بیکاری دوره ای چیست؟
بیکاری چرخه ای Cyclical unemployment
بیکاری دوره ای جزء بیکاری کلی است که مستقیماً از چرخه های رشد و رکود اقتصادی ناشی می شود. بیکاری معمولا در دوران رکود افزایش می یابد و در طول توسعه اقتصادی کاهش می یابد. تعدیل بیکاری ادواری در دوران رکود، انگیزه اصلی مطالعه اقتصاد و هدف ابزارهای مختلف سیاستی است که دولت ها برای تحریک اقتصاد به کار می برند.
به طور خلاصه:
- بیکاری چرخه ای تأثیر رکود یا گسترش اقتصادی بر نرخ کل بیکاری است.
- بیکاری چرخه ای به طور کلی در طول رکود افزایش می یابد و در طول توسعه اقتصادی کاهش می یابد و تمرکز اصلی سیاست های اقتصادی است.
- بیکاری ادواری یکی از عوامل بسیاری است که به بیکاری کل، از جمله عوامل فصلی، ساختاری، اصطکاکی و نهادی کمک می کند.
مراحل بیکاری چرخه ای
بیکاری چرخه ای مستقیماً با عوامل کلان اقتصادی در یک اقتصاد مرتبط است زیرا نرخ بیکاری همراه با مراحل چرخه تجاری حرکت می کند. معمولاً چرخه تجاری دارای چهار مرحله است، یعنی فرورفتگی، گسترش، اوج و انقباض، که نوسانات تقاضا یا فعالیت تولید را در یک اقتصاد که با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی (GDP) اندازه گیری می شود، تعریف می کند.
بیایید وارد هر مرحله چرخه تجاری شویم تا تأثیر آن بر بیکاری ادواری را درک کنیم:
۱- فاز گسترش
در این مرحله چرخه تجاری، فعالیت های اقتصادی کلی افزایش می یابد که نشان دهنده افزایش تقاضای کلی است و مصرف کننده شروع به خرید اقلام بیشتری می کند. برای پاسخگویی به این افزایش تقاضا، مشاغل با افزایش ظرفیت تولید خود با سرمایه گذاری در تجهیزات واکنش نشان می دهند.
علاوه بر این، کسب و کارها به افراد بیشتری نیاز دارند، که آنها را مجبور به استخدام کارمندان بیشتری برای برآورده کردن تقاضای مداوم اقتصاد می کند. از این رو، این منجر به کاهش کلی نرخ بیکاری در یک اقتصاد می شود و نرخ رشد کلی تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد.
۲- فاز اوج
همانطور که از نام آن پیداست، چرخه تجاری به اوج خود و حداکثر سطح تولید اقتصادی می رسد. هم هزینه های مصرف کننده و هم سرمایه گذاری های تجاری افزایش می یابد اما با سرعت کمتری. قیمت محصول به دلیل افزایش نرخ تورم افزایش می یابد. در این مرحله، اقتصاد در اشتغال بالقوه کامل خود قرار دارد، به این معنی که نرخ بیکاری تقریباً صفر است.
رشد اقتصادی برای مدتی تثبیت می شود اما به زودی شروع به کاهش می کند. نرخ بیکاری کاهش می یابد، اما استخدام های جدید کند می شود.بیکاری چرخه ای
۳- فاز انقباض
این نرخ تورم پس از اوج افزایش می یابد و قیمت محصولات را مجبور به افزایش می کند، اما درآمد مصرف کننده ثابت می شود. بنابراین، مصرف کنندگان شروع به کاهش هزینه های خود می کنند که بر تقاضای کلی اقتصادی تأثیر می گذارد و شروع به کاهش می کند.
کسب و کارها همچنین ظرفیت تولید خود را کاهش داده و محصولات کمتری تولید می کنند تا به این تقاضای مصرف کننده واکنش نشان دهند. اکنون، با کاهش تقاضا و تولید، کارفرمایان ابتدا ساعات کاری کارکنان را کاهش می دهند و سپس شروع به اخراج آنها می کنند تا هزینه تولید خود را مدیریت کنند.
این افزایش چرخهای بیکاری حلقهای را ایجاد میکند که در آن افراد بیکار اخیراً نمیتوانند نیازهای اولیه خود را تامین کنند و تقاضای مصرفکننده را در یک اقتصاد کاهش میدهد. از این رو، افراد بیشتری به دلیل کاهش هزینه های مصرف کننده و تورم شغل خود را از دست می دهند. در نتیجه، نرخ بیکاری شروع به افزایش می کند. در نتیجه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی منفی می شود.
۴- فاز فرورفتگی
فرورفتگی مرحله ای از چرخه تجاری است که در آن دوره انقباض به پایان می رسد و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی از منفی به مثبت تغییر می کند. بار دیگر، تقاضای کلی مصرف کننده در یک اقتصاد شروع به افزایش می کند و منجر به دوره گسترش در یک اقتصاد می شود. با افزایش تقاضای اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری متوقف می شود و شروع به کاهش می کند.
چگونه نرخ بیکاری چرخه ای را محاسبه کنیم؟
میتوانیم نرخ چرخهای بیکاری را با تفریق عدد محاسبه کنیم. بیکاری اصطکاکی و نرخ بیکاری ساختاری از نرخ بیکاری فعلی.
فرمول نرخ بیکاری = تعداد کارگران بیکار/نیروی کار
نیروی کار = تعداد افراد شاغل + تعداد کارگران بیکار
بیکاری اصطکاکی
بیکاری موقتی است که به دلیل تأخیر زمانی رخ می دهد، یعنی زمانی که فرد به دنبال شغلی می گردد یا در حال انتقال از کاری به شغل دیگر است. می توان آن را با تقسیم تعداد کل نیروی کار افراد فعال در جستجوی شغل محاسبه کرد.
بیکاری ساختاری
این معمولاً به دلیل پیشرفتهای فناوری در اقتصادی ایجاد میشود که در آن کارگران مهارت لازم برای انجام وظایف فنی را ندارند و پیدا کردن شغل را دشوار میکند. می توان آن را با گرفتن تعداد کل کارگران بیکار ساختاری و تقسیم آن بر نیروی کار محاسبه کرد.بیکاری چرخه ای
توجه داشته باشید
- فردی تنها در صورتی بیکار محسوب می شود که کار نداشته باشد اما به طور فعال در جستجوی کار باشد.
- فردی که نمی خواهد بخشی از نیروی کار باشد داوطلبانه بیکار است و این افراد در محاسبه نرخ بیکاری لحاظ نمی شوند.
مثالی از بیکاری چرخه ای
برخی از صنایع بسیار حساس بهچرخه کسب و کاردر مورد نرخ بیکاری، مانند صنعت خودرو، صنعت ساختمان، یا سایر صنایع تولیدی مصرف کننده بادوام و غیره. بیایید به یکی از این صنایع نگاه کنیم و دریابیم که چگونه ارتباط دارد.
هنگامی که یک اقتصاد با دوره رکود دست و پنجه نرم می کند، هزینه های مصرف کننده کاهش می یابد که مستقیماً با تقاضای کلی در یک اقتصاد مرتبط است. یکی از نمونه های آن صنعت خودروسازی است. در طول دوره انقباض در چرخه تجاری، زمانی که تقاضای مصرف کننده برای محصولات خودرو کاهش می یابد، خودروسازان با کاهش عرضه با آن مقابله می کنند. بنابراین به کارگران کمتری نیاز است.
تولید کنندگان توان کارگران را به هزینه اصلی تولید کاهش می دهند و حاشیه سود، افزایش نرخ بیکاری دوره ای. هنگامی که دوره توسعه شروع می شود، هزینه های مصرف کننده افزایش می یابد و تقاضای کلی در یک اقتصاد افزایش می یابد. برای پاسخگویی به این افزایش تقاضا، خودروسازان باید محصولات بیشتری تولید کنند. بنابراین، آنها به کارگران بیشتری نیاز دارند، بنابراین دوباره شروع به استخدام می کنند و نرخ بیکاری دوره ای را کاهش می دهند.
بیکاری چرخه ای در مقابل انواع دیگر بیکاری
بیکاری چرخه ای یکی از طبقات اصلی بیکاری است که توسط اقتصاددانان به رسمیت شناخته شده است. انواع دیگر شامل بیکاری ساختاری ، فصلی، اصطکاکی و بیکاری سازمانی است.
بیکاری ساختاری
بیکاری ساختاری به جای اینکه ناشی از فرورفتگیها و جریانهای چرخه تجاری باشد، ناشی از تغییرات اساسی در ساختار اقتصاد است. به عنوان مثال، مشاغل از دست رفته در بخش کالسکهها هنگامی که خودروها مسلط شدند. این عدم تطابق بین عرضه و تقاضا برای مهارت های خاص در بازار کار است.
بیکاری اصطکاکی بیکاری دوره ای
بیکاری اصطکاکی یک بیکاری کوتاه مدت است که ناشی از فرآیند واقعی ترک یک شغل برای شروع کار دیگر، از جمله زمان مورد نیاز برای جستجوی شغل جدید است. این امر به طور طبیعی حتی در یک اقتصاد در حال رشد و باثبات رخ می دهد و در واقع سودمند است، زیرا نشان می دهد که کارگران به دنبال موقعیت های بهتر هستند.
بیکاری نهادی بیکاری دوره ای
بیکاری سازمانی شامل مؤلفهای از بیکاری است که به ترتیبات سازمانی نسبت داده میشود، مانند قوانین حداقل دستمزد بالا، شیوههای تبعیضآمیز استخدام، یا نرخ بالای تشکیل اتحادیه. ناشی از عوامل و مشوق های نهادی بلندمدت یا دائمی در اقتصاد است.
بیکاری فصلی بیکاری دوره ای
بیکاری فصلی زمانی رخ می دهد که تقاضاها از فصلی به فصل دیگر تغییر می کند. این دسته می تواند شامل هر کارگری باشد که شغلشان به فصل خاصی وابسته است. آمار رسمی بیکاری اغلب برای محاسبه بیکاری فصلی تعدیل یا هموار می شود. این به عنوان ” تعدیل فصلی ” شناخته می شود.
به عنوان مثال، ممکن است معلمان فصلی در نظر گرفته شوند، بر اساس این واقعیت که اکثر مدارس در ایالات متحده در طول تابستان فعالیت خود را متوقف یا محدود می کنند. به طور مشابه، کارگران ساختمانی که در مناطقی زندگی می کنند که ساخت و ساز در طول ماه های سرد چالش برانگیز است، ممکن است در زمستان کار خود را از دست بدهند. برخی از فروشگاههای خردهفروشی کارگران فصلی را در طول فصل تعطیلات زمستانی استخدام میکنند تا فروشهای افزایشیافته را بهتر مدیریت کنند، سپس زمانی که تقاضا کاهش مییابد این کارگران را پس از تعطیلات آزاد میکنند.
در نتیجه
افزایش و کاهش نرخ بیکاری چرخه ای موقتی است. در طول دوره انقباض، تقاضای کلی مصرف کننده کاهش می یابد که منجر به افزایش نرخ بیکاری می شود. با این حال، با پایان دوره انقباض، اقتصاد وارد دوره گسترش چرخه می شود که در آن تقاضای مصرف کننده شروع به افزایش می کند و نرخ بیکاری شروع به کاهش می کند.
همانطور که اقتصاد با مرحله چرخه تجاری حرکت می کند، بیکاری آن نیز تغییر می کند. به یاد داشته باشید که معمولاً زمانی که دو فصل متوالی رشد اقتصادی منفی داشته باشد، دوره رکود در نظر گرفته می شود. در حالی که وقتی دو فصل متوالی رشد اقتصادی مثبت وجود داشته باشد، به عنوان یک دوره انبساطی در یک اقتصاد تلقی می شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.