نظریه اقتصادی چیست؟
نظریه اقتصادی Economic theories
نظریه اقتصادی مجموعه ای از مفاهیم و اصولی است که نحوه عملکرد اقتصادهای مختلف را مشخص می کند. یک اقتصاددان ممکن است از نظریه ها برای اهداف مختلف، بسته به عملکرد خاص آنها استفاده کند. به عنوان مثال برخی از نظریه ها به دنبال توضیح علت وقوع برخی رویدادهای اقتصادی مانند تورم یا عرضه و تقاضا هستند.
سایر نظریه های اقتصادی ممکن است چارچوبی از تفکر ارائه دهند که به اقتصاددانان کمک می کند تا رفتار بازارهای مالی، شرکت ها و دولت ها را ارزیابی، درک و پیش بینی کنند. با این حال، اقتصاددانان اغلب تئوری ها را برای مشکلات یا رویدادهایی که می بینند به کار می برند تا بینش مفیدی به دست آورند، توضیحاتی ارائه دهند و راه حل های قابل قبولی برای مشکلات ایجاد کنند.
چرا نظریه های اقتصادی مهم هستند؟
همانطور که قبلا ذکر شد، نظریه اقتصادی مدلی است که اقتصاددانان برای تحلیل، پیشبینی و درک رفتار اقتصادی از آن استفاده میکنند. هر نظریه مبتنی بر مجموعه ای از شرایط، روابط و عوامل مرتبط با یکدیگر است که فرض می شود در اقتصاد وجود دارد. این مفروضات به اقتصاددانان اجازه میدهد تا واقعیت پیچیده اقتصاد را سادهتر کنند تا بتوانند راحتتر روابط علت و معلولی را شناسایی کنند.
تئوری های اقتصادی از این جهت مهم هستند که راهی برای تحلیل و پیش بینی رفتار بازارهای مالی و اقتصاد برای اقتصاددانان فراهم می کنند. آنها همچنین بینشی در مورد چگونگی عملکرد اقتصاد و اینکه چگونه ممکن است به تغییرات در سیاست یا عوامل دیگر پاسخ دهد، ارائه می دهند. به عنوان مثال، تئوری های اقتصادی ممکن است برای ارزیابی تأثیر کاهش مالیات بر رشد اقتصادی یا برای ارزیابی امکان سنجی اجرای یک نوع خاص از سیاست اقتصادی استفاده شود.
انواع نظریه اقتصادی
تئوری های اقتصادی مختلفی وجود دارد که دیدگاه های متفاوتی را در مورد چگونگی عملکرد اقتصاد ارائه می دهند. هر یک از این نظریه ها در طول زمان توسعه یافته اند و تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان قرار گرفته اند. برخی تقریباً به طور کامل رها شده اند، در حالی که برخی دیگر همچنان تأثیر قابل توجهی بر اندیشه اقتصادی و سیاست گذاری دارند.
۱- سوسیالیسم بازار Market socialism
سوسیالیسم بازار یک مفهوم نظری (الگو) از یک سیستم اقتصادی است که در آن ابزار تولید (سرمایه) در اختیار عموم یا به صورت جمعی است و توزیع منابع از هنجارهای بازار (محصول، نیروی کار، بازارهای سرمایه) پیروی می کند.
هنگامی که صحبت از اقتصادهای سوسیالیستی کنونی می شود، این عبارت معمولاً برای دربر گرفتن هر دو سیستم نزدیک به آن به معنای دقیق تر (مانند سیستم یوگسلاوی پس از اصلاحات ۱۹۶۵) و سیستم هایی که جایگزین دستورات و توزیع فیزیکی کالاهای تولیدی می شوند استفاده می شود.
۲- اقتصاد کلاسیک Classical economics
اقتصاد کلاسیک اصطلاح گسترده ای است که به مکتب غالب نظریه اقتصادی در قرن ۱۸ و ۱۹ اشاره دارد. مبتکر نظریه اقتصادی کلاسیک به عقیده اکثر افراد، اقتصاددان اسکاتلندی آدام اسمیت است. با این حال، کمکهای قبلی توسط دانشآموزان اسپانیایی و فیزیوکراتهای فرانسوی صورت گرفت. دیوید ریکاردو، توماس مالتوس، آن روبرت ژاک تورگو، جان استوارت میل، ژان باپتیست سی، و یوگن بوم فون باورک از دیگر مشارکت کنندگان مهم اقتصاد کلاسیک بودند.
بیشتر اقتصادهای ملی قبل از ظهور اقتصاد کلاسیک توسط یک چارچوب سیاستی دولت سلطنتی از بالا به پایین، فرماندهی و کنترل اداره می شد. بسیاری از مشهورترین متفکران باستان، مانند اسمیت و تورگو، ایده های خود را به عنوان جایگزینی برای سیاست های حمایت گرایانه و تورمی اروپای مرکانتیلیستی توسعه دادند. آزادی اقتصادی و نهایتاً آزادی سیاسی با اقتصاد کلاسیک گره خورده بود.
۳- اقتصاد مالتوسی Malthusian economics
نظریه مالتوسی جمعیت یک نظریه در مورد گسترش جمعیت است که مبتنی بر رشد حسابی عرضه غذا است. توماس رابرت مالتوس این فرضیه را مطرح کرد. او احساس کرد که با کنترل های پیشگیرانه و مثبت، می توان تعادلی بین افزایش جمعیت و عرضه غذا ایجاد کرد.
نظریه مالتوس شناخته شده ترین نظریه جمعیت است. در سال ۱۷۹۸ ، توماس رابرت مالتوس مقاله خود را با عنوان “اصل جمعیت” منتشر کرد، سپس در سال ۱۸۰۳ چندین نتیجه گیری خود را تجدید نظر کرد. جمعیت به سرعت در حال افزایش انگلستان، به کمک یک قانون فقیر معیوب، او را به شدت ناراحت کرد.
او معتقد بود که انگلستان در لبه نابودی قرار دارد و این وظیفه اخلاقی خود می دانست که هموطنان خود را از عذاب قریب الوقوع هشدار دهد. او “تفاوت عجیب بین مراقبت بیش از حد در پرورش حیوانات و بی دقتی در پرورش مردان” را برجسته کرد.
۴- مارکسیسم Marxism
بر اساس مارکسیسم، تضاد بین طبقات اجتماعی، به ویژه بورژوازی، یا سرمایه داران، و پرولتاریا، یا کارگران، تعیین کننده روابط اقتصادی در اقتصاد سرمایه داری است و در نهایت به کمونیسم انقلابی منتهی خواهد شد.
کارل مارکس، مارکسیسم را پایه گذاری کرد، یک فلسفه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بر مبارزه بین سرمایه داران و کارگران تأکید دارد. مارکسیسم یک جهان بینی اجتماعی و سیاسی است که هم نظریه تضاد طبقاتی مارکسیستی و هم اقتصاد مارکسیستی را در بر می گیرد.
نشریه کارل مارکس و فردریش انگلس، مانیفست کمونیست، که ایده مبارزه طبقاتی و انقلاب را مطرح میکند، اولین کسی بود که مارکسیسم را آشکارا در سال ۱۸۴۸ تعریف کرد. اقتصاد مارکسی روی نقصهای سرمایهداری تمرکز دارد.
۵- سرمایه داری Laissez-Faire capitalism
کارل مارکس و فردریش انگلس مارکسیسم، ایدئولوژی و نظریه اجتماعی-اقتصادی را پایه گذاری کردند. این مفهوم زیربنایی کمونیسم است که معتقد است همه مردم حق دارند از پاداش کار خود بهره مند شوند اما در یک سیستم اقتصادی سرمایه داری که جامعه را به دو طبقه تقسیم می کند، نمی توانند از پاداش کار خود بهره مند شوند.
مارکس از موضع متعاقب آن به عنوان «بیگانگی» یاد کرد و پیشبینی کرد که وقتی کارگران نتایج کار خود را پس بگیرند، بیگانگی حل خواهد شد و تمایزات طبقاتی از بین خواهد رفت. بر اساس مارکسیسم، روابط اقتصادی در اقتصاد سرمایه داری با مبارزه بین طبقات اجتماعی به ویژه بورژوازی یا سرمایه داران و پرولتاریا یا کارگران تعریف می شود و در نهایت به کمونیسم انقلابی منتهی خواهد شد.
به گفته مارکس، روابط قدرت بین سرمایه داران و کارگر اساساً استثمارگرانه بود و در تضاد طبقاتی به اوج خود رسید. او پیشبینی کرد که درگیری در نهایت به انقلابی میرسد که در آن طبقه کارگر طبقه سرمایهدار را سرنگون میکند و کنترل اقتصاد را به دست میآورد.
۶- عرضه و تقاضا Supply and demand
ارتباط اقتصادی بین فروشندگان و خریداران کالاهای مختلف توسط قانون عرضه و تقاضا تعریف می شود. بر اساس تئوری عرضه و تقاضا، قیمت یک محصول بر اساس در دسترس بودن و تقاضای مشتری تعیین می شود. قانون تقاضا و قانون عرضه پایه های این نظریه است. اثر متقابل این دو قانون قیمت و حجم واقعی محصولات را در بازار تعیین می کند.
از سوی دیگر، بالا نگه داشتن قیمت ممکن است به برداشت خریداران از محصول آسیب برساند. اگر مشتریان باور نداشته باشند که محصول ارزش قیمت بالایی دارد، ممکن است جایگزین ارزانتری را انتخاب کنند. قیمت بالاتر ممکن است منجر به کاهش تقاضا شود که ممکن است منجر به کاهش عرضه شود.
۷- پول گرایی Monetarism
نظریه کمیت پول سنگ بنای پول گرایی است. فرضیه یک هویت حسابداری است، یعنی باید درست باشد. بیان می کند که عرضه پول ضرب در سرعت (نرخ تغییر دست پول) با مخارج اسمی اقتصاد (تعداد کالاها و خدمات فروخته شده ضربدر متوسط قیمت پرداخت شده برای آنها) مطابقت دارد.
این معادله به عنوان یک هویت حسابداری غیر قابل بحث است. آنچه قابل بحث است سرعت است. طبق نظریه پول گرایی، سرعت به طور معمول ثابت است، به این معنی که درآمد اسمی اساسا تابعی از عرضه پول است. نوسانات درآمد اسمی منعکس کننده تغییرات در فعالیت اقتصادی واقعی (حجم محصولات و خدمات فروخته شده) و همچنین تورم (متوسط قیمت پرداخت شده برای آنها) است.
۸- اقتصاد کینزی Keynesian economics
اقتصاد کینزی مجموعهای از تئوریهایی است که جان مینارد کینز در نظریه عمومی استخدام، بهره و پول (۱۹۳۵-۱۹۳۶) و سایر نشریات برای ارائه یک پایه نظری برای برنامههای اشتغال کامل دولت ارائه کرده است. این مکتب غالب اقتصاد کلان و رویکرد غالب به سیاست اقتصادی در اکثر کشورهای غربی تا دهه ۱۹۷۰ بود.
در حالی که برخی از اقتصاددانان فکر می کنند که کاهش دستمزدها به سطوح پایین تر می تواند اشتغال کامل را احیا کند، کینزی ها معتقدند که شرکت ها افرادی را برای تولید اقلامی که قابل فروش نیستند استخدام نمی کنند. کینزیسم یک نظریه “طرف تقاضا” است که بر نوسانات اقتصادی کوتاه مدت تمرکز دارد زیرا معتقد است بیکاری ناشی از تقاضای ناکافی برای کالاها و خدمات است.
۹- نظریه رشد جدید New growth theory
نظریه رشد جدید (NGT) بر خواسته ها و نیازهای افراد به عنوان عنصر محرک رشد اقتصادی متمرکز است. مردم بسته به خواسته ها و نیازهای خود خرید، فروش و سرمایه گذاری می کنند که منجر به افزایش آمار تولید ناخالص داخلی واقعی می شود.
این نظریه برداشتی بدیع از اقتصاد پیشین خود، یعنی اقتصاد نئوکلاسیک است. اگرچه دومی بیشتر به علل خارجی مربوط می شود، NGT در درجه اول به جنبه های داخلی (انسانی) مربوط می شود.
نظریه رشد جدید، شاید بیشترین تأکید را بر جنبه حیاتی اطلاعات دارد. افراد باهوش به طور موثر خرید، فروش و سرمایه گذاری می کنند و از این رو رشد اقتصادی را به شیوه ای عاقلانه تر و معنادارتر تسریع می کنند. دانش، طبق NGT، دارایی (نامشهود) با پتانسیل گسترش تصاعدی است.
۱۰- نظریه مخاطرات اخلاقی Moral hazards theory نظریه اقتصادی
خطر اخلاقی یک پدیده اقتصادی است که در طول تاریخ دیده شده است که در آن طرفین با سوء ایمان به قراردادها می پردازند. خطرات اخلاقی اغلب زمانی ایجاد میشوند که یک سازمان، مانند یک کسبوکار ریسک خود را در طول معامله افزایش میدهد تا سود را به حداکثر برساند زیرا ممکن است واحد تجاری مجبور نباشد عواقب ناشی از این ریسک را متحمل شود.
در چنین حالتی ریسک معمولاً توسط طرف مقابل معامله متحمل می شود. عبارت خطر اخلاقی به این فرض اشاره دارد که یکی از طرفین اقدامات قبلی را انجام می دهد تا بدون توجه به مشکلات اخلاقی بیشترین سود ممکن را به دست آورد.
۱۱- تراژدی عوام Tragedy of commons نظریه اقتصادی
تراژدی عوام یک وضعیت اقتصادی است که در آن هر فردی انگیزه ای برای استفاده از یک منبع دارد، اما به قیمت تمام شدن هر فرد دیگری و هیچ وسیله ای برای جلوگیری از انجام این کار وجود ندارد. با این سوال شروع شد که اگر هر چوپان به خاطر منافع شخصی خود به گله خود اجازه دهد در مزرعه مشترک چرا کند، چه اتفاقی میافتد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.