قدرت قانونی در بازار چیست؟

قدرت قانونی در بازار
قدرت بازار زمانی به یک بنگاه اقتصادی نسبت داده میشود که آن بنگاه بتواند بدون ترس از رقابت، قیمتها را بالاتر از سطح رقابتی نگه دارد یا شرایط عرضه را به نفع خود کنترل کند. یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین انواع قدرت بازار، قدرت قانونی در بازار (Legal Market Power) است؛ قدرتی که برخلاف سازوکارهای طبیعی بازار، از طریق دخالت مستقیم یا غیرمستقیم دولت شکل میگیرد.
در این نوع قدرت، دولت از طریق تصویب قوانین، اعطای مجوزها یا وضع مقررات، موانع ورود برای سایر رقبا ایجاد میکند و بدینترتیب، امکان تسلط یک یا چند بازیگر خاص را در بازار فراهم میسازد. در این مقاله، به تفصیل به منشأ، ساختار، پیامدها و چالشهای قدرت قانونی در بازار خواهیم پرداخت.
خاستگاه قدرت قانونی در بازار
در شرایط معمول، بنگاههای اقتصادی زمانی قدرت بازار بهدست میآورند که به دلایل درونی و عملکرد خود، بتوانند بر رقبا برتری یابند. این دلایل میتواند شامل کاهش هزینهها بهدلیل تولید انبوه (صرفهجویی به مقیاس)، نوآوری در فناوری، شهرت برند، یا ایجاد وفاداری در مشتریان باشد. این نوع قدرت را میتوان “قدرت بازار طبیعی” نامید که بر پایه رقابت و تلاش بنگاهها شکل میگیرد.
اما گاهی قدرت بازار نه از تلاش و رقابت آزاد، بلکه از بیرون بازار و با پشتیبانی قانونی از سوی دولت به بنگاه اعطا میشود. در چنین مواردی، دولت خود عاملی میشود برای ایجاد یا حفظ انحصار، و این نوع قدرت را میتوان قدرت قانونی یا انحصار قانونی نامید.
بیشتر بخوانید: منابع قدرت در بازار کدامند؟
چرا دولت چنین انحصارهایی ایجاد میکند؟
دولتها ممکن است به دلایل مختلف تصمیم بگیرند که تنها به برخی شرکتها اجازه فعالیت بدهند یا ورود به بازار را دشوار کنند. این دلایل میتواند شامل:
- مسائل امنیتی (مثلاً کنترل شرکتهای مخابراتی یا صنایع دفاعی)،
- نگرانیهای زیستمحیطی یا شهرسازی (مثلاً محدود کردن فعالیت شرکتها در مناطق حساس)،
- اهداف رفاهی یا بهداشتی (مثل نظارت بر توزیع دارو یا کنترل کیفیت خدمات درمانی)،
- یا حتی دلایل سیاسی و راهبردی باشد.
در عمل، این سیاستها باعث میشوند رقابت کاهش یافته و تعداد محدودی از شرکتها به شکل قانونی در بازار باقی بمانند.
بیشتر بخوانید: کنترل انحصارگر چیست؟
اشکال مختلف قدرت قانونی در بازار
قدرت قانونی میتواند به اشکال مختلفی ظاهر شود که مهمترین آنها عبارتاند از:
مجوزهای انحصاری (Exclusive Licenses)
در این حالت، دولت تنها به یک یا چند شرکت خاص مجوز فعالیت در یک حوزه معین را میدهد و دیگران به طور قانونی اجازه ورود ندارند.
- مثال: فقط یک شرکت حق فروش مشروبات الکلی یا داروهای خاص را در یک کشور دارد.
انحصار طبیعی با نظارت دولت
برخی صنایع مانند برق، گاز، آب، یا حملونقل ریلی بهطور طبیعی به دلیل نیاز به زیرساختهای بسیار پرهزینه، تنها توسط یک یا دو شرکت ارائه میشوند. در این موارد، دولت انحصار را میپذیرد ولی با وضع مقررات، قیمتها و کیفیت خدمات را کنترل میکند.
حقوق مالکیت فکری (Intellectual Property Rights)
قوانینی مانند ثبت اختراع (پتنت)، کپیرایت، و علائم تجاری، به صاحبان آنها حق انحصاری بهرهبرداری اقتصادی میدهد. این حقوق به شرکتها اجازه میدهد برای مدت معین، بدون رقابت مستقیم، از محصول یا اثر خود استفاده کنند.
- مثال: یک داروی جدید تا چند سال فقط توسط شرکت سازنده قابل تولید است.
مقررات محدودکننده ورود
گاهی دولت با وضع قوانین خاص، ورود شرکتهای جدید به بازار را دشوار میسازد. این محدودیتها ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- شرایط سخت و زمانبر برای اخذ مجوز فعالیت
- الزامات فنی یا مالی بسیار بالا
- محدودیتهای زیستمحیطی یا شهرسازی
- تعرفههای وارداتی سنگین برای کالاهای خارجی
در این شرایط، حتی اگر تقاضا برای ورود رقبا وجود داشته باشد، موانع قانونی عملاً بازار را به روی تازهواردها میبندند.
مصادیق رایج انحصار قانونی در بازار
انحصار قانونی یکی از اشکال بارز قدرت در بازار است که برخلاف رقابت طبیعی، از طریق مجوزها، مقررات یا قوانین حمایتی دولتها بهوجود میآید. این انحصارها با اهدافی همچون تأمین منافع عمومی، سلامت جامعه، امنیت ملی، یا حفاظت از محیط زیست شکل میگیرند، اما در عمل، پیامدهایی همچون کاهش رقابت، افزایش قیمتها، و کند شدن نوآوری را نیز بهدنبال دارند.
بیشتر بخوانید: بازار انحصاری چیست؟
در این بخش به رایجترین اشکال انحصار قانونی در بازار اشاره میشود:
انحصار محصولی (Product Monopoly)
در این نوع انحصار، تنها یک یا تعداد محدودی از بنگاهها بهصورت قانونی مجوز عرضه، تولید یا توزیع یک محصول خاص را در اختیار دارند. این امتیاز میتواند ناشی از تصمیمات سیاستگذارانه دولت برای نظارت بیشتر، تضمین کیفیت، یا کنترل مصرف باشد.
نمونهها:
- داروهای خاص: تولید و عرضه برخی داروهای کمیاب یا پرخطر تنها به شرکتهایی خاص با مجوز رسمی محدود میشود.
- محصولات دخانی: در بسیاری از کشورها، تنها شرکتهای دارای مجوز قانونی مجاز به واردات یا توزیع سیگار و سایر فرآوردههای دخانی هستند.
انحصار زیستمحیطی یا شهری (Environmental/Urban Monopoly)
بنگاههایی که موفق به کسب مجوزهای خاص شهری یا زیستمحیطی میشوند، از نوعی انحصار برخوردار میشوند. این مجوزها معمولاً برای حفاظت از محیطزیست، مدیریت ترافیک، کنترل آلودگی صوتی و بصری، یا حفظ هویت فرهنگی شهرها صادر میشوند.
نمونهها:
- مجوز تاکسیهای اینترنتی: در برخی شهرهای بزرگ، تعداد مجوزها محدود است و ورود بازیگران جدید بسیار دشوار است.
- محدودیت ساختوساز در مناطق خاص: دسترسی انحصاری برخی سازندگان به اراضی ارزشمند در مراکز شهر یا مناطق ساحلی.
- راهاندازی فروشگاههای زنجیرهای: در مناطق خاصی از شهر، فقط برندهای خاص با مجوز میتوانند فعالیت کنند.
گرچه این محدودیتها ممکن است توجیه فنی یا اجتماعی داشته باشند، در عمل میتوانند به شکلگیری رانت و کاهش کارایی اقتصادی منجر شوند.
بیشتر بخوانید: بازار انحصاری کامل چیست؟
حق انتشار و رسانه (Broadcasting and Media Monopoly)
در حوزه اطلاعات و رسانه، انحصار قانونی میتواند بر جریان اطلاعرسانی و شکلگیری افکار عمومی تأثیر عمیقی داشته باشد. برخی دولتها تنها به نهادهای خاصی اجازه پخش رادیویی، تلویزیونی یا حتی فعالیت رسانهای آنلاین میدهند.
نمونهها:
- صداوسیمای دولتی: در بسیاری از کشورها، تنها رسانه ملی حق پخش اخبار رسمی را دارد.
- مجوز فعالیت رسانههای دیجیتال: وبسایتهای خبری، پلتفرمهای پخش محتوا یا حتی روزنامههای دیجیتال گاه ملزم به دریافت مجوز رسمی هستند که در برخی موارد فقط به بازیگران نزدیک به دولت اعطا میشود.
این نوع انحصار میتواند منجر به شکلگیری بازار بسته اطلاعاتی شود و تنوع و استقلال رسانهای را محدود کند.
مالکیت معنوی (Intellectual Property Monopoly)
انحصارهایی که از طریق قوانین مالکیت فکری ایجاد میشوند، از رایجترین و ساختارمندترین انواع قدرت قانونی در بازار محسوب میشوند. این حقوق به صاحبان نوآوری، اختراع یا آثار خلاقانه اجازه میدهد برای مدت مشخصی، از منافع اقتصادی اثر خود بهرهبرداری انحصاری کنند.
نمونهها:
- ثبت اختراع (Patent): شرکتهای داروسازی با ثبت پتنت، تولید داروی مشابه را برای رقبا غیرقانونی میکنند.
- کپیرایت: تولیدکنندگان فیلم، موسیقی یا کتاب با تکیه بر حقوق انحصاری، از نسخهبرداری یا انتشار بدون اجازه جلوگیری میکنند.
- علائم تجاری (Trademark): برندهای معتبر با ثبت لوگو یا نام تجاری خود، از تقلید رقبا جلوگیری میکنند.
درحالیکه حقوق مالکیت فکری برای تشویق به نوآوری ضروری است، اگر بیش از حد گسترده یا طولانی شود، ممکن است فضای رقابت را محدود کند.
بیشتر بخوانید: بازار انحصار چندجانبه چیست؟
پیامدهای قدرت قانونی بر ساختار بازار
قدرت قانونی در بازار زمانی در بازار شکل میگیرد که دولت با ابزارهایی چون صدور مجوز، قوانین محدودکننده، یا اعطای حقوق انحصاری، برخی بازیگران را از رقبا متمایز کرده و برای آنها امتیازاتی ایجاد میکند. این نوع از قدرت، برخلاف قدرتهای درونزا (مانند برند، مقیاس تولید، یا فناوری)، ریشه در مداخلات سیاستگذارانه دولت دارد.
قدرت قانونی میتواند آثار متفاوتی بر ساختار بازار، رفتار بنگاهها و رفاه عمومی داشته باشد.
در ادامه، مزایا و معایب آن بررسی میشود:
مزایای قدرت قانونی در بازار
حفظ نظم و کنترل در بازارهای حساس
در برخی بازارها مانند انرژی، بهداشت، یا امنیت غذایی، رقابت آزاد میتواند به بیثباتی و اختلالات جدی منجر شود. وجود قدرت قانونی در این فضاها امکان نظارت، استانداردسازی و مدیریت مؤثر را فراهم میآورد.
- مثال: صنعت برق و گاز معمولاً بهعنوان انحصار طبیعی شناخته میشوند که در آنها نظارت و اعطای مجوز انحصاری به شرکتهای خاص، باعث پایداری خدمات و جلوگیری از دوبارهکاری سرمایهگذاریها میشود.
تضمین بازگشت سرمایه در صنایع پرریسک
در صنایعی مانند داروسازی، هوافضا یا زیرساختهای حملونقل، هزینههای تحقیق، توسعه و سرمایهگذاری اولیه بسیار بالاست. اعطای امتیازهای انحصاری (مثلاً پتنتها) تضمین میکند که شرکتها بتوانند بازگشت سرمایه داشته باشند و انگیزهای برای ورود به این حوزههای حیاتی داشته باشند.
- مثال: یک شرکت داروسازی که میلیاردها دلار صرف توسعه واکسن کرده، اگر بدون حق انحصار باشد، بهسرعت توسط تولیدکنندگان ارزانقیمت کپی میشود و هیچ انگیزهای برای سرمایهگذاری دوباره نخواهد داشت.
تشویق به نوآوری
از طریق نظام مالکیت فکری، دولتها با اعطای حقوق انحصاری موقت به نوآوران، زمینه رشد فناوری و خلاقیت را فراهم میکنند. این رویکرد توازن میان منافع عمومی (با انتشار دانش) و پاداشدهی به نوآوران را برقرار میکند.
- مثال: ثبت پتنت در حوزه نرمافزار، پزشکی یا مهندسی باعث رشد شدید نوآوری و توسعه صنعتی در کشورهای توسعهیافته شده است.
حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست
قدرت قانونی در قالب مجوزهای محدود زیستمحیطی یا مقررات شهری، نقش مهمی در کاهش آلودگی، حفاظت از منابع کمیاب و کنترل مصرفزدگی ایفا میکند.
- مثال: محدودیت در صدور مجوز برای استخراج آب در مناطق خشک، به دلیل مسائل زیستمحیطی، مانع از ورود بیرویه شرکتهای جدید و تخریب منابع زیرزمینی میشود.
معایب قدرت قانونی در بازار
کاهش رقابت و افزایش قیمت برای مصرفکننده
وقتی فقط یک یا چند بازیگر مجاز به فعالیت باشند، انگیزه برای بهبود کیفیت، کاهش قیمت یا افزایش بهرهوری از بین میرود. در چنین شرایطی مصرفکنندگان ناچارند محصولات را با قیمت و شرایطی که بنگاه تعیین میکند، بخرند.
- مثال: انحصار در ارائه خدمات اینترنت یا بیمه درمانی میتواند منجر به خدمات ضعیف و قیمتهای بالا شود.
ایجاد موانع ورود غیرضروری و خفهکردن نوآوری
مقررات بیشازحد و فرآیندهای پیچیده صدور مجوز، مانعی بزرگ بر سر راه کارآفرینان و شرکتهای نوپا است. بسیاری از ایدههای نوآورانه در همین مرحله متوقف میشوند.
- مثال: استارتاپی که قصد دارد یک سامانه حملونقل هوشمند شهری راهاندازی کند، ممکن است ماهها یا حتی سالها منتظر مجوز بماند، درحالیکه بنگاههای انحصاری قدیمی بدون رقابت کار میکنند.
رانتجویی و فساد
زمانی که دولتها انحصار یا امتیاز خاصی را به بنگاهی اعطا میکنند، انگیزه برای لابیگری، پرداخت رشوه یا تبانی با نهادهای دولتی افزایش مییابد. این امر منجر به ناکارآمدی، بیعدالتی و بیاعتمادی عمومی میشود.
- مثال: اعطای مجوز انحصاری واردات کالا به یک شرکت خاص، اگر بر مبنای شفافیت نباشد، به فساد سیستماتیک و تبعیض در بازار منجر میشود.
وابستگی بیش از حد به بنگاههای خاص
قدرت قانونی اگر بیش از حد متمرکز شود، اقتصاد را نسبت به عملکرد و تصمیمات یک یا چند شرکت بسیار آسیبپذیر میکند. در صورت شکست یا فساد این بنگاهها، کل بازار دچار اختلال میشود.
- مثال: وابستگی دولت به یک شرکت نفتی برای صادرات، در صورت تحریم یا ناکارآمدی شرکت، میتواند کل اقتصاد کشور را دچار مشکل کند.
نقش دولت: تنظیمگر یا تولیدکننده انحصار؟
دولتها در بازارها، بهویژه در اقتصادهای پیچیده و بازارهای در حال توسعه، دو نقش کلیدی ایفا میکنند که هرکدام تأثیرات متفاوتی بر رقابت و کارکرد بازار دارند. این دو نقش عبارتاند از تنظیمگری (Regulation) و مداخلهگری (Intervention).
بیشتر بخوانید: تنظیم گری چیست؟
نقش تنظیمگر (Regulation)
در این نقش، دولت بهعنوان ناظر بر عملکرد بازار عمل میکند و تلاش میکند تا شرایط رقابتی سالم را برقرار کند. این نظارت میتواند به اشکال مختلفی صورت گیرد:
- پیشگیری از انحصار: یکی از اهداف اصلی دولت در نقش تنظیمگر، جلوگیری از تشکیل انحصارهایی است که میتواند به ضرر مصرفکنندگان و اقتصاد باشد. برای این کار، دولت معمولاً از ابزارهایی مانند قوانین ضد انحصار (Antitrust Laws) استفاده میکند تا از ترکیب یا خرید بنگاهها بهگونهای که رقابت در بازار به خطر بیفتد، جلوگیری کند.
- حفظ رقابت سالم: دولتها تلاش میکنند تا با وضع مقرراتی که از فساد، تبانی، یا هرگونه تبعیض جلوگیری کند، فضای رقابتی را حفظ کنند. بهویژه در صنایعی که به دلیل ماهیت خود امکان ایجاد انحصار طبیعی دارند (مانند برق، آب و گاز)، دولتها وارد میشوند تا از قیمتگذاری عادلانه و کیفیت خدمات اطمینان حاصل کنند.
- تضمین دسترسی برابر: با تنظیم شرایط و مقرراتی مانند شرایط دسترسی به بازار، دولتها میتوانند از دسترسی برابر و فرصتهای یکسان برای تمام بازیگران در بازار اطمینان حاصل کنند. بهطور مثال، دولت میتواند قوانینی وضع کند که به بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) اجازه دهد در برابر شرکتهای بزرگ رقابت کنند.
بیشتر بخوانید: دولت چه زمانی اجازه دارد تنظیمگری کند؟
مزایای نقش تنظیمگری
- کاهش فساد و تبعیض در بازار
- حفاظت از مصرفکننده و ایجاد قیمتهای مناسب
- جلوگیری از تشکیل انحصارهای مضر برای رقابت
- اطمینان از دسترسی برابر به منابع بازار
نقش مداخلهگر (Intervention)
در این نقش، دولت بهجای فقط نظارت، وارد بازار میشود و تصمیم میگیرد که به چه بنگاههایی امتیازات خاص یا حق انحصاری اعطا کند. این مداخلات میتواند در قالب اعطای مجوزهای خاص، پتنتها، یا حتی حمایتهای مالی و تسهیلات ویژه باشد. دولت در این حالت، از یک “تنظیمگر” به “تسهیلگر انحصار” تبدیل میشود، چراکه او با مداخلات خود بازار را به سمت انحصار سوق میدهد.
انواع مداخلات دولت بهعنوان تولیدکننده انحصار
- اعطای مجوزهای انحصاری: یکی از رایجترین نمونههای مداخلهگر دولتها، اعطای مجوزهای انحصاری به شرکتها است. در بسیاری از صنایع، بهویژه در بخشهای دارویی، انرژی، یا رسانه، دولت ممکن است تنها به یک یا چند شرکت خاص اجازه تولید، توزیع یا پخش کالا یا خدمات را بدهد. این امتیاز باعث ایجاد انحصار در آن بخش خاص میشود.
- حقوق مالکیت معنوی: دولتها با اعطای پتنتها، کپیرایتها یا علائم تجاری به شرکتها، به آنها اجازه میدهند که برای مدت زمانی مشخص از رقابت جلوگیری کنند. این امر انگیزهای برای نوآوری و توسعه فناوریها فراهم میآورد، اما در عین حال میتواند به مهار رقابت و افزایش قیمتها منجر شود.
- مقررات محدودکننده ورود به بازار: دولتها میتوانند با اعمال شرایط سخت برای ورود به بازار، بهطور غیرمستقیم رقابت را محدود کنند. این محدودیتها میتوانند شامل تعرفههای وارداتی سنگین، محدودیتهای زیستمحیطی، یا حتی مقررات پیچیده برای صدور مجوز فعالیت در بخشهای خاص باشند.
بیشتر بخوانید: دخالت دولت در بازار چیست؟
مزایای نقش مداخلهگر
- ممکن است در صنایع حساس مانند داروسازی یا انرژی از پایداری و امنیت اطمینان حاصل کند.
- برای برخی از صنایع با ریسک بالا، مداخلات میتواند حمایت مالی و بازگشت سرمایه را تضمین کند.
- در مواردی که رقابت ممکن است باعث بحرانهای اقتصادی شود، دولت میتواند از حمایت و رهنمودهای قانونی برای جلوگیری از بحرانها بهرهبرداری کند.
پیامدهای تغییر از تنظیمگر به تسهیلگر انحصار
اگر دولت بدون توجه به پیامدهای رقابتی و بلندمدت، به بنگاهها امتیازهایی مانند حق انحصار توزیع، تولید یا پخش اعطا کند، از نقش تنظیمگر خود به تسهیلگر انحصار تبدیل میشود.
این تغییر ماهیت، خصوصاً در کشورهای در حال توسعه، میتواند عواقب و پیامدهای زیادی داشته باشد که در ادامه بررسی میکنیم.
- ایجاد الیگارشی اقتصادی: وقتی دولت از طریق مداخلهگری اقتصادی به برخی بنگاهها امتیازات ویژه میدهد، این بنگاهها بهطور طبیعی در برابر رقبا جایگاه غالب پیدا میکنند. این امر باعث میشود که یک گروه کوچک از بنگاهها بتوانند بخش بزرگی از منابع و ثروت جامعه را تحت کنترل خود درآورند و الیگارشی اقتصادی ایجاد کنند. این الیگارشیها معمولاً از طریق لابیگری با دولتها و دریافت امتیازات ویژه، قدرت خود را حفظ میکنند.
- کاهش رقابت و افزایش قیمتها: وقتی تعداد محدودی بنگاه با حمایت قانونی وارد بازار میشوند، رقابت بهشدت کاهش مییابد. این کاهش رقابت باعث میشود که قیمتها افزایش یابد و مصرفکنندگان مجبور به پرداخت هزینههای بیشتر برای کالاها و خدمات مورد نیاز خود شوند.
- کاهش نوآوری: در بازارهایی که انحصار وجود دارد، تمایل به نوآوری کاهش مییابد. چرا که بنگاههای انحصاری هیچ نیازی به ارتقاء کیفیت محصولات یا خدمات خود ندارند؛ چرا که رقابت فشردهای برای جذب مشتری وجود ندارد. این وضعیت میتواند پیشرفتهای فناورانه و نوآوریهای جدید را کند یا متوقف کند.
- رانتجویی و فساد: در چنین بازارهایی که دولت به بنگاههای خاص امتیازات ویژه میدهد، رانتجویی و فساد به راحتی شکل میگیرد. شرکتها برای دریافت مجوزها یا حمایتهای دولتی میتوانند از لابیگری یا روابط خاص با سیاستمداران بهره ببرند و این باعث ایجاد تبعیض در بازار میشود.
بیشتر بخوانید: دخالت دولت در اقتصاد موجب په میشود؟
تعارض منافع: قانونگذاری برای رقابت یا برای حمایت؟
در بسیاری از بازارها، فرآیند قانونگذاری و تنظیمگری بهطور ایدهآل باید با هدف ایجاد شرایط رقابتی و بهبود منافع عمومی انجام شود. اما در برخی موارد، نهادهای قانونگذار یا تنظیمکننده ممکن است در معرض تعارض منافع قرار گیرند، به این معنا که قوانین یا سیاستهای وضعشده در ظاهر به نفع عموم جامعه هستند، ولی در عمل موجب تثبیت قدرت بنگاههای مسلط و تقویت موقعیت رقابتی آنها میشوند.
تعارض منافع بهویژه زمانی به وجود میآید که نهادهای قانونگذار تحت تأثیر لابیهای شرکتهای بزرگ قرار میگیرند یا خود به نوعی ذینفع در فرایندهای اقتصادی خاص هستند. در چنین شرایطی، قوانین بهجای اینکه منجر به توسعه رقابت و بهبود بازار شوند، بیشتر به نفع شرکتهای بزرگ و غالب بر بازار عمل میکنند.
پتنتهای تمدیدشونده برای داروها: تثبیت انحصار بیپایان
یکی از نمونههای رایج تعارض منافع در قانونگذاری، در صنعت داروسازی اتفاق میافتد. بهویژه در کشورهایی که سیستم مالکیت معنوی (IP) بهطور خاص از پتنتها برای حمایت از اختراعات استفاده میکنند، شرکتها میتوانند از تمدید پتنتها برای مدت طولانیتر بهرهبرداری کنند.
برای مثال، یک شرکت داروسازی که یک داروی نوترکیب یا یک داروی خاص را تولید میکند، میتواند با تمدید پیدرپی پتنتها، ورود رقبا به بازار را به تعویق بیندازد. این اقدام به معنای تثبیت انحصار در بازار دارویی است که در نتیجه، مصرفکنندگان مجبور به پرداخت قیمتهای بسیار بالا برای داروهای مشابه میشوند.
اگر دولتها یا نهادهای قانونگذار تحت تأثیر لابیهای شرکتهای بزرگ دارویی قرار گیرند، قوانین مربوط به پتنتها بهگونهای تنظیم میشوند که شرکتها بتوانند انحصار خود را برای مدتهای طولانیتری حفظ کنند و در نتیجه، رقابت کمرنگ شود و هزینههای دارویی برای مصرفکنندگان افزایش یابد.
تعرفههای سنگین برای واردات محصولات رقیب: حمایت از صنایع داخلی
یکی دیگر از مصادیق تعارض منافع در زمینه قانونگذاری، در وضع تعرفههای وارداتی سنگین برای محصولات رقیب خارجی است. بسیاری از دولتها ممکن است برای حمایت از صنایع داخلی خود، تعرفههای وارداتی را بالا ببرند تا از رقابت خارجی جلوگیری کنند.
در این حالت، ممکن است دولتها بهجای اینکه قوانین را بهگونهای تنظیم کنند که فضای رقابتی و باز برای شرکتها ایجاد شود، تصمیم بگیرند که با وضع تعرفههای سنگین از صنایع داخلی خود حمایت کنند.
اگر این تصمیمات تحت فشار لابیهای داخلی شرکتهای بزرگ صورت گیرد، میتواند به تقویت وضعیت انحصاری شرکتهای داخلی و کاهش تنوع محصولات و افزایش قیمتها منجر شود. این کار در ظاهر به نفع شرکتهای داخلی است، ولی در واقع مصرفکنندگان را از دسترسی به محصولات با کیفیتتر و ارزانتر محروم میکند.
اعطای مجوز محدود برای تأسیس بانک یا شرکت بیمه جدید
در برخی از صنایع حساس مانند بانکداری یا بیمهگری، دولتها ممکن است برای محدود کردن تعداد شرکتهای فعال، مجوزهای تأسیس جدید را بسیار محدود کنند. این نوع محدودیتها بهویژه در بازارهای انحصاری یا شبهانحصاری به نفع شرکتهای مسلط در آن بخش عمل میکنند.
برای مثال، دولتها ممکن است بهجای اینکه شرایطی را فراهم کنند که رقابت بهطور طبیعی در این بازارها ایجاد شود، برای اعطای مجوز تأسیس بانکها یا شرکتهای بیمهای جدید، موانع زیادی ایجاد کنند. این عمل میتواند بهطور غیرمستقیم موجب تقویت قدرت و موقعیت انحصاری شرکتهای موجود شود. اگر این تصمیمات تحت تأثیر لابیگری از سوی بانکهای بزرگ یا شرکتهای بیمه باشند، بهطور واضح به کاهش رقابت و افزایش هزینههای خدمات مالی منجر میشود.
پیامدهای تعارض منافع در قانونگذاری
تعارض منافع میتواند پیامدهای بسیار جدی و منفی برای بازارها و مصرفکنندگان داشته باشد.
برخی از مهمترین پیامدها عبارتاند از:
- کاهش رقابت: وضع قوانین حمایتی برای شرکتهای خاص، رقابت در بازار را کاهش میدهد و به بنگاههای بزرگ اجازه میدهد که بدون هیچ چالشی بازار را کنترل کنند.
- افزایش قیمتها: وقتی که رقابت کم شود یا از ورود رقبای جدید جلوگیری شود، قیمتها برای مصرفکنندگان افزایش مییابد. شرکتهای انحصاری میتوانند قیمتهای خود را بدون نگرانی از رقابت بالا ببرند، که در نتیجه به ضرر مصرفکنندگان تمام میشود.
- کاهش نوآوری: در بازارهایی که رقابت کمی وجود دارد، شرکتهای بزرگ ممکن است دیگر نیازی به سرمایهگذاری در نوآوری و پیشرفتهای تکنولوژیکی نبینند. این موضوع میتواند باعث کند شدن فرآیند نوآوری و عدم دسترسی مصرفکنندگان به محصولات یا خدمات جدید و بهتر شود.
- رانتجویی و فساد: در شرایطی که قدرت قانونی در اختیار تعداد محدودی بنگاهها قرار گیرد، این بنگاهها ممکن است از طریق رانتجویی و فساد از دولت امتیازات بیشتری کسب کنند و از رقابت جلوگیری کنند.
راهحلها برای کاهش تعارض منافع
برای جلوگیری از پیامدهای منفی تعارض منافع و ایجاد یک فضای رقابتی و سالم، دولتها باید چندین اقدام اساسی انجام دهند:
- افزایش شفافیت: نهادهای قانونگذار باید بهطور کامل در مورد فرآیندهای تصمیمگیری خود شفاف باشند و بهویژه در مورد چگونگی پذیرش لابیها و نظرات مختلف در تصمیمات اقتصادی و قانونی خود آگاهیدهی کنند.
- نظارت دقیقتر: دولتها باید نظارت دقیقتری بر اعمال لابیها و گروههای ذینفع در فرآیندهای قانونی داشته باشند تا از تصمیماتی که به نفع بنگاههای خاص است جلوگیری کنند.
- توسعه رقابت: دولتها باید سیاستهایی را اتخاذ کنند که به ورود رقبا به بازار و ایجاد رقابت در صنایع مختلف کمک کنند. این شامل کاهش موانع ورود، تسهیل فرآیندهای صدور مجوز و کاهش تعرفههای وارداتی میشود.
- حمایت از نوآوری: دولتها باید بهجای حمایت از انحصار، به حمایت از نوآوری و توسعه فناوریهای جدید در بازارهای رقابتی بپردازند.
توصیه سیاستگذارانه: قدرت قانونی، با احتیاط و مشروط
قدرت قانونی به عنوان یکی از ابزارهای تنظیم و هدایت بازارها، اگر بهطور صحیح و دقیق اعمال شود، میتواند منافع زیادی برای اقتصاد و جامعه به همراه داشته باشد.
اما اگر این قدرت بدون نظارت و دقت کافی به بنگاهها و صنایع اعطا شود، میتواند به ایجاد انحصارهای طولانیمدت و کاهش رقابت منجر شود. بنابراین، دولتها باید به هنگام اعطای قدرت قانونی، از احتیاط و مشروط بودن استفاده کنند تا از پیامدهای منفی آن جلوگیری کنند. در این راستا، چندین توصیه سیاستگذارانه وجود دارد که میتواند به کنترل و نظارت بهتر این نوع قدرت کمک کند.
مدتدار بودن امتیازات انحصاری
برای جلوگیری از انحصار دائمی و بیضابطه، باید مدتدار بودن امتیازات انحصاری تضمین شود. به این معنا که دولتها باید در زمان اعطای مجوزهای انحصاری، مدت زمان مشخصی را برای آن تعیین کنند و پس از پایان این دوره، شرایط بررسی و ارزیابی مجدد بازار و نیاز به این انحصار را در نظر بگیرند.
به عنوان مثال، در برخی صنایع مانند انرژی یا داروسازی، شرکتها ممکن است برای مدت معینی از انحصار استفاده کنند تا از این طریق قادر به بازگشت سرمایه و انجام تحقیق و توسعه باشند. با این حال، پس از اتمام این دوره، باید شرایط بازگشایی بازار برای رقبا فراهم شود تا از کاهش رقابت جلوگیری شود.
امکان بازنگری یا لغو مجوزها در صورت سوءاستفاده از قدرت
دولتها باید بهطور مستمر بازارها را نظارت کنند و در صورتی که بنگاهی از قدرت قانونی خود سوءاستفاده کند، امکان بازنگری یا لغو مجوزها را داشته باشند. این بازنگریها باید بهطور دورهای و بر اساس ارزیابیهای شفاف انجام شوند.
اگر یک بنگاه از قدرت انحصاری خود برای افزایش غیرمنصفانه قیمتها یا ایجاد موانع برای ورود رقبا به بازار استفاده کند، دولت باید اقداماتی مانند محدود کردن دامنه فعالیتهای آن یا حتی لغو مجوز انحصاری را در نظر بگیرد. این فرآیند میتواند به حفظ رقابت سالم و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت قانونی کمک کند.
نهادهای مستقل ضدانحصار تقویت شوند
یکی از اقداماتی که میتواند از ایجاد انحصارهای مضر جلوگیری کند، تقویت نهادهای مستقل ضدانحصار است. این نهادها باید دارای قدرت اجرایی و آزادی عمل کافی باشند تا بتوانند بهطور مؤثر از قوانین ضدانحصار پیروی کنند و بر اعمال قدرت قانونی نظارت داشته باشند.
در بسیاری از کشورها، نهادهایی مانند کمیسیون ضد انحصار یا سازمان نظارت بر رقابت بهطور مستقل از دولت وظیفه دارند که بازارها را تحت نظر داشته باشند و در صورت شناسایی انحصار یا سوءاستفاده، وارد عمل شوند. تقویت این نهادها با افزایش قدرت اجرایی و تواناییهای فنی میتواند به تسهیل و نظارت دقیقتر بر قدرت قانونی کمک کند.
حداقل مداخله با حداکثر شفافیت
یکی از اصول مهم در تنظیم بازارها این است که دولتها باید از حداقل مداخله در فعالیتهای اقتصادی استفاده کنند. این بدین معناست که دولت تنها زمانی وارد عمل شود که بهطور واقعی نیاز به مداخله احساس شود و در غیر این صورت، باید شرایط رقابتی را بهطور طبیعی در بازارها حفظ کند.
در عین حال، باید حداکثر شفافیت در فرآیندهای قانونگذاری و اعطای مجوزهای انحصاری رعایت شود. تصمیمگیریهای دولت باید کاملاً شفاف و قابل نظارت باشند تا هیچگونه ابهامی در مورد علت یا نحوه اعطای این امتیازات وجود نداشته باشد. شفافیت در فرآیندهای قانونگذاری میتواند از بروز فساد یا نفوذ لابیهای خاص جلوگیری کرده و اعتماد عمومی را نسبت به تصمیمات دولت تقویت کند.
نتیجهگیری
قدرت قانونی در بازار میتواند ابزاری کارآمد برای هدایت بازار، حفاظت از منافع عمومی، و حمایت از نوآوری باشد؛ اما در صورت استفاده نادرست یا بیرویه، این ابزار به عاملی برای رانتجویی، سرکوب رقابت و تضعیف کارایی اقتصادی تبدیل میشود.
دولتها باید در اعطای این قدرت، هم مقتصد و هم مراقب باشند. انحصارهایی که از بیرون بازار و با تصمیمات بالا به پایین شکل میگیرند، در صورت فقدان نظارت مستمر، پیامدهایی بلندمدت و زیانبار خواهند داشت.
پست های مرتبط

1404/04/18

1404/04/17
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.