قانون عرضه و تقاضا و ریشه های آن
ریشه های قانون عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا که حکم می کند در دسترس بودن و جذابیت یک محصول بر قیمت آن تأثیر می گذارد، چندین کاشف داشت. اما این اصل، که یکی از شناخته شده ترین در علم اقتصاد است، مدت ها قبل از اینکه در یک اثر منتشر شده ذکر شود یا حتی نامش را ذکر کنند، در بازار مورد توجه قرار گرفت.
قانون عرضه و تقاضا رابطه بین قیمت کالا یا محصول معین و تمایل مردم به خرید یا فروش آن را تعریف می کند. عموماً با افزایش قیمت کالا، مردم مایل به عرضه بیشتر و تقاضای کمتر هستند.
به طور خلاصه:
- قانون عرضه و تقاضا رابطه بین قیمت یک محصول و تمایل مردم به خرید یا فروش آن را تعریف می کند.
- جان لاک، سر جیمز استوارت، آدام اسمیت، آلفرد مارشال و ابن تیمیه متفکران اولیه هستند که اولین بار در مورد قانون عرضه و تقاضا بحث کردند.
- آلفرد مارشال نظریه عرضه و تقاضا را با مفهوم کشش قیمتی تقاضا گسترش داد ، که بررسی می کند چگونه تغییرات قیمت بر تقاضا تأثیر می گذارد.
جان لاک
فیلسوف جان لاک با یکی از اولین توصیفات مکتوب این اصل اقتصادی در انتشاراتش در سال 1691، با عنوان برخی ملاحظات در مورد پیامدهای کاهش بهره و افزایش ارزش پول، اعتبار دارد. لاک به مفهوم عرضه و تقاضا به عنوان بخشی از بحث در مورد نرخ بهره در انگلستان قرن هفدهم پرداخت.
بسیاری از بازرگانان از دولت می خواستند که سقف نرخ بهره توسط وام دهندگان خصوصی را کاهش دهد تا مردم بتوانند پول بیشتری قرض کنند و در نتیجه کالاهای بیشتری خریداری کنند. لاک استدلال کرد که اقتصاد بازار آزاد باید نرخها را تعیین کند، زیرا مقررات دولتی میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد. لاک نوشت: اگر صنعت وام به حال خود رها می شد، نرخ بهره خود را تنظیم می کرد، لاک نوشت: “قیمت هر کالایی به نسبت تعداد خریداران و فروشندگان افزایش یا کاهش می یابد.”
با این حال، لاک در واقع از اصطلاح «عرضه و تقاضا» استفاده نکرد. اولین چاپ آن در سال 1767 توسط سر جیمز استوارت انجام شد.
سر جیمز استوارت
کتاب تحقیق سر جیمز استوارت در اصول اقتصاد سیاسی که در سال 1796 منتشر شد، اولین استفاده چاپی شناخته شده از اصطلاح «عرضه و تقاضا» بود. هنگامی که استوارت رساله خود را در مورد اقتصاد سیاسی نوشت، یکی از نگرانی های اصلی او تأثیر عرضه و تقاضا بر کارگران بود.
استوارت خاطرنشان کرد که وقتی سطح عرضه بالاتر از تقاضا بود، قیمت ها به طور قابل توجهی کاهش یافت و سود کسب شده توسط بازرگانان را کاهش داد. زمانی که بازرگانان پول کمتری به دست می آوردند، توان پرداخت حقوق کارگران را نداشتند و در نتیجه بیکاری بالا بود .
آدام اسمیت
آدام اسمیت در اثر اقتصادی حماسی خود در سال 1776، ثروت ملل، به طور گسترده به این موضوع پرداخت.
اسمیت که اغلب به عنوان پدر علم اقتصاد از او یاد می شود ، مفهوم عرضه و تقاضا را به عنوان یک « دست نامرئی » توضیح داد که به طور طبیعی اقتصاد را هدایت می کند. به گفته اسمیت، دست نامرئی مکانیسم قیمت گذاری و توزیع خودکار در اقتصاد است. اسمیت جامعهای را توصیف کرد که در آن نانوایان و قصابان محصولاتی را که افراد به آن نیاز دارند و میخواهند، ارائه میکنند، عرضهای که تقاضا را برآورده میکند و اقتصادی را توسعه میدهد که به نفع همه باشد.
توجه به این نکته مهم است که ایدههای اسمیت در طول سالها از اولین انتشار ایدههایش بدون نقد باقی نمانده است. با گذشت زمان، ایدههای او به منظور نمایش زمانهای در حال تغییر به آن افزوده شد و شامل مفاهیمی مانند مطلوبیت حاشیهای ، مزیت نسبی ، کارآفرینی، نظریه ترجیح زمانی مورد علاقه و نظریه پولی بود .
علاوه بر این، اسمیت قیمت گذاری یا نظریه ارزش را به درستی توضیح نداد و اهمیت کارآفرین را در شکستن ناکارآمدی ها و ایجاد بازارهای جدید درک نکرد.
آلفرد مارشال
پس از انتشار اسمیت در سال 1776، حوزه اقتصاد به سرعت توسعه یافت و قانون عرضه و تقاضا اصلاح شد. در سال 1890، اصول اقتصاد آلفرد مارشال منحنی عرضه و تقاضا را ایجاد کرد که هنوز برای نشان دادن نقطه تعادل بازار استفاده می شود.
یکی از مهمترین کمکهای مارشال به اقتصاد خرد ، معرفی مفهوم کشش قیمتی تقاضا بود که به بررسی چگونگی تأثیر تغییرات قیمت بر تقاضا میپردازد. در تئوری، مردم در صورت افزایش قیمت، کمتر از یک محصول خاص خریداری می کنند، اما مارشال خاطرنشان کرد که در زندگی واقعی، این رفتار همیشه درست نیست.
قیمت برخی از کالاها می تواند بدون کاهش تقاضا افزایش یابد، به این معنی که قیمت آنها غیر کشش است. کالاهای غیرکشسان معمولاً شامل مواردی مانند دارو یا غذا هستند که مصرف کنندگان آن را برای زندگی روزمره حیاتی می دانند. مارشال استدلال کرد که عرضه و تقاضا، هزینه های تولید و کشش قیمت همه با هم کار می کنند.
ابن تیمیه
اگرچه این نظریه پردازان ارقامی هستند که اغلب در بحث منشأ قانون عرضه و تقاضا ذکر می شود، اما محققان دیگر در سراسر جهان نیز به توسعه آن کمک کردند.
به عنوان مثال، محقق اسلامی ابن تیمیه، که 300 سال قبل از انتشار فوق الذکر لاک درگذشت، نوشته هایی در مورد قانون عرضه و تقاضا ثبت کرده است، اگرچه او دقیقاً از این اصطلاحات استفاده نکرده است. او در مورد اینکه چگونه قیمت ها توسط تقاضا و عرضه تعیین می شود و نه بر اساس اقدامات ناعادلانه افراد درگیر در معامله، بحث کرد.
چه کسی عبارت “قانون عرضه و تقاضا” را ابداع کرد؟
اگرچه سر جیمز استوارت اولین کسی بود که عبارت «عرضه و تقاضا» را در انتشارات خود در سال 1796 به نام « تحقیق در اصول اقتصاد سیاسی» به کار برد، بسیاری از محققان و متفکران دیگر از جمله آدام اسمیت، جان، در مورد منشأ این نظریه صحبت می کنند. لاک، آلفرد مارشال و ابن تیمیه.
عرضه و تقاضا چگونه کار می کند؟
قانون عرضه و تقاضا نظریه ای است که تعامل بین فروشندگان یک منبع و خریداران آن منبع را توضیح می دهد. به طور کلی، با افزایش قیمت، مردم تمایل به عرضه بیشتر و تقاضای کمتری دارند و بالعکس زمانی که قیمت کاهش می یابد.
نمونه ای از عرضه و تقاضا چیست؟
فرض کنید یک شرکت عرضه زیادی از گیاهان آپارتمانی دارد و قیمت هر کدام را 20 دلار تعیین می کند. اگر به دلیل تقاضای کم فروش خوبی نداشته باشد، ممکن است قیمت آن کاهش یابد. اگر افراد بیشتری شروع به خرید گیاه با قیمت پایین تر کنند (به این معنی که تقاضا افزایش یافته است)، ممکن است با کاهش عرضه گیاهان، قیمت افزایش یابد.
نتیجه
علیرغم منشاء قانون عرضه و تقاضا که صدها سال پیش آغاز شد، هنوز موضوعی است که امروزه در تئوری ها و مباحث اقتصادی به طور مکرر مورد اشاره و استفاده قرار می گیرد. این تئوری در طول زمان برای تطبیق با پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی اخیر توسعه یافته است، اما ایدههای اساسی این نظریه تا حد زیادی یکسان باقی میماند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.