کشش قیمتی تقاضا چیست؟ 5 نوع از کشش قیمتی تقاضا
کشش قیمتی تقاضا
کشش (Elasticity) به معنی اندازهگیری درصد تغییر در یک متغیر نسبت به درصد تغییر در سایر عوامل تأثیرگذار بر آن است. این مفهوم در تحلیل تقاضا و بررسی اثر نیروها یا متغیرهای تأثیرگذار بر آن، برای واحدهای تولیدی اهمیت فراوانی دارد.
با تحلیل دقیق کشش تقاضا، تولیدکنندگان میتوانند تأثیرات تغییرات قیمت، درآمد و سایر عوامل را بر میزان فروش خود پیشبینی کنند. این اطلاعات، به آنها کمک میکند تا تصمیمات بهینهای را در کوتاهمدت اتخاذ کنند و برنامههای رشد بلندمدت خود را با دقت بیشتری تنظیم نمایند.
کشش قیمتی تقاضا یکی از اصول اساسی در علم اقتصاد است که به ما امکان میدهد بفهمیم چگونه تغییر در قیمت یک کالا یا خدمت میتواند بر مقدار تقاضای آن تأثیر بگذارد. به بیان سادهتر، کشش قیمتی تقاضا نشاندهنده میزان حساسیت مصرفکنندگان نسبت به تغییرات قیمتی است و به ما کمک میکند واکنشهای احتمالی بازار را پیشبینی کنیم.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
کاربردهای کشش قیمتی تقاضا
تعیین قیمت بهینه
شرکتها برای تعیین بهترین قیمت محصولات خود از کشش قیمتی تقاضا استفاده میکنند. وقتی بدانند که تقاضا برای یک کالا چقدر به تغییرات قیمت حساس است، میتوانند قیمتها را طوری تنظیم کنند که بیشترین درآمد را داشته باشند.
مثلا اگر تقاضا برای یک محصول به تغییرات قیمت حساس باشد (یعنی اگر قیمت کمی تغییر کند، تقاضا زیاد کاهش مییابد)، شرکت باید از افزایش زیاد قیمت پرهیز کند تا فروش خود را از دست ندهد. اما اگر تقاضا نسبت به قیمت حساس نباشد (یعنی تغییرات قیمت تاثیر زیادی بر تقاضا ندارد)، شرکت میتواند قیمت را افزایش دهد و احتمالاً درآمد بیشتری به دست آورد بدون اینکه فروش زیادی کاهش پیدا کند.
پیشبینی تأثیر تغییرات قیمت بر درآمد
دولتها از کشش قیمتی تقاضا برای پیشبینی اینکه چگونه تغییرات قیمت یا مالیاتها بر درآمدهایشان تأثیر میگذارد، استفاده میکنند.
برای مثال، اگر دولت بخواهد مالیاتی جدید بر یک کالا اعمال کند یا قیمت یک کالا را افزایش دهد، کشش قیمتی تقاضا به دولت کمک میکند تا بداند این تغییرات چه تأثیری بر تقاضا و درآمد کلی خواهد داشت. اگر تقاضا برای کالا حساس باشد (کششپذیر)، افزایش قیمت ممکن است باعث کاهش تقاضا و در نتیجه کاهش درآمد دولت شود. اما اگر تقاضا حساس نباشد (کششناپذیر)، ممکن است درآمد دولت با افزایش قیمت بالا برود.
تحلیل بازار و ارزیابی سیاستهای اقتصادی
اقتصاددانان و سیاستگذاران از کشش قیمتی تقاضا برای بررسی و ارزیابی تأثیر سیاستهای اقتصادی استفاده میکنند.
برای مثال، اگر دولت بخواهد قیمتها را تنظیم کند یا یارانههایی برای کالاهای خاص بدهد، کشش قیمتی تقاضا به آن کمک میکند تا بفهمد این تغییرات چه اثری بر بازار خواهد داشت. این تحلیلها به دولتها کمک میکنند تا منابع را بهتر تخصیص دهند و تصمیمات بهتری بگیرند. همچنین در بررسی بازارهای رقابتی و ارزیابی تأثیر سیاستهایی مثل تعرفهها یا قیمتگذاری دولتی بر عرضه و تقاضا مفید هستند.
عوامل مؤثر بر کشش قیمتی تقاضا
- وجود جانشینهای بیشتر: هرچه تعداد جایگزینهای یک کالا بیشتر باشد، کشش قیمتی آن نیز افزایش مییابد. در واقع، زمانی که مصرفکنندگان بتوانند به راحتی کالای دیگری را جایگزین کنند، تغییرات قیمت تأثیر بیشتری بر تقاضا میگذارد. به طور مثال، اگر قیمت یک برند خاص آب معدنی بالا رود، مصرفکنندگان به راحتی میتوانند به برندهای دیگر آب معدنی یا حتی آب آشامیدنی معمولی تغییر جهت دهند. در این حالت، افزایش قیمت باعث کاهش تقاضا برای برند خاص میشود، چرا که گزینههای جایگزین زیادی در دسترس مصرفکنندگان قرار دارد.
- نسبت کالا به درآمد فرد: هرچه کالای مورد نظر بخش بزرگتری از درآمد فرد را تشکیل دهد، مصرفکننده نسبت به تغییرات قیمت آن حساسیت بیشتری نشان میدهد. به عبارت دیگر، زمانی که افزایش قیمت یک کالا تأثیر زیادی بر بودجه فرد داشته باشد، مصرفکننده واکنش بیشتری نسبت به آن نشان میدهد. برای مثال، افزایش قیمت اجارهخانه که بخش عمدهای از درآمد فرد را به خود اختصاص میدهد، تأثیر بیشتری بر رفتار مصرفکننده خواهد گذاشت نسبت به افزایش قیمت نمک که سهم بسیار کمی از درآمد فرد را میبلعد.
- تنوع کاربردهای کالا: هرچه یک کالا کاربردهای بیشتری داشته باشد، کشش قیمتی آن نیز بیشتر خواهد بود. این به این معنی است که اگر قیمت کالا افزایش یابد، مصرفکنندگان در جستجوی روشهای جایگزین برای استفاده از آن خواهند بود. برای مثال، آلومینیوم که در صنایع مختلفی مانند ساخت و ساز، خودروسازی و تولید لوازم خانگی کاربرد دارد، در صورت افزایش قیمت، مصرفکنندگان ممکن است استفاده از آن را در برخی از کاربردهای کماهمیتتر کاهش دهند یا به دنبال جایگزینهای ارزانتر بروند.
- قیمت کالا: به طور کلی، هرچه قیمت یک کالا کمتر باشد، مصرفکنندگان کمتر به تغییرات آن واکنش نشان میدهند. کالاهای ارزانتر معمولاً کشش قیمتی کمتری دارند، زیرا حتی اگر قیمت آنها افزایش یابد، تغییرات در تقاضا اغلب ناچیز خواهد بود. این به این معناست که مصرفکنندگان تمایل کمتری به کاهش خرید چنین کالاهایی دارند، چون هزینه اضافی آنها نسبت به کالاهای گرانتر کم است و تأثیر زیادی بر تصمیمات خرید نخواهد داشت.
- مدت زمان تصمیمگیری: مدت زمانی که مصرفکنندگان برای تغییر رفتار خود دارند، تأثیر زیادی بر کشش قیمتی تقاضا میگذارد. در کوتاهمدت، تغییرات قیمت ممکن است تأثیر زیادی بر تقاضا نداشته باشد، زیرا افراد زمان کمی برای یافتن جایگزینها یا تغییر عادتهای خود دارند. اما در بلندمدت، افراد فرصت بیشتری برای جستوجو و انتخاب گزینههای جدید یا تطبیق با تغییرات قیمت دارند. این امر باعث میشود که در طول زمان کشش قیمتی تقاضا افزایش یابد، زیرا مصرفکنندگان قادر به پاسخگویی بهتر به تغییرات قیمت هستند.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
انواع کشش قیمتی تقاضا
کشش واحد یا کشش یک
کشش واحد به وضعیتی اطلاق میشود که در آن درصد تغییرات در مقدار تقاضا دقیقاً برابر با درصد تغییرات در قیمت باشد. در این حالت، واکنش مصرفکنندگان نسبت به تغییرات قیمت بهگونهای است که هر تغییر در قیمت، موجب تغییر معادل و مخالف در مقدار تقاضا میشود. به عبارت سادهتر، اگر قیمت کالا به میزان معینی تغییر کند، مقدار تقاضا نیز به همان میزان تغییر میکند، اما در جهت مخالف.
در این وضعیت، منحنی تقاضا شیبی متعادل دارد؛ نه خیلی تند و نه خیلی صاف. کشش واحد معمولاً برای کالاهایی صدق میکند که نه در دستههای ضروریترین کالاها و نه در دسته کالاهای کاملاً غیرضروری قرار دارند. این کالاها بهطور کلی اهمیت متوسطی در زندگی افراد دارند و مصرفکنندگان در برابر تغییرات قیمت آنها واکنش مشابه و متناسب نشان میدهند.
به عنوان مثال، کالاهایی مانند فرش و رادیو نمونههایی از کالاهایی هستند که ممکن است کشش واحد داشته باشند، زیرا این کالاها در مقایسه با کالاهای ضروری (مانند دارو) نقش حیاتی در زندگی افراد ندارند، اما هنوز هم تقاضای نسبی برای آنها وجود دارد که به تغییرات قیمت واکنش نشان میدهد.
در این شرایط، از آنجایی که مصرفکنندگان حساسیت متوسطی به قیمت دارند، تغییرات قیمتی، بدون اینکه موجب کاهش شدید یا افزایش بیش از حد در تقاضا شود، تأثیر خود را میگذارد. این ویژگیها باعث میشود که کشش واحد بیشتر در کالاهایی دیده شود که از نظر اقتصادی مهم هستند، اما جزو اقلام حیاتی یا لوکس به شمار نمیآیند.
کشش بیشتر از واحد (تقاضای با کشش)
در وضعیت کشش بیشتر از واحد، درصد تغییرات در مقدار تقاضا از درصد تغییرات در قیمت بیشتر است. به عبارت دیگر، وقتی قیمت یک کالا تغییر میکند، واکنش تقاضا بهگونهای است که مقدار تقاضا به نسبت بیشتری در جهت معکوس تغییر میکند. یعنی مصرفکنندگان به طور حساستری نسبت به تغییرات قیمت واکنش نشان میدهند.
در این حالت، منحنی تقاضا شیب ملایمتری دارد (کمتر شیب دار) و به راحتی تغییر میکند. به عبارت سادهتر، کالاهایی که کشش قیمتی آنها بیشتر از واحد است، در برابر تغییرات قیمت به شدت حساس بوده و مصرفکنندگان تمایل دارند تا به سرعت رفتار خرید خود را بر اساس تغییرات قیمت تنظیم کنند.
کالاهایی که کشش بیشتر از واحد دارند، معمولاً کالاهایی هستند که از نظر مصرفکنندگان جایگزینهای زیادی دارند یا کالاهایی که مصرف آنها در زندگی روزمره افراد انعطافپذیر است. مثلاً کالاهایی مانند پوشاک، لوازم خانگی غیرضروری و کالاهای تفریحی نمونههایی از این نوع کالاها هستند.
در نتیجه، هنگامی که قیمت این کالاها افزایش یابد، مصرفکنندگان به سرعت به سمت جایگزینهای دیگر حرکت میکنند و در نتیجه، تقاضا کاهش مییابد. از سوی دیگر، اگر قیمت این کالاها کاهش یابد، مصرفکنندگان تمایل بیشتری به خرید پیدا میکنند، چرا که میبینند قیمت بهصرفهتر شده و انگیزه خرید افزایش مییابد.
کشش کمتر از واحد (تقاضای کمکشش)
در این حالت، درصد تغییرات در مقدار تقاضا از درصد تغییرات در قیمت کمتر است. به عبارت سادهتر، وقتی قیمت یک کالا تغییر میکند، مصرفکننده واکنش ضعیفتری نشان میدهد و تغییرات قیمت تاثیر کمی بر تقاضا دارد.
کشش کمتر از واحد معمولاً برای کالاهای ضروری صدق میکند، کالاهایی که مصرف آنها برای افراد ضروری است و گزینههای جایگزین زیادی ندارند. به عنوان مثال، کالاهایی مانند نان، گوشت یا دارو که برای ادامه زندگی روزمره ضروری هستند، کشش قیمتی کمی دارند. در این موارد، مصرفکنندگان با وجود افزایش قیمت، ممکن است همچنان تقاضای خود را حفظ کنند یا حتی تغییرات در تقاضای آنها بسیار محدود باشد.
منحنی تقاضا در این حالت شیب تندتری دارد. یعنی حتی با افزایش قیمت، مقدار تقاضا تنها به اندازه کمی کاهش مییابد. دلیل این امر این است که مصرفکنندگان به دلیل ضرورت کالا و عدم وجود جایگزینهای مناسب، واکنش ضعیفی نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهند.
به طور کلی، وقتی یک کالا کشش قیمتی کمتری داشته باشد، تولیدکنندگان میتوانند قیمت آن را افزایش دهند بدون اینکه تأثیر زیادی بر کاهش تقاضا بگذارند. این ویژگی به ویژه در مورد کالاهای اساسی و ضروری که بخش بزرگی از نیازهای روزمره را تأمین میکنند، مشاهده میشود.
کشش برابر صفر (تقاضای بیکشش)
در حالت کشش صفر، تغییرات قیمت هیچ تأثیری بر مقدار تقاضا ندارد. یعنی حتی اگر قیمت یک کالا تغییر کند، مقدار تقاضای آن کالا هیچ تغییری نخواهد کرد. در این حالت، منحنی تقاضا به صورت خطی عمودی است که نشاندهنده تقاضای ثابت است، بیتوجه به تغییرات در قیمت.
این نوع کشش معمولاً به کالاهای بسیار ضروری اختصاص دارد، کالاهایی که برای مصرفکننده به شدت حیاتی هستند و هیچ جایگزینی برای آنها وجود ندارد. به عنوان مثال، انسولین یکی از این کالاهاست. برای افراد مبتلا به دیابت، انسولین یک کالای ضروری و حیاتی است. آنها باید به مقدار معینی از این دارو مصرف کنند، و تغییرات قیمت، حتی اگر زیاد هم باشد، تأثیری بر تقاضا ندارد. مصرفکنندگان به دلیل نیاز حتمی و دائمی به این کالا، تقاضای خود را بدون توجه به تغییرات قیمت حفظ میکنند.
در چنین مواردی، حتی کاهش قیمت نیز نمیتواند مصرف را افزایش دهد، زیرا مقدار مصرف برای افراد مبتلا به دیابت به طور مشخص و بر اساس نیازهای پزشکی تعیین میشود. بنابراین، تغییرات قیمت بر مقدار مصرف تأثیری ندارد و این کالا در دسته کالاهای با کشش صفر قرار میگیرد.
این ویژگی، بهویژه در کالاهای حیاتی و ضروری، نشاندهنده نقش پررنگ تقاضا در شرایطی است که مصرف آن به نیازهای اساسی و غیرقابل تغییر مرتبط است.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
محاسبه کشش قیمتی
برای محاسبه کشش قیمتی، تغییر در تقاضا (یا عرضه) برای یک محصول، خدمت، منبع یا کالا را بر تغییر قیمت آن تقسیم کنید. این رقم به شما می گوید که محصول شما در کدام دسته قرار می گیرد.
- مقدار ۱: به این معنی است که محصول شما واحد کشسان است و تغییرات در قیمت شما منعکس کننده تغییر مساوی در عرضه یا تقاضا است.
- مقدار >۱: به این معنی است که محصول شما کشسان است و تغییرات در قیمت شما باعث تغییر بیشتر از تناسب در عرضه یا تقاضا خواهد شد.
- مقدار <۱: به این معنی است که محصول شما غیر کشسان است و تغییرات در قیمت شما منجر به تغییر کوچکتری در عرضه یا تقاضای محصول شما خواهد شد.
برای فهم بهتر این مفاهیم اقتصادی، به نمودار بالا دقت کنید.
فرمول کشش قیمتی تقاضا
برای محاسبه کشش قیمتی تقاضا از فرمول زیر استفاده میکنیم:
کشش قیمتی تقاضا = (درصد تغییر در مقدار تقاضا) / (درصد تغییر در قیمت)
به این مثال عملی توجه کنید:
دیروز بستنی فروشی شما 150 بستنی به قیمت 1 دلار فروخت. تصمیم میگیرید قیمتها را 75 درصد افزایش دهید و قیمت جدید را 1.75 دلار برای هر بستنی قرار دهید. امروز فقط 125 بستنی فروختهاید.
- مرحله 1: درصد تغییر در کمیت را پیدا کنید (کمیت جدید – کمیت اصلی) / (کمیت جدید + کمیت اصلی) / 2
(4.5%-) 0.045-= 2 / (150 + 125) / (125 – 150 )
- مرحله 2: درصد تغییر در قیمت را پیدا کنید (قیمت جدید – قیمت اصلی) / (قیمت جدید + قیمت اصلی) / 2
(13.6%-) 0.136 = 2 / (1.75 + 1.00) / (1.00 – 1.75)
- مرحله 3: استفاده از فرمول PED درصد تغییر در کمیت / درصد تغییر در قیمت = کشش قیمتی تقاضا
0.33- = 13.6% / 4.5%-
عدد منفی نشان میدهد که تقاضای شما برای بستنی نسبتاً غیر کشسان است.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
تفاوت شیب و کشش تقاضا
یکی از اشتباهات رایج در تحلیلهای اقتصادی، اشتباه گرفتن شیب با کشش است. در حالی که شیب منحنی تقاضا در طول تابع تقاضا ثابت است، کشش قیمتی تقاضا در نقاط مختلف منحنی متفاوت است. به عبارت دیگر، کشش تغییرات قیمت به مقدار تقاضا، در قسمتهای مختلف منحنی تقاضا متفاوت است.
در بخشهای بالای منحنی تقاضا که شیب بیشتری دارند، کشش تقاضا کمتر است. این بدین معنی است که تغییرات کوچک در قیمت باعث تغییرات زیاد در تقاضا نمیشود. در این قسمتها، تقاضا نسبت به تغییرات قیمت کمتر حساس است.
اما در بخشهای پایین منحنی که شیب کمتری دارند، کشش تقاضا بیشتر است. در اینجا، حتی تغییرات کوچک در قیمت میتواند تغییرات بزرگی در مقدار تقاضا ایجاد کند. به طور کلی، در قیمتهای پایینتر، مصرفکنندگان حساسیت بیشتری به تغییرات قیمت نشان میدهند.
اگر تابع تقاضا از دو طرف محور قیمت (P) و مقدار (Q) قطع شود، در نقطه میانه منحنی تقاضا (نقطه B)، کشش برابر با یک خواهد بود. در قسمتهای بالاتر از این نقطه، کشش بیشتر از یک خواهد بود و در قسمتهای پایینتر از آن، کشش کمتر از یک خواهد بود. این تفاوتها در کشش در طول منحنی تقاضا، رفتار مصرفکنندگان را در مواجهه با تغییرات قیمت به طور قابل توجهی تغییر میدهد.
نکات کلیدی
- کشش قیمتی تقاضا معیاری است که به بررسی تغییرات مصرف یک کالا در واکنش به تغییرات قیمت آن میپردازد. این مفهوم به ما نشان میدهد که چگونه مصرفکنندگان نسبت به افزایش یا کاهش قیمتها واکنش نشان میدهند.
- در حالتی که کشش قیمتی تقاضا بینهایت باشد، کالا بهطور کامل کشسان است، یعنی تقاضا حتی با کوچکترین تغییر قیمت بهطور قابل توجهی تغییر میکند.
- اگر کشش قیمتی تقاضا بیشتر از یک باشد، کالا را دارای کشش میدانیم، به این معنا که تقاضا با تغییر قیمت تغییرات بیشتری دارد. از سوی دیگر، اگر کشش کمتر از یک باشد، کالا کشش چندانی ندارد و تقاضا نسبت به تغییر قیمت کمتر واکنش نشان میدهد.
- در مواردی که کشش قیمتی تقاضا صفر است، تقاضا به هیچ عنوان با تغییرات قیمت تغییر نمیکند و کالا کاملاً غیرکشسان محسوب میشود، مانند برخی داروهای حیاتی.
- در حالتی دیگر، اگر کشش قیمتی تقاضا دقیقاً برابر با یک باشد، به آن کشش واحد گفته میشود، یعنی هر درصد تغییر در قیمت، دقیقا به همان اندازه در تقاضا تغییر ایجاد میکند.
- همچنین، وجود جایگزینهای مناسب و ضروری بودن کالا، تأثیر مستقیمی بر کشسانی تقاضا دارد. اگر کالا جایگزینهای مناسبی نداشته و کاملاً ضروری باشد، احتمالاً تقاضا حتی با افزایش قیمت نیز ثابت میماند و کالا خاصیت غیرکشسانی خواهد داشت.
نتیجه گیری
کشش قیمتی تقاضا به عنوان یکی از اصول کلیدی اقتصاد، نقش مهمی در تحلیل و درک رفتار مصرفکنندگان و واکنش آنها به تغییرات قیمت دارد. این مفهوم، ابزار مؤثری در دست تولیدکنندگان، سیاستگذاران و دولتها قرار میدهد تا بتوانند استراتژیهای خود را با دقت بیشتری تنظیم کنند.
با تکیه بر کشش قیمتی تقاضا، میتوان به برنامهریزیهایی پرداخت که نه تنها به بهبود رفاه اقتصادی کمک میکنند بلکه موجب افزایش کارایی و پویایی بازار نیز میشوند. بهطور خلاصه، درک و بهکارگیری کشش قیمتی تقاضا میتواند نقشی مؤثر در هدایت اقتصاد به سوی یک بازار کارا و پایدار داشته باشد.
سوالات متداول
چه چیزی باعث کشسانی شدن یک محصول می شود؟
اگر تغییر قیمت یک محصول باعث تغییر قابل توجهی در عرضه یا تقاضای آن شود، کشسان در نظر گرفته می شود. به طور کلی، این بدان معنی است که جایگزین های قابل قبولی برای محصول وجود دارد. مثال هایی از این موارد می توان به کوکی ها، SUV ها و قهوه اشاره کرد.
چه چیزی باعث غیر کشسانی شدن یک محصول می شود؟
اگر تغییر قیمت یک محصول منجر به تغییر چندانی در عرضه یا تقاضای آن نشود، غیر کشسان در نظر گرفته می شود. به طور کلی، این بدان معنی است که محصول به عنوان یک کالای ضروری یا یک کالای لوکس برای مصرف کنندگان اعتیاد آور در نظر گرفته می شود. مثال هایی از این موارد می توان به بنزین، شیر و آیفون اشاره کرد.
اهمیت کشش قیمتی تقاضا چیست؟
آگاهی از کشش قیمتی تقاضا برای کالاها به فردی که آن کالا را می فروشد اجازه می دهد تا تصمیمات آگاهانه ای در مورد استراتژی های قیمت گذاری اتخاذ کند. این معیار به فروشندگان اطلاعاتی در مورد حساسیت قیمت مصرف کننده ارائه می دهد. همچنین برای سازندگان کالاها برای تعیین برنامه های تولید و همچنین برای دولت ها برای ارزیابی نحوه وضع مالیات بر کالاها ضروری است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.