روشهای جبران کسری بودجه کدامند؟

روشهای جبران کسری بودجه
کسری بودجه یکی از چالشهای اصلی اقتصادی است که بسیاری از دولتها با آن مواجه هستند. زمانی که هزینههای دولت از درآمدهای آن بیشتر باشد، کسری بودجه به وجود میآید.
در این مقاله، به بررسی روشهای مختلف جبران کسری بودجه خواهیم پرداخت.
اجزا کسری بودجه
- درآمدها برای دولتهای ملی، بخش عمدهای از درآمدها از مالیات بر درآمد، مالیات بر شرکتها، مالیات بر مصرف و مالیاتهای بیمه اجتماعی تأمین میشود. برای سازمانها و شرکتهای غیردولتی، درآمدها از فروش کالا و خدمات به دست میآید.
- هزینهها برای دولتها، هزینهها شامل مخارج دولت در زمینه بهداشت، زیرساختها، دفاع، یارانهها، بازنشستگیها و سایر مواردی است که به سلامت کلی اقتصاد کمک میکند. برای سازمانها و شرکتهای غیردولتی، هزینهها شامل هزینههایی است که برای عملیات روزانه و عوامل تولید، از جمله اجاره و دستمزد صرف میشود.
آثار کسری بودجه
کسری بودجه و تأثیرات آن بر اقتصاد
کسری بودجه زمانی اتفاق میافتد که دولت بیش از درآمد خود هزینه کند. این امر معمولاً موجب نیاز به استقراض از منابع مختلف میشود که به نوبه خود بر بدهی ملی و وضعیت اقتصادی تأثیر میگذارد.
علل مختلفی میتوانند به کسری بودجه منجر شوند، از جمله کاهش درآمدهای مالیاتی، تحریمها، رکود اقتصادی، بلایای طبیعی، افزایش هزینههای عمومی و اشتباهات حسابداری. با این حال، علت اصلی کسری بودجه، عدم تطابق بین منابع درآمدی دولت و اولویتهای هزینهای آن است.
تأثیرات کسری بودجه و بدهی ملی
کسری بودجه و بدهی ملی بالا میتوانند هم آثار مثبت و هم منفی بر اقتصاد کشور داشته باشند. در شرایط خاص، کسری بودجه میتواند با افزایش تقاضای کل، به رشد اقتصادی کمک کند، اما از سوی دیگر ممکن است با افزایش نرخ بهره، سرمایهگذاری خصوصی را کاهش دهد.
بدهی ملی بالا نیز میتواند مزایایی مانند افزایش اعتبار کشور و جذب سرمایهگذاران خارجی را به همراه داشته باشد، اما در عین حال میتواند انعطافپذیری مالی کشور را کاهش دهد و آسیبپذیری آن را در برابر شوکهای اقتصادی خارجی افزایش دهد.
تاثیر کسری بودجه بر تورم و رشد اقتصادی
کسری بودجه به طور مستقیم با تورم در ارتباط است. زمانی که دولت برای تأمین کسری بودجه از روشهایی مانند چاپ پول استفاده میکند، این عمل به تورم دامن میزند. در این حالت، دولت هزینههایی را که برای مردم انجام داده، از طریق تورم جبران میکند. بنابراین، کسری بودجه به طور غیرمستقیم به افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم میانجامد.
با این حال، اگر کسری بودجه بهطور هدفمند برای سرمایهگذاری در زیرساختها و پروژههای مولد استفاده شود، میتواند به رشد اقتصادی منجر شود. به عنوان مثال، سرمایهگذاری در بخشهای زیرساختی مانند پتروشیمیها، جادهها و سایر پروژههای عمرانی میتواند موجب افزایش تولید و درآمدزایی در بلندمدت شود.
در مقابل، کسری بودجهای که صرف هزینههای غیرمولد مانند پروژههای بدون بازدهی اقتصادی شود، نهتنها رشد اقتصادی ایجاد نمیکند، بلکه میتواند در بلندمدت موجب رکود اقتصادی شود.
در ادامه به روشهای جبران کسری بودجه میپردازیم.
کاهش هزینهها و مخارج دولت
کاهش هزینهها و مخارج دولت یکی از ابزارهای رایج و ابتدایی برای جبران کسری بودجه است. این روش نه تنها به دولتها کمک میکند که کسری بودجه را کنترل کنند، بلکه میتواند موجب بهبود کارایی مالی و اقتصادی نیز شود. با این حال، این فرآیند باید با دقت و توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی اجرا شود تا از تأثیرات منفی احتمالی بر روی بخشهای حساس جامعه جلوگیری گردد.
کاهش هزینههای دولتی در بخشهای مختلف
یکی از روشهای اولیه و مؤثر برای کاهش کسری بودجه، کاهش هزینهها در بخشهای مختلف دولتی است. دولتها میتوانند با هدف بهینهسازی منابع و کاهش هزینههای اضافی، در این مسیر گام بردارند.
- کاهش یارانهها و پرداختهای انتقالی: یکی از بخشهای بزرگی که دولتها میتوانند در آن هزینههای خود را کاهش دهند، یارانهها و پرداختهای انتقالی به اقشار مختلف است. یارانههای غیرضروری یا پرداختهایی که به صورت غیرهدفمند به گروههای خاص تعلق میگیرند، میتوانند به عنوان یکی از منابع اصلی کسری بودجه مطرح شوند. بنابراین، دولتها میتوانند با محدود کردن یا کاهش یارانهها، به خصوص یارانههایی که به کالاهای لوکس یا افراد با درآمد بالا اختصاص مییابند، کسری بودجه را کاهش دهند. البته این کاهش باید با دقت صورت گیرد تا بر گروههای آسیبپذیر و کمدرآمد جامعه فشار وارد نشود.
- کاهش هزینههای اداری: بسیاری از هزینههای دولتها مربوط به بخشهای اداری و بوروکراسی است که میتواند به کاهش کارایی اقتصادی منجر شود. با بهینهسازی فرآیندهای اداری، کاهش تعداد کارمندان دولت در بخشهای غیرضروری، و بهبود مدیریت منابع، دولتها میتوانند بسیاری از هزینههای غیرضروری خود را کاهش دهند. علاوه بر این، توسعه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و دیجیتالسازی خدمات دولتی نیز میتواند در کاهش هزینههای اداری مؤثر باشد.
- کاهش هزینههای نظامی و دفاعی: در برخی از کشورها، هزینههای نظامی و دفاعی بخش قابل توجهی از بودجه دولت را به خود اختصاص میدهد. در مواقعی که دولت با کسری بودجه مواجه است، کاهش هزینههای نظامی یا بهینهسازی منابع دفاعی میتواند یکی از راهکارهای کاهش هزینهها باشد. البته این کاهش باید با توجه به شرایط امنیتی کشور و تهدیدات خارجی انجام گیرد تا امنیت ملی به خطر نیفتد.
کاهش هزینههای پروژههای زیربنایی
یکی دیگر از اقداماتی که دولتها میتوانند برای کاهش کسری بودجه انجام دهند، کاهش هزینههای پروژههای زیربنایی و عمرانی است. این پروژهها معمولاً نیازمند سرمایهگذاریهای کلان هستند که میتوانند به فشار بر منابع مالی دولت بیافزایند. دولتها میتوانند برخی از این پروژهها را متوقف کرده یا به تعویق بیندازند.
- متوقف کردن یا تأخیر در پروژههای زیربنایی بزرگ: در دوران کسری بودجه، ممکن است دولتها تصمیم بگیرند برخی از پروژههای زیربنایی که نیاز به سرمایهگذاریهای بالا دارند، را متوقف یا به تعویق بیندازند. این پروژهها معمولاً مدتزمان زیادی برای اجرا نیاز دارند و ممکن است تأثیر فوری در کوتاهمدت نداشته باشند، اما از نظر مالی بار سنگینی بر دوش دولت میگذارند. به عنوان مثال، ساختن بزرگراهها، پروژههای مسکن و شهرسازی یا پروژههای انرژی که به زمان و منابع زیادی نیاز دارند، ممکن است به عنوان گزینههای کاهش هزینهها در نظر گرفته شوند.
- اولویتبندی پروژههای ضروری و به تعویق انداختن پروژههای غیرضروری: دولتها میتوانند با بررسی دقیق اولویتهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، پروژههایی که از نظر اقتصادی یا اجتماعی ضروریتر هستند را انتخاب کرده و دیگر پروژههای کمتر مهم را به تعویق بیندازند. این اقدام میتواند به دولتها کمک کند تا منابع مالی خود را به طور مؤثرتر مدیریت کنند و از هدررفت آن جلوگیری کنند.
افزایش درآمدهای مالیاتی
افزایش درآمدهای مالیاتی یکی از روشهای رایج و مؤثر برای جبران کسری بودجه است. دولتها میتوانند از طریق اصلاحات در سیستم مالیاتی، وضع مالیاتهای جدید و بهبود جمعآوری مالیاتها، درآمدهای خود را افزایش دهند.
این روشها باید بهطور دقیق و در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاستهای کلان کشورها انجام شود، زیرا هر گونه تغییر نادرست در سیستم مالیاتی میتواند تأثیرات منفی بر رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی داشته باشد.
افزایش نرخ مالیاتها
یکی از اصلیترین روشها برای افزایش درآمدهای مالیاتی، افزایش نرخ مالیاتها در برخی بخشها است. این روش میتواند در انواع مختلف مالیاتها از جمله مالیات بر درآمد شخصی، مالیات بر درآمد شرکتها، مالیات بر ارزش افزوده و سایر انواع مالیاتها صورت گیرد.
- افزایش مالیات بر درآمد شخصی: با افزایش مالیات بر درآمد افراد بهویژه افراد با درآمد بالا، میتوان درآمدهای مالیاتی را افزایش داد. این روش معمولاً کمتر بر طبقات کمدرآمد تأثیر منفی میگذارد، اما میتواند تأثیرات اجتماعی و سیاسی داشته باشد که باید با دقت مدیریت شود.
- افزایش مالیات بر شرکتها: دولتها میتوانند نرخ مالیات بر شرکتها را افزایش دهند. این کار معمولاً در بخشهای اقتصادی که به رشد و سودآوری بالایی دست یافتهاند، مؤثر است. با این حال، باید توجه داشت که افزایش نرخ مالیاتها ممکن است بر رقابتپذیری شرکتها تأثیر بگذارد و در نهایت منجر به کاهش سرمایهگذاری شود.
- افزایش مالیات بر ارزش افزوده (VAT): مالیات بر ارزش افزوده یک نوع مالیات غیرمستقیم است که بر مصرف کالاها و خدمات اعمال میشود. دولتها میتوانند با افزایش نرخ این مالیات، بهطور مؤثری درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهند. این روش معمولاً تأثیرات منفی کمتری بر رشد اقتصادی دارد و به دلیل پایه وسیع مصرف، به راحتی قابل جمعآوری است.
بهبود جمعآوری مالیاتها
یکی از راههای دیگر برای افزایش درآمدهای مالیاتی، بهبود سیستمهای جمعآوری مالیات و کاهش فرار مالیاتی است. دولتها میتوانند با بهینهسازی سیستمهای مالیاتی، جمعآوری دقیقتر و سریعتر مالیاتها را تضمین کنند.
- کاهش فرار مالیاتی: فرار مالیاتی یکی از چالشهای بزرگ برای دولتها است. این مشکل میتواند باعث کاهش قابل توجه درآمدهای دولت و ایجاد نابرابری در پرداخت مالیاتها شود. برای مقابله با این مشکل، دولتها میتوانند سیستمهای نظارتی و قوانین جدیدی را برای شفافسازی امور مالیاتی وضع کنند و همچنین با مجازاتهای سنگینتر برای فرار از مالیات، مانع از این رفتار شوند.
- افزایش شفافیت مالیاتی: یکی از راههای کاهش فرار مالیاتی و افزایش جمعآوری مالیاتها، بهبود شفافیت در سیستمهای مالیاتی است. دولتها میتوانند از طریق تقویت سیستمهای فناوری اطلاعات و اطلاعات مالیاتی، امکان رصد و پیگیری دقیقتر تراکنشها و درآمدها را فراهم کنند. شفافیت مالیاتی میتواند اعتماد عمومی را جلب کرده و میزان پرداخت مالیاتها را افزایش دهد.
اصلاح قوانین مالیاتی
اصلاح و بهروزرسانی قوانین مالیاتی بهطور مستمر میتواند پایه مالیاتی دولت را گسترش دهد و منابع جدیدی را برای دولت ایجاد کند.
- مالیات بر داراییهای غیرمنقول: یکی از راههای دیگر افزایش درآمدهای مالیاتی، وضع مالیات بر داراییهای غیرمنقول مانند املاک و مستغلات است. این نوع مالیات میتواند منابع جدیدی برای دولت فراهم کند، بهویژه در کشورهایی که بازار املاک فعال و ارزش بالایی دارند. این مالیاتها معمولاً در مقایسه با مالیاتهای دیگر تأثیر کمتری بر مصرف دارند و بهطور غیرمستقیم درآمدهای دولت را افزایش میدهند.
- مالیات بر درآمدهای غیرمستقیم و سود سرمایهای: مالیات بر درآمدهای غیرمستقیم و مالیات بر سودهای سرمایهای، بهویژه در بخشهایی که سودآوری بالایی دارند، میتواند راهی برای افزایش درآمدهای دولت باشد. دولتها میتوانند با وضع مالیاتهای جدید بر سودهای سرمایهای، درآمدهای جدیدی را از افرادی که در بازارهای مالی فعالیت دارند، کسب کنند.
- اصلاحات در مالیات بر واردات و صادرات: برخی دولتها میتوانند با اصلاح سیستم مالیاتی خود در زمینه واردات و صادرات، درآمدهای جدیدی به دست آورند. این اصلاحات میتواند شامل تغییرات در نرخهای گمرکی و وضع مالیات بر کالاهای وارداتی و صادراتی باشد. این نوع مالیاتها میتواند به ویژه در کشورهایی که به واردات و صادرات وابسته هستند، تأثیرگذار باشد.
استقراض و افزایش بدهی عمومی
در بسیاری از موارد، زمانی که دولتها با کسری بودجه مواجه میشوند، به جای کاهش هزینهها یا افزایش مالیاتها، تصمیم میگیرند که از طریق استقراض منابع مالی لازم را تأمین کنند. این روش میتواند در کوتاهمدت راهحلی سریع و مؤثر باشد، اما در بلندمدت ممکن است منجر به افزایش بدهی عمومی و ایجاد چالشهای مالی جدی برای اقتصاد کشور شود.
استقراض از بازارهای داخلی
یکی از رایجترین روشها برای جبران کسری بودجه، استقراض از بازارهای داخلی از طریق فروش اوراق قرضه دولتی است. این روش به دولتها این امکان را میدهد که پول لازم برای تأمین منابع مالی خود را بدون نیاز به تغییرات عمده در سیاستهای داخلی یا نیاز به استقراض از منابع خارجی، تأمین کنند.
- فروش اوراق قرضه دولتی: اوراق قرضه دولتی ابزار مالی است که توسط دولتها منتشر میشود تا منابع مالی از سرمایهگذاران داخلی جذب کنند. این اوراق معمولاً با نرخ بهره مشخص صادر میشوند و دولت موظف است پس از مدتی اصل و بهره آنها را به سرمایهگذاران بازپرداخت کند. این روش یکی از مؤثرترین و متداولترین روشها برای تأمین مالی کسری بودجه است، زیرا با توجه به علاقهمندی سرمایهگذاران داخلی به سرمایهگذاری در اوراق قرضه دولتی، دولت قادر است به سرعت منابع مالی لازم را تأمین کند.
- مزایای استقراض داخلی
- عدم وابستگی به ارز خارجی: استقراض داخلی از آنجهت مفید است که وابستگی به ارزهای خارجی کاهش مییابد و کشور از نوسانات بازارهای جهانی ارز بینیاز میشود.
- کنترل بیشتر بر منابع مالی: دولتها میتوانند روند استقراض را بهطور کامل تحت کنترل خود قرار دهند و از طریق اصلاح سیاستهای پولی و مالی، روند بازپرداخت بدهیها را مدیریت کنند.
- معایب استقراض داخلی
- افزایش نرخ بهره داخلی: اگر دولتها بهطور مکرر از بازار داخلی استقراض کنند، ممکن است نرخ بهرههای داخلی افزایش یابد، زیرا سرمایهگذاران برای خرید اوراق قرضه دولتی باید نرخ بهره بالاتری درخواست کنند.
- رقابت با بخش خصوصی: وقتی دولت بخش زیادی از منابع مالی را به خود اختصاص میدهد، ممکن است توانایی بخش خصوصی برای جذب سرمایه کاهش یابد که این امر میتواند به رشد اقتصادی آسیب بزند.
استقراض از بازارهای خارجی
در برخی مواقع، کشورهای با کسری بودجه عمیق ممکن است به استقراض از منابع خارجی روی آورند. این منابع میتوانند شامل بانکهای بینالمللی، سازمانهای مالی جهانی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی، یا حتی دولتهای دیگر باشند.
- استقراض از بانکهای بینالمللی و سازمانهای مالی جهانی: کشورها میتوانند برای جبران کسری بودجه خود از مؤسسات مالی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) یا بانک جهانی وام بگیرند. این وامها معمولاً با شرایط خاصی همراه هستند و ممکن است نیاز به اجرای اصلاحات اقتصادی و مالی در کشور گیرنده داشته باشد. این روش بهویژه در زمانهایی که کشورها با بحرانهای اقتصادی مواجه هستند و امکان استقراض داخلی محدود است، میتواند گزینه مناسبی باشد.
- استقراض از دولتهای دیگر: برخی از کشورها ممکن است برای تأمین مالی کسری بودجه خود، به کشورهای دیگر مراجعه کنند و وام دریافت کنند. این وامها ممکن است با شرایط خاص یا حتی با نرخهای بهره پایینتر از بازارهای داخلی یا خارجی ارائه شوند. این نوع استقراض معمولاً در شرایط بحرانی و برای کمک به کشورهایی که با مشکلات اقتصادی شدید روبهرو هستند، انجام میشود.
- مزایای استقراض خارجی
- تأمین مالی سریع: استقراض از منابع خارجی میتواند بهسرعت منابع مالی لازم را برای جبران کسری بودجه فراهم کند.
- نرخ بهره پایینتر: بهویژه در شرایط اقتصادی مناسب، نرخ بهره برای استقراض خارجی ممکن است کمتر از نرخ بهره داخلی باشد، به این معنا که دولتها میتوانند منابع مالی خود را با هزینه کمتری تأمین کنند.
- معایب استقراض خارجی
- افزایش بدهی خارجی: یکی از اصلیترین معایب استقراض از منابع خارجی، افزایش بدهی خارجی کشور است. این امر میتواند وابستگی کشور به منابع خارجی را افزایش دهد و در نهایت منجر به مشکلات جدی اقتصادی شود.
- پرداخت بهرههای بالا: استقراض از بانکها و سازمانهای مالی جهانی ممکن است شامل نرخهای بهره بالا باشد که در بلندمدت فشار مالی زیادی به کشور وارد میکند.
- نوسانات نرخ ارز: استقراض به ارزهای خارجی ممکن است منجر به نوسانات نرخ ارز در بازارهای داخلی شود. در صورتی که ارزش پول ملی کاهش یابد، بازپرداخت بدهیها با هزینه بالاتری همراه خواهد بود.
خصوصـیسازی داراییها و منابع دولتی
یکی از روشهای مهم جبران کسری بودجه، خصوصیسازی داراییها و منابع دولتی است. این روش به دولتها این امکان را میدهد که با فروش داراییهای خود، منابع مالی لازم برای جبران کسری بودجه را تأمین کنند. این داراییها میتوانند شامل شرکتهای دولتی، زمینها، ساختمانها و سایر اموال دولتی باشند. خصوصیسازی میتواند علاوه بر جبران کسری بودجه، موجب بهبود عملکرد اقتصادی و کاهش فشارهای مالی به دولتها شود.
خصوصیسازی شرکتهای دولتی
خصوصیسازی شرکتهای دولتی یکی از راههای اصلی برای تأمین منابع مالی دولت است. بسیاری از دولتها برای جبران کسری بودجه خود، اقدام به فروش یا واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی میکنند. این شرکتها ممکن است در بخشهایی مانند انرژی، حملونقل، بانکداری، و خدمات عمومی فعالیت کنند.
- مزایای خصوصیسازی شرکتهای دولتی
- افزایش بهرهوری: شرکتهای دولتی معمولاً با مشکلاتی مانند بوروکراسی، عدم رقابت، و ناکارآمدی مواجه هستند. خصوصیسازی میتواند موجب افزایش رقابت در بازار و بهبود عملکرد این شرکتها شود. بخش خصوصی انگیزه بیشتری برای بهینهسازی فرآیندها و کاهش هزینهها دارد.
- کاهش فشار مالی بر دولت: خصوصیسازی به دولتها این امکان را میدهد که منابع مالی حاصل از فروش این شرکتها را برای تأمین کسری بودجه یا پرداخت بدهیهای خود استفاده کنند. همچنین، دولت از نیاز به تخصیص یارانههای دولتی به این شرکتها خلاص میشود.
- جذب سرمایهگذاریهای جدید: پس از خصوصیسازی، شرکتهای جدید ممکن است بتوانند منابع مالی بیشتری جذب کنند و در نتیجه رشد اقتصادی بیشتری داشته باشند.
- معایب خصوصیسازی شرکتهای دولتی
- نابرابری اجتماعی: در برخی موارد، خصوصیسازی ممکن است به بیکاری گسترده در برخی بخشها و کاهش حقوق و مزایای کارکنان شرکتهای دولتی منجر شود. این امر ممکن است نارضایتی اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
- از دست دادن کنترل دولت: پس از خصوصیسازی، دولت ممکن است کنترل کمتری بر روی این شرکتها داشته باشد، به ویژه در بخشهای حساس و استراتژیک. این امر میتواند به منافع ملی آسیب برساند.
- تمرکز ثروت: در برخی موارد، خصوصیسازی میتواند به دست آوردن منابع توسط گروههای خاص و ثروتمند منجر شود که این خود به تشدید نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی میانجامد.
فروش داراییهای غیرضروری
دولتها میتوانند داراییهای غیرضروری خود را به فروش برسانند تا منابع مالی برای جبران کسری بودجه تأمین کنند. این داراییها ممکن است شامل زمینها، ساختمانها، و اموال دولتی باشند که در حال حاضر بهطور مؤثر استفاده نمیشوند یا قابل واگذاری هستند.
- فروش زمینها و املاک دولتی بسیاری از دولتها داراییهایی مانند زمینهای دولتی و ساختمانهای غیرعملی را به فروش میرسانند تا منابع مالی جدیدی کسب کنند. این داراییها معمولاً در مکانهایی قرار دارند که نیاز به سرمایهگذاری برای توسعه آنها وجود ندارد یا دیگر بهطور مؤثر مورد استفاده قرار نمیگیرند.
- مزایا: این روش میتواند سریعاً منابع مالی برای دولت فراهم کند. همچنین، به دلیل عدم استفاده از این زمینها و ساختمانها، دولت میتواند با فروش این داراییها به تخصیص منابع جدید و کارآمدتر بپردازد.
- معایب: فروش داراییهای عمومی میتواند در بلندمدت به کاهش منابع مالی دولت در آینده منجر شود، زیرا دولت دیگر از درآمدهای مربوط به این داراییها بهرهمند نخواهد شد.
- مزایای فروش داراییهای غیرضروری
- تأمین منابع مالی فوری: دولتها میتوانند از این طریق منابع مالی فوری و قابل توجهی بهدست آورند و کسری بودجه خود را پوشش دهند.
- بهینهسازی منابع: با فروش داراییهای غیرضروری، دولت میتواند منابع خود را به بخشهایی اختصاص دهد که نیاز به سرمایهگذاری بیشتر دارند و از هزینههای اضافی جلوگیری کند.
- تقویت بخش خصوصی: این فروشها میتواند به رشد بخش خصوصی کمک کرده و آنها را قادر سازد که از این داراییها برای ایجاد شغل و بهبود اقتصاد استفاده کنند.
- معایب فروش داراییهای غیرضروری
- از دست دادن منابع در آینده: فروش داراییهای دولتی میتواند به دولتها در کوتاهمدت کمک کند، اما در بلندمدت، دولت ممکن است دیگر از درآمدهای حاصل از این داراییها بهرهمند نباشد.
- مخالفتهای اجتماعی: در برخی موارد، فروش اموال عمومی میتواند با مخالفتهای اجتماعی همراه شود. مردم ممکن است نگران شوند که این داراییها به نفع افراد خاص یا شرکتها به فروش برسند و به منافع عمومی آسیب بزند.
کاهش نرخ ارز و اصلاح سیاستهای ارزی
یکی از روشهای مهم برای جبران کسری بودجه و تقویت درآمدهای ارزی، کاهش نرخ ارز و اصلاح سیاستهای ارزی است.
این روش بهویژه برای کشورهای در حال توسعه که به صادرات کالاهای خام و مواد اولیه وابسته هستند، میتواند اثرات مثبتی بر رشد اقتصادی و کاهش کسری بودجه داشته باشد. کاهش نرخ ارز میتواند با ارزانتر کردن کالاهای صادراتی، تقاضا برای محصولات داخلی را در بازارهای جهانی افزایش دهد و در نتیجه، درآمدهای ارزی کشور را بالا ببرد.
تقویت صادرات
یکی از مهمترین اهداف کاهش نرخ ارز، تقویت صادرات است. هنگامی که ارزش پول ملی کاهش مییابد، کالاهای تولیدی کشور در بازارهای جهانی ارزانتر میشوند و این امر میتواند تولیدکنندگان داخلی را به صادرات بیشتر ترغیب کند. افزایش صادرات نه تنها باعث جذب ارز خارجی میشود بلکه باعث ایجاد اشتغال و افزایش درآمدهای مالیاتی نیز میشود.
در شرایطی که کسری بودجه به یک معضل تبدیل شده است، صادرات بیشتر میتواند نقش مهمی در جبران کسری بودجه ایفا کند. افزایش درآمدهای ارزی از طریق صادرات میتواند به دولت اجازه دهد تا به سرمایهگذاریهای داخلی، پرداختهای خارجی، و اجرای پروژههای عمرانی پرداخته و کسری بودجه را کاهش دهد.
اصلاح سیاستهای ارزی و جلوگیری از خروج ارز
کاهش نرخ ارز و اصلاح سیاستهای ارزی علاوه بر تقویت صادرات، میتواند بهطور مستقیم به مدیریت و کنترل جریان ارز در کشور کمک کند. یکی از چالشهای رایج کشورهای در حال توسعه، خروج بیرویه ارز از کشور است که میتواند بحران ارزی ایجاد کند و وضعیت مالی دولت را به خطر بیندازد. برای مقابله با این مشکل، دولتها میتوانند سیاستهای ارزی خاصی را اتخاذ کنند که از خروج ارز جلوگیری کند.
بهعنوان مثال، محدود کردن واردات کالاهای غیرضروری، اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی و ایجاد مشوقهای مالی برای تولید کالاهای داخلی میتواند منجر به کاهش خروج ارز و افزایش منابع ارزی در داخل کشور شود.
همچنین، اجرای سیاستهای حمایت از ارز ملی، مانند ذخیرهسازی ارز خارجی یا تقویت صندوقهای ارزی، میتواند به کاهش نوسانات ارزی و حفظ ثبات اقتصادی کمک کند. دولتها با استفاده از این سیاستها قادر خواهند بود فشارهای خارجی را کاهش داده و اطمینان حاصل کنند که ارز ملی در برابر تهدیدات خارجی، مانند بحرانهای اقتصادی جهانی، مقاومتر است.
مزایا و معایب این روش
مزایای کاهش نرخ ارز و اصلاح سیاستهای ارزی شامل تقویت صادرات، افزایش درآمدهای ارزی، و کاهش فشارهای اقتصادی ناشی از کسری بودجه است. این روش به دولتها این امکان را میدهد که از منابع ارزی خارجی برای پوشش هزینهها استفاده کرده و همچنین به رشد اقتصادی داخلی کمک کند.
همچنین، با جلوگیری از خروج ارز و تقویت سیاستهای ارزی، دولتها میتوانند از بحرانهای ارزی جلوگیری کنند و ثبات مالی را در کشور حفظ نمایند.
اما در کنار مزایا، این روش معایبی نیز دارد. کاهش نرخ ارز ممکن است منجر به افزایش تورم داخلی شود، زیرا واردات کالاهای ضروری بهویژه کالاهای مصرفی و ماشینآلات صنعتی گرانتر خواهد شد.
این افزایش هزینهها میتواند فشار اقتصادی بر خانوارها و تولیدکنندگان داخلی ایجاد کند و قدرت خرید مردم را کاهش دهد. همچنین، کاهش نرخ ارز ممکن است باعث تضعیف اعتماد عمومی به ارز ملی و افزایش نوسانات ارزی شود که ممکن است تاثیر منفی بر سرمایهگذاری خارجی و توسعه اقتصادی بگذارد.
افزایش سرمایهگذاری خارجی
یکی از راههای مؤثر برای جبران کسری بودجه و تقویت وضعیت اقتصادی کشور، جذب سرمایهگذاری خارجی است. این روش علاوه بر افزایش درآمدهای ارزی، میتواند موجب ایجاد اشتغال، رشد تولید و بهبود زیرساختهای کشور شود. دولتها با ایجاد شرایط مناسب برای جذب سرمایهگذاری خارجی میتوانند از این راه منابع مالی لازم را به دست آورده و به رشد پایدار اقتصادی دست یابند.
تسهیل شرایط سرمایهگذاری خارجی
برای جذب سرمایهگذاری خارجی، یکی از اقدامات اساسی که دولتها میتوانند انجام دهند، تسهیل شرایط سرمایهگذاری است. این تسهیل به معنای کاهش بوروکراسی، سادهسازی فرآیندهای اداری و قانونی و ارائه مشوقهای مالیاتی به سرمایهگذاران خارجی است.
یکی از موانع عمده سرمایهگذاری خارجی، پیچیدگیهای اداری و قانونی است که ممکن است باعث سردرگمی و عدم تمایل سرمایهگذاران به ورود به بازارهای جدید شود. بنابراین، اگر دولتها فرآیندهای سرمایهگذاری را سادهسازی کنند و مزایای مالیاتی و مشوقهای دیگر ارائه دهند، این امر میتواند انگیزههای بیشتری برای سرمایهگذاران خارجی ایجاد کند.
مشوقهایی مانند معافیت مالیاتی برای چند سال اول سرمایهگذاری یا تخفیفهای ویژه در زمینههای مختلف صنعتی و تجاری، میتواند به سرمایهگذاران خارجی این اطمینان را بدهد که ورود به بازار کشور، برای آنها به صرفه خواهد بود. علاوه بر این، ایجاد محیطی قانونی و شفاف، که از حقوق سرمایهگذاران خارجی محافظت کند، نیز به افزایش اعتماد سرمایهگذاران و جذب سرمایههای بیشتر کمک میکند.
ایجاد مناطق آزاد تجاری
ایجاد مناطق آزاد تجاری و اقتصادی یکی دیگر از روشهای جذب سرمایهگذاری خارجی است. این مناطق میتوانند بهطور ویژه برای جذب سرمایهگذاری خارجی و تقویت فعالیتهای اقتصادی کشور طراحی شوند.
مناطق آزاد تجاری معمولاً دارای قوانین و مقررات خاصی هستند که نسبت به سایر بخشهای کشور تسهیلات ویژهای به سرمایهگذاران میدهند. این تسهیلات شامل معافیتهای مالیاتی، کاهش تعرفههای گمرکی و تسهیل در واردات و صادرات کالاها میشود.
این مناطق میتوانند به توسعه زیرساختها، جذب تکنولوژیهای نوین، ارتقای سطح علمی و فنی و همچنین افزایش بهرهوری تولید کمک کنند. سرمایهگذاران خارجی، به ویژه در صنایع پیشرفته و تکنولوژیهای نوین، از این مناطق بهعنوان محلی برای استقرار تولیدات خود بهرهبرداری میکنند.
علاوه بر این، ایجاد مناطق آزاد تجاری میتواند موجب توسعه زیرساختها در زمینه حملونقل، ارتباطات، انرژی و سایر حوزهها شود که در نهایت به رشد اقتصادی کشور منتهی میشود.
این مناطق همچنین میتوانند با ایجاد اشتغال در زمینههای مختلف، از نیروی کار محلی استفاده کنند و با جذب تکنولوژیهای روز، کشور را در مسیر توسعه صنعتی و اقتصادی قرار دهند. بنابراین، ایجاد مناطق آزاد تجاری نه تنها به جذب سرمایهگذاری خارجی کمک میکند بلکه موجب تقویت تولید داخلی و افزایش صادرات کالاها میشود.
مزایا و معایب
مزایای جذب سرمایهگذاری خارجی بسیار گسترده است. این روش میتواند به رشد اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال و افزایش تولید منتهی شود. همچنین، با جذب سرمایهگذاریهای خارجی، تکنولوژیهای نوین و مهارتهای فنی جدید به کشور وارد میشود که میتواند موجب بهبود بهرهوری و رقابتپذیری صنایع داخلی شود.
این سرمایهگذاریها همچنین میتوانند به بهبود زیرساختها، ارتقای استانداردهای زندگی و افزایش کیفیت محصولات تولیدی منتهی شوند.
اما در کنار مزایا، معایب خاص خود را نیز دارد. جذب سرمایهگذاری خارجی ممکن است منجر به وابستگی بیش از حد به سرمایهگذاران خارجی شود و در نتیجه، اقتصاد کشور در معرض ریسکهای خارجی قرار گیرد.
همچنین، در برخی موارد ممکن است سود حاصل از این سرمایهگذاریها بیشتر به جیب سرمایهگذاران خارجی برود و تاثیرات کمی بر توسعه اقتصادی داخلی داشته باشد. همچنین، در صورت عدم نظارت مناسب، میتواند باعث گسترش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی شود.
جبران کسری بودجه با انتشار اوراق مشارکت
یکی از راهکارهای مطرح برای جبران کسری بودجه، انتشار اوراق مشارکت است که بهویژه در شرایط اقتصادی کنونی مورد توجه قرار گرفته است. این روش برخلاف استقراض از بانک مرکزی که میتواند تورمزا باشد، موجب جلوگیری از رشد نقدینگی و تورم میشود. بهعبارتی، انتشار اوراق مشارکت به دولت این امکان را میدهد که از منابع داخلی جامعه برای تأمین کسری بودجه استفاده کند بدون آنکه فشار زیادی به سیستم بانکی وارد آید.
یکی از مزایای مهم این روش، ایجاد انضباط مالی در دولت است. چراکه دولت با فروش اوراق بدهی به جامعه، متعهد به بازپرداخت آنها میشود. این تعهد باعث میشود که دولت با دقت بیشتری به مدیریت مالی خود پرداخته و از افزایش هزینههای غیرضروری جلوگیری کند.
اما این روش معایب خاص خود را نیز دارد. یکی از مشکلات آن افزایش نرخ بهره است. بهطور مثال، زمانی که دولت اوراق بدهی را با نرخهای مشخص به فروش میرساند، ممکن است با گذشت زمان نرخ بهره افزایش یابد و این امر میتواند فشار مالی بر دولت و اقتصاد ایجاد کند.
فروش صندوقهای سرمایهگذاری در بورس برای جبران کسری بودجه
یکی دیگر از روشهایی که برای جبران کسری بودجه مطرح شده است، استفاده از فروش اوراق مشارکت دولتی از طریق بورس است. با توجه به افزایش قیمت صندوقهای سرمایهگذاری در بورس و ورود نقدینگی به بازار سرمایه، این روش میتواند به کاهش فشارهای مالی بر دولت کمک کند. فروش اوراق مشارکت از این طریق میتواند نقدینگی موجود را هدایت کرده و از افزایش تورم جلوگیری نماید.
جبران کسری بودجه از طریق مالیات بر عایدی سرمایه
برای مقابله با کسری بودجه بهطور پایدارتر، برخی از کارشناسان پیشنهاد میدهند که دولت باید بهجای اتکا به روشهایی مانند انتشار اوراق مشارکت، به افزایش درآمدهای مالیاتی توجه کند.
یکی از این راهها، اخذ مالیات بر عایدی سرمایه است. به این معنی که دولت از افرادی که در بازارهای مالی مانند بورس سود میبرند، مالیات دریافت کند. این روش علاوه بر افزایش منابع مالی دولت، میتواند به عدالت اقتصادی کمک کند و از رشد دلالی و سفتهبازی جلوگیری نماید.
اصلاح قیمت سوخت و انرژی
افزایش قیمت سوخت یکی از روشهایی است که دولت میتواند از آن برای تأمین منابع مالی استفاده کند. این کار باعث میشود که درآمد دولت از طریق فروش سوخت افزایش یابد. با این حال، برای اینکه این سیاست مؤثر واقع شود، نیاز به شفافیت و اعتمادسازی در بین مردم دارد.
مردم باید بدانند که منابع حاصل از افزایش قیمت سوخت صرف چه کارهایی میشود؛ مثلاً اگر برای بهبود زیرساختهای حمل و نقل عمومی یا افزایش یارانههای حمایتی استفاده شود، ممکن است مردم این تصمیم را بیشتر بپذیرند. بدون این شفافیت و اعتماد، افزایش قیمت سوخت میتواند نارضایتی عمومی ایجاد کرده و فشارهای اجتماعی زیادی به دنبال داشته باشد.
استفاده از منابع صندوق توسعه ملی
صندوق توسعه ملی به عنوان یک منبع مالی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و ایجاد ثروتهای مولد ایجاد شده است. این منابع باید برای پروژههای توسعهای و سرمایهگذاریهای زیرساختی استفاده شوند تا منافع آن برای نسلهای آینده حفظ شود. استفاده از این منابع برای جبران کسری بودجه و پوشش هزینههای جاری، در حالی که میتواند یک راهحل موقت و سریع باشد، نمیتواند به عنوان یک استراتژی بلندمدت به حساب بیاید.
زیرا این منابع در نهایت تمام خواهند شد و ممکن است در آینده مشکلات مالی بیشتری ایجاد کند. به همین دلیل، استفاده از این منابع باید به صورت محدود و با هدف تأمین منابع مالی برای پروژههای توسعهای بلندمدت باشد.
اهمیت اصلاح ساختارهای اقتصادی
در کنار تمامی تدابیر مربوط به منابع درآمدی، اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور بهطور جدی ضروری است. دولت باید سیاستهای مالی و اقتصادی خود را بهگونهای تنظیم کند که در برابر بحرانها و تغییرات اقتصادی مقاوم باشد. از جمله این اصلاحات، توجه به شفافیت در سیستم قضائی و مقابله با فساد است. این اقدامات میتواند تأثیر زیادی در کاهش هزینههای اضافی، جلوگیری از سوءاستفادهها و بهبود کارایی دولت داشته باشد.
در نهایت، ایجاد محیطی با سیستمهای نظارتی قوی و کارآمد میتواند پایههای اقتصادی کشور را تقویت کند و بهبود چشمگیری در عملکرد دولت در برابر چالشهای اقتصادی به وجود آورد.
نمونههای تاریخی و درسهای آموختهشده
موفقیتها
- سوئد (دهه 1990): در دهه 1990، سوئد با ترکیب سیاستهای کاهش هزینهها، افزایش مالیاتها و اصلاح نظام بانکی موفق شد از بحران مالی خود عبور کند. این کشور برنامهای جامع را برای کاهش کسری بودجه آغاز کرد که شامل اصلاحات در بخشهای مختلف اقتصاد و ایجاد سیستمهای مالیاتی پیشرفته بود.
- درس آموختهشده: ترکیب سیاستهای متوازن و اصلاحات ساختاری میتواند در شرایط بحران اقتصادی به خروج از بحران منجر شود.
- آلمان (پس از وحدت): پس از اتحاد دو آلمان در اوایل دهه 1990، آلمان با مدرنیزه کردن صنایع و افزایش صادرات به طور چشمگیری کسری بودجه خود را کاهش داد و در نهایت به مازاد تبدیل کرد. آلمان با تقویت بخش تولیدی و توجه به بهبود رقابتپذیری، توانست رشد اقتصادی پایداری را تجربه کند.
- درس آموختهشده: توجه به صنایع تولیدی و افزایش صادرات میتواند به کاهش کسری بودجه کمک کند و به رشد اقتصادی کمک کند.
شکستها
- ونزوئلا (2010-اکنون): ونزوئلا در طی دهه 2010 به دلیل اتکا به چاپ پول و درآمدهای نفتی، دچار بحران اقتصادی شد. این کشور در تلاش برای جبران کسری بودجه، اقدام به چاپ پول بیرویه کرد که در نهایت منجر به ابرتورم و فروپاشی اقتصادی شد.
- درس آموختهشده: اتکا به منابع مالی ناپایدار، مانند درآمدهای نفتی، و سیاستهای پولی بیرویه میتواند به فروپاشی اقتصادی و ابرتورم منجر شود.
- یونان (بحران بدهی 2010): یونان در بحران بدهی خود در سال 2010، سیاستهای ریاضت اقتصادی شدیدی را اجرا کرد که به کاهش 25% تولید ناخالص داخلی و ناآرامیهای اجتماعی گسترده منجر شد. این اقدامات شامل کاهش یارانهها و افزایش مالیاتها بود، که برای بسیاری از اقشار جامعه، فشار زیادی به همراه داشت.
- درس آموختهشده: اجرای ریاضت اقتصادی در شرایط بحرانی میتواند به مشکلات اجتماعی و اقتصادی شدیدتر منجر شود و در برخی مواقع ممکن است نتایج معکوس داشته باشد.
چالشهای مدرن در مدیریت کسری بودجه
پاندمیها و شوکهای غیرمترقبه
همهگیری کووید-19 یکی از بزرگترین بحرانهای جهانی در دهههای اخیر بود که نشان داد دولتها به انعطافپذیری بیشتری در تأمین مالی نیاز دارند. این پاندمی به شدت بر اقتصادهای جهانی تأثیر گذاشت و بسیاری از دولتها مجبور شدند برای حمایت از بخشهای مختلف اقتصادی، بستههای حمایتی عظیمی را اجرا کنند. این امر باعث افزایش کسری بودجه و بدهیهای عمومی شد.
- چالش: بحرانهای غیرمنتظره و پاندمیها میتوانند فشار زیادی بر منابع مالی دولتها وارد کرده و نیاز به تدابیر مالی انعطافپذیر و سریع را برجسته کنند.
تغییرات اقلیمی
چالشهای ناشی از تغییرات اقلیمی و نیاز به جبران خسارات زیستمحیطی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و مناطقی که بیشتر در معرض بلایای طبیعی قرار دارند، فشار زیادی بر بودجه دولتها وارد میکند. هزینههای مربوط به مقابله با پیامدهای تغییرات اقلیمی، مانند ساخت زیرساختهای مقاوم در برابر حوادث طبیعی یا اجرای برنامههای انرژی پاک، نیاز به منابع مالی عظیم دارد.
- چالش: بحرانهای زیستمحیطی میتوانند بهطور قابل توجهی منابع مالی دولتها را کاهش داده و هزینههای اضافی برای جبران خسارات و مدیریت بحرانهای زیستمحیطی ایجاد کنند.
پیرشدن جمعیت
با افزایش میانگین سنی جمعیت در بسیاری از کشورها، هزینههای مربوط به بهداشت، مراقبتهای اجتماعی، و بازنشستگی افزایش یافته است. این روند فشار شدیدی به بودجه دولتی وارد میکند، زیرا دولتها باید منابع بیشتری را برای تأمین خدمات بهداشتی و تأمین بازنشستگی افراد سالمند تخصیص دهند.
- چالش: پیرشدن جمعیت باعث افزایش هزینههای عمومی در بخش بهداشت و بازنشستگی میشود که میتواند منجر به کسری بودجه بلندمدت گردد.
جنگهای تجاری و ژئوپلیتیک
اختلالات در روابط تجاری و افزایش تحریمهای اقتصادی میان کشورها، بهویژه در دوران جنگهای تجاری، میتواند منجر به کاهش درآمدهای دولتی و اختلال در زنجیره تأمین شود. این امر میتواند تأثیر منفی بر تولید ناخالص داخلی (GDP) و در نتیجه بر درآمدهای مالیاتی داشته باشد.
- چالش: تنشهای ژئوپلیتیک و جنگهای تجاری میتوانند باعث کاهش درآمدهای دولتی و پیچیدگی در پیشبینی و مدیریت بودجههای دولتی شوند.
این چالشها بهوضوح نشان میدهند که در دنیای مدرن، مدیریت کسری بودجه نهتنها نیازمند سیاستهای مالی و اقتصادی مستحکم است، بلکه باید به عوامل جهانی و منطقهای و بحرانهای پیشبینینشده نیز توجه ویژهای داشته باشد.
اهمیت مدیریت کسری بودجه در ایران
در ایران، کسری بودجه به دلایل مختلفی همچون کاهش درآمدهای نفتی، تحریمها، بیماریهای همهگیر و تغییرات اقلیمی تشدید شده است. این مسائل بهویژه در شرایط اقتصادی و سیاسی خاص، تأثیر زیادی بر کاهش منابع مالی دولت و افزایش کسری بودجه گذاشته است.
بهطور مثال، تحریمها موجب کاهش درآمدهای ارزی و مشکلاتی در تامین منابع مالی شدهاند. همچنین، روشهای کوتاهمدت مانند افزایش قیمتها و نرخ ارز برای جبران کسری بودجه در برخی دولتها، در بلندمدت به کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم منجر شدهاند.
استراتژیهای موفق در تاریخ ایران
بر اساس تجربیات گذشته، اگر کسری بودجه برای سرمایهگذاری در پروژههای مولد مانند زیرساختها و صنایع استفاده شود، میتواند به رشد اقتصادی کمک کند. بهطور مثال، در دهه 70، کسری بودجه در دولت سازندگی صرف سرمایهگذاری در بخشهای مختلف شد که در نهایت موجب افزایش درآمدهای دولت و کاهش کسری بودجه شد.
در حالی که در برخی دولتها مانند دولتهای نهم و دهم، کسری بودجه بیشتر صرف هزینههای غیرمولد و پروژههای نامناسب شد که نتایج منفی در پی داشت.
نظریات مرتبط با کسری بودجه
- نظریه معادل ریکاردی: نظریه معادل ریکاردی میگوید که استفاده از کسری بودجه یا قرض گرفتن برای تحریک اقتصاد تأثیری ندارد. این نظریه بر اساس تعدادی از مفروضات بنا شده است، از جمله یکی که میگوید دولت مالیاتها را افزایش خواهد داد تا کسری بودجه جاری را پرداخت کند. بر اساس این نظریه، خانوارها هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری و پسانداز، این نکته را در نظر میگیرند و تصمیم میگیرند بیشتر پسانداز کنند تا برای افزایش آینده مالیاتها جبران کنند. بنابراین، مصرف در اقتصاد کاهش مییابد و افزایش هزینههای دولت که از طریق کسری بودجه تأمین میشود، تأثیری بر اقتصاد ندارد.
- نظریه حذف بخش خصوصی: نظریه حذف بخش خصوصی میگوید که افزایش هزینههای دولت و استقراض منجر به کاهش سرمایهگذاریهای بخش خصوصی میشود. زیرا دولتها از طریق فروش اوراق قرضه به بخش خصوصی و استقراض از منابع خارجی، مانند سایر کشورها و بانکهای بینالمللی، قرض میکنند. اما این امر معمولاً منجر به نرخهای بهره بالاتر و همچنین افزایش هزینههای خرید اوراق قرضه توسط بخش خصوصی میشود که منجر به کاهش منابع برای سرمایهگذاریهای بخش خصوصی و افزایش هزینههای استقراض (به دلیل نرخهای بهره بالاتر) میشود.
بنابراین، افزایش هزینههای دولت معمولاً با کاهش نسبی سرمایهگذاریهای بخش خصوصی مواجه میشود که تأثیر کلی این حرکت انبساطی را جبران میکند.
نتیجهگیری
جبران کسری بودجه نیازمند مجموعهای از اقدامات هوشمندانه و هماهنگ است. هر یک از روشهای یادشده میتواند در شرایط خاص مؤثر باشد، اما مهم است که دولتها ترکیب مناسبی از این روشها را با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور خود انتخاب کنند.
در کنار این روشها، حفظ ثبات اقتصادی و اجتماعی و توجه به عدالت اجتماعی و توسعه پایدار باید در اولویت قرار گیرد تا کسری بودجه به شیوهای مؤثر و بدون ایجاد مشکلات بیشتر جبران شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.