اقتصاد توسعه چیست؟
اقتصاد توسعه Development Economics
اقتصاد توسعه به تجزیه و تحلیل چالش ها و فرصت ها در تبدیل یک اقتصاد نوظهور به یک اقتصاد توسعه یافته اشاره دارد. هدف آن کمک به کشورهای در حال توسعه برای شناسایی و غلبه بر موانع رشد اقتصادی مانند فقر، نابرابری و شکست بازار است.
تحلیل اقتصادی یک کشور کم درآمد به دنبال بهبود وضعیت مالی، اقتصادی و اجتماعی آن است. چندین استراتژی و تئوری برای توسعه و اجرای سیاستهایی برای قرار دادن اقتصاد در مسیر توسعه بررسی میشود. علاوه بر تمرکز بر رشد اقتصادی یک اقتصاد در حال توسعه، از طریق توسعه زیرساختهای صنعتی و اجتماعی به مشکلات در بخشهای بهداشت، آموزش و اشتغال نیز میپردازد.
به طور خلاصه:
- اقتصاد توسعه، شاخه ای از علم اقتصاد است که هدف آن بهبود شرایط مالی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه است.
- حوزه هایی که اقتصاد توسعه بر آنها متمرکز است شامل بهداشت، آموزش، شرایط کار و شرایط بازار است.
- اقتصاد توسعه، به دنبال درک و شکل دادن به سیاست های کلان و خرد است تا کشورهای فقیر را از فقر خارج کند.
- کاربرد آن پیچیده و متنوع است زیرا چارچوب های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر ملتی متفاوت است.
- چهار نظریه رایج در اقتصاد توسعه عبارتند از مرکانتیلیسم، ناسیونالیسم، مراحل خطی مدل رشد و نظریه تغییر ساختاری.
.
اهمیت
همانطور که قبلا گفته شد، این فرصت را برای سیاستگذاران فراهم می کند تا چالش های اقتصادی پیش روی کشورهای در حال توسعه را تحلیل کنند. این تحلیل در درجه اول در نظر دارد. نشانگرهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، عرضه و تقاضا و رقابت در بازار.
علاوه بر میکرو و اقتصاد کلان، بر اقتصاد خانوار و فردی تمرکز دارد. سایر عملکردهای ضروری آن عبارتند از:
- تجزیه و تحلیل نرخ افزایش جمعیت، موثر بر توسعه اقتصادی
- تحول ساختاری را بررسی و اجرا کنید.
- عواملی مانند آموزش، مراقبت های بهداشتی و شرایط شغلی را ارزیابی کنید.
- ترویج تجارت بین المللی (واردات و صادرات) بین کشورهای جهان
- توسعه راه هایی برای دستیابی به توسعه پایدار
- یک اقتصاد را ارزیابی کنید، مشکلات آن را برطرف کنید و توسعه اقتصادی را پیشبینی کنید.
- اثرات اقتصادی همه گیری ها و بلایای طبیعی را درک کنید.
جنبه های اقتصاد توسعه
توسعه کشور و اقتصاد توسعه، هر دو شامل طیف وسیعی از مطالعات است. اصولاً اقتصاد توسعه را می توان به دو دسته اقتصادی و اجتماعی تقسیم کرد.
۱- اقتصادی
- رشد اقتصادی: اقتصاد توسعه از رشد اقتصادی به عنوان شاخصی برای کارایی توسعه کشور استفاده می کند. رشد اقتصادی نشان می دهد که یک کشور چقدر خوب اداره می شود و بالقوه در حال رشد است. بارزترین و کمی ترین شاخص برای ارزیابی توسعه کشور است.
- تغییر ساختاری: تغییر ساختاری، نحوه سازماندهی اقتصاد یک کشور و نحوه عملکرد بازار است. معمولاً بین عملیات بازار آزاد و کنترل دولتی است. تغییرات ساختاری اساسی ترین جنبه توسعه کشور است. از این رو اقتصاد توسعه نیز به بررسی تغییرات ساختاری یک کشور می پردازد.
- تغییرات تکنولوژیک: فناوری می تواند رفتار اقتصادی مانند تولید و مصرف را به میزان قابل توجهی تغییر دهد. هنگامی که یک فناوری جدید ظاهر می شود، اقتصاد توسعه تأثیر آن را بر توسعه کشور تجزیه و تحلیل می کند.
۲- اجتماعی
جنبه های اجتماعی اقتصاد توسعه، پیامدهای اقتصادی توسعه مرتبط با اجتماعی را تحلیل می کند.
- موسسات: نهادها برای اقتصاد یک کشور ضروری هستند. نهادهای تثبیت شده توسعه اقتصادی و کشوری را تسهیل می کنند.
- تحصیلات: سرمایه انسانی تحصیل کرده منجر به تولید اقتصادی بهتر و استاندارد زندگی بالاتر می شود. بسیاری از کشورها بر سرمایه گذاری در سرمایه انسانی خود از طریق آموزش تمرکز می کنند. بنابراین، اقتصاد توسعه نتایج اقتصادی چنین سیاستهای آموزشی را مورد توجه قرار میدهد. این در درجه اول در مورد یافتن سطح سرمایه انسانی فعلی، توسعه، و ارائه جهت برای سیاست آموزشی است.
- سلامت عمومی: استانداردهای زندگی بهتر شامل بهبود سلامت عمومی است . کشورها سلامت عمومی را بخشی از توسعه خود می دانند. از آنجایی که پیشرفت سلامت عمومی مستلزم هزینه های قابل توجهی است، اقتصاد توسعه بسیار مهم است.
- شرایط کاری: شرایط کار ارتباط نزدیکی با سطح پیشرفته یک اقتصاد دارد. شرایط کاری شامل حقوق و مزایای کارکنان است که نشان دهنده قدرت خرید در یک اقتصاد است. اقتصاد توسعه می تواند در ارزیابی تأثیر شرایط کار بر اقتصاد آینده کمک کند.
نظریه های اقتصاد توسعه
۱- مرکانتیلیسم
این سیاست که به عنوان تجاریگرایی نیز شناخته میشود، یک سیاست اقتصادی است که توسط بسیاری از کشورهای اروپایی بین قرنهای ۱۶ و ۱۸ اتخاذ شد. این کشور به شدت به استعمار متکی بود، جایی که مستعمرات اجازه تجارت با کشورهای خارجی را نداشتند. این سیاست کشورهای مادر را ملزم میکرد تا صادرات را بیش از واردات، افزایش ذخایر طلا و فلزات گرانبها خود افزایش دهند.
توانایی این اقتصادها برای حفظ تراز تجاری مثبت یا مازاد، قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی آنها را تقویت کرد. گذشته از تنظیم تجارت بینالملل، سیستم کلی تجارت تعرفهها را اعمال کرد، یارانهها را ارائه کرد، انحصار ایجاد کرد و کسری تجاری را کاهش داد.
۲- ناسیونالیسم اقتصادی
ناسیونالیسم اقتصادی یکی دیگر از نظریه های اقتصاد توسعه اقتصادی است که در قرن نوزدهم رایج شد و دولت را ملزم به مداخله در مکانیسم بازار می کرد. این کشور از اعمال تعرفه های بالا بر کالاهای وارداتی و سایر مقررات برای حرکت نیروی کار و سرمایه برای تولید سرمایه و تحریک رشد اقتصادی حمایت می کند. پوپولیسم اقتصادی و میهن پرستی دو روش برای توصیف آن هستند. شبیه بود مرکانتیلیسم در بسیاری از جنبه ها، اما در وابستگی کمتر به مستعمرات متفاوت بود.
این نظریه مخالف ایده جهانی شدن بود. همچنین، اقتصاددانان مزایای تجارت آزاد را زیر سوال بردند و از مفهوم حمایت گرایی حمایت کردند. حمایت گرایی سیاست اقتصادی محدود کننده واردات برای محافظت از صنایع داخلی در برابر رقابت بین المللی است. اقتصاد قرن نوزدهم ایالات متحده که توسط صنعتی شدن هدایت می شود، نمونه کاملی از ملی گرایی اقتصادی است.
۳- مدل مراحل خطی رشد
مراحل خطی مدل رشد یکی از قدیمی ترین و سنتی ترین نظریه هاست. از طرح مارشال، کمک مالی ایالات متحده برای احیای اقتصادهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم الهام گرفت. روی آن متمرکز شدانباشت سرمایهو صنعتی شدن برای ارتقای رشد و توسعه اقتصادی.
دو مدل مرحله خطی محبوب عبارتند از مدل مراحل رشد اقتصاددان آمریکایی والت ویتمن روستو و مدل رشد هارود-دومار که توسط اقتصاددان انگلیسی روی اف. هارودز و اقتصاددان روسی-آمریکایی اوسی دومار پیشنهاد شده است. در حالی که اولی انتقال اقتصادی پنج مرحلهای از توسعهیافته به توسعهیافته را پیشنهاد میکند، دومی میگوید که رشد اقتصادی یک کشور به پسانداز و سرمایهگذاری شهروندان آن بستگی دارد.
۴- نظریه تغییر ساختاری
این تئوری و عمل اقتصاد توسعه به دگرگونی کلی اقتصادهای توسعه نیافته اشاره دارد. این کشور استفاده از نیروی کار و سایر منابع توسط کشورهای کم درآمد را برای تحریک فعالیت های تولیدی و صنعتی در نظر می گیرد. اقتصاددانان از این مدل برای توضیح انتقال اقتصادهای کشاورزی به اقتصادهای صنعتی استفاده می کنند.
تغییرات در ساختارهای اقتصادی بر نحوه عملکرد صنایع و بازارها تأثیر می گذارد. در نتیجه باعث توسعه اقتصادی می شود. انقلاب صنعتی و جهانی شدن کشورهای جهان نمونه بارز آن است.
۵- نظریه وابستگی بین المللی
همانطور که از نام آن پیداست، این نظریه وابستگی فزاینده کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته را در دهه ۱۹۷۰ مطرح کرد. این سازمان مدعی شد که ثبات اقتصادی و سیاسی اقتصادهای ضعیف به انتقال منابع آنها به کشورهای ثروتمندتر بستگی دارد. نقش آنها شامل تهیه مواد خام، نیروی کار ارزان، و بازار برای تولید کالاهای تولیدی گران قیمت در اقتصادهای صنعتی بود.
تحقیقات اقتصاد توسعه
مانند سایر انواع تحقیقات اقتصادی، اقتصاد توسعه، نیز از همان مقیاس مطالعاتی استفاده می کند و شاخص های اقتصادی کلاسیک را به کار می گیرد. مقیاس های مختلف و چند نمونه از شاخص های اقتصادی در زیر فهرست شده است:مطالعات اقتصادی توسعه می تواند هم داخلی یا هم بین المللی باشد. اقتصاد توسعه بین المللی به ویژه بر تحقیقات تطبیقی بین کشورها تمرکز دارد.
تحقیقات اقتصاد توسعه چه کاری می تواند انجام دهد؟
- روش های توسعه فعلی را ارزیابی کنید.
- جهت توسعه کشور را فراهم کند.
- مشکلات توسعه آینده کشور را تعریف کنید.
- جنبه های اقتصادی توسعه کشور را نشان دهد.
اقتصاد توسعه برای چه مواردی استفاده می شود؟
اقتصاد توسعه، مطالعه این است که چگونه کشورهای نوظهور از نظر مالی با ثبات تر می شوند. می توان از آن به عنوان ابزاری برای دانشجویان و اقتصاددانانی که برای توسعه سیاست هایی که می تواند در ایجاد سیاست داخلی و بین المللی استفاده شود، استفاده کرد.
هدف اقتصاد توسعه چیست؟
در نهایت، مطالعه اقتصاد توسعه، به منظور کمک به بهبود شرایط مالی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه از طریق تصویب ساختارها و سیاستهای خاص است.
۴ موضوع اصلی در اقتصاد توسعه چیست؟
موضوعات یا انواع اقتصاد توسعه، شامل مرکانتیلیسم، ملی گرایی اقتصادی، مراحل خطی مدل رشد و نظریه تغییر ساختاری است.
نتیجه
اقتصاد توسعه، مواردی مانند ساختار اقتصاد داخلی و بین المللی را به منظور بهبود شرایط در کشورهای در حال توسعه بررسی می کند. نظریه های زیادی در مورد اقتصاد توسعه وجود دارد. در حالی که مرکانتیلیسم، ناسیونالیسم، مراحل خطی رشد، و نظریه تغییر ساختاری چهار مورد از رایج ترین آنها هستند، این رشته مطالعاتی به توسعه و تغییر ادامه می دهد.
سوالات متداول
اقتصاد توسعه، به بررسی مشکلات و امکانات در تبدیل اقتصاد در حال توسعه به اقتصاد توسعه یافته می پردازد. هدف آن کمک به کشورهای در حال توسعه در شناسایی و غلبه بر موانع رشد اقتصادی، بهبود وضعیتهای مالی، اقتصادی و اجتماعی و رسیدگی به چالشها در بخشهای بهداشت، آموزش و اشتغال است.
چرا اقتصاد توسعه می خوانیم؟
مطالعه اقتصاد توسعه، به فرد این امکان را می دهد که از نظریه ها و شیوه های تحلیل اقتصادی برای توسعه و اجرای سیاست هایی با هدف قرار دادن اقتصاد کمتر توسعه یافته در مسیر توسعه استفاده کند. بر متغیرهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، عرضه و تقاضا و رقابت بازار تمرکز دارد.
یک اقتصاددان توسعه، چه چیزی را مطالعه می کند؟
یک اقتصاددان توسعه، عناصری را که بر توسعه اقتصادی یک کشور در حال توسعه تأثیر میگذارند، تحلیل میکند. آنها نرخ رشد جمعیت، دگرگونیهای ساختاری، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، و شرایط شغلی را بررسی میکنند و راهبردهایی را برای دستیابی به توسعه پایدار، از جمله موارد دیگر، پیشنهاد میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.