تسلیحات هستهای و اقتصاد بازدارندگی
تسلیحات هستهای و اقتصاد بازدارندگی
تسلیحات هستهای، به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای نظامی در تاریخ بشر، نه تنها جنبههای استراتژیک و امنیتی دارند، بلکه تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جوامع و کشورها میگذارند. مفهوم “بازدارندگی هستهای” (Nuclear Deterrence) بر پایه این ایده استوار است که وجود تسلیحات هستهای، با ایجاد ترس از نابودی متقابل، کشورها را از حمله به یکدیگر بازمیدارد. این مفهوم، که ریشه در دوران جنگ سرد دارد، امروزه همچنان موضوع بحثهای گستردهای در حوزههای سیاسی، اخلاقی و اقتصادی است.
از یک سو، طرفداران بازدارندگی هستهای آن را عامل حفظ صلح جهانی میدانند، در حالی که منتقدان، هزینههای هنگفت اقتصادی، ریسکهای انسانی و اخلاقی آن را برجسته میکنند. در این مقاله، به بررسی جامع تسلیحات هستهای و جنبههای اقتصادی بازدارندگی میپردازیم، با تمرکز بر تاریخچه، اصول، هزینهها، فواید، تحلیلهای اقتصادی و مسائل جاری. این بررسی بر اساس دادههای تاریخی و گزارشهای معتبر انجام شده است.
مفهوم بازدارندگی هستهای
بازدارندگی به زبان ساده یعنی “من آنقدر قدرت دارم که اگر تو به من حمله کنی، هزینهاش برایت بیشتر از فایدهاش خواهد بود.”
در حوزه هستهای این منطق به شکل نابودی دوطرفه تضمینشده (Mutually Assured Destruction – MAD) مطرح شد. اگر دو قدرت هستهای درگیر شوند، هر دو چنان خسارتی خواهند دید که عملاً جنگ منطقی نخواهد بود.
بنابراین، در جهان هستهای:
- هدف اصلی داشتن سلاح، استفاده از آن نیست، بلکه داشتن آن برای جلوگیری از جنگ است.
- این وضعیت یک تعادل ترس ایجاد میکند؛ کشورها با ترس از نابودی، دست به ماجراجویی نظامی نمیزنند.
اقتصاد بازدارندگی چیست؟
اقتصاد بازدارندگی شاخهای میانرشتهای است که به بررسی هزینهها، منافع و آثار اقتصادی داشتن یا نداشتن تسلیحات هستهای میپردازد. چند بعد کلیدی آن عبارتاند از:
- هزینههای تولید و نگهداری: ساخت تسلیحات هستهای، موشکهای بالستیک، زیردریاییهای هستهای و سامانههای راداری هزینهای بسیار هنگفت دارد. آمریکا و شوروی طی جنگ سرد صدها میلیارد دلار صرف این صنعت کردند.
- صرفهجویی ناشی از بازدارندگی: گرچه تولید سلاح هستهای پرهزینه است، اما داشتن آن میتواند هزینههای جنگهای گسترده را کاهش دهد. برای نمونه، احتمال حمله مستقیم شوروی به خاک آمریکا یا بالعکس تقریباً صفر بود، چون هزینهاش نابودی مطلق بود.
- اثر بر رشد اقتصادی: هزینههای عظیم نظامی میتواند منابع کشور را از بخشهای تولیدی و رفاهی منحرف کند. اما برخی کشورها (مثل آمریکا) توانستند با ترکیب فناوری هستهای و صنعت دفاعی، نوآوریهای گسترده در حوزه انرژی، پزشکی و صنایع پیشرفته ایجاد کنند.
- اثر بر سرمایهگذاری خارجی و تجارت: کشورهایی که قدرت هستهای دارند (مثل هند و پاکستان) با وجود تنشهای شدید، کمتر هدف حملات مستقیم خارجی قرار میگیرند. این مسئله در بلندمدت نوعی ثبات ژئوپولیتیکی نسبی ایجاد میکند که میتواند بر تجارت و سرمایهگذاری اثرگذار باشد.
تاریخچه تسلیحات هستهای و ظهور بازدارندگی
تسلیحات هستهای برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ توسط ایالات متحده آمریکا توسعه یافت و در بمباران هیروشیما و ناکازاکی مورد استفاده قرار گرفت. این رویداد، پایان جنگ جهانی دوم را تسریع کرد، اما همزمان عصر جدیدی از تهدیدات جهانی را آغاز نمود. پس از جنگ، اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۹ اولین آزمایش هستهای خود را انجام داد، که این امر منجر به مسابقه تسلیحاتی هستهای در دوران جنگ سرد شد. کشورهای دیگری مانند بریتانیا (۱۹۵۲)، فرانسه (۱۹۶۰)، چین (۱۹۶۴)، هند (۱۹۷۴)، پاکستان (۱۹۹۸)، اسرائیل (احتمالاً ۱۹۶۷) و کره شمالی (۲۰۰۶) نیز به باشگاه هستهای پیوستند.
مفهوم بازدارندگی هستهای در دهه ۱۹۵۰ توسط استراتژیستهایی مانند برنارد برودی و توماس شلینگ توسعه یافت. ایده اصلی این بود که “قدرت مجازات” (Power to Punish) با تسلیحات هستهای، هزینه جنگ را چنان بالا میبرد که هیچ کشوری جرأت حمله را نداشته باشد. برای مثال، در بحران موشکی کوبا (۱۹۶۲)، رهبران ایالات متحده و شوروی با احتیاط عمل کردند تا از جنگ هستهای جلوگیری کنند، که این احتیاط را به تأثیر بازدارندگی نسبت میدهند. با این حال، گسترش تسلیحات هستهای نه تنها به دلیل تهدیدات امنیتی، بلکه به خاطر اعتبار بینالمللی و عوامل اقتصادی مانند ایجاد شغل در صنایع مرتبط، ادامه یافت.
از دهه ۱۹۹۰ به بعد، با پایان جنگ سرد، تمرکز بر کاهش تسلیحات هستهای افزایش یافت. پیمانهایی مانند START (Strategic Arms Reduction Treaty) بین ایالات متحده و روسیه، تعداد کلاهکهای هستهای را کاهش داد. اما اخیراً، با تنشهای ژئوپلیتیکی مانند جنگ اوکراین و رقابت چین-آمریکا، مدرنسازی تسلیحات هستهای دوباره شتاب گرفته است.
اصول بازدارندگی هستهای
بازدارندگی هستهای بر پایه چند اصل کلیدی استوار است:
- قدرت مجازات و انکار: تسلیحات هستهای نه تنها برای مجازات دشمن (مانند نابودی شهرها)، بلکه برای انکار پیروزی او (مانند ضربه دوم تضمینی) طراحی شدهاند. این اصل تأکید دارد که حتی اگر یک کشور حمله کند، طرف مقابل میتواند پاسخ دهد و نابودی متقابل ایجاد کند.
- عقلانیت رهبران: فرض بر این است که رهبران کشورها عقلانی عمل میکنند و از جنگ هستهای اجتناب میورزند، زیرا هزینهها بیش از فواید است. با این حال، بحرانهایی مانند کوبا نشان میدهد که این عقلانیت همیشه تضمینی نیست و شانس نقش مهمی ایفا میکند.
- استراتژیک بودن تسلیحات: همه تسلیحات هستهای، صرفنظر از تعداد، استراتژیک هستند، زیرا رفتار کشورها را شرطی میکنند. برای مثال، چین با مدرنسازی زرادخانه خود، برتری نظامی را به چالش میکشد.
- تضمینهای هستهای: ایالات متحده تضمینهای هستهای به متحدان خود مانند ناتو، ژاپن و کره جنوبی میدهد، که این امر ریسکهای اخلاقی ایجاد میکند، زیرا ممکن است متحدان را به رفتار پرخاشگرانه ترغیب کند.
- پیچیدگی در ادغام: ادغام بازدارندگی هستهای با ابزارهای متعارف (مانند تحریمهای اقتصادی) دشوار است، زیرا تهدیدهای هستهای ممکن است غیرقابل باور باشند.
این اصول از ده پیشنهاد کلیدی در مورد تسلیحات هستهای و بازدارندگی استخراج شدهاند، که تأکید دارند بازدارندگی مانع جنگهای بزرگ بین قدرتهای هستهای شده، اما گسترش آن جهانی نیست و تهدیدی همگانی به حساب نمیآید.
با این حال، افسانههایی در مورد بازدارندگی وجود دارد که باید بررسی شوند:
- افسانه اول: بازدارندگی ما را ایمن نگه میدارد: در واقع، بازدارندگی تهدیدی برای همه است، زیرا بیش از هزار کلاهک آماده استفاده وجود دارد که میتواند سیاره را نابود کند و منجر به زمستان هستهای شود.
- افسانه دوم: بازدارندگی صلح را حفظ میکند: هیچ مدرکی وجود ندارد که تسلیحات هستهای جنگ را بازداشته باشند؛ بحرانهایی مانند جنگ کارگیل (۱۹۹۹) بین هند و پاکستان نشان میدهد که حملات متعارف همچنان رخ میدهند.
- افسانه سوم: بازدارندگی دفاعی است: این دکترین ذاتاً تهاجمی است، زیرا نیازمند آمادگی برای استفاده از تسلیحات است و میتواند به باجگیری منجر شود، مانند تهدیدهای روسیه در اوکراین.
- افسانه چهارم: بازدارندگی عادی است: تنها نه کشور این توانایی را دارند، و این امر غیرعادی است زیرا ریسکهای جهانی ایجاد میکند و بر فرض عقلانیت دائمی تکیه دارد.
- افسانه پنجم: همه به بازدارندگی باور دارند: اکثریت کشورها، مانند ۱۲۲ کشور که پیمان ممنوعیت تسلیحات هستهای (TPNW) را در ۲۰۱۷ امضا کردند، آن را رد میکنند.
جنبههای اقتصادی بازدارندگی هستهای
اقتصاد بازدارندگی هستهای شامل تحلیل هزینه-فایده، هزینههای مستقیم، فرصتهای از دست رفته و تأثیرات منطقهای است. تسلیحات هستهای یکی از گرانترین برنامههای نظامی تاریخ هستند و تأثیرات اقتصادی آنها فراتر از بودجه نظامی است.
هزینههای مستقیم
هزینههای توسعه، نگهداری و مدرنسازی تسلیحات هستهای هنگفت است. برای ایالات متحده، سومین برنامه گرانقیمت در ۵۰ سال گذشته بوده است. طبق گزارش دفتر بودجه کنگره (CBO)، هزینههای پیشبینیشده برای نیروهای هستهای آمریکا از ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۲ بالغ بر ۷۵۶ میلیارد دلار است، که ۱۲۲ میلیارد دلار بیشتر از تخمین قبلی برای دوره ۲۰۲۱-۲۰۳۰ است. این شامل سیستمهای تحویل (مانند موشکها و زیردریاییها)، فرماندهی و کنترل، و نگهداری زرادخانه میشود.
در دوران جنگ سرد، هزینههای هستهای آمریکا به عنوان “هزینه غرقشده” (Sunk Costs) توصیف شدهاند، که برای همیشه از دست رفتهاند. برای مثال، برنامه Stockpile Stewardship سالانه ۴.۵ میلیارد دلار بودجه دارد، اما تنها ۱۳ درصد آن مستقیماً به نگهداری زرادخانه مربوط است. آزمایشهای زیربحرانی هستهای هر کدام بین ۴۵ تا ۹۵ میلیون دلار هزینه دارند، بیش از تخمین وزارت انرژی (۱۵-۲۰ میلیون دلار).
برای دیگر کشورها، مانند روسیه و چین، هزینهها مشابه است، اما شفافیت کمتری وجود دارد. هند و پاکستان، به عنوان کشورهای در حال توسعه، بخش قابل توجهی از بودجه خود را به هستهای اختصاص میدهند، که این امر توسعه اقتصادی را کند میکند.
هزینههای فرصت (Opportunity Costs)
یکی از انتقادات اصلی، هزینههای فرصت است: پول صرفشده برای هستهای نمیتواند برای آموزش، بهداشت یا زیرساختها استفاده شود. برای مثال، هزینه یک بمبافکن B-2 (۱۰۰ میلیون دلار) میتوانست مدارس را در ۲۰ شهر آمریکایی تأمین کند. در دوران جنگ سرد، محرمانگی برنامهها مانع بحث عمومی در مورد این trade-offها شد و資金 اغلب بر اساس نیازهای اشتغال منطقهای تخصیص یافت، نه ضرورت نظامی.
تحلیل اقتصادی نشان میدهد که هزینههای هستهای نمیتواند از سیستمهای تحویل جدا شود، و trade-off بین دفاع هستهای و متعارف وجود دارد. همچنین، منابع از برنامههای توسعه غیرنظامی به سمت بازدارندگی منحرف میشود، که این امر رشد اقتصادی را کاهش میدهد.
فواید اقتصادی
فواید اقتصادی عمدتاً منطقهای هستند: برنامههای هستهای شغل ایجاد میکنند و اقتصاد محلی را تقویت میکنند، مانند سایتهای تولید در آمریکا. با این حال، ضریب اقتصادی (Economic Multiplier) آنها پایین است، زیرا تأسیسات هستهای پس از پایان برنامه، ارزش اقتصادی کمی دارند، برخلاف پروژههای زیرساختی. علاوه بر این، تسلیحات هستهای اعتبار بینالمللی میافزایند، که میتواند به مزایای نامشهود مانند نفوذ دیپلماتیک منجر شود.
در تحلیل هزینه-فایده، بازدارندگی میتواند جنگهای بزرگ را جلوگیری کند، که هزینههای اقتصادی جنگ (مانند جنگ جهانی دوم) را صرفهجویی میکند. اما منتقدان میگویند فواید کمتر از هزینهها است، زیرا تسلیحات هستهای مزایای کمی فراتر از بازدارندگی ارائه میدهند و ریسکهای بالقوه بالایی دارند.
تحلیل هزینه-فایده و مدلهای اقتصادی
در مدلهای اقتصادی، بازدارندگی به عنوان یک بازی تئوری (Game Theory) دیده میشود، جایی که کشورها بر اساس هزینه-فایده تصمیم میگیرند. برای مثال، سرمایهگذاری در بازدارندگی نظامی میتواند ارزش اقتصادی داشته باشد اگر مانع حمله شود، اما این ارزش بر اساس احتمال تهدیدات محاسبه میشود. با این حال، هزینههای بیش از حد، مانند آنچه در آمریکا رخ داد، اقتصاد ملی را تضعیف میکند و انعطافپذیری را کاهش میدهد.
مثالهای موردی از کشورها
- ایالات متحده: با زرادخانهای بیش از ۵۰۰۰ کلاهک، تمرکز بر مدرنسازی دارد. هزینهها اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهند، اما بازدارندگی را عامل “صلح طولانی” میدانند.
- روسیه: تسلیحات هستهای بخشی از استراتژی بازدارندگی در برابر ناتو است، اما تحریمهای اقتصادی پس از اوکراین، هزینهها را افزایش داده.
- هند و پاکستان: بازدارندگی متقابل مانع جنگ تمامعیار شده، اما هزینهها توسعه را کند کرده؛ جنگ کارگیل نشاندهنده محدودیتهای بازدارندگی است.
- کره شمالی: تسلیحات هستهای برای بقا استفاده میشود، اما اقتصاد را تحت فشار قرار داده و تحریمها را تشدید کرده.
جنگ سرد و اقتصاد بازدارندگی
دوران جنگ سرد (۱۹۴۷-۱۹۹۱) بهترین نمونه برای تحلیل اقتصاد بازدارندگی است.
- رقابت تسلیحاتی: آمریکا و شوروی مسابقهای بیپایان برای ساخت موشکهای قارهپیما، زیردریاییهای هستهای و بمبافکنهای استراتژیک داشتند.
- بازدارندگی دوجانبه: هر دو قدرت میدانستند اگر جنگی هستهای رخ دهد، برندهای وجود ندارد. بنابراین بهجای جنگ مستقیم، به جنگهای نیابتی (مثل ویتنام، افغانستان، کره) روی آوردند.
- هزینه اقتصادی: این رقابت فشار زیادی بر اقتصاد شوروی وارد کرد و یکی از دلایل فروپاشی آن بود. آمریکا به دلیل اقتصاد بزرگتر توانست فشار مالی را بهتر تحمل کند.
- پیامد فناوری: سرمایهگذاریهای کلان در صنایع موشکی و فضایی بعدها به پیشرفتهای تکنولوژیک در اینترنت، ماهوارهها و انرژی اتمی انجامید.
نظریههای اقتصادی مرتبط با بازدارندگی
- نظریه بازیها (Game Theory): بازدارندگی هستهای اغلب با مدل “معمای زندانی” یا “بازی مرغ” توضیح داده میشود. اگر یک کشور عقبنشینی کند، دیگری برنده است؛ اگر هر دو حمله کنند، هر دو نابود میشوند. بنابراین بهترین حالت، خودداری دوطرف از استفاده از سلاح است.
- اقتصاد هزینه-فایده: کشورها دائماً میان هزینه نگهداری زرادخانه و منفعت بازدارندگی آن توازن برقرار میکنند. به همین دلیل پیمانهایی مثل START یا NPT ایجاد شدند تا جلوی هزینههای بیپایان گرفته شود.
- اثر بازدارندگی بر “امنیت سرمایهگذاری”: یک کشور هستهای (مانند فرانسه یا اسرائیل) در چشم سرمایهگذاران خارجی کشوری کمخطرتر برای تهاجم نظامی دیده میشود. این میتواند در درازمدت نوعی اعتماد اقتصادی ایجاد کند.
چالشهای امروز بازدارندگی هستهای
- گسترش زرادخانهها: کشورهایی مانند کرهشمالی با داشتن سلاح هستهای حتی بدون اقتصاد قوی، توانستهاند در برابر قدرتهای بزرگ بایستند.
- هزینههای کلان نگهداری: زرادخانههای آمریکا و روسیه میلیاردها دلار برای نوسازی و ایمنسازی نیاز دارند.
- خطر محاسبات اشتباه: بازدارندگی بر پایه عقلانیت رهبران است، اما همیشه خطر اشتباه محاسباتی، حمله سایبری به سیستمهای هشدار یا خطای انسانی وجود دارد.
- بعد اقتصادی جهانی: تهدید هستهای میتواند بازارهای مالی جهانی را به سرعت بیثبات کند. تنها یک آزمایش موشکی کرهشمالی کافی است تا بازارهای آسیا و قیمت طلا و نفت نوسان شدید پیدا کنند.
ابزارهای اقتصادی در خدمت بازدارندگی و عدم اشاعه
اقتصاد نه تنها در محاسبه هزینههای بازدارندگی، بلکه به عنوان ابزاری فعال در سیاستهای بازدارندگی و عدم اشاعه نیز به کار گرفته میشود. این ابزارها میتوانند ماهیتی تنبیهی (چماق) یا تشویقی (هویج) داشته باشند.
- تحریمها (چماق): همانطور که ذکر شد، تحریمهای اقتصادی قدرتمندترین ابزار برای افزایش هزینههای اشاعه سلاحهای هستهای برای یک کشور هستند. هدف از تحریمها، تغییر محاسبات هزینه-فایده رهبران آن کشور و متقاعد کردن آنها به اینکه هزینههای اقتصادی انزوا بر منافع استراتژیک داشتن سلاح هستهای میچربد، است.
- رژیمهای کنترل صادرات و فناوری (چماق): گروههایی از کشورها مانند “گروه تأمینکنندگان هستهای” (NSG) و “رژیم کنترل فناوری موشکی” (MTCR) با ایجاد رژیمهای کنترل صادرات، تلاش میکنند تا از انتقال فناوریها، مواد و تجهیزات دوگانه (که هم کاربرد صلحآمیز و هم نظامی دارند) به کشورهایی که مشکوک به تلاش برای ساخت سلاح هستهای هستند، جلوگیری کنند. این اقدام، هزینه و پیچیدگی فنی دستیابی به این سلاحها را افزایش میدهد.
- کمکهای اقتصادی و مشوقها (هویج): در مقابل، جامعه بینالمللی میتواند از ابزارهای تشویقی نیز استفاده کند. ارائه کمکهای اقتصادی، سرمایهگذاری، توافقنامههای تجاری ترجیحی و همکاری در زمینه انرژی هستهای صلحآمیز میتواند به عنوان جایگزینی برای کنار گذاشتن برنامههای تسلیحاتی به کشورها پیشنهاد شود. توافق هستهای برجام با ایران، در تئوری، نمونهای از این رویکرد بود که در آن، لغو تحریمها در ازای محدودیتهای قابل راستیآزمایی بر برنامه هستهای ایران ارائه شد.
- دیپلماسی اقتصادی: گره زدن منافع اقتصادی کشورهای بزرگ به ثبات و امنیت یک منطقه، خود یک ابزار بازدارندگی است. زمانی که منافع اقتصادی بازیگران قدرتمند جهانی در یک منطقه در معرض خطر باشد، آنها انگیزه بیشتری برای میانجیگری، کاهش تنش و جلوگیری از درگیری خواهند داشت.
مسائل فعلی و آینده
در سال ۲۰۲۵، با تنشهای روسیه-اوکراین و رقابت آمریکا-چین، مدرنسازی هستهای افزایش یافته. پیمانهایی مانند NPT (Non-Proliferation Treaty) برای جلوگیری از گسترش تلاش میکنند، اما کشورهایی مانند ایران چالشهایی ایجاد میکنند. مسائل اخلاقی، مانند غیرانسانی بودن بازدارندگی، و اقتصادی، مانند هزینههای رو به افزایش، بحثها را داغ نگه داشتهاند. آینده ممکن است به سمت “کفایت معقول” (Reasonable Sufficiency) در اروپا حرکت کند، جایی که حداقل تسلیحات برای بازدارندگی کافی است.
جمعبندی
تسلیحات هستهای را میتوان یکی از مهمترین عوامل شکلگیری نظم جهانی معاصر دانست. از دید اقتصادی، این سلاحها یک پارادوکس بزرگ ایجاد کردهاند:
- از یکسو هزینههای عظیم، رقابت تسلیحاتی و انحراف منابع از توسعه انسانی را به همراه دارند.
- از سوی دیگر، نوعی ثبات استراتژیک و کاهش احتمال جنگهای تمامعیار بین قدرتهای بزرگ را تضمین کردهاند.
اقتصاد بازدارندگی نشان میدهد که در جهان امروز، قدرت واقعی تنها در داشتن بمب اتم نیست، بلکه در توان مدیریت هزینهها، استفاده از فناوریهای مرتبط، و ایجاد تعادل میان امنیت و توسعه اقتصادی است.
سوالات متداول
۱. بازدارندگی هستهای یعنی چه؟
بازدارندگی هستهای به این معناست که یک کشور با داشتن سلاح هستهای، طرف مقابل را از حمله بازمیدارد؛ چون حمله، منجر به نابودی متقابل خواهد شد.
۲. اقتصاد بازدارندگی چیست؟
اقتصاد بازدارندگی بررسی میکند که هزینهها و منافع داشتن یا نداشتن سلاح هستهای برای کشورها چیست. این علم به تحلیل اثرات نظامی، اقتصادی و سیاسی زرادخانه هستهای میپردازد.
۳. چرا کشورها سلاح هستهای تولید میکنند؟
- برای جلوگیری از حمله دشمنان
- افزایش قدرت چانهزنی در سیاست جهانی
- کسب پرستیژ و جایگاه بینالمللی
- تضمین بقای رژیم یا دولت
۴. هزینه داشتن سلاح هستهای چقدر است؟
بسیار بالاست. کشورها باید میلیاردها دلار صرف تحقیق، تولید، نگهداری، سامانههای پرتاب و امنیت ذخایر کنند. همین موضوع یکی از عوامل فروپاشی اقتصادی شوروی بود.
۵. آیا داشتن سلاح هستهای به نفع اقتصاد کشور است؟
به صورت مستقیم خیر؛ چون منابع مالی عظیمی را مصرف میکند.
اما به صورت غیرمستقیم میتواند:
- امنیت ملی را افزایش دهد،
- مانع جنگهای ویرانگر شود،
- و ثبات ژئوپولیتیک برای تجارت و سرمایهگذاری فراهم کند.
۶. کدام کشورها زرادخانه هستهای دارند؟
آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا (به رسمیت شناختهشده در NPT)
هند، پاکستان، کرهشمالی و اسرائیل نیز خارج از چارچوب NPT سلاح هستهای دارند.
۷. تفاوت جنگ سرد با وضعیت امروز چیست؟
در جنگ سرد، رقابت هستهای بین آمریکا و شوروی در اوج بود و منجر به “تعادل ترس” شد. امروز اما چندین قدرت منطقهای (مثل کرهشمالی) هم وارد میدان شدهاند که محاسبات بازدارندگی را پیچیدهتر میکند.
۸. آیا احتمال استفاده از سلاح هستهای وجود دارد؟
به طور رسمی کشورها این سلاحها را برای بازدارندگی نگه میدارند، نه استفاده.
اما خطرات زیر همیشه وجود دارد:
- محاسبه اشتباه رهبران،
- حملات سایبری به سامانههای هشدار،
- خطای انسانی یا فنی.
۹. تأثیر تهدید هستهای بر اقتصاد جهانی چیست؟
هرگونه تهدید هستهای میتواند باعث:
- افزایش قیمت طلا و نفت،
- سقوط بورسها،
- فرار سرمایه از مناطق پرخطر شود.
۱۰. آیا خلع سلاح هستهای ممکن است؟
تلاشهای جهانی مثل پیمان NPT، پیمانهای کاهش تسلیحات (START) و کمپینهای ضد هستهای وجود دارد، اما در عمل به دلیل اهمیت بازدارندگی برای کشورها، خلع سلاح کامل بسیار دشوار است.



دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.