قانون بازده نزولی چیست؟
قانون بازده نزولی
قانون بازده نزولی (Law of Diminishing Marginal Returns) در علم اقتصاد به معنای کاهش بازده نهایی یک فرآیند تولید است. به این معنی که وقتی یک عامل تولید (مثل نیروی کار یا ماشینآلات) به تدریج افزایش مییابد و سایر عوامل ثابت نگه داشته میشوند، از یک نقطه خاص به بعد، افزایش بیشتر این عامل تولید باعث نمیشود تولید به همان اندازه افزایش یابد.
این قانون که گاهی به کاهش بهره وری نهایی نیز معروف است، میگوید که در یک فرآیند تولید، وقتی یکی از عوامل تولید افزایش مییابد و بقیه ثابت میمانند، تولید اضافی کمتری بهدست میآید. این کاهش در بازده به این معنا نیست که تولید بهطور کلی کاهش مییابد، بلکه نشاندهنده این است که تولید اضافی واحدهای بیشتر، پس از یک نقطه خاص، با نرخ کمتری اتفاق میافتد و ممکن است به زیان تبدیل شود.
در واقع، تا زمانی که نرخ بازده نزولی به وجود نیامده، تولید همچنان افزایش مییابد، اما بهرهوری و کارایی تولید به تدریج کاهش مییابد. این به این معنی است که هر واحد اضافی از عامل تولید کمتر از واحد قبلی به تولید اضافه میکند.
بیشتر بخوانید: بازدهی نهاده تولید چیست؟
قانون بازده نزولی و ریکاردو
قانون بازده نزولی یکی از مفاهیم کلیدی در علم اقتصاد است که در آثار برخی از اقتصاددانان کلاسیک اولیه مانند ژاک تورگو، یوهان هاینریش فون تونن، توماس رابرت مالتوس، دیوید ریکاردو و جیمز اندرسون مورد بحث قرار گرفته است. این اقتصاددانان در توسعه و توضیح این قانون نقش مهمی داشتند، به ویژه دیوید ریکاردو که سهم بزرگی در شکلدهی به این قانون داشت.
توضیحات ریکاردو درباره قانون بازده نزولی
ریکاردو بیان میکند که با رشد جمعیت و اقتصاد، نیاز به مواد غذایی و محصولات کشاورزی افزایش مییابد. در این شرایط، کشاورزان به زمینهای کمبازدهتری که قبلاً استفاده نمیشدند، روی میآورند. این زمینها به دلیل بهرهوری پایینتر، هزینههای تولید بالاتری دارند. بنابراین، زمانی که مقدار بیشتری از یک عامل تولید (مثل زمین) وارد فرآیند تولید میشود و سایر عوامل ثابت میمانند، بازده نهایی تولید کاهش مییابد.
نتیجه تحلیلهای ریکاردو
نتیجه تحلیلهای ریکاردو این است که استفاده از زمینهای با بهرهوری پایینتر برای تولید مواد غذایی باعث افزایش قیمت مواد غذایی میشود. این افزایش قیمت ناشی از محدودیت منابع کشاورزی در تولید مواد غذایی است و در نتیجه مالکان زمینهای با بهرهوری بالا سود زیادی به دست میآورند.
نقش مالتوس در نظریه جمعیت و قانون بازده نزولی
توماس مالتوس از قانون بازده نزولی در نظریه جمعیت خود استفاده کرده است. او استدلال میکند که جمعیت به طور تصاعدی و سریعتر از تولید مواد غذایی رشد میکند. در حالی که تولید غذا به صورت خطی و با سرعت کمتری افزایش مییابد، این منجر به عدم تعادل میان رشد جمعیت و عرضه غذا میشود. مالتوس باور داشت که رشد سریع جمعیت به طور طبیعی از عرضه مواد غذایی پیشی میگیرد و این مسئله به علت محدودیتهای ناشی از قانون بازده نزولی است.
نظریه نئوکلاسیکها و قانون بازده نزولی
اقتصاددانان نئوکلاسیک، به ویژه در نظریههای تولید، فرض میکنند که هر واحد کار و سرمایه ویژگیهای یکسانی دارند. بنابراین، کاهش بازده ناشی از اختلال در فرآیند تولید است؛ زیرا وقتی واحدهای اضافی از کار به همراه سرمایه افزوده میشود، بازده آنها به طور متناقص کاهش مییابد.
بیشتر بخوانید: نظریه مالتوسی رشد جمعیت چیست؟
تاریخچه قانون بازده نزولی
قانون بازدههای نزولی تاریخچهای طولانی دارد و ریشههای آن به تفکرات اولیه برخی از بزرگترین اقتصاددانان جهان بازمیگردد. این قانون برای اولین بار توسط اقتصاددانانی مانند ژاک تورگو، یوهان هاینریش فون تونن، توماس رابرت مالتوس، دیوید ریکاردو و جیمز اندرسون مطرح شد. نخستین اشاره ثبتشده به این مفهوم در اواسط دهه 1700 در اثر تورگو بود، که در آن به کاهش تدریجی بازده در فرآیندهای تولید اشاره کرده بود.
اقتصاددانان کلاسیک مانند ریکاردو و مالتوس به این موضوع توجه داشتند که کاهش مداوم تولید مرتبط با کاهش کیفیت نهادهها (عوامل تولید) است. دیوید ریکاردو یکی از پیشگامان توسعه این قانون بود. او از مفهوم «عامل متمرکز کشت» برای توضیح این پدیده استفاده میکرد.
ریکاردو همچنین اولین کسی بود که نشان داد که وقتی کار و سرمایه اضافی به یک قطعه زمین ثابت افزوده میشود، افزایش تولید به طور تدریجی کمتر از قبل خواهد بود. به عبارت دیگر، با اضافه شدن هر واحد بیشتر از کار و سرمایه، افزایش تولید به همان اندازه نخواهد بود.
توماس رابرت مالتوس نیز این ایده را در بسط نظریه جمعیت خود مطرح کرد. مالتوس استدلال میکرد که جمعیت بهطور تصاعدی رشد میکند در حالی که تولید غذا به شکل خطی یا تصاعد حسابی افزایش مییابد. از آنجا که رشد جمعیت سریعتر از تولید غذا است، این پدیده به کمبود منابع غذایی و به تبع آن به کاهش بازده در تولید مواد غذایی منجر میشود. این ایدههای مالتوس در واقع تأثیرات کاهش بازده نهایی را در زمینه تولید غذا توضیح میدهند.
اقتصاددانان نئوکلاسیک نیز به این اصل توجه کردهاند، اما با فرض اینکه هر «واحد» کار دقیقا مشابه یکدیگر است. طبق دیدگاه نئوکلاسیکها، کاهش بازدهها ناشی از اختلالات در فرآیند تولید است، بهویژه زمانی که واحدهای اضافی کار به مقدار معینی از سرمایه افزوده میشود، که به تدریج موجب کاهش کارایی میشود.
در مجموع، تاریخچه قانون بازدههای نزولی نشان میدهد که این مفهوم از دوران کلاسیکها تا نئوکلاسیکها بهطور گستردهای در تحلیلهای اقتصادی مورد استفاده قرار گرفته و همچنان یکی از اصول پایهای در نظریات تولید و بهرهوری محسوب میشود.
کاربردهای قانون بازده نزولی
مدیریت تولید
قانون بازده نزولی ابزاری اساسی برای مدیران تولید است. با استفاده از این قانون، آنها میتوانند سطح بهینه تولید را تعیین کرده و از تخصیص نادرست منابع جلوگیری کنند. به عنوان مثال، مدیران میتوانند بفهمند که در چه نقطهای افزایش نیروی کار یا استفاده از تجهیزات بیشتر، بازده اضافی کاهش مییابد و بهرهوری کل تحت تأثیر قرار میگیرد. این دانش به بهبود برنامهریزی منابع و کاهش هزینههای عملیاتی کمک میکند.
تعیین قیمت
درک قانون بازده نزولی نقش مهمی در تعیین هزینههای تولید دارد. شرکتها میتوانند با تحلیل بازده نزولی، هزینههای نهایی تولید خود را بهتر پیشبینی کنند و بر اساس آن قیمتگذاری محصولات را انجام دهند. این امر به شرکتها کمک میکند تا قیمتهایی رقابتی ارائه دهند که هم سودآور باشند و هم بازارپذیر.
بیشتر بخوانید: قیمت در اقتصاد چیست؟
توسعه اقتصادی
دولتها میتوانند از قانون بازده نزولی برای تدوین سیاستهای اقتصادی مؤثر استفاده کنند. برای مثال، با شناسایی محدودیتهای موجود در بهرهبرداری از منابع، دولتها میتوانند سیاستهایی را اتخاذ کنند که به سرمایهگذاری در فناوریهای جدید یا بهبود بهرهوری منابع کمک کند. همچنین این قانون به دولتها در تدوین استراتژیهایی برای مقابله با چالشهای تولید در بخشهایی مانند کشاورزی و صنایع سنگین یاری میرساند.
تخصیص بهینه منابع
در سطح کلان، قانون بازده نزولی میتواند به تصمیمگیران کمک کند تا منابع محدود را به گونهای تخصیص دهند که بهرهوری حداکثری حاصل شود. این مفهوم به خصوص در مدیریت منابع طبیعی یا برنامهریزی اقتصادی برای بخشهایی که به شدت به نهادههای خاص وابسته هستند، کاربرد دارد.
بهبود فرآیندهای تولیدی
کاربرد این قانون به کسبوکارها امکان میدهد تا فرآیندهای تولیدی خود را بهینه کنند. با تحلیل نقاط بازده نزولی، شرکتها میتوانند از فناوریهای نوآورانه یا روشهای جایگزین برای افزایش بهرهوری و جلوگیری از کاهش بازده استفاده کنند.
عوامل رخ دادن قانون بازده نزولی
تنگناهای فیزیکی
در شرایطی که برخی منابع تولید ثابت باقی میمانند، افزودن بیش از حد یک عامل متغیر میتواند موجب بروز تنگناهای عملیاتی شود. به عنوان مثال، افزایش مداوم تعداد کارگران در یک کارخانه، پس از یک حد مشخص، باعث ازدحام نیروی کار و کاهش کارایی میشود. در چنین شرایطی، کارگران ممکن است برای استفاده از تجهیزات موجود رقابت کنند و این رقابت باعث کاهش بهرهوری کلی فرآیند تولید خواهد شد.
عدم تعادل در ترکیب عوامل تولید
هر فرآیند تولید برای دستیابی به حداکثر کارایی به ترکیب متعادلی از عوامل تولید نیاز دارد. اگر یک عامل به طور قابل توجهی افزایش یابد و سایر عوامل ثابت بمانند، تعادل سیستم تولید برهم میخورد. این عدم تعادل میتواند بهرهوری را کاهش داده و منجر به استفاده ناکارآمد از منابع شود.
قانون بازده حاشیهای نزولی
این اصل بیان میکند که با افزودن واحدهای بیشتر از یک عامل تولید (مثلاً نیروی کار)، در حالی که سایر عوامل ثابت هستند، افزایش تولید ناشی از هر واحد اضافی به تدریج کاهش مییابد. به عبارت دیگر، بازده حاصل از واحدهای اضافی تولیدی کمتر از واحدهای قبلی خواهد بود و این روند نزولی تا رسیدن به حدی که بازده حاشیهای صفر یا حتی منفی شود، ادامه مییابد.
مثال مفهوم قانون بازده نزولی
قانون بازده نزولی به این معنی است که با افزایش مقدار یک عامل تولید، ابتدا بهرهوری آن افزایش مییابد، اما پس از نقطهای خاص، این افزایش بهرهوری کاهش مییابد و حتی ممکن است به منفی برسد. این موضوع در بسیاری از بخشهای اقتصادی مشاهده میشود.
برای مثال، کشاورزی را در نظر بگیرید که برای کشت ذرت از کود استفاده میکند. ابتدا، با افزودن هر واحد کود، محصول بیشتر و کیفیت بهتری بدست میآید. اما پس از یک نقطه خاص، اضافه کردن کود بیشتر تاثیر چندانی بر افزایش تولید ندارد و حتی ممکن است به زمین آسیب برساند و تولید کاهش یابد. این نمونهای از قانون بازده نزولی است که در آن بهرهوری به تدریج کاهش مییابد.
در مثال دیگری، تصور کنید یک کسبوکار در ساعات خاصی از روز با ترافیک زیاد مشتری روبرو است. این کسبوکار میتواند تعداد کارگران را افزایش دهد تا به مشتریان بیشتری سرویس دهد. اما پس از حد مشخصی، اضافه کردن کارگران اضافی باعث بهبود فروش نمیشود و حتی ممکن است منجر به کاهش کارایی و افت فروش گردد، زیرا بیش از حد کارکنان موجود به هم شلوغی ایجاد میکنند و فرآیند سرویسدهی مختل میشود.
این مثالها به وضوح نشان میدهند که پس از رسیدن به نقطهای خاص، افزایش در یک عامل تولید مانند نیروی کار یا مواد اولیه، نتایج مطلوبی به همراه ندارد و حتی ممکن است باعث کاهش بهرهوری و افزایش هزینهها شود.
مراحل قانون بازده نزولی
هنگامی که همه پیش نیازها برآورده شود، به این معنی که یک ورودی تغییر می کند در حالی که همه ورودی های دیگر ثابت می مانند، قانون بازده نزولی بیان می کند که بهره وری تولید از سه مرحله عبور خواهد کرد.
مرحله 1: بازده افزایشی
در ابتدا، افزودن به یک متغیر تولید احتمالاً خروجی را بهبود می بخشد زیرا ورودی های ثابت در مقایسه با ورودی متغیر فراوان هستند. بنابراین، افزودن واحدهای بیشتری از عامل متغیر، عوامل ثابت را به طور کارآمدتری استفاده کرده و تولید را افزایش می دهد.
مرحله 2: بازده نزولی
با افزودن واحدهای بیشتری از عامل متغیر، تولید کلی همچنان افزایش می یابد. با این حال، در این مرحله، محصول کل با نرخ کاهش مداوم افزایش می یابد. این فرآیند با رسیدن محصول به حداکثر مقدار خود به اوج خود می رسد، به این معنی که محصول حاشیه ای به صفر می رسد. تولید بهینه جایی در این مرحله تنظیم شده است. افزودن واحدهای بیشتری از عامل متغیر پس از این نقطه منجر به کاهش تولید کلی خواهد شد.
مرحله 3: بازده منفی
افزودن بیش از حد به ورودی متغیر پس از نقطه تولید بهینه در نهایت نه تنها منجر به کاهش بهره وری بلکه حتی به بازده منفی تولید خواهد شد. مازاد در عامل متغیر اکنون به کل فرآیند تولید آسیب می رساند.
تاثیرات و پیامدهای قانون بازده نزولی
اهمیت بهینهسازی
قانون بازده نزولی نشان میدهد که ترکیب بهینه عوامل تولید برای دستیابی به حداکثر بهرهوری حیاتی است. بدون شناخت و مدیریت صحیح این ترکیب، استفاده از یک عامل تولید (مانند نیروی کار یا مواد اولیه) به صورت بیش از حد میتواند به کاهش بازده منجر شود. این پیامد تأکید میکند که تصمیمگیریهای مدیریتی باید با در نظر گرفتن تعادل میان عوامل تولید انجام شود.
محدودیتهای رشد اقتصادی
در سطح کلان، قانون بازده نزولی محدودیتهایی برای رشد پایدار اقتصادی ایجاد میکند. زیرا با افزایش استفاده از منابع ثابت، بازده حاشیهای کاهش مییابد. این امر به این معناست که اقتصادها نمیتوانند برای همیشه با سرعت ثابت رشد کنند و در یک نقطه خاص، باید با کاهش بهرهوری مواجه شوند. این محدودیتها اغلب نیازمند سیاستگذاریهایی است که منابع جدیدی را شناسایی یا روشهای تولید را تغییر دهد.
اهمیت نوآوری
یکی از نتایج مهم قانون بازده نزولی، ضرورت نوآوری برای غلبه بر محدودیتهای آن است. کسبوکارها میتوانند از طریق سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، فناوریهای پیشرفتهتر و بهبود فرآیندهای تولید، بازده نزولی را کاهش دهند. به عنوان مثال، مکانیزه کردن تولید در کشاورزی یا استفاده از هوش مصنوعی در صنایع میتواند بهرهوری را افزایش داده و آثار قانون بازده نزولی را کمرنگتر کند.
تأثیر بر قیمتگذاری و رقابت
این قانون تأکید میکند که با افزایش استفاده از عوامل تولید، هزینههای تولید ممکن است به طور تصاعدی افزایش یابد. این امر میتواند بر قیمتگذاری کالاها و خدمات اثر بگذارد و در عین حال فشارهای رقابتی را در بازار تقویت کند. شرکتهایی که نتوانند هزینههای خود را مدیریت کنند، ممکن است در برابر رقبای بهرهورتر ضعیفتر عمل کنند.
اثرات زیستمحیطی
در برخی موارد، قانون بازده نزولی میتواند به بهرهبرداری بیش از حد از منابع طبیعی منجر شود که در نهایت بازده کاهش مییابد و آسیبهای زیستمحیطی جدی ایجاد میکند. برای مثال، استفاده بیش از حد از زمینهای کشاورزی یا منابع آبی میتواند به کاهش تولید کلی و مشکلات اکولوژیکی بیانجامد.
مزایای قانون بازده نزولی
- کمک به مدیریت بهینه منابع تولید: قانون بازده نزولی به مدیران و تصمیمگیرندگان اقتصادی کمک میکند تا تعداد بهینه نیروی کار یا سایر عوامل تولید را تعیین کنند. این قانون به آنها میگوید که تا چه نقطهای میتوانند از یک عامل تولید اضافی استفاده کنند بدون آن که به کاهش بهرهوری و کارایی منجر شود. بنابراین، مدیران میتوانند به طور مؤثری منابع را تخصیص دهند.
- کاهش هزینههای تولید: با در نظر گرفتن قانون بازده نزولی، میتوان از افزایش غیرضروری عوامل تولید پرهیز کرد که به کاهش بهرهوری و در نتیجه افزایش هزینهها منجر میشود. این کمک میکند تا هزینههای تولید به حداقل برسد و تولید در سطح بهینه خود باقی بماند. این رویکرد باعث میشود که بهرهوری تولید افزایش یابد و هزینههای اضافی کاهش یابد.
محدودیتهای قانون بازده نزولی
- محدودیت در کاربرد عمومی: اگرچه قانون بازده نزولی در بسیاری از فعالیتهای تولیدی مفید است، اما نمیتوان آن را در تمامی انواع تولیدات به طور گسترده اعمال کرد. این قانون بیشتر در شرایطی مانند بخش کشاورزی کاربرد دارد، جایی که یک عامل تولید (مثلاً زمین) محدود است و عوامل دیگر (مثل کار) اضافه میشوند. در برخی دیگر از بخشهای صنعتی و خدماتی، جایی که فرآیندهای تولید پیچیدهتر و متنوعتر هستند، ممکن است این قانون کارایی کمتری داشته باشد.
- فرض یکسان بودن واحدهای عوامل تولید: یکی از مفروضات اساسی این قانون این است که همه واحدهای یک عامل تولید باید یکسان باشند. به عنوان مثال، فرض بر این است که هر کارگر یا هر واحد سرمایهگذاری ویژگیها و کارایی مشابهی دارد. در دنیای واقعی، این فرض عملی نیست زیرا هر واحد از عوامل تولید ممکن است ویژگیها یا کارایی متفاوتی داشته باشد. بنابراین، اعمال این فرض در بسیاری از شرایط میتواند به مانع و چالشهای زیادی منجر شود.
نمودار قانون بازده نزولی
در نمودار زیر، مقدار کار (L) به عنوان واحدهای ورودی در محور افقی (محور X) و خروجی (TP، MP، AP) در محور عمودی (محور Y) قرار دارد. در این نمودار:
- نمودار محصول کل (TP) به رنگ آبی است.
- نمودار محصول حاشیهای (MP) به رنگ سبز است.
- نمودار محصول متوسط (AP) به رنگ قهوهای است.
بازده افزایشی
نمودار محصول حاشیهای (MP) در ابتدا تا واحد سوم کار شیب رو به بالا دارد که نشاندهنده افزایش محصول حاشیهای با افزایش تعداد واحدهای کار است. این مرحله به عنوان بازده افزایشی شناخته میشود.
- دلایل بازده افزایشی: در ابتدای فرآیند، هنگامی که یک عامل متغیر (مثل نیروی کار) به سایر عوامل ثابت تولید (مثل زمین و سرمایه) اضافه میشود، بهرهوری افزایش مییابد. این افزایش بهرهوری به دلیل تقسیم کار بهتر و استفاده بهینهتر از عوامل ثابت تولید است.
بازده نزولی
پس از واحد سوم کار، نمودار محصول حاشیهای (MP) شیب رو به پایین پیدا میکند، که نشاندهنده کاهش بازده افزایشی با افزودن واحدهای بیشتر کار است. این مرحله به عنوان بازده نزولی شناخته میشود.
- دلایل بازده نزولی:با اضافه شدن بیشتر واحدهای نیروی کار به عوامل ثابت تولید (زمین و سرمایه)، بهرهوری هر کارگر کاهش مییابد. این اتفاق به دلیل اضافه بار شدن بیش از حد نیروی کار نسبت به زمین و سرمایه است که موجب میشود هر کارگر به طور کمتری از عوامل ثابت استفاده کند و بنابراین تولید نهایی کاهش مییابد.
در نتیجه، قانون بازده نزولی نشان میدهد که وقتی مقدار بیشتری از یک عامل تولید (مثل نیروی کار) به مجموعه عوامل ثابت اضافه میشود، در نهایت بهرهوری کاهش مییابد.
بازدههای نهایی نزولی در مقایسه با بازده به مقیاس
بازدههای نهایی نزولی و بازده به مقیاس دو مفهوم متفاوت در اقتصاد هستند که به نحوه تأثیر افزایش نهادهها (عوامل تولید) بر میزان تولید اشاره دارند.
بازدههای نهایی نزولی به تأثیر افزایش نهادهها در کوتاهمدت مربوط میشود، زمانی که حداقل یکی از عوامل تولید (مانند نیروی کار یا سرمایه) ثابت نگه داشته میشود. در این حالت، با افزایش هر واحد از نهادههای تولید، مقدار تولید به طور تدریجی کمتر از قبل افزایش مییابد.
به عبارت سادهتر، وقتی تعداد کارگران یا میزان سرمایه زیاد میشود، اثر هر واحد اضافی کمتر از واحد قبلی خواهد بود.
بازده به مقیاس به تأثیر بلندمدت افزایش همه نهادهها (یعنی نیروی کار، سرمایه و سایر منابع) در فرآیند تولید مربوط میشود. این پدیده معمولاً با مفهوم “صرفهجوییهای ناشی از مقیاس” توضیح داده میشود. در این حالت، اگر تولیدکننده بتواند همه نهادههای خود را دو برابر کند و تولید آن بیش از دو برابر شود، نشاندهنده بازده مثبت به مقیاس است.
برای مثال، فرض کنید یک تولیدکننده تصمیم میگیرد که تمامی نهادههای تولیدی خود را دو برابر کند. در صورتی که تولید او تنها 60 درصد افزایش یابد، این نشاندهنده کاهش بازده نسبت به مقیاس است. اما اگر همان تولیدکننده قادر باشد تولید خود را دو برابر کند، به بازده ثابت نسبت به مقیاس رسیده است، زیرا افزایش تولید با افزایش نهادهها متناسب است.
در نهایت، اگر تولیدکننده با دو برابر کردن نهادهها، تولید خود را سه برابر کند، این نشاندهنده صرفهجوییهای ناشی از مقیاس است که بازده به مقیاس مثبت را نشان میدهد.
قانون بازده نزولی در مقابل ناکارآمدی اقتصاد مقیاس
تفاوت اصلی بین قانون بازده نزولی و ناکارآمدی اقتصاد مقیاس در این است که هر دو به نحوه تأثیر افزایش تولید بر سودآوری اشاره دارند، اما به جنبههای مختلفی از فرآیند تولید توجه میکنند.
- قانون بازده نزولی به کاهش بازده به عنوان نتیجه از افزایش تنها یک ورودی به فرآیند تولید اشاره دارد. این به معنای کاهش تولید نهایی یا بازده در نتیجه افزودن مقدار بیشتری از یک عامل تولید به یک فرآیند ثابت است.
مثلاً زمانی که یک کشاورز بیشتر از کود استفاده میکند، بعد از یک سطح خاص، هر واحد اضافی از کود تأثیر کمتری بر تولید ذرت خواهد داشت. این اثر میتواند به کاهش بازده نهایی و افزایش هزینههای تولید منجر شود. - ناکارآمدی اقتصاد مقیاس، بر خلاف قانون بازده نزولی، به افزایش هزینه در هر واحد به عنوان نتیجه از گسترش مقیاس تولید اشاره دارد. هنگامی که یک شرکت تولید خود را به چندین مرکز یا به اصطلاح “گسترش مقیاس” میدهد، ممکن است مدیریت و هماهنگی عملیات دشوارتر شود، هزینههای جدیدی ظاهر شوند و در نهایت سودآوری کاهش یابد.
برای مثال، اگر یک کارخانه مجبور باشد کارکنان بیشتری استخدام کند یا تجهیزات اضافی تهیه کند تا فرآیند تولید خود را در چندین مکان حفظ کند، ممکن است این هزینهها به سرعت بیش از آنچه که به دست میآید، افزایش یابد.
تفاوت عمده بین این دو مفهوم این است که قانون بازده نزولی معمولاً در کوتاهمدت مشاهده میشود، زیرا افزایش تدریجی از یک عامل تولید خاص (مانند نیروی کار یا مواد اولیه) منجر به کاهش بازده میشود. در مقابل، ناکارآمدی اقتصاد مقیاس ممکن است به عنوان یک مشکل بلندمدت باقی بماند، چرا که افزایش هزینههای ثابت یا مدیریت ناکارآمد تولید به مرور زمان تأثیرات منفی بیشتری بر سودآوری خواهد داشت.
به طور خلاصه، قانون بازده نزولی به کاهش بازده ناشی از افزایش یک عامل تولید خاص در فرآیند تولید اشاره دارد، در حالی که ناکارآمدی اقتصاد مقیاس بیشتر مربوط به افزایش هزینه در هر واحد در نتیجه گسترش کلی تولید است.
بازده نزولی در مقابل بازده منفی
بازده منفی زمانی رخ میدهد که با افزایش عامل متغیر، خروجی کاهش مییابد. به عبارت دیگر، بازده منفی با خروجیهای متوالی کوچکتر سر و کار دارد. به عنوان مثال، بازده منفی زمانی است که یک مؤلفه جدید به سیستم اضافه میشود و کل خروجی در مقایسه با سیستم قبلی کاهش مییابد.
در مثال باغبانی، زمانی که کارگر چهارم استخدام میشود، خروجی روزانه از نه هویج به هشت هویج کاهش مییابد. این نمونهای از بازده منفی است زیرا خروجی واقعی کاهش یافته است.
اصطلاحات بازده منفی و بازده حاشیهای نزولی مفاهیم مشابهی هستند. در حالی که بازده حاشیهای نزولی افزایشهای کوچکتر در خروجی را با افزودن یک عامل تولید دیگر توصیف میکند، بازده منفی کاهش خروجی را با افزودن یک عامل تولید دیگر توصیف میکند.
نکات کلیدی
- قانون بازده نزولی بیان میکند که افزودن یک عامل تولید اضافی منجر به افزایشهای کوچکتری در تولید میشود.
- پس از برخی سطوح بهینه از استفاده از ظرفیت، افزودن مقادیر بیشتری از یک عامل تولید به طور اجتنابناپذیر منجر به کاهش بازده افزایشی در هر واحد خواهد شد.
- به عنوان مثال، اگر یک کارخانه کارگرانی را برای تولید محصولات خود استخدام کند، در نقطهای خاص، شرکت در سطح بهینه کار خواهد کرد؛ با ثابت نگه داشتن تمام عوامل تولید دیگر، افزودن کارگران اضافی فراتر از این سطح بهینه منجر به کاهش کارایی عملیات خواهد شد.
نتیجه گیری
قانون بازده نزولی یکی از اصول بنیادین در تئوری تولید است که در تحلیل فرآیندهای تولیدی نقش مهمی ایفا میکند. این قانون به وضوح نشان میدهد که در بسیاری از شرایط، افزایش مقدار یک عامل تولید میتواند به تدریج باعث کاهش بازده افزایشی آن عامل شود.
به عبارت دیگر، هنگامی که یک عامل تولید (مثلاً نیروی کار یا سرمایه) به مقدار بیشتری افزوده میشود، تولید نهایی حاصل از هر واحد اضافی آن عامل، کاهش مییابد.
این قانون به طور خاص در صنایع تولیدی و به ویژه در بخش کشاورزی کاربرد زیادی دارد، جایی که اضافه کردن عوامل متغیر مانند نیروی کار یا سرمایه به منابع ثابت (مثل زمین) موجب کاهش بهرهوری میشود.
قانون بازده نزولی میتواند به سه مرحله تقسیم شود: بازده افزایشی، بازده کاهشی و در نهایت بازده منفی، که هر یک نمایانگر وضعیتهای مختلفی در فرآیند تولید هستند. در نهایت، درک این قانون به تولیدکنندگان و مدیران کمک میکند تا میزان بهینه استفاده از عوامل تولید را شناسایی کرده و از ایجاد هدررفت منابع جلوگیری کنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.