باعث کاهش توانایی آنها در خلق پول جدید و کاهش تـورم میشود.
نتیجه گیری
تورم پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد و تأثیرات گستردهای بر اقتصاد و جامعه داشته باشد. در حالی که تـورم ملایم میتواند نشاندهنده رشد اقتصادی باشد، تورم شتابان یا افسارگسیخته میتواند اقتصاد را بیثبات کرده و رفاه عمومی را کاهش دهد. مدیریت صحیح تـورم از طریق سیاستهای پولی و مالی مناسب برای حفظ پایداری اقتصادی و رفاه جامعه ضروری است.
سوالات متداول
تورم چیست و چگونه ایجاد میشود؟
تـورم به معنای افزایش مستمر و پایدار قیمتها برای کالاها و خدمات است که باعث کاهش ارزش پول میشود. این پدیده معمولاً به دلیل افزایش نقدینگی در اقتصاد و کسری بودجه دولت به وجود میآید.
چه عواملی منجر به رشد و تشدید تورم میشود؟
فشار هزینه (مثل افزایش قیمت مواد اولیه)، فشار تقاضا (که معمولاً در نتیجه سیاستهای انبساطی ایجاد میشود)، و انتظارات تـورمی عواملی هستند که تورم را افزایش و تشدید میکنند.
دلایل تورم اقتصادی چیست؟
دلایل اصلی تـورم اقتصادی شامل حجم زیاد نقدینگی و افزایش هزینههای دولت به نسبت درآمدهای آن است.
تورم مثبت چیست؟
تـورم مثبت، یا همان اینفلِیشن، به معنای افزایش پیوسته و مداوم قیمت کالاها و خدمات است. این نوع تورم به طور معمول در اقتصادهای در حال رشد مشاهده میشود و در آن سطح عمومی قیمتها به تدریج بالا میرود.
تورم منفی چیست؟
تـورم منفی، یا دفیلیشن، به کاهش پیوسته و مداوم قیمت کالاها و خدمات اشاره دارد. در این شرایط، قدرت خرید پول افزایش مییابد چرا که قیمتها کاهش پیدا میکنند. این وضعیت معمولاً به رکود اقتصادی منجر میشود و میتواند علامتی از مشکلات اقتصادی باشد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.