تورم فشار هزینه چیست؟
تورم فشار هزینه Cost Push Inflation
تورم فشار هزینه (همچنین به عنوان تورم فشار دستمزد شناخته می شود) زمانی رخ می دهد که قیمت های کلی افزایش می یابد (تورم) به دلیل افزایش هزینه دستمزد و مواد خام. هزینه های بالاتر تولید می تواند عرضه کل (میزان کل تولید) را در اقتصاد کاهش دهد. از آنجایی که تقاضا برای کالاها تغییر نکرده است، افزایش قیمتها از تولید به مصرفکنندگان منتقل میشود که باعث تورم فشاری هزینهها میشود.
به طور خلاصه:
- تورم فشار هزینه زمانی رخ می دهد که قیمت های کلی افزایش یابد (تورم) به دلیل افزایش هزینه دستمزد و مواد اولیه.
- تورم فشار هزینه زمانی می تواند رخ دهد که هزینه های بالاتر تولید، عرضه کل (میزان کل تولید) را در اقتصاد کاهش دهد.
- از آنجایی که تقاضا برای کالاها تغییر نکرده است، افزایش قیمتها از تولید به مصرفکنندگان منتقل میشود که باعث تورم فشاری هزینهها میشود.
درک تورم فشاری هزینه
تورم اندازه گیری نرخ افزایش قیمت در یک اقتصاد برای سبدی از کالاها و خدمات منتخب است. اگر دستمزدها به اندازه کافی افزایش نیافته یا با افزایش قیمت ها همگام نشده باشند، تورم می تواند قدرت خرید مصرف کننده را کاهش دهد. اگر هزینه های تولید یک شرکت افزایش یابد، مدیریت اجرایی شرکت ممکن است سعی کند با افزایش قیمت محصولات آنها، هزینه های اضافی را به مصرف کنندگان منتقل کند. اگر شرکت قیمت ها را افزایش ندهد، در حالی که هزینه های تولید افزایش می یابد، سود شرکت کاهش می یابد.
شایع ترین علت تورم فشاری هزینه با افزایش هزینه تولید شروع می شود که ممکن است انتظار یا غیرمنتظره باشد. به عنوان مثال، هزینه مواد خام یا موجودی مورد استفاده در تولید ممکن است افزایش یابد و منجر به هزینه های بالاتر شود.
برای اینکه تورم فشار هزینه رخ دهد، تقاضا برای محصول تحت تاثیر باید در طول زمانی که تغییرات هزینه تولید رخ می دهد ثابت بماند. برای جبران افزایش هزینه تولید، تولیدکنندگان قیمت را برای مصرف کننده افزایش می دهند تا سطح سود را حفظ کنند و در عین حال همگام با تقاضای مورد انتظار باشند
علل تورم فشاری هزینه
سه دلیل اصلی افزایش هزینهها که باعث تورم فشاری هزینهها میشود به شرح زیر است:
تورم فشار دستمزد
یکی از علل تورم فشاری هزینه زمانی است که افزایش دستمزد نیروی کار بیشتر از بهره وری آنها در کار باشد. از آنجایی که کارگران باید دستمزد بیشتری دریافت کنند، تولیدکنندگان قیمت کالاهای تمام شده را افزایش میدهند تا هزینه تولید را افزایش دهند که در نهایت منجر به تورم میشود. این نوع تورم معمولا زمانی دیده می شود که یک اتحادیه کارگری قوی وجود داشته باشد.
اجازه دهید شرکتی را مثال بزنیم که در آن کارگران سالانه ۱۰۰ واحد تولید می کنند و دستمزد آنها ۲۰ دلار در ساعت تعیین شده است. حال فرض کنیم اتحادیه کارگری خواهان افزایش ۲۵ درصدی حقوق شده است. در نتیجه، این شرکت دستمزد را به ۲۵ دلار در ساعت افزایش داده است. با این حال، تولید سالانه از ۱۰۰ به ۱۱۰ دستگاه افزایش یافته است. بین افزایش تولید (۱۰ درصد) و افزایش دستمزدها (۲۵ درصد) که به عنوان تورم فشاری دستمزد شناخته می شود، تفاوت وجود دارد.
سود باعث افزایش تورم می شود
دلایل تورم فشاری هزینه زمانی است که کارآفرینان یا تولیدکنندگان قیمت کالاها و خدمات را بیش از انتظار برای به دست آوردن قیمت بالاتر افزایش دهند. حاشیه سود که دوباره به شرایط تورمی منجر می شود.
اجازه دهید مثالی بزنیم که در آن مدیریت ارشد یک شرکت تصمیم گرفته است قیمت محصول خود را از ۲۰۰ دلار به ۲۳۰ دلار افزایش دهد، اگرچه هیچ افزایش متناظری در قیمت نهاده ها و دستمزدها وجود ندارد. می توان شاهد افزایش ۱۵ درصدی سود بود که منجر به تورم می شود. این نوع تورم به تورم فشاری سود معروف است.
مواد
یکی دیگر از دلایل اصلی تورم فشار هزینه، افزایش قیمت مواد کلیدی (مانند فولاد، انرژی، نفت و غیره) است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تقریباً در کل استفاده می شود.اقتصاد. در نتیجه، افزایش قیمت این مواد به طور قابل توجهی بر روی آنها تأثیر می گذارد ساختار هزینه از همه صنایع در نهایت اقتصاد در چنگال تورم قرار می گیرد.
شوک عرضه که چهار دهه پیش توسط سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) ایجاد شد، نمونه کلاسیکی از تورم فشار بر هزینه مواد است. این سازمان قصد داشت با افزایش قیمت ها عرضه جهانی نفت را کاهش دهد که منجر به افزایش شدید تورم شد که در نهایت منجر به شوک عرضه شد. علاوه بر این، برخی دیگر از علل تورم می تواند بلایای طبیعی و مقررات دولتی باشد.
یک مثال خوب از تورم ناشی از یک فاجعه طبیعی، طوفان کاترینا است که در سال ۲۰۰۵ در ایالات متحده ویرانی ایجاد کرد. طوفان پالایشگاه های نفت را ویران کرد که منجر به افزایش قیمت گاز شد. از سوی دیگر، نمونه ای از تورم ناشی از مقررات دولتی، مالیات بر سیگار و مشروبات الکلی است که منجر به افزایش قیمت تمام شده این محصولات می شود.
نمودار
منحنی عرضه کل کوتاه مدت به سمت چپ تغییر می کند و باعث افزایش سطح قیمت و کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی می شود.
مزایا و معایب تورم فشاری هزینه
تورم اغلب توسط مصرف کنندگان به عنوان یک چیز بد در نظر گرفته می شود، اما زمانی که اتفاق می افتد می تواند مثبت و منفی داشته باشد. در زیر رایجترین مزایا و معایب تورم فشاری هزینه وجود دارد که تقریباً مشابه هر نوع تورمی است
مزایا
- دستمزدهای بالاتر برای کارگران: افزایش هزینه های تولید که به سطح دستمزد بالاتر مربوط می شود منجر به توان اقتصادی بیشتر کارگران می شود. این خبر خوبی برای این کارگران است.
- افزایش قدرت مخارج مصرف کننده: در مراحل اولیه تورم، مصرف کنندگان دارای سطح بالاتری از قدرت مصرف هستند، به خصوص اگر نرخ بهره هنوز تعدیل نشده باشد. این می تواند رشد اقتصادی ایجاد کند و رفتارهای خرج کردن قوی را تحریک کند.
- حاشیه سود بالاتر برای تامین کنندگان: اگر کمبود عرضه ریشه تورم فشار بر هزینه ها باشد، ممکن است تامین کنندگان بتوانند قیمت های بالاتری را اعمال کنند و حاشیه های بالاتری به دست آورند. سهامداران این شرکت ها ممکن است در نتیجه سود ببرند.
معایب
- افزایش قیمت: نتیجه هر تورمی افزایش قیمت کالاها یا خدمات خواهد بود. اگر مصرفکنندگان نتوانند برای کار خود دستمزد بیشتری دریافت کنند، این میتواند بر رفتار خرج کردن تأثیر بگذارد، زیرا هزینه کمتری برای محصولاتی که هزینه بیشتری دارند، خواهند داشت.
- کاهش تقاضا: اگر مشاغل و دستمزدها افزایش نیابد، تورم در واقع می تواند باعث کاهش تقاضا شود. اگر مصرفکنندگان پول کمتری برای خرج کردن داشته باشند، نمیتوانند هزینههایشان را با قیمتهای بالاتر ادامه دهند.
- ایجاد عدم قطعیت: یکی از بزرگترین مشکلات تورم این است که برای مصرف کنندگان، سرمایه گذاران و مشاغل به طور یکسان عدم اطمینان ایجاد می کند. کسبوکارها و مصرفکنندگان در زمانی که ناشناختههای زیادی در مورد آینده وجود دارد، بهعنوان تأثیرات تورم، کمتر تصمیمگیری میکنند. این می تواند منجر به کاهش هزینه ها و سرمایه گذاری شود که معمولاً برای اقتصاد مضر است
مثالی از تورم فشاری هزینه
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) کارتلی متشکل از ۱۳ کشور عضو است که هم نفت تولید می کنند و هم صادر می کنند. در اوایل دهه ۱۹۷۰، به دلیل حوادث ژئوپلیتیکی، اوپک تحریم نفتی را علیه ایالات متحده و سایر کشورها اعمال کرد. اوپک صادرات نفت به کشورهای هدف را ممنوع کرد و همچنین کاهش تولید نفت را اعمال کرد.۱
آنچه در پی آن رخ داد، شوک عرضه و چهار برابر شدن قیمت نفت از حدود ۳ دلار به ۱۲ دلار در هر بشکه بود. از آنجایی که هیچ افزایشی در تقاضا برای این کالا وجود نداشت، تورم فشار هزینه ایجاد شد. تاثیر کاهش عرضه منجر به افزایش قیمت گاز و همچنین افزایش هزینه های تولید برای شرکت هایی شد که از فرآورده های نفتی استفاده می کردند
فشار هزینه در مقابل تقاضا-کشش
افزایش قیمت ها ناشی از تمایل مصرف کنندگان به کالاهای بیشتر، تورم کشش تقاضا نامیده می شود. تورم کشش تقاضا شامل مواقعی است که افزایش تقاضا به قدری زیاد است که تولید نمی تواند ادامه یابد، که معمولاً منجر به افزایش قیمت می شود. به طور خلاصه، تورم فشار بر هزینه توسط هزینههای عرضه هدایت میشود، در حالی که تورم کشش تقاضا ناشی از تقاضای مصرفکننده است در حالی که هر دو منجر به افزایش قیمتها به مصرفکنندگان میشوند.
اثرات تورم فشاری هزینه
درک این نکته مهم است که تورم فی نفسه چیز بدی نیست. با این حال، تورم ناشی از تورم فشاری هزینه، نوعی تورم اشتباه است. تورم فشار هزینه با افزایش قیمت و کاهش مشخص می شود تولید ناخالص داخلی واقعی. کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی علیرغم افزایش سطح کلی قیمت ها نشان می دهد که سطح بهره وری اقتصاد رو به وخامت است.
علاوه بر این، تورم فشار بر هزینه بر اشتغال نیز تأثیر می گذارد زیرا کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی منجر به کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات می شود که شرکت ها را مجبور به اخراج کارگران و کاهش کار می کند. این نوع تورم منجر به کاهش سطح زندگی می شود.
اقدامات برای کنترل تورم فشاری هزینه
دولت ها اغلب یک تورم زدایی را اجرا می کنند سیاست مالی مانند مالیات بیشتر، مخارج کمتر و غیره، در حالی که بانک مرکزی تمایل به افزایش نرخ بهره دارد. انتظار می رود هر دو اقدام هزینه وام را افزایش دهند که احتمالاً هزینه مصرف کننده و سرمایه گذاری را کاهش می دهد. با این حال، مشکل نرخ های بهره بالاتر این است که حتی اگر انتظار می رود نرخ تورم کاهش یابد، می تواند منجر به کاهش شدید در نرخ بهره شود.
به این ترتیب، یک راه حل بلندمدت بهتر برای تورم فشار بر هزینه می تواند اجرای سیاست های بهبود یافته در سمت عرضه باشد که انتظار می رود بهره وری را افزایش دهد. با این حال، مشکل این راه حل این است که چنین سیاست هایی احتمالاً زمان زیادی طول می کشد تا بر اقتصاد تأثیر بگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.