اقتصاد سیاسی چیست؟
اقتصاد سیاسی Political economy
اقتصاد سیاسی شاخه ای میان رشته ای از علوم اجتماعی است. بر روابط متقابل افراد، دولت ها و سیاست های عمومی تمرکز دارد.
اقتصاددانان سیاسی چگونگی کارکرد نظریه های اقتصادی مانند سرمایه داری، سوسیالیسم و کمونیسم را در دنیای واقعی مطالعه می کنند. هر نظریه اقتصادی وسیله ای برای هدایت توزیع مقدار محدودی از منابع به گونه ای است که بیشترین سود را برای افراد داشته باشد.
این ایدهها را میتوان هم به صورت نظری و هم بهصورت واقعی مورد مطالعه قرار داد. سیاست عمومی که ایجاد و اجرا می شود از این نظریه های اقتصادی ناشی می شود. اقتصاددانان سیاسی هم ریشه های اساسی این سیاست ها و هم نتایج آنها را مطالعه می کنند.
اقتصاد سیاسی، شاخه ای از علوم اجتماعی که به مطالعه روابط بین افراد و جامعه و بین بازارها و دولت می پردازد، با استفاده از مجموعه متنوعی از ابزارها و روش ها که عمدتاً از اقتصاد، علوم سیاسی و جامعه شناسی برگرفته شده است.
این کلمه از واژه یونانی polis به معنای «شهر» یا «دولت» و oikonomos به معنای «کسی که یک خانواده یا دارایی را اداره میکند» گرفته شده است. بنابراین، اقتصاد سیاسی را می توان به عنوان مطالعه چگونگی مدیریت یا اداره یک کشور – خانواده عمومی – با در نظر گرفتن عوامل سیاسی و اقتصادی درک کرد.
اقتصاد سیاسی شاخهای از علوم سیاسی و اقتصاد
اقتصاد سیاسی شاخهای از علوم سیاسی و اقتصاد است که به مطالعه سیستمهای اقتصادی (مانند بازارها و اقتصادهای ملی) و اداره آنها توسط سیستمهای سیاسی (مانند قانون، نهادها و دولت) میپردازد.
پدیدههایی که به طور گسترده در این رشته مورد مطالعه قرار گرفتهاند، سیستمهایی مانند بازارهای کار و بازارهای مالی، و همچنین پدیدههایی مانند رشد، توزیع، نابرابری و تجارت و نحوه شکلگیری اینها توسط نهادها، قوانین و سیاستهای دولت هستند.
این علم که در قرن شانزدهم سرچشمه می گیرد، پیشروی رشته مدرن اقتصاد است.اقتصاد سیاسی در شکل مدرن آن، یک حوزه بین رشتهای در نظر گرفته میشود که از نظریههای علوم سیاسی و اقتصاد مدرن استفاده میکند.
تاریخ اقتصاد سیاسی
اگرچه اقتصاد سیاسی ممکن است یک رشته دانشگاهی نسبتاً جدید باشد، اما یک مفهوم قدیمی از تحقیق فکری است.
تحلیل های در همین راستا را می توان با افلاطون و ارسطو دانشمندان یونانی ردیابی کرد. واژه اقتصاد سیاسی از دو واژه یونانی نشأت گرفته است: polis به معنی شهر/ ایالت و oikonomos به معنای مدیر خانه یا املاک. این تعریف اقتصاد سیاسی از اداره یک ملت بر بازارها و مردم آن را توضیح می دهد.
اقتصاد سیاسی در ابتدا محلی بود. با این حال، به تدریج فراتر از مرزهای ملی به اقتصاد سیاسی بین المللی تبدیل شده است. وضعیتی که در آن یک شرکت آمریکایی باید در نظر بگیرد که آیا تجارت با چین بر عملیات آن تأثیر میگذارد یا خیر، تأثیر اقتصاد سیاسی بر دنیای واقعی را به خوبی نشان میدهد.
اقتصاد سیاسی در اواخر قرن نوزدهم
در اواخر قرن نوزدهم، اصطلاح «اقتصاد» به تدریج با ظهور مدلسازی ریاضی که همزمان با انتشار کتاب درسی تأثیرگذار آلفرد مارشال در سال 1890 بود، جایگزین واژه «اقتصاد سیاسی» شد.
پیش از این، ویلیام استنلی جوونز، یکی از طرفداران روش های ریاضی به کار رفته در این موضوع، از اقتصاد برای اختصار و با امید تبدیل شدن این اصطلاح به “نام شناخته شده یک علم” حمایت می کرد.
معیارهای اندازه گیری استناد از Google Ngram Viewer نشان می دهد که استفاده از اصطلاح “اقتصاد” تقریباً در سال 1910 شروع به تحت الشعاع قرار دادن “اقتصاد سیاسی” کرد و تا سال 1920 به اصطلاح ترجیحی برای این رشته تبدیل شد.
به گفته کلارا ماتی، اقتصاددان، این تغییر به دلیل اجماع فزاینده لیبرالیسم کلاسیک به عنوان قانون طبیعی انجام شد. و علیرغم شواهد خلاف آن در طول جنگ جهانی اول ادامه یافت.
امروزه اصطلاح «اقتصاد» معمولاً به مطالعه محدود اقتصاد بدون ملاحظات سیاسی و اجتماعی دیگر اشاره دارد در حالی که اصطلاح «اقتصاد سیاسی» رویکردی متمایز و رقیب را نشان میدهد.
مولفه های اقتصاد سیاسی
اقتصاد سیاسی به دو بخش تقسیم می شود: کلاسیک و مدرن. اقتصاد سیاسی کلاسیک به مطالعه آثار فیلسوفانی مانند ماکیاولی، آدام اسمیت و کارل مارکس می پردازد. از سوی دیگر، Modern Political Economy به مطالعه آثار فیلسوفان، اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی مدرن مانند جان مینارد کینز، میلتون فریدمن و فردریش هایک می پردازد.
مطالعه اقتصاد سیاسی تحت تأثیر نظریه بازی است، زیرا گروه های مختلفی را درگیر می کند که برای منابع و قدرت محدود رقابت می کنند و ارزیابی می کنند که کدام سیاست ها سودمندترین نتایج را ارائه می دهند. همچنین به توانایی اقتصاد برای دستیابی به نتایج مطلوب مربوط می شود. مطالعه اقتصاد سیاسی بر سه حوزه اصلی تمرکز دارد:
1- مطالعه میان رشته ای
از دیدگاه بین رشتهای، اقتصاد سیاسی بر اقتصاد، جامعهشناسی و علوم سیاسی تمرکز دارد تا بفهمد چگونه سیستمهای اقتصادی، نهادهای سیاسی و محیط بر یکدیگر تأثیر میگذارند. سه حوزه در مطالعه میان رشتهای شامل مدلهای اقتصادی فرآیندهای سیاسی، اقتصاد سیاسی بینالمللی و چگونگی تأثیر آن بر روابط بینالملل و تخصیص منابع در سیستمهای مختلف اقتصادی است.
2- اقتصاد سیاسی جدید
حوزه اقتصاد سیاسی جدید، سیاستهای اقتصادی را بهعنوان یک باور یا اقدامی میداند که باید بیشتر مورد بحث قرار گیرد تا چارچوبی که نیاز به تحلیل دارد. این ایدئولوژی های اقتصاد کلاسیک و پیشرفت های جدید در زمینه سیاست و اقتصاد را متحد می کند. این رویکرد ایدهآلهای قدیمی درباره آژانسها و منافع دولتها و بازارها را رد میکند و هدف آن تشویق بحثهای سیاسی درباره خواستهها و نیازهای جامعه است.
3- اقتصاد سیاسی بین المللی
مطالعه اقتصاد سیاسی بینالمللی که به عنوان اقتصاد سیاسی جهانی نیز شناخته میشود، به تحلیل رابطه بین اقتصاد و روابط بینالملل میپردازد. از ایده های اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی استفاده می کند. اقتصاد سیاسی بینالملل بر چگونگی استفاده دولتها و نهادها از تعاملات اقتصادی جهانی برای شکل دادن به نظامهای سیاسی متمرکز است.
کارشناسی ارشد در اقتصاد سیاسی
کارشناسی ارشد در اقتصاد سیاسی بین المللی به بررسی منشاء، ساختارها و سیاست های نظم اقتصادی جهانی می پردازد. توسعه تاریخی سرمایه داری جهانی و همچنین طیفی از مسائل معاصر مرتبط با جهانی شدن و نئولیبرالیسم را بررسی می کند.
تلاقی سیاست، اقتصاد
دیگر محققان معاصر ریشههای این مطالعه را به ابن خلدون، تاریخدان و جامعهشناس عرب تونسی قرن سیزدهم، بهخاطر کارش در تمایز بین «سود» و «رزق»، در اصطلاح اقتصاد سیاسی مدرن، مازاد و آنچه برای بازتولید طبقات لازم است، نسبت میدهند.
او همچنین خواستار ایجاد علمی برای تبیین جامعه است و در ادامه این ایده ها را در اثر اصلی خود، مقدمه، بیان می کند. در المقدمه خلدون بیان میکند، «تمدن و رفاه آن، و نیز رونق کسبوکار، به بهرهوری و تلاش مردم در همه جهات به نفع و منفعت آنها بستگی دارد» – که به عنوان پیشرو مدرن برای تفکر اقتصادی کلاسیک دیده میشود.
همه گیری COVID-19 به طرز چشمگیری تلاقی سیاست، اقتصاد و سایر ملاحظات را نشان می دهد. کارشناسان بهداشت عمومی مدتهاست هشدار داده اند که جهان احتمالاً با یک بیماری همه گیر بزرگ روبرو خواهد شد و خواستار آمادگی بیشتر شده اند.
با این حال، سیاست گذارانی که باید بر انتخابات بعدی تمرکز کنند، سرمایه گذاری زمان، پول و سرمایه سیاسی برای پرداختن به احتمال انتزاعی یک بحران آینده دشوار است. و بنابراین بیشتر جهان برای یک تهدید بهداشت عمومی جهانی به بزرگی ناشی از کروناویروس جدید آماده نبودند.
اقتصاد سیاسی و محققان معاصر
در اصل،این موضوع به معنای مطالعه شرایطی بود که تحت آن تولید یا مصرف در پارامترهای محدود در دولت-ملت ها سازماندهی می شد. به این ترتیب، اقتصاد سیاسی تاکید بر اقتصاد را که از یونانی oikos (به معنی خانه) و nomos (به معنای قانون یا نظم) می آید، گسترش داد.
بنابراین، اقتصاد سیاسی به معنای بیان قوانین تولید ثروت در سطح دولتی بود، دقیقاً مانند مسائل اقتصادی که به نظم در میآورند. عبارت économie politique (به انگلیسی به «اقتصاد سیاسی» ترجمه شده است) اولین بار در سال 1615 با کتاب معروف Antoine de Montchrétien، Traité de l’economie politique در فرانسه ظاهر شد.
واکنش سیاستها
از آنجایی که همهگیری در سراسر جهان گسترش یافته است، واکنش سیاستها همچنان با واقعیتهای سیاسی کاهش یافته است. برخی از مردم و برخی از سیاست گذاران، با امید به کاهش محدودیت ها و بازگشت به حالت عادی قبل از عبور از خطرات، در برابر توصیه های کارشناسان بهداشت عمومی مقاومت کرده اند.
در عین حال، منافع تجاری برای استفاده از استثنائات به نفع خود و برای کمک به یارانه های قابل توجه – کمک های مالی – برای کمک به آنها در شرایط سخت تحت فشار قرار گرفته است.
سطح بینالمللی
در سطح بینالمللی، واکنشهای دولت به همهگیری نشاندهنده سیاست دشوار همکاریهای جهانی است. یک بیماری همه گیر جهانی نیازمند واکنش جهانی است: میکروب ها به مرزها احترام نمی گذارند. یک واکنش هماهنگ بین المللی به وضوح بهترین راه برای مقابله با یک فوریت بهداشت عمومی بین المللی است.
با این حال، سیاستگذاران تحت فشار رای دهندگان خود، منابع را از کشورهای دیگر منحرف کرده، صادرات مواد غذایی و دارو را ممنوع کرده و منابع ضروری را احتکار کرده اند. هر یک از این اقدامات – هر چند ممکن است برای عموم مردم محبوب باشد – هزینه هایی را بر کشورهای دیگر تحمیل می کند.
در تحلیل نهایی، عدم همکاری همه را بدتر می کند. نهادهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی تلاش میکنند تا یک واکنش جهانی مشترک به بحران جهانی را هماهنگ کنند – اما میتوانند در برابر فشارهای سیاسی قوی ملیگرایان ناتوان باشند (برای مثال، به گودمن و دیگران 2010 مراجعه کنید).
پاسخ سیاسی مورد مناقشه
این پاسخ سیاسی مورد مناقشه به یک تهدید جهانی برای اقتصاددانان سیاسی تعجب آور نیست. همیشه اتفاق میفته. برای مثال، تقریباً هر اقتصاددانی معتقد است که کشورهای کوچک اگر همه موانع تجارت را از بین ببرند، وضعیت بهتری خواهند داشت.
با این حال تجارت آزاد یک جانبه عملاً ناشناخته است و هیچ کشوری در جهان امروز آن را دنبال نمی کند. چرا که نه؟ به طور کلی تر، چرا دولت ها در اجرای درست سیاست های اقتصادی این همه مشکل دارند؟ چرا توصیه های ناظران، تحلیلگران و محققان مستقل اغلب مورد توجه قرار نمی گیرد؟
سیاست پاسخ معمول است و پاسخ معمولاً درست است. اما این خیلی مبهم است – مانند اینکه بگوییم برخی کشورها به دلیل اقتصاد ثروتمند و برخی دیگر فقیر هستند.
دقیقاً چگونه سیاست دولت ها را از اتخاذ سیاست بهتر حتی در مواجهه با بحران های قریب الوقوع باز می دارد؟ این به ما چه می گوید که چگونه می توان و باید سیاست اقتصادی اتخاذ کرد؟
اقتصاد سیاسی تطبیقی و بین المللی
مسیر اقتصادسیاسی در سال 2022 به مسیر اقتصادسیاسی مقایسه ای و بین المللی اصلاح شد.
مسیر اقتصاد سیاسی تطبیقی و بینالملل عمدتاً بر روی سؤالات مربوط به ارتباط متقابل قلمروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با توجه به اقتصاد داخلی، تطبیقی و بینالمللی تمرکز دارد.
فرآیندهای همپوشانی جهانی شدن، ادغام کلان منطقه ای و تغییر روابط بین مقامات دولتی و بازیگران بازار خصوصی، محققان را بر آن داشته است تا تعدادی از مفروضات و مقولات کلیدی معمول نظم پس از جنگ را مورد بازنگری قرار دهند، تا توضیحات نظری را برای پدیده های جدید سیاسی-اقتصادی ارائه دهند. و همچنین آزمایش تجربی این گزاره های نظری.
تأثیر سیاست بر اقتصاد و بلعکس
اقتصاد سیاسی در مورد چگونگی تأثیر سیاست بر اقتصاد و تأثیر اقتصاد بر سیاست است (به کادر مراجعه کنید). دولتها سعی میکنند اقتصاد را قبل از انتخابات تقویت کنند، به طوری که به اصطلاح چرخههای تجاری سیاسی، جریانهایی را در فعالیتهای اقتصادی پیرامون انتخابات ایجاد میکنند. به همین ترتیب، شرایط اقتصادی نیز تأثیر بسیار زیادی بر انتخابات دارد.
اقتصاددانان سیاسی این واقعیت ساده (شاید نگرانکننده) را کشف کردهاند که نرخهای رشد اقتصادی و تورم همه اطلاعاتی هستند که ما برای پیشبینی دقیق نتایج ۱۰۰ سال گذشته انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده به آن نیاز داریم (برای مثال به Fair 2018 مراجعه کنید). پس چرا انتخابات برای تشویق سیاستمداران به انتخاب بهترین سیاست ها کار نمی کند؟
اقتصاد سیاسی و حکومت داری
در این بخش برای شناسایی سیاستها و برنامههایی کار میکند که ارائه خدمات را بهبود میبخشد و دولتها را بیشتر به نیازهای شهروندان پاسخ میدهد. تحقیقات و سیاستگذاری بر افزایش مشارکت سیاسی شهروندان، کاهش فساد و نشت اطلاعات و ایجاد ظرفیت دولتی برای ارائه خدمات متمرکز است.
دولتها در سراسر جهان
دولتها در سراسر جهان سالانه میلیاردها دلار برای ارائه خدمات اولیه به شهروندان هزینه میکنند. اما اثربخشی هزینههای عمومی میتواند با سیاستهایی که نیازها یا خواستههای شهروندان را منعکس نمیکند، زیانها و ناکارآمدیهای ناشی از فساد، نظارت محدود بر مخارج عمومی و عملکرد ضعیف کارمندان دولت به خطر بیفتد.
تحقیقات وابسته به J-PAL
تحقیقات وابسته به J-PAL در این بخش شامل مطالعاتی در مورد چگونگی افزایش مشارکت سیاسی و پاسخگویی بیشتر سیاستمداران به شهروندان، چگونگی کاهش فساد در ارائه خدمات، و نحوه استفاده از استخدام، نظارت و مشوق ها برای بهبود عملکرد دولت است.
علاوه بر حمایت از سیاستگذاران در به کارگیری شواهد از ارزیابیهای تصادفی در کارشان، مدیران و کارکنان بخش اقتصاد سیاسی و حکومتداری J-PAL بینشهای سیاستی را مینویسند که درسهای کلی حاصل از تحقیق را ترکیب میکند، نتایج حاصل از ارزیابیها را در نشریات خطمشی و خلاصههای ارزیابی خلاصه میکند. و بودجه تحقیقات جدید را از طریق ابتکار حکمرانی برای پاسخ به سؤالات مهم مرتبط با خط مشی تأمین می کند.
اقتصاد سیاسی در تجارت
این موضوع تقریباً بر هر فعالیت، به ویژه تجارت، در هر دو جبهه داخلی و جهانی تأثیر می گذارد. تجارت در کشور خود اغلب می تواند آسان تلقی شود، زیرا فرد بازار و قوانین تجارت را درک می کند.
تجارت جهانی بسیار سختتر از تجارت داخلی بوده است، زیرا کشورهای مختلف قوانینی دارند که ممکن است کاملاً متفاوت از سایرین باشد و تطبیق کسبوکارها با بازارهای جدید را دشوار میکند.
آنچه از نظر اقتصادی در یک کشور قانونی است ممکن است نقض قوانین تجارت در کشور دیگر باشد. علاوه بر این، رکود در ثروت های اقتصادی محلی به احتمال زیاد بر بازار بین المللی تأثیر منفی می گذارد. برای مثال، بحران اقتصادی ایالات متحده در سال 2008، که منجر به رکود جهانی شد، مظهر تأثیر یک اقتصاد محلی بر بازار جهانی است.
اقتصاد سیاسی سلامت
“اقتصاد سیاسی سلامت” به چگونگی تعامل حوزه های سیاسی و اقتصادی و شکل دادن به نتایج سلامت فردی و جمعیت مربوط می شود. با این حال، این اصطلاح در ادبیات بهداشت عمومی، پزشکی و علوم اجتماعی به طور متفاوتی تعریف شده است.
این می تواند منجر به سردرگمی در مورد این اصطلاح و سنت مرتبط با آن شود و در نتیجه مانعی برای کاربرد آن در تحقیقات و عملکرد بهداشت عمومی باشد. برای پرداختن به این مسائل.
من اقتصاد سیاسی سنت سلامت را بررسی میکنم، میراث نظری مارکسیستی آن را روشن میکنم، و در مورد ارتباط آن با درک و پرداختن به مسائل بهداشت عمومی بحث میکنم. من با بحث در مورد مزایای استفاده از نظریههای انتقادی نژاد و نژادپرستی با اقتصاد سیاسی مارکسیستی برای درک بهتر نقشهای استثمار طبقاتی و ستم نژادی در الگوهای اپیدمیولوژیک به پایان میرسم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.