بیکاری ساختاری در مقابل بیکاری چرخه ای
تفاوت بیکاری ساختاری و بیکاری چرخه ای
بیکاری نتیجه از دست دادن شغل کارگران است که می تواند منجر به افزایش بیکاری دوره ای به دلیل رکود اقتصادی شود، اما اگر بیکاری برای چندین سال ادامه یابد، می تواند منجر به بیکاری ساختاری شود.
علل بیکاری ساختاری می تواند شامل تغییرات در اقتصاد، بهبود فناوری و کارگران فاقد مهارت های شغلی مورد نیاز برای یافتن شغل باشد. برعکس، نوسانات در چرخه های تجاری شرکت ها و دوره ای از رشد اقتصادی منفی که رکود نامیده می شود می تواند باعث بیکاری دوره ای شود. به عبارت دیگر، بیکاری ادواری معمولاً نتیجه تقاضای ناکافی برای کالاها و خدمات است.
به طور خلاصه:
- بیکاری ساختاری نوعی از بیکاری است که می تواند سال ها ادامه داشته باشد و می تواند ناشی از تغییرات در فناوری یا تغییر جمعیت شناسی باشد.
- بیکاری دوره ای ناشی از رکود اقتصادی است یا به تغییرات در شرایط کسب و کار که بر تقاضای کارگران تأثیر می گذارد، مربوط می شود.
- بیکاری چرخه ای موقتی است، همراه با دوره های انقباضی و انبساطی در حال افزایش و کاهش است.
- بیکاری ساختاری نشان دهنده تغییر درازمدت در نحوه عملکرد یک اقتصاد است که باعث می شود کارگران به حاشیه رانده شوند.
- بیکاری چرخه ای زمانی می تواند ساختاری شود که کسانی که برای مدت طولانی در طول یک رکود ادواری بیکار هستند، نیاز به توسعه مهارت های جدید برای تبدیل شدن به شغل داشته باشند.
تفاوت های کلیدی
بیکاری دوره ای تعداد افرادی است که در نتیجه یک عقب گرد موقت در اقتصاد، مانند رکود اقتصادی یا تغییر در یک چرخه تجاری، بیکار می شوند. از سوی دیگر، بیکاری ساختاری ماهیت طولانیمدتتری دارد و نتیجه سالها تغییراتی است که گروهی از کارگران را به حاشیه میبرند. بیکاری ساختاری می تواند ناشی از تغییرات تکنولوژیکی، فقدان مهارت ها یا جابجایی مشاغل در خارج از کشور به کشور دیگری باشد. بیکاری دوره ای را می توان از طریق محرک های مالی و پولی کاهش داد. با این حال، بیکاری ساختاری به راهحلهای بلندمدت بیشتری نیاز دارد تا صرفاً افزایش مقدار پول نقد در یک اقتصاد.
بیکاری چرخه ای زمانی می تواند به بیکاری ساختاری تبدیل شود که کارگران آنقدر بیکار بمانند که وقتی اقتصاد شروع به گسترش می کند و شرکت ها دوباره شروع به استخدام می کنند، برای رقابتی شدن نیاز به کسب مهارت های جدید دارند. با گذشت زمان، مهارتهای مورد نیاز برای انجام برخی وظایف میتواند تغییر کند و زمانی که موقعیتهای جدید در دسترس قرار میگیرد، شرکتها ممکن است نامزدهایی را بدون این تواناییهای جدید در نظر نگیرند.
بیکاری ساختاری در مقابل نمونه های بیکاری دوره ای
در زیر نمونه هایی از بیکاری دوره ای و ساختاری آورده شده است.
بیکاری دوره ای
در طول بحران مالی ۲۰۰۸ و رکود بزرگ پس از آن، اقتصاد ایالات متحده با افزایش سریع بیکاری ادواری مواجه شد. با توجه به بیکار شدن میلیون ها نفر، برخی نمی توانستند وام مسکن خود را پرداخت کنند، که منجر به ورشکستگی وام دهندگان وام مسکن شد. همچنین تقاضا برای مسکن به شدت کاهش یافت که منجر به کاهش خانه های جدید در حال ساخت شد.
در نتیجه، تقریباً دو میلیون کارگر در صنعت ساختمان بیکار شدند و بر بیکاری دوره ای افزوده شد.۶فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره و گسترش سیاست پولی واکنش نشان داد، در حالی که دولت فدرال ایالات متحده اقدامات محرک مالی را برای شروع سریع اقتصاد اعمال کرد.
همانطور که اقتصاد در نهایت بهبود یافت، مردم شروع به بازگشت به کار کردند، که باعث افزایش هزینه های مصرف کننده و علاقه مجدد به خرید خانه شد. این منجر به بازگشت تقاضا برای مشاغل ساختمانی شد که در نهایت بیکاری دوره ای را کاهش داد.
بیکاری ساختاری
در همان دوره پس از بحران مالی و رکود ناشی از آن، برخی از کارگران بیکاری ساختاری را تجربه کردند. اگرچه کارگران مسنتر احتمال کمتری داشت که شغل خود را در طول رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ از دست بدهند، افراد بیکار در دهه ۵۰ زندگیشان یک پنجم کمتر از افراد ۲۰ یا ۳۰ ساله برای استخدام مجدد داشتند.۸بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰، نرخ بیکاری برای افراد ۶۲ سال و بالاتر ۴ درصد افزایش یافت که بزرگترین افزایش طی یک دوره چهار ساله در ۳۵ سال قبل است.
کارگران مسنتر بیشتر در معرض خطر بیکاری ساختاری بودند، زیرا مهارتهای لازم برای رقابتی نگه داشتن آنها در نیروی کار را نداشتند و اغلب تمایلی به نقل مکان به بخش دیگری از کشور برای شغل جدید ندارند. در نتیجه، کارگران مسنتر تمایل دارند برای دورههای طولانیتری در طول رکود اقتصادی بیکار بمانند، زیرا تخصص آنها با مشاغل مورد تقاضا مطابقت ندارد. نتیجه افزایش بیکاری ساختاری برای گروه سنی آنها بود.
تفاوت بین بیکاری چرخه ای و ساختاری چیست؟
بیکاری ادواری موقتی است و معمولاً فقط زمانی ادامه می یابد که یک چرخه تجاری با مشکل مواجه است. بیکاری دوره ای نتیجه فراز و نشیب های طبیعی در یک چرخه تجاری است، مانند انبساط و انقباض در رشد اقتصادی.
از سوی دیگر، بیکاری ساختاری نشان دهنده تغییرات بلندمدت نیروی کار در ساختار اقتصاد طی سالیان متمادی است. بیکاری ساختاری می تواند نتیجه فقدان مهارت کارگران یا پیشرفت های تکنولوژیکی باشد که کارگران را بیکار کرده است.
نتیجه
بیکاری ساختاری، زمانی است که کارگران برای مدت طولانی در نتیجه تغییرات ساختاری در یک اقتصاد و نیروی کار آن بیکاری را تجربه می کنند. بیکاری ساختاری می تواند ناشی از تغییرات عظیم در یک صنعت باشد، مانند صنعت تولید و جابجایی مشاغل به خارج از کشور. از سوی دیگر، بیکاری ادواری نتیجه یک رکود یا رکود اقتصادی است و معمولاً ماهیت موقتی دارد. پس از وقوع رکود اقتصادی، سیاست گذاران می توانند برای کاهش بیکاری دوره ای گام بردارند .
با این حال، بیکاری دورهای و ساختاری میتواند برای سالهای آینده بر کارگران تأثیر بگذارد. اگر رکود به ویژه شدید باشد، حتی کارگرانی که شغل خود را به دلیل رویدادهای ادواری از دست داده اند ممکن است با مشکلات مالی شدید مانند از دست دادن خانه و تغییر دائمی در وضعیت مالی خود مواجه شوند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.