شاخص قیمت عمده فروشی WPI

شاخص قیمت عمده فروشی، شاخصی است که حرکت قیمت کالاهای پرمعامله را در سطح عمده فروشی (قبل از سطح خرده فروشی) در یک قلمرو یا یک حوزه قضایی دنبال می کند. 

ممکن است تعریف فوق از نظر موارد زیر کاملا مبهم باشد:

• قلمرو چیست و چه خوبی در نظر گرفته می شود؟
• چرا قیمت های عمده در نظر گرفته می شود و خرده فروشی نیست؟

قلمرو منطقه ای است که تحت صلاحیت یک ایالت است. یک کشور معمولاً شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) را محاسبه می کند، بنابراین کلمه قلمرو به معنای یک کشور است. با این حال، کالاهای در نظر گرفته شده اغلب در بازار محلی معامله می شوند. از این رو این به کشوری که آن را محاسبه می کند نیز بستگی دارد.

به عنوان مثال، ایالات متحده ممکن است بخواهد صادرات سیب خود را به عنوان کالایی در نظر بگیرد تا بخشی از سبد کالای خود را در محاسبه WPI تشکیل دهد، در حالی که کشورهای خاورمیانه می خواهند میوه های خشک را در سبد خود در نظر بگیرند. بنابراین، این از قلمرو به قلمرو متفاوت است. 

دلیل در نظر گرفتن قیمت عمده فروشی در دسترس بودن آن نسبت به خرده فروشی است. داده‌های جمع‌آوری‌شده از فروشندگان عمده‌فروشی نیز قابل اعتمادتر از خرده‌فروشان هستند، زیرا می‌توان آنها را تأیید کرد. مهمتر از همه، هزینه ای که برای به دست آوردن قیمت عمده فروشی انجام می شود، از نظر هزینه و همچنین از نظر زمانی کارآمدتر از شاخص قیمت خرده فروشی است.

محاسبه شاخص قیمت عمده فروشی

WPI همانطور که قبلا ذکر شد بر اساس کالاها محاسبه می شود. بگذارید با یک مثال همین را بفهمیم.

در ایالات متحده آمریکا، قیمت یک سیب در سال ۱۲-۲۰۱۱ ۵ دلار بود. در سال ۱۷-۲۰۱۶ به ۶ دلار افزایش یافت. بنابراین، قیمت ۱ دلار تغییر کرده است. از نظر درصد (%) تغییر (۱$/۵$) *۱۰۰ = ۲۰% در یک دوره ۵ ساله است. سال پایه ۱۲-۲۰۱۱ است و WPI همیشه برای سال پایه ۱۰۰ در نظر گرفته می شود. بنابراین، WPI برای ۲۰۱۶-۱۷ ۱۰۰+۲۰ =۱۲۰ خواهد بود.

به این ترتیب تمام کالاهای در نظر گرفته شده توسط قلمرو محاسبه می شود. سپس، میانگین وزنی برای همان WPI برای قلمرو است.

موارد استفاده و اهمیت

• همانطور که قبلاً در تعریف ذکر شد، WPI معیاری برای سنجش تورم است. از این رو دولت ها و مرجع نظارتی بانکی می توانند از آنها برای امور مالی و سیاست های پولی.
• به پیش بینی قیمت فروش آتی یک محصول تحت تأثیر تورم کمک می کند. از این رو کسب و کار می تواند تقاضای محصول را با قیمت متورم مربوطه تخمین بزند و اصلاحات مناسبی در استراتژی ها و برنامه های تولید و توزیع ایجاد کند.
• نرخ ارز به دلیل تورم تحت تأثیر قرار می گیرد، از این رو می توان آنها را اندازه گیری کرد. برابری قدرت خرید همانطور که قبلاً در تعریف ذکر شد، WPI معیاری برای سنجش تورم است. از این رو، دولت ها و مرجع نظارتی بانکی می توانند از آنها برای مالی استفاده کنند و همانطور که قبلاً در تعریف ذکر شد، WPI معیاری برای سنجش تورم است. از این رو دولت ها و مرجع نظارتی بانکی می توانند از آنها برای امور مالی وسیاست های پولی.

اجزای شاخص قیمت عمده فروشی

• اجزای اصلی شامل کالاهای تولیدی مانند اتومبیل، ماشین آلات، الکترونیک، فلزات، مواد شیمیایی و منسوجات است. ۶۴٫۲ درصد از کل درصد را تشکیل می دهد.
• در مرحله بعدی اجزای اصلی قرار می گیرند: مواد غذایی و غیر غذایی، مواد معدنی، گاز طبیعی و نفت. ۲۲٫۶۲٪ از ارزش متریک را پوشش می دهد.
• ۱۳٫۱۵ درصد باقیمانده شامل کالاهایی مانند سوخت و نیرو است.

مزایا

• نشان دهنده رشد یا افول کلی یک اقتصاد است که بر اساس آن می توان دلایل آن را با انجام بررسی در سطح خرد جستجو کرد.
• برنامه ۵ ساله، همانطور که توسط اکثر کشورها تهیه شده است، بر اساس نرخ تورم محاسبه شده با استفاده از WPI است.
• این به کسب و کار کمک می کند تا بودجه های متاثر از تورم احتمالی را بسازد.
• مقایسه کالاهای صنایع مختلف به دولت کمک می‌کند تا سیاست‌هایی را برای بهبود بخش‌های با عملکرد ضعیف و بینش بخش‌های مختلف برای تمرکز و ایجاد پیش‌نویس کند.
• صنایع می توانند عملکرد خود را با سایر محصولات مقایسه کرده، تجزیه و تحلیل کنند و اقداماتی را در سطح صنعت برای بهبود و توسعه انجام دهند.

معایب

• WPI تأثیر تنها نمونه ای از کالاها را در نظر می گیرد که کل جمعیت کالاها را نشان می دهد. همیشه یک ریسک ذاتی تجارت وجود دارد.
• از آنجایی که نشان دهنده جمعیت است، تورم به عنوان یک کل با استفاده از محاسبه می شود. میانگین وزنی ممکن است دقیق نباشد.
• کشورهای مختلف از محصولات مختلفی برای محاسبه WPI استفاده می کنند. بنابراین، همیشه قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست.
• این معیار به عنوان معیار مناسبی برای کشورهای تحت سلطه بخش خدمات عمل نمی کند.

تفاوت بین WPI و شاخص قیمت تولید کننده (PPI)

• PPI روشی قوی تر از WPI در نظر گرفته می شود. در PPI اجزای مربوط به سرویس ها نیز در نظر گرفته شده است. محاسبه PPI مشابه PPI است. PPI معمولاً توسط کشورهایی استفاده می شود که بیشتر خدمات گرا هستند. ایالات متحده آمریکا و بریتانیا کشورهایی هستند که عمدتاً از شاخص PPI استفاده می کنند.
• اجزای PPI عمدتاً به سه بخش تقسیم می‌شوند: تقاضای نهایی و میانی مبتنی بر صنعت، مبتنی بر کالا و مبتنی بر کالا. این اساساً شمارش مضاعف را در مورد WPI نیز کاهش می دهد.

نتیجه

با توجه به اینکه هدف اصلی کل این تمرین، نتیجه گیری در نرخ تورمی است که برای کل قلمرو قابل اعتماد باشد، کشورها موظفند بهترین شاخص را که مناسب آنها است ارزیابی کنند. به عنوان مثال، شاخص قیمت عمده فروشی فقط در چند کشور استفاده می شود، عمدتاً کشورهای در حال توسعه که تولید غالب هستند مانند هند. در حالی که کشورهای غالب بخش خدمات از PPI استفاده می کنند.

معیار دیگری که به نامشاخص قیمت مصرف کننده (CPI) همچنین توسط بیش از ۱۵۰ کشور استفاده می شود. با این حال، تعیین فرکانس تصمیم گیری با استفاده از شاخص ها نیز ضروری است. به عنوان مثال، WPI و PPI را می توان به صورت هفتگی و ماهانه محاسبه کرد، اما CPI به ورودی های بیشتری نیاز دارد که در بیشتر موارد به راحتی در دسترس نیستند و از این رو ماهانه منتشر می شوند. حتی ممکن است کشورها تمایل به استفاده از چند شاخص داشته باشند و نتیجه گیری کنند. در نهایت آنچه اهمیت دارد این است که نرخ تورم چقدر قابل اعتماد و معقول محاسبه می شود.