اقتصاد کلاسیک چیست؟
اقتصاد کلاسیک classical economics
اقتصاد کلاسیک به یکی از مکاتب فکری اقتصادی برجسته ای اطلاق می شود که در اواخر قرن هجدهم در بریتانیا شکل گرفت. از توسعه یک اقتصاد آزاد با حداقل دخالت دولت برای ایجاد رشد اقتصادی حمایت می کند.
این مفهوم بیشتر به سرمایه داری متمایل است. آزادی تجارت و رقابت، بنگاههای خصوصی را برمیانگیزد تا بر اساس منافع شخصی عمل کنند و در نتیجه تخصیص منابع کارآمد، افزایش سرمایهگذاری، تولید سود و منفعت برای جامعه را به همراه دارد. این سناریو تولید کالاها و خدمات را در اولویت قرار میدهد و تقویت میکند.
به طور خلاصه
- نظریه اقتصادی کلاسیک اندکی پس از تولد سرمایه داری غربی توسعه یافت. این به مکتب فکری غالب برای اقتصاد در قرن ۱۸ و ۱۹ اشاره دارد.
- نظریه اقتصادی کلاسیک به کشورها کمک کرد تا از حکومت سلطنتی به دموکراسی های سرمایه داری با خودتنظیمی مهاجرت کنند.
- انتشار کتاب ثروت ملل توسط آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ برخی از برجسته ترین تحولات در اقتصاد کلاسیک را برجسته می کند.
- تئوری هایی برای توضیح ارزش، قیمت، عرضه، تقاضا و توزیع، کانون توجه اقتصاد کلاسیک بود.
- اقتصاد کلاسیک در نهایت با ایده های به روزتر مانند اقتصاد کینزی جایگزین شد که خواستار مداخله بیشتر دولت بود.
درک اقتصاد کلاسیک
دموکراسی های خودتنظیمی و تحولات بازار سرمایه داری اساس اقتصاد کلاسیک را تشکیل می دهند. قبل از ظهور اقتصاد کلاسیک اکثر اقتصادهای ملی از یک سیستم سیاست دولت سلطنتی از بالا به پایین، فرمان و کنترل پیروی می کردند. بسیاری از مشهورترین متفکران کلاسیک از جمله اسمیت و تورگو، نظریه های خود را به عنوان جایگزینی برای سیاست های حمایت گرایانه و تورمی اروپای مرکانتیلیستی توسعه دادند. اقتصاد کلاسیک ارتباط نزدیکی با آزادی اقتصادی و بعداً سیاسی پیدا کرد.
ظهور اقتصاد کلاسیک
نظریه اقتصادی کلاسیک اندکی پس از تولد سرمایه داری غربی و انقلاب صنعتی توسعه یافت. اقتصاددانان کلاسیک بهترین تلاش های اولیه را برای توضیح عملکرد درونی سرمایه داری ارائه کردند. اولین اقتصاددانان کلاسیک نظریه های ارزش، قیمت، عرضه، تقاضا و توزیع را توسعه دادند. تقریباً همه مداخله دولت در مبادلات بازار را رد کردند و یک استراتژی بازار سستتر را که به عنوان laissez-faire یا “بگذارید باشد” ترجیح میدادند.
متفکران کلاسیک در باورها یا درک خود از بازار کاملاً یکپارچه نبودند، اگرچه موضوعات مشترک قابل توجهی در بیشتر ادبیات کلاسیک وجود داشت. اکثریت طرفدار تجارت آزاد و رقابت بین کارگران و مشاغل بودند. اقتصاددانان کلاسیک می خواستند از ساختارهای اجتماعی طبقاتی به نفع شایسته سالاری دور شوند.
زوال اقتصاد کلاسیک
اقتصاد کلاسیک آدام اسمیت در دهه های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ به شدت تکامل یافته و تغییر کرده بود، اما هسته اصلی آن دست نخورده باقی ماند. در آن زمان، نوشتههای فیلسوف آلمانی کارل مارکس برای به چالش کشیدن نسخههای سیاست مکتب کلاسیک پدیدار شد. با این حال اقتصاد مارکسی کمک بسیار کمی به تئوری اقتصادی کرد.
چالش کامل تری برای نظریه کلاسیک در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ از طریق نوشته های ریاضیدان بریتانیایی جان مینارد کینز پدیدار شد. کینز شاگرد آلفرد مارشال و ستایشگر توماس مالتوس بود. کینز فکر می کرد که اقتصادهای بازار آزاد به سمت کم مصرف و کم مصرف گرایش دارند. او این را مشکل اساسی اقتصادی خواند و از آن برای انتقاد از نرخ های بهره بالا و ترجیحات فردی برای پس انداز استفاده کرد.کینز همچنین قانون بازارهای سی را رد کرد.
اقتصاد کینزی از نقش کنترلکنندهتری برای دولتهای مرکزی در امور اقتصادی حمایت میکرد که باعث محبوبیت کینز در بین سیاستمداران بریتانیایی و آمریکایی شد. پس از رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم، کینزیسم جایگزین اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک به عنوان پارادایم فکری غالب در میان دولتهای جهان شده بود.
کاربردهای اقتصاد کلاسیک
افشاگری های انجام شده تحت این مکتب اقتصادی بر تجارت آزاد متمرکز بود و نظریه ای به نام «دست نامرئی» در مراحل ابتدایی عرضه و تقاضای داخلی و بین المللی برجسته بود.
این تئوری بیان می کند که نیروهای دوگانه و رقیب هر دو طرف تقاضا و عرضه، بازار را برای دستیابی به تعادل بین تعادل قیمت و تولید حرکت می دهند. مطالعات اسمیت به حمایت از تجارت داخلی کمک کرد و منجر به قیمت گذاری مولدتر و معقول تر در بازارهای محصول بر اساس عرضه و تقاضا شد.
سقوط اقتصاد کلاسیک
در دهه های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰، اقتصاد کلاسیک آدام اسمیت به طور قابل توجهی تکامل یافته و تغییر کرده بود اما ذات آن دست نخورده باقی ماند. در این زمان، یک فیلسوف آلمانی به نام کارل مارکس به خاطر آثارش که سیاستهای مکتب کلاسیک را مورد انتقاد قرار میداد مورد توجه قرار گرفت. با این حال اقتصاد مارکسیسی کمک بسیار کمی به تئوری اقتصادی کرد.
مثال
اسرائیل به نمونه ای درخشان تبدیل شده است که چگونه پیروی از برخی عناصر مدل کلاسیک اقتصادی منجر به رونق اقتصادی می شود. اگرچه گردشگران زیادی در پنجاه سال گذشته به دلیل میراث تاریخی و فرهنگی از این کشور دیدن کردهاند، اما دولت آنها علم درستی را در نظر گرفته است. آنها اقتصاد بازار آزاد و اقتصاد دانش را ترویج کردند.
در حال حاضر اقتصاد تحت سلطه بخش های فناوری و تولید صنعتی است. آزادسازی اقتصاد و سرمایه گذاری هنگفت در بخش فناوری راه را برای تبدیل شدن به یکی از ۲۵ کشور ثروتمند برتر جهان هموار کرد.
اقتصاد کلاسیک در مقابل اقتصاد نئوکلاسیک
اقتصاد کلاسیک | اقتصاد نئوکلاسیک |
---|---|
تحلیل بر اساس وقایع تاریخی است. | تجزیه و تحلیل بر اساس مدل های ریاضی است. |
در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ رایج شد. | در طول قرن بیستم رایج شد. |
این تئوری بر تولید کالاها و خدمات، گسترش بازار، تجارت آزاد و رقابت برای رشد اقتصادی کلی تمرکز دارد. | مدل نئوکلاسیک بر مبادله کالاها و خدمات و نحوه معامله و عملکرد افراد در یک اقتصاد متمرکز است. |
اقتصاددانانی که از این نظریه حمایت می کنند، دیدگاهی ۳۶۰ درجه ای از اقتصاد دارند. تحلیل آنها بر اساس ساختار کامل و کل سیستم بود. | مدل نئوکلاسیک بر یک عنصر کوچک از کل سیستم تمرکز می کند یا یک نمای تقسیم شده را ترجیح می دهد. به رفتار فردی و پیامدهای آن می پردازد. |
کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد دارای ارزش هستند. هزینه تولید مهمترین عامل تعیین کننده است. | ارزش کالاها و خدمات همچنین به عواملی مانند اینکه چه کسی آنها را تولید کرده، چه کسی از آنها استفاده می کند و نحوه استفاده از آنها بستگی دارد. عرضه و تقاضا نقش مهمی در قیمت گذاری دارند. |
اقتصاددانان کلاسیک اصلی آدام اسمیت، ژان باپتیست سی، دیوید ریکاردو، توماس رابرت مالتوس و جان استوارت میل هستند. | اقتصاددانان اصلی نئوکلاسیک استنلی جوونز، ماریا اجورث، ویلفردو پارتو، لئون والراس بودند. |
سوالات متداول
نظریه کلاسیک رشد اقتصادی چیست؟
اقتصاد کلاسیک به یکی از مکاتب فکری اقتصادی عمده اشاره دارد که در اواخر قرن ۱۸ در بریتانیا ظهور کرد. این مفهوم از ایده های مختلف سرمایه داری حمایت می کرد و از تجارت آزاد و رویکرد آزادسازی حمایت می کرد. اقتصاددانان کلاسیک در مورد کمترین دخالت دولت برای ترویج بازار آزاد و به حداکثر رساندن رشد اقتصادی استدلال می کنند.
ایده های اصلی اقتصاددانان کلاسیک چیست؟
ایده بازار آزاد، یک دست نامرئی و افرادی که بر اساس منافع شخصی عمل می کنند، در مدل کلاسیک مرکزی هستند. سیاستهای لیبرال، ورود رایگان و مشوقهای سود، نهادهای خصوصی را تشویق میکند تا به نفع شخصی خود رفتار کنند که منجر به تخصیص مؤثر منابع، سرمایهگذاریهای بالاتر، ایجاد سود و سود اجتماعی میشود. در بازار آزاد، این نیروهای بازار به عرضه و تقاضا در رسیدن به تعادل کمک می کنند.
اقتصاد کلاسیک در مقابل کینز را توضیح دهید؟
نقطه تمایز مهم بین هر دو نظریه مشارکت دولت است. تئوری کلاسیک کوچکترین مداخله دولت در تجارت بازار آزاد و رشد اقتصادی و رقابت در بازار را توصیه می کند. در مقایسه با آن اقتصاد کینزی از مشارکت فعال دولت برای کنترل اقتصاد و جلوگیری از وقوع رویدادهایی مانند رکود حمایت می کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.