اقتصاد کینزی در مقابل پول گرایی
تفاوت اقتصاد کینزی و پول گرایی
اقتصاد پول گرا به انتقاد مستقیم میلتون فریدمن از نظریه اقتصاد کینزی اشاره دارد که توسط جان مینارد کینز تدوین شده است. به بیان ساده، تفاوت بین این نظریه ها این است که اقتصاد پول گرایی شامل کنترل پول در اقتصاد است، در حالی که اقتصاد کینزی شامل مخارج دولت است.
پول گرایان معتقد به کنترل عرضه پولی هستند که به اقتصاد سرازیر می شود و در عین حال به بقیه بازار اجازه می دهند خود را اصلاح کنند. در مقابل، اقتصاددانان کینزی معتقدند که یک اقتصاد آشفته در یک مارپیچ رو به پایین ادامه مییابد مگر اینکه مداخلهای مصرفکنندگان را به سمت خرید کالاها و خدمات بیشتر سوق دهد.
هر دوی این تئوری های اقتصاد کلان به طور مستقیم بر نحوه ایجاد سیاست های مالی و پولی توسط قانون گذاران تأثیر می گذارد. اگر هر دو نوع اقتصاددان با رانندگان یکسان می شدند، پول گرایان بیشتر نگران اضافه کردن بنزین به مخازن خود بودند، در حالی که کینزی ها بیشتر نگران روشن نگه داشتن موتور خود بودند.
به طور خلاصه:
- پول گرایی بر کنترل عرضه پول برای کنترل اقتصاد متمرکز است.
- کینزیسم بر مخارج دولت برای کنترل اقتصاد متمرکز است.
- پول گرایان معتقد به مبارزه با تورم از طریق تعدیل مقدار پول در گردش هستند.
- کینزیها به مقداری ارزش در اثر پولگرایی بر تولید ناخالص داخلی اذعان دارند، اما احساس میکنند که تعدیلهای پولی بیش از حد طول میکشد تا احساس شود.
- هر دو نظریه اقتصادی توسط قانونگذاران برای ایجاد سیاست های مالی و پولی استفاده می شود.
اقتصاد کینزی
اصطلاح اقتصاد سمت تقاضا مترادف با اقتصاد کینزی است. اقتصاددانان کینزی معتقدند اقتصاد به بهترین وجه با دستکاری تقاضا برای کالاها و خدمات کنترل می شود. با این حال، این اقتصاددانان نقش عرضه پول در اقتصاد و تأثیر آن بر تولید ناخالص داخلی (GDP) را به طور کامل نادیده نمی گیرند. با این حال، آنها معتقدند زمان زیادی طول می کشد تا بازار اقتصادی با هر گونه نفوذ پولی سازگار شود.
اقتصاددانان کینزی معتقد به مصرف، مخارج دولت و صادرات خالص برای تغییر وضعیت اقتصاد هستند. طرفداران این نظریه همچنین ممکن است از نظریه اقتصادی نیوکینزی لذت ببرند که بر این رویکرد کلاسیک بسط مییابد. نظریه نیوکینزی در دهه ۱۹۸۰ وارد شد و بر مداخله دولت و رفتار قیمت ها تمرکز دارد. هر دو نظریه واکنشی به اقتصاد افسردگی هستند.
پول گرایی
پول گرایان، همانطور که از نامشان پیداست، مطمئن هستند که عرضه پول چیزی است که اقتصاد را کنترل می کند. آنها معتقدند که کنترل عرضه پول به طور مستقیم بر تورم تأثیر می گذارد و با مبارزه با تورم با عرضه پول، می توانند بر نرخ بهره در آینده تأثیر بگذارند. تصور کنید پول بیشتری به اقتصاد فعلی اضافه کنید و تأثیراتی که بر انتظارات تجاری و تولید کالا خواهد داشت. حالا تصور کنید پول را از اقتصاد دور کنید. عرضه و تقاضا چه می شود؟
میلتون فریدمن، بنیانگذار اقتصاد پول گرایی معتقد بود که سیاست پولی آنقدر برای یک اقتصاد سالم حیاتی است که علناً فدرال رزرو را به دلیل ایجاد رکود بزرگ سرزنش کرد. او اشاره کرد که تنظیم اقتصاد به عهده فدرال رزرو است.
اقتصاد کینزی در مقابل اقتصاد پولی
نمونه های کینزی و پول گرایی در سیاست
رؤسای جمهور و قانونگذاران تئوری های اقتصادی متعددی را در طول تاریخ به کار برده اند. در طول رکود بزرگ، رویکرد رئیس جمهور هربرت هوور برای متعادل کردن بودجه، که مستلزم افزایش مالیات ها و کاهش هزینه ها بود، شکست خورد. رئیس جمهور روزولت در ادامه تلاش های دولت خود را بر افزایش تقاضا و کاهش بیکاری متمرکز کرد. شایان ذکر است که نیو دیل روزولت و سیاست های دیگر باعث افزایش عرضه پول در اقتصاد شد.
بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ باعث شد پرزیدنت اوباما و قانونگذاران مشکلات اقتصادی را با نجات بانک ها و رفع وام مسکن زیر آب برای مسکن های دولتی حل کنند.۵در این موارد، به نظر میرسد از عناصر نظریههای کینزی و پولگرایی برای کاهش بدهی ملی استفاده شده است.
کینزی ها و پول گرایان چگونه شبیه هم هستند؟
تئوری های هر دو بر نحوه توسعه و استفاده رهبران دولت ایالات متحده از سیاست های مالی و پولی تأثیر می گذارد. کینزی ها قبول دارند که عرضه پول نقشی در اقتصاد و تولید ناخالص داخلی دارد. با این حال، نقطه گیر برای آنها مدت زمانی است که می تواند طول بکشد تا اقتصاد با تغییرات آن سازگار شود.
پول گرایان دلیل اصلی تورم را چه می دانند؟
پول گرایان معتقدند که مخارج دولت باعث تورم می شود. باید از سطح عرضه پولی که احساس می کنند تاثیر مستقیم بر تورم دارد برای کنترل آن استفاده کرد.
نکات اصلی اقتصاد کینزی چیست؟
نکات اصلی این است که اقتصاد را می توان به بهترین وجه توسط دولتی کنترل کرد که در صورت لزوم برای دستکاری تقاضا (مصرف) مداخله می کند. دولتها باید با صرف هزینههای بیشتر در دوران رکود و کمتر در دوران رونق (در نتیجه از تورم جلوگیری کنند) حرکت چرخهای اقتصاد را متعادل کنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.