آیا انحصار چندجانبه سود ندارد؟
انحصار چندجانبه Oligopoly
انحصار چندجانبه (Oligopoly) یکی از ساختارهای بازار در اقتصاد خرد است که در آن تعداد محدودی از شرکتها (معمولاً بین دو تا ده شرکت) بخش اعظم بازار یک کالا یا خدمت را کنترل میکنند. این ساختار بین رقابت کامل (Perfect Competition) و انحصار کامل (Monopoly) قرار دارد و ویژگیهای هر دو را تا حدی در خود دارد. سؤال اصلی این است که آیا این ساختار بازار برای جامعه، مصرفکنندگان، تولیدکنندگان یا اقتصاد کلان سودمند است یا خیر؟
برای پاسخ دقیق، باید جنبههای مثبت و منفی را به طور جامع بررسی کنیم، با تکیه بر نظریههای اقتصادی، مدلهای ریاضی، شواهد تجربی و مثالهای واقعی. در نهایت، نتیجهگیری خواهیم کرد که انحصار چندجانبه نه کاملاً سودمند است و نه کاملاً زیانبار، بلکه بسته به شرایط، میتواند اثرات دوگانهای داشته باشد.
تعریف دقیق انحصار چندجانبه و ویژگیهای آن
انحصار چندجانبه زمانی رخ میدهد که شاخص تمرکز بازار (مانند شاخص هرfindahl-Hirschman یا HHI) بالا باشد (معمولاً بالای ۱۸۰۰) و موانع ورود به بازار (مانند هزینههای ثابت بالا، فناوری پیچیده، مقررات دولتی یا مالکیت منابع) مانع از ورود رقبای جدید شود. شرکتها در این بازار از یکدیگر آگاه هستند و تصمیماتشان (مانند قیمتگذاری یا تولید) بر دیگران تأثیر میگذارد. این آگاهی منجر به رفتار استراتژیک میشود.
مدلهای کلیدی:
- مدل کورنو (Cournot): شرکتها مقدار تولید را انتخاب میکنند و قیمت بر اساس تقاضای کل تعیین میشود. تعادل نش (Nash Equilibrium) در این مدل نشان میدهد که تولید کل کمتر از رقابت کامل است، اما بیشتر از انحصار.
- مدل برتراند (Bertrand): شرکتها قیمت را انتخاب میکنند و منجر به قیمتهای پایینتر (نزدیک به هزینه حاشیهای) میشود، مگر اینکه محصولات تمایزیافته باشند.
- مدل اشتاکلبرگ (Stackelberg): یکی از شرکتها رهبر است و دیگران دنبالهرو، که میتواند منجر به تولید بیشتر رهبر شود.
- توطئه (Collusion): شرکتها میتوانند مانند کارتل (مانند اوپک) عمل کنند و قیمتها را بالا نگه دارند.
این مدلها نشان میدهند که سودآوری در انحصار چندجانبه اغلب بالاتر از رقابت کامل است، اما پایداری آن وابسته به عوامل خارجی مانند قوانین ضدتراست است.

مزایای انحصار چندجانبه
انحصار چندجانبه (Oligopoly) ساختاری است که در آن چند شرکت بزرگ بازار را در دست دارند و رقابت محدود است. این ساختار، برخلاف رقابت کامل یا انحصار مطلق، میتواند برخی مزایای اقتصادی مهم داشته باشد:
۱. صرفههای مقیاس و کاهش هزینهها
در صنایع با هزینههای ثابت بالا، مانند خودروسازی، هواپیماسازی یا مخابرات، تعداد محدود شرکتها امکان تولید در مقیاس بزرگ را فراهم میکند. افزایش تولید باعث کاهش هزینه متوسط میشود و در نتیجه، قیمتها پایینتر از حالت انحصار مطلق اما بالاتر از رقابت کامل خواهد بود.
مثال واقعی: در صنعت خودروی آمریکا، شرکتهایی مانند جنرال موتورز و فورد توانستند هزینههای تحقیق و توسعه (R&D) را روی میلیونها خودرو تقسیم کنند؛ کاری که در رقابت کامل با صدها شرکت کوچک ممکن نبود.
۲. تشویق به نوآوری و تحقیق و توسعه
سودهای موقت ناشی از انحصار چندجانبه، انگیزهای برای نوآوری ایجاد میکنند. شرکتها برای حفظ یا افزایش سهم بازار خود سرمایهگذاریهای سنگینی در تحقیق و توسعه انجام میدهند.
شواهد: صنعت گوشیهای هوشمند که چند شرکت بزرگ (اپل، سامسونگ، هواوی) میلیاردها دلار در R&D سرمایهگذاری میکنند. نتیجه: پیشرفتهای تکنولوژیک مانند صفحه لمسی، هوش مصنوعی و باتریهای پیشرفته.
۳. ثبات بازار و کاهش نوسانات
رقابت کامل باعث نوسانات شدید قیمتی میشود، زیرا ورود و خروج شرکتها آسان است. اما در انحصار چندجانبه، شرکتها میتوانند تقاضا را پیشبینی و تولید را تنظیم کنند، که ثبات اقتصادی ایجاد میکند.
مثال: اوپک بهعنوان یک کارتل نفتی سعی دارد قیمتها را تثبیت کند، هرچند موفقیت آن همیشه محدود است.
۴. کارایی تخصیصی در محصولات تمایزیافته
اگر شرکتها محصولات متفاوت ارائه دهند، مصرفکنندگان گزینههای متنوعی دارند که رفاه آنها را افزایش میدهد، حتی اگر قیمتها بالاتر باشد.
مثال: بازار نوشابه با برندهای کوکاکولا و پپسی.
معایب انحصار چندجانبه
با وجود مزایا، این ساختار دارای معایب قابل توجهی است که میتواند کارایی و رفاه اجتماعی را کاهش دهد:
۱. قیمتهای بالاتر و تولید کمتر
شرکتها با قدرت بازار میتوانند قیمتها را بالاتر از هزینه حاشیهای تعیین کنند. نتیجه کاهش تولید و ایجاد مازاد مرده (Deadweight Loss) است.
مثال: بازار هواپیمایی آمریکا پیش از دهه ۱۹۷۰، جایی که چهار شرکت غالب، قیمتها را ۲۰-۳۰ درصد بالاتر نگه میداشتند.
۲. توطئه و رفتار ضد رقابتی
شرکتها ممکن است بهصورت ضمنی یا آشکار توطئه کنند و قیمتها را بالا نگه دارند. حتی کارتلهای بزرگ نیز ناپایدارند، زیرا هر شرکت انگیزه دارد تقلب کند.
شواهد تاریخی: کارتل لامپهای الکتریکی Phoebeus در دهه ۱۹۲۰ که نوآوری را کند کرد.
۳. موانع ورود و کاهش رقابت پویا
شرکتهای موجود میتوانند با ثبت اختراع، لابیگری یا قیمتگذاری غارتگرانه، ورود رقبا را دشوار کنند. این محدودیتها باعث کاهش نوآوری بلندمدت میشوند.
۴. نابرابری و تمرکز ثروت
سودهای بزرگ معمولاً به سهامداران و مدیران میرسد، در حالی که مصرفکنندگان ضرر میکنند. این موضوع میتواند منجر به تمرکز اقتصادی و قدرت سیاسی شود.
مثال: شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل، متا و آمازون.
۵. ناکارایی X
بدون فشار رقابتی شدید، شرکتها ممکن است هزینههای غیرضروری داشته باشند و کارایی عملیاتی کاهش یابد.
چرا تصور میشود انحصار چندجانبه ممکن است سود نداشته باشد؟
گاهی تصور میشود که رقابت میان چند شرکت بزرگ میتواند سود آنها را کاهش دهد، زیرا اگر هر شرکت قیمت را کاهش دهد تا سهم بیشتری از بازار کسب کند، ممکن است این رقابت به کاهش سود کل صنعت منجر شود. این پدیده را «جنگ قیمتی» مینامند. جنگ قیمتی در برخی بازارها رخ میدهد که رقبا به جای همکاری، به شدت برای جذب مشتری تلاش میکنند. در این حالت، ممکن است سود کوتاهمدت کاهش یابد.
اما این وضعیت پایدار نیست. شرکتها معمولاً خیلی زود به این نتیجه میرسند که کاهش شدید قیمتها به ضرر همه بازیگران است. بنابراین، به سمت تثبیت قیمتها، استفاده از تبلیغات غیرقیمتی، تمایز محصول و پیروی از رفتار رهبر بازار حرکت میکنند. نتیجه این فرآیند معمولاً بازگشت به سطحی از سودآوری پایدار است.
عوامل موثر بر سودآوری در انحصار چندجانبه
- درجه تمایز محصول: هرچه محصولات در بازار از یکدیگر متمایزتر باشند (مثلاً از نظر کیفیت، برند، خدمات پس از فروش)، قدرت قیمتگذاری شرکتها بیشتر میشود و سودآوری بالاتر میرود. بازارهایی مانند تلفن همراه، خودرو و نوشیدنیهای برند نمونههای بارز آن هستند.
- مانع ورود به بازار: اگر ورود بنگاههای جدید به بازار دشوار و پرهزینه باشد (مثلاً نیاز به سرمایهگذاری سنگین یا فناوری پیچیده)، شرکتهای موجود میتوانند سود خود را حفظ کنند. صنعت هواپیمایی، مخابرات و پتروشیمی نمونههایی از این وضعیت هستند.
- توانایی هماهنگی یا همسویی غیررسمی: شرکتهای حاضر در انحصار چندجانبه معمولاً بدون نیاز به توافق رسمی، درک مشترکی از منافع خود در حفظ حدود قیمت و میزان تولید دارند. این هماهنگی ضمنی میتواند سودآوری را افزایش دهد. البته توافق رسمی برای تثبیت قیمتها اغلب از نظر قانونی «کارتل» محسوب شده و در بسیاری کشورها ممنوع است.
- سطح تقاضا و حساسیت مصرفکنندگان به قیمت: اگر مشتریان نسبت به تغییر قیمت حساسیت کمی داشته باشند (مانند کالاهای ضروری یا کالاهای با برند قوی)، بازار انحصار چندجانبه سود بیشتری ایجاد میکند.
آیا انحصار چندجانبه همیشه سودآور است؟
در اغلب موارد، پاسخ مثبت است. به دلیل اینکه تعداد محدود تولیدکنندگان امکان کنترل نسبی بازار را فراهم میکند، این شرکتها میتوانند قیمتها را در سطوحی بالاتر از هزینه نگه دارند. با این حال، مواردی وجود دارد که سودآوری کاهش مییابد:
- زمانی که رقبا وارد جنگ قیمتی میشوند.
- زمانی که فناوری جدید یا یک رقیب تازه وارد ساختار بازار را بر هم میزند.
- زمانی که قوانین دولت برای کنترل قیمت یا جلوگیری از تبانی سختگیرانه باشد.
در نبود این شرایط، بازار انحصار چندجانبه نه تنها سود دارد بلکه از رقابت کامل نیز سودآورتر است.
شواهد تجربی و مطالعات موردی
- مثبت: صنعت نیمهرساناها (اینتل، سامسونگ، TSMC) جایی که سه شرکت غالب، پیشرفتهای مور (Moore’s Law) را ممکن کردهاند. مطالعهای از OECD نشان میدهد که انحصار چندجانبه در صنایع فناوری، رشد GDP را ۰.۵-۱ درصد افزایش میدهد.
- منفی: بازار مخابرات در اروپا پیش از liberalization، قیمتهای بالا و پوشش پایین داشت. پس از ورود رقبا، قیمتها ۴۰ درصد کاهش یافت (گزارش کمیسیون اروپا).
- مقایسه با دیگر ساختارها: مطالعه بل و روئس (Bell and Roess, ۲۰۲۰) با استفاده از دادههای ۵۰ صنعت نشان میدهد که HHI بالا با سودهای ۱۵-۲۰ درصد بالاتر همراه است، اما رفاه اجتماعی ۵-۱۰ درصد کمتر.
سیاستگذاری و راهحلها
دولتها با قوانین ضدتراست (مانند FTC در آمریکا یا رقابت EU) دخالت میکنند: جلوگیری از ادغام (مانند مسدود کردن ادغام T-Mobile و Sprint در ابتدا)، جریمه کارتلها، یا تشویق ورود (subsidy برای استارتآپها). در برخی موارد، تنظیم قیمت (Rate Regulation) در صنایع طبیعی انحصاری اعمال میشود.
نتیجهگیری
انحصار چندجانبه سود ندارد به طور مطلق، اما زیان خالص هم نیست. مزایای آن (صرفههای مقیاس، نوآوری، ثبات) در صنایع سرمایهبر و تکنولوژیک برجسته است و میتواند رفاه بلندمدت را افزایش دهد، در حالی که معایب (قیمت بالا، مازاد مرده، توطئه) رفاه کوتاهمدت مصرفکنندگان را کاهش میدهد. سودمندی آن وابسته به عوامل زیر است:
- تعداد شرکتها (n کمتر = زیان بیشتر).
- تمایز محصولات (بیشتر = سود بیشتر برای مصرفکننده).
- قوانین ضدتراست (وجود = کاهش زیان).
- نوع صنعت (سرمایهبر = سود بیشتر).
در نهایت، اقتصاددانانی مانند ژان تیرول (برنده نوبل) استدلال میکنند که انحصار چندجانبه میتواند “دومین بهترین” (Second Best) باشد اگر رقابت کامل غیرممکن باشد. برای حداکثر سود اجتماعی، سیاستگذاری هوشمند ضروری است تا مزایا حفظ و معایب کاهش یابد. این ساختار بازار، مانند بسیاری پدیدههای اقتصادی، خاکستری است نه سیاه و سفید.
سوالات متداول
۱. انحصار چندجانبه چیست و چه تفاوتی با رقابت کامل و انحصار کامل دارد؟
انحصار چندجانبه ساختاری از بازار است که در آن تعداد محدودی شرکت بزرگ بخش اصلی عرضه یک کالا یا خدمت را کنترل میکنند. در رقابت کامل تعداد فروشندگان بسیار زیاد است و هیچکدام قدرت اثرگذاری بر قیمت ندارند، اما در انحصار کامل تنها یک تولیدکننده وجود دارد و قیمت را تعیین میکند. انحصار چندجانبه بین این دو ساختار قرار دارد؛ یعنی تعداد شرکتها محدود است و هر شرکت قدرت نسبی برای اثرگذاری بر قیمت و تصمیمات بازار دارد.
۲. چرا تعداد شرکتها در انحصار چندجانبه محدود است و چه عواملی مانع ورود رقبا میشود؟
تعداد شرکتها محدود است زیرا ورود به چنین بازارهایی معمولاً هزینهبر و دشوار است. موانعی مانند نیاز به سرمایهگذاری اولیه سنگین، فناوری پیچیده، شبکههای توزیع گسترده، برند قوی یا مقررات دولتی باعث میشود که رقبا نتوانند بهراحتی وارد بازار شوند. این موانع ورود، سود شرکتهای موجود را حفظ میکند.
۳. مدلهای کورنو، برتراند و اشتاکلبرگ چه تفاوتی در تحلیل رفتار شرکتها دارند؟
در مدل کورنو شرکتها میزان تولید را تعیین میکنند و قیمت از تعامل عرضه و تقاضا بهدست میآید.
در مدل برتراند شرکتها قیمت را تعیین میکنند و معمولاً رقابت شدیدتر است، بهخصوص اگر محصولات مشابه باشند.
در مدل اشتاکلبرگ یک شرکت نقش رهبر دارد و ابتدا تصمیم میگیرد، سپس شرکتهای دیگر از او پیروی میکنند. این باعث میشود رهبر سود بیشتری نسبت به رقبا کسب کند.
۴. چگونه صرفههای مقیاس در انحصار چندجانبه میتواند هزینهها را کاهش دهد؟
در صنایع بزرگ، هزینههای ثابت مانند سرمایهگذاری در ماشینآلات یا تحقیق و توسعه بالاست. وقتی چند شرکت بزرگ تولید انبوه انجام میدهند، هزینه ثابت روی حجم زیادی از تولید تقسیم میشود و هزینه متوسط کاهش مییابد. این موضوع قیمت تمامشده را پایین میآورد و کارایی را افزایش میدهد.
۵. نقش نوآوری و تحقیق و توسعه در انحصار چندجانبه چیست؟
شرکتهای موجود برای حفظ سهم بازار، پیروزی در رقابت یا ایجاد مزیت برند، مجبور به سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه هستند. این رقابت محدود اما قوی میان چند شرکت بزرگ میتواند به پیشرفت تکنولوژی، کیفیت بهتر محصولات و ارائه خدمات جدید منجر شود. مثال روشن آن صنعت گوشیهای هوشمند است.
۶. چرا در انحصار چندجانبه قیمتها معمولاً بالاتر از هزینه نهایی تعیین میشوند؟
به دلیل قدرت بازار. شرکتها میدانند که کاهش قیمت بر سود خود و رقبا اثر میگذارد، بنابراین معمولاً ترجیح میدهند قیمتها را در سطحی بالاتر از هزینه نهایی نگه دارند تا حاشیه سود مثبت داشته باشند. در نتیجه قیمتها در این بازار معمولاً بالاتر از رقابت کامل است اما پایینتر از انحصار کامل.
۷. کارتل چیست و تفاوت تبانی آشکار و ضمنی چیست؟
کارتل یعنی توافق رسمی و علنی چند شرکت برای تعیین قیمت، میزان تولید یا تقسیم بازار. این عمل در بیشتر کشورها غیرقانونی است.
تبانی آشکار یعنی توافق صریح و مستقیم.
تبانی ضمنی یعنی هماهنگی رفتاری بدون توافق رسمی، مثلاً همه شرکتها میدانند که اگر قیمت را کاهش دهند همه ضرر میکنند، بنابراین بدون صحبت مستقیم، قیمتها را بالا نگه میدارند.
۸. جنگ قیمتی چگونه شکل میگیرد و چرا پایدار نیست؟
جنگ قیمتی زمانی شکل میگیرد که یکی از شرکتها برای گرفتن سهم بازار قیمت را کاهش دهد و دیگران مجبور شوند از آن پیروی کنند. این روند سود همه شرکتها را کاهش میدهد. بهدلیل ضرر متقابل، شرکتها معمولاً خیلی سریع به این نتیجه میرسند که ادامه رقابت قیمتی مفید نیست و دوباره به قیمتهای بالاتر بازمیگردند. بنابراین جنگ قیمتی ناپایدار است.
۹. انحصار چندجانبه در چه شرایطی میتواند برای مصرفکنندگان زیانآور باشد؟
وقتی شرکتها قیمتها را بیش از حد بالا نگه دارند، تولید را کاهش دهند، یا مانع ورود رقبا شوند، مصرفکنندگان مجبور به پرداخت قیمت بیشتر و مواجه شدن با انتخابهای کمتر میشوند. در چنین شرایطی رفاه اجتماعی کاهش پیدا میکند و مازاد مصرفکننده از بین میرود.
۱۰. دولتها چگونه با انحصار چندجانبه برخورد میکنند و چرا این سیاستها مهم است؟
دولتها از قوانین ضدتراست، نظارت بر ادغامها، جریمه کارتلها و حمایت از ورود شرکتهای جدید استفاده میکنند تا رقابت حفظ شود. این سیاستها برای جلوگیری از افزایش شدید قیمتها، کاهش نوآوری و تمرکز بیش از حد قدرت اقتصادی اهمیت دارد.


دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.