پرایس اکشن سبک RTM – الگو و ستاپ های معاملاتی
سبک معاملاتی RTM چیست؟
سبک RTM یکی از روشهای تحلیل بازار است که بر اساس اقدام قیمت یا پرایس اکشن عمل میکند. این روش با تمرکز بر شناسایی مناطق عرضه و تقاضا در نمودار، نقاط ورود مناسبی را برای معاملات پیدا میکند. سبک RTM در انواع بازارهای مالی قابل استفاده است.
با یادگیری پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت یک دارایی، میتوانید این سبک را در معاملات خود بهکار بگیرید. در این روش، توجه به ورود و خروج سرمایههای بزرگ و شناسایی دقیق مناطق عرضه و تقاضا اهمیت بالایی دارد. سبک RTM به دلیل پتانسیل سودآوری بالا و پذیرش ریسک بیشتر، اغلب برای دستیابی به سودهای قابل توجه انتخاب میشود.
برای استفاده از این سبک، نمودار قیمت دارایی یا ارز از ابزارهای کلیدی به شمار میآید. در این روش، چارتها برای شناسایی روند صعودی یا نزولی عرضه و تقاضا بررسی میشوند و از اطلاعات مهمی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای نموداری و نوسانات قیمت برای پیشبینی آینده استفاده میشود.
تاریخچه
ایف میانته (IF Myante) کیست؟
ایف میانته، بنیانگذار سبک پرایس اکشن RTM، این روش را در سال 2011 با همکاری ردسورد 11 (Redsword11) در فروم فارکس فکتوری معرفی کرد. این سبک با تمرکز بر نقش بیگ بویز (سرمایههای بزرگ مانند بانکها) و شگردهای آنها برای ایجاد نقدینگی در بازار، به تحلیل رفتار قیمت میپردازد.
پس از معرفی اولیه، افرادی مانند هری، مایکل، مل و سالیوان مفاهیم جدیدی به این سبک افزودند و آن را توسعه دادند. سبک RTM بهتدریج توسط منصور ساپاری در مالزی و اندونزی گسترش یافت و اکنون شاگردانی مانند هانزو و نورا بیسترا به آموزش آن مشغول هستند.
سلمان انفرادی (سالیوان)
سالیوان، نخستین ایرانی دارای مقام مستر آکادمی RTM، با ترجمه مطالب این سبک به فارسی، کمک شایانی به تریدرهای ایرانی کرده است. فایلهای آموزشی او یکی از منابع مهم برای معاملهگران فارسیزبان محسوب میشود.
هدف سبک معاملاتی RTM
سبک معاملاتی RTM با هدف شناسایی دقیق مناطق عرضه و تقاضا و تحلیل رفتار بیگ بویز (سرمایههای بزرگ) طراحی شده است. این روش به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج بهینه را در بازار شناسایی کنند و از شگردهای بازیگران بزرگ بازار برای پیشبینی حرکات قیمت بهره ببرند.
RTM تلاش میکند با تحلیل دقیق نمودار و رفتار قیمتی، فرصتهای معاملاتی با سودآوری بالا را ارائه دهد. این سبک به معاملهگران امکان میدهد تا رفتار آینده بازار را با تمرکز بر نقدینگی، سفارشها، و روند قیمت پیشبینی کنند. هدف نهایی این سبک، افزایش دقت تحلیل و بهبود نتایج معاملات است.
پنج ویژگی مهم سبک پرایس اکشن RTM
تمرکز بر مناطق عرضه و تقاضا
سبک RTM بهطور خاص بر شناسایی دقیق مناطق عرضه و تقاضا در نمودار تمرکز دارد. این ویژگی به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج ایدهآل را در بازار پیدا کنند. با شناسایی این مناطق، معاملهگر میتواند از تغییرات قیمتی که توسط نهادهای بزرگ مالی ایجاد میشود، سود ببرد.
سادگی و شفافیت
RTM بر خلاف روشهای پیچیدهای که نیازمند ابزارهای متعدد مانند اندیکاتورها هستند، یک روش ساده و شفاف است. معاملهگران با استفاده از اصول اولیه پرایس اکشن، مانند خطوط روند، شکستهای ساختاری و تحلیل حرکت قیمت، میتوانند بدون سردرگمی در نمودارها تصمیمگیری کنند.
تحلیل رفتار بیگ بویز
این سبک بر پایه تحلیل رفتار نهادهای بزرگ (بیگ بویز) است که نقش اصلی در تغییرات قیمت ایفا میکنند. معاملهگران با درک نحوه جمعآوری نقدینگی و حرکات این نهادها، میتوانند مسیر بازار را پیشبینی کنند و از حرکات عمده سود ببرند.
قابلیت استفاده در بازارهای مختلف
یکی از ویژگیهای مهم RTM این است که میتوان آن را در تمام بازارهای مالی، از جمله بازار سهام، فارکس، ارز دیجیتال و کالاها، بهکار برد. این انعطافپذیری موجب شده تا معاملهگران با زمینههای مختلف بتوانند از این روش بهره بگیرند.
آموزشپذیری و رشد فردی
RTM یک سبک تحلیلی است که معاملهگران را تشویق به یادگیری مداوم و توسعه مهارتهای تحلیلی خود میکند. با تمرکز بر جزئیات حرکات قیمت، معاملهگران به درک عمیقتری از بازار میرسند که در بهبود تصمیمگیریهایشان تأثیر بسزایی دارد. این ویژگی موجب میشود که RTM علاوه بر کمک به کسب سود، تواناییهای تحلیلگری فرد را تقویت کند.
کاربرد پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن RTM در تحلیل و پیشبینی حرکت قیمت داراییها در بازارهای مالی بسیار کاربردی است. این سبک با تمرکز بر رفتار قیمت و شناسایی مناطق عرضه و تقاضا به معاملهگران کمک میکند تا تصمیمات دقیقتری بگیرند.
شناسایی نقاط ورود و خروج بهینه
RTM به معاملهگران امکان میدهد تا نقاط حساس بازار را که احتمال واکنش قیمت در آنها بیشتر است، شناسایی کنند. این قابلیت، بهبود سودآوری و کاهش ریسک معاملات را به همراه دارد.
استفاده در انواع بازارها
پرایس اکشن RTM در بازارهای مختلف از جمله سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال و کالاها قابل استفاده است. این انعطافپذیری باعث میشود معاملهگران در هر بازاری بتوانند از این سبک بهرهمند شوند.
پیشبینی رفتار سرمایهگذاران بزرگ
این سبک به معاملهگران کمک میکند تا با تحلیل رفتار نهادهای مالی بزرگ (بیگ بویز)، حرکات آینده بازار را بهتر پیشبینی کنند و از فرصتهای ناشی از ورود و خروج این سرمایهها بهرهبرداری کنند.
تحلیل نقدینگی و سفارشها
RTM بر تحلیل نقدینگی و نحوه جمعآوری سفارشها در بازار تمرکز دارد. این روش به معاملهگران دیدگاهی دقیق درباره جریان سفارشها و تأثیر آنها بر قیمت ارائه میدهد.
یادگیری و بهبود مهارتهای تحلیلی
RTM نهتنها در معاملات واقعی کاربرد دارد، بلکه به معاملهگران کمک میکند تا توانایی تحلیل نمودارها و فهم حرکات قیمت را بهبود بخشند. این مهارتها برای موفقیت در هر سبک معاملاتی ضروری هستند.
عوامل تأثیرگذار بر سبک RTM
پرایس اکشن RTM بهعنوان یک روش تحلیل رفتار قیمت، تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرد که فهم آنها میتواند به بهبود عملکرد معاملهگران کمک کند.
در زیر برخی از این عوامل آورده شده است:
نقدینگی بازار
نقدینگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سبک RTM است. ورود و خروج سرمایههای بزرگ از سوی نهادهای مالی (بیگ بویز) نقش کلیدی در ایجاد تغییرات قیمت دارد. RTM با شناسایی این حرکات، فرصتهای معاملاتی مناسبی را ارائه میدهد.
مناطق عرضه و تقاضا
یکی از پایههای اصلی سبک RTM، تحلیل مناطق عرضه و تقاضا است. تغییر در میزان عرضه و تقاضا میتواند بر رفتار قیمت تأثیر زیادی بگذارد و جهت حرکت آن را مشخص کند.
ساختارهای بازار
سبک RTM بهشدت به مطالعه ساختارهای بازار وابسته است. شناسایی شکستها، اصلاحات و نواحی تجمع سفارشها (order blocks) به معاملهگران کمک میکند تا حرکات قیمت را بهتر درک کنند.
تایم فریمها
فهم صحیح تایم فریمهای مختلف تأثیر زیادی بر عملکرد این سبک دارد. تحلیل چندگانه در تایم فریمهای بالا و پایین به شناسایی روندها و نقاط کلیدی کمک میکند.
رفتار نهادهای مالی بزرگ (بیگ بویز)
RTM بر تحلیل رفتار بیگ بویز متمرکز است. این نهادها برای اجرای معاملات بزرگ نیاز به جمعآوری نقدینگی دارند، و حرکات آنها میتواند نشاندهنده جهتهای احتمالی بازار باشد.
رویدادهای خبری و اقتصادی
رویدادهای کلان اقتصادی و انتشار اخبار میتواند بر مناطق عرضه و تقاضا تأثیر بگذارد و روند حرکتی بازار را تغییر دهد. معاملهگران RTM باید این رویدادها را در تحلیلهای خود لحاظ کنند.
سشنهای معاملاتی
اهمیت ساعات و سشنهای معاملاتی در RTM غیرقابل انکار است. رفتار قیمت ممکن است در سشنهای مختلف (آسیا، اروپا، آمریکا) تغییر کند، و هر سشن ویژگیهای خاص خود را دارد که باید در نظر گرفته شود.
مزایا و معایب پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن RTM بهعنوان یکی از روشهای تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب خاص خود را دارد که آگاهی از آنها میتواند به معاملهگران کمک کند تا استفاده بهینهتری از این سبک داشته باشند.
مزایا
- سادگی و شفافیت: RTM به ابزارها و اندیکاتورهای پیچیده نیازی ندارد و بر اساس تحلیل مستقیم نمودار قیمت عمل میکند. این سادگی باعث میشود که معاملهگران بتوانند بهراحتی آن را یاد بگیرند و به کار گیرند.
- شناسایی دقیق نقاط کلیدی: این سبک با تمرکز بر مناطق عرضه و تقاضا و شناسایی رفتار سرمایهگذاران بزرگ، نقاط ورود و خروج دقیقی را ارائه میدهد که به بهبود سودآوری کمک میکند.
- انعطافپذیری در بازارهای مختلف: پرایس اکشن RTM در بازارهای متنوعی مانند فارکس، سهام و ارزهای دیجیتال قابل استفاده است، که آن را به یک سبک کاربردی برای معاملهگران در حوزههای مختلف تبدیل میکند.
- تمرکز بر درک رفتار بازار: RTM به معاملهگران کمک میکند تا روانشناسی بازار و رفتار قیمت را بهتر درک کنند، که این مهارت برای هر معاملهگری ضروری است.
- قابلیت پیشبینی حرکات قیمت: با تحلیل دقیق نقدینگی و حرکات نهادهای مالی بزرگ، RTM امکان پیشبینی تغییرات آینده قیمت را فراهم میکند و معاملهگران را در یافتن فرصتهای معاملاتی یاری میدهد.
معایب
- پیچیدگی در اجرای صحیح: اگرچه RTM در ظاهر ساده است، اما اجرای دقیق آن نیاز به تجربه و تمرین فراوان دارد. بسیاری از معاملهگران تازهکار ممکن است در تحلیل مناطق عرضه و تقاضا دچار اشتباه شوند.
- محدودیت در پیشبینی دقیق: ادعای پیشبینی صددرصدی حرکات قیمت در این سبک گاهی باعث گمراهی معاملهگران میشود، درحالیکه هیچ سبکی نمیتواند پیشبینی کامل و قطعی ارائه دهد.
- نیاز به دانش عمیق: موفقیت در RTM مستلزم دانش عمیق از تایمفریمها، ساختارهای بازار و رفتار سرمایهگذاران بزرگ است، که یادگیری و تسلط بر آنها زمانبر است.
- ریسک بالای معاملات: به دلیل تمرکز این سبک بر سودآوری بالا، ریسک معاملات نیز افزایش مییابد. این امر میتواند برای معاملهگران بدون مدیریت ریسک مناسب، زیانآور باشد.
- منابع محدود و هزینهبر: دسترسی به منابع کامل و جامع RTM معمولاً دشوار است و برخی از آموزشهای پیشرفته این سبک با هزینههای بالایی همراه هستند، که ممکن است برای همه معاملهگران امکانپذیر نباشد.
مزایای پرایس اکشن RTM | معایب پرایس اکشن RTM |
سادگی و عدم نیاز به تحلیلهای پیچیده | وابستگی به ذهنیت تریدر و احتمال تفسیر احساسی |
سازگاری با بازارها و داراییهای مختلف | نیازمند داشتن تجربه کافی برای تشخیص احساسات بازار |
سازگاری با دیگر روشهای معاملاتی | زمانبر بودن تشخیص برخی از الگوها |
ارائه دیدگاه عمیق از رفتار بازار | خطر افتادن در دام توجیه رفتار بازار به جای تشخیص روندها |
قابلیت شناسایی نقاط فروش و خرید بیش از حد | وابستگی به تایم فریم |
روشهای معامله به سبک RTM
مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، پرایس اکشن RTM نیز از ابزارهای خاصی برای تحلیل وضعیت فعلی قیمت و پیشبینی حرکت آن استفاده میکند. نمودارهای قیمت لحظهای و کندل استیک دارایی مورد نظر از اصلیترین این ابزارها هستند. در تایم فریمهای مختلف، شکلگیری الگوها و روندهای مشخص روی نمودار کندل استیک، اطلاعات ارزشمندی را برای معاملهگر فراهم میکند.
برخی از مهمترین این روندها عبارتند از:
- RBR (Rally – Base – Rally): کندل اول صعودی (افزایش قیمت)، کندل دوم بیس (تعادل بازار) و کندل سوم دوباره صعودی.
- DBR (Drop – Base – Rally): کندل اول نزولی (کاهش قیمت)، کندل دوم بیس (تعادل بازار) و کندل سوم صعودی.
- DBD (Drop – Base – Drop): کندل اول نزولی، کندل دوم بیس و کندل سوم دوباره نزولی.
- RBD (Rally – Base – Drop): کندل اول صعودی، کندل دوم بیس و کندل سوم نزولی.
این الگوها معمولاً به ترکیب چند کندل در کنار هم اشاره دارند، که به تحلیلگر اجازه میدهد تا رفتار قیمت را بهتر پیشبینی کند. همچنین، در بعضی مواقع، ممکن است کندل بیس در میانه الگو وجود نداشته باشد که نشاندهنده تغییر قدرت شدید میان خریداران و فروشندگان است.
نکات مهم
- کندل base کوچک ایدهآل است.
- تعداد کندلهای base و rally ممکن است بیشتر از یک باشد.
- کندلهای drop یا rally با بدنه بلندتر مومنتوم بیشتری دارند.
- در صورت عدم تشکیل کندل base، قیمت سریعاً تغییر جهت میدهد یا به روند ادامه میدهد.
- در صورت عدم تشکیل کندل base در تایم فریم بالا، به تایم فریم پایینتر بروید.
انواع کندلها در سبک RTM
یکی از اصول اساسی در سبک RTM، تحلیل رفتار کندلها برای شناسایی نقاط کلیدی ورود و خروج است. کندلها به عنوان نمایانگر تغییرات قدرت میان خریداران و فروشندگان، ابزار اصلی تحلیل در این روش محسوب میشوند. سبک RTM دو نوع اصلی از کندلها را تعریف میکند: کندل مومنتوم و کندل بیس. هر یک از این کندلها نماینده وضعیت خاصی از بازار هستند و تحلیل آنها به معاملهگران کمک میکند تا بهتر تصمیمگیری کنند.
کندل مومنتوم (Momentum Candle)
این کندل نشاندهنده تسلط یکی از طرفین بازار (خریداران یا فروشندگان) است.
-
- ویژگیها: بدنه بزرگ و سایه کوچک یا بدون سایه، که بیانگر قدرت زیاد در جهت حرکت قیمت است.
- کاربرد: شناسایی مناطق قدرتمند بازار و جهتگیری کلی قیمت.
کندل بیس (Base Candle)
این کندل زمانی شکل میگیرد که خریداران و فروشندگان در تعادل نسبی قرار دارند.
-
- ویژگیها: بدنه کوچک و سایههای بلند، نشاندهنده توقف بازار برای تعیین جهت آینده.
- کاربرد: شناسایی نقاط بازگشت یا ادامه حرکت قیمت.
تحلیل دقیق کندلهای مومنتوم و بیس به معاملهگران کمک میکند تا تغییرات قدرت در بازار را درک کرده و با استفاده از این اطلاعات، بهترین نقاط برای ورود و خروج از معامله را شناسایی کنند.
کندل های NRC و ERC
یکی دیگر از کندلها در سبک RTM، کندلهای ERC و NRC هستند. کندلهای ERC زمانی شکل میگیرند که فاصله بین سقف و کف کندل بسیار بزرگ باشد، در حالی که در کندلهای NRC، فاصله قیمتی از کف تا سقف کمتر است. کندلهای NRC معمولاً سطوح بیس را در نمودار قیمتی تشکیل میدهند. این الگوها میتوانند به تریدرها کمک کنند تا نقاط ورود و خروج دقیقتری در بازار پیدا کنند.
مهمترین الگوهای کندلی RTM
الگوی انگالفینگ صعودی (Bullish Engulfing)
این الگو شامل دو کندل بهترتیب قرمز و سبز است که در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو، بدنه کندل دوم به مراتب بزرگتر از کندل اول است. این نشاندهنده این است که خریداران (گاوها) بازار را از خرسها پس گرفتهاند و ممکن است روند صعودی آغاز شود.
الگوی انگالفینگ نزولی (Bearish Engulfing)
در این الگو، دو کندل بهترتیب سبز و قرمز در انتهای یک روند صعودی قرار دارند. بدنه کندل دوم به مراتب بزرگتر از کندل اول است. این به معنای تسلط فروشندگان (خرسها) بر بازار است و احتمالاً روند نزولی آغاز خواهد شد.
الگوی کندل استیک دوجی (Doji)
کندل دوجی یک کندل با بدنه بسیار نازک و دمهای بلندتر است که نشاندهنده عدم تصمیمگیری در بازار است. وقتی کندلهای دوجی بهطور متوالی ظاهر میشوند، میتواند نشاندهنده یک دوره کانجسشن (Congestion) باشد که بازار در حال آمادهسازی برای حرکت قوی بعدی است.
الگوی شمع پایه (Base Candle)
شمع پایه یک الگوی تکشمعی است که بدنه آن کمتر از نیمی از طول شمع است. این الگو نشاندهنده عدم تصمیمگیری بازار است و در صورت مشاهده آن، احتیاط بیشتری باید انجام شود. این شمعها معمولاً در تایم فریمهای بلندمدت و در سطوح پایینتر ظاهر میشوند.
الگوی چکش (Hammer)
الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد و دارای بدنهای کوتاه و دم پایین بلندی است. قیمت باز شدن و اوج قیمت تقریباً برابر هستند و این نشاندهنده احتمال بازگشت قیمت به سمت بالا است. این الگو میتواند علامت شروع یک روند صعودی باشد.
مهمترین الگوهای پرایس اکشن RTM
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
این الگو در پایان روندهای صعودی شکل میگیرد و شامل دو قله نسبتا برابر (شانهها) و یک قله بالاتر در میانه آنها (سر) است. این الگو احتمال معکوس شدن روند صعودی و شروع روند نزولی را تقویت میکند. الگوی سر و شانه معکوس نیز در انتهای یک روند نزولی میتواند احتمال بازگشت به روند صعودی را نشان دهد.
سقفها یا کفهای دوقلو (Double Tops/Bottoms)
الگوی سقفهای دوقلو شامل دو سقف تقریبا همسطح با فاصله زمانی کوتاه است و نشاندهنده احتمال معکوس شدن روند صعودی به روند نزولی است. الگوی کفهای دوقلو نیز شامل دو کف همسطح است که احتمال بازگشت روند نزولی به روند صعودی را تقویت میکند.
پرچمهای خرسی یا گاوی (Bearish/Bullish Flag)
پرچم خرسی شامل چند کف و سقف همجهت بالارونده است که در انتها یک کف پایینتر تشکیل میشود، که نشاندهنده روند نزولی است. پرچم گاوی شامل چند سقف و کف متوالی پایینرونده است که پس از آن سقف بالاتری شکل میگیرد، که ممکن است نشاندهنده تغییر روند به صعودی باشد.
کوازیمودو (Quasimodo)
کوازیمودو (QM) مشابه الگوی سر و شانه است، اما شانه دوم پایینتر است و پس از شکلگیری سر، سطح حمایت قبلی شکسته میشود. این الگو نشاندهنده احتمال نزولی شدن بازار با مومنتوم قوی است. کوازیمودوی معکوس نیز مشابه سر و شانه معکوس است که نشاندهنده احتمال بازگشت به روند صعودی است.
الگوی فلگ لیمیت (Flag Limit)
این الگو زمانی شکل میگیرد که نمودار قیمت در یک محدوده رنج بین دو خط حمایت و مقاومت افقی قرار گیرد. برای شناسایی این الگو، ابتدا باید یک کندل مومنتوم قوی وارد ناحیه رنج شده باشد و سپس کندل بیس تشکیل شود. در نهایت، اگر یکی از شرایط RBR، DBR، DBD یا RBD در نمودار رخ دهد، الگوی فلگ لیمیت شکل میگیرد. این الگو نشاندهنده احتمال شکستن و خروج از محدوده رنج است.
الگوی اینگالف (Engulf)
این الگو بر شکست خطوط حمایت و مقاومت تمرکز دارد. زمانی که یک کندل مومنتوم قوی خط حمایت یا مقاومت را میشکند و قیمت بسته شدن آن بالاتر از حمایت یا پایینتر از مقاومت باشد، الگوی اینگالف شکل میگیرد. شکست خطوط حمایت و مقاومت با کندلهای قوی و ناگهانی، اعتبار این الگو را افزایش میدهد و خط شکست به سطح معکوس (حمایت به مقاومت یا بالعکس) تبدیل میشود.
استفاده از ستاپها در سبک RTM
در سبک پرایس اکشن به روش RTM، استفاده از ستاپها برای شناسایی نقاط ورود و مدیریت ریسک، از اهمیت زیادی برخوردار است. این ستاپها به تریدرها کمک میکنند تا در زمان تغییر روند بازار، واکنش مناسب را نشان دهند و موقعیتهای معاملاتی موفقی را به دست آورند.
Diamond در پرایس اکشن RTM
الگوی Diamond زمانی شکل میگیرد که الگوی QM شکست خورده باشد. در این الگو، با اتصال قلهها و کفها، شکل الماس تشکیل میشود. این الگو زمانی شکل میگیرد که قیمت یک زون عرضه/تقاضا را شکسته و وارد حرکت خلاف الگو QM میشود. این الگو به ویژه برای ایجاد نقدینگی و زدن استاپهای 4 دسته از تریدرها مفید است. پس از شکستن خط روند، به جای Source of Engulf، باید از Origin of Engulf به عنوان زون Diamond استفاده کرد.
Can Can در پرایس اکشن RTM
نواحی Can Can در پرایس اکشن RTM به زونهایی اطلاق میشود که قیمتها واکنش تندی به آنها نشان میدهند. این زونها معمولاً گرههای اصلی قیمت هستند که تریدرها باید انتظار بازگشت قیمت را در آنها داشته باشند. ابتدا قیمت یک DBD میسازد که بیس آن یک Authentic Zone است. در این بیس، معمولاً قیمت به زودی به بازگشت وارد میشود. با شکستن این محدوده و تشکیل الگوی CAPS، باید منتظر بازگشت قیمت در Source یا Origin of Engulf بود.
سطوح حمایت و مقاومت در سبک معاملاتی RTM
حمایت و مقاومت از ابزارهای کلیدی در استراتژی پرایس اکشن RTM هستند که نقش مهمی در شناسایی نقاط حساس نمودار دارند. این سطوح نشاندهنده نواحیای هستند که قیمت با رسیدن به آنها معمولاً واکنش نشان داده و جهت حرکت خود را تغییر میدهد. SR که مخفف حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) است، به هر دو این نواحی اشاره دارد.
سطوح حمایت و مقاومت به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
سطوح جزئی (Minor) و سطوح اصلی (Major). اگر قیمت تنها یکبار در یک ناحیه واکنش نشان دهد، آن سطح جزئی در نظر گرفته میشود. اما اگر قیمت بارها به همان ناحیه واکنش دهد، سطح اصلی محسوب میشود. این نقاط به معاملهگران کمک میکنند تا با دقت بیشتری نقاط ورود و خروج خود را تعیین کنند.
نکته مهم
برخلاف تحلیل تکنیکال کلاسیک که واکنشهای مکرر قیمت به یک سطح را نشاندهنده قدرت بیشتر آن میداند، سبک RTM معتقد است که هرچه قیمت بیشتر به یک سطح واکنش نشان دهد، احتمال شکسته شدن آن در آینده بیشتر خواهد بود. دلیل این موضوع به رفتار خریداران و فروشندگان در این نواحی بازمیگردد. برای مثال، در یک سطح مقاومت، با هر بار تست قیمت، تعداد فروشندگان کمتر میشود تا جایی که سطح شکسته شده و قیمت افزایش مییابد.
هنگامی که یک سطح حمایت یا مقاومت شکسته شود، نقش آن معکوس میشود؛ به این معنا که حمایت تبدیل به مقاومت میشود و بالعکس. این تغییر نقش به SR Flip معروف است و برای پیشبینی رفتار بعدی بازار، از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین در بازارهای رنج، سقف و کف محدوده رنج به عنوان سطوح اصلی حمایت و مقاومت در نظر گرفته میشوند که معاملهگران میتوانند از آنها برای برنامهریزی معاملات خود استفاده کنند.
خط روند در سبک RTM
خط روند یکی از ابزارهای کاربردی در تحلیل تکنیکال است که در سبک RTM نیز جایگاه ویژهای دارد. این خطوط برای شناسایی جهت حرکت قیمت و نقاط بازگشت احتمالی مورد استفاده قرار میگیرند. معاملهگران به کمک خطوط روند میتوانند رفتار بازار را بهتر درک کنند و تصمیمات دقیقتری برای ورود و خروج از معاملات بگیرند. اهمیت این ابزار به دلیل ساده و در عین حال قدرتمند بودن آن است که امکان شناسایی روندهای کلی بازار و نقاط تغییر جهت را فراهم میکند.
نحوه رسم خط روند به سبک RTM
برای رسم خطوط روند، ابتدا باید نقاط بازگشت قیمت یا همان نقاط پیوت در نمودار شناسایی شوند. در یک روند صعودی، نقاط پیوت پایینتر به هم وصل میشوند و خط روند صعودی را تشکیل میدهند. این خط نقش یک حمایت دینامیک را ایفا میکند و نشان میدهد که بازار به سمت بالا حرکت میکند. در مقابل، در یک روند نزولی، نقاط پیوت بالاتر به یکدیگر متصل شده و خط روند نزولی را میسازند. این خط به عنوان مقاومت دینامیک عمل کرده و جهت نزولی بازار را تأیید میکند.
کاربرد خطوط روند در معاملات
خطوط روند یکی از ابزارهای کلیدی در تحلیل تکنیکال و بهویژه در سبک RTM هستند که به معاملهگران در تصمیمگیریهای دقیق کمک میکنند. این خطوط نهتنها جهت حرکت بازار را نشان میدهند، بلکه به شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب و همچنین تشخیص تغییرات احتمالی در روند بازار نیز کمک میکنند.
تشخیص جهت روند
خطوط روند بهعنوان شاخصی برای تعیین جهت کلی بازار استفاده میشوند. اگر خط روند صعودی باشد، بازار در حال حرکت به سمت بالا است و معاملهگران به دنبال فرصتهای خرید خواهند بود. برعکس، در صورت نزولی بودن خط روند، بازار در مسیر کاهش قیمت قرار دارد و فرصتهای فروش مطرح میشود.
شناسایی نقاط ورود و خروج
نقاط تماس قیمت با خط روند میتوانند بهعنوان نقاط کلیدی برای ورود یا خروج از معامله در نظر گرفته شوند. برای مثال، در یک روند صعودی، زمانی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، این نقطه میتواند محل مناسبی برای خرید باشد.
تشخیص شکست روند
وقتی قیمت یک خط روند مهم را بشکند، این اتفاق اغلب نشاندهنده تغییر جهت روند بازار است. معاملهگران در سبک RTM به این شکستها توجه ویژهای دارند، چرا که فرصتهایی برای ورود به معاملات جدید یا خروج از معاملات فعلی فراهم میکند.
ترکیب با ابزارهای دیگر
در سبک RTM، خطوط روند معمولاً با ابزارهای دیگری مانند سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای قیمتی، و فیبوناچی ترکیب میشوند. این ترکیب سیگنالهای معاملاتی قویتری تولید کرده و به کاهش ریسک معاملات کمک میکند.
شناسایی پایان احتمالی روند
شناسایی پایان احتمالی یک روند در بازار به معاملهگران کمک میکند تا نقاط مناسب برای ورود و خروج از معاملات خود را با دقت بیشتری انتخاب کنند. در سبک RTM، این شناسایی بهطور عمده بر تحلیل ساختار بازار و حرکات قیمتی تکیه دارد.
روند صعودی
در روند صعودی، قیمت معمولاً کفهای بالاتر (Higher Lows) را تشکیل میدهد، که نشاندهنده ادامه قدرت خرید و روند صعودی است. اما زمانی که قیمت به سمت پایین حرکت کرده و آخرین کف خود را میشکند، این میتواند نشانهای از پایان احتمالی روند صعودی باشد. در این حالت، فروشندگان قدرت بیشتری پیدا کرده و بازار ممکن است وارد دورهای از اصلاح یا حتی روند نزولی شود.
روند نزولی
در روند نزولی، قیمت به طور مداوم سقفهای پایینتر (Lower Highs) را تشکیل میدهد که نشاندهنده ادامه روند نزولی است. اما زمانی که قیمت به سمت بالا حرکت کرده و آخرین سقف خود را میشکند، این میتواند نشاندهنده تغییر جهت روند و پایان روند نزولی باشد. در این صورت، قدرت خریداران افزایش مییابد و بازار میتواند وارد یک دوره بازگشتی یا حتی روند صعودی شود.
اهمیت شناسایی پایان روند
شناسایی پایان احتمالی روند به معاملهگران مزایای زیادی میدهد:
- مدیریت ریسک بهتر: با شناسایی دقیق نقاط تغییر روند، معاملهگران میتوانند ریسک خود را کاهش دهند و از ورود به معاملاتی که احتمالاً برخلاف روند اصلی هستند، جلوگیری کنند.
- بهبود استراتژی معاملاتی: با شناسایی پایان روندها، استراتژیهای معاملاتی بهبود یافته و تصمیمات بهتری در مورد زمان ورود و خروج از معاملات گرفته میشود.
- افزایش سود: شناسایی به موقع پایان روندها به معاملهگران این امکان را میدهد که از فرصتهای جدید استفاده کرده و سود خود را افزایش دهند.
مراحل معاملات با پرایس اکشن RTM
معاملات با پرایس اکشن RTM یک استراتژی کارآمد برای تحلیل بازار است که به شما کمک میکند تصمیمات بهتری در زمینه ورود و خروج از معاملات بگیرید. این استراتژی بر اساس شناسایی ساختارهای قیمتی و تحلیل دقیق رفتار بازار بهویژه در تایم فریمهای کوتاهتر طراحی شده است.
برای موفقیت در این نوع معاملات، باید مراحل خاصی را دنبال کنید که به شرح زیر است:
انتخاب دارایی
اولین قدم در معاملات پرایس اکشن RTM انتخاب دارایی مناسب است. این دارایی باید با استراتژی معاملاتی شما همخوانی داشته باشد تا بتوانید تصمیمات بهتری در ادامه مسیر بگیرید.
تحلیل تکنیکال
بعد از انتخاب دارایی، با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خطوط روند، حمایت و مقاومت، و الگوهای قیمتی به تحلیل حرکت بازار بپردازید. این تحلیل به شما کمک میکند که روند بازار و نقاط حساس را شناسایی کنید.
تعیین نقاط ورود و خروج
پس از تحلیل تکنیکال، باید نقاط دقیق ورود و خروج خود را بر اساس سیگنالهای بازار مشخص کنید. این نقاط باید به گونهای انتخاب شوند که بتوانید بهطور بهینه از حرکت قیمت بهرهبرداری کنید.
مدیریت سرمایه
در نهایت، یکی از مهمترین مراحل، مدیریت صحیح سرمایه است. پیش از هر معامله، باید حد ضرر و حد سود خود را تعیین کنید تا در صورت اشتباه بودن پیشبینی، از ضررهای بزرگ جلوگیری کنید و ریسک معاملاتی خود را کاهش دهید.
نقدهای وارده به سبک پرایس اکشن RTM
عدم فهم تایم فریمی
یکی از مشکلات در سبک RTM، عدم درک کامل تایم فریمهاست. اگرچه با استفاده از بحث scale تا حدی این مشکل پوشش داده میشود، اما هنوز به وضوح قوانین ثابت و یکسانی در تحلیلها وجود ندارد. این امر باعث میشود که تریدرها بیشتر به شهود خود تکیه کنند و از قوانین منسجم کمتری استفاده کنند.
عدم درک سشنها و اهمیت زمان
بسیاری از معاملهگران در RTM اهمیت سشنها، روزهای هفته و ساعتهای خاص را به درستی درک نمیکنند. این اطلاعات برای تحلیل دقیقتر و تصمیمگیری به موقع در معاملات بسیار مهم هستند.
ساختن دشمن فرضی و توهم استاپ هانت
یکی از ویژگیهای منفی این سبک، ساختن دشمنی فرضی به نام “بیگ بویز” و ایجاد توهم استاپ هانت است. تصور میشود که موسسات مالی برای تنها 5 تا 10 درصد نقدینگی خود، وقت و انرژی صرف میکنند تا استاپهای تریدرهای خرد را بزنند. این نگرش باعث ایجاد سوءتفاهمها و توهمات در ذهن تریدرها میشود.
پیشبینیپذیری حرکات قیمت
برخی از طرفداران این سبک به طور غیرواقعی ادعا میکنند که پیشبینی دقیق حرکت قیمت امکانپذیر است و حتی خود را از استاپ خوردن مصون میدانند. تریدرهای حرفهای و بزرگ هیچگاه ادعای پیشبینی نمیکنند و درک آنها از رفتار بازار بیشتر به استراتژیهای انعطافپذیر و مدیریت ریسک وابسته است.
تحلیلگر شدن به جای تریدر شدن
RTM بیشتر به افراد کمک میکند تا تحلیلگر بازار شوند تا یک تریدر موفق. بسیاری از کسانی که از این سبک استفاده میکنند، در تحلیل بازار گذشته مهارت دارند، اما در انجام معاملات در زمان واقعی عملکرد ضعیفتری دارند. بنابراین، توصیه میشود که این سبک را با استراتژیهای مبتنی بر ترید ترکیب کنند.
عدم دسترسی به منابع معتبر
یکی دیگر از مشکلات این سبک، دسترسی محدود به منابع آموزشی معتبر است. ادعاهایی مبنی بر پنهان کردن منابع توسط مؤسس این سبک و فروش آنها با قیمتهای بالا وجود دارد که برای بسیاری از افراد جذاب نیست.
کدام سبک برای تحلیل بهتر است؟ ICT یا RTM؟
هردوی این استراتژیها نیازمند آموزش و صرف زمان هستند و برای یادگیری مؤثر آنها، آگاهی از مفاهیم پایه پرایس اکشن ضروری است. در هر دو روش، تریدر قادر خواهد بود حرکت سرمایههای کلان در بازار را شناسایی کرده و خود را با آن هماهنگ کند تا از این حرکتها به سود برسد. اما انتخاب میان RTM و ICT، به شخصیت و نوع استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.
به طور کلی، سبک ICT بیشتر برای معاملات در بازار فارکس توصیه میشود، در حالی که سبک RTM در تمام بازارهای مالی قابل استفاده است. برای یک معاملهگر حرفهای، آشنایی با هر دوی این استراتژیها اهمیت زیادی دارد. انتخاب بهترین سبک به نیازهای خاص تریدر و شرایط بازار وابسته است.
مقایسه پرایس اکشن مدل RTM با پرایس اکشن مدل Lance
در دنیای پرایس اکشن، دو مدل مشهور و پرطرفدار وجود دارد که توسط معاملهگران حرفهای برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود: RTM و مدل لنس بگز.
مدل RTM
پرایس اکشن RTM توسط ایف مایانت توسعه داده شده است. او متوجه شد که موسسات و بانکها با دستکاری نمودارها و ایجاد ترفندهای فریبنده، قصد دارند تا سرمایهگذاران خرد را فریب دهند. به همین دلیل، ایف تلاش کرد تا با بررسی دقیق و علمی نمودارها، این فریبها را کشف کرده و روش جدیدی از پرایس اکشن را معرفی کند که با شناسایی حرکتهای بازار توسط موسسات مالی طراحی شده بود. این سبک به معاملهگران کمک میکند تا رفتار قیمت را در برابر دستکاریها شناسایی کنند و از حرکتهای بزرگ بازار به نفع خود بهرهبرداری نمایند.
مدل لنس بگز (Lance Beggs)
لنس بگز، یکی از معاملهگران حرفهای بازار فارکس و نویسنده کتابهای معروف در زمینه پرایس اکشن، سبک خاص خود را ارائه داده است که بیشتر بر روی تجزیه و تحلیل تکنیکال، ساختار بازار، و مدیریت ریسک متمرکز است. استراتژیهای لنس بگز از جمله ستاپهای ال بروکس یکی از کاملترین و جامعترین روشهای پرایس اکشن به شمار میروند. او با ترکیب روانشناسی معاملهگری، تحلیل تکنیکال، و استراتژیهای خاص برای شناسایی فرصتهای خرید و فروش، به معاملهگران کمک میکند تا معاملات بهتری داشته باشند.
نکات کلیدی
شناخت مناطق کلیدی
در RTM، شناسایی مناطق حمایتی و مقاومتی اهمیت زیادی دارد. این مناطق نقاطی هستند که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد و احتمال تغییر جهت قیمت از آنها زیاد است. این مناطق به عنوان نقاط بازگشت احتمالی برای بازار شناخته میشوند.
مشاهده رفتار قیمت
یکی از اصول مهم RTM، تحلیل دقیق رفتار قیمت است. معاملهگر باید به دقت روند حرکت قیمت را زیر نظر بگیرد و هرگونه نشانهای از تغییر احتمالی در جهت بازار را شناسایی کند تا بهترین تصمیمات معاملاتی را بگیرد.
ورود و خروج در نقاط مناسب
یکی از اهداف اصلی RTM، شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب است. معاملهگران در تلاشند تا وارد معامله شوند زمانی که احتمال بازگشت قیمت از یک نقطه خاص بالا باشد و همینطور بتوانند به موقع از معامله خارج شوند.
مدیریت ریسک
همانند سایر استراتژیها، مدیریت ریسک در RTM بسیار حیاتی است. معاملهگران باید با دقت نسبت به ریسکهای موجود در بازار تصمیم بگیرند و همیشه استراتژیهایی برای حفاظت از سرمایه خود در برابر زیانهای غیرمنتظره داشته باشند.
سخن پایانی
در پایان، استفاده از ستاپها و الگوهای پرایس اکشن در سبک RTM به تریدرها این امکان را میدهد که تصمیمات معاملاتی هوشمندانهتری بگیرند و در شرایط مختلف بازار بهترین واکنشها را نشان دهند. آشنایی با این الگوها، همچون QM، Diamond و Can Can، میتواند ابزار قدرتمندی برای شناسایی نقاط ورود و مدیریت ریسک باشد. در نهایت، موفقیت در این سبک به ترکیب دانش، تجربه و توانایی در تحلیل دقیق و زمانبندی دقیق بازگشت قیمت بستگی دارد. بنابراین، برای تبدیل شدن به یک تریدر حرفهای، باید همواره در حال یادگیری و تطبیق با تغییرات بازار باشید.
سوالات متداول
فلگ لیمیت در پرایس اکشن RTM چیست؟
فلگ لیمیت یکی از الگوهای معاملاتی به سبک RTM است که در آن قیمت وارد یک محدوده رنج میشود و پس از شکست آن، الگو شکل میگیرد.
تایم فریم مناسب برای تحلیل تکنیکال به سبک RTM چیست؟
یکی از مزایای اصلی RTM سازگاری آن با تایم فریمهای مختلف است. بسته به استراتژی معاملاتی تریدر، تایم فریم مناسب میتواند انتخاب شود.
آیا سبک RTM برای معاملات ارز دیجیتال نیز مناسب است؟
بله، سبک RTM به خوبی در معاملات ارز دیجیتال قابل استفاده است و میتوان از الگوهای مختلف آن در تایم فریمهای مختلف بهره برد.
آیا استفاده از الگوهای RTM برای تحلیل روند بازار ضروری است؟
استفاده از الگوهای RTM در تحلیل روند بازار میتواند به شناسایی نقاط ورود و خروج دقیقتر کمک کند و ریسک معاملات را کاهش دهد.
چگونه میتوان ریسک معاملات را با استفاده از RTM مدیریت کرد؟
با شناسایی الگوهای دقیق، تعیین نقاط ورود و خروج مناسب، و استفاده از استاپ لاس در موقعیتهای حساس، میتوان ریسک را به طور مؤثری مدیریت کرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.