نقش دولت در سرمایه داری چیست؟
نقش دولت در سرمایه داری
نقش دولت در یک نظام اقتصادی سرمایه داری قرن ها مورد بحث داغ بوده است. برخلاف سوسیالیسم، کمونیسم یا فاشیسم، سرمایه داری نقشی برای یک قدرت عمومی متمرکز و اجباری بر عهده نمی گیرد. در حالی که تقریباً همه متفکران و سیاست گذاران اقتصادی به نفع سطحی از نفوذ دولت در اقتصاد استدلال می کنند، این مداخلات خارج از محدوده های کاملاً تعریف شده سرمایه داری صورت می گیرد.
به طور خلاصه:
- سرمایه داری نوعی سیستم اقتصادی است که در آن تجارت و صنعت به جای دولت توسط مالکان خصوصی و افراد هدایت می شود.
- تجارت داوطلبانه غالب است، با منابعی که برای به دام انداختن مصرف کنندگان و مصرف کنندگان با یکدیگر برای منابع رقابت می کنند.
- هر دو ایده مالکیت خصوصی و تجارت داوطلبانه در تضاد با دولت است که یک نهاد عمومی است.
- اکثر حامیان سرمایه داری، از آزادیخواهان گرفته تا کینزی ها، از ایده دخالت دولت در وضعیت اقتصاد حمایت می کنند.
سرمایه داری بدون دولت
اصطلاح «سرمایه داری» توسط بدنام ترین منتقد نظام، کارل مارکس معروف شد . مارکس در کتاب خود سرمایه داری از سرمایه داران به عنوان کسانی یاد می کند که ابزار تولید را در اختیار دارند و کارگران دیگری را برای کسب سود به کار می گیرند. امروزه سرمایه داری به سازماندهی جامعه تحت دو اصل اصلی اطلاق می شود: حقوق مالکیت خصوصی و تجارت داوطلبانه.
بیشتر مفاهیم مدرن مالکیت خصوصی از نظریه جان لاک در مورد خانه داری سرچشمه می گیرد، که در آن انسان ها از طریق آمیختن نیروی کار خود با منابع بی ادعا ادعای مالکیت می کنند. پس از مالکیت تنها راه مشروع برای انتقال دارایی از طریق تجارت، هدایا، ارث یا شرط بندی است.در سرمایه داری آزاد، افراد یا شرکت های خصوصی مالک منابع اقتصادی هستند و استفاده از آنها را کنترل می کنند.
تجارت داوطلبانه مکانیزمی است که فعالیت را در یک نظام سرمایه داری به پیش می برد. صاحبان منابع بر سر مصرف کنندگان با یکدیگر رقابت می کنند، آنها نیز به نوبه خود با مصرف کنندگان دیگر بر سر کالاها و خدمات رقابت می کنند. تمام این فعالیت ها در سیستم قیمت تعبیه شده است که عرضه و تقاضا را متعادل می کند تا توزیع منابع را هماهنگ کند.
این مفاهیم مالکیت خصوصی و تجارت داوطلبانه با ماهیت دولت در تضاد هستند. دولت ها دولتی هستند نه خصوصی. آنها داوطلبانه درگیر نمی شوند، بلکه از مالیات، مقررات، پلیس و ارتش برای تعقیب اهدافی استفاده می کنند که فارغ از ملاحظات سرمایه داری است.
تأثیر دولت در نتایج سرمایه داری نقش دولت
تقریباً همه طرفداران سرمایه داری از سطحی از نفوذ دولت در اقتصاد حمایت می کنند. تنها استثناها آنارکو-سرمایه داران هستند که معتقدند همه کارکردهای دولت می توانند و باید خصوصی شوند و در معرض نیروهای بازار قرار گیرند. لیبرالهای کلاسیک، آزادیخواهان و منارشیستها استدلال میکنند که سرمایهداری بهترین سیستم توزیع منابع است، اما دولت باید برای حمایت از حقوق مالکیت خصوصی از طریق ارتش، پلیس و دادگاهها وجود داشته باشد.
در ایالات متحده، اکثر اقتصاددانان به عنوان کینزی، مدرسه شیکاگو یا لیبرال کلاسیک شناخته می شوند. اقتصاددانان کینزی معتقدند که سرمایه داری تا حد زیادی کار می کند، اما نیروهای اقتصاد کلان در چرخه تجاری نیازمند مداخله دولت برای کمک به هموارسازی آن هستند. آنها از سیاست های مالی و پولی و همچنین سایر مقررات مربوط به فعالیت های تجاری خاص حمایت می کنند. اقتصاددانان مدرسه شیکاگو تمایل دارند از استفاده ملایم از سیاست پولی و سطح پایین تر مقررات حمایت کنند.
از نظر اقتصاد سیاسی ، سرمایه داری اغلب در مقابل سوسیالیسم قرار می گیرد. در سوسیالیسم، دولت مالک ابزار تولید است و تلاش میکند تا فعالیتهای اقتصادی را به سمت اهداف مشخص سیاسی هدایت کند. بسیاری از اقتصادهای اروپایی مدرن آمیزه ای از سوسیالیسم و سرمایه داری هستند، اگرچه ساختار آنها به طور کلی به مفاهیم فاشیستی مشارکت عمومی/خصوصی با اقتصاد برنامه ریزی شده نزدیکتر است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.