منحنی عرضه نیروی کار به چه شکل است؟

منحنی عرضه نیروی کار
منحنی عرضه نیروی کار یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد بازار کار است که نشاندهنده رابطه بین دستمزد و مقدار نیروی کار عرضهشده در بازار است. این منحنی به تحلیل رفتار نیروی کار در واکنش به تغییرات در دستمزدها میپردازد و نشان میدهد که چگونه افراد تصمیم میگیرند که زمان خود را برای کار یا برای اوقات فراغت صرف کنند. در واقع، منحنی عرضه نیروی کار به ما میگوید که با تغییر در دستمزد، چطور میزان عرضه نیروی کار از سوی افراد تغییر خواهد کرد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
مفهوم منحنی عرضه نیروی کار
منحنی عرضه نیروی کار به طور کلی نشاندهنده تعداد کارگرانی است که مایل به ارائه خدمات خود در بازار هستند و چقدر این تعداد با تغییرات در دستمزدها تغییر میکند. در حالت ایدهآل، این منحنی به گونهای است که با افزایش دستمزد، عرضه نیروی کار نیز افزایش مییابد. این وضعیت تحت عنوان اثر جایگزینی شناخته میشود، زیرا افزایش دستمزد باعث میشود که افراد ترجیح دهند بیشتر کار کنند و کمتر به اوقات فراغت خود بپردازند.
اما در واقع، منحنی عرضه نیروی کار میتواند پیچیدهتر از این باشد. بهویژه در شرایط خاصی مانند دستمزدهای بسیار بالا یا بسیار پایین، تغییرات در دستمزد ممکن است تأثیرات متفاوتی بر عرضه نیروی کار داشته باشد. این اثرات به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند: اثر جایگزینی و اثر درآمدی.
بیشتر بخوانید: عرضه نیروی کار چیست؟
اثر جایگزینی و اثر درآمدی
درک اثرات مختلف دستمزد بر عرضه نیروی کار از اهمیت زیادی برخوردار است. دو اثر اصلی که در این زمینه وجود دارد، اثر جایگزینی و اثر درآمدی هستند. این دو اثر به طور همزمان و در شرایط مختلف میتوانند بر رفتار نیروی کار تأثیر بگذارند.
اثر جایگزینی
اثر جایگزینی زمانی رخ میدهد که افزایش دستمزدها باعث تغییر در تصمیمات افراد درباره تقسیم زمان میان کار و اوقات فراغت میشود. هنگامی که دستمزدها افزایش مییابند، افراد برای کسب درآمد بیشتر از فرصتهای کاری استفاده میکنند، زیرا هزینه فرصت برای صرف زمان در فعالیتهای غیرکاری (مانند استراحت یا تفریح) افزایش مییابد.
به عبارت دیگر، افزایش دستمزد باعث میشود که افراد تمایل بیشتری به صرف زمان خود در کار داشته باشند و به همین دلیل، عرضه نیروی کار افزایش مییابد.
برای مثال، اگر یک کارگر حقوق خود را از 10 دلار در ساعت به 20 دلار در ساعت افزایش دهد، این کارگر ممکن است ترجیح دهد که ساعات بیشتری را به کار اختصاص دهد، زیرا از این طریق میتواند درآمد بیشتری کسب کند و ارزش اقتصادی اوقات فراغت نسبت به زمان کار کاهش مییابد. در این حالت، اثر جایگزینی موجب افزایش عرضه نیروی کار میشود.
اثر درآمدی
در مقابل، اثر درآمدی زمانی رخ میدهد که افزایش دستمزد به افراد این امکان را میدهد که همان درآمد را با ساعات کاری کمتری کسب کنند. به عبارت دیگر، با افزایش دستمزد، افراد ممکن است به درآمد مورد نظر خود برسند و نیازی به کار کردن بیشتر نداشته باشند.
در این حالت، افراد ممکن است تصمیم بگیرند که ساعات کاری خود را کاهش دهند و از وقت آزاد بیشتری بهرهمند شوند.
برای مثال، اگر یک کارگر که قبلاً 40 ساعت در هفته کار میکرد، حالا با افزایش دستمزد میتواند همان درآمد را با 30 ساعت کار در هفته کسب کند، او ممکن است تصمیم بگیرد که ساعات کاری خود را کاهش دهد تا زمان بیشتری برای استراحت یا فعالیتهای شخصی داشته باشد. در این حالت، اثر درآمدی موجب کاهش عرضه نیروی کار میشود.
ترکیب اثر جایگزینی و اثر درآمدی
ترکیب این دو اثر میتواند باعث ایجاد نتایج مختلف در رفتار نیروی کار شود. در واقع، تصمیمات افراد در مورد عرضه نیروی کار بستگی به تعادل بین این دو اثر دارد. در برخی مواقع، اثر جایگزینی قویتر است، به این معنی که افراد با افزایش دستمزدها تمایل بیشتری به کار کردن پیدا میکنند و عرضه نیروی کار افزایش مییابد.
اما در مواقعی دیگر، اثر درآمدی غالب است، به طوری که افراد ترجیح میدهند با ساعات کاری کمتری همان درآمد را کسب کنند و زمان بیشتری برای استراحت داشته باشند، در نتیجه عرضه نیروی کار کاهش مییابد.
این اثرات ممکن است برای افراد مختلف و در شرایط اقتصادی متفاوت، به طور متفاوتی عمل کنند. به عنوان مثال، در برخی از بازارها یا مشاغل خاص، افراد ممکن است به دلیل افزایش دستمزد، بیشتر کار کنند (اثر جایگزینی)، در حالی که در مشاغل دیگر، ممکن است تصمیم بگیرند با کاهش ساعات کاری، همان درآمد را کسب کنند و از این رو، عرضه نیروی کار کاهش یابد (اثر درآمدی).
بیشتر بخوانید: درآمد چیست؟
ویژگیهای منحنی عرضه نیروی کار
منحنی عرضه نیروی کار به طور کلی نشاندهنده رابطه بین دستمزد و تعداد افرادی است که تمایل دارند نیروی کار خود را در بازار عرضه کنند. این منحنی معمولاً به صورت صعودی ترسیم میشود، به این معنی که با افزایش دستمزدها، تمایل افراد برای ورود به بازار کار افزایش مییابد.
در واقع، افراد معمولاً با دریافت دستمزد بیشتر ترجیح میدهند زمان بیشتری را برای کار کردن صرف کنند و از اوقات فراغت خود بکاهند. در این صورت، عرضه نیروی کار افزایش مییابد و منحنی عرضه به سمت راست حرکت میکند.
منحنی عرضه نیروی کار صعودی
در حالت استاندارد، منحنی عرضه نیروی کار به صورت صعودی است. این بدان معناست که با افزایش دستمزدها، افراد تمایل بیشتری به عرضه نیروی کار دارند. این وضعیت ناشی از اثر جایگزینی است؛ یعنی زمانی که دستمزد افزایش مییابد، ارزش فرصتهای کاری بیشتر از اوقات فراغت میشود و افراد تمایل پیدا میکنند که زمان بیشتری را برای کار صرف کنند. در این حالت، عرضه نیروی کار افزایش مییابد.
به علاوه، با افزایش دستمزدها، افرادی که پیشتر به دلیل دستمزدهای پایین از بازار کار خارج شده بودند، ممکن است دوباره به بازار کار وارد شوند. در نتیجه، تعداد افرادی که در بازار کار حضور دارند افزایش مییابد.
وضعیت نهایی و اشباع منحنی عرضه نیروی کار
با این حال، منحنی عرضه نیروی کار به طور کامل صعودی نیست و در برخی شرایط، افزایش دستمزدها ممکن است تأثیر کمتری بر عرضه نیروی کار داشته باشد. به عبارت دیگر، پس از رسیدن به یک نقطه خاص، افزایش بیشتر دستمزدها ممکن است تغییر قابل توجهی در میزان نیروی کار عرضهشده ایجاد نکند. این نقطهای است که منحنی عرضه نیروی کار به نوعی به حالت اشباع میرسد.
در چنین شرایطی، حتی اگر دستمزدها بیشتر شوند، افراد ممکن است دیگر تمایلی به کار کردن بیشتر نداشته باشند. در این حالت، افراد ممکن است از این فرصت استفاده کنند تا زمان بیشتری را برای استراحت، تفریح یا دیگر فعالیتهای شخصی صرف کنند.
منحنی عرضه نیروی کار با شیب منفی
در برخی شرایط، منحنی عرضه نیروی کار ممکن است دارای شیب منفی باشد. این وضعیت زمانی رخ میدهد که افزایش دستمزدها باعث شود که افراد تصمیم بگیرند که زمان کمتری را صرف کار کنند و بیشتر به فعالیتهای غیرکاری بپردازند.
این پدیده به اثر درآمدی معروف است. زمانی که افراد به سطحی از درآمد میرسند که قادرند نیازهای مالی خود را به راحتی تأمین کنند، ممکن است تمایل به کاهش ساعات کاری پیدا کنند و در عوض بیشتر از وقت خود را به فعالیتهای شخصی و فراغت اختصاص دهند.
برای مثال، در مشاغلی که به دلیل دستمزدهای بالاتر افراد به راحتی میتوانند زندگی مرفهی داشته باشند، برخی از افراد ممکن است تصمیم بگیرند که زمان بیشتری را برای استراحت یا انجام فعالیتهای اجتماعی صرف کنند، حتی اگر دستمزد بالاتری پیشنهاد شود. در این شرایط، افزایش دستمزد ممکن است موجب کاهش عرضه نیروی کار شود و منحنی عرضه نیروی کار به سمت پایین شیب پیدا کند.
منحنی عرضه نیروی کار عمودی
در برخی مواقع، منحنی عرضه نیروی کار ممکن است عمودی باشد. این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که تغییرات در دستمزدها هیچ تأثیری بر عرضه نیروی کار نداشته باشد.
به عبارت دیگر، افراد به اندازهای درآمد لازم برای تأمین نیازهای خود دارند که حتی با افزایش دستمزد، آنها تمایل به افزایش ساعات کاری خود نخواهند داشت. این وضعیت معمولاً در شرایطی رخ میدهد که افراد به یک سطح از درآمد پایدار رسیدهاند و تغییرات در دستمزد، تأثیری بر تصمیمات آنها برای ورود یا ترک بازار کار نخواهد داشت.
برای مثال، در شرایطی که افراد به حدی از رفاه اقتصادی دست یافتهاند که برای تأمین هزینههای زندگی نیازی به کار بیشتر ندارند، افزایش دستمزدها هیچ تأثیری بر تمایل آنها برای کار بیشتر نخواهد داشت. در این حالت، منحنی عرضه نیروی کار عمودی خواهد بود.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
عوامل مؤثر بر منحنی عرضه نیروی کار
منحنی عرضه نیروی کار تحت تأثیر مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی است که میتواند باعث تغییرات در رفتار نیروی کار و میزان عرضه آن به بازار شود. این عوامل میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر تصمیم افراد برای ورود به بازار کار تأثیر بگذارند.
در ادامه، به بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر منحنی عرضه نیروی کار میپردازیم:
دستمزد واقعی
دستمزد واقعی به میزان دستمزدی اطلاق میشود که پس از تعدیل تورم به دست میآید. این متغیر یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین عواملی است که انگیزه افراد را برای ورود به بازار کار تحت تأثیر قرار میدهد. افزایش دستمزد واقعی به طور مستقیم باعث افزایش انگیزه افراد برای کار کردن میشود، زیرا با افزایش دستمزد، درآمد حاصل از کار نسبت به اوقات فراغت جذابتر میشود.
با این حال، اثر درآمدی ممکن است در اینجا وارد عمل شود؛ به طوری که با افزایش دستمزد، افراد ممکن است تصمیم بگیرند ساعات کاری خود را کاهش دهند و به جای کار بیشتر، از زمان آزاد خود بهره ببرند. این نکته نشاندهنده تأثیر دوگانه دستمزد بر عرضه نیروی کار است.
ترکیب جمعیتی
ویژگیهای جمعیتی مانند سن، جنسیت، تحصیلات و نرخ مهاجرت نقش مهمی در عرضه نیروی کار دارند.
به عنوان مثال:
- افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار میتواند عرضه نیروی کار را افزایش دهد. زمانی که زنان بیشتری به بازار کار وارد میشوند، مجموع نیروی کار کشور افزایش مییابد.
- مهاجرت نیروی کار به کشورها نیز میتواند بر عرضه نیروی کار در صنایع خاص تأثیرگذار باشد. ورود مهاجران میتواند کمبود نیروی کار در برخی صنایع را جبران کند و در برخی موارد باعث رقابت بیشتر برای فرصتهای شغلی شود.
- پیر شدن جمعیت در برخی کشورها نیز میتواند عرضه نیروی کار را کاهش دهد، زیرا افراد به سن بازنشستگی نزدیک میشوند و از بازار کار خارج میشوند.
بیشتر بخوانید: کمیابی در علم اقتصاد چیست؟
تحولات اقتصادی و اجتماعی
شرایط اقتصادی و اجتماعی، از جمله وضعیت اقتصادی کشور (رکود یا رونق) تأثیر زیادی بر عرضه نیروی کار دارد. در دوران رکود اقتصادی، تعداد فرصتهای شغلی کاهش مییابد و افراد ممکن است تمایل کمتری به کار کردن داشته باشند. این امر باعث میشود که عرضه نیروی کار کاهش یابد. برعکس، در دوران رونق اقتصادی، تعداد مشاغل افزایش مییابد و افراد بیشتری تمایل دارند وارد بازار کار شوند، زیرا فرصتهای شغلی جدید و جذابتر ایجاد میشود.
سیاستهای دولتی
سیاستهای دولتی میتوانند تأثیر زیادی بر عرضه نیروی کار داشته باشند. این سیاستها شامل موارد زیر هستند:
- تعیین حداقل دستمزد: افزایش حداقل دستمزد میتواند افراد را به سمت بازار کار جذب کند، زیرا آنها انگیزه بیشتری برای کار پیدا میکنند.
- حمایتهای اجتماعی: یارانههای بیکاری و دیگر حمایتها میتوانند تأثیرات متفاوتی داشته باشند. برای مثال، یارانههای بیکاری سخاوتمندانه ممکن است افراد را از جستوجوی شغل جدید بازدارد، در حالی که کاهش این حمایتها میتواند افراد را ترغیب به جستوجوی کار بیشتر کند.
- مالیاتها: سیاستهای مالیاتی نیز میتوانند بر تمایل افراد به کار کردن تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، افزایش مالیاتها میتواند تمایل به کار را کاهش دهد.
فرصتهای شغلی در بازارهای دیگر
تغییرات در دستمزد و شرایط کاری در مشاغل رقیب نیز میتواند باعث جابهجایی نیروی کار از یک صنعت به صنعت دیگر شود. به عنوان مثال، اگر دستمزد در یک بخش خاص کاهش یابد، ممکن است افراد تصمیم بگیرند به سمت مشاغل دیگر با دستمزد بالاتر حرکت کنند. این جابهجاییها میتواند عرضه نیروی کار را در بخشهای خاصی کاهش دهد یا افزایش دهد.
شرایط کاری و ویژگیهای غیرمالی مشاغل
عوامل غیرمالی مانند امنیت شغلی، شرایط کاری، فرصتهای ارتقا و مزایای دیگر نیز میتوانند تأثیر زیادی بر تصمیم افراد برای پیوستن به بازار کار داشته باشند.
برای مثال:
- امنیت شغلی: مشاغلی که امنیت بیشتری دارند، احتمالاً نیروی کار بیشتری جذب خواهند کرد.
- شرایط کاری و ساعات کاری: شرایط راحتتر و ساعات کاری مناسبتر میتواند افراد بیشتری را به کار کردن ترغیب کند.
- مزایای شغلی: بیمه سلامت، بازنشستگی و دیگر مزایای شغلی میتوانند بر تمایل افراد به پیوستن به بازار کار تأثیر بگذارند.
انتقادات و محدودیتهای مدل کلاسیک
فرضیات غیرواقعی
مدل کلاسیک عرضه و تقاضای نیروی کار، علیرغم کاربرد گستردهاش، دارای برخی فرضیات غیرواقعی است که ممکن است در دنیای واقعی کارآمد نباشد.
- اطلاعات کامل: یکی از فرضیات مدل کلاسیک این است که کارگران از تمامی فرصتهای شغلی آگاه هستند و میتوانند بهترین انتخاب را انجام دهند. اما در واقعیت، افراد اغلب از تمام فرصتهای شغلی موجود اطلاعی ندارند. این محدودیت اطلاعاتی ممکن است باعث شود که افراد نتوانند به طور کامل و بهینه تصمیمگیری کنند.
- عقلانیت کامل: مدل کلاسیک فرض میکند که کارگران همیشه تصمیمات خود را بر اساس عقلانیت کامل و منطق اقتصادی میگیرند. این فرضیات در حالی که در بسیاری از شرایط صحیح به نظر میرسند، اما نمیتوانند تأثیرات هیجانات و احساسات انسانی را نادیده بگیرند. به عنوان مثال، ترس از بیکاری یا نیاز به امنیت شغلی ممکن است تصمیمات فرد را تحت تأثیر قرار دهد و این موارد در مدل کلاسیک لحاظ نمیشوند.
چالشهای جهان امروز
دنیای امروز با چالشهای جدیدی روبرو است که مدل کلاسیک نمیتواند بهطور کامل آنها را پوشش دهد.
- اقتصاد توجه (Attention Economy): در دوران مدرن، مفهوم کار و ارزشگذاری آن تغییر کرده است. اقتصاد توجه به این معناست که ارزش افراد بیشتر بر اساس زمان و توجهی که میگذارند (نه ساعات کاری) تعیین میشود. به عنوان مثال، تأثیرگذاران فضای مجازی به جای اینکه فقط ساعات مشخصی را صرف کار کنند، زمان و توجه خود را در تولید محتوا و جلب توجه مردم صرف میکنند. این مدل از کار از نظر زمانشناسی و نحوه اندازهگیری آن با مدل کلاسیک تفاوت دارد.
- کار بدون دستمزد: بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، مانند کارهای داوطلبانه یا کارهای خانگی که به طور مستقیم درآمدزایی نمیکنند، در مدل کلاسیک عرضه نیروی کار در نظر گرفته نمیشوند. این فعالیتها، اگرچه به اقتصاد کمک میکنند، اما در محاسبات مدل کلاسیک نادیده گرفته میشوند و به همین دلیل تصویر نادرستی از بازار کار ارائه میدهند.
جایگزینی با مدلهای جدید
با توجه به محدودیتهای مدل کلاسیک، محققان به مدلهای جدیدتری روی آوردهاند که بهتر میتوانند تعاملات پیچیدهتر در بازار کار را تحلیل کنند.
- تئوری بازیها: در این مدل، به تحلیل تعاملات استراتژیک بین کارگران و کارفرمایان پرداخته میشود. این تحلیل به جای در نظر گرفتن تصمیمات فردی بهطور مستقل، به بررسی نحوه تعامل و تصمیمگیریهای مشترک بین طرفین مختلف بازار کار میپردازد. تئوری بازیها میتواند به فهم بهتر مذاکرات دستمزد، تصمیمات استخدام و حتی شرایط کاری کمک کند.
- اقتصاد عصبی (Neuroeconomics): این مدل به مطالعه تصمیمات اقتصادی از منظر عملکرد مغز میپردازد. اقتصاد عصبی با استفاده از ابزارهایی مانند fMRI (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی) به بررسی چگونگی پردازش تصمیمات اقتصادی و کاری در مغز انسان میپردازد. این رویکرد میتواند به درک بهتر رفتارهای اقتصادی انسانها کمک کند و توضیح دهد که چرا تصمیمات اقتصادی گاهی با مدلهای کلاسیک تفاوت دارند.
این مدلها و رویکردها در تلاش هستند تا تصاویری جامعتر و دقیقتر از بازار کار و تصمیمات اقتصادی ارائه دهند و نشان دهند که رفتار نیروی کار تنها به عوامل اقتصادی محدود نمیشود، بلکه عوامل اجتماعی، هیجانی و شناختی نیز تأثیر زیادی دارند.
تغییرات در منحنی عرضه نیروی کار
منحنی عرضه نیروی کار تحت تأثیر مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی قرار دارد که میتوانند باعث جابهجایی آن شوند. تغییرات در این عوامل میتواند موجب افزایش یا کاهش عرضه نیروی کار در بازار کار شود. به عبارت دیگر، عواملی که بر میزان تمایل افراد برای وارد شدن به بازار کار تأثیر میگذارند، میتوانند منحنی عرضه نیروی کار را به سمت راست (افزایش عرضه) یا به سمت چپ (کاهش عرضه) جابهجا کنند.
در ادامه به بررسی مهمترین عواملی که میتوانند موجب جابهجایی منحنی عرضه نیروی کار شوند، پرداختهایم:
تغییرات در ترجیحات افراد
تغییرات در ترجیحات و انتخابهای افراد میتواند موجب تغییر در عرضه نیروی کار شود. این ترجیحات تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند تغییر در سبک زندگی، ارزشها و اولویتها قرار میگیرند.
به عنوان مثال:
- تمایل به شغلهای خاص: اگر افراد به شغلهایی با شرایط خاص یا مزایای خاص علاقه بیشتری پیدا کنند، عرضه نیروی کار در آن حوزه افزایش مییابد.
- تغییر در اولویتهای زمانی: گاهی افراد ممکن است تمایل بیشتری به استفاده از اوقات فراغت پیدا کنند و تصمیم بگیرند که ساعات کاری خود را کاهش دهند یا حتی از بازار کار خارج شوند. این تغییرات در ترجیحات میتواند باعث کاهش عرضه نیروی کار شود.
تغییرات در درآمد غیرکاری
درآمدهای غیرکاری شامل کمکهای اجتماعی، ارث، سود سرمایهگذاری یا هر منبع درآمدی غیر از کار هستند. افزایش این درآمدها میتواند تأثیر زیادی بر عرضه نیروی کار داشته باشد. وقتی افراد از منابع غیرکاری درآمد بیشتری کسب کنند، ممکن است تمایل کمتری به کار کردن داشته باشند، زیرا دیگر نیاز فوری به درآمد از طریق کار ندارند. این امر باعث کاهش عرضه نیروی کار میشود.
به عنوان مثال:
- افزایش کمکهای اجتماعی: اگر کمکهای دولتی یا سایر منابع درآمدی غیرکاری افزایش یابد، افراد ممکن است تمایل کمتری به پیوستن به بازار کار نشان دهند.
- ارث و داراییها: در صورتی که افراد از طریق ارث یا داراییهای دیگر درآمد کسب کنند، ممکن است تصمیم بگیرند از کار کردن دست بکشند.
تغییرات در جمعیت
تغییرات در ترکیب جمعیتی یکی از عوامل مهمی است که میتواند عرضه نیروی کار را تحت تأثیر قرار دهد. افزایش یا کاهش جمعیت، به ویژه افزایش تعداد افراد در سن کار، میتواند موجب تغییر در عرضه نیروی کار شود.
این تغییرات میتواند به صورت زیر باشد:
- افزایش جمعیت در سن کار: افزایش تعداد افراد در گروه سنی که قابلیت کار دارند، میتواند عرضه نیروی کار را افزایش دهد. به عنوان مثال، اگر تعداد افراد جوان یا در سنین کاری در یک کشور افزایش یابد، تقاضا برای شغلهای جدید افزایش پیدا خواهد کرد.
- مهاجرت نیروی کار: مهاجرت نیروی کار از یک کشور به کشور دیگر میتواند تأثیرات زیادی بر عرضه نیروی کار داشته باشد. ورود مهاجران به کشور مقصد باعث افزایش عرضه نیروی کار در آن کشور میشود، در حالی که مهاجرت از یک کشور میتواند باعث کاهش عرضه نیروی کار در کشور مبدا شود.
بیشتر بخوانید: نیروی کار تخصصی چیست؟
تغییرات در شرایط ورود به مشاغل
شرایط ورود به مشاغل به ویژگیهای خاصی اشاره دارد که برای ورود به برخی از مشاغل نیاز است، مانند آموزشهای خاص، مجوزها و گواهینامهها. این شرایط میتوانند تأثیر زیادی بر عرضه نیروی کار در مشاغل مختلف داشته باشند.
تغییرات در این شرایط میتواند عرضه نیروی کار را به شکل زیر تغییر دهد:
- افزایش شرایط ورود به مشاغل: اگر شرایط برای ورود به یک حرفه خاص سختتر شود، مانند افزایش نیاز به آموزشهای تخصصی یا شرایط سختگیرانهتر برای دریافت مجوز، عرضه نیروی کار در آن حرفه کاهش خواهد یافت. به عنوان مثال، افزایش الزامات برای دریافت گواهینامه پزشکی میتواند باعث کاهش تعداد پزشکان شود.
- کاهش شرایط ورود به مشاغل: اگر شرایط ورود به مشاغل آسانتر شود، مانند کاهش الزامات آموزشی یا قانونی، عرضه نیروی کار در آن حوزه افزایش خواهد یافت. به طور مثال، اگر برای ورود به مشاغلی مانند آرایشگری، نیاز به دورههای آموزشی خاص حذف شود، تعداد افرادی که وارد این حرفه میشوند افزایش خواهد یافت.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
شکل منحنی در دنیای واقعی – تفاوتهای فردی و جمعیتی
تفاوتهای جنسیتی
- زنان: منحنی عرضه نیروی کار برای زنان اغلب کمتر کشش دارد. این امر به دلیل مسئولیتهای مراقبتی است که زنان ممکن است در خانه یا خانواده بر عهده داشته باشند. به عبارت دیگر، افزایش دستمزد ممکن است تأثیر کمتری بر ساعات کار زنان داشته باشد، زیرا آنان ممکن است ترجیح دهند وقت خود را به فعالیتهای خانگی یا مراقبتی اختصاص دهند تا به ساعات کار اضافی.
- مردان: در مردان، منحنی عرضه نیروی کار در دستمزدهای پایین معمولاً شیب مثبت شدیدی دارد؛ به این معنا که با افزایش دستمزد، تمایل به افزایش ساعات کاری به شدت بیشتر میشود. اما پس از یک نقطه خاص (که معمولاً در سطوح بالای دستمزد اتفاق میافتد)، اثر درآمدی قویتر از اثر جایگزینی میشود و افراد تمایل دارند که ساعات کاری خود را کاهش دهند تا از اوقات فراغت بیشتری بهرهمند شوند.
گروههای درآمدی
- کارگران کمدرآمد: منحنی عرضه نیروی کار برای کارگران کمدرآمد به طور کلی کششپذیرتر است. این به این معنا است که با افزایش اندک دستمزد، تمایل به افزایش ساعات کاری به شدت بیشتر میشود. این گروه از افراد به دلیل نیاز به درآمد بیشتر، حتی افزایشهای کوچکتر دستمزد را به شدت مورد توجه قرار میدهند و ممکن است ساعات کاری بیشتری را بپذیرند.
- کارگران پردرآمد: در مقابل، منحنی عرضه نیروی کار برای کارگران پردرآمد معمولاً به سمت عقب خم میشود. به عنوان مثال، در بازارهایی مانند والاستریت، افزایش دستمزد از 500 به 600 دلار در ساعت ممکن است باعث کاهش ساعات کاری شود. این به این معناست که افراد در این سطوح درآمدی تمایل دارند به دلیل کسب درآمد بالا، ساعات کاری خود را کاهش دهند و از مزایای مالیاتی، اوقات فراغت، یا دیگر امکانات بهرهمند شوند.
تفاوتهای جغرافیایی
- کشورهای در حال توسعه (مثال: هند): در کشورهای در حال توسعه، منحنی عرضه نیروی کار به طور کلی شیب مثبت پایدار دارد. حتی در این کشورها، افزایش دستمزدهای بالاتر معمولاً تأثیر چندانی بر کاهش ساعات کار نخواهد داشت. این به دلیل کمبود فرصتهای شغلی، رقابت بالا برای کسب شغل، و نیاز به تأمین درآمد است که افراد را به کار بیشتر و افزایش ساعات کاری تشویق میکند.
- کشورهای توسعهیافته (مثال: سوئد): در کشورهای توسعهیافته، منحنی عرضه نیروی کار معمولاً پس از دستمزد مشخصی (مثلاً 35 دلار در ساعت) به سمت عقب برگشته و کاهش مییابد. در این کشورها، با رسیدن به سطوح بالای دستمزد، اثر درآمدی غالب میشود و افراد ترجیح میدهند ساعات کاری خود را کاهش دهند تا از اوقات فراغت بیشتری بهرهمند شوند. در این جوامع، رفاه اجتماعی، مزایای شغلی و قوانین حمایتی به گونهای است که افراد میتوانند بدون نگرانی از از دست دادن درآمد ضروری، زمان بیشتری را به زندگی شخصی خود اختصاص دهند.
تئوریهای تکمیلی عرضه نیروی کار
- مدل چرخه زندگی (Modigliani & Friedman): این مدل فرض میکند که افراد عرضه نیروی کار خود را در طول زندگی بهینهسازی میکنند. به عبارت دیگر، افراد تمایل دارند در دوران جوانی که توانایی بیشتری دارند، ساعات کاری خود را افزایش دهند و در میانسالی و سالمندی که ممکن است نیاز به استراحت و کاهش فعالیتهای شغلی داشته باشند، ساعات کاری خود را کاهش دهند. این الگو بر اساس تمایل افراد به مصرف متناسب با درآمد طی عمرشان است.
- تئوری انتظارات عقلایی (Lucas): طبق این تئوری، انتظارات افراد از تورم و رشد دستمزدهای آینده تأثیر زیادی بر تصمیمات فعلی آنها دارد. به این معنا که افراد بر اساس پیشبینیهایی که از تغییرات آتی اقتصادی دارند، تصمیمات خود را در مورد عرضه نیروی کار و ساعات کار تنظیم میکنند. این تئوری فرض میکند که افراد به طور عقلایی به اطلاعات موجود در بازار کار واکنش نشان میدهند و بر اساس آن تصمیم میگیرند.
- اقتصاد رفتاری (Thaler): این تئوری بر تأثیر سوگیریهای روانشناختی بر رفتار اقتصادی تأکید دارد. یکی از این سوگیریها، زیانگریزی است، به این معنی که افراد تمایل دارند از کاهش ساعات کار خودداری کنند حتی اگر دستمزد افزایش یابد. بر اساس این نظریه، کارگران به دلیل ترس از ضرر یا از دست دادن وضعیت موجود، ممکن است از کاهش ساعات کاری که باعث کاهش درآمد آنها میشود، اجتناب کنند. این رفتار میتواند باعث شود که افراد با وجود دستمزد بالاتر، همچنان به انجام ساعتهای کاری طولانیتری ادامه دهند.
مطالعات موردی – آزمون نظریهها در عمل
آزمایش طبیعی در نروژ
سیاست کاهش ساعات کاری به 6 ساعت در روز
در نروژ، به عنوان بخشی از یک آزمایش طبیعی، ساعات کاری روزانه به 6 ساعت کاهش یافت تا تأثیرات آن بر بهرهوری و رفتار نیروی کار بررسی شود. نتایج این تغییر سیاست به وضوح نشان داد که اثر جایگزینی غالب شد و بهرهوری کارگران 22% افزایش یافت. این افزایش در بهرهوری به این معناست که کاهش ساعات کاری باعث شد افراد با انرژی بیشتر و تمرکز بالاتری کار کنند.
از طرف دیگر، اثر درآمدی نیز مشهود بود. حدود 15% از کارگران ترجیح دادند که دستمزد کمتری دریافت کنند و به جای افزایش ساعت کاری، زمان بیشتری را به اوقات فراغت اختصاص دهند. این رفتار نشاندهنده آن است که برای برخی افراد، افزایش دستمزد به حدی رسیده بود که ترجیح میدهند زمان بیشتری برای استراحت و فعالیتهای شخصی داشته باشند، حتی اگر این امر منجر به کاهش درآمد شود.
بحران نیروی کار در ژاپن
پیری جمعیت در ژاپن به یکی از چالشهای اصلی اقتصادی تبدیل شده است. در دهه گذشته، عرضه نیروی کار در ژاپن 25% کاهش یافته که این کاهش ناشی از پیری جمعیت و کمبود نیروی کار جوان است. این تغییرات باعث شد که منحنی عرضه نیروی کار شیب تندی پیدا کند.
راهحل نوآورانه برای مقابله با این مشکل، استفاده از رباتهای مراقبت از سالمندان بود. به عنوان مثال، رباتهایی مانند ربات PARO به بازار معرفی شدند. استفاده از این رباتها باعث شد که عرضه نیروی کار در بخش بهداشت و درمان 18% افزایش یابد. این مثال نشاندهنده آن است که فناوری میتواند به طور مؤثری عرضه نیروی کار را در بخشهای خاصی که با کمبود نیروی انسانی مواجهاند، تقویت کند.
اقتصاد گیگ در ایالات متحده
بررسی رانندگان اوبر
در ایالات متحده، بررسیها نشان داده است که 60% رانندگان اوبر پس از رسیدن به درآمد 30 دلار در ساعت، تصمیم به کاهش ساعات کاری خود میگیرند که این موضوع تأییدکننده اثر درآمدی است. این رانندگان ترجیح میدهند زمان بیشتری را به فعالیتهای شخصی یا استراحت اختصاص دهند، حتی اگر به معنای کاهش درآمد باشد.
از طرف دیگر، 40% باقیمانده رانندگان به دلیل فشار مالی، مانند بدهیهای دانشجویی، همچنان تمایل دارند که ساعات کاری خود را افزایش دهند، که این نشاندهنده اثر جایگزینی قویتر است. برای این دسته از رانندگان، درآمد بیشتر مهمتر از اوقات فراغت است و به همین دلیل آنها برای تأمین نیازهای مالی خود بیشتر کار میکنند.
این نمونهها به وضوح نشان میدهند که اثرات جایگزینی و درآمدی در دنیای واقعی به شکلهای متفاوتی بسته به شرایط فردی و اجتماعی افراد و همچنین ویژگیهای بازار کار خود را نشان میدهند.
نمونه ای از تغییرات منحنی عرضه نیروی کار
قسمت a منحنی عرضه نیروی کار را در هر دستمزد روزانه برای آلیس و قسمت b همین منحنی را برای تام به تصویر میکشد. با جمع ساعت هایی که آلیس و تام در یک دستمزد روزانه معین تمایل به کار کردن دارند، ما منحنی عرضه نیروی کار بازار را به دست میاوریم.
بدین ترتیب در یک دستمزد روزانه 175 دلار، آلیس 200 روز و تام 50 روز کار میکنند و لذا آنها برروی هم در دستمزد 175 دلار، 250 روز کار خواهند کرد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
آینده منحنی عرضه نیروی کار – سناریوهای پیشرو
آینده منحنی عرضه نیروی کار تحت تأثیر تغییرات عظیم اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و محیطی قرار خواهد گرفت. در این راستا، سناریوهای مختلفی میتوانند به شکلگیری تحولات جدید در بازار کار منجر شوند. در ادامه، به سه سناریوی مهم پرداخته میشود که ممکن است مسیر آینده منحنی عرضه نیروی کار را شکل دهند.
سناریوی سلطه فناوری
- خودمختاری شغلی: با گسترش استفاده از هوش مصنوعی و فناوریهای پیشرفته، ممکن است روشهای کنونی برای اندازهگیری ساعات کار تغییر کند. در این سناریو، شاغلان کمتر به ساعات کار و بیشتر به تعداد پروژهها و تکمیل وظایف خود توجه خواهند کرد. به عبارت دیگر، با استفاده از تکنولوژیهای جدید، «پروژهمحور» بودن ممکن است جایگزین «ساعتمحور» شود و میزان عرضه نیروی کار به جای تعداد ساعات، بر اساس تعداد پروژههای تکمیلشده تعیین شود.
- اثر رباتها: افزایش استفاده از رباتها و اتوماسیون در صنایع مختلف میتواند به جایگزینی بخش زیادی از مشاغل منجر شود. پیشبینی میشود که این جایگزینی حدود 30 درصد از مشاغل را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع میتواند شیب منحنی عرضه نیروی کار را برای مشاغل باقیمانده افزایش دهد، زیرا مشاغل باقیمانده بیشتر به مهارتهای خاص و تخصصی نیاز خواهند داشت، که باعث میشود تعداد کمتری از افراد وارد بازار کار شوند و در عین حال تقاضا برای نیروی کار متخصص بیشتر شود.
سناریوی اکولوژیک
- کار سبز: تغییرات اقلیمی و تحولات زیستمحیطی ممکن است به بروز فرصتهای شغلی جدید در حوزههای مرتبط با محیط زیست و توسعه پایدار منجر شود. در این سناریو، مشوقهای مالیاتی و حمایتهای دولتی برای مشاغل سبز و پایدار (مانند انرژیهای تجدیدپذیر) موجب تغییراتی در منحنی عرضه نیروی کار خواهد شد. به ویژه در بخشهای سنتی مانند صنعت نفت، که به دلیل فشارهای زیستمحیطی و مقررات دولتی، تقاضا برای نیروی کار کاهش مییابد و در عوض مشاغل سبز رشد میکنند.
- مهاجرتهای اقلیمی: با توجه به تغییرات اقلیمی و تاثیرات آن بر مناطق مختلف جهان، پیشبینی میشود که تا سال 2050، حدود 200 میلیون نفر به دلیل مشکلات محیطی (مانند خشکسالی، سیل و تغییرات دما) از مناطق بومشناختی آسیبدیده مهاجرت کنند. این تغییرات مهاجرتی میتواند عرضه نیروی کار را در مناطق معتدل و توسعهیافته به شدت تحت تأثیر قرار دهد و موجب تغییرات قابل توجهی در ترکیب جمعیتی و نیروی کار آن کشورها شود.
سناریوی عدالت محور
- درآمد پایه همگانی (UBI): یکی از پیشبینیهای مطرح در آینده بازار کار، معرفی درآمد پایه همگانی است. در این مدل، دولتها برای تأمین حداقل درآمد برای تمامی افراد، درآمدی ثابت را برای همه شهروندان تضمین میکنند. این سیاست میتواند تأثیرات قابل توجهی بر منحنی عرضه نیروی کار داشته باشد. در این سناریو، اثر درآمدی از ابتدا غالب میشود و به این ترتیب افراد ممکن است تمایل کمتری به کار کردن داشته باشند، زیرا درآمد پایه، نیاز به کار بیشتر را کاهش میدهد و کل منحنی عرضه نیروی کار به سمت عقب خم میشود.
- همبستگی جهانی: در دنیای به هم پیوسته امروزی، هماهنگی بین کشورها برای جلوگیری از رقابت نزولی در دستمزدها یکی از مسائل کلیدی خواهد بود. در این سناریو، کشورهای مختلف تلاش خواهند کرد تا از پایین آوردن دستمزدها برای جذب سرمایهگذاری خارجی جلوگیری کنند و با هماهنگی در سیاستهای اقتصادی، سطح دستمزدها را در سطح جهانی بالا نگه دارند. این اقدام میتواند موجب تغییراتی در منحنی عرضه نیروی کار و شکلگیری بازار کار جهانی با معیارهای مشترک شود.
نتیجهگیری
منحنی عرضه نیروی کار یکی از مفاهیم بنیادی در اقتصاد است که نشان میدهد چگونه تغییرات در دستمزد و سایر عوامل میتواند بر عرضه نیروی کار تأثیر بگذارد. این منحنی نه تنها بر اساس دستمزد، بلکه تحت تأثیر مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی تکنولوژیکی قرار دارد.
شناخت دقیق و تحلیل این منحنی برای سیاستگذاران و تحلیلگران اقتصادی اهمیت زیادی دارد، زیرا میتواند به درک بهتری از نحوه عملکرد بازار کار و طراحی سیاستهای مؤثر در زمینههای مختلف اقتصادی کمک کند.
پست های مرتبط

1404/02/27

1404/02/27
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.