سیاستهای انقباضی در اقتصاد چه نقشی دارند؟

سیاست های انقباضی Contractionary Policies
سیاستهای انقباضی (Contractionary Policies) به مجموعهای از تدابیر اقتصادی گفته میشود که دولتها یا بانکهای مرکزی برای کاهش سرعت رشد اقتصادی، مهار تورم و جلوگیری از داغ شدن بیشازحد اقتصاد به کار میگیرند. این سیاستها معمولاً در شرایطی اجرا میشوند که اقتصاد با افزایش شدید تورم، رشد نامتعادل بازارهای مالی یا کسری حساب جاری مواجه باشد.
در این مطلب، به بررسی جامع ابزارهای این سیاستها، اهداف، پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت آنها و نمونههای تاریخی مرتبط خواهیم پرداخت.
اهمیت سیاست های انقباضی
سیاستهای انقباضی در شرایطی که اقتصاد از کنترل خارج شده و دچار تورم بالا یا رشد بیرویه میشود، بهمنظور حفظ ثبات اقتصادی به کار میروند. این سیاستها به کاهش میزان نقدینگی در بازار، افزایش نرخ بهره و کاهش هزینههای دولتی میپردازند تا از بروز بحرانهای اقتصادی و تورمهای افسارگسیخته جلوگیری کنند.
از اهمیتهای اصلی این سیاستها میتوان به کنترل تورم، جلوگیری از حبابهای اقتصادی، کاهش کسری بودجه، و حفظ رشد اقتصادی پایدار اشاره کرد. این اقدامات در بلندمدت به ایجاد شرایط اقتصادی متعادل و بهینه کمک میکند و از نوسانات شدید بازار و بحرانهای مالی جلوگیری میکند.
اهداف سیاستهای انقباضی
- کاهش تورم: هنگامی که رشد اقتصادی بالا باشد، تورم میتواند به مشکل تبدیل شود. تورم زمانی افزایش مییابد که رشد اقتصادی افزایش پیدا کند، که باعث کاهش ارزش پول ملی میشود و در نتیجه مصرفکنندگان برای کالاها و خدمات هزینه بیشتری پرداخت میکنند. دولت میتواند با استفاده از سیاست مالی انقباضی، تورم را کنترل کند. این تدبیر با محدود کردن مقدار پول در گردش، تولید و قیمتها را کاهش میدهد.
- حفظ بیکاری در سطوح ایدهآل: حفظ نرخ بیکاری پایین برای دولتها اهمیت دارد، اما بیکاری خیلی کم یا صفر میتواند تأثیر منفی بر اقتصاد داشته باشد. یک سطح بیکاری ایدهآل وجود دارد و سیاست مالی انقباضی میتواند در حفظ آن کمک کند. اگر سطح بیکاری از حد مطلوب فراتر رود، یافتن کارکنان برای کسبوکارها دشوار میشود که میتواند به اقتصاد آسیب بزند. استفاده از این سیاست مالی میتواند اطمینان دهد که همواره افراد بیکار کافی برای پر کردن مشاغل در دسترس خواهند بود.
- کاهش بدهی ملی: رشد سریع اقتصادی ممکن است دولتها را مجبور کند تا سیاستهای مالی انقباضی را برای کاهش بدهی ملی و کسری بودجه دولت به اجرا درآورند. این اقدام باعث کاهش هزینهها در حال حاضر به منظور صرفهجویی برای هزینههای آینده دولت میشود. اگر بدهی ملی کشور بیش از حد شود، میتواند منجر به بحران مالی و تورم بالاتر گردد.
- کنترل رشد اقتصادی: رشد سریع اقتصادی ممکن است به نظر سالم برسد اما بهتر است که اقتصاد به طور آهسته و پیوسته رشد کند. وقتی اقتصاد خیلی سریع رشد کند، رکود اقتصادی ممکن است به زودی پس از آن رخ دهد تا تعادل برقرار شود. دولت میتواند با استفاده از سیاستهای مالی انقباضی از رشد کند و پیوسته اقتصاد اطمینان حاصل کند.
عوامل مؤثر بر سیاستهای انقباضی
عوامل مؤثر بر سیاستهای انقباضی به چندین جنبه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بستگی دارند. این عوامل میتوانند تصمیمگیریهای دولتها و بانکهای مرکزی را تحت تأثیر قرار دهند.
در اینجا به برخی از مهمترین این عوامل اشاره میشود:
- نرخ تورم: یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار بر سیاستهای انقباضی، نرخ تورم است. وقتی که تورم به طور چشمگیری افزایش مییابد، دولتها و بانکهای مرکزی ممکن است به منظور کاهش آن، سیاستهای انقباضی را اعمال کنند. این سیاستها شامل افزایش مالیاتها یا کاهش هزینههای دولتی میشود تا تقاضای کلی کاهش یابد و تورم کنترل شود.
- رشد اقتصادی بالا: رشد اقتصادی سریع و بیش از حد میتواند به ایجاد حبابهای اقتصادی و ناپایداریهای بازار منجر شود. برای کنترل این روند، دولتها ممکن است سیاستهای انقباضی را به اجرا درآورند تا رشد اقتصادی را به سطحی پایدارتر و بهینه برسانند. این سیاستها معمولاً با هدف جلوگیری از رکود اقتصادی بعد از یک دوره رشد سریع اعمال میشوند.
- بدهی ملی و کسری بودجه: زمانی که کشورها با بدهیهای زیاد و کسری بودجه مواجه هستند، ممکن است برای کنترل این مشکلات، اقدام به کاهش هزینههای دولتی کنند. سیاستهای انقباضی میتوانند به کاهش کسری بودجه کمک کنند و از افزایش بیشتر بدهی ملی جلوگیری نمایند.
- سطح اشتغال: در صورتی که اشتغال به حد بالایی برسد، ممکن است اقتصاد به سمت ناپایداری پیش برود. بهطور مثال، اشتغال بسیار پایین یا حتی نزدیک به صفر میتواند باعث مشکلاتی مانند کمبود نیروی کار شود که این امر به نوبه خود میتواند تولید و رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. سیاستهای انقباضی در این شرایط ممکن است بهمنظور حفظ یک سطح مناسب از بیکاری به کار گرفته شوند.
- شرایط جهانی و تجارت بینالمللی: شرایط اقتصادی جهانی نیز میتواند بر سیاستهای مالی و پولی داخلی تأثیرگذار باشد. بحرانهای اقتصادی جهانی، تغییرات قیمت نفت، نوسانات در بازارهای مالی جهانی و تغییرات در سیاستهای تجاری بینالمللی میتوانند دولتها را به اتخاذ سیاستهای انقباضی وادار کنند تا از تأثیرات منفی جلوگیری کنند.
- سیاستهای پولی بانک مرکزی: بانکهای مرکزی با استفاده از سیاستهای پولی میتوانند بر روند اقتصادی تأثیر بگذارند. از طریق ابزارهایی مانند افزایش نرخ بهره یا تغییر الزامات ذخیرهای بانکها، بانک مرکزی میتواند سیاستهای انقباضی را اعمال کند تا از رشد بیش از حد نقدینگی و تورم جلوگیری نماید.
- تقاضای کل و مصرف خانوار: هنگامی که تقاضای کل در اقتصاد به شدت افزایش یابد، ممکن است باعث فشار روی منابع و افزایش قیمتها شود. در چنین شرایطی، دولتها ممکن است از سیاستهای انقباضی استفاده کنند تا تقاضا را کاهش دهند و از بروز تورم جلوگیری کنند.
- موقعیتهای سیاسی و انتخاباتی: در برخی مواقع، دولتها به دلیل شرایط سیاسی یا نزدیکی به انتخابات، ممکن است تحت فشار قرار بگیرند که برای کاهش فشارهای اقتصادی اقدامات انقباضی انجام دهند. این اقدامات ممکن است در جهت کنترل نقدینگی، کاهش هزینههای عمومی و افزایش نرخهای مالیاتی برای حفظ تعادل اقتصادی صورت گیرد.
این عوامل، به طور مشترک یا جداگانه، میتوانند موجب اتخاذ سیاستهای انقباضی توسط دولتها و بانکهای مرکزی شوند تا از بروز مشکلات اقتصادی مانند تورم بیش از حد یا رشد اقتصادی ناپایدار جلوگیری کنند.
مزایای سیاست انقباضی
- کنترل تورم: یکی از مهمترین مزایای سیاست پولی انقباضی، کنترل و کاهش نرخ تورم است. در زمانی که تورم بالا میرود و قیمتها به طور مداوم افزایش مییابند، این سیاست میتواند به کاهش فشارهای تورمی کمک کند. با کاهش نقدینگی و محدود کردن تقاضا، قیمتها تحت کنترل قرار میگیرند و از رشد غیرمنطقی آنها جلوگیری میشود.
- پایداری اقتصادی: سیاست پولی انقباضی با محدود کردن رشد نقدینگی و جلوگیری از رشد سریع و بیضابطه اقتصاد، میتواند به حفظ ثبات اقتصادی کمک کند. این اقدام از بروز بحرانهایی مانند حبابهای مالی یا افراط در تقاضا جلوگیری کرده و به درازمدت باعث پایداری و رشد پایدار میشود. در واقع، این سیاست از ایجاد شرایطی که ممکن است در آینده باعث نوسانات شدید در اقتصاد شود، پیشگیری میکند.
- افزایش اعتماد به بانک مرکزی: اجرای موفق سیاستهای پولی انقباضی باعث افزایش اعتماد به بانک مرکزی و سیاستهای آن میشود. این امر میتواند منجر به تقویت انتظارات مثبت از وضعیت اقتصادی کشور شود و در نتیجه، موجب جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی گردد.
معایب سیاست انقباضی
- کاهش رشد اقتصادی: در کوتاهمدت، سیاست پولی انقباضی میتواند به کاهش فعالیتهای اقتصادی منجر شود. با افزایش نرخ بهره و کاهش اعتباردهی، هزینه استقراض برای افراد و شرکتها افزایش مییابد که موجب کاهش سرمایهگذاری و مصرف میشود. این کاهش تقاضا و فعالیت اقتصادی میتواند منجر به کاهش رشد اقتصادی شود.
- افزایش بیکاری: یکی دیگر از معایب سیاست پولی انقباضی این است که کاهش تقاضا و کاهش میزان سرمایهگذاری ممکن است به از دست دادن شغلها و افزایش نرخ بیکاری منجر شود. شرکتها برای کاهش هزینهها، ممکن است مجبور به کاهش تولید یا حتی اخراج کارمندان خود شوند. این امر به ویژه در بخشهایی که وابسته به تقاضای داخلی هستند، ممکن است تأثیرات منفی به دنبال داشته باشد.
- کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری و تولید: افزایش نرخ بهره میتواند انگیزه شرکتها و افراد برای سرمایهگذاری در پروژهها و تولیدات جدید را کاهش دهد. در این شرایط، کسبوکارها بیشتر ترجیح میدهند تا سرمایه خود را در ذخایر بانکی یا در ابزارهای مالی کمریسک قرار دهند تا وارد سرمایهگذاریهای بلندمدت شوند.
- کاهش مصرف خانوارها: در شرایطی که نرخ بهره بالا میرود، هزینه استقراض برای مصرفکنندگان نیز افزایش مییابد. این امر میتواند موجب کاهش خرید کالاهای مصرفی و خدمات توسط مردم شود و در نتیجه، رکود در بخشهای مختلف اقتصاد ایجاد کند.
چالشها و انتقادات وارد بر سیاستهای انقباضی
ریسک رکود اقتصادی
یکی از مهمترین چالشهای سیاستهای انقباضی، احتمال ایجاد رکود اقتصادی است. کاهش مخارج دولت، افزایش نرخ بهره و سایر ابزارهای انقباضی، ممکن است بیش از حد تقاضا را کاهش داده و اقتصاد را به رکود بکشاند. نمونه بارز این مسئله در اتحادیه اروپا پس از بحران مالی ۲۰۰۸ دیده شد، جایی که اجرای سیاستهای ریاضتی، روند بهبود اقتصادی را کند کرد و رشد اقتصادی برخی کشورها را به تعویق انداخت.
افزایش بیکاری
سیاستهای انقباضی با کاهش سرمایهگذاری و مصرف، موجب کاهش تولید و در نتیجه تعدیل نیرو در شرکتها میشود. این موضوع بهویژه در کشورهایی که اقتصادشان وابسته به مخارج دولت است، شدت بیشتری دارد. برای مثال، در دوران ریاضت اقتصادی در یونان، نرخ بیکاری جوانان به بیش از 50% رسید که پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای به همراه داشت.
فشار بر اقشار کمدرآمد
یکی از انتقادات جدی به سیاستهای انقباضی، تأثیر نامتناسب آن بر طبقات ضعیف جامعه است. افزایش مالیاتهای غیرمستقیم مانند مالیات بر ارزش افزوده و حذف یارانهها، هزینههای زندگی را برای اقشار کمدرآمد افزایش داده و نابرابری اقتصادی را تشدید میکند. این امر میتواند نارضایتی عمومی را افزایش داده و ثبات اجتماعی را به خطر بیندازد.
تأخیر زمانی در اثرگذاری (Time Lag)
سیاستهای انقباضی بلافاصله تأثیرگذار نیستند و اجرای آنها ممکن است چندین ماه یا حتی چند سال طول بکشد. در این مدت، شرایط اقتصادی میتواند تغییر کند و سیاستهای اعمالشده نتیجهای متفاوت از پیشبینیها به همراه داشته باشند. برای مثال، اگر یک سیاست انقباضی در زمان مناسب اجرا نشود، ممکن است در شرایطی که اقتصاد از قبل در مسیر کندی رشد قرار گرفته، اثر منفی مضاعفی ایجاد کند.
انواع سیاستهای انقباضی
سیاستهای انقباضی به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
سیاست پولی انقباضی (Contractionary Monetary Policy)
- افزایش نرخ بهره: بانک مرکزی با افزایش نرخ بهره پایه، هزینه استقراض را برای بانکها، شرکتها و مصرفکنندگان بالا میبرد. این امر باعث کاهش تقاضا برای وامهای مصرفی و سرمایهگذاری میشود.
- عملیات بازار باز (Open Market Operations): بانک مرکزی با فروش اوراق قرضه دولتی، نقدینگی را از سیستم بانکی خارج میکند و در نتیجه، عرضه پول کاهش مییابد.
- افزایش نرخ ذخیره قانونی: بانکها ملزم میشوند درصد بیشتری از سپردههای خود را نزد بانک مرکزی نگه دارند، که توانایی آنها را در اعطای وام محدود کرده و جریان نقدینگی را کاهش میدهد.
سیاست مالی انقباضی (Contractionary Fiscal Policy)
- کاهش مخارج دولت: کاهش هزینههای دولتی در بخشهایی مانند زیرساختها، یارانهها یا خدمات اجتماعی، تقاضای کل را محدود کرده و از فشارهای تورمی میکاهد.
- افزایش مالیاتها: دولت با افزایش مالیات بر درآمد، مصرف یا شرکتها، قدرت خرید خانوارها و میزان سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی را کاهش داده و موجب کنترل رشد اقتصادی میشود.
مکانیسم اثرگذاری سیاستهای انقباضی
با اجرای سیاستهای انقباضی، تأثیرات مختلفی بر بخشهای مختلف اقتصادی مشاهده میشود:
-
تأثیر بر تقاضای کل: سیاستهای انقباضی باعث کاهش هزینههای مصرفکنندگان، سرمایهگذاری بنگاهها و مخارج دولتی میشود. این کاهشها، منحنی تقاضای کل (AD) را به سمت چپ منتقل میکنند، که منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) و کاهش سطح عمومی قیمتها میشود. در نتیجه، فشارهای تورمی کاهش مییابند و اقتصاد به سمت تعادل پیش میرود.
-
تأثیر بر بازار پول: افزایش نرخ بهره باعث میشود که هزینه فرصت نگهداری پول نقد افزایش یابد. بنابراین، مردم و بنگاهها تمایل بیشتری به پسانداز پیدا میکنند که نتیجه آن کاهش نقدینگی در بازار است. این کاهش نقدینگی میتواند رشد سریع اعتبارات را محدود کرده و تورم را تحت کنترل نگه دارد.
-
تأثیر بر بازار سرمایه: افزایش نرخ بهره از یک سو موجب جذب سرمایهگذاریهای خارجی در بازارهای نوظهور میشود، زیرا نرخ بازده سرمایهگذاری در این بازارها بالا میرود. از سوی دیگر، هزینه تأمین مالی شرکتها نیز افزایش مییابد که این امر میتواند سرمایهگذاری در پروژههای جدید را کاهش دهد. این وضعیت ممکن است به کاهش ارزش سهام در بازارهای مالی منجر شود و در کل، فعالیتهای اقتصادی تحت فشار قرار گیرند.
نمونههای تاریخی از اجرای سیاستهای انقباضی
- شوک وُلکر در دهه 1980 (ایالات متحده): در اوایل دهه 1980، پاول وُلکر، رئیس فدرال رزرو، برای مهار تورم دو رقمی که به حدود 15% رسیده بود، نرخ بهره را به بیش از 20% افزایش داد. این اقدام اگرچه در کوتاهمدت منجر به رکود اقتصادی شد، اما در نهایت تورم را به زیر 4% کاهش داد و زمینهساز رشد پایدار اقتصادی در دهه 1990 شد.
- برنامههای ریاضتی اتحادیه اروپا پس از بحران مالی 2008: پس از بحران مالی، کشورهایی مانند یونان، اسپانیا و ایتالیا تحت فشار اتحادیه اروپا مجبور به اجرای سیاستهای انقباضی شدند. این سیاستها شامل کاهش حقوق کارمندان دولتی، حذف یارانهها و افزایش مالیات بر ارزش افزوده بود. هرچند این اقدامات به کاهش کسری بودجه کمک کرد، اما نرخ بیکاری را به سطح بیسابقهای رساند و موجی از اعتراضات عمومی را برانگیخت.
- تجربه ترکیه در سالهای اخیر: در سال 2021، بانک مرکزی ترکیه علیرغم تورم بالای 20%، تحت فشار دولت نرخ بهره را کاهش داد. این تصمیم غیرمعمول موجب سقوط ارزش لیر و تشدید بحران اقتصادی شد. تجربه ترکیه نشان داد که عدم استقلال بانک مرکزی میتواند اثرات مخربی بر اجرای سیاستهای انقباضی و ثبات اقتصادی داشته باشد.
سیاست انقباضی و اثرات آن بر رشد اقتصادی
سیاست پولی انقباضی تأثیرات مهمی بر رشد اقتصادی دارد که در کوتاهمدت و بلندمدت قابل مشاهده است. این سیاست عمدتاً با هدف کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی اجرا میشود، اما در کوتاهمدت ممکن است اثرات منفی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
در کوتاهمدت، اجرای سیاست پولی انقباضی با افزایش نرخ بهره و کاهش اعتباردهی توسط بانک مرکزی همراه است. این تغییرات موجب افزایش هزینههای استقراض و کاهش حجم نقدینگی در بازار میشود.
به دنبال آن، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش یافته و سرمایهگذاریها و مصرف نیز کاهش مییابد. این کاهش در فعالیتهای اقتصادی میتواند به رکود اقتصادی منجر شود و رشد اقتصادی را به شدت کند کند. در نتیجه، بیکاری افزایش مییابد و تولید کمتری در اقتصاد مشاهده میشود.
با این حال، در بلندمدت، سیاست پولی انقباضی میتواند به کنترل تورم کمک کند. زمانی که تورم از حد معقول خود فراتر میرود، محدود کردن نقدینگی میتواند فشارهای تورمی را کاهش دهد. این اقدام باعث تثبیت قیمتها و حفظ قدرت خرید مردم میشود و در نهایت شرایط اقتصادی پایدارتری ایجاد میکند.
در نتیجه، اگرچه سیاست پولی انقباضی در کوتاهمدت میتواند به کند شدن رشد اقتصادی و افزایش بیکاری منجر شود، اما در بلندمدت با کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی، میتواند به رشد پایدار و تقویت شرایط اقتصادی کمک کند.
اثرات سیاست انقباضی بر تقاضا و تولید
سیاست پولی انقباضی به طور مستقیم بر تولید و تقاضا در اقتصاد تأثیر میگذارد. این سیاست معمولاً با هدف کاهش نقدینگی و محدود کردن رشد اقتصادی در شرایط تورمزا اعمال میشود. در این راستا، اثرات آن بر تولید و تقاضا به شرح زیر است:
- کاهش تقاضا: یکی از اثرات اولیه سیاست پولی انقباضی افزایش نرخ بهره است که باعث افزایش هزینه استقراض میشود. وقتی نرخ بهره بالا میرود، مصرفکنندگان و کسبوکارها تمایل کمتری به گرفتن وام دارند. این امر موجب کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات میشود. کاهش تقاضا به نوبه خود میتواند به کاهش فروش محصولات و خدمات در بازار منجر شود.
- کاهش تولید: به دنبال کاهش تقاضا، شرکتها و بنگاهها برای مقابله با کاهش تقاضا، تولیدات خود را کاهش میدهند. این امر منجر به کند شدن فرآیندهای تولیدی میشود. در شرایطی که تقاضا کم است، شرکتها بهدلیل نداشتن سفارشات کافی، از تولیدات بیشتر خودداری میکنند و این روند میتواند به رکود در برخی از بخشهای اقتصادی منجر شود.
- کاهش سرمایهگذاری: کاهش تقاضا و تولید، در کنار هزینههای بالای استقراض، به کاهش سرمایهگذاریها در پروژههای جدید و نوسازی تجهیزات میانجامد. وقتی کسبوکارها نمیتوانند پیشبینی کنند که تقاضای آینده برای محصولات یا خدماتشان چگونه خواهد بود، تمایلی به سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت ندارند. این کاهش در سرمایهگذاری نیز بر رشد اقتصادی تأثیر منفی میگذارد.
در نهایت، سیاست پولی انقباضی اگرچه ممکن است رشد اقتصادی را در کوتاهمدت کاهش دهد، اما در بلندمدت میتواند به حفظ ثبات اقتصادی و ایجاد شرایط مناسب برای رشد پایدار کمک کند.
نقش نرخ بهره در سیاست انقباضی
نرخ بهره یکی از مهمترین ابزارهای سیاست پولی انقباضی است که تأثیر زیادی بر رفتار اقتصادی افراد و شرکتها دارد. زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، هزینه قرض گرفتن پول از بانکها به طور مستقیم بالا میرود.
این افزایش هزینه باعث میشود که افراد و کسبوکارها تمایل کمتری به دریافت وام داشته باشند، چرا که پرداخت اقساط وام با نرخ بهره بالاتر، هزینه بیشتری خواهد داشت. به این ترتیب، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش مییابد و این کاهش تقاضا به نوبه خود منجر به کاهش رشد اقتصادی میشود.
در شرایطی که نرخ بهره افزایش یابد، مصرفکنندگان نیز به دلیل افزایش هزینههای استقراض، از خرید کالاها و خدمات خودداری میکنند. این امر موجب کاهش تقاضای کل در اقتصاد میشود که میتواند در نهایت به کاهش تورم و پایداری قیمتها کمک کند. کاهش تقاضا، به خصوص در بازارهای مصرفی، باعث میشود که فشارهای تورمی کاهش یابد و در نتیجه قیمتها در سطح معقولتری باقی بمانند.
تورم و سیاست انقباضی
هدف اصلی سیاست پولی انقباضی، کاهش نرخ تورم است. زمانی که تورم به سطح بالایی میرسد، قیمتها بهطور مداوم در حال افزایش هستند و این امر میتواند منجر به بیثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم شود. در این شرایط، بانک مرکزی از ابزارهای سیاست پولی انقباضی استفاده میکند تا سرعت افزایش قیمتها را کاهش دهد و تورم را در سطح مطلوب نگه دارد.
بانک مرکزی از طریق کاهش عرضه پول و کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات، فشارهای تورمی را کاهش میدهد. در سیاست پولی انقباضی، با افزایش نرخ بهره و محدود کردن دسترسی به اعتبار، تقاضا برای وامها و مصرف کاهش مییابد که به نوبه خود موجب کاهش فشار بر قیمتها میشود. در این فرایند، قیمتها از افزایش بیرویه جلوگیری میشود و به ثبات اقتصادی کمک میشود.
در نهایت، هدف از این سیاست، حفظ ثبات اقتصادی و کاهش نرخ تورم به سطحی است که امکان رشد پایدار اقتصادی را فراهم سازد.
ابزارهای پیادهسازی سیاستهای انقباضی
سیاستهای پولی و مالی برای مقابله با تورم فزاینده و کاهش رشد اقتصادی به کار میروند. این استراتژیها بهطور مستقیم به تنظیم و کنترل نقدینگی در اقتصاد کمک میکنند.
سیاست پولی
افزایش نرخ بهره یکی از ابزارهای اصلی است که باعث کاهش تورم میشود، زیرا با محدود کردن میزان پول در گردش، تقاضا و سرمایهگذاریها کاهش مییابند. این امر همچنین میتواند سفتهبازی و سرمایهگذاریهای غیرپایدار ناشی از سیاستهای انبساطی قبلی را متوقف کند.
افزایش الزامات ذخایر بانکی به این معناست که بانکها باید درصد بیشتری از سپردههای خود را بهعنوان ذخیره نگهداری کنند. این اقدام بهطور غیرمستقیم نقدینگی در دسترس برای اعطای وام به کسبوکارها و مصرفکنندگان را کاهش میدهد.
فروش داراییهایی مانند اوراق قرضه خزانهداری ایالاتمتحده از طریق عملیات بازار باز، قیمت این داراییها را کاهش داده و بازده آنها را افزایش میدهد، که به نوبه خود تقاضا برای پول را کاهش میدهد.
سیاستهای انقباضی معمولاً به سیاست پولی مرتبط هستند و بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو ایالاتمتحده میتوانند با افزایش نرخ بهره این سیاستها را اجرا کنند.
سیاست مالی
افزایش مالیاتها باعث کاهش حجم پول در اقتصاد و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان میشود. این اقدام همچنین میتواند تولید نامتوازن را کاهش دهد یا ارزش داراییها را پایین بیاورد.
کاهش هزینههای دولت در زمینههایی مانند یارانهها، برنامههای رفاهی، قراردادهای پروژههای عمومی یا تعدادی از کارکنان دولت، نیز به کاهش نقدینگی و تقاضا در اقتصاد کمک میکند.
ابزارهای سیاست انقباضی در ایران
در سیاستهای انقباضی، بانک مرکزی از مجموعهای از ابزارها برای کاهش نقدینگی و کنترل تورم استفاده میکند. در ایران، این ابزارها مشابه آنچه در سطح جهانی استفاده میشود، هستند، ولی با برخی تفاوتهای قانونی و اجرایی. بهطور کلی، ابزارهای سیاست پولی انقباضی در ایران به دو دسته ابزارهای مستقیم و ابزارهای غیرمستقیم تقسیم میشوند.
ابزارهای مستقیم در سیاست پولی انقباضی
- کنترل نرخهای سود بانکی: در سیاستهای پولی انقباضی، بانک مرکزی نرخهای سود بانکی را افزایش میدهد. با افزایش نرخ سود، هزینههای استقراض برای افراد و بنگاههای اقتصادی بیشتر میشود، بنابراین تقاضا برای وام کاهش مییابد. این کاهش تقاضا به کاهش میزان نقدینگی در گردش و در نتیجه، کاهش تورم کمک میکند.
- سقف اعتباری: بانک مرکزی با تعیین سقف اعتباری، این امکان را دارد که میزان و اولویتهای وامها و اعتبارات اعطایی بانکهای تجاری به مشتریان و بنگاهها را کنترل کند. این کار باعث کاهش حجم اعتبارات در اقتصاد میشود و میتواند اثرات انقباضی بر تقاضای کل و نقدینگی داشته باشد.
ابزارهای غیر مستقیم در سیاست پولی انقباضی
- نسبت سپرده قانونی: نسبت سپرده قانونی از مهمترین ابزارهای غیرمستقیم در سیاستهای پولی انقباضی است. بانک مرکزی میتواند نسبت سپرده قانونی را افزایش دهد تا بانکها مجبور شوند مقدار بیشتری از سپردههای خود را نزد بانک مرکزی نگه دارند. این اقدام موجب کاهش منابع در دسترس بانکها برای اعطای وام و بهطور کلی کاهش نقدینگی در اقتصاد میشود.
- اوراق مشارکت بانک مرکزی: یکی دیگر از ابزارهای غیرمستقیم، انتشار اوراق مشارکت توسط بانک مرکزی است. با فروش این اوراق، بانک مرکزی میتواند نقدینگی اضافی در اقتصاد را جذب کرده و حجم پول در گردش را کاهش دهد. این اقدام باعث کاهش فشار تورمی و تثبیت قیمتها در بازار میشود.
- سپرده ویژه بانکها نزد بانک مرکزی: بانکها میتوانند منابع مازاد خود را بهطور ویژه نزد بانک مرکزی قرار دهند و در ازای آن سود خاصی دریافت کنند. این سپردهگذاری به کاهش نقدینگی در بازار کمک میکند و از رشد بیش از حد نقدینگی جلوگیری میکند. در نتیجه، این اقدام از طریق محدود کردن منابع مالی در دسترس بانکها، به کنترل تورم و کاهش ریسکهای اقتصادی کمک میکند.
این ابزارها به بانک مرکزی ایران این امکان را میدهند که نقدینگی را کاهش داده و تورم را تحت کنترل قرار دهد، که در نتیجه میتواند ثبات اقتصادی و رشد پایدار را در بلندمدت حفظ کند.
نقش سیاستگذاران پولی و بانکی در پیادهسازی سیاستهای انقباضی
سیاستگذاران پولی و بانکی، که بهطور عمده شامل بانکهای مرکزی و دولتها میشوند، نقش اساسی در کنترل و مدیریت متغیرهای اقتصادی ایفا میکنند.
این نهادها از طریق اجرای سیاستهای پولی انقباضی به تنظیم بازارها و متغیرهای اقتصادی از جمله تورم، رشد اقتصادی و نرخ بیکاری میپردازند. سیاستهای انقباضی بهویژه در زمانی که اقتصاد با افزایش سریع تورم، رشد نقدینگی بیش از حد، یا فشارهای مالی روبهرو است، بهکار گرفته میشوند.
بانکهای مرکزی با استفاده از ابزارهایی مانند افزایش نرخ بهره، انجام عملیات بازار باز و تغییر نرخ ذخیره قانونی، تلاش میکنند تا نقدینگی را کاهش دهند و از رشد سریع تورم جلوگیری کنند. دولتها نیز با اعمال سیاستهای مالی انقباضی مانند کاهش مخارج عمومی و افزایش مالیاتها، سعی در کنترل کسری بودجه و جلوگیری از بدهیهای غیرقابل مدیریت دارند.
در صورتی که سیاستگذاران پولی و بانکی نتوانند متناسب با شرایط اقتصادی از سیاستهای مناسب استفاده کنند، این عدم هماهنگی میتواند به رکود اقتصادی، افزایش بیکاری، و کاهش سطح رفاه اجتماعی منجر شود.
بنابراین، درک دقیق شرایط اقتصادی و انتخاب مناسبترین سیاستهای انقباضی در زمانهای مناسب، اهمیت زیادی دارد. مهارت و توانایی سیاستگذاران در اتخاذ این تصمیمات، عاملی کلیدی در حفظ ثبات اقتصادی و جلوگیری از بحرانهای مالی است.
راهکارهای تعدیل اثرات منفی سیاستهای انقباضی
سیاستهای انقباضی ممکن است پیامدهایی مانند رکود اقتصادی، افزایش بیکاری و فشار بر اقشار کمدرآمد داشته باشند.
برای کاهش این اثرات، میتوان از راهکارهای زیر استفاده کرد:
- هدفگذاری هوشمند: بهجای کاهش بیرویه هزینههای دولت، میتوان بودجه را بهصورت هدفمند مدیریت کرد. حذف مخارج غیرضروری (مانند پروژههای کمبازده) در کنار حفظ سرمایهگذاری در حوزههایی مانند زیرساختها، آموزش و بهداشت، به کاهش اثرات منفی کمک میکند.
- سیاستهای حمایتی برای اقشار آسیبپذیر: برای جلوگیری از افزایش فشار اقتصادی بر اقشار کمدرآمد، میتوان از برنامههای حمایتی هدفمند مانند کمکهای نقدی، یارانههای انرژی و بیمه بیکاری استفاده کرد تا اثرات افزایش مالیات یا کاهش مخارج دولت بر این گروهها کمتر شود.
- هماهنگی بین سیاست پولی و مالی: برای جلوگیری از رکود شدید، سیاستهای پولی (مانند افزایش نرخ بهره) و سیاستهای مالی (مانند کاهش یا تثبیت مالیاتها) باید بهطور هماهنگ اجرا شوند. برای مثال، اگر بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، دولت میتواند با کاهش مالیات بر درآمدهای متوسط و پایین، فشار اقتصادی را متعادل کند.
این راهکارها به دولتها و بانکهای مرکزی کمک میکنند تا ضمن کنترل تورم و جلوگیری از ناپایداری اقتصادی، اثرات منفی سیاستهای انقباضی را کاهش دهند.
تحولات اخیر و آینده سیاستهای انقباضی
سیاستهای انقباضی در سالهای اخیر نقش مهمی در مدیریت اقتصاد جهانی داشتهاند، اما اجرای آنها در دوران پساکرونا و با چالشهای جدید، پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
- واکنش به تورم پساکووید: پس از همهگیری کووید-19، اقتصادهای بزرگ با افزایش شدید تورم مواجه شدند که ناشی از اختلال در زنجیره تأمین جهانی، سیاستهای انبساطی دوران بحران، و جنگ اوکراین بود. در پاسخ، بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو آمریکا و بانک مرکزی اروپا (ECB) از سال 2022 تا 2023 نرخ بهره را بهسرعت افزایش دادند، حتی با وجود اینکه این سیاستها میتوانستند اقتصاد را به رکود بکشانند.
- چالشهای نوین: اجرای سیاستهای انقباضی در آینده با چند مانع جدید روبهرو است:
- افزایش بدهیهای دولتی: بسیاری از کشورها برای مقابله با بحرانهای اخیر، بدهیهای عمومی خود را بهشدت افزایش دادهاند. اجرای سیاستهای انقباضی (مانند افزایش نرخ بهره) هزینه بازپرداخت این بدهیها را بالا میبرد و میتواند فشار زیادی بر بودجه دولتها وارد کند.
- سرمایهگذاری در انرژیهای سبز: تغییرات اقلیمی باعث شده است که بسیاری از کشورها نیاز به سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای انرژی پایدار و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی داشته باشند. این سرمایهگذاریها ممکن است با سیاستهای انقباضی که باعث کاهش هزینههای دولتی و محدود شدن منابع مالی میشود، در تضاد قرار گیرد.
- در مجموع، سیاستهای انقباضی همچنان ابزار مهمی برای کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی هستند، اما اجرای آنها در شرایط جدید، نیازمند تعدیل و رویکردهای انعطافپذیرتر است.
تفاوتهای بین سیاستهای مالی و پولی انقباضی
هر دو سیاست مالی انقباضی و پولی انقباضی به دنبال مقابله با تورم و رشد اقتصادی بالا هستند، اما تفاوتهایی بین این دو وجود دارد. سیاستهای مالی انقباضی به کاهش هزینههای دولتی و افزایش مالیاتها به منظور حفظ رشد اقتصادی در سطح ثابت و مطلوب متمرکز هستند. سیاستهای پولی انقباضی عمدتاً تورم را هدف قرار میدهند که ویژگی یک اقتصاد در حال رشد سریع است.
اقتصاد اغلب از زمانی به زمان دیگر نوسان دارد و نیاز به تنظیم دارد. یکی از مسئولیتهای مهم بانک مرکزی این است که تدابیر مناسب را برای حفظ اقتصاد سالم به کار گیرد. اگر بانک مرکزی از سیاستهای مالی یا پولی مناسب استفاده کند، نرخ رشد اقتصادی ممکن است از سطح بهینه فراتر نرود و تورم افزایش نیابد.
مقایسه با سیاستهای انبساطی
سیاستهای انبساطی (Expansionary Policies) در تضاد با سیاستهای انقباضی قرار دارند و هدف اصلی آنها تحریک رشد اقتصادی از طریق افزایش تقاضا است. این دو مجموعه سیاستی بسته به شرایط اقتصادی در مراحل مختلف چرخههای تجاری مورد استفاده قرار میگیرند.
- در دوران رکود: زمانی که رشد اقتصادی کاهش مییابد و بیکاری افزایش پیدا میکند، دولتها و بانکهای مرکزی از سیاستهای انبساطی استفاده میکنند. این اقدامات شامل کاهش نرخ بهره، افزایش هزینههای دولت و کاهش مالیاتها است تا مصرف و سرمایهگذاری افزایش یابد و اقتصاد از رکود خارج شود.
- در دوران رونق: هنگامی که اقتصاد بیش از حد داغ شده و فشارهای تورمی افزایش یافته است، سیاستهای انقباضی به کار گرفته میشوند. این سیاستها شامل افزایش نرخ بهره، کاهش هزینههای دولت و افزایش مالیاتها است تا رشد بیش از حد کنترل شود و از ایجاد تورم شدید یا حبابهای اقتصادی جلوگیری گردد.
بهطور خلاصه، سیاستهای انبساطی و انقباضی دو ابزار کلیدی در مدیریت اقتصاد هستند که بسته به شرایط اقتصادی برای حفظ تعادل و ثبات مورد استفاده قرار میگیرند.
نکات کلیدی
- سیاستهای انقباضی ابزارهای کلان اقتصادی هستند که برای مقابله با اختلالات اقتصادی ناشی از داغ شدن بیش از حد اقتصاد طراحی شدهاند.
- هدف سیاستهای انقباضی کاهش نرخهای گسترش پولی از طریق اعمال محدودیتهایی بر جریان پول در اقتصاد است.
- سیاستهای انقباضی معمولاً در دوران تورم شدید یا زمانی که دورهای از سفتهبازی و سرمایهگذاریهای بزرگ بهدلیل سیاستهای پولی انبساطی قبلی وجود داشته باشد، اعمال میشوند.
نتیجهگیری
سیاستهای انقباضی اگرچه ابزار مؤثری برای کنترل تورم و پیشگیری از بحرانهای مالی به شمار میروند، اما در صورتی که بهدرستی اجرا نشوند، میتوانند منجر به رکود اقتصادی، افزایش بیکاری و ناآرامیهای اجتماعی شوند. موفقیت این سیاستها به عواملی مانند زمانبندی دقیق، شفافیت در ارتباطات با عموم مردم و همکاری با سیاستهای حمایتی بستگی دارد.
در دنیای امروزی که با چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی و شکافهای اجتماعی روبهرو هستیم، سیاستگذاران باید راهکارهایی را پیگیری کنند که از یک سو ثبات اقتصادی را حفظ کند و از سوی دیگر، به سرمایهگذاری در بخشهای حیاتی و راهبردی مانند انرژیهای تجدیدپذیر و آموزش بپردازد. تنها در این صورت است که میتوان هم ثبات اقتصادی را حفظ کرد و هم به رفاه بلندمدت جامعه دست یافت.
سوالات متداول
اثرات سیاستهای انقباضی چیست؟
سیاستهای انقباضی معمولاً باعث سفت شدن شرایط اعتبار از طریق افزایش نرخ بهره، افزایش بیکاری، کاهش سرمایهگذاریهای تجاری و کاهش مصرفکننده میشود. در بیشتر موارد، این سیاستها منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) میشوند.
هدف اصلی سیاستهای انقباضی چیست؟
هدف از اجرای سیاستهای انقباضی کاهش رشد اقتصادی به سطح سالم است، که معمولاً بین 2% تا 3% در سال برای تولید ناخالص داخلی (GDP) میباشد. اقتصادی که بیشتر از 3% رشد کند، پیامدهای منفی از جمله تورم را به همراه دارد.
چرا سیاستهای انقباضی محبوب نیستند؟
سیاستهای انقباضی نیازمند این هستند که مقامات منتخب مالیاتها را افزایش داده و هزینههای دولت را کاهش دهند، مانند برنامههای اجتماعی و رفاهی که معمولاً برای رأیدهندگان خوشایند نیستند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.