بازار انحصار چندجانبه چیست؟ الگوها و انواع انحصار چندجانبه
بازار انحصار چندجانبه Oligopoly
در بازار انحصار چندجانبه، چند تولیدکننده محدود به عرضه محصولات و خدمات خاص میپردازند. این محصولات میتوانند همگن، مانند سیمان و فولاد، یا ناهمگن، مانند پوشاک، تلویزیون، اتومبیل، کامپیوتر و نوشابه باشند. تمایز در این محصولات به دو نوع اصلی تقسیم میشود:
- تمایز عمودی: این نوع تمایز به تفاوت کیفیت بین دو محصول اشاره دارد. به عبارتی، یک محصول ممکن است کیفیت بالاتری نسبت به محصول دیگر داشته باشد که آن را از رقبایش متمایز میکند.
- تمایز افقی: در اینجا به وجود محصولات جانشین برای یک کالا اشاره میشود. یعنی ممکن است چندین محصول وجود داشته باشند که از نظر ویژگیها و مشخصات مشابهاند، اما مشتریان بر اساس سلیقه شخصی و ترجیحات خود یکی را انتخاب میکنند.
بهطور کلی، محصولات همگن محصولاتی هستند که در کیفیت، ویژگیها، روش تولید و دیگر جنبهها تفاوت خاصی ندارند، در حالی که محصولات ناهمگن محصولاتیاند که از نظر کیفیت، برند، طراحی و سایر ویژگیها با یکدیگر متمایز هستند. این تمایزات میتواند تأثیر زیادی بر رفتار بازار و تصمیمات مصرفکنندگان داشته باشد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
مفهوم تعادل در بازار انحصار چندجانبه
در بازار انحصار چندجانبه، بازارها به گونهای عمل میکنند که به صورت نیمهانحصاری در فعالیتهای اقتصادی خود مشارکت دارند. در کوتاهمدت، ممکن است این بنگاهها سود کسب کنند، به نقطه سربهسر برسند یا حتی با ضرر مواجه شوند. اما در بلندمدت، این بنگاهها به سمت انتخاب مقیاسی حرکت میکنند که آنها را در سود یا حداقل در وضعیت سربهسر نگه دارد.
در این نوع بازار، احتمال ضرر برای بنگاهها وجود ندارد؛ زیرا اگر یک بنگاه با ضرر مواجه شود، مجبور به خروج از صنعت خواهد بود. ورود و خروج بنگاهها به این بازار محدود است و آنها نمیتوانند به راحتی وارد یا از آن خارج شوند. به همین دلیل، بنگاهها تلاش میکنند تا حداقل در وضعیت سربهسر قرار بگیرند و از ضرر جلوگیری کنند.
ویژگیهای بازار انحصار چند جانبه
تعداد کم بازارها
در بازار انحصار چندجانبه، تعداد تولیدکنندگان فعال بهطور قابل توجهی محدود است. این وضعیت به این معناست که هر شرکت در بازار نقش مهمی در تعیین قیمت و عرضه محصولات دارد. به عبارت دیگر، هیچ یک از بازارها نمیتوانند بدون توجه به رفتار سایرین، بهتنهایی تصمیم بگیرند.
وابستگی متقابل
شرکتها در این نوع بازار به شدت به یکدیگر وابستهاند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت تصمیم به کاهش قیمتهای خود بگیرد، دیگر شرکتها نیز ممکن است مجبور به واکنش شوند تا سهم بازار خود را حفظ کنند. این وابستگی متقابل باعث میشود که تغییرات در قیمت، استراتژیهای تبلیغاتی یا سایر اقدامات یک شرکت میتواند به سرعت بر رفتار و تصمیمات رقبای خود تأثیر بگذارد.
موانع ورود و خروج
ورود شرکتهای جدید به بازار انحصار چندجانبه با چالشهای بزرگی روبرو است. این چالشها شامل صرفهجویی به مقیاس، که به شرکتهای بزرگتر اجازه میدهد هزینههای تولید را کاهش دهند، و همچنین دسترسی به فناوریهای پیشرفته و گرانقیمت است.
علاوه بر این، حق اختراع و اقدامات ضد رقابتی شرکتهای بزرگ میتواند مانع از ورود بنگاههای جدید شود و رقابت را در بازار محدود کند. این موانع میتوانند به ادامه انحصار و کاهش رقابت منجر شوند.
تنوع محصولات
در بازار انحصار چندجانبه، محصولات عرضهشده توسط بنگاهها میتوانند به دو دسته کلی تقسیم شوند: محصولات همگن و ناهمگن. محصولات همگن، مانند سیمان و فولاد، معمولاً هیچ تفاوت معناداری در کیفیت یا ویژگیها بین تولیدکنندگان ندارند و مشتریان به راحتی میتوانند بین آنها جابجا شوند.
در مقابل، محصولات ناهمگن، مانند پوشاک، تلویزیون، و خودرو، دارای تفاوتهای قابل توجهی در کیفیت، طراحی، برند و ویژگیهای دیگر هستند. این تمایز در محصولات ناهمگن میتواند به مشتریان اجازه دهد تا بر اساس سلیقه و نیازهای خاص خود، انتخابهای متنوعتری داشته باشند.
احتمال تشکیل کارتلها
یکی دیگر از ویژگیهای بازار انحصار چندجانبه، احتمال تشکیل کارتلهاست. در این نوع بازار، بنگاهها ممکن است به صورت غیررسمی یا رسمی به توافقاتی دست یابند که به موجب آن، قیمتها را در سطح معینی نگه دارند و از رقابت شدید قیمتی جلوگیری کنند.
این توافقات که بهعنوان کارتل شناخته میشوند، میتوانند به تثبیت قیمتها و کنترل تولید منجر شوند و به نوعی رقابت را در بازار کاهش دهند. با این حال، کارتلها معمولاً در بسیاری از کشورها غیرقانونی هستند و تحت نظارتهای سختگیرانه قرار دارند، زیرا میتوانند به سوءاستفاده از قدرت بازار و افزایش قیمتها منجر شوند. این قوانین و مقررات تلاش میکنند تا رقابت سالم و عادلانهای در بازار ایجاد کنند و به منافع مصرفکنندگان احترام بگذارند.
اطلاعات کامل در بازارهای انحصاری
در بازارهای انحصاری، شرکتهای بزرگ معمولاً اطلاعات جامع و دقیقی درباره هزینهها و تقاضای بازار خود دارند. این اطلاعات به آنها کمک میکند تا تصمیمات بهتری در زمینه تولید و قیمتگذاری بگیرند. با این حال، آنها ممکن است از جزئیات شرکتهای رقیب آگاهی کافی نداشته باشند.
از سوی دیگر، مصرفکنندگان به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات کامل درباره قیمتها و کیفیت محصولات، در تصمیمگیریهای خرید با محدودیتهایی مواجه هستند. این نابرابری اطلاعاتی، به شرکتهای انحصارگر اجازه میدهد که قیمتهای بالاتری را به مصرفکنندگان تحمیل کنند.
در نتیجه، اطلاعات ناقص و نامتقارن در بازارهای انحصاری میتواند به تقویت قدرت بازار انحصارگران منجر شود و بر رفاه مصرفکنندگان تأثیر منفی بگذارد، زیرا شرکتها با استفاده از اطلاعات کامل خود، توانایی بیشتری در تعیین قیمت و کنترل بازار خواهند داشت.
عوامل شکلگیری بازار انحصار چندجانبه
- اقتصاد مقیاس: زمانی که افزایش حجم تولید باعث کاهش هزینههای متوسط شود، شرکتهای بزرگ قادرند محصولات خود را با قیمتهای پایینتری به بازار عرضه کنند. این مزیت هزینهای، به شرکتها امکان میدهد رقبا را از میدان خارج کرده و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند.
- موانع ورود: نیاز به سرمایهگذاری اولیه سنگین، دسترسی به فناوریهای پیچیده و مقررات دولتی سختگیرانه، مانع ورود شرکتهای جدید به بازار میشود. این موانع ورود باعث میشوند تنها تعداد محدودی از شرکتها بتوانند در بازار باقی بمانند و قدرت بازار را در دست بگیرند.
- ادغام و تملک: ادغام شرکتها یا خرید شرکتهای کوچکتر توسط شرکتهای بزرگتر، یکی از راههای سریع و مؤثر برای کاهش تعداد رقبا و ایجاد الیگوپولی است. این راهبرد باعث تمرکز بیشتر بازار در دست چند بازیگر اصلی میشود.
- حقوق مالکیت معنوی: حقوقی نظیر حق اختراع، علامت تجاری و حق کپیرایت میتوانند به شرکتهای موجود مزیت رقابتی پایداری ببخشند. این انحصارات قانونی، شرکتها را از رقابت آزادانه محافظت کرده و مانع ورود رقبای جدید به بازار میشوند.
انواع بازار انحصار چندجانبه
انواع بازار انحصار چندجانبه بر اساس شیوه تعامل شرکت ها:
بازار انحصار چندجانبه تبانی
در این نوع بازار، چند شرکت بزرگ به جای رقابت با یکدیگر، با همکاری و هماهنگی رفتار میکنند. آنها ممکن است تصمیم بگیرند تولید را کاهش دهند، قیمتها را افزایش دهند یا بازار را میان خود تقسیم کنند.
این همکاری که معمولاً با نام “کارتل” شناخته میشود، اغلب غیرقانونی است و هدف آن افزایش سود شرکتها به قیمت آسیب به رفاه مصرفکنندگان است. با کنترل عرضه و قیمت، این شرکتها میتوانند قیمتها را بالا نگه دارند و از سودهای انحصاری بهرهمند شوند.
بازار انحصار چندجانبه رقابتی
در این نوع، شرکتهای کمی حضور دارند، اما رقابت واقعی میان آنها برقرار است. هر شرکت تلاش میکند با بهبود محصولات، تغییر قیمتها یا افزایش تبلیغات، سهم بیشتری از بازار را به دست آورد.
در این بازار، قیمتها به دلیل رقابت نسبی پایینتر از بازار تبانی هستند، اما همچنان بیشتر از بازار رقابت کامل خواهند بود. این نوع رقابت، شرکتها را به ارائه خدمات و محصولات بهتر ترغیب میکند و میتواند تا حدی به نفع مصرفکنندگان باشد.
انواع بازار انحصار چندجانبه بر اساس میزان تمایز و تفاوت محصولات:
انحصار چندجانبه خالص
در این نوع بازار، محصولات ارائهشده توسط شرکتها کاملاً مشابه و یکسان هستند. به عبارت دیگر، هیچ تفاوت یا تمایزی بین این محصولات وجود ندارد و مصرفکنندگان به همه آنها به یک چشم نگاه میکنند. برای مثال، بازار کالاهای پایه مانند فولاد یا سیمان را در نظر بگیرید؛ در اینجا ویژگیهای فیزیکی محصولات تقریباً یکسان است و شرکتها نمیتوانند تفاوتی از نظر کیفیت یا خدمات ارائه دهند.
در چنین شرایطی، رقابت به شدت بر محور قیمت متمرکز میشود و شرکتها معمولاً قیمتهای مشابهی را برای جذب مشتریان و حفظ سهم خود از بازار پیشنهاد میدهند. این نوع بازار نه تنها به شرکتها فشار میآورد که قیمتهای خود را پایین نگه دارند، بلکه مصرفکنندگان نیز این امکان را دارند که به راحتی از یک برند به برند دیگر منتقل شوند، زیرا انتخابهایشان به طور عمده تحت تأثیر قیمت قرار میگیرد.
انحصار چندجانبه تفکیکی
در این نوع بازار، محصولات ارائهشده توسط شرکتهای مختلف به وضوح با هم متفاوت هستند. این تمایز به مصرفکنندگان این امکان را میدهد که با توجه به نیازها و سلیقههای شخصی خود، یکی از برندها را انتخاب کنند. هر شرکت در این بازار سهم خاصی از بازار را به خود اختصاص میدهد و تفاوتهای موجود در محصولات به تعیین سهم بازار هر شرکت کمک میکند.
به عنوان نمونه، بازار خودرو را در نظر بگیرید؛ این بازار نمونهای بارز از انحصار چندجانبه تفکیکی است، زیرا هر خودروساز مدلهای متفاوت و منحصر به فردی را با ویژگیهای خاص و فناوریهای نوآورانه ارائه میدهد.
این تفاوتها نه تنها به شرکتها اجازه میدهد تا به شکلی رقابتی با یکدیگر تعامل کنند، بلکه رقابت را به سطحی میبرد که بر اساس کیفیت، ویژگیهای خاص و اعتبار برند انجام میشود. در نتیجه، مصرفکنندگان به راحتی میتوانند بر اساس اولویتهای خود تصمیمگیری کنند و بازار به دایرهای از انتخابهای متنوع تبدیل میشود.
انحصار چندجانبه با محصولات متمایز
در این نوع، شرکتها محصولاتی ارائه میدهند که تا حدی با هم تفاوت دارند، اما هنوز ویژگیهای مشترکی نیز بین آنها وجود دارد. هر شرکت به طور خاص بر بخشی از بازار تمرکز کرده و محصولاتی را ارائه میدهد که با نیازهای آن بخش همخوانی دارند.
این تمایز نسبی باعث میشود که شرکتها بتوانند بر مبنای کیفیت، خدمات پس از فروش، طراحی و نوآوری با یکدیگر رقابت کنند، بدون اینکه کاملاً در بازار یکدیگر وارد شوند. برای مثال، در بازار گوشیهای هوشمند، برندهای مختلف ویژگیها و مشخصات متفاوتی را ارائه میکنند و هر یک از آنها بر بخشی خاص از مصرفکنندگان تمرکز دارد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
رفتار بازارها در ساختار انحصار چندجانبه
هماهنگی بازارها و تولید کالاهای همگن
زمانی که بازارها به طور هماهنگ عمل کرده و کالاهای همگن تولید میکنند، ساختار بازار به شکل انحصار کامل نزدیک میشود. در چنین شرایطی، بنگاهها ممکن است تصمیم بگیرند که برای تغییر قیمتها با یکدیگر همکاری کنند و کارتل تشکیل دهند.
به عبارت دیگر، این شرکتها به توافق میرسند تا قیمتها را در یک سطح مشخص حفظ کرده و از رقابت قیمتی جلوگیری کنند. این نوع هماهنگی باعث میشود که بازار از انعطاف لازم برای تنظیم قیمتها و ارائه خدمات بهتر به مصرفکنندگان محروم بماند و انحصارگران بتوانند بر بازار تسلط بیشتری پیدا کنند. در نهایت، این وضعیت میتواند منجر به کاهش رفاه مصرفکنندگان و افزایش قدرت بازار انحصارگران شود.
ناهماهنگی بازارها و تولید کالاهای همگن
زمانی که بازارها به طور ناهماهنگ عمل کنند و کالاهای همگن تولید نمایند، یک ساختار شبه رقابتی شکل میگیرد. در این حالت، رقابت بین بنگاهها به شدت افزایش مییابد و فشار رقابتی موجب کاهش قیمتها تا حد هزینه متوسط میشود.
این وضعیت به گونهای پیش میرود که در نهایت، سود اقتصادی ویژهای برای بنگاهها باقی نمیماند؛ زیرا سود اقتصادی به تفاوت میان درآمد حاصل از فروش کالا یا خدمات و هزینههای تولید آنها اشاره دارد.
بهعبارت دیگر، در این نوع بازار، با افزایش رقابت و کاهش قیمتها، بنگاهها نمیتوانند به طور مؤثر از مزایای رقابتی بهرهبرداری کنند و این موضوع به معنای کاهش انگیزهها برای نوآوری و بهبود کیفیت محصولات خواهد بود.
- نکته: هزینه متوسط به نسبت هزینه کل تولید کالا یا خدمات به تعداد واحدهای تولید شده اشاره دارد و نشاندهنده کارایی تولید در بازار است.
هماهنگی بازارها و تنوع کالاها
زمانی که رفتار اقتصادی بازارها هماهنگ باشد و کالاهای تولیدی آنها ناهمگن باشند، شرکتها به طور ضمنی به توافقاتی دست مییابند. در این شرایط، به دلیل تمایز میان کالاها، همکاری بین بنگاهها پیچیدهتر میشود.
این نوع بازار به ویژه قابلیت رقابت غیرقیمتی را افزایش میدهد. بازارها به دنبال جلوگیری از جنگ قیمتها و تثبیت موقعیت خود هستند و ممکن است یکی از آنها به عنوان الگوی رهبری قیمت عمل کند. در نتیجه، تقسیم بازار بین شرکتهای غالب، از ویژگیهای بارز این ساختار به شمار میآید. این وضعیت میتواند به بهبود کیفیت و نوآوری در محصولات منجر شود، اما در عین حال، خطر انحصار و کاهش رقابت سالم را نیز به همراه دارد.
رقابت در بازار انحصار چندجانبه
در بازار انحصار چندجانبه، بنگاهها به شدت از شروع یک جنگ قیمتی میترسند. چرا که این اقدام میتواند به کاهش قیمتها و به تبع آن، کاهش سود برای تمامی شرکتها منجر شود. به همین دلیل، به جای کاهش قیمت، بنگاهها به روشهای دیگر برای جذب مشتری و افزایش سهم بازار روی میآورند.
این روشها شامل بهبود کیفیت محصولات، ارائه خدمات بهتر، تبلیغات مؤثر، نوآوری در محصولات و سایر استراتژیهای بازاریابی است. به این نوع رقابت، “رقابت غیرقیمتی” گفته میشود که در آن، بنگاهها تلاش میکنند تا با ارائه ارزش افزوده، مشتریان را به سمت خود جلب کنند بدون آنکه به کاهش قیمتها متوسل شوند.
تقسیم بازار در انحصار چندجانبه
در بازار انحصار چندجانبه، بنگاهها ممکن است به طور غیررسمی یا رسمی به توافق برسند تا بازار را بین خود تقسیم کنند. این تقسیمبندی میتواند بر اساس مناطق جغرافیایی، نوع مشتریان یا معیارهای دیگر باشد. چنین توافقاتی به بنگاهها کمک میکند تا قیمتها را حفظ کرده و از رقابت شدید با یکدیگر جلوگیری کنند.
بازارها ناهماهنگ و کالاها ناهمگن
در شرایطی که بازارها رفتار اقتصادی هماهنگ ندارند و محصولات آنها ناهمگن هستند، بازار به سمت ساختار رقابت انحصاری متمایل میشود. در این وضعیت، رقابت قیمتی به وضوح دیده میشود، به طوری که شرکتها برای جلب مشتریان بیشتر، قیمتهای خود را کاهش میدهند.
اما در عین حال، رقابت غیر قیمتی به صورت غیرمستقیم و پنهان صورت میگیرد. این نوع رقابت شامل تلاش بازارها برای بهبود کیفیت محصولات، ارائه خدمات بهتر و استفاده از استراتژیهای بازاریابی خلاقانه به منظور جذب مشتریان بیشتر است.
الگوهای مختلف در بازار انحصار چندجانبه
در بازار انحصار چندجانبه، مفهوم رقابت به شکلی متفاوت از رقابت کامل وجود دارد. در این نوع بازار، سود هر بنگاه به عملکرد و تولید سایر بنگاهها بستگی دارد. به دلیل این وابستگی متقابل، نمیتوان یک قاعده مشخص برای حداکثر کردن سود بنگاهها تعیین کرد. با توجه به روابط بین بنگاهها، الگوها و حالتهای مختلفی میتوان در نظر گرفت. در ادامه به بررسی برخی از این الگوها خواهیم پرداخت.
الگوی تبانی (تشکیل کارتل)
در یک بازار انحصار چندجانبه، بازارها ممکن است بهمنظور افزایش سود خود با یکدیگر توافق کنند و به نوعی سازش و تبانی کنند. در این حالت، اعضای کارتل تصمیم میگیرند تا با ترکیب توابع هزینه خود و با در نظر گرفتن تابع تقاضای بازار، سود خود را به حداکثر برسانند. این توافق به گونهای عمل میکند که مصرفکنندگان در واقع با یک بنگاه انحصاری مواجه میشوند.
در این شرایط، بازارهای تبانیکننده میتوانند قیمتها را در سطح بالاتری حفظ کرده و در نتیجه سود خود را افزایش دهند. همکاری و هماهنگی در میان تمام اعضای کارتل اهمیت زیادی دارد، زیرا اگر یکی از اعضا بیش از مقدار توافقشده تولید کند و محصولاتش را به فروش برساند، میتواند به سود سایر بنگاهها آسیب بزند و موجب فروپاشی کارتل شود.
یکی از نمونههای موفق و معروف کارتلها، کارتل اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) است که توانسته است بر بازار نفت تأثیرگذار باشد.
الگوی شبهرقابتی
در یک بازار شبهرقابتی، تعدادی فروشنده به عرضه محصولاتی همگن مشغول هستند. در این الگو، بنگاهها بر این باورند که قیمت محصولاتشان توسط نیروهای بازار، مانند عرضه و تقاضا، تعیین میشود و تحت تأثیر مستقیم تصمیمات فردی آنها نیست. به همین دلیل، برای حداکثر کردن سود، بنگاهها قیمت خود را برابر با هزینه نهایی تعیین میکنند. در این حالت، هیچ یک از بنگاهها نمیتوانند با تغییر سطح تولید خود بر قیمت بازار تأثیر بگذارند.
نکته: هزینه نهایی به افزایش هزینه تولید یک واحد اضافی از کالا یا خدمت اشاره دارد.
الگوی کورنو
در الگوی کورنو، بنگاهها به این واقعیت آگاهند که قیمت بازار به میزان تولید یا عرضه آنها بستگی دارد. به همین دلیل، هر بنگاه برای حداکثر کردن سود خود، تولید سایر بنگاهها را ثابت در نظر میگیرد.
در این شرایط، هر بنگاه به دنبال این است که در نقطهای مشابه بازار انحصار کامل تولید کند که در آن درآمد نهایی برابر با هزینه نهایی باشد. به این ترتیب، هر بنگاه در حالت بهینه تولید قرار دارد، به طوری که تولید هر واحد اضافی نه تنها سود بیشتری به همراه ندارد، بلکه هزینه اضافی نیز ایجاد نمیکند.
الگوی رهبری قیمت
یکی از ویژگیهای برجسته بازار انحصار چندجانبه، وجود یک بنگاه بزرگ و مسلط است که به عنوان رهبر قیمت عمل میکند. در این الگو، سایر بنگاهها قیمتهای خود را بر اساس قیمت تعیینشده توسط این بنگاه رهبری تنظیم میکنند.
به عبارت دیگر، این بنگاه به عنوان یک راهنما در تعیین قیمتها عمل کرده و سایر بنگاهها از آن تبعیت میکنند. این رویکرد به بنگاهها کمک میکند تا از ورود به جنگ قیمتی خودداری کنند و به این ترتیب، تعادل نسبی در بازار برقرار میشود.
الگوی تقاضای شکسته (پل سوئیزی)
پل سوئیزی، اقتصاددان آمریکایی، به بررسی رفتار بنگاهها در بازارهای انحصار چندجانبه پرداخته و نظریه مهمی را در خصوص چسبندگی قیمتها مطرح کرده است. او معتقد است که در این نوع بازار، بنگاهها به افزایش قیمتهای رقبا واکنشی نشان نمیدهند و قیمتهای خود را تغییر نمیدهند، اما در مقابل، اگر یکی از رقبا قیمت خود را کاهش دهد، به سرعت به کاهش قیمت پاسخ میدهند و وارد جنگ قیمتی میشوند.
به همین دلیل، در این الگو با منحنی تقاضای شکسته مواجه هستیم که نشاندهندهی این رفتار غیرمعمول بنگاهها در پاسخ به تغییرات قیمتی است.
الگوی برتراند
تمامی الگوهایی که تا به حال به عنوان راهحلهایی برای بازار انحصار چندجانبه بررسی شدهاند، بر روی تعیین میزان تولید بهینه برای دستیابی به تعادل تمرکز کردهاند. اما جوزف برتراند، اقتصاددان فرانسوی، رویکرد متفاوتی برای رسیدن به تعادل ارائه داد.
طبق نظریه او، در یک ساختار انحصار چندجانبه، بنگاهها ابتدا قیمت محصول را تعیین میکنند و سپس مصرفکنندگان بر اساس این قیمت تصمیم میگیرند که چه مقدار از کالا را خریداری کنند. اگر کالاها همگن باشند، تعادل بازار مشابه تعادل در شرایط رقابت کامل خواهد بود. در حالی که اگر کالاها ناهمگن باشند، هر بنگاه تابع تقاضای خاص خود را خواهد داشت و بر اساس آن و قیمتهای رقبای خود، تلاش میکند تا سودش را به حداکثر برساند.
الگوی اجورث
فرانسیس اجورث، اقتصاددان ایرلندی، به بحثهای جوزف برتراند پرداخته و نوع خاصی از ساختار بازار انحصار چندجانبه را بررسی میکند. در این مدل، فرض بر این است که اگر دو بنگاه در بازار وجود داشته باشند، ابتدا بنگاه اول قیمت خود را بر اساس شرط تعادل—که از برابری هزینه نهایی و درآمد نهایی حاصل میشود—تعیین کرده و سعی در حداکثر کردن سود خود دارد.
سپس بنگاه دوم قیمتی پایینتر از بنگاه اول انتخاب میکند تا سهم بیشتری از بازار را به دست آورد. این اقدام بنگاه دوم منجر به ایجاد جنگ قیمتی میشود و قیمتها تا زمانی که به نقطه تلاقی منحنیهای هزینه نهایی و تقاضای هر دو بنگاه برسند، کاهش مییابد.
پس از این مرحله، یکی از بنگاهها قیمت خود را افزایش میدهد و بنگاه دیگر نیز به این افزایش قیمت واکنش نشان میدهد. این چرخه افزایش و کاهش قیمتها در یک بازه مشخص ادامه پیدا میکند.
صنایع مستعد انحصارهای چندجانبه
در طول تاریخ، بازار انحصار چندجانبه در بسیاری از صنایع پدیدار شده است، از جمله:
- تولید فولاد
- صنعت نفت
- راهآهن
- تولید لاستیک
- زنجیرههای فروشگاه مواد غذایی
- شرکتهای مخابرات بیسیم
- خطوط هوایی
- صنعت داروسازی
در ایالات متحده، برخی از چشمگیرترین انحصارهای چندجانبه در زمینه تولید فیلم و تلویزیون، موسیقی، مخابرات بیسیم و خطوط هوایی شکل گرفتهاند. از دهه 1980 به این سو، تسلط دو یا سه شرکت بزرگ بر بسیاری از صنایع افزایش یافته است. این روند، نتیجه ادغام و توافقات میان شرکتهای بزرگ بوده که باعث تمرکز قدرت در بازار شده است.
نکته مشترک در این صنایع، وجود موانع بزرگ ورود برای رقباست. بیشتر آنها نیاز به سرمایهگذاریهای اولیه سنگین دارند؛ به عنوان مثال، خرید هواپیما یا فرآیند توسعه و بازاریابی دارو بسیار پرهزینه است، که ورود شرکتهای تازهوارد را دشوار میکند. همچنین، بسیاری از این صنایع از مالکیت معنوی و حقوق ثبت اختراع برخوردارند، که رقابت را محدود کرده و به شرکتهای موجود حمایت بیشتری میدهد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
مزایای بازار انحصار چندجانبه
در یک بازار انحصار چندجانبه، چون تعداد کمی از شرکتها کنترل بخش عمدهای از بازار را در دست دارند، رقابت شدید رایجی که در بازارهای رقابتی دیده میشود، کاهش مییابد. این محدودیت در تعداد شرکتها به آنها اجازه میدهد تا با هماهنگی غیررسمی یا حتی بدون نیاز به رقابت مستقیم، قیمتها را کنترل کرده و سودآوری بیشتری داشته باشند.
به عبارتی، شرکتها در بازار انحصار چندجانبه نیازی ندارند که برای کسب سهم بازار به کاهش قیمتها یا افزایش هزینههای بازاریابی بپردازند، چون مشتریان چند انتخاب محدود دارند و مجبور به خرید از همین شرکتها هستند.
از سوی دیگر، در این ساختار، شرکتها به دلیل محدودیتهای رقابتی میتوانند بیشتر بر کیفیت و نوآوری تمرکز کنند، بدون اینکه نگران از دست دادن سهم بازار باشند. این تمرکز بر نوآوری میتواند منجر به ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر شود، که در نهایت به نفع مصرفکنندگان نیز خواهد بود.
به طور خلاصه، بازار انحصار چندجانبه به شرکتها این امکان را میدهد که از یک رقابت کنترلشده بهرهمند شوند، قیمتگذاری پایدار داشته باشند، سودآوری بیشتری را تجربه کنند و در عین حال، توانایی سرمایهگذاری در زمینههای نوآورانه را برای ارتقاء محصولات و خدمات خود داشته باشند.
معایب بازار انحصار چندجانبه
بازار انحصار چندجانبه اغلب موانع ورودی بالایی دارند که ورود شرکتهای جدید به بازار را بسیار دشوار میسازد. این موانع میتوانند شامل هزینههای اولیه بالا برای راهاندازی و حفظ کسبوکار، نیاز به دسترسی به شبکههای تأمین و توزیع، و همچنین محدودیتهای مقرراتی و مجوزهای پیچیدهای باشند که شرکتها باید از آنها عبور کنند.
در نتیجه، شرکتهای جدید معمولاً با چالشهای مالی و قانونی قابلتوجهی مواجه میشوند که ورودشان را به بازار محدود میکند.
علاوه بر این، شرکتهای قدیمیتر حاضر در بازار انحصار چندجانبه نیز با استفاده از قدرت و منابع خود، بازار را به گونهای مدیریت میکنند که به رقبای جدید اجازه رشد و توسعه نمیدهد. آنها ممکن است قیمتها را در سطحی تعیین کنند که برای شرکتهای نوپا بهصرفه نباشد یا با ایجاد قراردادهای بلندمدت با تأمینکنندگان اصلی، دسترسی دیگران به منابع اصلی را محدود کنند.
به دلیل همین نبود رقابت جدی، شرکتهای بازار انحصار چندجانبه تمایل کمتری به نوآوری دارند. وقتی تنها چند شرکت بازار را در دست دارند و با تهدید رقابتی جدی روبهرو نیستند، انگیزهای برای بهبود مستمر یا ارائه محصولات و خدمات جدید وجود ندارد. نتیجه این وضعیت برای مصرفکنندگان، محدودیت در گزینههای موجود است و معمولاً به دلیل نبود تنوع، به محصولات و برندهای موجود و آشنای خود وفادار میمانند.
به طور خلاصه، بازار انحصار چندجانبه با کنترل محدود ورود شرکتهای جدید، بازار را به شکلی انحصاری نگه میدارند و به دلیل کمبود فشار رقابتی، انگیزهای برای پیشرفت و نوآوری ندارند. این ساختار، انتخابهای محدود و نبود تنوع را برای مصرفکنندگان به همراه دارد و در بلندمدت میتواند منجر به کاهش کیفیت و نوآوری در محصولات و خدمات شود.
نمونه ای از بازار انحصار چندجانبه
یک نمونه برجسته از بازار انحصار چندجانبه در بازار جهانی، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) است. این سازمان که در سال 1960 توسط پنج کشور در بغداد تأسیس شد، اکنون به 13 کشور تولیدکننده نفت گسترش یافته است.
اوپک به عنوان یک بازار انحصار چندجانبه شناخته میشود، زیرا هیچ نهاد مستقلی بر این سازمان نظارت نمیکند و هر عضو سهم قابلتوجهی از تولید نفت جهانی را در اختیار دارد. کشورهای عضو با همکاری یکدیگر در تصمیمگیریهای عرضه و تقاضا نقش اساسی دارند و میتوانند بازار را تحت تأثیر قرار دهند.
برای مثال، هنگامی که اوپک عرضه نفت را کاهش میدهد، به دلیل کاهش در دسترس بودن نفت در بازار، قیمتها افزایش مییابد. برعکس، با افزایش عرضه برای پاسخگویی به تقاضای بیشتر، قیمتها کاهش پیدا میکنند.
این توانایی در کنترل و تأثیرگذاری بر بازار نفت باعث شده که اوپک نقشی قدرتمند در قیمتگذاری جهانی ایفا کند و بازار نفت را به عنوان یک بازار انحصار چندجانبه مهم به خود اختصاص دهد.
نظریه بازیها و همکاری اقتصادی
در بازارهای انحصاری چندجانبه، بنگاهها سعی میکنند به وضعیتی نزدیک شوند که شبیه به انحصار باشد. برای دستیابی به این هدف، نیاز به همکاری و هماهنگی بین رقبا دارند.
برای درک بهتر این همکاری اقتصادی، بررسی نظریه بازیها اهمیت دارد. نظریه بازیها به مطالعه رفتار افراد در شرایط رقابتی و تصمیمگیری میپردازد. این نظریه تأکید میکند که هنگام تصمیمگیری، علاوه بر در نظر گرفتن شرایط موجود، باید به واکنشهای سایر بنگاهها نیز توجه کرد.
به دلیل محدودیت تعداد بنگاهها در بازار انحصاری چندجانبه، هر بنگاه باید تصمیمات خود را با توجه به عملکرد رقبای خود بگیرد. به عبارت دیگر، سود یک بنگاه فقط به تولید خود بستگی ندارد، بلکه به میزان تولید سایر بنگاهها نیز وابسته است.
در بازارهای رقابتی و انحصاری کامل، نیازی به نظریه بازیها وجود ندارد. در بازار رقابت کامل، هر بنگاه آنقدر کوچک است که تصمیماتش تأثیری بر بازار نمیگذارد. همچنین، در بازار انحصاری کامل فقط یک بنگاه وجود دارد و تعاملات بین بنگاهها معنا ندارد. اما در بازارهای انحصاری چندگانه، نظریه بازیها اهمیت زیادی پیدا میکند.
مثالهای نظریه بازیها
بازیهای تسلیحاتی
یکی از نمونههای مشابه با انحصار چندجانبه، مسابقه تسلیحاتی بین قدرتهای بزرگ است. در این وضعیت، هر کشور سعی دارد تسلیحات بیشتری نسبت به رقبای خود داشته باشد تا بتواند قدرت جهانی خود را افزایش دهد. این رقابت میتواند خطر وقوع جنگهای بزرگ و ویرانکنندهای را به همراه داشته باشد.
در دوران جنگ سرد، کشورها تلاش کردند با برگزاری مذاکرات مختلف، به توافقهایی درباره کنترل تسلیحات و خلع سلاح برسند. اما در عمل، هر یک از آنها برای افزایش توان نظامی خود، به این توافقات پایبند نمانده و به تولید تسلیحات ادامه دادند.
بازیهای تبلیغاتی
تبلیغات نقش مهمی در جذب مشتری دارد، به همین دلیل شرکتها و بنگاهها در بازار انحصار چندجانبه برای افزایش سود خود، به هزینههای زیادی برای تبلیغات روی میآورند. آنها با راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی سعی میکنند کنترل بازار را به دست بگیرند. این وضعیت ناشی از عدم هماهنگی میان بنگاههاست و میتواند هزینههای زیادی را بر آنها تحمیل کند.
معمای زندانی و بازارهای انحصار چندجانبه
دو مظنون به جرم مشترک توسط پلیس دستگیر میشوند و هرکدام به طور جداگانه بازجویی میشوند. پلیس به آنها پیشنهاد میکند که یا علیه یکدیگر شهادت دهند یا سکوت کنند. اگر هر دو سکوت کنند، هرکدام به 1 سال زندان محکوم میشود. اگر یکی علیه دیگری شهادت دهد و دیگری سکوت کند، شخصی که شهادت داده آزاد میشود و دیگری به 3 سال زندان میرود.
اگر هر دو علیه هم شهادت دهند، هرکدام به 2 سال زندان محکوم خواهند شد. این موقعیت به بازیکنان فشار میآورد که بین منافع شخصی و منافع گروهی یکی را انتخاب کنند.
معمای زندانی نشان میدهد که در موقعیتهای رقابتی، اگر طرفین به فکر منافع مشترک خود باشند و با هم همکاری کنند، میتوانند به نتایج بهتری دست یابند. اما اگر هر کدام تنها به منافع خود فکر کنند و از طرف مقابل سوء استفاده کنند، نتیجه نهایی برای هر دو طرف منفی خواهد بود.
رفتار بنگاههای موجود در بازار انحصار چندجانبه نیز مشابه همین معما است. در این بازار، شرکتهای بزرگ میتوانند در عین رقابت به منافع مشترک برسند. اما اگر به جای همکاری، تنها به فکر سود خود باشند و از یکدیگر سوء استفاده کنند، همه شرکتها ممکن است ضرر کنند. این وضعیت شباهت زیادی به معمای زندانی دارد.
یک مثال دیگر در این زمینه، صنعت نرمافزار است. در این صنعت، شرکتهای بزرگ با یکدیگر رقابت میکنند، اما در برخی زمینهها مثل استانداردها و پروتکلهای ارتباطی با هم همکاری میکنند. این همکاری باعث میشود محصولات و خدمات شرکتها با یکدیگر سازگار شوند و کاربران بتوانند به راحتی از محصولات مختلف استفاده کنند.
در نهایت، مانند معمای زندانی، بازارهای انحصار چندجانبه هم به تعادل بین همکاری و رقابت نیاز دارند تا همه شرکتها به بهترین نتایج دست یابند.
سیاستهای عمومی در برابر انحصار چندجانبه
سیاستگذاران و برنامهریزان اقتصادی باید تلاش کنند تا بازار انحصار چندجانبه را به سمت رقابت هدایت کنند و از تبانی میان بنگاهها جلوگیری نمایند. در این راستا، قوانین ضدتراست میتوانند نقش کلیدی ایفا کنند.
قوانین ضدتراست در کشورهای مختلف
بسیاری از کشورها برای مقابله با تشکیل کارتلها و جلوگیری از انحصار در بازارها، قوانین ضدتراست را به تصویب رساندهاند.
- در ایالات متحده، قوانین ضدتراست مانند قانون «شرمن» و قانون «کلایتون» برای جلوگیری از تبانی و رفتارهای انحصارگرایانه به کار گرفته شده است.
- در ژاپن، قوانین ضدتراست در سال 1947 تصویب و به طور مرتب اصلاح و بهروز شدهاند.
- اتحادیه اروپا نیز در سال 1975 در برخی مواد عهدنامه رم، قوانین ضدتراست را گنجانده است.
در ادامه به توضیح قوانین ضدتراست شرمن و کلایتون خواهیم پرداخت:
قانون ضدتراست شرمن
قانون ضدتراست شرمن که در سال 1890 توسط سناتور جان شرمن تصویب شد، به این موضوع میپردازد که هر فردی که بخواهد انحصار ایجاد کند یا بهطور فریبکارانه با دیگران همکاری کند تا انحصاری در تجارت یا بین ایالات مختلف و کشورها به وجود آورد، مجرم شناخته میشود. مجازات این عمل شامل جریمه 50 هزار دلار یا حداقل یک سال حبس است. علاوه بر این، ممکن است فرد محکوم شده مجبور به تحمل هر دو مجازات نیز شود.
قانون ضدتراست کلایتون
در سال 1915، سناتور هنری کلایتون قانون ضدتراست کلایتون را پیشنهاد کرد که به تصویب کنگره رسید. بر اساس این قانون، اگر کسی بتواند ثابت کند که به دلیل وضع مقررات غیرقانونی که تجارت را محدود میکند، متضرر شده است، میتواند درخواست خسارت کند و تا سه برابر زیان خود را مطالبه کند. هدف این قانون، تشویق افراد به شکایت علیه انحصارگران و مبارزه با انحصار در بازار است.
کاهش موانع ورود به بازار
حمایت از ورود شرکتهای جدید با ارائه معافیتهای مالیاتی، کمکهای مالی ویژه و سایر تسهیلات مالی میتواند ساختار بازار را تغییر دهد. با ورود این شرکتهای تازهنفس که بخشی از توافقات تبانی نیستند، رقابت در صنعت افزایش مییابد و بازار به سمت شرایط رقابت کاملتر حرکت میکند. نتیجه این فرایند معمولاً کاهش قیمتها به نفع مصرفکنندگان است، زیرا فشار رقابتی بیشتر، انحصارگران را مجبور به تنظیم قیمتهای خود میکند.
کنترل قیمتها
با تعیین سقف قیمتی میتوان افزایش بیرویه قیمتها را در بازارهای انحصار چندجانبه مهار کرد و از بالا رفتن بیش از حد قیمتها جلوگیری نمود. این اقدام، قدرت شرکتها در تعیین قیمتهای بالا را محدود کرده و به نفع مصرفکنندگان عمل میکند.
تفاوت انحصار رقابتی و انحصار چندجانبه
در اقتصاد، دو نوع بازار رقابت ناقص وجود دارد:
- بازار انحصار چندجانبه فروش: در این نوع بازار، تعداد کمی فروشنده وجود دارد و هر فروشنده محصولی مشابه و یکسان با دیگران عرضه میکند. به عنوان مثال، بازار نفت خام نمونهای از این نوع بازار است.
- بازار رقابت انحصاری: در این بازار، تعداد زیادی فروشنده وجود دارد که محصولات مشابه اما کاملاً یکسانی تولید میکنند. بازارهایی مانند سیدی، بازیهای ویدئویی و فیلمهای سینمایی از جمله این دسته به شمار میآیند. در بازار رقابت انحصاری، هر بنگاه نوعی انحصار بر تولید محصول خود دارد، اما در عین حال با بنگاههای دیگر که کالاهای مشابهی تولید میکنند، برای جلب مشتری رقابت میکند.
نتیجه گیری
بازار انحصار چندجانبه به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد و اثرات قابل توجهی که بر قیمتها و رفاه عمومی دارند، همواره به عنوان موضوعی جالب برای تحلیلهای اقتصادی و سیاستگذاری مطرح بودهاند.
این ساختار بازار میتواند مزایایی مانند ثبات نسبی قیمتها و ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در نوآوری را به همراه داشته باشد، اما از سوی دیگر، محدودیت رقابت میتواند به افزایش قیمتها و کاهش گزینههای موجود برای مصرفکنندگان منجر شود.
بنابراین، نقش نهادهای نظارتی و سیاستگذاران در کنترل و نظارت بر رفتار شرکتهای حاضر در بازار انحصار چندجانبه بسیار حیاتی است. این نظارت میتواند تضمینکننده توازن میان منافع مصرفکنندگان و تولیدکنندگان باشد و کمک کند تا تصمیمات درست و به موقع در راستای جلوگیری از پیامدهای منفی احتمالی اتخاذ شود.
درک بهتر از ساختار و عملکرد بازار انحصار چندجانبه همچنین سیاستگذاران را قادر میسازد تا راهبردهای کارآمدتری برای حمایت از منافع عمومی طراحی کنند.
سوالات متداول
بازار انحصار چندجانبه چیست؟
بازار انحصار چندجانبه به بازاری اطلاق میشود که در آن چند تولیدکننده محدود، یک محصول خاص را عرضه میکنند. این محصولات ممکن است همگن (مشابه) یا ناهمگن (متمایز) باشند.
ویژگیهای بازار انحصار چندجانبه چیست؟
بازار انحصار چندجانبه دارای ویژگیهای خاصی است، از جمله: تعداد محدود بنگاهها، وابستگی متقابل بین تولیدکنندگان، احتمال شکلگیری کارتلها، و ورود و خروج دشوار شرکتها به این بازار.
با توجه به روابط بین بنگاهها، چه الگوها و راهحلهایی قابل بررسی هستند؟
بر اساس روابط موجود میان بنگاهها، میتوان حالتها و الگوهای مختلفی را مورد توجه قرار داد. این الگوها شامل الگوی تبانی، الگوی شبهرقابتی، الگوی تقاضای شکسته، الگوی رهبری قیمت و سایر الگوهای مشابه میشوند.
نمونهای از یک انحصار چندجانبه در حال حاضر چیست؟
یکی از شاخصهای نشاندهنده وجود انحصار چندجانبه، نسبت تمرکز است که اندازه شرکتها را نسبت به صنعت خود میسنجد. در صنایعی که این نسبت بالاست، چند شرکت بزرگ کنترل بازار را در دست دارند.
برای مثال، صنعت رسانههای جمعی در ایالات متحده تحت سلطه پنج شرکت اصلی است: NBC Universal، والت دیزنی، تایم وارنر، ویاکام CBS، و نیوز کورپوریشن. با اینکه سرویسهای استریم مانند نتفلیکس و آمازون پرایم در تلاشاند وارد این بازار شوند، تسلط این پنج شرکت همچنان محسوس است.
در حوزه فناوری نیز، انحصار چندجانبه قابل مشاهده است. برای نمونه، تنها دو شرکت، یعنی گوگل و اپل، سیستمعاملهای گوشیهای هوشمند را در اختیار دارند: گوگل با سیستمعامل اندروید و اپل با iOS، که عملاً این بازار را میان خود تقسیم کردهاند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.