کالاهای عمومی کدامند؟ 2 ویژگی اصلی کالای عمومی

کالاهای عمومی Public Goods
کالاهای عمومی به کالاها و خدماتی گفته میشود که دو ویژگی اساسی دارند: عدم رقابت و غیرتخصیصپذیری. این یعنی استفادهی یک فرد از آنها، تأثیری بر دسترسی دیگران ندارد و همه میتوانند همزمان از آن بهرهمند شوند، بدون اینکه مصرف یک نفر، مانع استفادهی دیگران شود.
ویژگی مهم دیگر این کالاها این است که حتی افرادی که در تأمین هزینهی آنها مشارکت نکردهاند، همچنان میتوانند از آنها استفاده کنند. به همین دلیل، کالاهای عمومی نقشی حیاتی در رفع نیازهای اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی دارند. از آنجا که بازارهای خصوصی معمولاً نمیتوانند این خدمات را بهطور مؤثر ارائه دهند، تأمین و مدیریت آنها اغلب بر عهدهی دولتهاست.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
اهمیت کالاهای عمومی
کالاهای عمومی اهمیت زیادی در زندگی اجتماعی و اقتصادی دارند، زیرا آنها به رفاه عمومی کمک کرده و بسیاری از نیازهای اساسی جامعه را برآورده میکنند.
اهمیت این کالاها را میتوان از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد:
- تأمین رفاه عمومی: کالاهای عمومی مانند دفاع ملی، آتشنشانی، و آموزش عمومی بهطور مستقیم به امنیت و رفاه جامعه کمک میکنند. این کالاها برای همه افراد جامعه ضروری هستند و باعث بهبود کیفیت زندگی میشوند.
- مساوات و عدالت اجتماعی: کالاهای عمومی به کاهش شکافهای اجتماعی کمک میکنند، زیرا دسترسی به آنها برای تمام افراد جامعه بدون توجه به وضعیت مالیشان فراهم است. به این ترتیب، تفاوتهای اقتصادی و اجتماعی کاهش مییابد.
- پیشگیری از مشکلات محیطزیستی: برخی کالاهای عمومی مانند هوای پاک و منابع طبیعی، بهطور مستقیم به محیطزیست و سلامت بشر وابستهاند. تأمین و حفظ این منابع از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا اگر از آنها بهدرستی مراقبت نشود، آثار منفی بر نسلهای آینده خواهد داشت.
- ایجاد انگیزههای مثبت برای سرمایهگذاری: هنگامی که دولتها کالاهای عمومی را تأمین میکنند، میتوانند به ایجاد یک فضای اقتصادی پایدار و رشد صنایع کمک کنند. بهعنوان مثال، سرمایهگذاری در آموزش عمومی میتواند نیروی کار ماهر و توانمندی را برای صنایع فراهم کند.
- حل مشکلات اثرات خارجی مثبت: کالاهای عمومی معمولاً منافع زیادی برای افراد دارند که بهطور مستقیم در تأمین آنها دخالت نداشتهاند. بهعنوان مثال، پاکسازی محیطهای عمومی یا کنترل بیماریها بهطور مستقیم منافع بسیاری برای افراد جامعه به همراه دارد، حتی اگر آنها شخصاً در این اقدامات شرکت نکنند.
بنابراین، کالاهای عمومی نقشی حیاتی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی جامعه ایفا میکنند و نیاز به حمایت و تأمین از سوی دولتها و نهادهای عمومی دارند.
ویژگیهای کالای عمومی
کالای عمومی از کالای خصوصی با دو ویژگی اصلی متمایز میشود که در زیر به توضیح آنها پرداخته شده است:
رقابتناپذیری
رقابتناپذیری به این معناست که وقتی یک کالای عمومی ارائه میشود، اضافه شدن یک فرد جدید به مصرف آن، تاثیری بر دسترسی دیگران به آن کالا ندارد. در حالی که در کالاهای خصوصی، ورود هر فرد جدید به مصرف کالا موجب کاهش عرضه برای دیگران میشود. برای نمونه، استفاده از یک لباس موجب کم شدن موجودی آن برای دیگران خواهد شد، در حالی که ورود یک نفر به یک پارک عمومی که ظرفیت آن هنوز پر نشده، مشکلی برای دیگران ایجاد نمیکند.
استثناناپذیری
استثناناپذیری به این معناست که پس از عرضه یک کالای عمومی، هیچکس نمیتواند از مصرف آن بازداشته شود. برخلاف کالاهای خصوصی که مالک میتواند مصرف آن را محدود کرده و از آن به صورت انحصاری استفاده کند، در کالاهای عمومی این محدودیت به راحتی قابل اعمال نیست.
عوامل مؤثر در استثناناپذیری عبارتند از:
- دشواریهای فنی: در بسیاری از موارد، ممکن است از لحاظ فنی غیرممکن یا بسیار دشوار باشد که از دسترسی افراد به یک کالای عمومی جلوگیری شود. بهعنوان مثال، تامین امنیت ملی و دفاع از کشور یک کالای عمومی است که ایجاد محدودیت در دسترسی به آن برای برخی افراد بسیار پیچیده یا غیرممکن است.
- هزینه عمل: گاهی اوقات ممکن است از لحاظ فنی امکان جدا کردن برخی از افراد از دسترسی به کالاهای عمومی وجود داشته باشد، اما این فرآیند بسیار پرهزینه باشد. در چنین شرایطی، هزینههای استثناگذاری از کالا به حدی بالا است که ممکن است هیچگونه منفعت اقتصادی از آن حاصل نشود و بنابراین، ایجاد چنین محدودیتی منطقی نباشد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
انواع کالاهای عمومی
کالاهای عمومی به دو دستهی اصلی تقسیم میشوند که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند. شناخت این تفاوتها کمک میکند تا نحوهی ارائه و مدیریت این کالاها بهتر درک شود.
کالای عمومی خالص
کالاهای عمومی خالص کاملاً غیررقابتی و غیرتخصیصپذیر هستند؛ یعنی مصرف یک فرد، تأثیری بر دسترسی دیگران ندارد و همه میتوانند همزمان از آن بهرهمند شوند. این کالاها معمولاً توسط دولت تأمین میشوند، زیرا بخش خصوصی انگیزهای برای ارائهی آنها ندارد.
- مثال: نور خیابانها در شب، که بدون کاهش کیفیت یا محدودیت، برای همهی افراد در دسترس است. همچنین دفاع ملی، که امنیت کل کشور را تأمین میکند و هیچکس را نمیتوان از آن محروم کرد.
کالای عمومی ناخالص
این دسته از کالاها در حالت عادی برای همه قابل استفادهاند، اما با افزایش مصرف، کیفیت یا دسترسی به آن کاهش مییابد. در واقع، این کالاها تا حد مشخصی غیررقابتیاند، اما پس از آن، رقابت بین مصرفکنندگان ایجاد میشود.
- مثال: جادهها و بزرگراهها، که در شرایط عادی برای همه قابل استفادهاند، اما در ساعات اوج ترافیک، ازدحام باعث کاهش کیفیت استفاده میشود. همچنین پارکهای شهری، که تا یک حد مشخص ظرفیت پذیرش دارند، اما در صورت شلوغی بیش از حد، کیفیت تجربهی استفاده کاهش مییابد.
کالای عمومی واسطهای
این دسته از کالاها بهعنوان نهادههای تولیدی مورد استفاده قرار میگیرند و امکان بهرهبرداری همزمان از آنها بدون ایجاد رقابت مستقیم بین مصرفکنندگان وجود دارد. بااینحال، در صورت افزایش مصرف بیش از ظرفیت موجود، کیفیت خدمات کاهش یافته یا محدودیتهایی در دسترسی ایجاد میشود.
- مثال: شبکههای توزیع برق و گاز، که انرژی لازم برای خانهها و کسبوکارها را تأمین میکنند. این زیرساختها قابلیت خدماترسانی به تعداد زیادی از مصرفکنندگان را دارند، اما در صورت افزایش بیش از حد تقاضا، ممکن است خاموشیهای موقتی یا افت فشار گاز رخ دهد.
کالای مرکب یا شبه عمومی
کالاهای شبه عمومی، ترکیبی از ویژگیهای کالاهای عمومی و خصوصی را دارند. این کالاها معمولاً برای همهی افراد قابل دسترسیاند، اما مصرف آنها ممکن است مشروط به شرایط خاصی باشد، مانند پرداخت هزینه، ثبتنام یا محدودیت ظرفیت.
- ویژگیها:
- امکان دسترسی عمومی: افراد زیادی میتوانند از آن بهرهمند شوند.
- وجود محدودیت در مصرف: ممکن است دسترسی به آن محدود به گروههای خاص باشد یا هزینهی استفاده داشته باشد.
- مثال: مدارس و دانشگاههای دولتی، که خدمات آموزشی را بهطور گسترده ارائه میدهند، اما ممکن است هزینههای ثبتنام یا شهریه داشته باشند. همچنین پارکهای ملی که ورود به آنها برای عموم آزاد است، اما ممکن است برای نگهداری و مدیریت، ورودیهای تعیین شود.
مشکلات کالاهای عمومی
مشکلات مربوط به کالاهای عمومی، یکی از چالشهای عمده در اقتصاد است که میتواند منجر به ضایع شدن منابع عمومی شود. یکی از این مشکلات، تراژدی کالاهای عمومی مشترک است. در این حالت، منابع مشترک به دلیل استفاده بیرویه و عدم مدیریت صحیح به تدریج از بین میروند و دیگر قابل استفاده نخواهند بود.
برای درک بهتر این مشکل، میتوان از مثال چراگاه عمومی استفاده کرد. تصور کنید که یک چراگاه عمومی وجود دارد که هر فرد میتواند گوسفندان خود را برای چرا به آنجا ببرد. ابتدا همه از این چراگاه بهطور معقول استفاده میکنند.
اما هر فرد انگیزه دارد که گوسفندان خود را بیشتر به چراگاه ببرد، زیرا هزینههای آن را بهطور انفرادی پرداخت نمیکند. با افزایش تعداد گوسفندان، چراگاه شروع به تخریب میکند. در نهایت، وقتی که تعداد گوسفندان بیش از حد میشود، چراگاه دیگر قادر به تأمین نیاز گوسفندان نخواهد بود و منابع آن بهطور کامل از بین میرود.
این مثال نشاندهنده مشکلاتی است که در استفاده از منابع عمومی مشترک، نظیر منابع آبی، جنگلها، یا دیگر منابع طبیعی، ممکن است رخ دهد. در این نوع موقعیتها، هر فرد برای بهبود وضعیت خود به مصرف بیش از حد این منابع تمایل دارد، در حالی که به عواقب طولانیمدت آن توجه نمیکند. در نتیجه، این منابع به تدریج ضایع شده و از بین میروند.
برای حل این مشکل، نیاز به مدیریت و تنظیم صحیح مصرف منابع عمومی وجود دارد. این کار میتواند از طریق وضع قوانین، تخصیص منابع، یا ایجاد سازوکارهایی برای نظارت و کنترل مصرف منابع عمومی صورت گیرد.
پیامدهای کالاهای عمومی
سرمایهگذاری در کالاهای عمومی ممکن است در کوتاهمدت بازدهی مالی مستقیمی نداشته باشد، اما در بلندمدت تأثیرات مثبت و گستردهای بر جامعه خواهد گذاشت. برای مثال، توسعهی حملونقل عمومی و ایجاد فضاهای سبز در یک شهر میتواند موجب کاهش ترافیک، کاهش آلودگی هوا و افزایش کیفیت زندگی شود. علاوه بر این، چنین سرمایهگذاریهایی میتواند رشد اقتصادی را تقویت کرده و جذب گردشگران و سرمایهگذاران را تسهیل کند.
اثرات منفی بیتوجهی به کالاهای عمومی
در مقابل، نادیده گرفتن یا تخریب کالاهای عمومی میتواند پیامدهای جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد.
بهعنوان نمونه:
- عدم مدیریت منابع آبی میتواند به خشکسالی یا سیل منجر شود که معیشت افراد را تهدید میکند.
- کاهش پوشش گیاهی میتواند باعث تغییرات اقلیمی و افزایش آلودگی شود.
- کمبود سرمایهگذاری در زیرساختهای عمومی ممکن است باعث افزایش مشکلاتی مانند ازدحام، آلودگی، و کاهش بهرهوری اقتصادی شود.
چالش سواری رایگان و راهکارهای آن
کالای عمومی ویژگی برجستهای دارد که در اقتصاد عمومی و مالیه عمومی به “سوارکار مجانی” معروف است. مفهوم این پدیده به این صورت است که افراد یا گروههایی از کالا یا خدمات استفاده میکنند بدون اینکه در هزینههای تأمین و تولید آن سهیم باشند. به عبارت دیگر، آنها از منافع کالا بهرهبرداری میکنند، در حالی که هیچگونه هزینهای بابت آن پرداخت نمیکنند.
در مورد بنگاههای خصوصی، برای کسب حداکثر سود، باید بتوانند منافع تولیدات خود را تخصیص دهند و کسانی که قیمت کالا یا خدمت را پرداخت نمیکنند، از استفاده از آن محروم کنند. برای بنگاههای خصوصی این فرآیند به این معنی است که تفکیک منافع و تخصیص آن بهصورت شفاف باید ممکن باشد تا تولید کالا یا خدمت توجیه اقتصادی داشته باشد.
اما در خصوص کالاهای عمومی، وضعیت متفاوت است. حتی اگر از نظر فنی و با هزینههای معقول ممکن باشد که تخصیص منافع کالاهای عمومی به افرادی که هزینه آن را پرداخت میکنند، انجام شود، عملاً منع استفاده از این کالا برای افرادی که پرداخت نمیکنند غیر اقتصادی خواهد بود.
دلیل این امر آن است که در مورد کالاهای عمومی، هزینه نهایی استفاده از کالا صفر است، به این معنا که اضافه شدن یک مصرفکننده دیگر به هیچ وجه هزینه جدیدی برای تأمین و تولید کالا ایجاد نخواهد کرد. بنابراین، امکان تفکیک منافع و هزینهکردن آنها در کالاهای عمومی بهطور معمول دشوار است و این امر منجر به پدیده “سوارکار مجانی” میشود که افراد بدون پرداخت هزینه، از منافع کالاهای عمومی بهرهمند میشوند.
نقش دولت و مالیاتها
دولتها بهعنوان نهادهای اصلی تأمینکننده کالاهای عمومی عمل میکنند و از طریق سیستم مالیاتی و بودجه عمومی هزینههای تولید این کالاها را تأمین میکنند. مالیاتها ابزار اصلی دولتها برای جمعآوری منابع مالی بهمنظور تأمین نیازهای عمومی و تخصیص آن به خدمات عمومی مانند بهداشت، آموزش، امنیت و زیرساختها هستند.
با این حال، این سیستم با چالشهایی نیز مواجه است، از جمله مشکلات بوروکراتیک، تخصیص نادرست منابع، و وابستگی به اولویتهای سیاسی که میتواند موجب انحراف در تخصیص بهینه منابع شود.
کالاهای عمومی جهانی و همکاری بینالمللی
برخی از کالاهای عمومی، مانند ثبات آبوهوایی یا مبارزه با بیماریهای همهگیر (مانند کووید-19)، نیاز به همکاری فرامرزی دارند. این نوع کالاهای عمومی، به دلیل تأثیرات گسترده و فراملی خود، نیازمند اقدامات مشترک و هماهنگ کشورهای مختلف هستند.
کشورهای مختلف باید در این زمینهها با یکدیگر همکاری کنند تا بهطور مؤثر به چالشهای جهانی پاسخ دهند و از تأثیرات منفی بر رفاه جهانی جلوگیری کنند. همکاری بینالمللی در این زمینهها میتواند از طریق سازمانهای بینالمللی، توافقنامهها و سیاستهای مشترک تحقق یابد.
پیامدهای تولید کالای عمومی
تولید کالای عمومی اغلب با اثرات خارجی مثبت یا اکسترنالیتی مثبت همراه است که معمولاً تولیدکننده در ازای آن مبلغی دریافت نمیکند. این اثرات به نفع جامعه به طور کلی است و فرد یا گروهی که این کالا را تولید میکند، بهرهبرداری کامل از آن را ندارد.
بهعنوان مثال، تزریق واکسن همگانی در دوران همهگیری کرونا موجب کاهش انتشار ویروس و حفظ سلامت عمومی میشود، که نتیجه آن به نفع کل جامعه و اقتصاد کشور است. در این شرایط، فرد واکسینهشده علاوه بر حفاظت از خود، از انتقال بیماری به دیگران نیز جلوگیری میکند و این مزیتهای اجتماعی بهطور غیرمستقیم به تمام افراد جامعه میرسد.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
مثالهایی از کالای عمومی
در این بخش، به برخی از مثالهای رایج کالاهای عمومی اشاره شده است:
- امنیت: شرایط زندگی در کمال امنیت و آرامش، چه در سطح محله، شهر یا کشور، یکی از مهمترین کالاهای عمومی است. این نوع کالا به دلیل عدم امکان جلوگیری از بهرهمندی افراد از فضای محافظتشده و امن، عمومی محسوب میشود. همچنین، لذتبردن یک فرد از امنیت محیط تأثیری بر لذت دیگران ندارد.
- آموزش و علم: آموزش و علم به عنوان کالای عمومی در نظر گرفته میشود، زیرا هر چه افراد جامعه تحصیلکردهتر باشند، بیشتر از مزایای این دانش عمومی بهرهمند میشوند. به عبارت دیگر، افزایش سطح علمی جامعه، به نفع تمام افراد آن خواهد بود. همچنین، نتایج یک ایده علمی (مانند نظریهها یا اختراعات) در صورتی که بهطور عمومی منتشر شود، نمیتوان مانع دسترسی دیگران به آنها شد.
- زیرساخت: زیرساختها، مانند شبکههای حملونقل عمومی، برق، آب و اینترنت، از آنجا که تأثیرات مثبت فراگیر بر جامعه دارند و نمیتوان دسترسی به آنها را محدود کرد، کالای عمومی به حساب میآیند. البته، در برخی موارد، مانند دسترسی به اینترنت پرسرعت، ممکن است محدودیتهایی وجود داشته باشد.
- محیط زیست: هوای پاک و منابع طبیعی مانند آب و جنگلها جزء کالاهای عمومی هستند. بهرهبرداری از این منابع معمولاً بهصورت عمومی صورت میگیرد و نمیتوان افراد را از استفاده از آنها محروم کرد. همچنین، آلودگی هوا توسط یک فرد نمیتواند باعث جلوگیری از دسترسی دیگران به هوای پاک شود.
- سلامت عمومی: سلامت عمومی نیز بهعنوان کالای عمومی در نظر گرفته میشود. جامعهای با جمعیت سالمتر، بهطور کلی بهرهورتر است و کمتر در معرض بیماریهای واگیر قرار میگیرد. از آنجا که سلامت فردی به بهبود وضعیت کلی جامعه کمک میکند، این کالا عمومی است و همه افراد از آن بهرهمند میشوند.
کالای عمومی در سطح ملی و محلی
کالاهای عمومی همواره بهطور مساوی در اختیار همه افراد جامعه قرار نمیگیرند و ممکن است تنها برای گروهی از افراد مطلوبیت داشته باشند. این تفاوت معمولاً ناشی از موقعیت جغرافیایی کالای عمومی است. برای مثال، یک بزرگراه بینشهری مانند اتوبان تهران-کرج بیشتر برای ساکنان این مناطق مفید است و ممکن است برای افراد ساکن در شهرهای دیگر هیچ کاربرد مستقیمی نداشته باشد.
بر اساس دامنه تأثیرگذاری، کالاهای عمومی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
- کالاهای عمومی ملی: این دسته از کالاها و خدمات عمومی در سطح کل کشور ارائه میشوند و تمامی شهروندان از آنها بهرهمند میشوند. از جمله این کالاها میتوان به دفاع ملی، شبکههای سراسری رادیو و تلویزیون، مقررات تجاری و قوانین جزایی اشاره کرد.
- کالاهای عمومی با اثرات ملی و محلی: برخی کالاهای عمومی دارای پیامدهای اقتصادی مثبت برای کل کشور هستند، اما منافع آنها بیشتر در سطح محلی احساس میشود. خدمات آموزشی و بهداشتی از جمله این کالاها هستند که در سطح محلی ارائه میشوند، اما اثرات مثبت آنها در بلندمدت کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.
- کالاهای عمومی محلی: این نوع از کالاها عمدتاً در یک منطقه خاص عرضه میشوند و مزایای آنها بیشتر برای ساکنان همان منطقه قابل بهرهبرداری است. نمونههایی از این کالاها عبارتند از پارکهای شهری، ایستگاههای آتشنشانی، جادههای درونشهری و بین روستاها.
با توجه به اهمیت موقعیت مکانی کالاهای عمومی، افراد ممکن است به مناطقی مهاجرت کنند که خدمات عمومی بهتری ارائه میشود. این موضوع نشان میدهد که در کنار میزان عرضه یک کالای عمومی، محل قرارگیری آن نیز عاملی تعیینکننده در تأثیرگذاری و بهرهوری آن است.
ابعاد مختلف کالاهای عمومی
با این که همه افراد بهطور مساوی از کالاهای عمومی بهرهمند میشوند، اما میزان ارزشگذاری این کالاها برای افراد متفاوت است. به عبارت دیگر، مصرف کالاهای عمومی برای افراد مختلف میتواند دارای ارزشهای متفاوتی باشد. بهعنوان مثال، امنیت عمومی برای یک فرد عادی و برای یک کسبوکار ممکن است اهمیتهای متفاوتی داشته باشد.
طبقهبندی کالاهای عمومی موضوعی مطلق نیست و بستگی به شرایط اقتصادی و فناوری دارد. بهعبارت دیگر، بسته به تغییرات در این شرایط، ممکن است برخی کالاهایی که در گذشته بهعنوان کالای عمومی شناخته نمیشدند، اکنون این ویژگیها را داشته باشند. به عنوان مثال، تلویزیونهای عمومی که قبلاً بهطور رایگان قابل دسترس بودند، اکنون در برخی کشورها از طریق خدمات اشتراکی ارائه میشوند.
برخی مفاهیم اجتماعی مانند درستکاری یا توزیع عادلانه درآمد، اگرچه ممکن است اثرات مشابه کالاهای عمومی داشته باشند، اما خود بهطور مستقیم جزو کالاهای عمومی بهشمار نمیروند. این مفاهیم بهخاطر رقابتپذیر بودن و امکان محروم کردن افراد از آنها، کالاهای عمومی نیستند.
در خصوص بخش خصوصی، لازم به ذکر است که برخی کالاهای خصوصی لزوماً توسط بخش خصوصی تولید نمیشوند. برای مثال، خدمات بهداشتی و مسکن ممکن است توسط دولت ارائه شود، حتی اگر امکان تأمین آنها توسط بخش خصوصی وجود داشته باشد.
در مورد خدماتی مانند جمعآوری زباله، اگرچه بخش خصوصی میتواند آن را تأمین کند، اما به دلیل قابلیت محرومسازی و استثناپذیر بودن، این نوع خدمات نمیتوانند بهعنوان کالای عمومی در نظر گرفته شوند.
در نهایت، استثناناپذیری یکی از ویژگیهای اصلی کالاهای عمومی است. این ویژگی به این معناست که نمیتوان افراد خاصی را از بهرهمندی از آنها محروم کرد. به همین دلیل، بسیاری از کالاهای عمومی، مانند دفاع ملی یا امنیت عمومی، در دسترس همه افراد جامعه قرار دارند بدون اینکه کسی بتواند از آنها استفاده نکند.
الگوهای تأمین بهینه کالای عمومی
اقتصاددانان همواره تلاش کردهاند الگویی را برای تأمین بهینه کالاهای عمومی طراحی کنند تا این کالاها مانند کالاهای خصوصی، به شکل کارآمد تولید شوند. در این راستا، چندین مدل ارائه شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
الگوی تهیه کارآمد
در این الگو، فرض میشود که افراد ترجیحات خود را نسبت به کالای عمومی آشکار میکنند، هرچند در واقعیت به دلیل پدیده سواری مجانی، افراد ممکن است ترجیح واقعی خود را پنهان کنند. در این مدل، منحنی تقاضای کل برای کالای عمومی از جمع عمودی منحنیهای تقاضای فردی بهدست میآید، برخلاف کالاهای خصوصی که از جمع افقی منحنیهای تقاضا حاصل میشوند.
با داشتن منحنی تقاضا و عرضه، مقدار بهینه تولید کالای عمومی در نقطهای تعیین میشود که هزینه نهایی تولید (MC) برابر مجموع تمایل به پرداخت افراد باشد. این اصل نشان میدهد که قیمت کارآمد کالای عمومی، مجموع قیمتی است که افراد حاضرند برای آن بپردازند و این مبلغ باید هزینه تولید را پوشش دهد.
الگوی ساموئلسون
پل ساموئلسون در سال 1954 نظریهای را درباره شرایط بهینه پارتو برای تولید و مصرف کالاهای عمومی ارائه کرد.
بر اساس این نظریه، کالاهای عمومی دارای دو ویژگی اصلی هستند:
- غیررقابتی بودن: مصرف یک فرد، مصرف دیگران را محدود نمیکند.
- استثناناپذیری: هیچ فردی را نمیتوان از مصرف آن محروم کرد.
طبق الگوی ساموئلسون، مجموع نرخ نهایی جانشینی در مصرف برای تمام افراد باید برابر نرخ نهایی جانشینی در تولید باشد. این شرط نشان میدهد که تأمین بهینه کالای عمومی زمانی اتفاق میافتد که مجموع تمایل به پرداخت افراد برای یک واحد اضافی از کالا برابر با هزینه تولید آن باشد.
الگوی بوکانان (مدل باشگاهها)
جیمز بوکانان مدلی را برای کالاهای عمومی ناخالص (که تا حدی استثناپذیر اما غیررقابتی هستند) ارائه داد. این کالاها شامل خدماتی مانند پارکهای خصوصی، جادههای عوارضی و استخرهای باشگاهی هستند.
در این مدل:
- هزینههای ارائه خدمات بین اعضای باشگاه سرشکن میشود.
- افزایش تعداد اعضا در ابتدا باعث کاهش هزینه هر فرد و افزایش منفعت کلی میشود.
- پس از رسیدن به حد مشخصی از اعضا، ازدحام و کاهش کیفیت خدمات رخ میدهد که باعث کاهش منفعت فردی میشود.
بر اساس این مدل، تعداد بهینه اعضای باشگاه و میزان ارائه کالای عمومی باید بهگونهای تعیین شود که هزینهها و منافع به شکل متعادلی بین اعضا توزیع شود.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
مقدار بهینه تولید کالای عمومی
دولت تا زمانی به تولید کالای عمومی ادامه میدهد که «منفعت نهایی» (Marginal Benefit) برابر با «هزینه نهایی» (Marginal Cost) باشد. تقاضای کل برای کالای عمومی از جمع افقی تقاضاهای فردی بهدست میآید. این تقاضا نشاندهنده قیمتی است که جامعه حاضر است برای دریافت مقدار معینی از کالای عمومی پرداخت کند.
منحنی تقاضای کالای عمومی به دلیل نزولی بودن مطلوبیت نهایی، شیب رو به پایین دارد. همچنین، منحنی عرضه به دلیل نزولی بودن بازدهی نهایی، شیب رو به بالا دارد. بهطور کلی، کالای عمومی به میزان بهینه تولید میشود زمانی که هزینه نهایی برابر با منفعت نهایی باشد. دولت با استفاده از تحلیل هزینه-فایده برای تأمین کالای عمومی، تصمیم میگیرد که در صورت بیشتر بودن منفعت نهایی از هزینه نهایی، تولید کالا ادامه یابد.
مشکل تجزیه و تحلیل هزینه-فایده
باتوجه به توضیحات قبلی، دولت بهعنوان فراهمکننده کالاهای عمومی عمل میکند زیرا بخش خصوصی نمیتواند بهطور مؤثر و کارآمد این کالاها را تولید کند. بنابراین، نخستین گام این است که نقش دولت در تولید و ارائه کالاهای عمومی روشن شود. در گام بعدی، باید انواع مختلف کالاهای عمومی و مقدار تولید هرکدام از آنها مشخص گردد.
برای مثال، فرض کنید دولت قصد دارد بزرگراه جدیدی بسازد. در این شرایط، دولت باید ابتدا منافع تاسیس این بزرگراه را برای مردم و هزینههای مرتبط با آن را محاسبه کند. بعد از آن، گروهی از مهندسان و متخصصین برای انجام تجزیه و تحلیل هزینه-فایده و ارزیابی منافع حاصل از این پروژهها استخدام میشوند.
اما کار تجزیه و تحلیل در این زمینه بههیچوجه ساده نیست. زیرا یک بزرگراه برای مدت زمان طولانی برای استفاده عموم مردم در دسترس خواهد بود و ارزشگذاری دقیق آن دشوار است. علاوه بر این، نظارت بر تولید و استفاده از کالای عمومی بسیار پیچیدهتر از نظارت بر کالاهای خصوصی است. در صورتی که در کالاهای خصوصی، تولید و توزیع میتواند بهراحتی پیگیری و تنظیم شود، در کالاهای عمومی چون بهرهبرداری بهطور مشترک صورت میگیرد، نظارت و تنظیم آن بسیار چالشبرانگیز است.
منابع مشترک یا عمومی
منابع مشترک یا عمومی از آن دسته منابعی هستند که برخلاف کالاهای عمومی استثناپذیر، بهطور رایگان در اختیار کسانی قرار میگیرند که میخواهند از آن استفاده کنند. این منابع ویژگی “مانعالجمع” دارند، به این معنی که استفاده یک فرد از آن منبع، بهرهمندی دیگران از آن را کاهش میدهد. بنابراین، سیاستگذاران باید این سوال را پاسخ دهند که چه میزان استفاده از این منابع باید مجاز باشد تا از بهرهبرداری بیشازحد و کاهش کیفیت منابع جلوگیری شود.
در اقتصاد، این پدیده تحت عنوان “تراژدی منابع مشترک” شناخته میشود.
برای فهم بهتر این موضوع، بیایید یک مثال را بررسی کنیم:
فرض کنید در یک شهر که اقتصاد آن وابسته به صید ماهی است، تا مدتی همه افراد میتوانند به راحتی ماهی بگیرند و زندگی خود را تأمین کنند. اما با گذشت زمان، جمعیت شهر افزایش مییابد و در نتیجه تعداد افراد بیشتری به صید ماهی میپردازند.
هر فرد بدون توجه به اینکه ماهیگیری یک منبع مشترک است، بهطور بیرویه و تنها برای منافع خود به صید ادامه میدهد. در نهایت، تعداد ماهیها در دریا کاهش پیدا کرده و دیگر افراد نمیتوانند به راحتی از این منبع استفاده کنند. در این شرایط، دولتها میتوانند با اعمال سیاستهایی مانند وضع مالیات یا محدودیتهایی در صید، بهرهبرداری بیرویه از این منابع را کنترل کنند.
در نهایت، درس مهمی که تراژدی منابع مشترک به ما میدهد این است که استفاده بیرویه از منابع عمومی یا مشترک موجب کاهش بهرهمندی سایر افراد از آن منابع میشود. برای جلوگیری از این مشکل، دولتها میتوانند با وضع قوانین و مقررات، از این منابع بهطور پایدار استفاده کنند. حتی در برخی موارد، ممکن است تصمیم گرفته شود که کالای عمومی به کالای خصوصی تبدیل شود تا از بهرهبرداری بیشازحد جلوگیری شود.
کالاهای عمومی و اثرات جانبی
اثرات جانبی به تأثیرات اقتصادی گفته میشود که بر افرادی وارد میشود که در یک معامله یا فعالیت اقتصادی دخیل نیستند. برای مثال، آلودگی نمونهای از اثر جانبی منفی است؛ زمانی که یک شرکت کالایی تولید میکند و این تولید باعث آلودگی محیط زیست میشود، حتی افرادی که مشتری آن شرکت نیستند هم از این آلودگی آسیب میبینند.
در مقابل، اثرات جانبی مثبت به مزایای ناخواستهای گفته میشود که افراد از آنها بهرهمند میشوند، مانند گردهافشانی درختان توسط زنبورهای یک کشاورز که باعث رشد بیشتر محصولات میشود، حتی اگر افراد از عسل آن کشاورز خریداری نکرده باشند.
کالاهای عمومی باعث ایجاد اثرات جانبی مثبت میشوند. بهطور مثال، اگر گروهی از افراد با هم جمع شوند و هزینهای را برای پخش رادیویی پرداخت کنند، حتی کسانی که در این گروه نیستند میتوانند از این پخش بهرهمند شوند. همچنین، اگر گروهی از مردم یک پارک عمومی را تمیز کنند، همه میتوانند از پاکیزگی آن بهرهمند شوند، حتی اگر خودشان در این فعالیت شرکت نکرده باشند.
وجود کالاهای عمومی همیشه با اثرات جانبی مثبت همراه است، اما همیشه اثرات جانبی مثبت به معنای داشتن کالای عمومی نیست. برای مثال، ممکن است زنبورهای یک کشاورز درختان باغ همسایه را گردهافشانی کنند و این باعث افزایش تولید محصول شود، اما این به معنای این نیست که نمیتوان از این فواید دیگران را محروم کرد یا اینکه این فواید همیشه برای همه بهطور یکسان و رایگان در دسترس هستند.
کالاهای عمومی و اثرات خارجی مثبت
بسیاری از کالاهای عمومی خدماتی هستند که توسط دولت ارائه میشوند و از طریق مالیاتها تأمین مالی میشوند. این به این دلیل است که کالاهای عمومی معمولاً منافع برای همه افراد دارند، حتی اگر آنها مستقیماً از خدمت استفاده نکنند. این پدیده به نام “اثر خارجی مثبت” شناخته میشود، یعنی یک کالا که منافع آن به افرادی که در معامله دخیل نیستند، میرسد. اثرات خارجی مثبت یکی از دلایل اصلی است که چرا دولتها پول خود را برای تأمین کالاهای عمومی صرف میکنند.
مثالی از یک کالای عمومی با اثر خارجی مثبت، آتشنشانی است. اگر آتشنشانی آتش را در خانهای خاموش کند، آن فرد بهوضوح بهرهمند میشود. با این حال، همسایگان نیز بهرهمند میشوند زیرا خاموش کردن آتش احتمال گسترش آن را کاهش میدهد. بنابراین، همسایگان از این خدمت بهره میبرند بدون اینکه بهطور مستقیم از آن استفاده کنند.
کالاهای عمومی در سراسر جهان
هر کشور تصمیم میگیرد که کدام کالاها و خدمات باید بهعنوان کالاهای عمومی شناخته شوند و این تصمیمات در بودجههای ملی آنها منعکس میشود.
به عنوان مثال، بسیاری معتقدند که دفاع ملی یک کالای عمومی مهم است، زیرا امنیت کشور برای همه شهروندان آن مزایا دارد.
در این راستا، بسیاری از کشورها سرمایهگذاری زیادی در نیروهای مسلح خود میکنند، هزینههای نگهداری ارتش، خرید تسلیحات و تحقیق و توسعه (R&D) را از طریق مالیات عمومی تأمین میکنند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، وزارت دفاع (DoD) بودجهای معادل 1.52 تریلیون دلار دارد که برابر با 12.8٪ از کل بودجه فدرال برای سال مالی 2023 است.
بسیاری از کشورها خدمات ضروری مانند بهداشت و آموزش را بهعنوان نوعی کالای عمومی میبینند. خدمات بهداشتی تأمینشده از مالیات در کشورهایی مانند کانادا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسرائیل ارائه میشود.
سرمایهگذاریهای دولتی در آموزش عمومی از دهه 1950 بهشدت افزایش یافته است. بر اساس دادههای “Our World in Data”، درصد جمعیت جهان که حداقل آموزش ابتدایی را دریافت کردهاند از حدود 49٪ در سال 1950 به بیش از 86٪ در سال 2020 (آخرین دادههای موجود) افزایش یافته است.
حامیان این نوع هزینههای دولتی معتقدند که مزایای اقتصادی و اجتماعی آن بهطور قابلتوجهی از هزینههای آن بیشتر است و به نتایجی مانند بهبود مشارکت نیروی کار، صنایع داخلی با مهارتهای بالاتر و کاهش نرخ فقر در بلندمدت اشاره میکنند. منتقدان معتقدند که این امر بار مالی بر دوش مالیاتدهندگان ایجاد میکند و کالاها میتوانند بهطور مؤثرتری توسط بخش خصوصی تأمین شوند.
راهکار نوین برای تأمین کالاهای عمومی
- مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) در این مدل، دولت و بخش خصوصی با همکاری یکدیگر تلاش میکنند تا کالاهای عمومی را با کارایی بیشتر تأمین کنند. در این نوع مدلها، بخش خصوصی مسئول برخی از فرآیندهای تولید و تأمین کالای عمومی میشود و دولت نیز از طریق تضمینهای مختلف، مانند بازپرداخت از طریق عوارض یا مالیاتها، این فرآیندها را پشتیبانی میکند. بهعنوان مثال، ساخت و نگهداری جادهها توسط شرکتهای خصوصی که بازپرداخت هزینههای خود را از طریق دریافت عوارض از کاربران جادهها انجام میدهند، یکی از نمونههای بارز این مدل است.
- فناوریهای دیجیتال پلتفرمهای آنلاین و فناوریهای دیجیتال میتوانند ابزارهای مؤثری برای تولید کالاهای عمومی باشند. نمونههایی مانند ویکیپدیا و نرمافزارهای متنباز (Open-Source) نشان میدهند که جوامع میتوانند بدون دخالت مستقیم دولت، کالاهای عمومی دیجیتال را ایجاد و توسعه دهند. این نوع کالاهای عمومی که بهطور آنلاین به اشتراک گذاشته میشوند، میتوانند به سرعت گسترش یابند و در اختیار همه قرار بگیرند.
- مکانیسمهای مبتنی بر انگیزه دولتها میتوانند از مشوقهای مالیاتی یا جوایز برای تشویق مشارکت افراد و شرکتها در تأمین کالاهای عمومی استفاده کنند. بهعنوان مثال، اعطای یارانه به پروژههای انرژی تجدیدپذیر میتواند شرکتها و افراد را به استفاده از فناوریهای سبز ترغیب کند و بهاینترتیب، کمک به تولید کالاهای عمومی نظیر کاهش آلایندهها و حفظ منابع طبیعی کند. این نوع مشوقها میتوانند بهطور مؤثری منجر به افزایش مشارکت عمومی و خصوصی در تأمین کالاهای عمومی شوند.
چرا کالاهای عمومی کم تأمین میشوند؟
به طور ساده، کمبود انگیزهها دلیل اصلی است. برای اینکه یک فرد سودجو کالای عمومی را تأمین کند، باید منفعت پیشبینی شده برای آن فرد بیشتر از هزینهها باشد.
برای کالاهای عمومی، معمولاً وضعیت برعکس است به دلایل مختلف:
- عدم توانایی در اخذ هزینه از مصرفکنندگان: به دلیل ویژگیهای خاص کالاهای عمومی، تأمینکننده نمیتواند از افراد برای استفاده از این کالاها هزینه بگیرد. پس از تأمین این کالا، همه افراد میتوانند از آن استفاده کنند، چه در تأمین آن مشارکت کرده باشند و چه نکرده باشند. این به “مسئله سوار مجانی” معروف است.
- منفعت اندک برای هر فرد: برای بیشتر کالاهای عمومی، منفعت حاصل از استفاده برای هر فرد کوچک است. این زمانی صدق میکند که استفاده یک فرد از کالا بر دیگران تأثیر میگذارد. این “افزایش یا کاهش منفعتهای خارجی” میتواند منفعت یک فرد را آنقدر کم کند (اگر این اثرات خارجی مثبت باشند) یا آنقدر زیاد کند (اگر اثرات منفی باشند). مثلاً در مورد سلامت جهانی، فردی که واکسن میزند، سلامت خود را حفظ میکند (منفعت فردی که ممکن است برای افراد در معرض خطر کم باشد) و از بیمار شدن دیگران جلوگیری میکند (افزایش منفعت مثبت بزرگ برای دیگران).
- منفعتهای آینده در برابر هزینههای حال: برای بسیاری از کالاهای عمومی، منفعتها در آینده محقق میشوند، در حالی که هزینهها امروز باید پرداخت شوند. مردم تمایل دارند که حال را بیشتر از آینده ارزیابی کنند. این کوتاهبینی میتواند هزینهها و منفعتها را برای کالاهایی مانند آموزش (هزینه مدارس امروز پرداخت میشود، اما منفعت زمانی محقق میشود که دانشآموزان بزرگسال شوند) یا محیط زیست طبیعی (هزینههای کاهش تغییرات اقلیمی امروز پرداخت میشود، اما منفعت بیشتر برای نسلهای آینده است) مختل کند.
به این دلایل، اگر تأمین کالاهای عمومی به بخش خصوصی واگذار شود، این کالاها به طور معمول کم تأمین خواهند شد.
تا به امروز، راهحل این مشکل هماهنگی بوده است، که تضمین میکند هر کسی در تأمین کالاهای عمومی سهم داشته باشد و هزینهها و منفعتها بدون تحریف مورد بررسی قرار گیرند. نهادهای رسمی، به ویژه دولتها، هماهنگکنندگان اصلی در تأمین کالاهای عمومی محلی و ملی هستند.
دولتها در تأمین کالاهای عمومی زمانی موفقترند که نهادهای قویتری داشته باشند. با اعمال قوانین و مالیاتها، دولتها منابع را برای تأمین کالاهای عمومی بسیج میکنند و مشکل سوار مجانی را حل میکنند.
دولتی که به رفاه تمامی شهروندان اهمیت میدهد—چه داخل مرزهای خود و چه در سطح بینالمللی و بین نسلی—توانایی دارد تا منفعت اجتماعی کامل از کالاهای عمومی (مجموع منفعتهای فردی و اثرات خارجی آن) را تحقق بخشد و نیازهای شهروندان حاضر و آینده را متعادل کند.
آیا بازارها میتوانند کالاهای عمومی تولید کنند؟
هزینههای دولتی و مالیاتها یکی از روشها برای تأمین کالاهای عمومی هستند، اما این تنها روش نیست. در برخی موارد، بازارها میتوانند کالاهای عمومی را تولید کنند.
به عنوان مثال، رادیو را در نظر بگیرید. رادیو غیرقابل استثنا است، زیرا هنگامی که سیگنال رادیو پخش میشود، متوقف کردن کسی از دریافت آن بسیار دشوار است. همچنین، رادیو غیررقابتی است، چرا که گوش دادن یک نفر به سیگنال مانع از گوش دادن دیگران نمیشود. به دلیل این ویژگیها، عملاً غیرممکن است که مستقیماً از شنوندگان برای گوش دادن به پخشهای رادیویی معمولی هزینه دریافت شود.
رادیو با استفاده از تبلیغات راهی برای جمعآوری درآمد پیدا کرده است، که روشی غیرمستقیم برای گرفتن هزینه از شنوندگان است که به نوعی وقت آنها را اشغال میکند. در نهایت، مصرفکنندگانی که کالاهای تبلیغشده را خریداری میکنند، به نوعی هزینه رادیو را میپردازند، چرا که هزینه تبلیغات در قیمت محصول گنجانده شده است.
در یک تحول جدیدتر، شرکتهای رادیو ماهوارهای مانند SiriusXM برای پخش موسیقی بدون تبلیغات هزینه اشتراک ماهانه دریافت میکنند. در این حالت، با این که محصول قابل استثنا است (فقط کسانی که هزینه اشتراک را پرداخت کردهاند، سیگنال را دریافت میکنند)، بنابراین دیگر یک کالای عمومی محسوب نمیشود.
برخی از کالاهای عمومی همچنین ترکیبی از تأمین عمومی رایگان و اخذ هزینه برای برخی مقاصد دارند. مثلاً یک پارک عمومی که استفاده از آن رایگان است، اما برای پارک کردن خودرو، رزرو مکانهای خاص پیکنیک یا خرید غذا از ایستگاههای فروش، هزینه دریافت میشود.
ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب
کالای خصوصی (Private Goods)
کالاهای خصوصی به کالاها و خدماتی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای رقابتی و تخصیصپذیری هستند، به این معنا که:
- رقابتپذیر: مصرف یک کالا توسط یک فرد مانع از مصرف همان کالا توسط فرد دیگر میشود. یعنی اگر یک نفر یک کالای خصوصی را استفاده کند، دیگران نمیتوانند از آن کالا بهرهبرداری کنند.
- تخصیصپذیر: کالاهای خصوصی میتوانند بهطور خاص به یک فرد یا گروه خاص تخصیص داده شوند. برای مثال، اگر یک نفر بلیط کنسرت خریداری کند، آن بلیط بهطور اختصاصی برای آن فرد در دسترس خواهد بود و دیگران نمیتوانند از آن استفاده کنند.
کالاهای خصوصی معمولاً در بازارهای خاص با قیمتهای مشخص عرضه میشوند و برای دسترسی به آنها نیاز به پرداخت هزینه وجود دارد. این کالاها شامل اقلامی مانند لوازم خانگی، گوشیهای همراه و سفرهای تفریحی هستند. به همین دلیل، بهدلیل ویژگی کمیابی آنها و نیاز به پرداخت هزینه، سواری رایگان در این مورد کمتر مشاهده میشود.
انواع دیگر کالاها در اقتصاد
علاوه بر کالاهای عمومی و خصوصی، دستهبندیهای دیگری نیز در اقتصاد وجود دارند که بر اساس میزان رقابتپذیری و استثناپذیری تعریف میشوند. این کالاها ویژگیهای خاص خود را دارند و نحوهی تأمین و استفاده از آنها متفاوت است.
کالاهای تجمعی یا مشترک (Common Resources)
این نوع کالاها رقابتپذیر اما غیراستثناپذیر هستند، به این معنا که:
- استفادهی یک فرد از آن، میزان در دسترس بودن برای دیگران را کاهش میدهد (رقابتپذیری).
- اما امکان جلوگیری از دسترسی افراد دیگر به آن وجود ندارد (غیراستثناپذیری).
چالش: این کالاها معمولاً در معرض مصرف بیش از حد قرار دارند که به آن “تراژدی منابع مشترک” گفته میشود. اگر نظارت و مدیریت مناسبی بر این منابع نباشد، ممکن است دچار کمبود یا نابودی شوند.
مثالها: جنگلها، منابع آبی، ذخایر ماهیهای دریا، مراتع عمومی.
کالاهای باشگاهی (Club Goods)
این کالاها غیررقابتپذیر اما استثناپذیر هستند، یعنی:
- مصرف یک فرد از آن، تأثیری بر مصرف دیگران ندارد (غیررقابتپذیری).
- اما دسترسی به آن تنها برای افرادی ممکن است که شرایط خاصی را رعایت کنند یا هزینهای پرداخت کرده باشند (استثناپذیری).
ویژگی: این نوع کالاها معمولاً از طریق سیستمهای عضویت، حق اشتراک یا بلیت مدیریت میشوند.
مثالها: اشتراک اینترنت، تلویزیونهای کابلی، باشگاههای ورزشی، پارکهای تفریحی خصوصی.
کالاهای تخصیصناپذیر (Non-Allocable Goods)
این کالاها بهسختی میتوانند به افراد یا گروههای خاصی اختصاص داده شوند، زیرا:
- اغلب دارای ماهیت جمعی یا غیرمستقیم هستند.
- امکان کنترل دقیق بر مصرف و تخصیص آنها وجود ندارد.
ویژگی: این کالاها معمولاً دارای ارزشهای زیستمحیطی، فرهنگی یا اجتماعی هستند و حفاظت از آنها به دلیل اهمیت عمومیشان ضروری است.
مثالها: آثار فرهنگی و تاریخی، منابع زیستمحیطی مانند تنوع زیستی و گونههای در حال انقراض.
نکات کلیدی
- کالای عمومی برخلاف کالای خصوصی است که تنها توسط شخص یا افرادی که توانایی پرداخت برای آن را دارند مصرف میشود.
- یک کالای عمومی میتواند توسط افراد زیادی مصرف شود بدون اینکه در دسترس بودن آن برای دیگران محدود شود.
- همیشه در مورد اینکه چه چیزی باید کالای عمومی یا خصوصی باشد، اختلافنظر وجود دارد.
- این اختلافنظرها از طریق اولویتهای هزینهای دولتها تصمیمگیری میشود.
نتیجه گیری
در این نوشتار با مفهوم کالای عمومی و زیرمجموعههای آن آشنا شدیم. دلایل مختلفی وجود دارد که چرا کالاهای عمومی اغلب توسط دولت تولید میشوند. یکی از دلایل اصلی، هزینههای بالای تولید این کالاهاست که ممکن است بخش خصوصی توانایی تأمین آنها را نداشته باشد.
علاوه بر این، ممکن است منافع تولید کالاهای عمومی، با وجود هزینههای قابل توجه در کوتاهمدت، در بلندمدت رفاه بیشتری برای جامعه به همراه بیاورد. به همین دلیل، دولتها مسئولیت تأمین این کالاها را بر عهده میگیرند تا بهبود کیفیت زندگی و رفاه عمومی را تضمین کنند.
سوالات متداول
کالای عمومی چیست؟
کالای عمومی به کالاها و خدماتی گفته میشود که عدم رقابت و غیرتخصیصپذیری دارند. یعنی مصرف یک فرد تأثیری بر دسترسی دیگران ندارد و همهی افراد جامعه میتوانند بهطور همزمان از آن بهرهمند شوند.
تفاوت کالاهای عمومی و خصوصی چیست؟
- کالای عمومی غیررقابتی و غیرتخصیصپذیر است؛ یعنی همه میتوانند از آن استفاده کنند، بدون اینکه مصرف یک نفر مانع مصرف دیگران شود.
- کالای خصوصی رقابتی و تخصیصپذیر است؛ یعنی استفادهی یک فرد از آن، دسترسی دیگران را محدود میکند و میتوان آن را به افراد مشخصی اختصاص داد.
مفهوم سواری رایگان (Free Rider) در کالاهای عمومی چیست؟
سواری رایگان وضعیتی است که در آن برخی افراد بدون مشارکت مالی از کالاهای عمومی استفاده میکنند. این مسئله ممکن است منجر به کاهش کیفیت یا کمبود این کالاها شود، زیرا تأمین منابع مالی برای ارائهی آنها دشوارتر میشود.
کالاهای عمومی چگونه تأمین میشوند؟
کالاهای عمومی معمولاً توسط دولت تأمین و مدیریت میشوند، زیرا بخش خصوصی به دلیل عدم امکان کسب سود مستقیم، تمایلی به ارائهی آنها ندارد. دولتها با جمعآوری مالیات و استفاده از بودجههای عمومی هزینهی این کالاها را پوشش میدهند تا دسترسی همگانی و پایدار به آنها تضمین شود.
کالای نیمهعمومی چیست؟
کالاهای نیمهعمومی ویژگیهای هر دو کالای عمومی و خصوصی را دارند. یک پل عمومی برای همه در دسترس است اما وقتی در ساعتهای اوج ترافیک شلوغ میشود، ارزش آن کاهش مییابد. یک موزه عمومی برای همه باز است و ممکن است برخی از منابع مالی خود را از دولت دریافت کند، اما برای تأمین مالی مناسب عملیات خود، ممکن است هنوز هزینه ورودی دریافت کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.