نظریه توسعه اقتصادی دکتر حسین عظیمی چیست؟
نظریه توسعه اقتصادی دکتر حسین عظیمی
دکتر حسین عظیمی (۱۳۲۴–۱۳۸۲)، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی، از متفکران برجسته توسعه اقتصادی در ایران بود که با نگاهی بومی، انتقادی و جامعهمحور، به تحلیل مشکلات توسعهنیافتگی ایران پرداخت. کتاب «توسعه اقتصادی» او یکی از مهمترین آثار درسی و تحلیلی در حوزه توسعه است که ضمن بررسی نظریههای کلاسیک و معاصر توسعه، دیدگاه خاص خود را نیز مطرح میکند.
عظیمی برخلاف بسیاری از اقتصاددانان که توسعه را صرفاً در رشد تولید ناخالص داخلی یا صنعتی شدن خلاصه میکنند، توسعه را یک فرایند پیچیده، اجتماعی، تاریخی و نهادی میدانست که باید در زمینهی ساختارهای تاریخی و فرهنگی جامعه ایرانی فهم شود.
زندگی و تحصیلات حسین عظیمی
حسین عظیمی در سال 1327 در آران و بیدگل (کاشان) متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته اقتصاد در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1349 مدرک کارشناسی ارشد خود را با گرایش توسعه اقتصادی از این دانشگاه دریافت کرد. سپس با دریافت بورسیه تحصیلی به دانشگاه آکسفورد رفت و در سال 1359 (1980) موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته اقتصاد توسعه شد.
موضوع رساله دکتری او، بررسی رابطه رشد اقتصادی، توزیع درآمد و فقر با توجه به مسائل ایران، نشاندهنده تمرکز او بر مسائل توسعهای ایران بود. عظیمی پس از بازگشت به ایران، در سازمان برنامه و بودجه مشغول به کار شد و بهعنوان استاد دانشگاه و مدیر گروه اقتصاد در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران فعالیت کرد.
توسعه چیست از نگاه عظیمی؟
عظیمی توسعه را فرایندی تاریخی و چندجانبه میداند که تنها به رشد اقتصادی محدود نمیشود. او توسعه را بهعنوان بازسازی جامعه بر اساس اندیشهها و بصیرتهای تازه تعریف میکند. این اندیشهها شامل سه محور اصلی است:
- علمباوری: پذیرش علم و فناوری مدرن بهعنوان پایهای برای تولید و پیشرفت اقتصادی.
- انسانباوری: تأکید بر نقش انسان بهعنوان محور توسعه و ارتقای کیفیت زندگی او.
- آیندهباوری: نگاه به آینده و برنامهریزی برای دستیابی به اهداف بلندمدت توسعه.
به باور عظیمی، توسعه اقتصادی زمانی محقق میشود که جامعه بتواند فرایندهای تولید خود را به علم و فناوری مدرن متکی کند. این امر نیازمند تحولات فرهنگی، اجتماعی و نهادی است که با فقر و عقبماندگی سازگار نباشد.
عظیمی توسعه را اینگونه تعریف میکند:
«توسعه، فرایندی تاریخی و چندبعدی است که طی آن، جوامع انسانی از ساختارهای سنتی، ایستا و محدود، به سوی ساختارهای مدرن، پویاتر و مبتنی بر قابلیتهای انسانی حرکت میکنند.»
ویژگیهای توسعه از دید عظیمی
- تاریخی بودن: توسعه یک پروژهی زمانبر است، نه یک برنامه چندساله.
- نهادی بودن: بدون تغییر نهادها و ساختارهای اجتماعی، توسعه امکانپذیر نیست.
- فرهنگی بودن: باورها، ارزشها و سبک زندگی مردم در روند توسعه تعیینکنندهاند.
- توسعه انسانی: توسعه صرفاً اقتصادی نیست، بلکه محور آن باید انسان و توانمندسازی انسانی باشد.
اصول نظریه توسعه اقتصادی عظیمی
نظریه توسعه اقتصادی عظیمی بر چند اصل کلیدی استوار است که در ادامه تشریح میشوند:
1. توسعه بهعنوان فرایندی تاریخی
عظیمی توسعه را فرایندی تاریخی میداند که طی آن، مبانی علمی و فنی جامعه از حالت سنتی به مدرن تحول مییابد. او معتقد است که توسعهنیافتگی ایران ریشه در عدم تحول این مبانی دارد. بهعنوان مثال، در کتاب مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، او تأکید میکند که ایران، علیرغم برخورداری از منابع طبیعی مانند نفت، نتوانسته است فرایندهای تولید خود را به علم و فناوری مدرن متکی کند. این وابستگی به منابع طبیعی، بهویژه نفت، یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی ایران است.
2. نهادسازی بهعنوان محور برنامهریزی
یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه عظیمی، نقش نهادها در توسعه اقتصادی است. او معتقد است که برنامهریزی توسعه، در واقع، نهادسازی برای اقتصاد کشور است. نهادها شامل ساختارهای قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که بستر لازم برای تحول اقتصادی را فراهم میکنند. عظیمی بر این باور است که بدون ایجاد نهادهای مدرن و کارآمد، دستیابی به توسعه اقتصادی ممکن نیست. بهعنوان مثال، او به نقد سیاستهای تعدیل اقتصادی در برنامه اول توسعه ایران (دهه 1360) پرداخت و هشدار داد که بدون نهادسازی مناسب، این سیاستها به بحران اقتصادی منجر خواهد شد.
3. تأکید بر آموزش، فرهنگ و تمدن
عظیمی در کتاب اقتصاد ایران امروز: توسعه بر محور آموزش، فرهنگ و تمدن، بر نقش محوری آموزش و فرهنگ در فرایند توسعه تأکید میکند. او معتقد است که بدون تحول در فرهنگ و نظام آموزشی، امکان دستیابی به توسعه پایدار وجود ندارد. به گفته او، جامعه ایران هنوز تکلیف خود را با مفهوم توسعه و تمدنسازی روشن نکرده است و در بحثهای محدود فنی مانند سرمایهگذاری، اشتغال و تورم باقی مانده است. او پیشنهاد میدهد که توسعه باید بر پایه اندیشههای مدرن و تمدنسازی استوار باشد، که این امر نیازمند بازسازی نظام آموزشی و فرهنگی جامعه است.
4. نقد وابستگی به منابع طبیعی
عظیمی در تحلیل خود از اقتصاد ایران، وابستگی بیش از حد به درآمدهای نفتی را یکی از عوامل اصلی توسعهنیافتگی میداند. او در مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران اشاره میکند که ایران، علیرغم پیشرفتهای علمی و صنعتی در جهان، هنوز قادر به تأمین نیازهای اولیه خود بدون تکیه بر فروش منابع طبیعی نیست. این وابستگی، مانع از ایجاد پویایی در تولید و تحرک اقتصادی شده است. عظیمی پیشنهاد میکند که برای خروج از این وضعیت، باید فرایندهای تولید به فناوریهای مدرن متکی شوند و از وابستگی به منابع طبیعی کاسته شود.
5. توسعه همهجانبه
عظیمی توسعه را فرایندی چندبعدی میداند که شامل توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. او معتقد است که تمرکز صرف بر توسعه اقتصادی، بدون توجه به سایر ابعاد، به نتایج مطلوب منجر نخواهد شد. بهعنوان مثال، او در تحلیل خود از کشورهای در حال توسعه، ویژگیهایی مانند پایین بودن سطح زندگی، بیکاری، وابستگی به کشاورزی و مواد اولیه، و ناکارآمدی ساختارهای سیاسی را بهعنوان موانع توسعه ذکر میکند.
6. نقد پارادایمهای سنتی توسعه
عظیمی به نقد پارادایمهای سنتی توسعه، مانند نظریههای نوسازی و وابستگی، پرداخته است. او معتقد است که این نظریهها بهطور کامل نمیتوانند پیچیدگیهای توسعهنیافتگی در کشورهای جهان سوم، از جمله ایران، را توضیح دهند. بهجای تکیه بر این نظریهها، او چارچوبی بومی و مبتنی بر شرایط خاص ایران پیشنهاد میدهد که بر تحول نهادی و فرهنگی تأکید دارد.
ویژگیهای کشورهای توسعهنیافته در دیدگاه عظیمی
عظیمی در تحلیل خود از کشورهای توسعهنیافته، ویژگیهای مشترکی را برمیشمارد که ایران نیز از آنها متأثر است:
- پایین بودن سطح و کیفیت زندگی: سطح پایین درآمد سرانه و کیفیت زندگی، یکی از نشانههای توسعهنیافتگی است.
- بیکاری و بهرهوری پایین: نرخ بالای بیکاری و پایین بودن بهرهوری نیروی کار، مانع از رشد اقتصادی پایدار میشود.
- وابستگی به منابع طبیعی: وابستگی به صادرات مواد اولیه، مانند نفت، اقتصاد را شکننده میکند.
- ناکارآمدی ساختارهای سیاسی: فقدان نهادهای سیاسی کارآمد، مانع از اجرای سیاستهای توسعهای مؤثر میشود.
- نابرابری اجتماعی و ضعف طبقات متوسط: نابرابریهای اجتماعی و ضعف طبقه متوسط، از موانع اصلی توسعه هستند.
دو مسیر اصلی توسعه
با توجه به تجربیات جهانی و تحلیلهای خود، عظیمی دو مسیر اصلی قابل تصور برای پیمودن فرآیند توسعه را مشخص میکند:
-
محوریت تحول فیزیکی (حکومت سرمایه):
- این مسیر شامل تجربیات توسعه جوامع صنعتی با اتکاء بر تحولات فرهنگی اروپا (مانند رنسانس و اصلاحات دینی) است که بستر لازم برای انباشت سرمایه و رشد صنعتی را فراهم کرد.
- همچنین توسعه سریع در کشورهایی مانند آمریکا و استرالیا که از طریق تأثیر فرهنگی مهاجران کشورهای توسعهیافته و نهادسازی سریع شکل گرفت، در این دسته قرار میگیرد. در این مسیر، سرمایه و ابعاد مادی توسعه در اولویت قرار میگیرند، اما پیشنیازهای فرهنگی و نهادی آن قبلاً فراهم شده است.
-
محوریت تحول فرهنگی (حکومت اندیشه و کلام):
- این مسیر برای جوامعی مناسب است که فاقد پیششرطهای فرهنگی و نهادی توسعهیافته هستند و نیاز به تحولات عمیق در اندیشه، دانش و ساختارهای اجتماعی دارند.
- در این مسیر، تأکید بر تغییر در باورها، ارزشها، سواد و آگاهی عمومی، و سپس ساخت نهادهای متناسب با این تغییرات فکری است. عظیمی به صورت ضمنی، این مسیر را برای ایران مناسبتر میدانست، زیرا اعتقاد داشت که جامعه ایرانی در ابتدا نیاز به تحول فکری و فرهنگی دارد تا بتواند بستر لازم برای توسعه اقتصادی را فراهم آورد.
نگاه انتقادی به توسعهنیافتگی ایران
عظیمی با مطالعه نظریههای مختلف توسعه (نظریات نئوکلاسیک، مارکسیستی، وابستگی، نوسازی، نهادگرایی و…) به این نتیجه میرسد که هیچکدام از آنها به تنهایی نمیتوانند توضیح مناسبی برای وضعیت ایران ارائه دهند. او معتقد است که:
«نباید نسخههای وارداتی توسعه را بدون توجه به شرایط خاص ایران به کار بست.»
او بر این باور است که الگوهای وارداتی توسعه باعث عدم توفیق سیاستهای توسعهای در ایران شدهاند، زیرا:
- شرایط تاریخی ایران با کشورهای توسعهیافته متفاوت است.
- نظام نهادی ایران (روابط دولت و ملت، دین، ساختار اجتماعی) با کشورهای غربی تفاوت بنیادین دارد.
- فرایند گذار به جامعه مدرن در ایران ناتمام و پرتنش بوده است.
راهبرد توسعه پیشنهادی عظیمی
توسعه نهادی
عظیمی معتقد است که زیرساختهای نهادی توسعه باید تقویت شوند. مهمترین نهادهای موردنظر او:
- دولت قانونمدار: دولتی پاسخگو، شفاف و مبتنی بر حقوق شهروندی
- بازار رقابتی سالم: نه بازار آزاد لجامگسیخته، نه اقتصاد دولتی متمرکز
- نهادهای مدنی قوی: احزاب، رسانهها، تشکلها و نهادهای مردمی
- نظام آموزشی توانمندساز: برای پرورش انسان توسعهگرا
تمرکز بر سرمایه انسانی
او توسعه را بدون رشد «سرمایه انسانی» غیرممکن میداند. در این راستا:
- آموزش و پرورش باید تغییر کیفی یابد.
- دانشگاهها باید در خدمت توسعه ملی باشند، نه صرفاً تولید مدرک.
- فرهنگ کار، نظم، خلاقیت و مسئولیتپذیری باید در جامعه نهادینه شود.
تقویت بخش تولید
برخلاف تمرکز اغلب سیاستها بر واردات یا خامفروشی، عظیمی بر تقویت «تولید داخلی» تأکید دارد:
- حمایت از تولید دانشبنیان
- اصلاح ساختار اقتصادی برای رقابتپذیری
- کاهش وابستگی به درآمد نفت
- توسعه صادرات غیرنفتی
تأثیرات نظریه عظیمی
نظریه عظیمی تأثیرات گستردهای بر مطالعات توسعه در ایران داشته است. کتاب مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، با استقبال گستردهای مواجه شد و بهعنوان یکی از منابع اصلی برای تحلیل مسائل اقتصادی ایران شناخته میشود. همچنین، دیدگاههای او در زمینه نهادسازی و نقش فرهنگ در توسعه، الهامبخش پژوهشگران و سیاستگذاران بوده است.
کتاب توسعه و برنامهریزی اقتصادی دکتر حسین عظیمی
این کتاب یکی از منابع معتبر و کلاسیک در حوزه توسعه اقتصادی در ایران است. دکتر عظیمی در این کتاب علاوه بر معرفی نظریههای کلاسیک و نئوکلاسیک توسعه، تحلیل عمیق و انتقادی از ساختار اقتصادی ـ اجتماعی ایران ارائه میدهد.
چون برخلاف بسیاری از کتابهای صرفاً نظری، دکتر عظیمی با درک عمیق از تاریخ و جامعه ایران، نظریه توسعه را بومیسازی کرده و به جای نسخهبرداری از غرب، چارچوبی برای درک توسعه در بستر ایران پیشنهاد میدهد.
نویسنده: دکتر حسین عظیمی
ناشر: سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها)
نوبت چاپ: چاپهای متعدد (کتاب پرکاربرد دانشگاهی است)
موضوع: اقتصاد توسعه، برنامهریزی اقتصادی، تحلیل ساختاری اقتصاد ایران
مناسب برای: دانشجویان رشته اقتصاد، علوم سیاسی، مدیریت، توسعه، و علاقهمندان به مسائل ایران
ویژگیهای اصلی کتاب:
- پوشش نظریههای متنوع توسعه از کلاسیکها تا نهادگرایان
- بررسی تاریخی توسعهنیافتگی در ایران
- تحلیل نقش دولت، نفت، فرهنگ و نهادها در اقتصاد ایران
- نگاه نقادانه به برنامههای توسعهای گذشته ایران
- ارائه رویکرد خاص نویسنده به «توسعه نهادی» و «سرمایه انسانی»
روششناسی و جایگاه در اقتصاد توسعه
دکتر عظیمی به عنوان یک اقتصاددان توسعه، روششناسی و تحلیل خاص خود را داشت. او بر این باور بود که یک نظریهپرداز اقتصادی نمیتواند با واقعیات جامعه خود بیگانه باشد و باید به مطالعه مستقل این واقعیات، فرضیهسازی، آزمون و کاربرد نتایج در جامعه بپردازد.
- او اعتقاد داشت که برای درک بهتر دیدگاه اقتصادی و چارچوب فکری او، باید به مقاله “ماهیت و روش در علم اقتصاد” او مراجعه کرد.
- در آثارش، به خوبی عدم تطابق بسیاری از نظریات غربی با شرایط اجتماعی-اقتصادی ایران را بیان میکرد.
- او معتقد بود که اقتصاد ایران پیچیدگیهای خاص خود را دارد و راهحلها باید از دل شناخت عمیق این پیچیدگیها برآید.
نگاه فرهنگی به توسعه
عظیمی تأکید میکند که توسعه تنها اقتصادی نیست؛ بلکه نیازمند تغییر در ذهنیت و ارزشهای اجتماعی است. برای نمونه:
- اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و مشارکت شهروندان باید رشد کند.
- باید فرهنگ تولید، کار جمعی، انتقادپذیری و شفافیت تقویت شود.
- باید بین عقلانیت دینی و عقلانیت مدرن تعادل برقرار شود.
نقد سیاستهای اقتصادی ایران
عظیمی در اولین سمینار بازسازی اقتصاد ایران پس از جنگ (1368)، به نقد سیاستهای تعدیل اقتصادی پرداخت. او معتقد بود که این سیاستها، بدون توجه به شرایط نهادی و فرهنگی ایران، به بحران اقتصادی منجر خواهند شد. پیشبینی او درباره پیامدهای منفی این سیاستها، مانند افزایش تورم و نابرابری، بعدها به حقیقت پیوست. این نقد نشاندهنده نگاه عمیق و آیندهنگر او به مسائل اقتصادی ایران بود.
چرا نظریه عظیمی مهم است؟
نظریه توسعه اقتصادی دکتر حسین عظیمی، یک چارچوب فکری بومی، جامع و منتقدانه برای درک و حل چالشهای توسعه در کشورهای در حال گذر، به ویژه ایران، ارائه میدهد. او توسعه را فراتر از رشد صرف اقتصادی میدید و بر اهمیت تحولات عمیق در اندیشه، دانش، و نهادهای اجتماعی و فرهنگی تأکید داشت. دیدگاه او، راهبردی را پیشنهاد میکند که از کپیبرداری صرف از الگوهای غربی پرهیز کرده و بر بومیسازی و انطباق دانش مدرن با واقعیات فرهنگی و تاریخی جامعه تأکید دارد.
عظیمی معتقد بود که بدون پرداختن به این ابعاد زیربنایی، تلاشها برای توسعه صرفاً منجر به “شبیهسازی” ظواهر و عدم تحقق توسعه واقعی خواهد شد. آثار او، به ویژه کتاب “اقتصاد ایران: توسعه، برنامهریزی، سیاست و فرهنگ” و “مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران”، منابع مهمی برای درک این رویکرد هستند.
نتیجهگیری
نظریه توسعه اقتصادی حسین عظیمی، چارچوبی جامع و بومی برای تحلیل مسائل توسعهنیافتگی ایران ارائه میدهد. او با تأکید بر تحولات نهادی، فرهنگی و آموزشی، و همچنین کاهش وابستگی به منابع طبیعی، راهکارهایی عملی برای دستیابی به توسعه پایدار پیشنهاد میکند. دیدگاه عظیمی، که توسعه را فرایندی تاریخی و چندجانبه میداند، همچنان بهعنوان یکی از مهمترین نظریههای توسعه در ایران مورد توجه است. مطالعه آثار او، بهویژه مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران و اقتصاد ایران امروز، برای درک عمیقتر مسائل اقتصادی ایران و یافتن راهحلهای مؤثر، ضروری است.
سوالات متداول
1. نظریه توسعه اقتصادی حسین عظیمی بر چه اصولی استوار است؟
بر پایه توسعه نهادی، تمرکز بر سرمایه انسانی، نگاهی تاریخی-اجتماعی به عقبماندگی، و انتقاد از دولت رانتی و الگوهای توسعه تقلیدی.
2. تفاوت نظریه عظیمی با نظریههای غربی توسعه در چیست؟
نظریههای غربی عمدتاً بر اقتصاد بازار، رشد سرمایه و تکنولوژی تکیه دارند، اما عظیمی تأکید میکند که توسعه در ایران باید بر پایه نهادهای بومی، تاریخ خاص ایران و اصلاح فرهنگی و اجتماعی شکل گیرد.
3. چرا عظیمی دولت ایران را دولت رانتی میداند؟
چون درآمد اصلی دولت از نفت است، نه مالیات مردم. این باعث میشود دولت به مردم پاسخگو نباشد، فساد رواج پیدا کند و اقتصاد تولیدمحور شکل نگیرد.
4. نقش سرمایه انسانی در نظریه عظیمی چیست؟
سرمایه انسانی هسته توسعه است. اگر نیروی انسانی آموزشدیده، خلاق و باانگیزه نباشد، توسعه پایدار اتفاق نمیافتد، حتی اگر منابع مالی فراوان باشد.
5. نقش فرهنگ و نهادها در توسعه از دید عظیمی چیست؟
عظیمی معتقد است توسعه بدون تغییر در فرهنگ عمومی، نهادهای اجتماعی، و باورهای مردم غیرممکن است. توسعه، یک تغییر ذهنی و نهادی است، نه فقط فنی و اقتصادی.
6. آیا نظریه عظیمی به توسعه اقتصادی یا توسعه همهجانبه میپردازد؟
نظریه او توسعه را فراتر از رشد اقتصادی میداند. توسعه در نگاه عظیمی باید انسانی، نهادی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باشد – یک فرآیند همهجانبه.
7. چه عواملی باعث توسعهنیافتگی ایران از دید عظیمی شدهاند؟
- عقبماندگی تاریخی
- فروپاشی نهادهای سنتی
- دولت رانتی و غیرپاسخگو
- ضعف سرمایه انسانی
- فقدان مشارکت اجتماعی و فرهنگ تولید
8. آیا نظریه عظیمی نسخهی کاربردی هم ارائه میدهد؟
بله. او تأکید دارد بر:
- اصلاح نظام آموزشی
- تقویت نهادهای مدنی
- توسعه تولید داخلی
- کاهش وابستگی به نفت
- و حرکت بهسوی دولت قانونمدار
9. دیدگاه عظیمی درباره رابطه دولت و مردم چیست؟
دولت باید به مردم پاسخگو باشد، نه متکی به منابع طبیعی. او مشارکت، شفافیت و قانونمداری را اصول اساسی رابطه دولت و ملت در فرآیند توسعه میداند.
10. آیا نگاه عظیمی خوشبینانه است یا بدبینانه؟
نگاه او واقعگرایانه و امیدوارانه است. او عقبماندگی ایران را قابل اصلاح میداند، اما شرط آن را تغییر نهادها، اصلاح فرهنگی، و تقویت سرمایه انسانی میداند.



دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.