دلایل تورم چیست؟
چه چیزی باعث تورم می شود؟
تورم معیاری است که نشان می دهد قیمت کالاها و خدمات با چه سرعتی در حال افزایش است. اگر تورم رخ دهد و منجر به افزایش قیمت برای مایحتاج اولیه مانند غذا شود، می تواند تأثیر منفی بر کل اقتصاد بگذارد.
تورم میتواند تقریباً در هر محصول یا خدماتی رخ دهد، از جمله هزینههای مبتنی بر نیاز مانند مسکن، غذا، مراقبتهای پزشکی، و خدمات آب و برق و همچنین هزینههای ناخواسته مانند لوازم آرایشی، خودرو، و جواهرات. هنگامی که تورم در سرتاسر اقتصاد رایج می شود، انتظار تورم بیشتر به یک نگرانی اساسی در آگاهی مصرف کنندگان و کسب و کارها تبدیل می شود.
بانک های مرکزی اقتصادهای توسعه یافته، از جمله فدرال رزرو در ایالات متحده، تورم را رصد می کنند. فدرال رزرو تورم حدود ۲ درصد را هدف گذاری کرده است و در صورت افزایش بیش از حد یا خیلی سریع قیمت ها ، سیاست های پولی را برای مبارزه با تورم تنظیم می کند.
تورم می تواند نگران کننده باشد، زیرا باعث می شود پولی که امروز پس انداز شده است، فردا ارزش کمتری داشته باشد. تورم قدرت خرید مصرف کننده را از بین می برد و حتی می تواند توانایی بازنشستگی را مختل کند. به عنوان مثال، اگر یک سرمایهگذار ۵ درصد از سرمایهگذاری در سهام و اوراق قرضه درآمد داشته باشد، اما نرخ تورم آن ۳ درصد باشد، سرمایهگذار تنها ۲ درصد به صورت واقعی درآمد داشته باشد.
به طور خلاصه:
- تورم معیاری برای سنجش میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد است. دلایل تورم
- تورم زمانی رخ می دهد که قیمت ها به دلیل افزایش هزینه های تولید مانند مواد اولیه و دستمزدها افزایش یابد.
- افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات می تواند باعث تورم شود زیرا مصرف کنندگان مایل به پرداخت بیشتر برای محصول هستند.
- برخی از شرکتها اگر بتوانند در نتیجه تقاضای زیاد برای کالاهای خود هزینه بیشتری برای محصولات خود دریافت کنند، پاداش تورم را دریافت میکنند.
دلایل تورم
عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند باعث افزایش قیمت یا تورم در یک اقتصاد شود. به طور معمول، تورم ناشی از افزایش هزینه های تولید یا افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات است.
تورم فشاری هزینه دلایل تورم
تورم ناشی از هزینه زمانی اتفاق می افتد که قیمت ها افزایش می یابد زیرا هزینه های تولید مانند مواد اولیه و دستمزد افزایش می یابد. تقاضا برای کالاها بدون تغییر است در حالی که عرضه کالا به دلیل هزینه های بالاتر تولید کاهش می یابد. در نتیجه، هزینه های اضافی تولید به شکل قیمت های بالاتر برای کالاهای نهایی به مصرف کنندگان منتقل می شود.
یکی از نشانه های تورم احتمالی ناشی از هزینه ها را می توان در افزایش قیمت کالاها مانند نفت و فلزات مشاهده کرد، زیرا آنها ورودی های اصلی تولید هستند. به عنوان مثال، اگر قیمت مس افزایش یابد، شرکت هایی که از مس برای تولید محصولات خود استفاده می کنند ممکن است قیمت کالاهای خود را افزایش دهند. اگر تقاضا برای محصول مستقل از تقاضا برای مس باشد، کسب و کار هزینه های بالاتر مواد اولیه را به مصرف کنندگان منتقل می کند. نتیجه قیمت های بالاتر برای مصرف کنندگان بدون تغییر در تقاضا برای محصولات مصرف شده است.
دستمزدها همچنین بر هزینه تولید تأثیر می گذارد و معمولاً بزرگترین هزینه برای مشاغل است. وقتی اقتصاد خوب عمل می کند و نرخ بیکاری پایین است، کمبود نیروی کار یا کارگر می تواند رخ دهد. شرکت ها نیز به نوبه خود، دستمزدها را افزایش می دهند تا نامزدهای واجد شرایط را جذب کنند، که باعث افزایش هزینه های تولید برای شرکت می شود. اگر شرکت قیمت ها را به دلیل افزایش دستمزد کارکنان افزایش دهد، تورم به اضافه هزینه رخ می دهد.
بلایای طبیعی نیز می تواند قیمت ها را افزایش دهد. به عنوان مثال، اگر طوفان محصولی مانند ذرت را از بین ببرد، قیمت ها می تواند در کل اقتصاد افزایش یابد زیرا ذرت در بسیاری از محصولات استفاده می شود. دلایل تورم
تورم تقاضا – کشش
تورم کشش تقاضا می تواند ناشی از تقاضای قوی مصرف کننده برای یک محصول یا خدمات باشد. وقتی افزایش تقاضا برای کالاهای گسترده ای در یک اقتصاد وجود دارد، قیمت آنها افزایش می یابد. در حالی که این اغلب یک نگرانی برای عدم تعادل کوتاه مدت عرضه و تقاضا نیست، تقاضای پایدار می تواند در اقتصاد بازتاب داشته باشد و هزینه های سایر کالاها را افزایش دهد. نتیجه تورم کشش تقاضا است.
هنگامی که بیکاری کم است و دستمزدها در حال افزایش است، اعتماد مصرف کننده بالا می رود که منجر به هزینه های بیشتر می شود. گسترش اقتصادی تأثیر مستقیمی بر میزان هزینه های مصرف کننده در یک اقتصاد دارد که می تواند منجر به تقاضای بالا برای محصولات و خدمات شود.
با افزایش تقاضا برای یک کالا یا خدمات خاص، عرضه موجود کاهش می یابد. هنگامی که اقلام کمتری در دسترس باشد، مصرفکنندگان مایلند برای به دست آوردن آن کالای بیشتری بپردازند – همانطور که در اصل اقتصادی عرضه و تقاضا ذکر شده است . نتیجه افزایش قیمت ها به دلیل تورم کشش تقاضا است.
شرکت ها نیز در تورم نقش دارند، به خصوص اگر محصولات محبوبی تولید کنند. یک شرکت می تواند قیمت ها را صرفاً به این دلیل افزایش دهد که مصرف کنندگان مایل به پرداخت مبلغ افزایش یافته هستند. شرکتها همچنین زمانی که کالایی برای فروش چیزی است که مصرفکنندگان برای زندگی روزمره به آن نیاز دارند، مانند نفت و گاز، قیمتها را آزادانه افزایش میدهند. با این حال، این تقاضا از سوی مصرف کنندگان است که اهرمی برای افزایش قیمت ها در اختیار شرکت ها قرار می دهد.
تورم داخلی و افزایش دستمزد
تورم داخلی زمانی اتفاق می افتد که افراد زیادی انتظار دارند که تورم در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، مردم ممکن است به افزایش مستمر در آینده با نرخ مشابه باور کنند. به دلیل این انتظارات مشترک، کارگران ممکن است شروع به تقاضای دستمزدهای بالاتر برای پیش بینی افزایش قیمت ها و حفظ استاندارد زندگی خود کنند. افزایش دستمزدها منجر به هزینه های بالاتر برای مشاغل می شود که ممکن است این هزینه ها را به مصرف کنندگان منتقل کند. دستمزدهای بالاتر همچنین درآمد قابل تصرف مصرف کنندگان را افزایش می دهد و تقاضا برای کالاهایی را افزایش می دهد که می تواند قیمت ها را حتی بیشتر کند. سپس میتوان یک مارپیچ دستمزد-قیمت ایجاد کرد که یک عامل به دیگری بازخورد میکند و بالعکس.
بازار مسکن
به عنوان مثال، بازار مسکن طی این سال ها با فراز و نشیب های خود مواجه بوده است. اگر خانه ها تقاضا داشته باشند زیرا اقتصاد در حال توسعه است، قیمت خانه افزایش می یابد. این تقاضا همچنین بر محصولات و خدمات جانبی که از صنعت مسکن حمایت می کنند تأثیر می گذارد. محصولات ساختمانی مانند چوب و فولاد، و همچنین میخها و پرچهای مورد استفاده در خانهها، همگی ممکن است شاهد افزایش تقاضا در نتیجه تقاضای بیشتر برای خانهها باشند.
سیاست مالی و پولی انبساطی دلایل تورم
سیاست مالی انبساطی توسط دولت ها می تواند میزان درآمد اختیاری را هم برای مشاغل و هم برای مصرف کنندگان افزایش دهد. اگر دولت مالیاتها را کاهش دهد، کسبوکارها ممکن است آن را صرف بهبود سرمایه، پاداش کارکنان یا استخدامهای جدید کنند. مصرف کنندگان ممکن است کالاهای بیشتری را نیز خریداری کنند. دولت همچنین می تواند با افزایش هزینه های پروژه های زیربنایی اقتصاد را تحریک کند. نتیجه می تواند افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات باشد که منجر به افزایش قیمت می شود.
همانطور که سیاست مالی انبساطی می تواند تورم را تحریک کند، سیاست پولی سست نیز می تواند . سیاست پولی انبساطی توسط بانک های مرکزی می تواند نرخ بهره را کاهش دهد. بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو میتوانند هزینه وام بانکها را کاهش دهند، که به بانکها اجازه میدهد پول بیشتری به کسبوکارها و مصرفکنندگان قرض دهند. افزایش پول موجود در سرتاسر اقتصاد منجر به هزینه و تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات می شود.
کاهش ارزش پولی دلایل تورم
پولگرایان میدانند که تورم ناشی از دلارهای زیاد است که به دنبال کالاهای بسیار کم هستند. به عبارت دیگر، عرضه پول بیش از حد بزرگ شده است. بر اساس این نظریه، ارزش پول مانند هر کالای دیگری در بازار تابع قانون عرضه و تقاضا است. با افزایش عرضه، ارزش کاهش می یابد. اگر ارزش پول پایین بیاید، قدرت خرید آن کاهش می یابد و چیزها نسبتاً گران می شوند.
این نظریه کمی پول (QTM) را میتوان در معادله مبادله خلاصه کرد، که بیان میکند که عرضه پول، ضرب در نرخی که پول در سال خرج میشود (سرعت پول )، برابر است با مخارج اسمی در اقتصاد: MV = PQ . بنابراین، P (قیمت ها) می تواند با افزایش عرضه پول، و/یا سرعت پول افزایش یابد (با توجه به مقدار ثابتی از کالاها در اقتصاد) درصد نمیرسند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.