جنگهای نیابتی و سودآوری شرکتهای تسلیحاتی
جنگهای نیابتی Proxy War
جنگهای نیابتی بهعنوان یکی از پیچیدهترین و مخربترین اشکال منازعات نظامی در جهان معاصر شناخته میشوند. این نوع جنگها به معنای درگیریهای مسلحانهای هستند که در آن قدرتهای بزرگ بهطور مستقیم وارد میدان نبرد نمیشوند، بلکه از طریق حمایت از گروهها یا دولتهای محلی، نفوذ سیاسی و نظامی خود را اعمال میکنند.
نمونههای کلاسیک این نوع جنگها شامل حمایت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق از طرفهای مختلف در جنگهای کره، ویتنام و جنگهای خاورمیانه هستند. این الگوی جنگی با هدف کاهش هزینههای مستقیم، حفظ فاصله استراتژیک و کنترل مناطق ژئوپولیتیکی حساس به کار گرفته میشود، اما اثرات آن فراتر از میدان نبرد صرف است و به شکل مستقیم با اقتصاد تسلیحات و شرکتهای تولیدکننده سلاح ارتباط دارد.
تعریف جنگ نیابتی: میدان نبرد سایهها
جنگ نیابتی (Proxy War) یک درگیری مسلحانه بین دو یا چند قدرت است که مستقیماً با یکدیگر وارد جنگ نمیشوند. در عوض، آنها از طریق حمایت مالی، نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی از طرفهای ثالث (دولتها، شبهنظامیان، گروههای شورشی) در یک کشور دیگر، اهداف استراتژیک خود را دنبال میکنند.
ویژگیهای کلیدی جنگهای نیابتی:
- انکارپذیری قابل قبول (Plausible Deniability): قدرتهای حامی میتوانند دخالت مستقیم خود را انکار کرده و از مسئولیتهای حقوقی و سیاسی شانه خالی کنند.
- کاهش هزینهها و تلفات: در مقایسه با جنگ مستقیم، هزینههای مالی و تلفات انسانی برای قدرتهای بزرگ به شدت کاهش مییابد.
- طولانیمدت بودن: این درگیریها به دلیل تزریق مداوم سلاح و منابع از سوی حامیان، میتوانند برای سالها و حتی دههها به طول بینجامند و به فرسایش طرف مقابل منجر شوند.
- میدان آزمایش: مناطق درگیری به آزمایشگاهی واقعی برای سلاحها، تاکتیکها و دکترینهای نظامی جدید تبدیل میشوند.
نمونههای برجسته تاریخی و معاصر شامل جنگ ویتنام، جنگ شوروی در افغانستان، و در دوران جدیدتر، جنگهای داخلی سوریه، یمن و درگیری در اوکراین است.
تاریخچه جنگهای نیابتی
ریشه جنگهای نیابتی به دوران باستان بازمیگردد، اما شکل مدرن آن در قرن ۲۰ میلادی شکل گرفت. در دوران باستان، امپراتوری بیزانس از پروکسیها برای ایجاد آشوب در میان رقبا استفاده میکرد. در قرون وسطی، فرانسه و انگلیس از دزدان دریایی خصوصی (privateers) برای حمله به کشتیهای تجاری یکدیگر بهره میبردند. در جنگ صدساله (۱۳۳۷-۱۴۵۳)، فرانسه از لانکستریها در جنگهای رز انگلیس حمایت کرد تا یورکیستها (حمایتشده توسط بورگوندی) را تضعیف کند.
در قرن ۲۰، جنگهای نیابتی با جنگ جهانی اول و دوم گسترش یافت. بریتانیا در شورش عرب علیه امپراتوری عثمانی (۱۹۱۶-۱۹۱۸) از نیروهای محلی حمایت کرد. جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) یک مثال کلاسیک است: آلمان نازی و ایتالیا فاشیست از نیروهای فرانکو حمایت کردند، در حالی که اتحاد شوروی از جمهوریخواهان پشتیبان بود. این جنگ به عنوان “زمین آزمایش” برای سلاحهای جدید عمل کرد و سود شرکتهای تسلیحاتی مانند کراوس-مافی (Krupp) در آلمان را افزایش داد.
دوران جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱) اوج جنگهای نیابتی بود. ایالات متحده و شوروی برای جلوگیری از جنگ مستقیم هستهای، از پروکسیها استفاده کردند. مثالها شامل:
- جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳): ایالات متحده از کره جنوبی حمایت کرد، در حالی که شوروی و چین از کره شمالی پشتیبان بودند.
- جنگ ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵): ایالات متحده از ویتنام جنوبی حمایت کرد و شوروی از ویتنام شمالی.
- جنگ افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۹): ایالات متحده مجاهدین افغان را با سلاحهای پیشرفته مانند موشکهای استینگر تجهیز کرد تا شوروی را تضعیف کند.
پس از جنگ سرد، جنگهای نیابتی ادامه یافت، اما با تمرکز بر خاورمیانه و آسیا. ایالات متحده پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، از “سندرم ویتنام” (ترس از جنگ مستقیم) برای حمایت از پروکسیها استفاده کرد.
دلایل استفاده از جنگهای نیابتی
کشورها و قدرتهای نظامی گاهی تصمیم میگیرند به جای درگیر شدن مستقیم با دشمن، از روش جنگهای نیابتی استفاده کنند. این رویکرد معمولاً به دلایل زیر انتخاب میشود:
- محدود کردن دخالت مستقیم: ورود مستقیم به یک درگیری نظامی میتواند به تلفات زیاد، هزینههای اقتصادی بالا و انزوای بینالمللی منجر شود. با استفاده از جنگهای نیابتی، کشورها میتوانند بدون دخالت مستقیم، به اهداف استراتژیک خود برسند.
- حفظ امکان انکار: حمایت از یک طرف ثالث به کشورها اجازه میدهد نقش مستقیم خود را مخفی نگه دارند و از محکومیت بینالمللی یا تشدید تنشها جلوگیری کنند.
- کاهش خطرات: در جنگهای نیابتی، نیروهای نیابتی ریسک و تلفات را متحمل میشوند، بنابراین خطر برای کشور حامی کمتر است. این روش برای کشورهایی که میخواهند اهداف استراتژیک خود را دنبال کنند بدون اینکه خود را در معرض خطر مستقیم قرار دهند، جذاب است.
- صرفهجویی در منابع: دخالت مستقیم نظامی هزینههای زیادی در منابع مالی، انسانی و سرمایه سیاسی دارد. استفاده از جنگهای نیابتی باعث میشود کشورها منابع خود را حفظ کرده و روی اولویتهای دیگر متمرکز شوند.
- اجتناب از تشدید تنشها: مداخله مستقیم ممکن است درگیری را شدیدتر کرده و کشورهای دیگر منطقه را وارد نزاع کند. جنگهای نیابتی این خطر را کاهش میدهند و از گسترش درگیریهای منطقهای جلوگیری میکنند.
- حمایت از متحدان: از جنگهای نیابتی میتوان برای کمک به متحدان در برابر تهدید دشمن استفاده کرد. با این روش، کشورها میتوانند از متحدان خود حمایت کنند بدون اینکه مستقیماً درگیر جنگ شوند.
مثالهای مدرن جنگهای نیابتی و سودآوری شرکتهای تسلیحاتی
در قرن ۲۱، جنگهای نیابتی اغلب در خاورمیانه، آفریقا و اروپا رخ میدهند و مستقیماً به سود صنعت تسلیحات کمک میکنند. مثالهای کلیدی:
- جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۱-تاکنون): ایالات متحده، ترکیه و کشورهای غربی از نیروهای مخالف بشار اسد (مانند ارتش آزاد سوریه) حمایت کردند، در حالی که روسیه و ایران از دولت اسد پشتیبان بودند. عربستان سعودی و قطر نیز به گروههای سنی کمک کردند. این جنگ تقاضای عظیمی برای سلاح ایجاد کرد: ایالات متحده بیش از ۱۰ میلیارد دلار سلاح به پروکسیها فروخت. شرکتهایی مانند بوئینگ (Boeing) و جنرال داینامیکس (General Dynamics) از قراردادهای تأمین موشک و پهپاد سود بردند. روسیه نیز سلاحهای خود را به سوریه صادر کرد و شرکتهایی مانند کالاشنیکف (Kalashnikov) سود کردند.
- جنگ یمن (۲۰۱۵-تاکنون): عربستان سعودی (حمایتشده توسط ایالات متحده) علیه حوثیها (حمایتشده توسط ایران) جنگ نیابتی میکند. ایالات متحده بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته، که شامل بمبهای هدایتشونده ریتئون است. این جنگ باعث افزایش ۴.۲ درصدی فروش جهانی تسلیحات در ۲۰۲۳ شد و شرکتهای آمریکایی مانند لاکهید مارتین از قراردادهای جایگزینی سلاحهای مصرفشده سود بردند.
- جنگ اوکراین (۲۰۲۲-تاکنون): روسیه مستقیماً حمله کرد، اما غرب (ایالات متحده و ناتو) از اوکراین به عنوان پروکسی استفاده میکند و میلیاردها دلار سلاح (مانند جavelin از لاکهید مارتین) تأمین کرده. این جنگ فروش تسلیحات را به ۶۳۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۳ رساند. شرکتهای آمریکایی مانند ریتئون و لاکهید در تماسهای سرمایهگذاران، از تنش روسیه-اوکراین به عنوان “فرصت تجاری” یاد کردند.
- جنگ افغانستان (۲۰۰۱-۲۰۲۱): ایالات متحده از نیروهای محلی علیه طالبان استفاده کرد، اما این جنگ میلیاردها دلار برای شرکتهایی مانند نورثروپ گرومن (Northrop Grumman) سود آورد.
این مثالها نشان میدهند که جنگهای نیابتی نه تنها اهداف سیاسی را پیش میبرند، بلکه بازارهای جدیدی برای صادرات سلاح ایجاد میکنند. ایالات متحده با ۴۳ درصد سهم جهانی صادرات تسلیحات، بزرگترین سودبر است.
شرکتهای عمده تسلیحاتی و آمار سودآوری
صنعت تسلیحات جهانی در سال ۲۰۲۳ به ارزش ۶۳۲ میلیارد دلار رسید، با افزایش ۴.۲ درصدی نسبت به سال قبل، عمدتاً به دلیل جنگهای نیابتی در اوکراین، خاورمیانه و آفریقا. شرکتهای برتر (بر اساس دادههای SIPRI) عبارتند از:
| شرکت | کشور | درآمد از فروش تسلیحات (۲۰۲۳، میلیارد دلار) | سود حاشیهای (تقریبی) | نقش در جنگهای نیابتی |
|---|---|---|---|---|
| لاکهید مارتین | ایالات متحده | ۶۷.۶ | ۱۰-۱۲% | تأمین جavelin و F-35 برای اوکراین و یمن |
| RTX (ریتئون) | ایالات متحده | ۳۹.۶ | ۷-۱۰% | بمبهای هدایتشونده برای عربستان در یمن |
| بوئینگ | ایالات متحده | ۳۳.۸ | ۸-۱۰% | پهپادها و هواپیماها برای سوریه |
| نورثروپ گرومن | ایالات متحده | ۳۲.۴ | ۹-۱۱% | سیستمهای دفاع موشکی برای پروکسیهای غربی |
| جنرال داینامیکس | ایالات متحده | ۳۰.۸ | ۱۰% | تانکها و مهمات برای اوکراین |
| BAE Systems | بریتانیا | ۲۵.۳ | ۸-۱۰% | سلاحهای سبک برای خاورمیانه |
این شرکتها اغلب حاشیه سود ۷-۱۰ درصدی دارند، اما در دوران جنگ، سود آنها افزایش مییابد. برای مثال، در سال ۲۰۲۳، ایالات متحده ۴۰۰ میلیارد دلار از بودجه دفاعی ۸۵۸ میلیارد دلاری را به شرکتهای تسلیحاتی اختصاص داد. همهگیری کرونا فروش را به ۵۳۱ میلیارد دلار در ۲۰۲۰ رساند، اما جنگهای نیابتی آن را احیا کرد.
مکانیسمهای سودآوری
شرکتهای تسلیحاتی از راههای زیر سود میبرند:
- قراردادهای دولتی: قدرتها مانند ایالات متحده، “بستههای امنیتی اضطراری” به پروکسیها میدهند، که بادآورده برای شرکتهاست.
- صادرات سلاح: ایالات متحده ۷ برابر بیشتر از روسیه سلاح صادر میکند.
- جایگزینی انبارها: سلاحهای قدیمی به پروکسیها داده میشود و سلاحهای جدید سفارش داده میشود.
- لابیگری: شرکتها با نفوذ در سیاست، جنگها را ترویج میدهند تا تقاضا افزایش یابد.
- شرکتهای خصوصی نظامی (PMSCs): مانند بلکواتر، در جنگهای نیابتی نقش دارند و سود میبرند.
چرخه سودآوری شرکتهای تسلیحاتی
شرکتهای تسلیحاتی از جمله بزرگترین بازیگران اقتصادی در شرایط جنگهای نیابتی محسوب میشوند. این شرکتها شامل تولیدکنندگان سلاحهای سبک و سنگین، سامانههای موشکی، پهپادها، سیستمهای دفاع هوایی و نرمافزارهای نظامی هستند. چندین مکانیسم اصلی باعث میشود جنگهای نیابتی به افزایش سود این شرکتها منجر شوند:
-
افزایش تقاضای جهانی برای تسلیحات:زمانی که یک منطقه دچار جنگ نیابتی میشود، کشورها و گروههای درگیر بهطور مداوم نیازمند تسلیحات پیشرفته، مهمات، تجهیزات ارتباطی و لجستیکی هستند. این تقاضا بهصورت مستقیم بر درآمد شرکتهای تسلیحاتی تأثیر میگذارد، زیرا قراردادهای خرید تسلیحات معمولا ارزش مالی بالایی دارند و اغلب با پرداختهای بلندمدت همراه هستند.
-
ثبات تقاضا و پیشبینیپذیری سود:جنگهای نیابتی غالباً طولانی و پراکنده هستند و با مداخله قدرتهای خارجی ادامه پیدا میکنند. این الگوی منازعه، یک بازار ثابت و پایدار برای شرکتهای تسلیحاتی ایجاد میکند. برخلاف جنگهای کوتاهمدت، درگیریهای نیابتی باعث میشوند جریان درآمدی شرکتها برای سالها تضمین شده باشد.
-
توسعه فناوریهای جدید و فروش انحصاری:در بسیاری از موارد، جنگهای نیابتی بهانهای برای توسعه فناوریهای نظامی پیشرفته و آزمایش آنها در میدان واقعی فراهم میکنند. شرکتهای تسلیحاتی با حمایت دولتها، نوآوریهای خود را به محصولاتی قابل فروش تبدیل کرده و گاهی انحصار فروش به دولتهای خاص را نیز در اختیار میگیرند. این موضوع منجر به افزایش حاشیه سود و قدرت بازار آنها میشود.
-
ایجاد وابستگی استراتژیک کشورها: کشورها و گروههای منطقهای که تحت تأثیر جنگهای نیابتی هستند، برای حفظ قدرت و امنیت خود به خرید مستمر تسلیحات از شرکتهای بینالمللی وابسته میشوند. این وابستگی، قراردادهای بلندمدت و سودهای پایدار برای شرکتهای تسلیحاتی به همراه دارد.
اثرات اقتصادی و سیاسی
سودآوری شرکتهای تسلیحاتی از جنگهای نیابتی نهتنها تأثیر اقتصادی دارد، بلکه پیامدهای سیاسی نیز به دنبال دارد:
- تأثیر بر سیاست خارجی کشورها: کشورهایی که صنایع تسلیحاتی قدرتمندی دارند، ممکن است از جنگهای نیابتی بهعنوان ابزار تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی خود استفاده کنند. این وضعیت گاهی باعث میشود سیاست خارجی این کشورها بیش از پیش تحت تأثیر منافع صنعتی و مالی قرار گیرد.
- بازار مالی و سرمایهگذاری: شرکتهای تسلیحاتی غالباً در بورسهای جهانی فعال هستند و سودآوری ناشی از جنگهای نیابتی میتواند ارزش سهام آنها را افزایش دهد. سرمایهگذاران بزرگ، صندوقهای سرمایهگذاری و حتی بانکهای جهانی، توجه ویژهای به این صنعت دارند، زیرا بازدهی آن در شرایط بحران و جنگ تضمین شده است.
- پیچیدگی اخلاقی و اجتماعی: سودآوری بالای شرکتهای تسلیحاتی در شرایط جنگهای نیابتی یک چالش اخلاقی جدی ایجاد میکند. این شرکتها در برخی موارد انگیزهای برای ادامه درگیریها دارند، زیرا منافع مالی آنها با شدت جنگ و طولانی شدن آن افزایش مییابد. این امر به یک چرخه معیوب منجر میشود که هم بر زندگی مردم آسیبپذیر تأثیر منفی میگذارد و هم ثبات منطقهای را تهدید میکند.
انتقادها و جنبههای اخلاقی
مجتمع نظامی-صنعتی (Military-Industrial Complex) که توسط آیزنهاور هشدار داده شد، متهم به ایجاد جنگ برای سود است. فروش سلاح به پروکسیها میتواند درگیریها را طولانی کند، مسابقه تسلیحاتی ایجاد کند و امنیت ایالات متحده را تهدید کند. منتقدان میگویند شرکتها از جنگ سود میبرند در حالی که غیرنظامیان رنج میبرند. در شبکههای اجتماعی مانند X، کاربرانی مانند @cindolce ایالات متحده را متهم به ایجاد جنگهای نیابتی برای سود شرکتهای تسلیحاتی میکنند. دیگری مانند @Njabulo99171679 میگوید شرکتها واقعاً جنگ میخواهند.
پیامدهای اخلاقی و ژئوپلیتیکی
این رابطه همزیستی پیامدهای ویرانگری دارد:
- طولانی شدن درگیریها: دسترسی آسان به سلاح، انگیزهها برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک را کاهش داده و جنگها را طولانیتر و مرگبارتر میکند.
- بحرانهای انسانی: هزینه واقعی این سودآوری، جان و زندگی غیرنظامیان در کشورهای درگیر است که با ویرانی، آوارگی و قحطی مواجه میشوند.
- بیثباتی منطقهای: اشاعه گسترده سلاح، خطر افتادن آنها به دست گروههای تروریستی و افراطی را افزایش داده و بیثباتی را برای دهههای آینده تضمین میکند.
- تضعیف مسئولیتپذیری: ماهیت غیرمستقیم جنگهای نیابتی، پاسخگو کردن قدرتهای بزرگ در قبال جنایات جنگی و نقض حقوق بشر را دشوار میسازد.
مطالعات موردی: سود از خون
- جنگ یمن: این جنگ که اغلب به عنوان یک درگیری نیابتی میان عربستان سعودی و امارات (با حمایت غرب) و انصارالله یمن (با حمایت ایران) توصیف میشود، یک بازار عظیم برای شرکتهای تسلیحاتی غربی بود. فروش جنگندهها، بمبهای هدایتشونده دقیق (مانند بمبهای سری Paveway ساخت ریتون)، و خدمات پشتیبانی لجستیکی به ائتلاف به رهبری عربستان، میلیاردها دلار سود برای این شرکتها به همراه داشت. بر اساس گزارشها، عربستان سعودی تنها از سال ۲۰۱۵ دهها میلیارد دلار سلاح از آمریکا خریداری کرده است.
- جنگ اوکراین: این درگیری به یک کاتالیزور بیسابقه برای صنعت تسلیحات تبدیل شده است. از زمان آغاز تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲، ارزش سهام شرکتهای بزرگ تسلیحاتی مانند لاکهید مارتین، نورثروپ گرامن و راینمتال آلمان به شدت افزایش یافته است. تقاضا برای هر چیزی از گلولههای توپخانه گرفته تا سامانههای پدافند هوایی پاتریوت به اوج خود رسیده و کشورهای اروپایی نیز بودجههای دفاعی خود را به طرز چشمگیری افزایش دادهاند، که این به معنای سفارشهای جدید و عظیم در سالهای آینده است.
نتیجهگیری
جنگهای نیابتی بهطور مستقیم و غیرمستقیم موجب رونق اقتصادی در صنعت تسلیحات میشوند. این رونق از طریق افزایش تقاضا، قراردادهای بلندمدت، توسعه فناوریهای نوین و ایجاد وابستگی استراتژیک کشورها حاصل میشود.
با این حال، سودآوری بالای شرکتهای تسلیحاتی در چنین شرایطی یک مسئله پیچیده اخلاقی و سیاسی ایجاد میکند که باید با نظارت بینالمللی، شفافیت اقتصادی و دیپلماسی هوشمندانه مدیریت شود. در نهایت، درک رابطه میان جنگهای نیابتی و سود شرکتهای تسلیحاتی برای سیاستگذاران، اقتصاددانان و جامعه جهانی اهمیت حیاتی دارد، زیرا این رابطه نه تنها مسائل امنیتی، بلکه ثبات اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
سوالات متداول
۱. جنگ نیابتی چیست؟
جنگ نیابتی به جنگی گفته میشود که در آن کشورها یا قدرتهای بزرگ بهطور مستقیم وارد درگیری نمیشوند، بلکه گروهها یا دولتهای محلی را حمایت میکنند تا اهداف استراتژیک خود را پیش ببرند. این نوع جنگ معمولاً برای کاهش هزینههای مستقیم و حفظ فاصله استراتژیک به کار میرود.
۲. چگونه جنگهای نیابتی موجب سودآوری شرکتهای تسلیحاتی میشوند؟
جنگهای نیابتی باعث افزایش تقاضا برای تسلیحات و تجهیزات نظامی میشوند. قراردادهای خرید سلاحهای پیشرفته، سامانههای موشکی، پهپادها و نرمافزارهای نظامی درآمد پایدار و بلندمدت برای شرکتهای تسلیحاتی ایجاد میکند.
۳. آیا همه کشورها از جنگهای نیابتی سود میبرند؟
نه. کشورهایی که صنایع تسلیحاتی قوی دارند ممکن است از فروش سلاح سود ببرند، اما کشورها و مردم در مناطق جنگزده آسیب میبینند و هزینههای انسانی و اقتصادی زیادی متحمل میشوند.
۴. آیا جنگهای نیابتی باعث نوآوری در صنایع تسلیحاتی میشوند؟
بله. این جنگها اغلب بهانهای برای آزمایش و توسعه فناوریهای جدید نظامی فراهم میکنند. شرکتهای تسلیحاتی میتوانند این فناوریها را به محصولات قابل فروش تبدیل کنند و حتی انحصار فروش برای برخی کشورها ایجاد کنند.
۵. آیا سودآوری شرکتهای تسلیحاتی از جنگهای نیابتی مسئله اخلاقی دارد؟
بله. شرکتها ممکن است انگیزهای برای ادامه درگیریها پیدا کنند، زیرا درآمد آنها با شدت و طولانی شدن جنگ افزایش مییابد. این مسئله باعث ایجاد چالشهای اخلاقی و سیاسی جدی میشود.
۶. چه کشورهایی معمولاً در جنگهای نیابتی دخیل هستند؟
قدرتهای بزرگ مانند ایالات متحده، روسیه و کشورهای اروپایی اغلب در جنگهای نیابتی دخیل هستند. آنها با حمایت مالی، نظامی و لجستیکی از گروهها یا دولتهای محلی، نفوذ ژئوپولیتیکی خود را حفظ میکنند.
۷. آیا جنگهای نیابتی فقط بر اقتصاد نظامی تأثیر میگذارند؟
خیر. این جنگها علاوه بر سودآوری شرکتهای تسلیحاتی، اثرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گستردهای دارند، از جمله افزایش وابستگی کشورها به سلاحهای خارجی، تغییر سیاستهای خارجی و تهدید ثبات منطقهای.



دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.