اثر بالاسا ساموئلسون چیست؟
اثر بالاسا-ساموئلسون Balassa-Samuelson Effect
اثر بالاسا-ساموئلسون بیان می کند که تفاوت های بهره وری بین تولید کالاهای قابل مبادله در کشورهای مختلف تفاوت های مشاهده شده بزرگ در دستمزدها و قیمت خدمات و بین برابری قدرت خرید و نرخ مبادله ارز را توضیح می دهد و به این معنی است که ارزها به نظر می رسد کشورهایی که بهره وری بالاتری دارند از نظر نرخ ارز کمتر ارزش گذاری شده باشند. این شکاف با افزایش درآمد افزایش خواهد یافت.
اثر بالاسا-ساموئلسون نشان میدهد که افزایش دستمزدها در بخش کالاهای قابل مبادله یک اقتصاد نوظهور به دستمزدهای بالاتر در بخش غیرقابل تجارت (خدماتی) اقتصاد منجر میشود. افزایش قیمتها باعث میشود نرخ تورم در اقتصادهای با رشد سریعتر نسبت به اقتصادهای با رشد آهسته و توسعهیافته بالاتر باشد.
به طور خلاصه:
- بالاسا-ساموئلسون تفاوت در قیمت ها و درآمد در بین کشورها را به دلیل تفاوت در بهره وری توضیح می دهد.
- همچنین توضیح میدهد که چرا استفاده از نرخ ارز در مقابل برابری قدرت خرید برای مقایسه قیمتها و درآمدها در کشورهای مختلف نتایج متفاوتی به همراه خواهد داشت.
- این نشان می دهد که نرخ بهینه تورم برای کشورهای در حال توسعه با رشد و افزایش بهره وری بیشتر خواهد بود.
درک Balassa-Samuelson Effect
اثر بالاسا-ساموئلسون توسط اقتصاددانان بلا بالاسا و پل ساموئلسون در سال ۱۹۶۴ پیشنهاد شد. این اثر تفاوت های بهره وری را به عنوان عاملی که منجر به انحراف سیستماتیک در قیمت ها و دستمزدها بین کشورها و بین درآمدهای ملی بیان شده با استفاده از نرخ ارز و برابری قدرت خرید می شود شناسایی می کند. این تفاوتها قبلاً توسط دادههای تجربی جمعآوریشده توسط محققان دانشگاه پنسیلوانیا ثبت شده بود و مسافران بین کشورهای مختلف به راحتی قابل مشاهده هستند.
با توجه به اثر بالاسا-ساموئلسون، این به دلیل تفاوت های رشد بهره وری بین بخش های قابل تجارت و غیرقابل تجارت در کشورهای مختلف است. کشورهای با درآمد بالا نسبت به کشورهای کم درآمد از نظر فناوری پیشرفته تر و در نتیجه بهره وری بیشتر هستند و مزیت کشورهای با درآمد بالا برای کالاهای قابل مبادله بیشتر از کالاهای غیرقابل تجارت است.
طبق قانون یک قیمت، قیمت کالاهای قابل مبادله باید در بین کشورها برابر باشد، اما برای کالاهای غیرقابل تجارت چنین نیست. بهره وری بالاتر در کالاهای قابل مبادله به معنای دستمزد واقعی بالاتر برای کارگران آن بخش خواهد بود که منجر به قیمت نسبی (و دستمزد) بالاتر در کالاهای غیرقابل تجارت محلی می شود که این کارگران خریداری می کنند.
بنابراین، تفاوت بهرهوری بلندمدت بین کشورهای با درآمد بالا و پایین منجر به انحراف روند بین نرخ ارز و PPP میشود. این همچنین به این معنی است که کشورهایی که درآمد سرانه کمتری دارند، قیمتهای داخلی پایینتری برای خدمات و سطح قیمت پایینتری خواهند داشت.
اثر بالاسا-ساموئلسون نشان می دهد که:
نرخ تورم بهینه برای اقتصادهای در حال توسعه بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. اقتصادهای در حال توسعه با بهره وری بیشتر و استفاده کارآمدتر از زمین، نیروی کار و سرمایه رشد می کنند. این منجر به رشد دستمزد در هر دو بخش کالای قابل تجارت و کالای غیرقابل تجارت یک اقتصاد می شود.
مردم با افزایش دستمزدشان کالاها و خدمات بیشتری مصرف می کنند که به نوبه خود قیمت ها را بالا می برد. این بدان معناست که یک اقتصاد نوظهور که با افزایش بهره وری خود در حال رشد است، سطوح افزایش قیمت را تجربه خواهد کرد. در کشورهای توسعه یافته که بهره وری در حال حاضر بالاست و به سرعت افزایش نمی یابد، نرخ تورم باید کمتر باشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.