تورم به نفع وام دهندگان یا وام گیرندگان است؟
تورم به نفع وام دهندگان یا وام گیرندگان است؟
تورم زمانی رخ می دهد که قیمت کالاها و خدمات به طور کلی افزایش یابد و قدرت خرید کاهش یابد. قدرت خرید، ارزش یک ارز است که بر حسب تعداد کالاها و خدماتی که یک واحد ارز می تواند خریداری کند، بیان می شود. بسیاری از اقتصاددانان موافقند که اثرات بلندمدت تورم به عرضه پول بستگی دارد. به عبارت دیگر، عرضه پول رابطه مستقیم و متناسبی با سطح قیمت ها در بلندمدت دارد. بنابراین، اگر ارز در گردش افزایش یابد، افزایش متناسبی در قیمت کالاها و خدمات وجود دارد3
مثلا تصور کنید فردا حساب بانکی و حقوق هر فرد دو برابر شد. در ابتدا، ممکن است دو برابر قبل احساس ثروتمندی کنیم، اما قیمت کالاها و خدمات به سرعت افزایش می یابد تا به این نرخ دستمزد جدید برسد. خیلی زود، تورم باعث می شود ارزش واقعی پول ما به سطوح قبلی خود بازگردد. بنابراین افزایش عرضه پول باعث افزایش سطح قیمت ها می شود. تورم بسته به شرایط می تواند به نفع وام دهنده یا وام گیرنده باشد.
به طور خلاصه:
- تورم زمانی رخ می دهد که قیمت کالاها و خدمات به طور کلی افزایش یابد که منجر به کاهش ارزش خرید پول می شود.
- تورم بسته به شرایط می تواند هم به نفع وام گیرندگان و هم برای وام دهندگان باشد.
- عرضه پول می تواند مستقیماً بر قیمت ها تأثیر بگذارد. با فرض عدم تغییر در تولید اقتصادی، ممکن است با افزایش عرضه پول، قیمت ها افزایش یابد.
- تورم به وام گیرندگان این امکان را می دهد تا با پولی که ارزش آن کمتر از زمانی است که در ابتدا قرض گرفته شده بود، به وام دهندگان بازپرداخت کنند، که به نفع وام گیرندگان است.
- وقتی تورم باعث افزایش قیمتها میشود، تقاضا برای اعتبار افزایش مییابد و نرخهای بهره را افزایش میدهد که به نفع وامدهندگان است.
تورم و نظریه کمیت پول
در درازمدت، بهترین راه برای تفکر در مورد پول و تورم، استفاده از تئوری کمیت پول MV=PQ است که در آن M عرضه پول، V سرعت پول، P سطح عمومی قیمت و Q واقعی است. تولید سیستم اقتصادی یا تولید ناخالص داخلی (GDP) به صورت واقعی. سپس با حل تئوری کمیت P، P=MV/Q بدست می آید.
اگر V نسبتاً ثابت فرض شود، اگر عرضه پول سریعتر از تولید واقعی افزایش یابد، P یا قیمت ها افزایش می یابد. در کوتاه مدت، مانند یک شبه، زمانی که تولید واقعی تغییر نمی کند، قیمت ها احتمالاً متناسب با عرضه پول افزایش خواهند یافت. با این حال، در بلندمدت، افزایش تولید واقعی باید افزایش قیمتها را بهبود بخشد. به عبارت دیگر، در بلندمدت، افزایش عرضه پول سریعتر از رشد تولید واقعی می تواند منجر به تورم شود.
استفاده از فرمول P=MV/Q در مثال قبلی دو برابر شدن حقوق و حساب های بانکی در یک اقتصاد، دو برابر شدن M بدون افزایش متناظر در تولید Q (با فرض V ثابت) منجر به دو برابر شدن P یا قیمت ها می شود.
عوامل افزایش عرضه پول
به غیر از چاپ پول جدید، عوامل مختلف دیگری می تواند عرضه پول را در یک اقتصاد افزایش دهد. ممکن است نرخ بهره کاهش یابد یا نسبت ذخیره بانک ها کاهش یابد (درصد سپرده هایی که بانک در ذخایر نقدی نگه می دارد). نرخها و ذخایر پایینتر بانکها احتمالاً منجر به افزایش تقاضا برای استقراض با نرخهای پایینتر میشود و بانکها پول بیشتری برای وام خواهند داشت. نتیجه پول بیشتر در اقتصاد خواهد بود که منجر به افزایش هزینه ها و تقاضا برای کالاها می شود و باعث تورم می شود.
یک بانک مرکزی ، مانند بانک فدرال رزرو (Fed) ، ممکن است اوراق بهادار دولتی یا اوراق قرضه شرکتی را از دارندگان اوراق قرضه خریداری کند. نتیجه افزایش نقدینگی برای سرمایه گذارانی است که اوراق قرضه دارند و هزینه ها را افزایش می دهد. سیاست یک بانک مرکزی، مانند فدرال رزرو، خرید اوراق قرضه شرکتی نیز منجر به انتشار اوراق قرضه جدید توسط شرکت ها برای افزایش سرمایه برای گسترش تجارت خود می شود که منجر به افزایش هزینه ها و سرمایه گذاری تجاری می شود.
کمک تورم به وام گیرندگان
اگر دستمزدها با تورم افزایش یابد، و اگر وام گیرنده قبل از وقوع تورم بدهی داشته باشد، تورم به نفع وام گیرنده است. این به این دلیل است که وام گیرنده هنوز به همان میزان پول بدهکار است، اما اکنون پول بیشتری در دستمزد خود برای پرداخت بدهی دارد. اگر وام گیرنده از پول اضافی برای پرداخت زودهنگام بدهی خود استفاده کند، این باعث سود کمتری برای وام دهنده می شود.
وقتی یک کسب و کار پول قرض می کند، پول نقدی که اکنون دریافت می کند، با پول نقدی که بعداً به دست می آورد، بازپرداخت می شود. یک قانون اساسی تورم این است که باعث کاهش ارزش یک ارز در طول زمان می شود. به عبارت دیگر، ارزش پول نقد در حال حاضر بیشتر از پول نقد در آینده است. بنابراین، تورم به بدهکاران اجازه میدهد تا وامدهندهها را با پولی که ارزش کمتری نسبت به زمانی که در ابتدا آن را قرض کرده بودند، پس بدهند.
کمک تورم به وام دهندگان
تورم می تواند از طرق مختلف به وام دهندگان کمک کند، به ویژه در هنگام تمدید تامین مالی جدید. اولاً، قیمتهای بالاتر به این معنی است که افراد بیشتری برای خرید اقلام با بلیتهای بزرگ اعتبار میخواهند، بهویژه اگر دستمزد آنها افزایش نیافته باشد. این معادل مشتریان جدید برای وامدهندگان است. علاوه بر این، قیمت های بالاتر آن اقلام، بهره بیشتری را برای وام دهنده به همراه دارد.
به عنوان مثال، اگر قیمت تلویزیون از 1500 دلار به 1600 دلار به دلیل تورم افزایش یابد، وام دهنده پول بیشتری به دست می آورد زیرا سود 10 درصدی 1600 دلار بیش از 10 درصد سود 1500 دلاری است. بعلاوه، 100 دلار اضافی و تمام سود اضافی ممکن است زمان بیشتری را برای بازپرداخت نیاز داشته باشد، که به معنای سود بیشتر برای وام دهنده است.
خانوارهای طبقه پایین و متوسط اغلب تحت تأثیر منفی تورم قرار می گیرند، به گونه ای که خانواده های طبقه متوسط رو به بالا و خانواده های بسیار ثروتمند تحت تأثیر تورم نیستند.
تورم و هزینه های زندگی
اگر قیمت ها افزایش یابد، هزینه زندگی نیز افزایش می یابد. اگر مردم پول بیشتری برای زندگی خرج کنند، پول کمتری برای ارضای تعهدات خود خواهند داشت (با فرض اینکه درآمدشان افزایش نیافته است). با افزایش قیمت ها و عدم افزایش دستمزدها، مردم کاهش قدرت خرید را تجربه می کنند. در نتیجه، مردم ممکن است به زمان بیشتری برای پرداخت بدهی های قبلی خود نیاز داشته باشند که به وام دهنده اجازه می دهد برای مدت طولانی تری بهره جمع کند.
با این حال، اگر منجر به نرخ پیشفرض بالاتر شود، وضعیت ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. نکول عبارت است از عدم بازپرداخت بدهی، از جمله بهره یا اصل وام. هنگامی که هزینه زندگی افزایش می یابد، مردم ممکن است مجبور شوند بیشتر از دستمزد خود را صرف هزینه های غیر احتیاطی مانند اجاره، رهن و خدمات آب و برق کنند. این باعث می شود پول کمتری برای پرداخت بدهی ها باقی بماند و وام گیرندگان ممکن است به احتمال زیاد تعهدات خود را نکول کنند.
چه کسانی از تورم سود می برند؟
تورم می تواند هم برای وام دهندگان و هم برای وام گیرندگان مفید باشد. به عنوان مثال، وام گیرندگان در نهایت به وام دهندگان با پولی کمتر از آنچه که در ابتدا وام گرفته شده بود، بازپرداخت می کنند و این امر از نظر مالی برای آن وام گیرندگان مفید است. با این حال، تورم همچنین باعث افزایش نرخ بهره و قیمتهای بالاتر میشود و میتواند باعث افزایش تقاضا برای خط اعتباری شود که همه این موارد به نفع وام دهندگان است.
ملاحظات خاص
اگر تورم در برابر پسزمینه اقتصاد رو به رشد افزایش یابد، ممکن است بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو، نرخهای بهره را برای کاهش نرخ تورم افزایش دهند. نرخ بهره بالاتر ممکن است منجر به کاهش سرعت وام شود زیرا مصرف کنندگان وام کمتری دریافت می کنند. با این حال، افزایش نرخ بهره می تواند به وام دهندگان کمک کند تا سود بیشتری کسب کنند، به ویژه محصولات اعتباری با نرخ متغیر مانند کارت های اعتباری.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.