عوامل تعیین کننده تقاضا
عوامل تعیین کننده تقاضا Determinants of Demand
تقاضا یک اصل اقتصادی است که رابطه بین قیمت ها و رفتارهای مصرف کننده را به دلیل تغییر در کالاها و خدمات توضیح می دهد. اگرچه بسیاری از عوامل اقتصادی بر تقاضای کالاها و خدمات تأثیر میگذارند، اما به این عوامل، عوامل تعیینکننده تقاضا میگویند.
به طور خلاصه:
- اصطلاح «تعیینکنندههای تقاضا» به این متغیرها اشاره دارد که با وجود عوامل اقتصادی متعدد بر تقاضا برای محصولات و خدمات تأثیر میگذارند.
- اصل اقتصادی تقاضا رابطه بین قیمت ها و رفتار مصرف کننده را در نتیجه تغییرات در کالاها و خدمات نشان می دهد.
- ده عامل اصلی تعیین کننده تقاضا عبارتند از: قیمت کالاها یا خدمات، قیمت کالاها و خدمات مکمل/جانشین، سلایق و ترجیحات خریدار، انتظارات خریداران از قیمت آتی کالا، تغییرات در درآمد یا ثروت واقعی خریداران، تعداد خریداران، سیاست های دولت، تغییرات آب و هوایی و توزیع درآمد.
- همه شرکتهای تجاری باید استراتژیهای بازاریابی خود را که همه کسبوکارهای جدید انتخاب میکنند، برای عرضه محصولات خود در بازار در نظر بگیرند.
10 عامل اصلی تعیین کننده تقاضا برای یک اقتصاد
1- قیمت کالاها یا خدمات
هنگامی که قیمت کالاها و خدمات افزایش می یابد، مقدار تقاضا کاهش می یابد. هنگامی که قیمت کالاها و خدمات کاهش می یابد، مقدار تقاضا افزایش می یابد. همچنین به آن می گویند قانون تقاضا.
اگر تقاضا حتی در تغییر قیمت تغییر نکند، به آن تقاضای غیر کشش می گویند. از طرف دیگر، تقاضای کشسانی نامیده می شود که مقدار تقاضا بیشتر از تغییر قیمت تغییر کند.
2- قیمت کالاها و خدمات جایگزین / مکمل
کالاهای جایگزین کالاهایی هستند که همان نیازها را برآورده می کنند. به عنوان مثال، روغن بادام زمینی-روغن آفتابگردان و چای-قهوه جایگزین هستند. از این رو، افزایش قیمت روغن بادام زمینی می تواند تقاضا برای روغن آفتابگردان را افزایش دهد و بالعکس.
کالاهای مکمل آن دسته از کالاهایی هستند که با هم مصرف می شوند. به عنوان مثال، خودرو و گازوئیل یا چای و شکر، بنابراین قیمت خودرو باعث کاهش تقاضا برای گازوئیل و خودرو می شود.
3- سلایق و ترجیحات خریداران
تقاضا برای هر محصولی می تواند بر اساس سلایق و ترجیحات خریداران تغییر کند. تبلیغات برند نقشی حیاتی در تغییر سلایق و ترجیحات خریداران دارد. به عنوان مثال، قبلاً مردم فکر می کردند که شکلات ها عمدتاً برای بچه ها هستند. اما صنعت تبلیغات این مفهوم را با نشان دادن این که شکلات ها برای همه از کودکان گرفته تا بزرگسالان بسیار مسن تر هستند، تغییر داده است.
به همین ترتیب، آنها همیشه با روندهای جدیدی در بازار روبرو می شوند که بر مشتریان تأثیر می گذارد و در نهایت بر تقاضا برای آن محصولات تأثیر می گذارد.
4- انتظارات خریداران از قیمت آتی کالا
وقتی مردم انتظار دارند قیمت چیزی در آینده افزایش یابد، تمایل به خرید آن محصولات بیشتر دارند و تقاضا برای آن کالاها افزایش می یابد. به عنوان مثال، زمانی که مردم انتظار رشد طلا را دارند، طلای بیشتری می خرند و بالعکس.
5- تغییر در درآمد یا ثروت واقعی خریداران
قدرت خرید خریداران به درآمد آنها بستگی دارد وثروت. فرض کنید در مناطق توسعه نیافته شاهد آن هستیم که شغل به راحتی در دسترس نیست و مردم درآمد چندانی ندارند. از این رو، تقاضا برای کالاها و خدمات بسیار کمتر از شهرهای توسعه یافته مانند نیویورک است که در آن مشاغل بسیاری وجود دارد. بنابراین مردم درآمد و قدرت خرید خوبی دارند و تقاضا برای کالا و خدمات بالاست.
در مورد کالاهای لوکس در شهرهایی که مشاغل بیشتری در آن وجود دارد، می توان به راحتی آن را تشخیص داد. بنابراین، تقاضا برای کالاهای لوکس همیشه بیشتر از شهرهایی است که فرصت های شغلی کمتری دارند. بنابراین، مصرف نه تنها بر اساس درآمد، بلکه بر اساس مصرف بیشتر است و بالعکس.
6- انتظارات خریداران از درآمد و ثروت آینده آنها
انتظار بیشتر از درآمد و ثروت در آینده باعث افزایش مصرف می شود و انتظار کمتر از درآمد آینده باعث کاهش مصرف می شود.
به عنوان مثال، دانشجویانی که تحصیلات عالی را به پایان میرسانند و در شرف پیوستن به این شغل هستند، بیش از حقوق افرادی که در سالهای آینده بازنشسته میشوند، هزینه میکنند.
7- تعداد خریداران
اگر تعداد خریدارانی که مایل به خرید کالا یا خدمات هستند افزایش یابد بر تقاضای کلی تأثیر می گذارد. جمعیت تأثیر زیادی بر بازار دارد. افزایش جمعیت می تواند یک تغییر موقت در منحنی تقاضا ایجاد کند.
خریداران جدید به افزایش تقاضای کمیت کمک می کنند، بنابراین تقاضا تغییر می کند حتی اگر قیمت تغییر نکند.
8- سیاست های دولت
برای بسیاری از محصولات، تقاضا به سیاست های دولت بستگی دارد. به عنوان مثال، کاهش نرخ بهره وام منجر به افزایش مسکن می شودوامبه دلیل کاهش نرخ سود وام، مردم شروع به خرید خانه خواهند کرد.
مثال دیگر این است که دولت ایالات متحده چند مدل فولکس واگن را به دلیل مسائل آلایندگی ممنوع کرده است. از این رو، هیچ تقاضایی برای آن مدلها وجود ندارد که مالیات ایالات متحده بر تقاضای محصول تأثیر میگذارد. افزایش مالیات منجر به افزایش قیمت محصول می شود و منجر به کاهش نیاز به آن محصول می شود.
9- تغییرات آب و هوا
محصولات زیادی وجود دارند که تقاضا برای آنها فصلی یا وابسته به آب و هوا است.
به عنوان مثال، تقاضا برای لباس های زمستانی در فصل زمستان زیاد است و تقاضا برای بستنی در فصل تابستان بیشتر است. بنابراین، زمانی که زمستان به پایان می رسد و نیازی به لباس زمستانی نیست، شرکت ها لباس های زمستانی را با قیمت های تخفیف می فروشند. پس از پایان فصل در مغازه ها و مراکز خرید تخفیفی وجود دارد. این پیشنهاد با تخفیف به فروشندگان کمک می کند تا تقاضا را افزایش دهند.
10- توزیع درآمد
کالاهای لوکس در منطقه ای که افراد بسیار ثروتمند در آن اقامت دارند، زیاد است. از سوی دیگر، در مکانهای غیر توسعهیافته که افراد با درآمد متوسط از آن بازدید میکنند، تقاضا برای کالاهای لوکس کمتر است.
چگونه هر تعیین کننده بر تقاضا تأثیر می گذارد؟
تأثیر هر عامل بر تقاضا منحصر به فرد است. به عنوان مثال، زمانی که درآمد خریدار افزایش می یابد، می تواند تقاضا را نیز افزایش دهد. خریدار پول بیشتری دارد و به احتمال زیاد آن را خرج می کند. اما زمانی که عوامل دیگر افزایش مییابند – مثلاً قیمت کالاهای مرتبط – تقاضا میتواند کاهش یابد.
قبل از تجزیه اثر هر یک از عوامل تعیین کننده، مهم است که توجه داشته باشید که این عوامل در خلاء تغییر نمی کنند. همه عوامل همیشه در جریان هستند. برای درک اینکه چگونه یک عامل تعیین کننده بر تقاضا تأثیر می گذارد، ابتدا باید به طور فرضی فرض کنید که همه تعیین کننده های دیگر تغییر نمی کنند. 1
توجه داشته باشید: این اصل ceteris paribus یا “همه چیزهای دیگر برابر هستند” نامیده می شود. بنابراین، ceteris paribus ، در اینجا نحوه تأثیر هر عنصر بر تقاضا است.
قیمت
قانون تقاضا بیان می کند که وقتی قیمت ها افزایش می یابد، مقدار تقاضا کاهش می یابد. این همچنین به این معنی است که وقتی قیمت ها کاهش یابد، تقاضا رشد خواهد کرد. اگر همه چیزهای دیگر برابر باشند، مردم تصمیمات خرید خود را بر اساس قیمت قرار می دهند. مقدار دقیق خریداری شده برای هر سطح قیمت در جدول تقاضا توضیح داده شده است . سپس روی یک نمودار برای نشان دادن منحنی تقاضا رسم می شود .
توجه داشته باشید منحنی تقاضا فقط رابطه بین قیمت و مقدار را نشان می دهد. اگر یکی از عوامل تعیین کننده دیگر تغییر کند، کل منحنی تقاضا جابجا می شود. اگر مقدار تقاضا پاسخ زیادی به قیمت داشته باشد، به آن تقاضای کشسان می گویند. اگر تقاضا بدون توجه به قیمت تغییر چندانی نداشته باشد، این تقاضای غیر کشش است.
درآمد
وقتی درآمد افزایش می یابد، مقدار تقاضا نیز افزایش می یابد. وقتی درآمد کاهش می یابد، تقاضا نیز کاهش می یابد. اما اگر درآمد شما دو برابر شود، همیشه دو برابر یک کالا یا خدمات خاص نمیخرید. صرف نظر از اینکه چقدر ثروتمند هستید، فقط تعداد زیادی بستنی وجود دارد که می خواهید بخرید، و این نمونه ای از “معنای حاشیه ای” است.
توجه داشته باشید سودمندی حاشیه ای این مفهوم است که هر واحد از یک کالا یا خدمات کمی کمتر از واحد اول برای شما مفید است. در برخی موارد، دیگر آن را نمیخواهید، و ابزار حاشیهای به صفر میرسد. اولین پیمانه بستنی طعم خوشمزه ای دارد. ممکنه یکی دیگه داشته باشی اما پس از آن، سودمندی حاشیه ای شروع به کاهش می کند تا جایی که شما دیگر نمی خواهید.
قیمت کالاها یا خدمات مرتبط
قیمت کالاها یا خدمات مکمل، هزینه استفاده از محصول مورد نیاز شما را افزایش می دهد، بنابراین شما کمتر می خواهید. به عنوان مثال، زمانی که قیمت بنزین در سال 2008 به 4 دلار در هر گالن افزایش یافت، تقاضا برای کامیونها و شاسیبلندهای گازسوز کاهش یافت. گاز یک کالای مکمل برای این وسایل نقلیه است. هزینه رانندگی کامیون همراه با قیمت بنزین افزایش یافت.
واکنش معکوس زمانی رخ می دهد که قیمت یک جایگزین افزایش یابد. وقتی این اتفاق بیفتد، مردم بیشتر از کالا یا خدمات و کمتر جایگزین آن را می خواهند. به همین دلیل است که اپل به طور مداوم با آیفون و آیپاد خود نوآوری می کند. به محض اینکه یک جایگزین مانند یک گوشی اندرویدی جدید با قیمت کمتری ظاهر می شود، اپل محصول بهتری را عرضه می کند. سپس اندروید دیگر جایگزینی برای آن نیست.
سلیقه ها
هنگامی که تمایلات، احساسات یا ترجیحات عمومی به نفع یک محصول تغییر می کند، مقدار مورد نیاز نیز تغییر می کند. به همین ترتیب، وقتی سلیقه ها مخالف آن باشد، این مقدار تقاضا را کاهش می دهد. تبلیغات برند سعی در افزایش تمایل به کالاهای مصرفی دارد.
انتظارات عوامل تعیین کننده تقاضا
وقتی مردم انتظار دارند که ارزش چیزی افزایش یابد، بیشتر از آن تقاضا می کنند. این به توضیح حباب دارایی مسکن در سال 2005 کمک می کند. قیمت مسکن افزایش یافت، اما مردم به خرید خانه ادامه دادند زیرا انتظار داشتند قیمت همچنان افزایش یابد. قیمتها تا زمان ترکیدن حباب در سال 2007 به افزایش قیمتها ادامه دادند. قیمت خانههای جدید با کاهش 22 درصدی از اوج 262200 دلار در مارس 2007 به 204200 دلار در اکتبر 2010 رسید. از اوج 1.2 میلیون در سال 2005 به پایین ترین سطح 306000 در سال 2011.
پس چرا با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش پیدا نکرد؟ این تا حدی به این دلیل است که اقتصاد گسترده تر در حال تجربه رکود بود. مردم انتظار داشتند که قیمت ها همچنان کاهش یابد، بنابراین برای خرید خانه احساس فوریت نمی کردند. به دلیل بحران وامهای رهنافت، سطوح بیسابقه اقامه رهن وارد بازار شد. تقاضا برای خانه ها تا زمانی که مردم انتظار داشتند قیمت خانه در آینده نیز افزایش پیدا کند، افزایش پیدا نکرد.
تعداد خریداران در بازار عوامل تعیین کننده تقاضا
تعداد مصرف کنندگان بر تقاضای کلی یا «مجموع» تأثیر می گذارد. با ورود خریداران بیشتر به بازار، تقاضا افزایش می یابد. این درست است حتی اگر قیمت ها تغییر نکنند، و ایالات متحده این را در طول حباب مسکن در سال 2005 دید. 5 تعداد کل خریداران در بازار افزایش یافت. این باعث افزایش تقاضا برای مسکن شد. زمانی که قیمت مسکن شروع به کاهش کرد، بسیاری متوجه شدند که توان پرداخت وام مسکن خود را ندارند. در آن مرحله، آنها را سلب کردند. این امر باعث کاهش تعداد خریداران و کاهش تقاضا شد.
نتیجه
همه این عوامل تعیین کننده تقاضا مهم هستند. همه شرکتهای تجاری باید استراتژیهای بازاریابی خود را که مورد توجه همه کسبوکارهای جدید است، برای عرضه محصولات خود در بازار در نظر بگیرند.
سوالات متداول
آیا قیمت تنها عامل تعیین کننده تقاضا است؟
نه. قیمت یکی از بسیاری از عوامل تعیین کننده تقاضا است. بنابراین تغییر قیمت به دلیل افزایش یا کاهش تقاضا ایجاد نمی کند.
عوامل غیر قیمتی تعیین کننده تقاضا چیست؟
عوامل غیر قیمتی تعیین کننده تقاضا عبارتند از نیازها و درآمد مصرف کننده، مدهای مشتری، سلایق و ترجیحات، یکپارچگی برند، عادات، قیمت کالاهای جایگزین و مکمل، دانش منطقی، اقتصاد رفتاری، روانشناسی فردی و معماری انتخاب.
عوامل تعیین کننده تقاضا برای گندم چیست؟
جمعیت رو به رشد جهان، بهره وری زمین، شرایط آب و هوایی، جنبه های ژئوپلیتیک، دخالت دولت، رشد درآمد در کشورهای در حال توسعه، جایگزین ها، ارزش دلار آمریکا و نظرات سرمایه گذاران عوامل تعیین کننده تقاضا برای گندم هستند.
چهار عامل تعیین کننده کشش تقاضا چیست؟
چهار عامل تعیین کننده کشش تقاضا عبارتند از: در دسترس بودن کالاها، کالاهای ضروری یا لوکس، نسبت درآمد استفاده شده برای کالا و مدت زمان سپری شده با تغییر قیمت.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.