لیبرالیسم چیست؟
لیبرالیسم اقتصادی Economic Liberalism
لیبرالیسم اقتصادی به ایدئولوژی ای اطلاق می شود که از ایده یک نظام اقتصادی که توسط حقوق فردی اداره می شود، حمایت می کند. این بدان معناست که دولت از انجام فعالیت های صنعتی و تجاری خودداری می کند و نباید در روابط اقتصادی بین افراد، گروه های مردم، طبقات یا کل ملت ها دخالت کند.
ثروت و دارایی دو رکن لیبرالیسم اقتصادی هستند. این بنیان سرمایه داری است و سیاست راهنما را به چالش می کشد و در عین حال از ترجیحات دولت بهره می برد. تجارت آزاد، مقررات زدایی، کاهش مالیات، خصوصیسازی و انعطافپذیری بازار کار، همگی از ویژگیهای موجود در یک کشور لیبرال اقتصادی هستند.
به طور خلاصه:
- لیبرالیسم اقتصادی این تصور را ترویج می کند که دولت باید از درگیر شدن در فعالیت های تجاری و صنعتی خودداری کند و سعی نکند در روابط اقتصادی بین طبقات مختلف مردم و بین افراد مختلف دخالت کند.
- آدام اسمیت را پدر لیبرالیسم اقتصادی می دانند.
- این سیستم برای بهره وری بیشتر، ایجاد درآمد و تسهیل مبادلات چندگانه طراحی شده است. کشورهای لیبرالیستی اقتصادی از فردگرایی حمایت می کنند و نوآوری و رشد را ترویج می کنند.
- با این حال، جنبه های منفی خاصی دارد، مانند رشد تسلط ناخواسته در تجارت و فقر.
درک نظریه لیبرالیسم اقتصادی
لیبرالیسم اقتصادی یک فلسفه و همچنین راهی برای هماهنگی سرمایه داری است. آدام اسمیت (۱۷۲۳-۱۷۹۰)، استاد فلسفه در دانشگاه گلاسکو در اسکاتلند، پدر لیبرالیسم اقتصادی به حساب می آید. در مقابل نئولیبرالیسم جدید، این لیبرالیسم اکنون به عنوان پالئولیبرالیسم یا “لیبرالیسم قدیمی” شناخته می شود. این به بازار اولویت مطلق داد و ایدئولوژی غالب در کشورهای پایه گذار در طول دهه های ۱۸۳۰ و ۱۹۲۰ بود. با این حال، ایدئولوژی انسجام اجتماعی کمی ایجاد می کند، زیرا حاوی رقابت مداوم، نابرابری و فردگرایی رادیکال است.
آزادسازی اقتصادی شامل استراتژیها و برنامههایی است که برای ارتقای نظام لیبرالیسم اقتصادی انجام میشود. می توان اصول اصلی آزادسازی اقتصادی را به شرح زیر خلاصه کرد:
نظم طبیعی اقتصاد
لیبرالیسم بر این باور است که اقتصاد دارای نظم داخلی است، «هماهنگی از پیش تعیین شده»، که در آن همه چیز به خوبی عمل می کند اگر مردم اجازه دهند نیروهای طبیعی بدون کنترل شکوفا شوند. همچنین معتقد است که اگر دولت نمی خواهد در این نظام طبیعی هرج و مرج ایجاد کند، دولت باید از برنامه ریزی اقتصادی خود اجتناب کند.
ایده فردگرایانه آزادی
کشورهای لیبرالیست اقتصادی از استقلال انسانها و دارایی آنها، آزادی رقابت، تجارت و صنعت دفاع می کردند و قید و بند نظام های صنفی و ارکان قرون وسطی را محکوم می کردند. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ استدلال کرد که دولت باید “کلیه سیستم های رفتار ترجیحی و محدودیت ها را حذف کند.” «نظام آشکار و مستقیم آزادی طبیعی» به طور مستقل وجود خواهد داشت. این آزادی ذاتی اقتصاد را به سمت شکوفایی سوق خواهد داد.
برنامه ریزی و دخالت دولت اقتصاد را مختل می کند و آثار نامطلوبی دارد. از سوی دیگر، ممتنع دولتی باعث وحدت می شود و بهترین نتایج را برای همه طرف ها به همراه دارد. بنابراین، بر اساس دیرینه لیبرالیسم، آزادی کامل اقتصادی برای هر فرد لازمه یک اقتصاد پر رونق است.
وظایف دولت به دفاع از ملت در برابر متجاوزان بیگانه، برقراری نظم و قانون داخلی و امنیت حقوقی و ایجاد و نگهداری مؤسسات عمومی مانند جاده ها، مدارس و سایر ضروریات غیر ضروری محدود می شود. سودآور اما ضروری هستند.
نفع شخصی به عنوان نیروی محرکه در اقتصاد
به گفته آدام اسمیت، منفعت شخصی نیروی محرکه طبیعی اقتصاد و انگیزه طبیعی آن است. هر فردی که در راستای “منافع خود” عمل می کند، غالباً منافع جامعه را با موفقیت بیشتر از زمانی که قصد ترویج آن را دارد به پیش می برد. از این رو، همه در حالی که به دنبال منافع خود هستند، از منفعت عمومی حمایت می کنند، حتی اگر از آن غافل باشند یا قصد آن را داشته باشند.
افراد درگیر در اقتصاد که بر اساس منافع خود عمل می کنند مکمل یکدیگر هستند و در نتیجه رفاه عمومی را ارتقا می دهند. منفعت شخصی جامعه انسانی را از طریق نفع شخصی دست نخورده نگه می دارد. این «پیوندی است که همه انسانها را در کنار هم نگه میدارد و آنها را مجبور به تبادل متقابل برای ارتقای رفاه عمومی همنوعان خود و همچنین رفاه آنها میکند».
رقابت به عنوان فرمان اقتصاد
به عقیده آدام اسمیت، رقابت به عنوان مکانیزم هدایت اقتصاد عمل می کند، به همان شیوه ای که منافع شخصی آن را برانگیخته و به پیش می برد. مسیر اقتصاد را هدایت می کند و هماهنگی و خیر مشترک را بین منافع متعدد و متنوع فردی به ارمغان می آورد. به گفته آدام اسمیت، «همه» آزادند تا از منافع خود پیروی کنند و اجازه دهند کسب و کار و داراییهایشان «با دیگران رقابت کنند» تا زمانی که قانون را زیر پا نگذارند.
رقابت رفاه عمومی را تضمین می کند. تولیدکنندگان و بازرگانان علاقه مند از حذف رقابت بهره مند می شوند. اگرچه آنها این قدرت را دارند که قیمت ها را به قیمت مصرف کنندگان افزایش دهند و سود انحصاری به دست آورند، اما این برخلاف منافع جامعه به عنوان یک کل است. بنابراین، رقابت سالم فرمان است. مسیر اقتصاد به عنوان یک کل و روند اقتصادی را هدایت می کند.
مثال ها
در اینجا چند مثال برای خواننده ارائه می شود تا ایده بهتری از لیبرالیسم اقتصادی پیدا کند:
مثال شماره ۱
دولت به طور متمرکز اقتصاد A را کنترل می کند. مرجع متمرکز تصمیم می گیرد چه چیزی تولید کند، چه مقدار و روش تولید. تولیدکنندگان خصوصی در اقتصاد کم هستند یا اصلا وجود ندارند. این نوع اقتصاد معمولاً به عنوان اقتصاد سوسیالیستی طبقه بندی می شود.
دولت اقتصاد B را کنترل نمی کند. بازیگران خصوصی وجود دارند و بازار تصمیم می گیرد که چه چیزی تولید کند، چگونه آن را تولید کند و مقدار مورد نیاز آنها را تولید کند. افراد تصمیم می گیرند و حداقل دخالت دولت در اقتصاد وجود دارد. با انگیزه کسب سود کار می کند و اقتصاد B از لیبرالیسم اقتصادی پیروی می کند.
مثال شماره ۲
آزادسازی اقتصادی در مقیاس بزرگ در چین در دوران دنگ شیائوپینگ آغاز شد. اصلاحات اقتصادی قابل توجهی از جمله آزادسازی فعالیت های خصوصی انجام شد که منجر به افزایش تجارت و گشودن دروازه های بازار چین به روی جهان شد.
مزایا و معایب
این شکل از لیبرالیسم، بدون شک، درآمد ایجاد می کند، مبادلات را چند برابر می کند و نوآوری را تقویت می کند. بنابراین، لیبرالیسم اقتصادی بدون شک دارای مزایایی است. لیبرالیسم اقتصادی در اقتصاد سیاسی بین المللی نیز تأثیرات مشابهی دارد.
با این حال، معایبی نیز دارد، مانند پتانسیل ترویج سلطه و تحمل بی عدالتی و فقر. بنابراین یافتن بهترین رویکرد نظارتی برای جلوگیری از اتکای کامل به بازار یا مداخله کامل دولت یک کار چالش برانگیز است.
لیبرالیسم اقتصادی در مقابل نئولیبرالیسم در مقابل سرمایه داری
سرمایه داری یک ساختار اقتصادی و سیاسی است که در آن مالکان خصوصی، برای منافع مالی خود، تجارت و صنایع یک کشور را کنترل می کنند. لیبرالیسم اقتصادی شکل لیبرال سرمایه داری است. بنابراین، این سیستم ویژگی های لیبرالی جامعه سرمایه داری را در خود جای داده و فردگرایی را ترویج می کند. اشکال دیگر نظریه لیبرالیسم اقتصادی، مانند انترناسیونالیسم لیبرال (لیبرالیسم اقتصادی در اقتصاد سیاسی بینالملل) و لیبرالیسم اقتصادی کلاسیک، با همین اصول با تغییرات جزئی سروکار دارند.
بر این اساس، لیبرالیسم اقتصادی کلاسیک در تمام مکاتب فکری لیبرال بعدی وجود دارد. تئوری هایی که پس از آن به وجود آمدند ممکن است به عنوان شاخه های مختلف نظریه لیبرال کلاسیک در قلب نئولیبرالیسم اقتصادی تلقی شوند که آزادی فردی و آزادی انتخاب را به حداکثر می رساند. این نشان میدهد که حتی در مواجهه با پویاییهای بازار که منجر به کارایی اقتصادی پایینتر میشود، دولت باید شکل بسیار حداقلی و عمدتاً نظارتی به خود بگیرد و از اکثر اشکال مداخله اقتصادی اجتناب کند. با این حال، دولت در حمایت از حقوق مالکیت خصوصی و رعایت تعهدات قراردادی بسیار مهم است.
از سوی دیگر، به حداکثر رساندن دستاوردهای اقتصادی کلی توسط نهادگرایی نئولیبرال تشویق می شود. با این حال، ممکن است یک دولت مداخله گر را قادر سازد تا به اثرات خارجی مضر و شکست های ناکارآمد بازار رسیدگی کند. همراه با انترناسیونالیسم لیبرال، وابستگی متقابل اقتصادی را تقویت می کند و نهادهای جهانی را برای ایجاد روابط بین المللی هماهنگ در میان اقتصادها ایجاد می کند. علاوه بر این، نئولیبرالیسم به شدت چنین اقداماتی را رد می کند، حتی اگر ممکن است به مزایای اقتصادی مهم تری منجر شود. سایر مکاتب تئوری اقتصادی لیبرال ممکن است از مداخله دولت برای پیشبرد عدالت اقتصادی و رسیدگی به ناکامی های بازار استقبال کنند.
سوالات متداول
لیبرالیسم اقتصادی چگونه با مرکانتیلیسم مقایسه می شود؟
مرکانتیلیسم رفاه اقتصادی دولت ها را در اولویت قرار می دهد و مدافع این است که هر ایالت باید به نفع خود عمل کند. لیبرالیسم اقتصادی، با این حال، بهویژه به رفاه دولت توجهی نمیکند و مدافع این است که عدم دخالت دولت میتواند به نفع افراد باشد.
لیبرالیسم اقتصادی چه ویژگی هایی دارد؟
مداخله دولت کمتری دارد و در جهت مالکیت و تولید ثروت کار می کند. این یک سیستم اقتصادی سرمایه داری است، اما نسبتاً لیبرال است. تجارت آزاد، مقرراتزدایی، کاهش مالیات، خصوصیسازی، انعطافپذیری بازار کار و مخالفت با اتحادیههای کارگری دیدگاههای رایج دیگری هستند.
شما از لیبرالیسم اقتصادی چه می فهمید؟
لیبرالیسم اقتصادی یک فلسفه سیاسی و اقتصادی است که به نفع اقتصاد بازار مبتنی بر فردگرایی و مالکیت خصوصی ابزار تولید با حداقل دخالت دولت است.
لیبرالیسم اقتصادی به چه معناست؟
این سیستم برای ترویج فردگرایی و اقتصاد بازار با دخالت کمتر دولت است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.