نرخ رشد اقتصادی چیست؟
نرخ رشد اقتصادی Economic Growth Rate
نرخ رشد اقتصادی برای اندازهگیری رشد یک اقتصاد، معمولاً بر حسب تولید یا تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده میشود. تولید ناخالص داخلی ارزش تمام کالاها و خدمات تولید شده توسط یک اقتصاد را در یک دوره زمانی معین اندازه گیری می کند.
به طور خلاصه:
- در ایالات متحده و بسیاری از کشورها، نرخ رشد اقتصادی تغییر در تولید ناخالص داخلی کشور است.
- نرخ رشد اقتصادی در طول زمان به عنوان شاخصی از جهت کلی اقتصاد یک کشور ردیابی می شود.
- به طور کلی، افزایش تقاضا منجر به افزایش تولید و نرخ رشد اقتصادی بالاتر می شود.
درک نرخ رشد اقتصادی
امروزه اقتصادهای مبتنی بر بازار حول محور رشد مستمر می چرخند. اقتصاد به عنوان مجموعهای از فعالیتهای مرتبط با هم برای تولید و مصرف تعریف میشود که تعیینکننده نحوه تخصیص منابع محدود است. اقتصادهای مبتنی بر بازار این منابع کمیاب را با یک سیستم بازار توزیع می کنند که در آن نیروهای اقتصادی عرضه و تقاضا تعیین کننده تخصیص منابع هستند.
اقتصاد مبتنی بر بازار با توانایی تولید کالاها و خدمات بیشتر در طول زمان رونق می گیرد که به نوبه خود به ثروت ملموس تری در قالب پول منجر می شود و از نظر تئوری هر شرکت کننده در اقتصاد بازار وضعیت بهتری دارد.
تولید ناخالص داخلی (GDP) یک معیار بسیار مهم در اقتصاد است که برای سنجش سلامت یک اقتصاد استفاده می شود. تولید ناخالص داخلی برای تک تک اقتصادها اندازه گیری می شود. به عنوان مثال، هر کشوری می تواند تولید ناخالص داخلی خود را به صورت فصلی یا سالانه اندازه گیری کند. با اندازه گیری تولید ناخالص داخلی در طول زمان می توان نرخ رشد تولید ناخالص داخلی را تعیین کرد.
دولتها، اقتصاددانان، کسبوکارها و سرمایهگذاران شاخصهای اقتصادی مانند رشد تولید ناخالص داخلی را به دقت زیر نظر دارند تا بدانند اقتصاد در حال حاضر در کجا قرار دارد و اقتصاد در آینده به کجا میرود. برای یک اقتصاد توسعه یافته، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سالانه ۲ تا ۳ درصد طبیعی در نظر گرفته می شود.
بنابراین:
هر گونه رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر از نرخ مذکور، نشانه قوی این است که یک اقتصاد در حال توسعه و شکوفایی است. یک اقتصاد شکوفا ثروت بیشتری ایجاد می کند که منجر به افزایش هزینه ها می شود. کسبوکارها درآمد بیشتری ایجاد میکنند و در نتیجه کارگران بیشتری را استخدام میکنند که در نهایت در یک چرخه فضیلتآمیز خرج بیشتری میکنند. در مقابل، اگر رشد تولید ناخالص داخلی زیر ۲ درصد یا منفی باشد، می تواند نشان دهنده ورود یک اقتصاد به رکود باشد.
رکود زمانی است که تولید ناخالص داخلی برای دوره های متوالی کاهش می یابد. رکود معمولاً برای اقتصادهای بازار بد است زیرا نشانه آن است که ثروت کمتری وجود دارد که منجر به هزینه کمتری می شود زیرا مردم هوشیارتر از پس انداز پول هستند. کاهش هزینه ها به نوبه خود منجر به کاهش درآمد کسب و کار می شود و چنین مشاغلی ممکن است کارگرانی را که حتی در یک چرخه معیوب خرج کمتری می کنند اخراج کنند.
درک چرخه های اقتصادی
اقتصادهای بازار به طور طبیعی چرخه های زیر را طی می کنند:
- رشد/بسط
- رکود
همانطور که قبلا ذکر شد، به نفع همه فعالان بازار است که اقتصاد در حال رشد/بسط باشد. این رشد منجر به ثروت بیشتر، مشاغل بیشتر و هزینه های بیشتر می شود. با این حال، نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد، زیرا افزایش هزینه ها به افزایش تورم کمک می کند.
تورم زمانی اتفاق میافتد که پول اضافی وجود داشته باشد و کالای کافی تولید نشود. به زبان ساده، دلارهای بیشتر به دنبال کالاهای کمتر هستند. قیمت کالاها شروع به افزایش می کند و ارزش پول شروع به کاهش می کند. اگر فشار تورمی برای مدت طولانی ادامه یابد، می تواند بر اقتصاد تأثیر منفی بگذارد.
بنابراین وقتی تورم خیلی بالا میرود، طبیعتاً اقتصاد وارد رکود میشود تا تورم را خنک کند. با گذشت زمان، سطح تورم قابل کنترل می شود و اقتصاد دوباره وارد دوره انبساط می شود.
نرخ رشد اقتصادی در جهان
همانطور که قبلا ذکر شد، یک اقتصاد توسعه یافته مانند ایالات متحده یا کانادا باید انتظار نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در حدود ۲ تا ۳ درصد را داشته باشد. فرصتهای کمتری برای پروژههای سودآور وجود دارد و اقتصاد فقط میتواند مقداری حاشیهای را گسترش دهد.
در سایر مناطق جهان، اقتصادهای در حال توسعه مانند چین و هند انتظار نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بالایی دارند. هر دو به طور متوسط حدود ۶ تا ۷ درصد رشد می کنند تقریباً سه برابر اقتصاد توسعه یافته. این امر به این دلیل رخ می دهد که فرصت های زیادی برای پروژه های سودآور وجود دارد زیرا بسیاری از مناطق چنین کشورهای پرجمعیت شروع به تولید و تقاضای کالاها و خدمات بیشتری می کنند.
این رشد باعث می شود که بسیاری از سرمایه گذاران از فرصت ها استفاده کنند و پول خود را در کشورهایی سرمایه گذاری کنند که پتانسیل بالاتری برای رشد دارند. از منظر یک سرمایه گذار، چنین اقتصادهایی به احتمال زیاد بازدهی اضافی برای سرمایه گذاری ها فراهم می کنند. با این حال، اقتصادها نیز با خطرات بیشتری همراه هستند. همانطور که قبلا ذکر شد، رشد سریع اقتصادی منجر به دام هایی مانند تورم می شود.
تورم برخلاف بازده واقعی عمل می کند. به عنوان مثال، اگر سرمایه گذاری با بازده اسمی ۱۰ درصد در یک کشور در حال توسعه، اما آن کشور با نرخ تورم ۷ درصد، بازده واقعی تنها ۳ درصد (۱۰ تا ۷ درصد) است. در هنگام انجام سرمایه گذاری های فرامرزی توجه مهمی است.
نمونه هایی از نرخ رشد اقتصادی
در جولای ۲۰۱۹، ایالات متحده یک نقطه عطف اقتصادی را رقم زد. اقتصاد این کشور از ژوئن ۲۰۰۹ به طور مداوم رشد را تجربه کرده است، که آن را طولانیترین رشد اقتصادی در تاریخ این کشور کرده است. اما در آمار، همه چیز نسبی است. در سال ۲۰۱۸، اقتصاد آمریکا ۲٫۹ درصد رشد کرد. برخی از اقتصاددانان بر این باورند که این رقم برای مدتی طولانی نشان دهنده یک نقطه بالا بود. آنها رشد ۲٫۲ درصدی را در سال ۲۰۱۹ و کاهش بیشتر در سال ۲۰۲۰ را پیش بینی کردند.
در مقابل، نرخ رشد اقتصادی هند در سه ماهه اول سال ۲۰۱۹ به ۵٫۸ درصد کاهش یافت که پایینترین نرخ رشد در پنج سال اخیر است. با توجه به رشد سریع کشور در سالهای اخیر، رکود شدید در تولید صنعتی و کاهش فروش خودرو، که هر دو عامل کاهش نرخ هستند، دستپاچگی زیادی داشت. با این وجود، اقتصاددانان دولت رشد پیشبینیشده برای کل سال مالی را که از ۳۱ مارس آغاز شد، در مقایسه با رشد سالانه ۶٫۸ درصدی قبلی، به ۷ درصد افزایش دادند. دولت هند قصد دارد با مشوق های مالیاتی و سرمایه گذاری جدید اقتصاد را تقویت کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.