هزینه متغیر چیست؟
هزینه متغیر Variable cost
هزینه متغیر به هزینههایی اطلاق میشود که به طور مستقیم با میزان تولید یا فروش یک شرکت ارتباط دارند. به عبارت دیگر، این هزینهها به محض تغییر در سطح تولید یا فروش، افزایش یا کاهش مییابند.
برای مثال، در یک شرکت تولیدی، هزینههایی مانند مواد اولیه، بستهبندی و هزینههای حمل و نقل از جمله هزینههای متغیر هستند. با افزایش حجم تولید یا فروش، این هزینهها نیز به تناسب بیشتر خواهند شد، و بالعکس، با کاهش تولید یا فروش، هزینههای متغیر کاهش مییابند.
در مقایسه با هزینههای ثابت که مستقل از میزان تولید یا فروش باقی میمانند، هزینههای متغیر دقیقاً وابسته به فعالیتهای عملیاتی و تولیدی شرکت هستند و بنابراین نقش مهمی در تعیین هزینههای کل شرکت ایفا میکنند.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
اهمیت تحلیل هزینههای متغیر
دادههای مربوط به هزینههای متغیر میتوانند به طرق مختلفی برای تحلیل هزینهها، قیمت گذاری و سودآوری استفاده شوند.
تحلیل هزینههای متغیر برای دلایل زیر حائز اهمیت است:
- هزینههای متغیر به تعیین قیمت کمک میکنند: یک شرکت معمولاً تلاش میکند تا قیمت محصولات خود را بهگونهای رقابتی تعیین کند که هزینه تولید محصولات را جبران کند. با انجام تحلیل هزینههای متغیر، شرکت بهتر میتواند ورودیهای مورد نیاز برای محصولات خود را درک کند و بداند که برای هر واحد محصول چه مقدار درآمد نیاز دارد تا از لحاظ مالی سودآور باشد.
- هزینههای متغیر جزئی از بودجهبندی و برنامهریزی هستند: یک شرکت ممکن است برنامهریزی کند که تولید خود را در سال آینده دو برابر کند تا درآمد خود را افزایش دهد. برای این کار، باید بداند که هزینههای متغیر نیز بهطور متناسب افزایش خواهند یافت. هرگونه برنامه استراتژیک در مورد رشد، کاهش یا گسترش به محصولات جدید احتمالاً تغییراتی در هزینههای متغیر ایجاد خواهد کرد.
- هزینههای متغیر نقطه سر به سر را تعیین میکنند: نقطه سر به سر یک شرکت با تقسیم هزینههای ثابت بر حاشیه سود تعیین میشود، و حاشیه سود با محاسبه درآمد منهای هزینههای متغیر محاسبه میشود. شرکتها میتوانند با استفاده از تحلیل هزینههای متغیر بهطور دقیق محاسبه کنند که برای رسیدن به نقطه سر به سر به چه تعداد واحد نیاز دارند و برای کسب سود مشخص باید چند واحد محصول بفروشند.
- هزینههای متغیر حاشیهها و سود خالص را تعیین میکنند: محاسبات حاشیه ناخالص، حاشیه سود و سود خالص معمولاً با ترکیبی از هزینههای ثابت و متغیر محاسبه میشود. با انجام تحلیل هزینههای متغیر، یک شرکت میتواند بهراحتی شناسایی کند که چگونه تغییر در تولید میتواند بر محاسبات سود تأثیر بگذارد.
- هزینههای متغیر بر ساختار هزینههای شرکت تأثیر میگذارند: تصور کنید یک شرکت میخواهد تجهیزات جدیدی اجاره کند. این شرکت میتواند بین پرداخت 1,000 دلار (هزینه ثابت) یا 0.05 دلار برای هر واحد تولیدی انتخاب کند. این تصمیم بهطور مستقیم بر سودآوری و پتانسیل درآمدی شرکت تأثیر خواهد گذاشت، زیرا ساختار هزینههای شرکت تعیینکننده اهرم مالی آن است.
ویژگیهای اصلی هزینه متغیر
وابستگی به حجم تولید
هزینههای متغیر بهشدت به میزان تولید یا فروش وابسته هستند. به عبارت دیگر، اگر هیچ تولیدی صورت نگیرد، معمولاً این نوع هزینهها وجود نخواهند داشت. هرچه حجم تولید یا فروش افزایش یابد، هزینههای متغیر نیز به همان نسبت افزایش مییابند.
مثال: اگر یک کارخانه هیچ محصولی تولید نکند، هزینههای مربوط به مواد اولیه یا انرژی مصرفی دستگاههای تولیدی وجود نخواهد داشت.
نسبت مستقیم با تولید
یکی از مهمترین ویژگیهای هزینههای متغیر این است که بهطور مستقیم با سطح تولید یا فروش تغییر میکنند. این نسبت مستقیم به شرکتها امکان میدهد که برای هر واحد اضافی تولید، هزینههای مرتبط را بهطور دقیق محاسبه کنند.
مثال: اگر برای تولید هر واحد محصول، 10 دلار هزینه مواد اولیه لازم باشد، با تولید 100 واحد، هزینه مواد اولیه به 1000 دلار خواهد رسید.
غیرثابت بودن
برخلاف هزینههای ثابت که در دورههای زمانی معین تغییر نمیکنند (مانند اجاره یا حقوق مدیران)، هزینههای متغیر ممکن است در هر دوره بر اساس تغییرات در تولید یا فروش تغییر کنند.
این تغییرپذیری میتواند ناشی از عوامل زیر باشد:
- نوسانات در قیمت مواد اولیه.
- افزایش یا کاهش تقاضای بازار.
- تغییر در سطح بهرهوری یا کارایی تولید.
مثال: اگر قیمت مواد اولیه افزایش یابد، هزینه متغیر برای تولید هر واحد نیز به همان میزان افزایش خواهد یافت.
عوامل مؤثر بر هزینههای متغیر
هزینههای متغیر بهدلیل وابستگی مستقیم به تولید و فروش، تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرند. شناخت این عوامل به شرکتها کمک میکند تا هزینهها را بهتر مدیریت کرده و استراتژیهای مناسبتری برای کاهش هزینهها و افزایش بهره وری تدوین کنند.
قیمت مواد اولیه
مواد اولیه اصلیترین مؤلفه هزینههای متغیر در بسیاری از صنایع تولیدی هستند. نوسانات قیمت این مواد تأثیر مستقیمی بر هزینههای متغیر دارند. عواملی مانند تغییرات عرضه و تقاضا، شرایط اقتصادی جهانی و تغییرات سیاستهای وارداتی و صادراتی، قیمت مواد اولیه را تحت تأثیر قرار میدهند.
مثال: افزایش قیمت فلزات مورد استفاده در تولید خودرو باعث افزایش هزینههای متغیر در این صنعت میشود.
دستمزد کارگران مستقیم
کارگران مستقیم که مستقیماً در فرآیند تولید مشارکت دارند، بخش دیگری از هزینههای متغیر را تشکیل میدهند. تغییر در نرخ دستمزدها (بهدلیل عوامل اقتصادی، افزایش حداقل دستمزد یا کمبود نیروی کار ماهر) میتواند تأثیر زیادی بر هزینههای متغیر داشته باشد.
مثال: اگر دستمزد یک کارگر برای تولید هر واحد محصول افزایش یابد، هزینه متغیر هر واحد نیز به همان نسبت افزایش مییابد.
بیشتر بخوانید: نیروی کار چیست؟
هزینههای انرژی
انرژی مصرفی (مانند برق، گاز، یا سوخت) بهطور مستقیم با حجم تولید مرتبط است. افزایش تولید معمولاً به مصرف بیشتر انرژی منجر میشود. علاوه بر این، نوسانات در قیمت حاملهای انرژی، بهویژه در صنایع انرژیبر، میتواند بر هزینههای متغیر تأثیر قابلتوجهی داشته باشد.
مثال: افزایش قیمت برق میتواند هزینه تولید هر واحد محصول را در یک کارخانه افزایش دهد.
هزینههای حمل و نقل
حملونقل مواد اولیه به کارخانه و ارسال محصولات به بازار، یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر هزینههای متغیر است. این هزینهها معمولاً به حجم تولید و فروش وابسته هستند. تغییرات در قیمت سوخت، هزینههای حملونقل را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد.
مثال: افزایش قیمت سوخت میتواند هزینه حمل مواد اولیه و محصولات نهایی را بالا ببرد.
نرخ ارز
برای شرکتهایی که مواد اولیه یا تجهیزات خود را از کشورهای دیگر وارد میکنند یا محصولاتشان را به بازارهای خارجی صادر میکنند، نرخ ارز نقش کلیدی در تعیین هزینههای متغیر دارد. نوسانات نرخ ارز میتواند هزینههای واردات و صادرات را افزایش یا کاهش دهد.
مثال: کاهش ارزش پول داخلی نسبت به دلار، هزینه واردات مواد اولیه را برای یک کارخانه افزایش میدهد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
انواع هزینه های متغیر
هزینههای مستقیم تولید
هزینههای مستقیم تولید به هزینههایی اشاره دارد که مستقیماً به فرآیند تولید کالا یا خدمات مرتبط هستند و با افزایش یا کاهش سطح تولید بهطور مستقیم تغییر میکنند. این هزینهها بهراحتی قابل اندازهگیری و ردیابی هستند.
نمونههایی از هزینههای مستقیم تولید:
- مواد اولیه: هزینه خرید مواد خام یا قطعاتی که در تولید محصول نهایی استفاده میشوند.
- دستمزد مستقیم: حقوق و دستمزد کارکنانی که بهطور مستقیم در فرآیند تولید مشارکت دارند، مانند کارگران خط تولید.
- هزینه مصرف انرژی: انرژی مصرفی ماشینآلات و تجهیزات تولید در کارخانه.
هزینههای غیرمستقیم متغیر
هزینههای غیرمستقیم متغیر شامل هزینههایی هستند که بهطور غیرمستقیم بر تولید تأثیر میگذارند و با تغییرات سطح تولید نوسان دارند. این هزینهها معمولاً در فرآیند تولید دخیل هستند اما بهطور مستقیم به هر واحد تولیدی تخصیص داده نمیشوند.
نمونههایی از هزینههای غیرمستقیم متغیر:
- حملونقل: هزینه جابجایی مواد اولیه به کارخانه یا ارسال محصولات به مشتریان.
- کمیسیون فروش: پاداش یا درصدی از فروش که به تیم فروش پرداخت میشود.
- بستهبندی: هزینههای مربوط به بستهبندی محصولات، که با افزایش تعداد واحدها افزایش مییابد.
- هزینه تبلیغات متغیر: هزینه تبلیغاتی که به ازای هر واحد فروختهشده یا هر فعالیت خاص محاسبه میشود.
مراحل موثر در هزینه متغیر
در طول فرآیند تولید، اقلام خاصی وجود دارند که معمولاً هزینههای متغیر هستند. برای مثالهای زیر از این هزینههای متغیر، فرآیندهای تولید و توزیع یک تولیدکننده بزرگ لباس ورزشی را در نظر بگیرید.
مواد اولیه
مواد اولیه کالاهایی هستند که بهطور مستقیم خریداری میشوند و در نهایت به یک محصول نهایی تبدیل میشوند. اگر برند ورزشی کفش تولید نکند، هزینهای بابت خرید چرم، مشبک مصنوعی، بوم یا سایر مواد اولیه نخواهد داشت. بهطور کلی، یک شرکت باید تقریباً مقدار یکسانی را برای خرید مواد اولیه برای هر واحد تولید شده صرف کند، مگر اینکه تفاوتهای عمدهای در تولید یک واحد نسبت به واحد دیگر وجود داشته باشد.
هزینه نیروی کار مستقیم
هزینه نیروی کار مستقیم نیز بسته به تعداد واحدهای تولید شده تغییر میکند. برای مثال، اگر هیچ واحدی تولید نشود، هزینه نیروی کار مستقیم نیز وجود نخواهد داشت. هرچه تعداد واحدهای تولید شده بیشتر باشد، نیاز به نیروی کار مستقیم بیشتر میشود.
با این حال، برخی از هزینههای نیروی کار همچنان مورد نیاز خواهند بود حتی اگر هیچ واحدی تولید نشود. برخی از مشاغل ممکن است حقوق ثابت داشته باشند، چه میزان تولید 100,000 واحد باشد یا 0 واحد، مانند حسابدار یا وکیل شرکت.
این کارکنان مبلغ ثابت حقوق خود را دریافت میکنند، صرفنظر از تعداد واحدهای تولید شده. اما برای سایر افرادی که به شغلهای ساعتی مرتبط هستند، هرچه تعداد ساعات کار مستقیم بیشتر باشد، دستمزد بالاتری دریافت خواهند کرد.
کمیسیونها
کمیسیونها معمولاً درصدی از درآمد حاصل از فروش هستند که به عنوان پاداش اضافی به فروشندگان یا شرکتها تعلق میگیرد. اگر فروشی انجام نشود، هزینه کمیسیون وجود نخواهد داشت. چون کمیسیونها با توجه به معیارهای خاصی که فروشنده باید به آن برسد تغییر میکنند، این هزینه نیز بهطور متغیر با سطوح مختلف فعالیت تغییر میکند.
هزینههای انرژی (Utilities)
هنگامی که خط تولید تجهیزات را روشن کرده و تولید را افزایش میدهد، مصرف انرژی شروع میشود. وقتی تولید متوقف میشود و همه چیز خاموش میشود، معمولاً مصرف انرژی نیز قطع میشود. در این مثال، هزینههای انرژی معمولاً با تولید تغییر میکنند. هرچه شرکت تلاش کند تولید بیشتری انجام دهد، احتمالاً این تلاش اضافی نیاز به انرژی یا برق بیشتری خواهد داشت که منجر به افزایش هزینههای متغیر انرژی میشود.
هزینههای حمل و نقل (Shipping/Freight)
هزینههای بستهبندی یا حمل محصول تنها زمانی به وجود میآید که فعالیت خاصی انجام شود. بنابراین، هزینه حمل کالاهای نهایی با توجه به تعداد واحدهای ارسال شده تغییر میکند (یعنی متغیر است). اگرچه ممکن است اجزای هزینه ثابت نیز در حمل و نقل وجود داشته باشد (مانند یک شبکه توزیع پستی داخلی با خط بستهبندی و وزندهی اختصاصی)، بسیاری از هزینههای جانبی آن متغیر هستند.
نمونه هایی از هزینه متغیر
کل هزینههای یک کسبوکار از دو بخش اصلی تشکیل میشود: هزینههای ثابت و هزینههای متغیر. هزینههای متغیر به طور مستقیم به سطح تولید یا فروش بستگی دارند. به عبارت دیگر، با افزایش حجم تولید یا فروش، هزینههای متغیر نیز افزایش مییابند و در صورت کاهش تولید یا فروش، این هزینهها نیز کاهش میکنند.
نمونههایی از هزینههای متغیر عبارتند از:
- کمیسیون فروش: این نوع هزینه به میزان فروش بستگی دارد و به ازای هر فروش، مبلغی به عنوان کمیسیون پرداخت میشود.
- هزینههای مستقیم نیروی کار: شامل دستمزد کارگران یا کارکنانی است که به صورت مستقیم در فرآیند تولید یا ارائه خدمات شرکت مشارکت دارند. این هزینهها با افزایش حجم تولید، افزایش پیدا میکنند.
- هزینه مواد اولیه: هرچه حجم تولید بیشتر شود، نیاز به مواد اولیه نیز افزایش مییابد و در نتیجه هزینههای مواد اولیه نیز افزایش پیدا میکند.
- هزینههای حمل و نقل: هزینههای مربوط به حمل و نقل کالاها و محصولات به مشتریان یا از تأمینکنندگان به کارخانه، که با میزان تولید یا فروش ارتباط مستقیم دارند.
به طور کلی، هزینههای متغیر نقش مهمی در تعیین قیمتگذاری و سودآوری یک کسبوکار دارند، زیرا این هزینهها بسته به سطح فعالیتهای تجاری متغیر هستند.
نحوه محاسبه هزینه متغیر
هزینه متغیر از طریق ضرب مقدار کل خروجی تولیدشده در هزینه متغیر به ازای هر واحد خروجی محاسبه میشود.
فرمول این محاسبه به شرح زیر است:
مجموع هزینه متغیر = مقدار کل خروجی × هزینه متغیر به ازای هر واحد خروجی
اجزای فرمول:
- مقدار کل خروجی: تعداد واحدهایی که تولید شده یا فروخته شده است.
- هزینه متغیر به ازای هر واحد خروجی: هزینهای که برای تولید یک واحد کالا یا ارائه یک واحد خدمات متغیر است، شامل مواد اولیه، نیروی کار مستقیم، یا هزینههای متغیر دیگر.
مثال عملی:
فرض کنید یک کارخانه تولید کفش، هزینه متغیری برابر با 50,000 ریال به ازای هر جفت کفش دارد. اگر این کارخانه در یک ماه 1000 جفت کفش تولید کند، مجموع هزینه متغیر به این صورت محاسبه میشود:
مجموع هزینه متغیر = 1000 × 50,000 = 50,000,000 ریال
در این مثال، هزینه متغیر کل کارخانه برای تولید 1000 جفت کفش برابر با 50 میلیون ریال است.
این فرمول برای تحلیل هزینهها و تعیین قیمت تمامشده محصولات بسیار کاربردی است و به مدیران کمک میکند تا استراتژیهای بهتری برای کاهش هزینهها و افزایش سودآوری اتخاذ کنند.
هزینههای نیمه متغیر
هزینههای نیمهمتغیر نوعی از هزینهها هستند که ترکیبی از اجزای ثابت و متغیر دارند. به عبارت دیگر، این هزینهها تا یک سطح خاص از تولید یا فعالیت ثابت باقی میمانند و پس از آن تغییر میکنند. این هزینهها معمولاً در بخشهایی که نیاز به تأمین منابع یا نیروی کار اضافی برای عبور از یک سطح معین از تولید دارند، مشاهده میشوند.
برای مثال، یک شرکت ممکن است در ابتدا هزینههای ثابت برای نگهداری ماشینآلات و کارمندان داشته باشد، اما وقتی حجم تولید از یک حد خاص فراتر رود، هزینههای اضافی برای تعمیر و نگهداری بیشتر ماشینآلات یا استخدام نیروی کار اضافی به هزینههای متغیر تبدیل میشود. بنابراین، هزینههای نیمهمتغیر انعطافپذیرتر از هزینههای ثابت هستند، اما همچنان نوساناتی بر اساس حجم تولید دارند.
نمونهای از هزینههای نیمهمتغیر میتواند هزینههایی باشد که برای نگهداری تجهیزات کارخانه در نظر گرفته میشود. هزینههایی مانند سوخت یا نگهداری ماشینآلات که در ابتدا ثابت هستند، اما در صورت افزایش تولید، این هزینهها نیز به تناسب افزایش مییابند.
کاهش هزینهها برای افزایش سودآوری
برای هر کسبوکار، کاهش هزینهها یکی از راههای مؤثر برای افزایش سودآوری است. اما در عمل، کاهش هزینههای ثابت معمولاً سختتر است، زیرا این هزینهها ثابت و پیشبینیپذیر هستند. به همین دلیل، بسیاری از شرکتها بیشتر بر کاهش هزینههای متغیر متمرکز میشوند.
هزینههای متغیر معمولاً مستقیماً به تولید یا فروش مرتبط هستند و با تغییرات در حجم تولید تغییر میکنند. بنابراین، مدیریت و کاهش این هزینهها میتواند تأثیر زیادی بر سودآوری کسبوکار داشته باشد. به عنوان مثال، در صنایعی مانند تولید یا فروش کالا، بهینهسازی فرآیندهای تولید یا کاهش مصرف مواد اولیه میتواند به کاهش هزینههای متغیر کمک کند.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
استراتژیهای کاهش هزینههای متغیر
- کاهش هزینه مواد اولیه: یکی از روشهای مؤثر برای کاهش هزینههای متغیر، مذاکره با تأمینکنندگان بهمنظور کاهش قیمت مواد اولیه است. این کار میتواند از طریق خرید عمده یا پیدا کردن تأمینکنندگان با قیمت مناسبتر انجام شود.
- بهینهسازی نیروی کار مستقیم: یکی از عوامل اصلی هزینههای متغیر، هزینههای نیروی کار مستقیم است. با بهبود بهرهوری کارکنان یا استفاده بهینه از منابع انسانی، میتوان هزینههای نیروی کار را کاهش داد.
- مدیریت بودجه تبلیغات: تبلیغات و بازاریابی یکی دیگر از هزینههای متغیر کسبوکارها هستند. با استفاده از روشهای مقرونبهصرفهتر مانند تبلیغات دیجیتال به جای روشهای سنتی، شرکتها میتوانند هزینههای خود را کاهش دهند و به افزایش سودآوری دست یابند.
توجه به کیفیت
هنگام کاهش هزینههای متغیر، کیفیت محصول یا خدمات نباید تحت تأثیر قرار گیرد. کیفیت پایین میتواند بر اعتبار برند تأثیر منفی گذاشته و موجب کاهش فروش و مشتریان شود. در نتیجه، کاهش هزینهها باید بهگونهای باشد که کیفیت محصولات یا خدمات حفظ شود و مشتریان همچنان از کیفیت آنها راضی باشند.
این نکته اهمیت دارد که بهویژه در بازارهای رقابتی، مشتریان بیشتر از هر زمانی به کیفیت محصولات اهمیت میدهند. بنابراین، کاهش هزینه نباید به قیمت آسیب به کیفیت تمام شود. در عمل، برای موفقیت در کاهش هزینهها و افزایش سودآوری، مدیران باید فرآیندهای بهینهسازی و نوآوری را در کنار حفظ کیفیت به کار بگیرند.
با این مدیریت هوشمندانه هزینهها، کسبوکارها میتوانند در عین حفظ کیفیت، بهرهوری خود را افزایش دهند و به سودآوری بیشتری دست یابند.
هزینههای متغیر و تأثیر آنها بر رشد و سودآوری
هزینههای متغیر میتوانند تأثیرات مستقیم و قابل توجهی بر رشد و سودآوری یک کسبوکار داشته باشند. این هزینهها با افزایش سطح تولید یا فروش تغییر میکنند و میتوانند همزمان فرصتها و چالشهایی را برای شرکتها ایجاد کنند.
وقتی یک کسبوکار تصمیم میگیرد که تولید خود را افزایش دهد تا با تقاضای بیشتر مطابقت پیدا کند، هزینههای متغیر مانند هزینه مواد اولیه، نیروی کار مستقیم و هزینههای توزیع نیز افزایش خواهند یافت. این افزایش هزینهها در صورت افزایش قابل توجه تولید میتواند بهطور موقت سودآوری شرکت را کاهش دهد. از سوی دیگر، اگر شرکت بتواند به صرفهجویی در مقیاس برسد و هزینههای اضافی را کاهش دهد، این میتواند به رشد شرکت کمک کند و مزایای رقابتی آن را تقویت کند.
تأثیر بر سودآوری
اگر هزینههای متغیر بهطور پیوسته و با نرخ بالاتر از درآمد حاصل از فروش واحدهای اضافی افزایش یابند، این موضوع میتواند سودآوری شرکت را تحت فشار قرار دهد.
بهعنوان مثال، اگر هزینه تولید هر واحد جدید بیشتر از سود حاصل از فروش آن باشد، حتی با افزایش فروش، شرکت نمیتواند به رشد و سود پایدار دست یابد. در چنین شرایطی، شرکتها باید بررسی کنند که چرا نمیتوانند به صرفهجویی در مقیاس دست یابند و ممکن است نیاز به بازنگری در فرآیندهای تولید، مذاکره با تأمینکنندگان یا بهینهسازی نیروی کار داشته باشند.
چالشها و فرصتها
با این حال، در صورتی که هزینههای متغیر بهطور مؤثر مدیریت شوند و افزایش تولید با افزایش درآمد همراستا باشد، کسبوکارها میتوانند به رشد سریعتری دست یابند. یکی از روشهای مهم برای بهرهبرداری از هزینههای متغیر این است که شرکتها بتوانند قیمتگذاری و فرآیندهای تولید خود را بهگونهای تنظیم کنند که هر واحد اضافی تولید بهطور مؤثری سودآوری را افزایش دهد.
بنابراین، برای کسبوکارها ضروری است که بر مدیریت دقیق هزینههای متغیر تمرکز کنند، بهویژه در زمان رشد و گسترش، تا مطمئن شوند که هزینههای اضافی تولید با افزایش سود بهطور مؤثر همخوانی دارند.
ملاحظات ویژه
محدوده مرتبط
مفهوم محدوده مرتبط عمدتاً به هزینههای ثابت مربوط میشود، اگرچه هزینههای متغیر ممکن است محدوده مرتبط خاص خود را نیز تجربه کنند. این امر برای محصولات ملموس مرتبط با تولید کالاها و همچنین هزینههای نیروی کار صدق میکند (به عنوان مثال، ممکن است در صورتی که مقدار مشخصی ساعت کاری اضافه شود، هزینههای اضافهکاری اعمال گردد).
برای مثال، در قیمتگذاری عمدهفروشی بهصورت عمده، قیمتگذاری کالاها بر اساس مقدار سفارش ممکن است در سطوح مختلف انجام شود.
برای مثال، مواد اولیه ممکن است برای هر پوند در 1000 پوند اول، 0.50 دلار هزینه داشته باشد. اما برای سفارشهایی که بیش از 1000 پوند مواد اولیه باشد، هزینه به 0.48 دلار برای هر پوند کاهش مییابد. در هر دو وضعیت، هزینه متغیر هزینه مواد اولیه است (چه 0.50 دلار برای هر پوند و چه 0.48 دلار برای هر پوند).
این نمونه نشان میدهد که هزینههای متغیر میتوانند در محدودههای مختلف تولید یا خرید تغییر کنند و به همین دلیل تحلیل محدودههای مرتبط در تعیین استراتژیهای تولید و قیمتگذاری اهمیت دارد.
درجه اهرم عملیاتی
هزینههای متغیر و ثابت بر درجه اهرم عملیاتی یک شرکت تأثیر میگذارند. به طور خلاصه، هزینههای ثابت ریسک بیشتری دارند، درجه اهرم بیشتری تولید میکنند و پتانسیل سود بیشتری برای شرکت ایجاد میکنند. از طرف دیگر، هزینههای متغیر ایمنتر هستند، اهرم کمتری تولید میکنند و پتانسیل سود کمتری برای شرکت به همراه دارند.
مثال زیر را در نظر بگیرید که در آن یک شرکت باید بین اجاره تجهیزات به مبلغ 1000 دلار یا پرداخت 0.05 دلار به ازای هر واحد تولید شده انتخاب کند:
- اگر شرکت فقط یک واحد تولید کند، انتخاب قیمت به ازای هر واحد 999.95 دلار بیشتر به نفع شرکت است.
- اگر شرکت 20000 واحد تولید کند، دو گزینه به تعادل میرسند.
- اگر شرکت 1000000 واحد تولید کند، انتخاب قیمت ثابت 49000 دلار بیشتر به نفع شرکت است.
شرکت با ریسک زیان مواجه است اگر کمتر از 20000 واحد تولید کند. با این حال، هر چیزی بالاتر از این تعداد، پتانسیل نامحدودی برای کسب سود برای شرکت ایجاد میکند. بنابراین، اهرم عملیاتی به شرکت پاداش میدهد تا هزینههای متغیر را انتخاب نکند، مشروط بر اینکه شرکت بتواند مقدار کافی از تولید را انجام دهد.
سهم مشارکت (Contribution Margin)
هزینههای متغیر به عنوان یک ورودی اصلی در محاسبه سهم مشارکت عمل میکنند. سهم مشارکت نشاندهنده میزان درآمدی است که یک شرکت پس از کسر هزینههای متغیر از درآمد فروش، باقی میماند. این مقدار از درآمد باقیمانده برای پوشش هزینههای ثابت استفاده میشود. پس از اینکه هزینههای ثابت پوشش داده شدند، هر دلار اضافی از سهم مشارکت به سود شرکت افزوده میشود.
به همین دلیل، هزینههای متغیر برای شرکتهایی که میخواهند نقطه سر به سر (Break-even) خود را تعیین کنند ضروری هستند. در این نقطه، درآمد به اندازه کافی است که هزینههای ثابت را پوشش دهد، اما هنوز سودی به دست نیامده است. علاوه بر این، هزینههای متغیر برای تعیین اهداف فروش به منظور رسیدن به سود مشخص نیز حیاتی هستند.
فرمول محاسبه سهم مشارکت به صورت زیر است:
سهم مشارکت = درآمد فروش − هزینههای متغیر
این فرمول کمک میکند تا شرکتها بتوانند اندازهگیری کنند که برای دستیابی به سود بیشتر یا پوشش هزینههای ثابت، چه مقدار از درآمد باید به هزینههای متغیر اختصاص یابد.
هزینههای متغیر و تأثیر آنها بر نسبت هزینهها
شرکتهایی که هزینههای ثابت بالایی دارند باید قادر به کسب درآمد قابل توجهی برای پوشش این هزینهها باشند تا بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند. این شرکتها معمولاً هزینههای متغیر کمتری دارند، زیرا تولید در مقیاس بزرگتر به آنها اجازه میدهد تا از منابع ثابت خود بهرهبرداری بهینهتری داشته باشند. به عبارت دیگر، هزینههای ثابت بالا باعث میشود که هزینههای متغیر به ازای هر واحد تولید کاهش یابد.
از سوی دیگر، شرکتهایی که هزینههای ثابت کمتری دارند، نیازی به کسب درآمد بالا برای پوشش هزینههای ثابت خود ندارند. این شرکتها معمولاً میتوانند نسبت هزینههای متغیر بالاتری را تحمل کنند، زیرا هزینههای ثابتشان فشار زیادی به کسبوکار وارد نمیکند. به عبارت دیگر، این نوع شرکتها انعطاف بیشتری در مواجهه با هزینههای متغیر دارند.
هزینههای متغیر میتوانند بر اساس هزینه هر واحد تولید محاسبه شوند. برای مثال، اگر هزینه متغیر تولید یک واحد کالا 10 دلار باشد و قیمت فروش آن 100 دلار، نسبت هزینه متغیر به کل هزینه 0.1 یا 10٪ خواهد بود. همچنین، میتوان نسبت هزینههای متغیر را با استفاده از مقادیر کل هزینهها در یک دوره زمانی مشخص محاسبه کرد. مثلاً اگر هزینههای متغیر ماهانه 1000 دلار باشد و درآمد ماهانه 10000 دلار باشد، نسبت هزینه متغیر برابر با 0.1 یا 10٪ خواهد بود.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
هزینه متغیر در مقابل هزینه متغیر متوسط
هزینه متغیر و هزینه متغیر متوسط ممکن است مشابه به نظر برسند، اما هرکدام یک مقدار متفاوت از هزینهها را توصیف میکنند. در حالی که هزینه متغیر معمولاً برای توصیف هزینه متغیر برای یک محصول خاص استفاده میشود، هزینه متغیر متوسط بیشتر به تحلیل تولید در طول زمان پرداخته و هزینههای متغیر را با میزان تولید مقایسه میکند.
هزینه متغیر متوسط به صورت زیر محاسبه میشود:
هزینه متغیر متوسط = مجموع هزینههای متغیر / مجموع تولید
هزینه متغیر و هزینه متغیر متوسط ممکن است همیشه برابر نباشند به دلیل تغییرات قیمت یا تخفیفهای قیمتی. برای مثال، هزینه متغیر یک پروژه که برای سالها در حال انجام است، شامل دستمزد ساعتی یک کارمند است که به عنوان هزینه متغیر محسوب میشود؛ اما اگر آن کارمند سال گذشته ترفیع گرفته باشد، هزینه متغیر فعلی بیشتر از قبل خواهد بود، در حالی که هزینه متغیر متوسط همچنان مقداری در بین آنها باقی میماند.
زمانی که هزینه متغیر متوسط به صورت گرافیکی ترسیم شود، معمولاً به شکل “U” ظاهر میشود. بنابراین، شرکتها میتوانند از تحلیل هزینه متغیر متوسط برای شناسایی نقطه بهینه تولید استفاده کنند و محاسبه کنند که چه زمانی باید تولید را در کوتاهمدت متوقف کنند و حتی چه زمانی باید یک کارخانه را تعطیل کنند.
مقایسه هزینههای متغیر و هزینههای ثابت
هزینههای ثابت به هزینههایی اطلاق میشود که ارتباطی با سطح تولید یا فروش ندارند و در یک دوره زمانی مشخص ثابت میمانند. این هزینهها بهطور مرتب باید پرداخت شوند، حتی اگر شرکت هیچ تولید یا فروشی نداشته باشد. برای مثال، هزینه اجاره محل کار یا کارخانه، حقوق کارمندان ثابت، بیمهها و هزینههای اداری از جمله هزینههای ثابت به شمار میروند.
بهطور کلی، هزینههای ثابت در برابر هزینههای متغیر قرار میگیرند که به تولید یا فروش وابسته هستند. به عبارت دیگر، در حالی که هزینههای ثابت ثابت میمانند، هزینههای متغیر با تغییر سطح تولید یا فروش تغییر میکنند. بهعنوان مثال، اگر یک کارخانه تولید کفش تولید خود را افزایش دهد، هزینههای مواد اولیه و نیروی کار مستقیم افزایش مییابد، در حالی که هزینه اجاره و بیمه تغییری نخواهند داشت.
در بسیاری از کسبوکارها، هزینههای ثابت معمولاً جزء هزینههای بلندمدت هستند که نمیتوان آنها را به راحتی کاهش داد. این ویژگی هزینههای ثابت، تصمیمگیریهای مالی و استراتژیک کسبوکارها را تحت تأثیر قرار میدهد، بهویژه زمانی که تولید یا فروش متغیر است و نیاز به تطابق هزینهها با شرایط جدید وجود دارد.
آیا هزینه نهایی با هزینه متغیر یکسان است؟
خیر. هزینه نهایی به هزینه تولید یک واحد اضافی اشاره دارد و شامل هر دو نوع هزینه ثابت و هزینه متغیر میشود. هزینههای متغیر بهطور مستقیم با سطح تولید مرتبط هستند و با افزایش تولید افزایش مییابند. اما هزینههای ثابت مستقل از تولید هستند و در کوتاهمدت تغییر نمیکنند.
در نتیجه، هرچند هزینه نهایی در ابتدا ممکن است تحت تاثیر هزینههای ثابت قرار گیرد، اما با افزایش مقیاس تولید، تاثیر هزینههای ثابت کاهش یافته و بیشتر تحت تأثیر هزینههای متغیر قرار میگیرد. بنابراین، هزینه نهایی و هزینه متغیر به یکدیگر شباهت دارند، اما یکسان نیستند؛ چرا که هزینه نهایی ترکیبی از هر دو هزینه ثابت و متغیر است.
نکات کلیدی
- هزینه متغیر یک هزینه است که به تناسب میزان تولید یا فروش تغییر میکند.
- زمانی که تولید یا فروش افزایش مییابد، هزینههای متغیر نیز افزایش مییابند؛ و زمانی که تولید یا فروش کاهش مییابد، هزینههای متغیر کاهش مییابند.
- هزینههای متغیر در مقابل هزینههای ثابت قرار میگیرند که با تغییرات تولید یا حجم فروش تغییر نمیکنند.
- هزینههای متغیر بخش اصلی در تعیین حاشیه سود محصول هستند، معیاری که برای تعیین نقطه سربهسر یا سطح سود هدف شرکت استفاده میشود.
- نمونههایی از هزینههای متغیر شامل مواد اولیه، نیروی کار، هزینههای خدمات عمومی، کمیسیون و هزینههای توزیع میباشند.
نتیجه گیری
در فرآیند تولید، انواع مختلفی از هزینهها وجود دارد. یکی از این ساختارهای هزینهای، هزینه متغیر است که تنها زمانی افزایش مییابد که مقدار تولید نیز افزایش یابد. در حالی که هزینه ثابت در یک بازه مرتبط ثابت باقی میماند، هزینه متغیر معمولاً با هر واحد اضافی تولید تغییر میکند.
اگرچه این ساختار هزینهای از شرکت در صورتی که تقاضا برای کالاهای آن کاهش یابد، محافظت میکند، اما در عین حال، پتانسیل سودی که شرکت میتوانست با استراتژی متمرکز بر هزینههای ثابت به دست آورد را محدود میکند.
سوالات متداول
چه مثالهایی از هزینههای متغیر وجود دارد؟
مثالهای رایج هزینههای متغیر عبارتند از:
- هزینه کالای فروخته شده (COGS): هزینههای مستقیم مرتبط با تولید کالا یا خدمات.
- مواد اولیه: مواد خامی که در تولید محصول استفاده میشوند.
- بستهبندی: هزینههای مواد بستهبندی کالاها.
- حقوق و دستمزد: هزینههای نیروی کار که بسته به تولید تغییر میکنند، مانند حقوق ساعتی کارگران در خط تولید.
- کمیسیونها: پرداختهایی به کارکنان فروش بر اساس تعداد فروشهای انجام شده.
- خدمات عمومی: برخی از هزینههای خدمات عمومی مانند برق یا گاز که با ظرفیت تولید افزایش مییابند.
چگونه هزینههای ثابت با هزینههای متغیر تفاوت دارند؟
هزینههای متغیر به طور مستقیم با هزینه تولید کالا یا خدمات مرتبط هستند، در حالی که هزینههای ثابت با سطح تولید تغییر نمیکنند. هزینههای متغیر معمولاً به عنوان هزینه کالای فروخته شده (COGS) شناخته میشوند، در حالی که هزینههای ثابت معمولاً در COGS گنجانده نمیشوند. نوسانات در فروش و سطح تولید میتوانند بر هزینههای متغیر تأثیر بگذارند اگر عواملی مانند کمیسیونهای فروش در هزینههای تولید هر واحد گنجانده شوند. در حالی که هزینههای ثابت حتی اگر تولید به طور قابل توجهی کاهش یابد، باید پرداخت شوند.
هزینههای متغیر چگونه میتوانند بر رشد و سودآوری تأثیر بگذارند؟
اگر شرکتها تولید خود را برای پاسخگویی به تقاضا افزایش دهند، هزینههای متغیر آنها نیز افزایش مییابد. اگر این هزینهها با سرعتی بیشتر از سود حاصل از واحدهای جدید تولیدی افزایش یابند، ممکن است گسترش تولید منطقی نباشد. در این حالت، شرکت باید ارزیابی کند که چرا نمیتواند به صرفهجویی در مقیاس دست یابد. در صرفهجویی در مقیاس، هزینههای متغیر به عنوان درصدی از هزینه کل هر واحد با افزایش مقیاس تولید کاهش مییابند.
آیا هزینه نهایی همان هزینه متغیر است؟
خیر. هزینه نهایی به میزان هزینهای اشاره دارد که برای تولید یک واحد اضافی صرف میشود. هزینه نهایی تمام هزینههای تولید، شامل هزینههای ثابت و متغیر را در نظر میگیرد. با این حال، از آنجایی که هزینههای ثابت ثابت هستند، وزن هزینههای ثابت با افزایش تولید کاهش مییابد.
فرمول هزینه متغیر کل چیست؟
از آنجا که هزینههای متغیر به طور متناسب با تولید افزایش مییابند، هر واحد تولیدی به طور نظری همان مقدار هزینه متغیر خواهد داشت. بنابراین، هزینههای متغیر کل میتوانند با ضرب کردن تعداد کل واحدهای تولیدی در هزینه متغیر هر واحد محاسبه شوند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.