رکود تورمی چیست؟
رکود تورمی Stagflation
در طول رکود تورمی تولید ناخالص داخلی (GDP) کاهش می یابد و قیمت کالاهای ضروری بالا می رود. این یک مشکل پیچیده برای دولت ها و سیاست گذاران است زیرا اقدامات انجام شده برای کنترل تورم نیز باعث افزایش بیکاری می شود.
به طور خلاصه:
- رکود تورمی، ظهور همزمان در یک اقتصاد با رشد آهسته، بیکاری بالا و افزایش قیمت است.
- زمانی که اقتصاددانان غیرممکن می پنداشتند، رکود تورمی از دهه ۱۹۷۰ مکرراً در جهان توسعه یافته رخ داده است.
- راه حل های سیاستی برای رشد آهسته تورم را بدتر می کند و بالعکس. این امر مبارزه با رکود تورمی را سخت می کند.
.
رکود تورمی چگونه کار می کند؟
رکود تورمی، پدیده ای است که بر مفهوم عرضه و تقاضا غلبه می کند اقتصاددانان کینزی با توجه به تولید ناخالص داخلی و همبستگی آن با تورم با مدل پیشنهادی مخالف است رکود تورمی چیزی نیست جز رکود اقتصادی همزمان با تورم، یعنی رکود + تورم = رکود تورم.
کشوری که با رکود تورمی مواجه است از طریق قیمتهای بالای کالاها، کاهش قدرت خرید، تولید ناخالص داخلی ضعیف، تعطیلی مشاغل، کاهش هزینههای مصرفکننده و تشدید بیکاری ناشی از اخراج شرکتها مواجه است. ایالات متحده در دهه ۱۹۷۰ دچار رکود تورمی شد. بسیاری از اقتصاددانان عرضه و گردش پول گزاف فدرال رزرو را عامل افتضاح اقتصادی می دانند. انگیزه افزایش جریان نقدی یک استراتژی برای بهبود شرایط بازار کار بود.
علاوه بر این سیاست، آمریکا با افزایش ناگهانی قیمت نفت نیز مواجه شد. این را عرب بیان کرد تحریم به ایالات متحده کشورهای خاورمیانه عرضه به آمریکا را متوقف کردند. در نتیجه، ایالات متحده در دهه ۱۹۷۰ از تورم و رکود در همان زمان رنج می برد.
کشورها از رکود تورمی وحشت دارند: کنترل آن دشوار است. اقدامات انجام شده برای کنترل تورم، رکود را بیشتر خواهد کرد. اما از سوی دیگر، اگر گام هایی برای بهبود اشتغال برداشته شود، تورم را بیشتر می کند. اگر چنین وضعیتی در درازمدت ادامه یابد، ممکن است کشور با سطح بالایی از فقر و بیکاری همراه با کندی پیشرفت مواجه شود.
تاریخچه
زمانی اعتقاد بر این بود که رکود تورمی غیرممکن است. تئوری های اقتصادی که در بسیاری از قرن بیستم بر محافل دانشگاهی و سیاسی تسلط داشتند، آن را از مدل های خود خارج کردند. به ویژه، نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس ، که در چارچوب اقتصاد کینزی توسعه یافت، سیاست اقتصاد کلان را به عنوان یک مبادله بین بیکاری و تورم به تصویر کشید.
در نتیجه رکود بزرگ و رشد اقتصاد کینزی، اقتصاددانان نگران خطرات کاهش تورم شدند و استدلال کردند که بیشتر سیاستهایی که برای کاهش تورم طراحی شدهاند، تمایل به افزایش بیکاری دارند، در حالی که سیاستهایی که برای کاهش بیکاری طراحی شدهاند، تورم را افزایش میدهند.
ظهور رکود تورمی در جهان توسعه یافته در اواخر قرن بیستم نشان داد که چنین نیست. رکود تورمی یک مثال عالی از این است که چگونه تجربه دنیای واقعی میتواند بر تئوریهای اقتصادی پذیرفتهشده و نسخههای سیاستی نادرست باشد. از آن زمان، تورم ثابت کرده است که حتی در دورههای رشد اقتصادی کند یا منفی پایدار است. در ۵۰ سال گذشته، هر رکود اعلام شده در ایالات متحده شاهد افزایش مستمر، سال به سال در سطح قیمت مصرف کننده بوده است.
تنها استثناء جزئی در این مورد، پایین ترین نقطه بحران مالی سال ۲۰۰۸ است و حتی در آن زمان کاهش قیمت به قیمت انرژی و حمل و نقل محدود شد، در حالی که قیمت کلی مصرف کننده غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بود.
علل
در مورد علل رکود تورمی بین اقتصاددانان اتفاق نظر وجود ندارد. هر مکتب اقتصادی دیدگاه خاص خود را در مورد ریشه های خود ارائه می دهد. با این حال، دو نظریه اصلی ممکن است مشتق شود: شوک عرضه و سیاست های اقتصادی ضعیف.
تئوری شوک عرضه نشان میدهد که رکود تورمی زمانی رخ میدهد که یک اقتصاد با افزایش یا کاهش ناگهانی عرضه کالا یا خدمات (شوک عرضه)، مانند افزایش سریع قیمت نفت، مواجه شود. در چنین شرایطی، قیمتها افزایش مییابد و تولید را پرهزینهتر و سودآورتر میکند و در نتیجه رشد اقتصادی را کند میکند.
نظریه دوم بیان می کند که رکود تورمی می تواند نتیجه یک سیاست اقتصادی ضعیف باشد. به عنوان مثال، دولت می تواند سیاستی ایجاد کند که به صنایع آسیب برساند و در عین حال عرضه پول را به سرعت افزایش دهد. وقوع همزمان این سیاست ها می تواند منجر به کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم شود
رکود تورمی در دهه ۱۹۷۰
تورم همیشه تأثیر معکوس بر بیکاری دارد. انتظار می رود افزایش تورم بیکاری را کاهش دهد. تحت مدل اقتصاددانان کینزی بیان شد و قبل از دهه ۱۹۷۰ یک پدیده اقتصادی پذیرفته شده بود.
در دهه ۱۹۷۰، ایالات متحده با رکود تورمی مواجه شد. فدرال رزروسیاست های پولی انبساطی برای کاهش بیکاری معرفی شدند، اما نتیجه معکوس داشت و باعث تورم شد. با پیش بینی شرایط شغلی بهتر، فدرال رزرو به طور مداوم عرضه پول را افزایش داد. مشکل این است که تزریق پول از سرعت رشد اقتصادی پیشی گرفته است. بدتر از همه، مردم شروع به تهیه اجناس کردند. همه اینها با هم منجر به نرخ تورم ۱۰ درصدی در اوایل دهه ۱۹۷۰ شد. این نرخ از نرخ تورم ۲ تا ۳ درصدی در اواخر دهه ۱۹۶۰ بسیار بالا بود.
شوک عرضه انرژی در سال ۱۹۷۳، که با تحریم نفت اعراب به ایالات متحده ظاهر شد، به طور قابل توجهی اقتصاد آمریکا را کند کرد. در بحبوحه بحران انرژی بود که قیمت سوخت افزایش یافت. بیکاری پیامد طبیعی تعطیلی مشاغل بود. همه این شرایط به دوره ای از تورم عظیم همراه با رکود قابل توجه کمک کرد. در آگوست ۱۹۷۹ بود که پل ولکر به عنوان رئیس فدرال رزرو مسئولیت را بر عهده گرفت. او برای کاهش تورم اقدامات انقباضی سختی انجام داد. او به طور قابل توجهی نرخ وجوه فدرال بانک ها را افزایش داد. به تدریج اقدامات اصلاحی جواب داد. بالاخره تورم کنترل شد.
تحلیلگران مالیترس از تکرار رکود تورمی در سال ۲۰۲۱ بازارهای ایالات متحده در خطر سقوط اقتصادی مشابه هستند. در طول بحران کووید، فدرال رزرو برای اطمینان از سیاست های پولی خود را کاهش دادبازار کاربهبود با این حال، رشد اقتصادی راکد و سطح بالای بیکاری وجود داشت. افزایش جریان نقدینگی در دوران رکود حکایت از تورم احتمالی در سال ۲۰۲۱ دارد.
چرا رکود تورمی بد است؟
رکود تورمی، ترکیبی از سه نکته منفی است: رشد اقتصادی کندتر، بیکاری بیشتر و قیمت های بالاتر. این ترکیبی است که در منطق علم اقتصاد قرار نیست اتفاق بیفتد. وقتی مردم پول کمتری برای خرج کردن دارند قیمت ها نباید بالا برود.
آیا رکود تورمی ممکن است دوباره رخ دهد؟
در سال ۲۰۱۱، مردم دوباره نگران رکود تورمی شدند. آنها نگران بودند که سیاست های پولی انبساطی فدرال رزرو، که برای نجات اقتصاد از بحران مالی ۲۰۰۸ استفاده می شود، باعث تورم شود. در همان زمان، کنگره یک سیاست مالی گسترده را تصویب کرد. این شامل بسته محرک اقتصادی و سطوح بی سابقه کسری هزینه بود. در همین حال، اقتصاد تنها ۱ تا ۲ درصد رشد داشت. مردم نسبت به خطر رکود تورمی در صورت بدتر شدن تورم و عدم بهبود اقتصاد هشدار دادند.
این افزایش عظیم در نقدینگی جهانی از کاهش تورم جلوگیری کرد که یک ریسک بسیار بزرگتر بود. فدرال رزرو اجازه نخواهد داد که تورم از هدف تورم ۲ درصدی خود برای نرخ تورم اصلی فراتر رود. اگر تورم بالاتر از این هدف باشد، فدرال رزرو مسیر خود را معکوس کرده و سیاست پولی محدود کننده ای را اعمال خواهد کرد.
درمان رکود تورمی
هیچ درمان قطعی برای رکود تورمی وجود ندارد. اتفاق نظر میان اقتصاددانان بر این است که بهره وری باید تا جایی افزایش یابد که بدون تورم اضافی منجر به رشد بیشتر شود. این امر باعث میشود که سیاست پولی سفتتر شود تا مولفه تورمی رکود تورمی را مهار کند. گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، بنابراین کلید جلوگیری از رکود تورمی این است که سیاست گذاران اقتصادی در اجتناب از آن بسیار فعال باشند.
سوالات متداول
رکود تورمی چیست؟
رکود تورمی، مرحله ای از مشکلات اقتصادی است که در آن تورم همزمان با بیکاری و کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) است. هیچ مکانیسم مشخصی برای مقابله با رکود تورمی وجود ندارد. دولت تنها می تواند به علت اصلی تورم رسیدگی کند و با آن مقابله کند. اقدامات اصلاحی برای کنترل تورم می تواند کمک کند، اما دولت باید مطمئن شود که بیکاری خیلی سریع افزایش نمی یابد. طی یک دوره زمانی، تورم-رکود خود را اصلاح می کند.
چه چیزی باعث رکود تورمی می شود؟
دلایل مختلف پشت وقوع رکود تورمی عبارتند از:
• افزایش یا کاهش غیرمنتظره در عرضه کالا. این می تواند ناشی از تغییرات آب و هوایی، بلایای طبیعی و افزایش قیمت کالاها باشد.
• گیج کننده تصمیمات مالی دولت و سیاست های پولی بانک مرکزی نیز باعث تورم-رکود می شود. این سیاست ها شامل چاپ بیش از حد پول و افزایش نرخ بهره و مالیات است.
در دوران رکود تورمی چه اتفاقی برای اقتصاد می افتد؟
اثرات مختلف رکود تورمی بر اقتصاد به شرح زیر است:
• کاهش رشد اقتصادی، یعنی تولید ناخالص داخلی (GDP)
• افزایش اخراج شرکت ها
• افزایش بیکاری
• افزایش قیمت کالاها و خدمات
• کاهش هزینه های مصرف کننده
• کاهش قدرت خرید پول
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.