قانون عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت ها تأثیر می گذارد؟
چگونه قانون عرضه و تقاضا بر قیمت ها تأثیر می گذارد؟
قانون عرضه و تقاضا یک نظریه اقتصادی است که توضیح می دهد که عرضه و تقاضا چگونه با یکدیگر مرتبط هستند و چگونه این رابطه بر قیمت کالاها و خدمات تأثیر می گذارد. این یک اصل اقتصادی اساسی است که وقتی عرضه از تقاضا برای یک کالا یا خدمات بیشتر شود، قیمت ها کاهش می یابد. زمانی که تقاضا از عرضه بیشتر شود، قیمت ها افزایش می یابد.
زمانی که تقاضا بدون تغییر باشد بین عرضه و قیمت کالاها و خدمات رابطه معکوس وجود دارد . اگر افزایش عرضه برای کالاها و خدمات وجود داشته باشد در حالی که تقاضا ثابت بماند، قیمت ها به سمت قیمت تعادلی پایین تر و مقدار تعادلی بالاتری از کالاها و خدمات کاهش می یابد. اگر کاهش عرضه کالاها و خدمات وجود داشته باشد در حالی که تقاضا ثابت بماند، قیمت ها به سمت قیمت تعادلی بالاتر و مقدار کمتری از کالاها و خدمات افزایش می یابد.
همین رابطه معکوس برای تقاضا برای کالاها و خدمات صادق است. با این حال، زمانی که تقاضا افزایش مییابد و عرضه ثابت میماند، تقاضای بیشتر منجر به تعادل قیمت بالاتر میشود و بالعکس.
عرضه و تقاضا تا رسیدن به یک قیمت تعادلی افزایش و کاهش می یابد. به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت خودروسازی لوکس قیمت مدل خودروی جدید خود را 200000 دلار تعیین کرده است. در حالی که تقاضای اولیه ممکن است زیاد باشد، به دلیل هیاهوی شرکت و ایجاد سر و صدا برای خودرو، اکثر مصرف کنندگان حاضر نیستند 200000 دلار برای یک خودرو خرج کنند. در نتیجه، فروش مدل جدید به سرعت کاهش مییابد و باعث ایجاد مازاد عرضه و کاهش تقاضا برای خودرو میشود. در پاسخ، این شرکت قیمت خودرو را به 150000 دلار کاهش میدهد تا عرضه و تقاضای خودرو را متعادل کند تا در نهایت قیمت خودرو به تعادل برسد.
کشش قیمت
افزایش قیمت ها معمولاً منجر به کاهش تقاضا می شود و افزایش تقاضا به طور کلی منجر به افزایش عرضه می شود. با این حال، عرضه محصولات مختلف به طور متفاوتی به تقاضا پاسخ می دهد، به طوری که تقاضای برخی از محصولات نسبت به سایرین حساسیت کمتری به قیمت دارد. اقتصاددانان این حساسیت را به عنوان کشش قیمتی تقاضا توصیف می کنند.
گفته می شود محصولات با قیمت گذاری حساس به تقاضا دارای کشش قیمت هستند. قیمت گذاری غیرکشش نشان دهنده تأثیر ضعیف قیمت بر تقاضا است. قانون تقاضا همچنان اعمال می شود، اما قیمت گذاری از قدرت کمتری برخوردار است و بنابراین تأثیر ضعیف تری بر عرضه دارد.
کشش قیمت یک محصول ممکن است به دلیل وجود جایگزین های مقرون به صرفه تر در بازار باشد، یا ممکن است به این معنی باشد که مصرف کنندگان آن را غیرضروری می دانند. در صورتی که مصرف کنندگان بتوانند جایگزینی پیدا کنند، افزایش قیمت ها تقاضا را کاهش می دهد، اما زمانی که جایگزین در دسترس نباشد، تأثیر کمتری بر تقاضا خواهد داشت. به عنوان مثال، خدمات مراقبت های بهداشتی جایگزین های کمی دارند و تقاضا حتی با افزایش قیمت ها همچنان قوی است.
استثنائات قاعده
در حالی که قوانین عرضه و تقاضا به عنوان یک راهنمای کلی برای بازارهای آزاد عمل می کنند ، آنها تنها عواملی نیستند که بر شرایطی مانند قیمت گذاری و در دسترس بودن تأثیر می گذارند. این اصول صرفاً پرههای یک چرخ بسیار بزرگتر هستند و در عین اینکه بسیار تأثیرگذار هستند، موارد خاصی را فرض میکنند: اینکه مصرفکنندگان به طور کامل در مورد یک محصول آموزش دیدهاند و اینکه هیچ مانع نظارتی برای رساندن آن محصول به آنها وجود ندارد.
ادراک عمومی
اگر اطلاعات مصرف کننده در مورد عرضه موجود منحرف شود، تقاضای حاصل نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. یک نمونه بلافاصله پس از حملات تروریستی در شهر نیویورک در 11 سپتامبر 2001 رخ داد. مردم بلافاصله در مورد در دسترس بودن نفت در آینده نگران شدند. برخی از شرکتها از این مزیت استفاده کردند و بهطور موقت قیمت بنزین خود را افزایش دادند. هیچ کمبود واقعی وجود نداشت، اما تصور یک مورد به طور مصنوعی تقاضا برای بنزین را افزایش داد و در نتیجه پمپها به طور ناگهانی تا 5 دلار در هر گالن برای بنزین دریافت کردند در حالی که قیمت کمتر بود. از 2 دلار در روز قبل.
به همین ترتیب، ممکن است تقاضای بسیار بالایی برای سودی که یک محصول خاص ارائه میکند وجود داشته باشد، اما اگر عموم مردم از آن کالا اطلاعی نداشته باشند، تقاضا برای منفعت بر فروش محصول تأثیری نخواهد داشت. اگر محصولی با مشکل مواجه است، شرکتی که آن را می فروشد اغلب قیمت آن را کاهش می دهد. قوانین عرضه و تقاضا نشان می دهد که فروش معمولاً در نتیجه کاهش قیمت افزایش می یابد – مگر اینکه مصرف کنندگان از کاهش آن آگاه نباشند. دست نامرئی اقتصاد عرضه و تقاضا زمانی که تصور عمومی نادرست باشد به درستی عمل نمی کند.
بازارهای محدود قانون عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا نیز در زمان وجود انحصار بر بازارها تأثیر نمی گذارد . دولت ایالات متحده قوانینی را برای جلوگیری از یک سیستم انحصاری تصویب کرده است، اما هنوز هم نمونه هایی وجود دارد که نشان می دهد چگونه انحصار می تواند اصول عرضه و تقاضا را نفی کند. تئاتر این امر به آن کسب و کار انحصار موقت خدمات غذایی را می دهد، به همین دلیل است که ذرت بو داده و سایر امتیازات بسیار گرانتر از خارج از تئاتر هستند. تئوری های سنتی عرضه و تقاضا بر یک محیط تجاری رقابتی تکیه می کنند و به بازار برای اصلاح خود اعتماد دارند.
در مقابل، اقتصادهای برنامه ریزی شده از برنامه ریزی مرکزی توسط دولت ها به جای رفتار مصرف کننده برای ایجاد تقاضا استفاده می کنند. بنابراین، به یک معنا، اقتصادهای برنامه ریزی شده استثنایی از قانون تقاضا هستند، زیرا تمایل مصرف کننده به کالاها و خدمات ممکن است به تولید واقعی بی ربط باشد.
کنترل قیمت ها همچنین می تواند اثر عرضه و تقاضا را بر بازار مخدوش کند. دولتها گاهی برای یک محصول یا خدمات حداکثر یا حداقل قیمت را تعیین میکنند و این منجر به افزایش مصنوعی یا کاهش تورم عرضه یا تقاضا میشود. این امر در دهه 1970 مشهود بود، زمانی که ایالات متحده به طور موقت قیمت بنزین را در حدود زیر 1 دلار در هر گالن محدود کرد. تقاضا افزایش یافت زیرا قیمت به طور مصنوعی پایین بود و سرعت عرضه را دشوارتر می کرد. این منجر به زمان انتظار بسیار طولانیتر شد و افراد برای دریافت بنزین با پمپها معاملههای جانبی انجام دادند.
عرضه و تقاضا و سیاست پولی قانون عرضه و تقاضا
در حالی که ما عمدتاً در مورد کالاهای مصرفی بحث کرده ایم، قانون عرضه و تقاضا بر چیزهای انتزاعی تری نیز تأثیر می گذارد، از جمله سیاست پولی یک کشور. این از طریق تعدیل نرخ بهره اتفاق می افتد. نرخ های بهره هزینه پول هستند: آنها ابزار ترجیحی بانک های مرکزی برای گسترش یا کاهش عرضه پول هستند.
وقتی نرخ بهره پایین تر باشد، افراد بیشتری پول قرض می کنند. این باعث گسترش عرضه پول می شود. پول بیشتری در اقتصاد در گردش است که به استخدام بیشتر، افزایش فعالیت اقتصادی و هزینهها و افزایش قیمت داراییها منجر میشود. افزایش نرخ بهره مردم را وادار می کند تا با استفاده از افزایش نرخ بازدهی بدون ریسک، پول خود را از اقتصاد خارج کنند تا در بانک بگذارند. همچنین اغلب از استقراض و فعالیت ها یا خریدهایی که نیاز به تامین مالی دارند، جلوگیری می کند. این امر باعث کاهش فعالیت اقتصادی و کاهش قیمت دارایی ها می شود.
در ایالات متحده، فدرال رزرو زمانی که می خواهد اقتصاد را تحریک کند، از کاهش تورم جلوگیری کند، قیمت دارایی ها را افزایش دهد و اشتغال را افزایش دهد، عرضه پول را افزایش می دهد. وقتی می خواهد فشارهای تورمی را کاهش دهد، نرخ بهره را افزایش می دهد و عرضه پول را کاهش می دهد. اساساً وقتی رکود اقتصادی را پیشبینی میکند، شروع به کاهش نرخ بهره میکند و زمانی که اقتصاد بیش از حد گرم میشود، نرخها را افزایش میدهد.
قانون عرضه و تقاضا همچنین در چگونگی تأثیر تغییرات در عرضه پول بر قیمت دارایی ها منعکس می شود. کاهش نرخ بهره باعث افزایش عرضه پول می شود. با این حال، میزان داراییها در اقتصاد ثابت میماند، اما تقاضا برای این داراییها افزایش مییابد و قیمتها را افزایش میدهد. دلارهای بیشتری به دنبال مقدار ثابتی از دارایی ها هستند. کاهش عرضه پول نیز به همین ترتیب عمل می کند. داراییها ثابت میمانند، اما تعداد دلارهای در گردش کاهش مییابد و فشار نزولی بر قیمتها وارد میکند، زیرا دلارهای کمتری به دنبال این داراییها هستند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.