اقتصاد مثبت چیست؟
اقتصاد مثبت Positive Economics
اقتصاد مثبت مطالعه اقتصاد بر اساس واقعیات است، قابل تایید است و شما می توانید آن را اثبات یا رد کنید. علاوه بر این، میتوانید گزارههای اقتصاد مثبت را آزمایش کنید و صحت یا نادرستی آنها را دریابید.
بیایید بگوییم که ما در مورد تعادل بازار و قیمت صحبت می کنیم. در یک نقطه، تعادل همان چیزی است که هست. وقتی هیچ نظری در مورد آن وجود ندارد، آن بیانیه تحت این نوع اقتصاد قرار می گیرد. این بدان معناست که فقط در مورد گزینه ها و اظهارات توصیفی صحبت می کند و در مورد قضاوت ها یا نظرات ارائه شده توسط افراد (یا کارشناسان) چیزی صحبت نمی کند.
سنگ بنای عملکرد مثبت اقتصادی، نگاه به امور مالی رفتاری یا روابط اقتصادی مبتنی بر واقعیت و تعامل علت و معلولی برای توسعه تئوری های اقتصادی است. اقتصاد رفتاری از یک فرض مبتنی بر روانشناسی پیروی می کند که افراد بر اساس اطلاعاتی که در اطراف خود پیدا می کنند، انتخاب های مالی منطقی انجام می دهند.
بسیاری از این مطالعه به دلیل استفاده از تعیین تفکر مبتنی بر واقعیت، به عنوان اقتصاد “چیست” یاد می کنند. بنابراین، اقتصاد هنجاری را مطالعه «آنچه باید میبود» یا «آنچه باید میبود» مینامیدند.
به طور خلاصه:
- اقتصاد مثبت جریانی عینی از اقتصاد است که بر واقعیات یا آنچه در حال وقوع است متکی است.
- نتیجهگیریهای حاصل از تحلیلهای اقتصادی مثبت را میتوان آزمایش کرد و با دادهها پشتیبانی کرد.
- تئوری مثبت اقتصادی توصیه یا دستورالعملی ارائه نمی دهد.
- گزارههای مبتنی بر اقتصاد هنجاری شامل قضاوتهای ارزشی یا آنچه در آینده باید باشد میشود.
- اقتصاد مثبت و اقتصاد هنجاری می توانند در هنگام توسعه سیاست دست به دست هم دهند.
تاریخچه اقتصاد مثبت
اگر یک توالی زمانی را دنبال کنید، باید به سال ۱۸۹۱ برگردیم. جان نویل کینز برای اولین بار در مورد تفاوت بین اقتصاد مثبت و هنجاری صحبت کرد. او اشاره کرد که این اقتصاد «آنچه هست» واقتصاد هنجاری“آنچه باید باشد” را به تصویر می کشد. سپس، در سال ۱۹۴۷، پل آ. ساموئلسون کتابی را از انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر کرد. مبانی تحلیل اقتصادی. در این کتاب، او گزارههای اقتصاد اثباتی را «قضیههای معنادار عملیاتی» نامید. بعداً، میلتون فریدمن در کتابی به نام «مقالاتی در اقتصاد مثبت» در سال ۱۹۵۳ در مورد روش شناسی آنها صحبت کرد.
مثال های بیانیه اقتصاد مثبت
شما قبول دارید که اقتصاد بدون مثال موضوع آسانی نیست. در این بخش، چند نمونه از اقتصاد مثبت میآوریم و توضیح میدهیم که چرا آنها را گزارههای اقتصاد مثبت مینامیم.
بیانیه ۱
قانون تقاضا: اگر سایر عوامل ثابت بمانند، اگر قیمت افزایش یابد، تقاضا کاهش می یابد و اگر قیمت کاهش یابد، تقاضا افزایش می یابد.
این قانون تقاضاست. این یک بیانیه اقتصادی مثبت است زیرا در صورت کاهش یا افزایش قیمت ها به نسبت معکوس، تقاضا افزایش یا کاهش خواهد یافت. وقتی عوامل دیگر ثابت می مانند. با این حال، این یک نظر نیست. این یک توصیف مبتنی بر ارزش از آنچه می تواند باشد نیست. حتی قضاوت یک کارشناس در مورد قیمت و تقاضا نیست. بلکه یک گزاره توصیفی است که می تواند آزمایش یا تأیید شود و می تواند درست یا نادرست باشد.
اما اگر می تواند درست یا نادرست باشد، چرا به این نوع اظهارات نیاز داریم؟ دلیل آن این است که ما قبل از اظهار نظر به حقایق نیاز داریم. قبل از رسیدن به نقطه «آنچه باید باشد»، دانستن «چیست» مهم است.
بیانیه ۲
درآمد در همه کشورها یکسان نیست…
این جمله دوباره درست یا نادرست بودن آن را مشخص نمی کند. این هم نظر یک اقتصاددان یا کارشناس نیست. بلکه به سادگی همینطور است. در برخی از کشورها، این گفته ممکن است درست نباشد. اما از آنجایی که بین فقیر و غنی فاصله زیادی وجود دارد و طبقه متوسط به سرعت در حال از بین رفتن است، میتوانیم این را بیان کنیم.
این یک بیانیه اقتصادی مثبت است زیرا ما میتوانیم با بررسی آمار کشورهای مختلف آن را تأیید کنیم. اگر ببینیم که اکثر کشورها از حد بالا و پایین ثروت شدید رنج می برند، قطعاً این گفته به حقیقت تبدیل خواهد شد. در غیر این صورت ما آن را نادرست می نامیم.
بیانیه ۳
زمانی که دولت مالیات بیشتری بر تنباکو وضع کرد، مردم کمتر شروع به کشیدن سیگار کردند.
از هر سیگاری معتادی بپرسید، می بینید که این گفته اصلا درست نیست و به همین دلیل است که یک گزاره اقتصادی مثبت است. معمولاً وقتی دولت مالیاتهای هنگفتی بر تنباکو وضع میکند، مردم سیگار را ترک یا کاهش میدهند.
بنابراین، این یک نظر نیست، زیرا یک واقعیت (یا مخالف واقعیت) است. در نتیجه، میتوانیم با مشاهده آمارهای مختلف تأیید کنیم. اگر یک اقتصاددان یا کارشناس نظر خردمندانه خود را ارائه دهد، این بیانیه در اقتصاد هنجاری تبدیل به یک بیانیه می شود
مزایا و معایب اقتصاد مثبت
مزایا و معایب مشخصی وجود دارد که با اقتصاد مثبت همراه است. در اینجا برخی از مزایا و معایب اصلی این جریان اقتصادی را فهرست می کنیم.
مزایا اقتصاد مثبت
- به راحتی قابل تأیید است زیرا بر اساس داده های عینی است.
- به سیاستگذاران قدرت بیشتری برای تصمیم گیری می دهد.
- به افراد این امکان را می دهد تا در زندگی اقتصادی و مالی خود انتخاب های عاقلانه تری داشته باشند.
معایب اقتصاد مثبت
- ما همیشه نمی توانیم احساسات خود را از واقعیت ها جدا کنیم.
- اقتصاد یک علم دقیق نیست، بنابراین هیچ راه حل یا نتیجه گیری احمقانه ای وجود ندارد.
- سیاستها و راهحلهایی که از اقتصاد مثبت ناشی میشوند، همه را یکسان تحت تأثیر قرار نمیدهند.
نتیجه
اقتصاد یک هنر و یک علم محسوب می شود. این به این دلیل است که استفاده از واقعیت را با قضاوت های ارزشی ترکیب می کند. اما جریان هایی از اقتصاد وجود دارد که آنچه را که اکنون در حال رخ دادن است از آنچه در آینده باید باشد جدا می کند. اقتصاد مثبت شاخه ای عینی از مطالعه است که امکان نتیجه گیری با استفاده از حقایق قابل تأیید را فراهم می کند.
از سوی دیگر، اقتصاد هنجاری با نظرات مبتنی بر آن حقایق سروکار دارد. اگرچه ممکن است بهترین گزینه به نظر برسد، اما هیچ جامعه ای واقعاً بر اساس موضع مثبت اقتصادی عمل نمی کند. در واقع، ترکیب هر دو اقتصاد مثبت و هنجاری ممکن است بهترین رویکرد زمانی باشد که سیاست گذاران راه حل های جدیدی را توسعه دهند.
سوالات متداول
اقتصاد مثبت و مثال چیست؟
اقتصاد مثبت، تحلیل عینی مطالعه اقتصادی است. این شامل بررسی آنچه اتفاق افتاده است در مقابل آنچه اتفاق می افتد، به اقتصاددانان اجازه می دهد تا پیش بینی کنند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. اقتصاد مثبت ملموس است، بنابراین هر چیزی که با یک واقعیت قابل اثبات باشد، مانند نرخ تورم، نرخ بیکاری، آمار بازار مسکن و هزینه های مصرف کننده نمونه هایی از اقتصاد مثبت هستند.
تفاوت بین اقتصاد مثبت و هنجاری چیست؟
در حالی که اقتصاد مثبت شاخه ای از اقتصاد است که بر داده های عینی متکی است، اقتصاد هنجاری مبتنی بر اطلاعات ذهنی است. دومی مبتنی بر قضاوت های ارزشی است که از نظرات و احساسات شخصی ناشی می شود تا تحلیل. اقتصاد مثبت به آنچه در مقایسه با اقتصاد هنجاری است، می پردازد، که بر رفتار اقتصادی تکیه دارد.
گزاره مثبت و هنجاری چیست؟
بین گزاره های مثبت و هنجاری تفاوت های زیادی وجود دارد. گزاره های مثبت نظریه های عینی هستند که می توان آنها را آزمایش کرد. از سوی دیگر گزاره های هنجاری ذهنی هستند. آنها شامل استفاده از نظرات و قضاوت های ارزشی هستند و اغلب بر اساس نظرات شخصی هستند.
نمونه هایی از اقتصاد هنجاری چیست؟
اقتصاد هنجاری با هر چیزی که ذهنی و مبتنی بر ارزش باشد نشان داده می شود. این بدان معناست که ما می توانیم از اطلاعاتی که در اختیار داریم برای بیان آنچه در آینده باید باشد استفاده کنیم. برای مثال، میتوانیم از دادههای درآمد استفاده کنیم تا بگوییم شرکتها باید مالیات بیشتری بپردازند و میتوانیم از هزینههای زندگی با دستمزدهای فعلی برای اظهارنظر در مورد حداقل دستمزد استفاده کنیم.
شاخه ای از نظریه اقتصادی به نام اقتصاد رفاه، مطالعه اقتصاد هنجاری است. متفکران برجسته در این زمینه در اوایل آبرام برگسون و برنده جایزه نوبل اقتصاد کنت ارو بودند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.