فشار تورمی چیست؟
فشار تورمی Inflationary Pressure
فشار تورمی فشار بیش از حد نیروهای تقاضا و عرضه بر قیمت ها در داخل اقتصاد است. تولید پول بیش از مقدار مورد نیاز برای پاسخگویی به تقاضای کالاها و خدمات و تولید صنعتی عامل دیگری است که ممکن است به تورم کمک کند. دلیل اصلی این امر کشش تقاضا و تورم فشار هزینه است.
عوامل داخلی و خارجی زیادی بر فشار تورمی تأثیر می گذارد. این شامل سیاستهای مالی، عوامل اقلیمی، قیمتهای جهانی کالاها، نیروهای بازار و غیره است. فشار کمتر به افزایش نرخ دستمزد کارگران کمک می کند و فرصت های سرمایه گذاری در داخل کشور را افزایش می دهد. با این حال، فشار تورمی بالا میتواند باعث ابر تورم در اقتصاد شود.
به طور خلاصه:
- فشار تورمی فشاری است که توسط نیروهای عرضه و تقاضا در طول تورم وارد می شود. شبیه بحران تورم بالاست.
- عوامل اصلی این فشار عبارتند از سیاست های مالی، کشش تقاضا و تورم فشار بر هزینه.
- این کلمه در قرن ۱۸ در بازار کاملاً شناخته شده شد. جان کینز، اقتصاددان، نظریه تورم را در اواسط قرن بیستم ارائه کرد.
- در این شرایط فشار اقتصادی برای تطبیق با تقاضا و عرضه افزایش می یابد.
درک فشار تورمی
فشار تورمی فشاری است که بر اقتصاد وارد می شود و قیمت ها را افزایش می دهد. در درجه اول باعث تورم می شود. با توجه به این فشارها، یا اقلام بیشتری تولید میشوند تا با تقاضای مشتری مطابقت داشته باشند یا از آن پیشی بگیرند، یا قیمتها در نتیجه کمبود عرضه افزایش مییابد. به دلیل عرضه و تقاضا، نیروهای تورمی اقتصاد را به سمت تغییر سوق می دهد.
اثر منحنی فشار تورمی مانند اثر تورم است. عوامل فشار تورمی مانند سیاست های مالی و نیروهای عرضه و تقاضا بر قیمت کالاها تأثیر می گذارد. با این حال، در میان علل، سیاست های دولت همچنان یک علت مهم است.
این فشار زمانی اتفاق می افتد که تقاضا بسیار زیاد از عرضه باشد. به عنوان مثال، اگر تقاضا برای دانه گندم در ایالات متحده ۳۰ میلیون باشد، اما عرضه فقط ۱۰ میلیون باشد، تورم رخ می دهد. در چنین حالتی، فشار زیادی بر تامین کنندگان (شرکت ها) برای برآوردن تقاضای فعلی وارد می شود. آنها منابع محدودی در اختیار دارند. بنابراین، قیمت ها افزایش می یابد و منجر به فشار تورمی بالا یا پایین می شود. همچنین اگر قیمت عوامل تولید مانند مواد اولیه بیش از حد باشد باعث تورم می شود.
تاریخچه
اگرچه تورم از دوران باستان و قرون وسطی حاکم بوده است، اما احتکار بیش از حد سکه های فلزی منجر به کمبود ارز در کشور شد. در نتیجه، در قرن ۱۸، این اصطلاح به طور گسترده ای در بازار محبوب شد. سرانجام، در اواسط قرن بیستم ، اقتصاددان جان کینز نظریه تورم را ارائه کرد. کینز اظهار داشت که افزایش تقاضا نسبت به عرضه باعث ایجاد منحنی فشار تورمی می شود.
پس از جنگ جهانی دوم، دولت آلمان و سایر اقتصادها شاهد تورم عظیم در کشورهای متبوع خود بودند. تورم قابل توجه کشش تقاضا در این اقتصادها افزایش یافته است. در نتیجه، کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه شاهد فشار تورمی بالا بودند. در مقابل، زیمبابوه عرضه پول خود را افزایش داد. بنابراین، آنها با تورم شدید در داخل کشور خود مواجه شدند.
عوامل فشار تورمی
بیایید به عوامل فشار تورمی که بر اقتصاد تأثیر می گذارد نگاه کنیم:
۱- سیاست های مالی و پولی
سیاستهای پیشنویس دستساز دولت عامل مهمی برای فشار تورمی بالا یا پایین بوده است. به عنوان مثال، آنها ممکن است مالیات ها را افزایش دهند یا سیاست های پولی را سخت تر کنند تا هزینه ها را کاهش دهند. در نتیجه، تقاضای کل با عرضه کل تطبیق خواهد یافت. با این حال، اگر آنها سعی در کاهش یا کاهش کنترل ها داشته باشند، می تواند منجر به فشار تورم بالا شود.
۲- تورم کششی تقاضا
تقاضای بیش از حد بیش از یک عرضه کوتاه معمولا منجر به تورم می شود. به عنوان مثال، پس از جنگ جهانی دوم، تقاضا افزایش یافت. در نتیجه، کشورها نتوانستند شکاف تورمی بین خود را برآورده کنند.
۳- تورم فشاری هزینه
تورم کششی هزینه زمانی اتفاق می افتد که قیمت مواد خام، فناوری یا نیروی کار افزایش می یابد. در نتیجه قیمت نهایی کالاها افزایش خواهد یافت. بنابراین حداکثر فشار از سمت عرضه منجر به تورم می شود.
منحنی فشار تورمی
فشارهای تورمی از عوامل طرف عرضه و تقاضا هستند که ممکن است سطح قیمت ها را افزایش دهند. زمانی که تولید ناخالص واقعی (GDP) بالاتر از تولید ناخالص داخلی بالقوه باشد، شکاف تولید مثبت حاصل می شود . فشار تورمی کشش تقاضا در چنین مواقعی در بالاترین حد خود قرار دارد. از سوی دیگر، فشار تورمی فشار هزینه میتواند به دلیل افزایش قیمتهای واردات ، رشد هزینههای نیروی کار واحد، و افزایش قیمت مواد خام، سوخت و اجزای مرتبط با تولید ایجاد شود. اجازه دهید با درک نمودارهای زیر مفهوم را بهتر درک کنیم.
۱- منحنی تورم تقاضا-کشش
به آن تورم قیمت مصرف کننده نیز می گویند. به این دلیل است که زمانی که تقاضای کلی برای کالاها و خدمات یک اقتصاد سریعتر از بهره وری تامین کننده رشد می کند، قیمت ها تحت فشار افزایش می یابند. در نتیجه، کسبوکارها میتوانند قیمتها را بدون به خطر انداختن فروش افزایش دهند، زیرا تقاضای قوی برای کالاها و خدمات به این معنی است که عرضه نمیتواند ادامه یابد.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده می شود، تعادل جدیدی در قیمت بالاتر و سطح تولید (تولید ناخالص داخلی) بیشتر در اقتصاد حاصل می شود، جایی که تغییر منحنی تقاضا به سمت راست نشان دهنده افزایش تقاضا است.
در نتیجه مصرفکنندگان پول بیشتری برای خرج کردن دارند، زمانی که بانکهای مرکزی عرضه پول را گسترش میدهند و دولتها شیرهای محرک مالی را باز میکنند، اقتصاد افزایش تقاضا را تجربه میکند. در کوتاه مدت، قیمت ها به دلیل ناتوانی شرکت ها در گسترش ظرفیت برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده افزایش می یابد.
به عنوان مثال، بخشی از دامن زدن به افزایش تورم، محرک های مالی و پولی است که دولت ها برای ارتقاء بهبود کووید-۱۹ به کار گرفتند. علاوه بر این، افزایش تقاضایی که دولت برای کمک به بهبود تولید ناخالص داخلی ایجاد می کند و اشتغال عامل این تورم پس از کووید است.
۲- منحنی تورم فشار هزینه
تورم ناشی از هزینه های ناشی از افزایش هزینه های تولید که به مصرف کنندگان نهایی منتقل می شود، روی دیگر سکه است. با افزایش هزینه های تولید ، عرضه در هر نقطه قیمتی کاهش می یابد. حرکت منحنی عرضه به سمت چپ در نمودار زیر این را نشان می دهد. تغییر منحنی تعادل جدیدی را در یک نقطه قیمت بالاتر و سطح تولید پایین تر برقرار می کند.
زنجیره های تامین تحت تاثیر افزایش هزینه های اقتصاد برای منابع خام از جمله مس، نفت و فولاد قرار دارند. علاوه بر این، حتی در حالی که ظرفیت و ساعات کارگر در صنعت کاهش مییابد، کارگران در برخی از مناطق، مانند بخش خدمات ، برای ورود مجدد به کار، خواهان حقوق بهتری هستند. در نتیجه، قیمت ها به تدریج به دلیل افزایش دستمزدها و هزینه مواد اولیه افزایش می یابد، زیرا آنها در زنجیره ارزش بالا می روند و وارد قفسه های سوپرمارکت ها و فروشگاه های بزرگ می شوند.
مثال ها
برای درک بهتر مفهوم، به مثالهایی از فشار تورمی نگاه میکنیم:
مثال ۱
فرض کنید دولت ایالات متحده مخارج فعالی در بخش مد و کالا داشته است. وزارت خزانه داری متوجه افزایش تقاضا در صنایع غذایی است. با این حال، عرضه به اندازه کافی برای رفع نیازهای آن کافی نیست. بنابراین، آنها سیاست های مالی جدیدی را برای مقابله با فشار تورم بر اقتصاد توسعه می دهند. از این میان، مردم هزینه های خود را کاهش داده و خود را با تورم تطبیق می دهند.
در مقابل، مخارج فعال نشان دهنده تمایل مصرف کنندگان به خرید و پرداخت است. در نتیجه، شرکت ها عرضه را افزایش می دهند. اما از آنجایی که دولت مخارج مصرف کننده را محدود کرده است، عرضه مازاد بر تقاضا رخ می دهد. بنابراین باز هم فشار بر تورم ایجاد می شود.
مثال ۲
بر اساس گزارش های اخیر، صندوق بین المللی پول (IMF) انتظار فشار تورمی در اقتصادهای سراسر جهان را داشته است. تا اواخر سال ۲۰۲۲ ، کشورهای پیشرفته ممکن است با تورم ۵٫۷ درصدی مواجه شوند. بازار نوظهور شاهد افزایش ۸٫۷ درصدی خواهد بود. در عین حال در کشورهای در حال توسعه ۱٫۸ درصد و ۲٫۸ درصد است.
سوالات متداول
تفاوت فشار تورمی و شکاف چیست؟
اگرچه هر دو بسیار شبیه به هم هستند، اما تفاوت هایی بین آنها وجود دارد. شکاف های تورمی تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) پیش بینی شده بیش از واقعی است. در عین حال، فشارهای تورمی شامل تقاضا یا عرضه مازاد بر یکدیگر است. در نتیجه قیمت ها افزایش می یابد و باعث تورم می شود. در حالی که هر دو مفاهیم کلان اقتصادی هستند، اولی در مورد نیروهای بازار (تقاضا و عرضه) صحبت می کند، در حالی که دومی اشتغال و تولید ناخالص داخلی را در نظر می گیرد.
فشار تورمی چه تاثیری بر اقتصاد دارد؟
فشار تورم بر هزینه های مصرف کننده در اقتصاد تأثیر می گذارد. همچنین رشد سرمایه گذاری با اشتغال افزایش می یابد. با این حال، افزایش فشار می تواند باعث تورم شدید شود.
ارزیابی عملکرد فشار تورمی چیست؟
ارزیابی عملکرد فشار تورمی فشار برابری بین کارکنان یک سازمان است. اما، این نوعی ترس در درون آنها از جانبداری جزئی است.
شاخص فشارهای تورمی چیست؟
افزایش تقاضا نسبت به عرضه یا مازاد عرضه بر تقاضا نشان دهنده فشار تورمی است. به عنوان مثال، اگر عرضه محدودی از غلات غذایی در اقتصاد وجود داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.