نئولیبرالیسم چیست؟
نئولیبرالیسم Neoliberalism
نئولیبرالیسم به ایدئولوژی تشویق سرمایه داری بازار آزاد و حداقل دخالت دولت اشاره دارد. به زبان ساده، به آزادی اقتصادی فردی اعتقاد دارد و اهمیت خصوصیسازی را برجسته میکند. این ایدئولوژی در قرن بیستم به وجود آمد و به طور برجسته با اقتصاد لسهفر مرتبط است.
این ایدئولوژی بیان می کند که چارچوبی که حداقل مداخله دولت در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را ترویج می کند و مقررات و محدودیت ها را در بازارهای کار و مالی حذف می کند. نظام سرمایه دار یو در نهایت رفاه اجتماعی را به ارمغان می آورد. نمونه هایی از کشورهایی که جوهر این ایدئولوژی را در خود جای داده اند، چین، کره جنوبی و استرالیا هستند.
به طور خلاصه:
- سیاستهای نئولیبرالیسم معمولاً از ریاضت مالی، مقرراتزدایی، تجارت آزاد، خصوصیسازی و کاهش هزینههای دولت حمایت میکنند.
- نئولیبرالیسم اغلب با سیاست های اقتصادی مارگارت تاچر در بریتانیا و رونالد ریگان در ایالات متحده مرتبط است.
- انتقادات زیادی از نئولیبرالیسم وجود دارد، از جمله خطر بالقوه آن برای دموکراسی، حقوق کارگران و حق ملت های مستقل برای تعیین سرنوشت.
- همچنین متهم به دادن قدرت بیش از حد به شرکت ها و تشدید نابرابری اقتصادی است.
- با این حال، ابتکارات نئولیبرالی در مورد تجارت آزاد، مقررات زدایی از صنعت، مالیات بر درآمد و کاهش مالیات بر عایدی سرمایه، همگی از حمایت دو حزبی برخوردار بودند.
.
تاریخ نئولیبرالیسم
نئولیبرالیسم در ۲۵ سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است. اصطلاح نئولیبرالیسم به معنای نوع جدیدی از لیبرالیسم است. ایده اقتصاد لیبرال در سال ۱۷۷۶ زمانی که یک اقتصاددان اسکاتلندی به نام آدام اسمیت کتابی به نام “ثروت ملل” نوشت، برجسته شد. اسمیت در کتاب خود ایده خلاصی از مداخله دولت را تبلیغ کرد و ادعا کرد که بهترین راه برای شکوفایی اقتصاد تجارت آزاد و مقررات زدایی است.
چندین سال بعد، در دهه ۱۹۳۰ اقتصاددان دیگری به نام جان کینز سیاست لیبرالیسم را به چالش کشید و استنباط کرد که چنین سیاستی برای سرمایه داران مناسب است. مداخله دولت برای رفاه عمومی حیاتی تلقی می شد و منجر به انتقال چندین رهبر و تلاش در جهت خیر عمومی شد. با این حال، مفهوم نئولیبرالیسم اکنون در سطح جهانی و به دنبال کاهش سودآوری شرکت ها اجرا می شود.
لیبرالیسم و نئولیبرالیسم
لیبرالیسم مفهومی مشابه است، اما برای پوشش همه جنبه های جامعه بازتر است. این یک فلسفه گستردهتر است که آزادی را در حد استاندارد بالا نگه میدارد و همه جنبههای جامعه (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) را در بر میگیرد.
اساس لیبرالیسم آزادی، برابری در برابر قانون و رضایت حاکمان است. این ایده گسترده تر با مضامین اضافی مانند حقوق مدنی و بشر، برابری جنسیتی، آزادی بیان و مذهب و سکولاریسم مشخص می شود. از سوی دیگر، نئولیبرالیسم با رویکردی محدودتر و متمرکزتر مشخص میشود و با سیاستهای خاصی سر و کار دارد که به بازار کمک میکند کارآمد عمل کند.
ویژگی های نئولیبرالیسم
۱- خصوصی سازی
خصوصی سازی شامل فروش تمام نهادها و مشاغل دولتی به بخش خصوصی است. آنها می توانند شامل بانک ها، خدمات حمل و نقل، شرکت های خدماتی، و موسسات بهداشتی و آموزشی باشند. هدف به طور معمول دستیابی به کارایی است، زیرا تصور می شود که بخش خصوصی در هنگام اداره مشاغل مؤثرتر است. با این حال، میتوان گفت که خصوصیسازی معمولاً منجر به تمرکز ثروت در دستان معدودی میشود و خرید چنین خدماتی را گرانتر میکند زیرا انگیزه سودآوری است و نه خیر عمومی.
۲- مقررات زدایی
مقررات زدایی مستلزم کاهش مقررات دولتی در مورد فعالیت های اقتصادی مانند تجارت یا وضع مالیات بر برخی مشاغل است. مقررات زدایی به شرکت ها اجازه می دهد تا سودآورتر شوند و کیفیت کلی کسب و کار در حال اجرا را بهبود بخشند.
۳- تجارت آزاد
بازارهای آزاد با جهانی شدن و گشودگی بیشتر به سمت سرمایه گذاری و تجارت مشخص می شوند. انتظار می رود با آزادی کامل در جابجایی سرمایه بین مناطق مختلف جغرافیایی، رشد اقتصادی همراه با دسترسی بهتر و ارزان تر به منابع رخ دهد. با این حال، مخالفان استدلال می کنند که چنین اقدامی ممکن است کارگران اتحادیه های کارگری را استثمار کند و بازارهای غیرقابل تنظیم ممکن است عملی ترین گزینه برای برخی اقتصادها نباشد.
۴- کاهش هزینه های عمومی
هزینه های دولت معمولاً برای بخش های بهداشت و آموزش و یا ساخت زیرساخت ها هدف گذاری می شود. کاهش مخارج عمومی ممکن است باعث شود فقرا آسیب بیشتری ببیند، زیرا آنها می توانند به خدمات بهداشتی و آموزشی عمومی دسترسی داشته باشند.
این به بخش خصوصی بستگی دارد که چگونه این خدمات را مدیریت می کند و چقدر برای جامعه قابل دسترسی است.
۵- حذف منفعت عمومی
یک مفهوم مرتبط با نکته قبلی بیان می کند که مردم انگیزه دارند تا به جای فکر کردن در مورد جامعه به طور کلی در جهت رفاه فردی خود کار کنند. در موارد خاص، نئولیبرالیسم برنامههای رفاهی و اجتماعی را حذف میکند که بر فقیرترین بخش جمعیت تأثیر منفی میگذارد.
مکاتب فکری نئولیبرالیسم
اگرچه مکاتب فکری متنوعی در ارتباط با نئولیبرالیسم وجود دارد، دو نظریه برجسته در زیر ذکر شده است:
- مدرسه اتریش: مکتب فکری اتریشی در اواخر قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم در وین شکل گرفت. اساس مکتب اتریشی مطالعه اعمال هدفمند افراد است. این اصطلاح برای نشان دادن اقتصاد بازار آزاد استفاده می شود.
- مدرسه شیکاگو: مکتب فکری شیکاگو از اقتصاددانی الهام گرفت که با مکتب اتریش کار می کرد. این مکتب فکری نئوکلاسیک را بر اساس انتظارات عقلانی توصیف می کند. بر اهمیت عدم مداخله دولت و عدم وجود معاملات خصوصی در مداخله دولت تمرکز دارد.
مثال ها
زمانی که تغییر مالکیت و کنترل صنایع، بخشها یا شرکتها از یک نهاد دولتی به یک سازمان بخش خصوصی اتفاق میافتد، یک نمونه نئولیبرالیسم ظاهر میشود. به دنبال انتقال مالکیت و کنترل استعوامل اقتصادی به بخش خصوصی و طرفدار جهانی شدن است.
- شیلی در دهه ۱۹۷۰ نئولیبرالیسم را تحت دیکتاتوری نظامی تشویق کرد. این کشور سیاست های بازار آزاد را اتخاذ کرد، خصوصی سازی را در سطح عمده ای ترویج کرد، در مقررات زدایی شرکت کرد و دخالت دولت در طرح های مهمی مانند مراقبت های بهداشتی، بازنشستگی و آموزش را به حداقل رساند. به همین ترتیب، در دهه ۱۹۸۰، تنها دخالت مقامات مهم در تنظیم مقررات دیده می شد. این کشور همچنین به شدت شاهد ایده خصوصی سازی صنایع دولتی و کاهش مالیات بر درآمد بود.
- نمونه هایی از حضور آن در ایالات متحده شامل مقررات زدایی از خطوط هوایی، حمل و نقل و صنایع بانکی در دهه ۱۹۷۰، کاهش مالیات برای تشویق رشد اقتصادی، مقررات زدایی مالی،کسری تجاری گسترش و اجرای سیاست های تحت تأثیر اقتصاد طرف عرضه در دهه ۱۹۸۰٫
نقد نئولیبرالیسم
انتقادات زیادی به نئولیبرالیسم وارد است:
رویکرد نادرست بازار آزاد به خدمات عمومی
یکی از انتقادات رایج به نئولیبرالیسم این است که حمایت از رویکرد بازار آزاد در زمینه هایی مانند بهداشت و آموزش نادرست است زیرا این خدمات خدمات عمومی هستند. خدمات عمومی مانند سایر صنایع مشمول انگیزه سود نیستند. مهمتر از آن اتخاذ رویکرد بازار آزاد در حوزههای بهداشت و آموزش میتواند منجر به افزایش نابرابری و کمبود منابع مالی (بهداشت و آموزش) شود که برای سلامت بلندمدت و دوام یک اقتصاد ضروری است.
انحصارها
اتخاذ سیاست های نئولیبرالی در جهان غرب همزمان با افزایش نابرابری در ثروت و درآمد بوده است. در حالی که کارگران ماهر ممکن است در موقعیتی باشند که دستمزدهای بالاتری داشته باشند، کارگران با مهارت پایین به احتمال زیاد دستمزدهای راکد را مشاهده می کنند. سیاستهای مرتبط با نئولیبرالیسم تمایل به تشویق حضور انحصارها دارند که باعث افزایش سود شرکتها در بهای منافع مصرفکنندگان میشوند.
افزایش بی ثباتی مالی
برخلاف آنچه طرفداران نئولیبرالیسم معمولاً ادعا می کنند، مقررات زدایی سرمایه لزوما به توسعه اقتصادی کمک نکرده است. در عوض، مقررات زدایی سرمایه منجر به افزایش بیثباتی مالی از جمله رویدادهای اقتصادی شده است که در برخی مواقع موجهای شوکی را در سراسر جهان وارد کرده است. در واقع، گزارش صندوق بینالمللی پول (IMF) درباره نئولیبرالیسم نشان میدهد که افزایش جریان سرمایه عاملی در افزایش ریسک چرخههای اقتصادی نامطلوب بوده است.
نابرابری
ثابت شده است که سیاست های نئولیبرالی نابرابری را افزایش می دهد. این نابرابری می تواند چشم انداز رشد بلندمدت یک اقتصاد را مختل کند. در یک طرف طیف، کسانی که درآمد کمی دارند، قدرت خرج محدودی دارند. در عین حال، کسانی که ثروتمندتر می شوند، تمایل بیشتری به پس انداز دارند. در سناریوی دوم، ثروت آنطور که طرفداران نئولیبرالیسم ادعا میکنند پایین نمیآید.
جهانی شدن
در نهایت، تاکید نئولیبرالیسم بر کارایی اقتصادی، جهانی شدن را تشویق کرده است که مخالفان آن را محروم کردن کشورهای مستقل از حق تعیین سرنوشت می دانند. مخالفان نئولیبرالیسم همچنین ادعا می کنند که درخواست آن برای جایگزینی شرکت های دولتی با شرکت های خصوصی می تواند کارایی را کاهش دهد. آنها ادعا می کنند در حالی که خصوصی سازی ممکن است بهره وری را افزایش دهد، این بهبود ممکن است به دلیل فضای محدود جغرافیایی جهان پایدار نباشد. علاوه بر این، مخالفان نئولیبرالیسم اضافه میکنند که این ضد دموکراتیک است، میتواند منجر به استثمار و بیعدالتی اجتماعی شود و ممکن است فقر را جرم انگاری کند.
نئولیبرالیسم به زبان ساده
این یک مدل یا فلسفه اقتصادی است که تاکید می کند در یک جامعه آزاد، زمانی می توان پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بیشتری داشت که مقررات دولت به حداقل برسد، هزینه های دولت و مالیات ها کاهش یابد و دولت کنترل دقیقی بر اقتصاد نداشته باشد. نئولیبرالیسم با تمام مداخلات دولت مخالف نیست. با این حال، مایل است آن را محدود به زمانی ببیند که برای حمایت از بازارهای آزاد و شرکت آزاد ضروری است.
آثار نئولیبرالیسم
برخی از اثرات ممکن است بازارهای آزادتر، دسترسی به محصولات و خدمات بیشتر برای پاسخگویی به تقاضای مصرف کننده، درآمد بیشتر و سود بیشتر باشد. کاهش قیمت به دلیل رقابت بیشتر نیز می تواند تأثیرگذار باشد. پس انداز می تواند ناشی از تخصیص کارآمدتر منابع باشد. سازماندهی بهتر نیروی کار و توانایی استخدام استعدادهای مورد نیاز برای مشاغل خاص نیز می تواند ناشی از سیاست های نئولیبرالی باشد. دیگران ممکن است به برخی از اثرات منفی که اعتقاد بر این است که با نئولیبرالیسم مرتبط است اشاره کنند. اینها می تواند شامل نابرابری اقتصادی، رشد انحصارها، فقدان امنیت شغلی، از دست دادن مشاغل به دلیل برون سپاری و بی تفاوتی فزاینده نسبت به نیازها و رفاه افراد باشد.
نئولیبرالیسم در مقابل لیبرالیسم
نئولیبرالیسم | آزادی خواه |
---|---|
این یک فلسفه اقتصادی و سیاسی است. | لیبرالیسم یک فلسفه اخلاقی و سیاسی است. |
در قرن بیستم رایج شد. | اصطلاح آزادسازی در اوایل قرن نوزدهم رایج شد. |
بر آزادی اقتصادی تأکید می کند و بر نیاز به تجارت آزاد، مقررات زدایی و خصوصی سازی تأکید می کند. | بر آزادی شهروندان تمرکز کنید و همه جنبه های زندگی مانند مذهب، حقوق، دیدگاه ها و آزادی انتخاب را پوشش می دهد. |
محبوبیت آن در حال کاهش است. | این هنوز یک ایدئولوژی محبوب است. |
نئولیبرالیسم در مقابل سرمایه داری
نئولیبرالیسم | نظام سرمایه داری |
---|---|
این یک فلسفه و مجموعه ای از اعتقادات است. | این یک سیستم اقتصادی است که در آن نهادهای ثروتمند و قدرتمند بر سیستم تسلط دارند. عناصر نئولیبرالیسم در اقتصاد سرمایه داری دیده می شود. |
ایده های محوری کمتر دخالت دولت، مقررات زدایی، تجارت آزاد و خصوصی سازی است. | عوامل اصلی سرمایه، سرمایه داری و شیوه تولید سرمایه داری هستند. |
در قرن بیستم رایج شد. | پیدایش و تکامل آن در قرن شانزدهم آغاز شد. |
سوالات متداول
معنای نئولیبرالیسم را در اقتصاد تعریف کنید؟
این به ایدئولوژی حامی سرمایه داری بازار آزاد و حداقل مداخله دولت اشاره دارد. ارتباط نزدیکی با اقتصاد لایسزفر دارد. تأثیر این فلسفه در ابتکارات دولت در ترویج جهانی شدن، خصوصی سازی، تجارت آزاد و مقررات زدایی قابل ردیابی است. نمونه هایی از کشورهایی که این ایدئولوژی را به کار گرفتند عبارتند از چین و شیلی.
آیا نئولیبرالیسم یک ایدئولوژی است؟
این یک ایدئولوژی اقتصادی است و از تجارت آزاد و حداقل مداخله دولت در فعالیت های تجاری و تجاری و ترویج رقابت در بازار آزاد حمایت می کند. همچنین افراد را تشویق می کند تا برای خودشکوفایی و خوشبختی تلاش کنند.
نئولیبرالیسم چگونه بر اقتصاد تأثیر می گذارد؟
خصوصی سازی و رشد اقتصادی شخصی را ترویج می کند. طرفداران این ایدئولوژی به قدرت بازار آزاد بدون تنظیم در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی معتقدند. با این حال، به عنوان پیامدهای اعمال ایدئولوژی، افزایش رقابت پذیری و در عین حال تضعیف احساس وحدت و امنیت اجتماعی مردم ممکن است رخ دهد. اینها پیامدهای اجتماعی منفی زیادی برای اقتصاد یک کشور ایجاد می کند. بعلاوه، اعمال این ایدئولوژی از طریق سیاست ها می تواند باعث فقر، بیکاری و بدتر شدن توزیع درآمد شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.