کشش قیمتی متقاطع تقاضا چیست؟ 3 نوع اصلی آن
کشش قیمتی متقاطع تقاضا Cross-Price Elasticity
در اقتصاد، کشش قیمتی متقاطع تقاضا (Cross-Price Elasticity of Demand) یک ابزار مهم است که به تحلیل رابطه بین دو کالا و نحوه تأثیر تغییر قیمت یکی از آنها بر تقاضای کالای دیگر میپردازد. این مفهوم بهویژه در تحلیلهای بازارهای مختلف و درک روابط بین کالاهای جایگزین و مکمل اهمیت دارد.
کشش قیمتی متقاطع تقاضا به معنای تغییر در مقدار تقاضای یک کالا (کالا A) به دلیل تغییر در قیمت کالای دیگر (کالا B) است. به عبارت دیگر، این کشش نشان میدهد که چگونه تغییر قیمت یک کالا بر تقاضای کالای دیگری تأثیر میگذارد. این تغییرات میتواند به دو صورت مثبت یا منفی باشد و بستگی به نوع رابطه بین دو کالا دارد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
اهمیت کشش قیمتی متقاطع تقاضا
شرکتها از کشش قیمتی متقاطع تقاضا بهعنوان ابزاری استراتژیک برای تعیین قیمت محصولات خود بهره میبرند. زمانی که یک محصول فاقد جایگزین مناسب است، شرکت میتواند قیمت آن را بالاتر تعیین کند، زیرا در این شرایط، کشش قیمتی متقاطع تقریباً بیتأثیر است. اما در مورد کالاهایی که جایگزینهای متعددی دارند، افزایش قیمت میتواند به کاهش تقاضا منجر شود. بنابراین، شرکتها باید با دقت تغییرات قیمتی را تحلیل کنند تا تعادل مطلوبی بین قیمت و تقاضا برقرار کنند.
برای کالاهای مکمل، کشش قیمتی متقاطع نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. در برخی موارد، شرکتها ممکن است استراتژی قیمتگذاری تهاجمیتری اتخاذ کنند؛ مثلاً، چاپگرها را با قیمتی پایینتر از هزینه تولید عرضه کنند. این تصمیم به این امید گرفته میشود که فروش کالاهای مکمل مانند جوهر یا کارتریج، در آینده افزایش یابد و سود کلی شرکت را تضمین کند. چنین رویکردی نشان میدهد که درک روابط بین کالاها میتواند به اتخاذ تصمیمات قیمتگذاری هوشمندانهتر و بهبود سودآوری منجر شود.
کاربردهای کشش قیمتی متقاطع تقاضا
کشش قیمتی متقاطع تقاضا یکی از ابزارهای قدرتمند در تحلیلهای اقتصادی و تجاری است که بهویژه در ارزیابی واکنشهای بازار نسبت به تغییرات قیمت در کالاهای مرتبط مورد استفاده قرار میگیرد. این ابزار برای تصمیمگیریهای استراتژیک در زمینههای مختلف مانند قیمتگذاری، تحلیل رقابت، و سیاستهای مالیاتی کاربرد دارد. در اینجا به شرح برخی از مهمترین کاربردهای کشش قیمتی متقاطع تقاضا میپردازیم:
تحلیل بازارهای رقابتی
کشش قیمتی متقاطع تقاضا به تولیدکنندگان و سیاستگذاران اقتصادی این امکان را میدهد تا بهطور دقیقتری رقابتپذیری بازار را ارزیابی کنند. بهویژه، در بازارهایی که کالاهای جایگزین و مکمل وجود دارند، کشش قیمتی متقاطع میتواند نشان دهد که چگونه تغییرات قیمت در یک کالا بر تقاضا برای کالاهای دیگر تأثیر میگذارد.
برای مثال، اگر دو شرکت تولیدکننده گوشیهای هوشمند در یک بازار رقابتی قرار دارند، کشش قیمتی متقاطع میتواند نشان دهد که چگونه تغییرات قیمت یکی از گوشیها، تقاضا برای گوشی دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر کشش قیمتی متقاطع بین این دو محصول مثبت باشد (یعنی کالاها جایگزین یکدیگر باشند)، تولیدکنندگان میتوانند با تغییر قیمت یکی از آنها، سهم خود از بازار را افزایش دهند یا آن را حفظ کنند.
همچنین، تحلیل کشش قیمتی متقاطع کمک میکند تا سیاستگذاران بازار رقابتی را بهتر مدیریت کنند و از تمرکز انحصاری جلوگیری کنند. برای مثال، اگر تغییرات قیمت در یک کالا تأثیر زیادی بر تقاضای کالاهای دیگر داشته باشد، ممکن است رقابت در بازار کاهش یابد و نیاز به سیاستهای ضد انحصاری بیشتر احساس شود.
استراتژیهای قیمتگذاری
کسبوکارها میتوانند از کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای طراحی استراتژیهای قیمتگذاری خود بهره ببرند. وقتی یک شرکت به فروش کالاهای مکمل یا جایگزین مشغول است، تغییر قیمت یکی از کالاها میتواند تأثیر زیادی بر تقاضای کالاهای دیگر داشته باشد.
بهطور خاص، اگر کالاهای شرکت بهعنوان جایگزین همدیگر عمل کنند، با افزایش قیمت یکی از آنها، ممکن است تقاضا برای کالاهای مشابه یا جایگزین افزایش یابد. برای مثال، اگر قیمت لپتاپهای با کیفیت بالا افزایش یابد، تقاضا برای لپتاپهای متوسط یا ارزانتر ممکن است افزایش یابد. کسبوکارها میتوانند از این اطلاعات استفاده کرده و قیمت محصولات خود را به گونهای تنظیم کنند که تقاضای کالاهای دیگر خود را افزایش دهند.
همچنین، در مورد کالاهای مکمل (کالاهایی که معمولاً با هم مصرف میشوند)، کشش قیمتی متقاطع میتواند به تولیدکنندگان کمک کند تا قیمتگذاری بهینه انجام دهند. برای مثال، در صنعت خودرو، افزایش قیمت بنزین میتواند بر تقاضا برای خودروهای با مصرف سوخت کمتر تأثیر بگذارد. شرکتها میتوانند با تنظیم قیمتها به گونهای که مشتریان را به سمت محصولات خاص خود سوق دهند، بر بازار تأثیر بگذارند.
برنامهریزی مالیاتی
دولتها از کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای بررسی تأثیرات مالیات بر کالاهای مختلف و تحلیل نحوه تغییرات تقاضا در پاسخ به تغییرات قیمت استفاده میکنند. این ابزار بهویژه زمانی که دولت قصد دارد مالیاتهایی را بر کالاهای خاصی وضع کند، مفید است.
اگر دولت قصد افزایش مالیات بر کالاهای مکمل را داشته باشد، کشش قیمتی متقاطع به آن کمک میکند تا پیشبینی کند که این تغییرات قیمت چگونه بر تقاضا تأثیر خواهد گذاشت. بهعنوان مثال، در صورت افزایش مالیات بر بنزین، تقاضا برای خودروهای پرمصرف کاهش خواهد یافت، در حالی که تقاضا برای خودروهای کممصرف ممکن است افزایش یابد. این تحلیل میتواند به دولت کمک کند تا سیاستهای مالیاتی خود را بهگونهای تنظیم کند که اثرات جانبی منفی را کاهش دهد و به هدفگذاری اقتصادی خود برسد.
همچنین، در مورد کالاهایی که مصرف آنها بهطور مستقیم بر رفاه اجتماعی تأثیر میگذارد (مانند داروها یا مواد غذایی اساسی)، کشش قیمتی متقاطع میتواند به دولتها کمک کند تا پیشبینی کنند که افزایش قیمت یک کالا چگونه بر رفاه مصرفکنندگان تأثیر خواهد گذاشت و چه سیاستهایی باید برای حمایت از گروههای آسیبپذیر اتخاذ شود.
مدیریت کالاهای مکمل و جایگزین
کشش قیمتی متقاطع تقاضا به شرکتها این امکان را میدهد که روابط بین کالاهای مکمل و جایگزین خود را شناسایی کنند و از این اطلاعات برای تنظیم استراتژیهای فروش، بازاریابی و تبلیغات بهره ببرند. در واقع، این تحلیل میتواند به شرکتها کمک کند تا محصولات خود را به بهترین نحو در کنار محصولات دیگر قرار دهند و به تقاضا برای آنها پاسخ دهند.
برای مثال، یک شرکت تولیدکننده چاپگر میتواند از کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای بررسی رابطه بین قیمت چاپگر و قیمت جوهر استفاده کند. اگر کشش قیمتی متقاطع منفی باشد (کالاها مکمل هم باشند)، شرکت میتواند با کاهش قیمت چاپگر، تقاضا برای جوهر را افزایش دهد و بر فروش خود تأثیر مثبت بگذارد. همچنین، اگر کشش قیمتی متقاطع مثبت باشد (کالاها جایگزین یکدیگر باشند)، شرکت میتواند با افزایش قیمت چاپگرهای ارزان، تقاضا برای چاپگرهای گرانتر را تحریک کند.
کشش قیمتی متقاطع تقاضا در تحلیل محصولات جایگزین نیز بسیار مفید است. برای مثال، شرکتهای تولیدکننده نوشیدنیهای گازدار میتوانند از این تحلیل برای ارزیابی تأثیر افزایش قیمت یک برند نوشابه بر تقاضا برای برندهای دیگر استفاده کنند. این اطلاعات به شرکتها کمک میکند تا تصمیمات بهتری در مورد استراتژیهای تبلیغاتی، تخفیفها و قیمتگذاری اتخاذ کنند.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
عوامل مؤثر بر کشش قیمتی متقاطع تقاضا
در دسترس بودن جایگزینها
یکی از عوامل مهمی که بر کشش قیمتی متقاطع تأثیر میگذارد، تعداد جایگزینهای موجود برای یک کالا است. هرچه تعداد گزینههای جایگزین بیشتر باشد، حساسیت تقاضا به تغییر قیمت آن کالا نیز بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر، وقتی مصرفکنندگان گزینههای زیادی برای انتخاب دارند، تغییر قیمت یک کالا میتواند آنها را به سمت دیگر کالاهای مشابه هدایت کند.
برای مثال، در بازار نوشیدنیها، اگر قیمت یک برند نوشابه بالا برود، مصرفکنندگان به راحتی میتوانند به برندهای دیگر که قیمت کمتری دارند، روی آورند. در این حالت، کشش قیمتی متقاطع تقاضا میان برندهای مختلف نوشابهها بالا خواهد بود، زیرا مصرفکنندگان میتوانند برندهای جایگزین را انتخاب کنند.
سهم بودجه
کالاهایی که بخش بزرگی از بودجه مصرفکننده را به خود اختصاص میدهند، معمولاً کشش قیمتی متقاطع تقاضای بالاتری دارند. وقتی قیمت کالایی که بخش زیادی از هزینههای مصرفکننده را دربر میگیرد افزایش مییابد، تأثیر زیادی بر مصرفکنندگان خواهد گذاشت. در چنین مواقعی، مصرفکنندگان به طور طبیعی به دنبال کاهش هزینهها هستند و ممکن است به کالاهای جایگزین ارزانتر روی بیاورند.
برای مثال، اگر قیمت بنزین افزایش یابد، که بخش زیادی از هزینههای روزانه مصرفکنندگان را تشکیل میدهد، ممکن است آنها به خودروهای کممصرفتر یا حتی حملونقل عمومی روی بیاورند. در اینجا، بنزین سهم زیادی از بودجه خانوار را به خود اختصاص میدهد، بنابراین کشش قیمتی متقاطع میان بنزین و خودروهای کممصرف یا حملونقل عمومی بیشتر خواهد بود.
ضرورت کالا
کالاهای ضروری معمولاً کشش قیمتی متقاطع تقاضای کمتری دارند، زیرا مصرفکنندگان به هر حال مجبور به خرید آنها هستند. برای مثال، داروها، غذاهای اساسی یا خدمات بهداشتی کالاهایی هستند که در صورت افزایش قیمت، مصرفکنندگان بهطور معمول واکنش کمتری نشان میدهند، چون مصرف این کالاها برای آنها ضروری است و نمیتوانند از خرید آنها چشمپوشی کنند. بنابراین، تغییر قیمت این کالاها تأثیر زیادی بر تقاضا برای کالاهای جایگزین نخواهد گذاشت.
برای مثال، اگر قیمت دارویی افزایش یابد، مصرفکنندگان ممکن است مصرف آن را کاهش ندهند چون مصرف دارو ضروری است و برای سلامتی آنها الزامی است. در مقابل، اگر قیمت یک کالای غیرضروری مانند لباس یا لوازم جانبی الکترونیکی افزایش یابد، مصرفکنندگان احتمالاً به دنبال گزینههای ارزانتر خواهند رفت.
مدت زمان
کشش قیمتی متقاطع تقاضا معمولاً در بلندمدت بیشتر از کوتاهمدت است. این بدین معناست که در بلندمدت، مصرفکنندگان زمان بیشتری دارند تا به کالاهای جایگزین روی آورند، اما در کوتاهمدت ممکن است تغییرات عادات خرید خود را کمتر احساس کنند. در طولانیمدت، وقتی قیمتها افزایش مییابند، مصرفکنندگان بیشتر تمایل دارند به دنبال جایگزینهایی باشند که به طور دائمی جایگزین کالای گرانشده شوند.
برای مثال، اگر قیمت یک گوشی موبایل افزایش یابد، ممکن است در کوتاهمدت، مصرفکنندگان تصمیم بگیرند که گوشی خود را نگه دارند یا همان مدل را با قیمت بالاتر بخرند. اما در بلندمدت، آنها ممکن است به برندهای دیگری روی آورند یا از مدلهای جدیدتر استفاده کنند. بنابراین، کشش قیمتی متقاطع در بلندمدت بیشتر است چون مصرفکنندگان زمان بیشتری برای جستجو و انتخاب جایگزینهای مناسب دارند.
محدودیتهای کشش قیمتی متقاطع تقاضا
- فرضیات سادهساز: برای محاسبه کشش قیمتی متقاطع تقاضا، معمولاً از برخی فرضیات سادهساز استفاده میشود که ممکن است در واقعیت دقیق نباشند. این فرضیات میتوانند به مدلهای اقتصادی کمک کنند، اما ممکن است شرایط پیچیده و واقعی بازار را به درستی منعکس نکنند.
- تأثیر سایر عوامل: علاوه بر قیمت، عوامل دیگری مانند تغییرات در درآمد مصرفکنندگان یا ترجیحات آنها نیز میتوانند بر تقاضا تأثیر بگذارند. این تغییرات ممکن است باعث شوند که محاسبات کشش قیمتی متقاطع دچار اشتباه شوند، زیرا همه عواملی که تقاضا را تحت تأثیر قرار میدهند، به طور کامل در این محاسبات در نظر گرفته نمیشوند.
- دادههای محدود: برای محاسبه کشش قیمتی متقاطع به دادههای دقیق و کافی نیاز است. اما در بسیاری از موارد، این دادهها ممکن است در دسترس نباشند یا بهراحتی جمعآوری نشوند، که این موضوع میتواند باعث شود محاسبات نادرست و یا ناقص باشد.
انواع کشش قیمتی متقاطع تقاضا
کالاهای مکمل (کشش قیمتی متقاطع منفی)
کالاهای مکمل به محصولاتی اطلاق میشود که بهطور همزمان و در ارتباط با یکدیگر مصرف میشوند. این کالاها بهگونهای طراحی شدهاند که یکی از آنها تجربه مصرف دیگری را تکمیل یا تقویت میکند. به عبارت سادهتر، مصرفکنندگان برای بهرهبرداری کامل از یک کالا، به خرید و استفاده از کالاهای مکمل آن نیاز دارند. این رابطه میان کالاها میتواند تأثیرات مستقیم و قابلتوجهی بر رفتار مصرفکنندگان و تقاضا برای این کالاها داشته باشد.
برای مثال، چاپگرها و تونرها دو کالای مکمل بهشمار میآیند. اگر قیمت چاپگرها افزایش یابد، مصرفکنندگان ممکن است از خرید این محصول منصرف شوند. بهطور طبیعی، وقتی تعداد کمتری از افراد اقدام به خرید چاپگر میکنند، تقاضا برای تونر که برای استفاده از چاپگر ضروری است، کاهش خواهد یافت. این تغییرات قیمتی و تقاضایی بهطور مستقیم نشاندهنده رابطه مکمل بودن این دو کالا هستند.
در این نوع روابط، کشش قیمتی متقاطع تقاضا همیشه منفی است. به عبارت دیگر، اگر قیمت یکی از کالاهای مکمل افزایش یابد، تقاضا برای کالای دیگر کاهش خواهد یافت. این پدیده را میتوان در مثالهای سادهتری مانند قهوه و شکر مشاهده کرد. اگر قیمت قهوه افزایش یابد، مصرفکنندگان احتمالاً تمایل کمتری به خرید قهوه خواهند داشت، و در نتیجه تقاضا برای شکر که معمولاً با قهوه مصرف میشود، نیز کاهش خواهد یافت.
این روابط منفی بهطور خاص در کالاهای مکمل بسیار بارز است، چرا که تغییرات در قیمت یک کالا بهطور مستقیم بر مصرف و تقاضا برای کالای دیگر تأثیر میگذارد. در چنین شرایطی، تولیدکنندگان و کسبوکارها باید دقت داشته باشند که تغییر قیمت یک کالای مکمل ممکن است تأثیرات غیرمنتظرهای بر بازار کالای دیگر بگذارد و این اطلاعات میتواند در طراحی استراتژیهای قیمتگذاری و بازاریابی آنها بسیار مؤثر باشد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
کالاهای جایگزین (کشش قیمتی متقاطع مثبت)
کالاهای جایگزین، محصولاتی هستند که میتوانند بهجای یکدیگر مورد استفاده قرار گیرند. این کالاها معمولاً ویژگیهای مشابهی دارند و مصرفکنندگان میتوانند با تغییر قیمت یکی از آنها، بهراحتی به کالای دیگری که همان نیاز را برطرف میکند، روی آورند. در واقع، هر گاه قیمت یک کالا افزایش یابد، تمایل مصرفکنندگان به سمت خرید کالای جایگزین بیشتر میشود. برای مثال، اگر قیمت قهوه بالا رود، بسیاری از افراد بهدلیل قیمت بالاتر قهوه، به نوشیدن چای که جایگزین مناسبی برای قهوه است، روی میآورند.
در اینجا کشش قیمتی متقاطع تقاضا مثبت است، زیرا افزایش قیمت قهوه موجب افزایش تقاضا برای چای میشود. به عبارت دیگر، این رابطه نشان میدهد که دو کالای جایگزین با افزایش قیمت یکی، تقاضا برای دیگری را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهند.
کالاهای جایگزین معمولاً در رقابت شدیدی با یکدیگر قرار دارند. برای نمونه، برندهای مختلف نوشابه نیز میتوانند بهعنوان کالاهای جایگزین یکدیگر عمل کنند. اگر قیمت نوشابه یک برند خاص مانند کوکاکولا افزایش یابد، احتمال دارد که مصرفکنندگان به برندهای دیگر مانند پپسی روی آورند، چرا که این برندها ویژگیهای مشابهی دارند و میتوانند همان نیاز مصرفکننده را برطرف کنند. در این شرایط نیز کشش قیمتی متقاطع مثبت است، زیرا تغییر قیمت یک برند موجب تغییر در تقاضا برای برندهای دیگر میشود.
این نوع کالاها معمولاً بهدلیل رقابت شدید، از حساسیت بالایی به تغییرات قیمت برخوردارند. کسبوکارها باید در قیمتگذاری محصولات خود دقت کنند، چرا که هر افزایش قیمت در یکی از کالاهای جایگزین میتواند منجر به تغییرات قابلتوجهی در تقاضا برای دیگر محصولات مشابه شود. بهاینترتیب، تحلیل کشش قیمتی متقاطع برای کالاهای جایگزین میتواند به شرکتها کمک کند تا استراتژیهای قیمتگذاری مؤثری را طراحی کنند و از رقابتهای بازار به نفع خود بهرهبرداری نمایند.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
کالاهای مستقل (کشش قیمتی متقاطع نزدیک به صفر)
کالاهای مستقل، محصولاتی هستند که هیچ ارتباط مستقیم یا وابستگی خاصی به یکدیگر ندارند. به عبارت دیگر، تغییر قیمت یکی از این کالاها هیچ تأثیری بر تقاضای کالاهای دیگر نخواهد داشت. این کالاها بهطور کاملاً جداگانه و مستقل از یکدیگر مصرف میشوند و مصرفکننده میتواند آنها را بدون در نظر گرفتن تغییرات قیمت در کالای دیگر خریداری کند.
برای مثال، اگر قیمت نان افزایش یابد، این تغییر هیچ تأثیری بر تقاضا برای مداد نخواهد داشت. نان و مداد دو کالای مستقل از هم هستند که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و مصرف آنها بهطور جداگانه انجام میشود. در این شرایط، کشش قیمتی متقاطع برای این دو کالا تقریباً صفر است، زیرا تغییر قیمت یکی هیچ تأثیری بر تقاضای دیگری نخواهد داشت.
کالاهای مستقل معمولاً در دستهبندیهایی قرار میگیرند که مصرف آنها هیچگونه وابستگی به قیمت یا موجودی کالاهای دیگر ندارند. برای مثال، تغییر قیمت یک قطعه لوازم خانگی مانند یخچال هیچ تأثیری بر تقاضای کتاب نخواهد گذاشت. این دو کالا بهطور مستقل خریداری میشوند و مصرفکننده میتواند انتخاب خود را براساس نیاز خاصی که دارد، انجام دهد.
در نتیجه، کالاهای مستقل به دلیل عدم ارتباط و تأثیرگذاری متقابل، هیچگونه کشش قیمتی متقاطع معنیداری از خود نشان نمیدهند و تغییرات قیمتی در یکی از آنها نمیتواند بر دیگری تأثیرگذار باشد.
نوع کالا | کشش قیمتی متقاطع | ارتباط قیمتی | مثالها |
مکمل | منفی | با افزایش قیمت یکی، تقاضای دیگری کاهش مییابد. | چاپگر و جوهر، قهوه و شکر |
جایگزین | مثبت | با افزایش قیمت یکی، تقاضای دیگری افزایش مییابد. | چای و قهوه، کره و مارگارین |
مستقل | نزدیک به صفر | تغییر قیمت یکی تأثیری بر دیگری ندارد. | نان و خودکار، کتاب و تلویزیون |
نمونههایی از کشش قیمتی متقاطع تقاضا
برای درک بهتر این مفهوم، بیایید به دو کالای جایگزین نگاهی بیندازیم: بوریتوی مرغ از دو رستوران مختلف. فرض کنید هر دو رستوران بوریتوهای خود را به قیمت 6 دلار میفروشند. حال اگر رستوران A تصمیم بگیرد قیمت بوریتوی خود را به 8 دلار افزایش دهد تا سود بیشتری کسب کند، اکثر مشتریان که تمایلی به پرداخت هزینه بیشتر ندارند، به سراغ رستوران B میروند. در نتیجه، تقاضا برای بوریتوی رستوران B افزایش مییابد. این نشاندهنده کشش مثبت قیمتی متقاطع میان این دو کالای جایگزین است.
حال به کالاهای مکمل بپردازیم. برگر و سیبزمینی سرخکرده مثالی عالی برای این نوع رابطه هستند. این دو کالا ممکن است بهظاهر مستقل باشند، اما معمولاً با هم مصرف میشوند. اگر قیمت برگر کاهش یابد، احتمالاً افراد بیشتری ترغیب میشوند برگر بخرند و همراه با آن، سیبزمینی سرخکرده نیز سفارش دهند. بنابراین، کاهش قیمت برگر میتواند منجر به افزایش تقاضا برای سیبزمینی سرخکرده شود، که نشاندهنده یک کشش قیمتی متقاطع منفی است.
این مثالها نشان میدهند که چگونه تغییرات قیمتی در یک کالا میتواند مستقیماً بر تقاضای کالای دیگر تأثیر بگذارد، خواه آن کالا مکمل باشد یا جایگزین.
فرمول محاسبه کشش قیمتی متقاطع تقاضا
که در آن:
- Qx : مقدار تقاضای کالای X
- Py : قیمت کالای Y
- Δ : درصد تغییر
در نهایت:
کشش قیمتی متقاطع = (درصد تغییر در مقدار تقاضای کالا X) / (درصد تغییر در قیمت کالا Y)
مثال:
فرض کنید قیمت چای (کالا y) افزایش مییابد و میخواهیم کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای قهوه (کالا x) را محاسبه کنیم. اطلاعات بهصورت زیر است:
- قیمت چای از 2 دلار به 2.4 دلار افزایش مییابد (که معادل 20% افزایش است).
- تقاضا برای قهوه از 100 واحد به 120 واحد افزایش مییابد (که معادل 20% افزایش است).
حالا، کشش قیمتی متقاطع تقاضا را محاسبه میکنیم:
EXY = 20% / 20% = 1
کشش قیمتی متقاطع تقاضا برابر با 1 است. این نشاندهنده این است که چای و قهوه کالاهای جایگزین برای یکدیگر هستند. با افزایش قیمت چای، تقاضا برای قهوه افزایش یافته است و این مقدار از کشش قیمتی متقاطع برابر با 1 به این معناست که تغییرات قیمت چای و تغییرات تقاضا برای قهوه بهطور مستقیم و متناسب با یکدیگر هستند.
نحوه محاسبه کشش قیمتی متقاطع تقاضا
- مقدار کل تقاضای X و قیمت اولیه Y را مشخص کنید.
- مقدار نهایی تقاضای X و قیمت پایانی Y را تعیین کنید.
- درصد تغییر در مقدار تقاضای X را برای یافتن صورت محاسبه کنید. این کار را با کم کردن مقادیر آخر و اول و تقسیم آن بر مجموع مقادیر اولیه و نهایی انجام دهید.
- اکنون باید مخرج را محاسبه کنید: درصد تغییر قیمت. می توانید این کار را با تقسیم قیمت های نهایی و اولیه بر مجموع قیمت های آخر و اولیه انجام دهید.
- کشش قیمتی متقاطع تقاضا را با تقسیم درصد تغییر در کمیت بر درصد تغییر در قیمت محاسبه کنید.
نکات کلیدی
- کشش قیمتی متقاطع تقاضا مفهومی اقتصادی است که میزان پاسخگویی در مقدار تقاضای یک کالا را هنگام تغییر قیمت کالای دیگر اندازه گیری می کند.
- کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای کالاهای جایگزین همیشه مثبت است زیرا با افزایش قیمت کالای جایگزین، تقاضا برای یک کالا افزایش می یابد.
- کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای کالاهای مکمل منفی است.
- به طور کلی، هنگام برخورد با کالاهای نامرتبط، کشش قیمتی متقاطع تقاضا وجود ندارد.
- شرکت ها اغلب از کشش قیمتی متقاطع تقاضا برای تعیین و تنظیم قیمت کالاها و خدمات خود استفاده می کنند.
نتیجه گیری
در دنیای اقتصاد، قیمتها و تقاضا رابطهای تنگاتنگ دارند. طبق اصول اقتصادی، وقتی قیمت یک کالا تغییر میکند، ممکن است تقاضا برای کالای دیگری نیز تحت تأثیر قرار گیرد. این پدیده با عنوان کشش قیمتی متقاطع تقاضا شناخته میشود. محاسبه آن نیز ساده است: کافیست درصد تغییر در تقاضای یک کالا را بر درصد تغییر در قیمت کالای دیگر تقسیم کنید. این شاخص به شما کمک میکند تا درک بهتری از ارتباط بین کالاها داشته باشید و استراتژیهای اقتصادی خود را هوشمندانهتر تدوین کنید.
سوالات متداول
چه چیزی نشان دهنده کشش قیمتی متقاطع مثبت تقاضا است؟
کشش قیمتی متقاطع مثبت یعنی وقتی قیمت کالای B افزایش پیدا میکند، تقاضا برای کالای A هم بالا میرود. این نشان میدهد که کالاهای A و B جایگزینهای خوبی برای یکدیگر هستند. به زبان ساده، اگر کالای B گران شود، مردم تمایل دارند به جای آن کالای A را انتخاب کنند.
مثلاً، فرض کنید شیر کامل و شیر کمچرب (2 درصد) جایگزینهای همدیگر هستند. اگر قیمت شیر کامل افزایش یابد، احتمالاً مصرفکنندگان به شیر کمچرب روی میآورند. برعکس، اگر قیمت شیر کمچرب بالا برود، تقاضا برای شیر کامل بیشتر میشود. این مثال نشاندهنده رابطه جایگزینی بین این دو نوع شیر است.
چه چیزی نشان دهنده کشش قیمتی متقاطع منفی تقاضا است؟
وقتی کشش قیمتی متقاطع منفی باشد، به این معنی است که اگر قیمت کالای B بالا برود، تقاضا برای کالای A کم میشود. این اتفاق معمولاً بین کالاهایی میافتد که مکمل یکدیگر هستند؛ یعنی مصرف یکی بدون دیگری کمتر اتفاق میافتد.
برای مثال، چاپگر و تونر چاپگر را در نظر بگیرید. اگر قیمت چاپگر زیاد شود، مردم کمتر چاپگر میخرند. به همین دلیل، تقاضا برای تونر هم کاهش مییابد، چون بدون چاپگر، نیازی به تونر نیست. این رابطه نشان میدهد که این دو کالا به هم وابستهاند و افزایش قیمت یکی میتواند تقاضای دیگری را هم کاهش دهد.
چگونه کشش قیمتی متقاطع تقاضا با کشش تقاضا متفاوت است؟
کشش قیمتی متقاطع تقاضا به تأثیر تغییر قیمت یک کالا بر تقاضای کالای دیگر میپردازد. این شاخص نشان میدهد که چگونه تغییر قیمت یک کالا (مثلاً قهوه) میتواند بر تقاضای کالای مرتبط (مثل چای) تأثیر بگذارد.
در مقابل، کشش قیمتی تقاضا فقط به تغییر تقاضای همان کالا در واکنش به تغییر قیمت خودش نگاه میکند. مثلاً اگر قیمت قهوه افزایش یابد، کشش قیمتی تقاضا نشان میدهد که تقاضای قهوه چه تغییری خواهد کرد.
چگونه کشش قیمتی متقاطع تقاضا با کشش متقاطع عرضه متفاوت است؟
کشش قیمتی متقاطع تقاضا به رابطه بین تقاضای دو کالا و چگونگی تغییر تقاضای یکی در پاسخ به تغییر قیمت دیگری میپردازد.
اما کشش قیمتی متقاطع عرضه میزان تغییر در عرضه یک کالا را نسبت به تغییر قیمت کالای مرتبط بررسی میکند. این شاخص به جای تقاضا، بر تولیدکنندگان تمرکز دارد و نشان میدهد که چگونه تغییر قیمت یک کالا میتواند بر مقدار تولید یا عرضه کالای دیگری تأثیر بگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.