پول گرایی چیست؟
نظریه پول گرایی Monetarism
پول گرایی یک تفکر کلان اقتصادی است که بر نقش عرضه پول در رشد و ثبات یک اقتصاد تاکید دارد. تئوری پول گرایی حاکی از آن است که سیاست پولی از جمله موقعیت بانک مرکزی برای یک اقتصاد موثرتر از سیاست مالی یا مخارج دولت و مالیات است.
پول گرایان معتقدند که تغییرات در گردش پول تأثیرات شدیدی بر سطح قیمت ها و استانداردهای زندگی ایجاد می کند. میلتون فریدمن این مفهوم را در کتاب خود با عنوان «تاریخ پولی ایالات متحده، ۱۸۶۷-۱۹۶۰» ترویج کرد. او و آنا شوارتز در این مورد بحث کردند. سیاست های پولی هنگام هدف قرار دادن نرخ رشد عرضه پول، اهداف بهترین هستند.
به طور خلاصه:
- پول گرایی یک نظریه اقتصاد کلان است که بیان می کند دولت ها می توانند با هدف قرار دادن نرخ رشد عرضه پول، ثبات اقتصادی را تقویت کنند.
- مرکز پول گرایی نظریه کمیت پول است که بیان می کند که عرضه پول (M) ضرب در نرخی که پول در آن خرج می شود (V) برابر با مخارج اسمی (P * Q) در اقتصاد است.
- پول گرایی ارتباط نزدیکی با اقتصاددان میلتون فریدمن دارد، که استدلال می کرد که دولت باید عرضه پول را نسبتاً ثابت نگه دارد و هر سال آن را اندکی گسترش دهد تا به رشد طبیعی اقتصاد اجازه دهد.
- پول گرایی شاخه ای از اقتصاد کینزی است که برخلاف اکثر کینزی ها بر استفاده از سیاست پولی بر سیاست مالی برای مدیریت تقاضای کل تأکید می کند.
- اگرچه اکثر اقتصاددانان مدرن تاکید بر رشد پول را که پول گرایان در گذشته ادعا می کردند رد می کنند، برخی از اصول اصلی این نظریه به تکیه گاه اصلی در تحلیل های غیر پولی تبدیل شده اند.
تاریخچه نظریه پول گرایی
در حالی که کلارک واربرتون اقتصاددان، در ابتدا بسیاری از نظریه های پول گرایی را بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم مطرح کرد، میلتون فریدمن به عنوان مدافع اصلی پول گرایی امروزی شناخته می شود. نظریه پول گرایی توسط فریدمن در کتابی که به همراه آنا شوارتز نوشت، “تاریخ پولی ایالات متحده، ۱۸۶۷-۱۹۶۰” و در یک سخنرانی در سال ۱۹۶۷ در انجمن اقتصادی آمریکا توضیح داده شد.
جالب اینجاست که در حالی که نظریه پول گرایی اساساً راهنمای سیاست های بانک مرکزی است، فریدمن با کل ایده بانک های مرکزی مانند بانک فدرال رزرو در ایالات متحده مخالف بود.
در واقع، فریدمن بخش عمده ای از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ را به گردن فدرال رزرو انداخت و استدلال کرد که فدرال رزرو در همان لحظه ای که باید برای تحریک رشد اقتصادی آن را گسترش می داد، عرضه پول را کاهش داد. با توجه به اینکه بانکهای مرکزی وجود دارند، فریدمن استدلال کرد که سیاست پولی – گسترش یا انقباض عرضه پول – ابزار بسیار مؤثرتری برای تأثیرگذاری بر اقتصاد نسبت به سیاستهای مالی – مالیاتها و فعالیتهای هزینهای دولت است.
نظریه پول گرایی چگونه کار می کند؟
نظریه پول گرایی در دهه ۱۹۷۰ زمانی که کشورهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا از اثرات اقتصادی رنج می بردند رایج شد. این مفهوم در انتقاد از نظریه اقتصاد کلان غالب قبلی به نام به وجود آمد.
بر اساس پول گرایی، بانک های مرکزی مرجع متقاعد کننده تری در این زمینه هستند. اقتصاد از دولت دلیل این امر کنترل عرضه پول توسط بانک های مرکزی است. عرضه پول در یک کشور به کل مجموعه ارز در یک اقتصاد معین، مانند پول نقد، سکه و پس انداز اشاره دارد.
تئوری پول گرایی بازار حاکی از آن است که تغییرات در عرضه پول به طور مستقیم بر سایر عوامل اقتصادی مانند تورم و بیکاری تأثیر می گذارد. وقتی عرضه پول افزایش می یابد، تقاضای کل افزایش می یابد زیرا افراد اکنون پول بیشتری برای خرج کردن دارند. وقتی عرضه پول کاهش می یابد، تقاضای کل نیز کاهش می یابد. سیاستهای پولگرایانه میتواند انتظارات تورم بالاتر را کاهش دهد که تقاضا برای دستمزدهای بیشتر را افزایش میدهد.
پول گرایی به دو صورت عمل می کند:
- انقباضی
- گسترش دهنده
مفهوم پول گرایی در تئوری زمانی کار می کند که بانک های مرکزی یا فدرال رزرو (FED)، عرضه پول را از طریق نرخ بهره کنترل می کنند. بر اساس این ایده، اگر FED نرخ بهره را افزایش دهد، هزینه استقراض افزایش می یابد و در نتیجه مردم کمتر هزینه می کنند و بیشتر پس انداز می کنند. هرچه مردم کمتر خرج کنند، حجم پول کمتری در اقتصاد وجود خواهد داشت این است سیاست انقباضی.
با این حال، اگر FED نرخ بهره را کاهش دهد، مردم تمایل بیشتری به قرض گرفتن و خرج کردن پول خواهند داشت. مخارج اضافی می تواند کل عرضه پول را در یک اقتصاد افزایش دهد و یک سیاست انبساطی.
نظریه کمیت پول معادله که عبارت است از:
میلتون فریدمن و پول گرایی
میلتون فریدمن یک اقتصاددان آمریکایی است که در درجه اول به توسعه و رواج نظریه پول گرایی نسبت داده می شود. فریدمن و سایر اقتصاددانان نوشتن نظریه پولی را در دهه ۱۹۵۰ آغاز کردند. اما در سال ۱۹۶۷، زمانی که فریدمن سخنرانی ریاست جمهوری را در انجمن اقتصادی آمریکا ایراد کرد، این ایده آشکار شد. یافته های او در سال ۱۹۶۸ با عنوان نقش سیاست پولی منتشر شد.
فریدمن چندین ایده برجسته داشت که در نهایت به “پول گرایی” معروف شد. برخی از ایده های اصلی پول گرایی فریدمن عبارتند از:
- سیاست پولی (بانک های مرکزی) مهمتر ازسیاست مالی (هزینه های دولتی و مالیات)
- مخالفت با دخالت دولت جواز وجود برای بازارهای آزاد
- ثابت نگه داشتن عرضه پول، افزایش هر سال برای مطابقت تولید ناخالص ملی
- کنترل عرضه پول در اقتصاد با نرخ بهره. (نرخ بهره بالاتر = هزینه کمتر، نرخ بهره کمتر = هزینه بیشتر)
فریدمن دولت ایالات متحده و فدرال رزرو (FED) را به دلیل نقش آنها در این ویرانگر مقصر دانستافسردگی شدیدکه اقتصاد آمریکا را تکان داد. او توضیح داد که چگونه فدرال رزرو دقیقاً برعکس آنچه باید در این شرایط انجام می داد انجام داد و در نتیجه باعث خرابی بیشتر اقتصاد شد.
به جای گسترش عرضه پول، فدرال رزرو تصمیم گرفته بود تا برای محافظت از ارزش دلار آمریکا، نرخ های بهره را افزایش دهد. بر اساس این تئوری، افزایش نرخ بهره باعث کاهش عرضه پول میشود و وام گرفتن را برای افراد سختتر میکند و هزینهها را در اقتصاد تقویت میکند.
در سال ۲۰۰۲، بن برنانکی، عضو شورای حکام فدرال رزرو گفت که اشتباهات فدرال رزرو منجر به “بدترین فاجعه اقتصادی در تاریخ آمریکا” شد.
مثال
هم ایالات متحده و هم بریتانیا از نظریه پولگرایی فریدمن با نتایج تا حدودی متفاوت استفاده کرده و به اجرا درآورده اند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، پول گرایی در طول دهه ۱۹۷۰ محبوبیت پیدا کرد زیرا فدرال رزرو اقداماتی را برای کنترل عرضه پول برای کمک به مهار تورم و افزایش بیکاری انجام داد.
در سال ۱۹۷۹، پل ولکر رئیس فدرال رزرو شد و مبارزه با تورم و کنترل آنچه که مانع رشد اقتصاد شده است را به عهده گرفت. او اقداماتی را برای کنترل عرضه پول و ایجاد ثبات در اقتصاد انجام داد. او این کار را با افزایش نرخ وجوه فدرال به ۲۰ درصد در سال ۱۹۸۰ انجام داد.
اگرچه این اقدامات توسط FED به کنترل تورم کمک کرد، اما به سطوح بالاتر بیکاری نیز منجر شد. این در نهایت مسئول یک رکود کوتاه در اقتصاد بود که تا سال ۱۹۸۲ ادامه داشت. مردم شروع به سرزنش سیاستهای پولگرایی اعمالشده توسط FED کردند و گفتند که این عامل رکود است.
از آنجایی که عرضه پول در ایالات متحده و سایر نقاط جهان به سرعت در حال افزایش بود، به یک اندازه گیری پیچیده برای ردیابی تبدیل شد زیرا دیگر صرفاً حساب های پس انداز نبود. این امر درک نظریه اقتصاد کلان را دشوارتر کرد و حتی بسیاری از مردم ادعا کردند که این ایده می تواند خلاف آن را ثابت کند.
چالش ها و مسائل
چندین منتقد برجسته این نظریه ادعا می کنند که پول گرایی به سادگی شواهد کافی برای حمایت از ادعاها ندارد. در اینجا چند مشکل رایج مردم با نظریه پول گرایی آورده شده است:
- هر اقتصاد معینی در معرض دوره های بی ثباتی است. داشتن یک هدف عرضه پول خاص می تواند خطرناک باشد.
- پس از اینکه پل ولکر کنترل عرضه پول و تورم را در سال ۱۹۸۰ به دست آورد، به رکود شدیدی منجر شد.
- هنگامی که تغییرات سیاست پولی اعمال می شود، معمولاً اثرات آن فوری نیست. ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد تا برخی از تأثیرات آنها بر اقتصاد مشاهده شود.
- عرضه پول در طول سال ها تغییر کرده است که تأثیرات عمیقی بر نظریه اساسی داشته است.
- مدل پول گرایی ارتباط بین عرضه پول و تورم را بیش از حد برآورد می کند.
- هدف گذاری غیرمستقیم تورم می تواند موجب رکود و افزایش بیکاری شود.
نظریه پول گرایی در مقابل اقتصاد کینزی
پول گرایی، همانطور که فریدمن از آن حمایت می کند، در مقابل نظریه اقتصادی کینزی قرار می گیرد که در دهه ۱۹۳۰ به محبوبیت رسید. در حالی که پول گرایی بر سیاست پولی تمرکز دارد، نظریه کینزی بر سیاست مالی متمرکز است.
فریدمن استدلال کرد که سیاست پولی اشتباه فدرال رزرو عامل اصلی رکود بزرگ بود. کینز معتقد بود که سیاست مالی دولت و افزایش مخارج دولت عامل کلیدی در تحریک اقتصادی است که در رکود است.
به طور کلی، اقتصاددانان کینزی معتقد به مداخله فعال بانک مرکزی و دولت در اقتصاد هستند، در حالی که پول گرایان مانند فریدمن معتقدند که بازارهای آزاد از نظر قیمت ها و اشتغال خود را تعدیل می کنند تا حداکثر سود را برای اقتصاد فراهم کنند.
پول گرایان مخالف مداخله دولت در اقتصاد هستند، مگر به صورت بسیار محدود (با این باور که معمولاً بیشتر ضرر دارد تا فایده)، در حالی که اقتصاددانان کینزی دولت و بانک مرکزی را محرک های اولیه رفاه اقتصادی می دانند.
سوالات متداول
پول گرایی یعنی چه؟
پول گرایی یک نظریه اقتصاد کلان است که استدلال می کند که کنترل گردش پول می تواند نرخ رشد یک اقتصاد را به جای تمرکز بر سیاست های مالی یا مالیات و هزینه های دولت افزایش دهد.
چرا پول گرایی ایجاد شد؟
پول گرایی به عنوان امتناع برخی از بخش های کلیدی مدل اقتصادی کینزی معرفی شد که پیش از آن نیز ادامه داشت. برخلاف مدل کینزی که استدلال میکرد سیاستهای مالی یک کشور به تنهایی میتواند اقتصاد آن کشور را تحریک کند، پولگرایان این ایده را رد کردند و اظهار داشتند که باید بر کنترل گردش پول تاکید شود. آنها معتقد بودند که بانکهای مرکزی میتوانند بیش از سیاستهای دولت بر اقتصاد تأثیر بگذارند.
چرا پول گرایی شکست خورد؟
با گذشت سالها، پول گرایی با انتقاداتی مواجه شد و بسیاری شروع به اشاره به مشکلات مربوط به طرز تفکر پول گرایی کردند. از نظر تئوری، پول گرایی حفره های بسیاری را ارائه کرد، در حالی که در کاربرد این مدل شواهد محکم زیادی که بتواند کارایی آن را ثابت کند، به همراه نداشت. برای مثال، پولگرایی بیثباتیهای محتمل در عوامل اقتصادی را که میتواند خروجیهای غیرقابل پیشبینی ایجاد کند که ممکن است صرفاً ناکارآمدی این نظریه را اثبات کند، در نظر نمیگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.