جستجو برای:
سبد خرید 0
  • ثبت نام در صرافی
    • نوبیتکس
    • آبان تتر
    • کوینکس
    • توبیت
    • ال بانک
    • کی سی ایکس
    • بیت یونیکس
    • ایکس تی
  • ثبت نام در بروکر
    • آلپاری
    • ای پلنت
    • کپیتال اکستند
  • دوره های آموزشی
    • دوره معامله گر تک تیرانداز
    • نوسان گیری (اسکلپ)
    • فارکس
    • ارز دیجیتال
    • بورس
    • تحلیل تکنیکال
    • پرایس اکشن کلاسیک
    • پرایس اکشن آلبروکس
    • پرایس اکشن ICT
    • اقتصاد
    • هوش مالی
    • درآمد دلاری و گریز از تورم
    • متاورس
    • فیوچرز
    • استراتژی معاملاتی
    • تحلیل بنیادی
  • محصولات
    • کیف پول
    • پرایس اکشن
    • پی دی اف دوره ها
    • آزمون
    • پلنر
    • فیلتر بورس
  • کتابخانه
    • پی دی اف
    • بورس
    • ارز دیجیتال
    • فارکس
    • تحلیل تکنیکال
    • تحلیل بنیادی
    • متفرقه
  • مقالات
    • اندیکاتورهای متاتریدر
    • اقتصاد
    • ارز دیجیتال
    • بورس
    • دلار ، طلا ، اقتصاد
  • سبد خرید
  • تماس با ما
    • آیدی پشتیبانی سایت در تلگرام : mslposhtibani@
    • اینستاگرام
    • یوتیوب
    • آپارات
  • تحلیل
    • تحلیل هفتگی
    • تحلیل ماهانه
    0
    وب سایت اقتصاد معین صادقیان
    • ثبت نام در صرافی
      • نوبیتکس
      • آبان تتر
      • کوینکس
      • توبیت
      • ال بانک
      • کی سی ایکس
      • بیت یونیکس
      • ایکس تی
    • ثبت نام در بروکر
      • آلپاری
      • ای پلنت
      • کپیتال اکستند
    • دوره های آموزشی
      • دوره معامله گر تک تیرانداز
      • نوسان گیری (اسکلپ)
      • فارکس
      • ارز دیجیتال
      • بورس
      • تحلیل تکنیکال
      • پرایس اکشن کلاسیک
      • پرایس اکشن آلبروکس
      • پرایس اکشن ICT
      • اقتصاد
      • هوش مالی
      • درآمد دلاری و گریز از تورم
      • متاورس
      • فیوچرز
      • استراتژی معاملاتی
      • تحلیل بنیادی
    • محصولات
      • کیف پول
      • پرایس اکشن
      • پی دی اف دوره ها
      • آزمون
      • پلنر
      • فیلتر بورس
    • کتابخانه
      • پی دی اف
      • بورس
      • ارز دیجیتال
      • فارکس
      • تحلیل تکنیکال
      • تحلیل بنیادی
      • متفرقه
    • مقالات
      • اندیکاتورهای متاتریدر
      • اقتصاد
      • ارز دیجیتال
      • بورس
      • دلار ، طلا ، اقتصاد
    • سبد خرید
    • تماس با ما
      • آیدی پشتیبانی سایت در تلگرام : mslposhtibani@
      • اینستاگرام
      • یوتیوب
      • آپارات
    • تحلیل
      • تحلیل هفتگی
      • تحلیل ماهانه
    ورود به حساب کاربری

    وبلاگ

    وب سایت اقتصاد معین صادقیان > بلاگ > مقالات مدرسه معین > اقتصاد > ارزش تولید نهایی نیروی کار چقدر است؟

    ارزش تولید نهایی نیروی کار چقدر است؟

    1404/02/01
    اقتصاد، مقالات مدرسه معین
    ارزش تولید نهایی نیروی کار

    ارزش تولید نهایی نیروی کار

    ارزش تولید نهایی نیروی کار (value of marginal product per labor) یکی از مهم‌ترین مفاهیم در تحلیل بازار نیروی کار و نظریه‌های تولید است. این مفهوم، ارتباط مستقیمی با بهره‌وری، سطح دستمزد، ساختار تقاضا برای نیروی کار و نیز سیاست‌های اقتصادی دارد. فهم این مفهوم برای تحلیل مسائل کلیدی مانند بیکاری، بهره‌وری، افزایش دستمزد، و نقش آموزش و فناوری در بازار کار ضروری است.

    ارزش تولید نهایی نیروی کار، به مقدار درآمدی گفته می‌شود که یک بنگاه از به‌کارگیری یک واحد نیروی کار اضافی به‌دست می‌آورد، مشروط بر اینکه سایر عوامل تولید ثابت باقی بمانند. به بیان ساده‌تر، اگر یک کارگر جدید به فرآیند تولید اضافه شود و باعث افزایش تولید شود، درآمد ناشی از این افزایش تولید، همان ارزش تولید نهایی آن کارگر است.

    این مفهوم، از ترکیب دو عامل اصلی به‌دست می‌آید:

    • تولید نهایی نیروی کار (Marginal Product of Labor – MPL): میزان افزایش تولیدی که تنها با اضافه شدن یک کارگر حاصل می‌شود.
    • قیمت فروش محصول: ارزش پولی هر واحد کالا یا خدماتی که بنگاه تولید می‌کند و در بازار به فروش می‌رسد.

    ▶ ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب

    تاریخچه و تکامل مفهوم ارزش تولید نهایی نیروی کار

    سیر تحول مفهوم ارزش تولید نهایی نیروی کار را می‌توان در چارچوب تحولات نظری علم اقتصاد، از دوران کلاسیک تا اقتصاد نئوکلاسیک و دیدگاه‌های انتقادی بررسی کرد. این مفهوم در طول زمان، از یک ایده ضمنی درباره نقش نیروی کار در تولید، به مدلی کمی و ریاضی تبدیل شده که امروزه در تحلیل‌های بازار کار کاربرد فراوان دارد.

    • اقتصاددانان کلاسیک: نظریه‌پردازانی چون آدام اسمیت و دیوید ریکاردو، بر اهمیت نیروی کار در تولید ثروت و نقش تقسیم کار در افزایش بهره‌وری تأکید داشتند. آن‌ها پایه‌گذار نظریه ارزش مبتنی بر کار بودند، اما تحلیل روش‌مند و کمی از سهم نهایی هر واحد نیروی کار در تولید ارائه نکردند. در نگاه آن‌ها، ارزش کالاها عمدتاً از میزان کار صرف‌شده در تولید آن‌ها ناشی می‌شد، نه از بازده نهایی نیروی کار.
    • اقتصاددانان نئوکلاسیک: در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اقتصاددانانی مانند آلفرد مارشال، ویلیام استنلی جونز و جان بیتس کلارک با معرفی رویکرد نهایی‌گرا (marginalism)، مفهوم «تولید نهایی» را به‌صورت رسمی وارد تحلیل اقتصادی کردند. آن‌ها با استفاده از ابزارهای ریاضی، مدل‌هایی برای محاسبه «ارزش تولید نهایی نیروی کار» (VMPL) طراحی کردند و نشان دادند که در یک بازار رقابتی، دستمزد واقعی معادل این ارزش است. این رویکرد، اساس بسیاری از تحلیل‌های نوین بازار کار را شکل داد.
    • دیدگاه‌های انتقادی (مارکسیستی): کارل مارکس با دیدگاهی ساختاری و انتقادی به تحلیل نئوکلاسیکی از ارزش تولید نهایی واکنش نشان داد. او معتقد بود که دستمزد کارگران نه بر اساس میزان بهره‌وری، بلکه بر پایه هزینه‌های «بازتولید نیروی کار» (یعنی سطحی از درآمد که زندگی و بقای کارگر را ممکن می‌سازد) تعیین می‌شود. از دید مارکس، ارزش اضافی ناشی از بهره‌وری کارگر، توسط سرمایه‌دار تصاحب می‌شود و این امر منجر به استثمار سیستماتیک در چارچوب سرمایه‌داری می‌گردد.

    بیشتر بخوانید: آیا نیروی کار، بازار کار دارد؟

    جایگاه و اهمیت ارزش تولید نهایی نیروی کار در بازار کار

    در بازار رقابتی نیروی کار، کارفرمایان هنگام تصمیم‌گیری برای استخدام، به ارزش تولید نهایی نیروی کار توجه می‌کنند. این ارزش نشان می‌دهد که هر کارگر جدید چقدر به درآمد بنگاه می‌افزاید. بنگاه‌ها تا زمانی حاضر به استخدام نیروی جدید هستند که درآمد حاصل از کار او (یعنی ارزش تولید نهایی‌اش) برابر یا بیشتر از دستمزدی باشد که باید پرداخت شود.

    اگر ارزش تولید نهایی یک کارگر کمتر از دستمزدی باشد که دریافت می‌کند، آن کار برای بنگاه به‌صرفه نیست، زیرا هزینه استخدام بیشتر از بازدهی اقتصادی آن است. برعکس، اگر ارزش تولید نهایی بیشتر از دستمزد باشد، استخدام نیروی بیشتر سودآور است و بنگاه تمایل دارد نیرو اضافه کند.

    این رابطه به‌عنوان قاعده استخدام بهینه شناخته می‌شود و در قالب رابطه زیر بیان می‌شود:

     MRPL​ = W

    در این معادله:

    • MRPL​: ارزش تولید نهایی نیروی کار
    • W: دستمزد واقعی (میزان دستمزدی که کارگر در برابر هر واحد کار دریافت می‌کند)

    به این ترتیب، توازن بین ارزش تولید و هزینه نیروی کار تعیین می‌کند که بنگاه چند نفر را استخدام کند. این اصل یکی از پایه‌های تحلیلی در اقتصاد نیروی کار و سیاست‌گذاری‌های اشتغال محسوب می‌شود.

    ▶ ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب

    ارزش تولید نهایی نیروی کار

    کاربردهای تحلیلی ارزش تولید نهایی نیروی کار در اقتصاد

    مفهوم ارزش تولید نهایی نیروی کار، نه تنها در سطح بنگاه‌ها، بلکه در تحلیل‌های کلان اقتصادی نیز کاربرد گسترده‌ای دارد. این شاخص، ابزاری مهم برای درک رفتار بازار کار، تعیین سطح دستمزد، سیاست‌گذاری‌های آموزشی و تحلیل نابرابری درآمدها به‌شمار می‌رود.

    مهم‌ترین کاربردهای آن عبارت‌اند از:

    تحلیل سطح دستمزد در بازار رقابتی

    در یک بازار کار رقابتی، دستمزد واقعی نیروی کار تمایل دارد به سطح ارزش تولید نهایی او نزدیک شود. به‌عبارت دیگر، کارفرمایان حاضر به پرداخت دستمزدی هستند که با درآمد حاصل از کار کارگر متناسب باشد. اگر دستمزد پرداختی از ارزش تولید نهایی بالاتر باشد، بنگاه متحمل زیان می‌شود و در بلندمدت تقاضای خود برای آن شغل را کاهش می‌دهد. در مقابل، اگر MRP بالاتر از دستمزد باشد، بنگاه تمایل به جذب نیروی بیشتر خواهد داشت.

    بررسی نابرابری درآمد میان مشاغل و بخش‌ها

    اختلاف در سطح دستمزدها میان حرفه‌ها و مناطق مختلف، اغلب ناشی از تفاوت در ارزش تولید نهایی نیروی کار است. برای نمونه، یک برنامه‌نویس در یک کشور صنعتی به دلیل دسترسی به فناوری‌های پیشرفته، بازار تقاضای گسترده و سرمایه فیزیکی مناسب، بازدهی بیشتری دارد و در نتیجه دستمزد بالاتری دریافت می‌کند. در مقابل، در مشاغل با فناوری پایین یا بازار محدود، ارزش تولیدی کمتر و دستمزد پایین‌تر مشاهده می‌شود.

    نقش آموزش و سیاست‌های توسعه منابع انسانی

    یکی از اصلی‌ترین اهداف سرمایه‌گذاری آموزشی، افزایش توانمندی‌های نیروی کار برای ارتقای تولید نهایی و به‌تبع آن، افزایش ارزش اقتصادی کار اوست. سیاست‌های آموزشی موفق باعث می‌شوند نیروی کار مهارت بیشتری کسب کند، بهره‌وری بالاتری داشته باشد و در نتیجه، هم برای خود درآمد بیشتری کسب کند و هم برای بنگاه سودآورتر باشد.

    از این منظر، آموزش و توسعه منابع انسانی نه‌تنها بُعد اجتماعی دارد، بلکه ابزاری کلیدی برای رشد اقتصادی و ارتقای عدالت درآمدی محسوب می‌شود.

    عوامل مؤثر بر ارزش تولید نهایی نیروی کار

    ارزش تولید نهایی نیروی کار تحت تأثیر مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی و ساختاری قرار دارد. این عوامل تعیین می‌کنند که یک واحد نیروی کار تا چه اندازه می‌تواند در فرآیند تولید مؤثر واقع شود و چه میزان درآمد برای بنگاه ایجاد کند.

    مهم‌ترین این عوامل عبارت‌اند از:

    • سطح مهارت و آموزش نیروی کار: نیروی کاری که از مهارت‌های تخصصی، آموزش‌های فنی و تجربه عملی بالاتری برخوردار است، قادر است بازدهی بیشتری در واحد زمان داشته باشد. به‌همین دلیل، افراد آموزش‌دیده معمولاً دارای ارزش تولید نهایی بیشتری هستند و دستمزد بالاتری نیز دریافت می‌کنند.
    • سطح فناوری در فرآیند تولید: پیشرفت فناوری موجب افزایش بهره‌وری نیروی کار می‌شود. با ورود فناوری‌های نوین مانند اتوماسیون، نرم‌افزارهای تخصصی یا ماشین‌آلات پیشرفته، توان تولیدی هر کارگر بیشتر می‌شود. از این رو در کشورهایی که فناوری در سطح بالاتری قرار دارد، حتی با نیروی کاری کمتر، ارزش تولید نهایی بالاتری حاصل می‌شود.
    • میزان سرمایه فیزیکی و زیرساخت‌های تولیدی: هرچه نیروی کار به ابزار و تجهیزات مدرن‌تر و کارآمدتری دسترسی داشته باشد، بازدهی او نیز بیشتر خواهد بود. به‌عبارت دیگر، تعامل میان سرمایه و نیروی کار به‌گونه‌ای است که سرمایه مناسب می‌تواند توانایی تولید نیروی انسانی را چند برابر کند. برای مثال، یک کارگر ساختمانی با استفاده از ماشین‌آلات پیشرفته، عملکردی بسیار بالاتر از همان کارگر بدون تجهیزات خواهد داشت.
    • قیمت محصول نهایی در بازار: ارزش تولید نهایی مستقیماً با قیمت فروش محصول مرتبط است. در صنایعی که محصول نهایی قیمت بالایی دارد – مانند فناوری پیشرفته، داروسازی یا انرژی – حتی با تولید فیزیکی کمتر، ارزش تولید نهایی نیروی کار بسیار بالاست. برعکس، در صنایعی با قیمت پایین محصول، نیروی کار برای ایجاد همان مقدار ارزش اقتصادی باید تولید بیشتری انجام دهد.

    نقد و چالش‌های مرتبط با مفهوم ارزش تولید نهایی نیروی کار

    اگرچه نظریه ارزش تولید نهایی نیروی کار چارچوبی تحلیلی برای درک رفتار بازار کار و تعیین دستمزد ارائه می‌دهد، اما این نظریه در عمل با محدودیت‌ها و چالش‌هایی همراه است که نباید از نظر دور بمانند.

    مهم‌ترین این چالش‌ها عبارت‌اند از:

    • دشواری در اندازه‌گیری واقعی سهم نیروی کار: در محیط‌های کاری واقعی، به‌ویژه در کارهای گروهی یا پروژه‌های پیچیده، تعیین دقیق اینکه چه میزان از تولید یا درآمد نهایی حاصل عملکرد یک کارگر خاص است، کار بسیار دشواری است. سهم نیروی کار در تولید معمولاً در تعامل با سرمایه، فناوری و سایر عوامل است، و جدا کردن نقش فردی در این میان امکان‌پذیر نیست یا با خطای زیادی همراه است.
    • عدم وجود بازار کار کاملاً رقابتی: نظریه MRP مبتنی بر فرض بازار رقابتی است، در حالی که در دنیای واقعی، این شرط به‌ندرت برقرار است. عواملی مانند حداقل دستمزدهای قانونی، قراردادهای دسته‌جمعی، اتحادیه‌های کارگری و حتی تبعیض در استخدام، باعث می‌شوند که دستمزد واقعی نیروی کار لزوماً با ارزش تولید نهایی او برابر نباشد. در بسیاری از موارد، عوامل نهادی و سیاسی نقش تعیین‌کننده‌تری در سطح دستمزد ایفا می‌کنند.
    • نابرابری فرصت‌ها و محدودیت در شکوفایی ظرفیت‌ها: همه افراد به یک اندازه به فرصت‌های آموزش، فناوری، منابع یا شبکه‌های ارتباطی دسترسی ندارند. این نابرابری ساختاری باعث می‌شود که بخشی از نیروی کار، علی‌رغم داشتن توانایی بالقوه بالا، نتواند به سطحی از بهره‌وری برسد که ارزش واقعی تولید او را بازتاب دهد. در نتیجه، دستمزدی که دریافت می‌کند کمتر از چیزی است که در شرایط برابر می‌توانست به آن برسد.

    فرمول ارزش تولید نهایی نیروی کار

    ارزش تولید نهایی نیروی کار از رابطه زیر به‌دست می‌آید:

    ارزش تولید نهایی نیروی کار = تولید نهایی نیروی کار × قیمت هر واحد محصول

    یا به‌صورت نمادین:

    MRPL​ = MPL × P

    که در آن:

    • LMRP​: ارزش تولید نهایی نیروی کار
    • MPL: تولید نهایی نیروی کار (میزان تولید اضافی حاصل از استخدام یک کارگر دیگر)
    • P: قیمت فروش هر واحد محصول

    محاسبه و مثال

    برای درک بهتر مفهوم ارزش تولید نهایی نیروی کار، بیایید یک مثال عددی ساده بررسی کنیم:

    فرض کنید یک کارخانه تولید پوشاک، با اضافه شدن یک کارگر جدید، می‌تواند در هفته 8 دست لباس بیشتر تولید کند. همچنین، هر دست لباس در بازار به قیمت 15 دلار به فروش می‌رسد.

    بر اساس فرمول:

    ارزش تولید نهایی نیروی کار = تولید نهایی نیروی کار × قیمت هر واحد محصول

    می‌توان نوشت:

    دلار MRPL = 8 × 15 = 120 

    بنابراین، استخدام این کارگر جدید برای کارخانه، درآمدی معادل 120 دلار در هفته ایجاد می‌کند. اگر دستمزد پرداختی به این کارگر کمتر از 120 دلار باشد، استخدام او از نظر اقتصادی برای بنگاه سودآور است. اما اگر دستمزد از این مقدار بیشتر باشد، ممکن است بنگاه تمایلی به جذب او نداشته باشد، مگر اینکه مزایای دیگری در نظر گرفته شود.

    این نوع محاسبه، به مدیران و تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند تا درباره میزان استخدام، تعدیل نیرو یا افزایش بهره‌وری تصمیم‌های دقیق‌تری بگیرند.

    ارزش محصول نهایی نیروی کار در شرایط رقابتی

    فرض کنیم تمامی نهاده‌های تولیدی یک بنگاه ثابت هستند و فقط مقدار نیروی کار قابلیت تغییر دارد. در چنین شرایطی، ارزش محصول نهایی نیروی کار برابر است با حاصل‌ضرب “محصول نهایی نیروی کار” در “قیمت فروش هر واحد محصول”. یعنی ارزش مالی‌ای که یک نیروی جدید به شرکت اضافه می‌کند، از طریق میزان تولیدی که ایجاد می‌کند و قیمت فروش آن مشخص می‌شود.

    برای درک ساده‌تر، به این مثال توجه کنید:

    اگر یک کارگر جدید استخدام شود و باعث تولید 2 واحد محصول بیشتر شود، و هر واحد محصول به قیمت 10 دلار فروخته شود، آن‌گاه این نیروی کار با افزایش 2 واحد محصول، در مجموع 20 دلار درآمد برای بنگاه ایجاد کرده است. این مقدار دقیقاً همان ارزش محصول نهایی نیروی کار اوست.

    در بازار رقابت کامل، بنگاهی که به دنبال بیشینه‌سازی سود است، تا زمانی به تولید ادامه می‌دهد که فایده نهایی با هزینه نهایی برابر شود. اگر هزینه نهایی، همان دستمزدی باشد که به نیروی جدید پرداخت می‌شود، آنگاه میزان دستمزد برابر با ارزش نهایی محصولی خواهد بود که نیروی کار ایجاد می‌کند.

    در نتیجه، در شرایط تعادل بازار، منحنی “ارزش محصول نهایی نیروی کار” (VMPL) نشان‌دهنده رابطه‌ای است که در آن بنگاه به‌صورت عقلانی و سودمحور، سطح بهینه‌ی نیروی کار را انتخاب می‌کند. این منحنی معمولاً نزولی است، چرا که با افزایش تعداد کارگران و ثابت بودن سایر عوامل، سهم تولیدی هر کارگر جدید به‌تدریج کاهش می‌یابد.

    ▶ ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب

    ارزش تولید نهایی نیروی کار

    رابطه ارزش تولید نهایی نیروی کار با دستمزدها

    در تئوری نئوکلاسیک، بازار کار به‌گونه‌ای تحلیل می‌شود که تعادل در آن زمانی حاصل می‌شود که دستمزد واقعی (W) با ارزش تولید نهایی نیروی کار (VMPL) برابر شود. این توازن، نشان‌دهنده وضعیت بهینه برای بنگاه‌ها و نیروی کار است.

    در این چارچوب:

    • اگر W < VMPL: اگر دستمزد واقعی کمتر از ارزش تولید نهایی نیروی کار باشد، بنگاه‌ها انگیزه دارند که تعداد بیشتری کارگر استخدام کنند. این به دلیل این است که استخدام نیروی کار اضافی برای آن‌ها سودآور خواهد بود، زیرا ارزش تولیدی که هر کارگر جدید ایجاد می‌کند بیشتر از هزینه‌ای است که برای پرداخت دستمزد آن کارگر متحمل می‌شوند.
    • اگر W > VMPL: در صورتی که دستمزد واقعی بیشتر از ارزش تولید نهایی نیروی کار باشد، استخدام نیروی کار اضافی برای بنگاه‌ها به‌صرفه نخواهد بود. در این شرایط، بنگاه‌ها تمایل دارند که از استخدام نیروی کار بیشتر خودداری کنند، زیرا هزینه‌هایی که برای دستمزد پرداخت می‌کنند بیشتر از ارزش تولیدی است که کارگر اضافی ایجاد می‌کند، و این منجر به زیان اقتصادی می‌شود.

    با این حال، در عمل، عوامل مختلفی وجود دارند که ممکن است موجب انحراف دستمزدها از برابر شدن با VMPL شوند:

    • نقض رقابت کامل: در بسیاری از بازارهای کار، رقابت کامل وجود ندارد. اتحادیه‌های کارگری و انحصارگرایی شرکت‌ها می‌توانند بر سطح دستمزد تأثیر بگذارند و موجب شوند که دستمزدها از ارزش تولید نهایی نیروی کار فاصله بگیرند. در این حالت‌ها، قدرت چانه‌زنی کارگران یا بنگاه‌ها می‌تواند دستمزدها را بالا یا پایین‌تر از مقدار بهینه تعیین کند.
    • اطلاعات نامتقارن: وجود اطلاعات نامتقارن میان کارگران و کارفرمایان می‌تواند باعث شود که دستمزدها نتوا‌نند به‌درستی منعکس‌کننده ارزش تولید نهایی نیروی کار باشند. برای مثال، کارفرمایان ممکن است نتوانند به‌طور دقیق عملکرد یا توانایی واقعی هر کارگر را ارزیابی کنند.
    • هزینه‌های جابه‌جایی نیروی کار: اگر هزینه‌های جابه‌جایی نیروی کار زیاد باشد، نیروی کار ممکن است نتواند به‌طور آزادانه از یک شغل به شغل دیگر منتقل شود. این موضوع می‌تواند باعث شود که دستمزدها در بعضی مشاغل بالاتر از حد نیاز باقی بمانند یا در مشاغل دیگر کمتر از آنچه که باید، باشد.

    بیشتر بخوانید: مفاهیم نهایی در اقتصاد کدامند؟

    ارتباط میان محصول حاشیه‌ای درآمد و هزینه حاشیه‌ای ورودی‌ها در بهینه‌سازی تولید

    زمانی که یک شرکت تصمیم به بهینه‌سازی استفاده از منابع تولید می‌گیرد، یکی از مهم‌ترین مفاهیمی که باید در نظر بگیرد، ارتباط میان محصول حاشیه‌ای درآمد (Marginal Revenue Product یا MRP) و هزینه حاشیه‌ای ورودی‌ها (Marginal Cost of Input) است.

    در شرایطی که یک شرکت منابع تولیدی خود را به درستی مدیریت کند، محصول حاشیه‌ای درآمد حاصل از هر واحد ورودی اضافی باید دقیقاً با هزینه حاشیه‌ای ورودی‌های جدید برابر باشد. این به این معناست که شرکت به نقطه‌ای رسیده که با استخدام هر نیروی کار یا اضافه کردن هر واحد سرمایه، به اندازه کافی درآمد حاصل می‌شود تا هزینه‌های آن ورودی جدید را پوشش دهد.

    اگر محصول حاشیه‌ای درآمد از هزینه حاشیه‌ای ورودی بیشتر باشد، شرکت می‌تواند با استخدام منابع بیشتر مانند نیروی کار یا سرمایه اضافی، تولید را افزایش داده و در نتیجه سود بیشتری به دست آورد.

    در این حالت، افزایش تعداد منابع تولیدی به طور غیرمستقیم منجر به افزایش بهره‌وری و بهبود کارایی می‌شود. در زمینه‌ی تولید نهایی نیروی کار، این ارتباط نشان می‌دهد که وقتی بهره‌وری کارگران (که به تولید نهایی نیروی کار مرتبط است) بیشتر از هزینه‌های مربوط به استخدام آن‌ها باشد، شرکت قادر است با جذب نیروی کار بیشتر، سود خود را افزایش دهد.

    از سوی دیگر، اگر هزینه‌های حاشیه‌ای بیشتر از محصول حاشیه‌ای درآمد باشد، شرکت باید تعداد منابع خود را کاهش دهد، چرا که اضافه کردن هر واحد جدید به تولید فقط هزینه‌ها را افزایش داده و سود کمتری ایجاد خواهد کرد. این اتفاق در تولید نهایی نیروی کار نیز مشاهده می‌شود؛ زمانی که استخدام کارگران بیشتر از حد لازم انجام گیرد، شرکت با کاهش بهره‌وری مواجه شده و در نهایت باید تعداد نیروی کار خود را کاهش دهد تا از افزایش هزینه‌ها جلوگیری کند.

    این روند به نوعی منعطف بودن و مدیریت بهینه ورودی‌ها و هزینه‌ها را در فرآیند تولید به نمایش می‌گذارد و به همین دلیل مفهوم محصول حاشیه‌ای درآمد به عنوان شاخصی برای تصمیم‌گیری در زمینه استخدام نیروی کار یا سرمایه‌گذاری در تجهیزات تولیدی، به شدت با موضوع تولید نهایی نیروی کار مرتبط است.

    اثر قانون بازده نزولی بر تولید نهایی نیروی کار

    قانون بازده نزولی یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد است که می‌گوید هر چه تعداد کارکنان افزایش یابد، تولید نهایی نیروی کار در ابتدا رشد می‌کند، اما پس از یک نقطه خاص، این افزایش تولید به تدریج کاهش می‌یابد.

    این قانون به‌ویژه در صنایع کارگر-محور که سرمایه به اندازه کافی وجود ندارد، مشاهده می‌شود. در این صنایع، ممکن است کارگران اضافی به تنهایی قادر به افزایش تولید به میزان قبل نباشند، زیرا دیگر منابع یا تجهیزات برای پشتیبانی از این نیروی کار بیشتر وجود ندارد.

    این پدیده نشان‌دهنده این است که بهره‌وری نیروی کار به‌طور نامحسوس تحت تأثیر محدودیت‌های فیزیکی و منابع موجود قرار می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، تا زمانی که تجهیزات و منابع کافی برای پشتیبانی از کارگران وجود داشته باشد، افزایش تعداد کارکنان باعث افزایش تولید می‌شود، اما پس از یک حد مشخص، اضافه کردن نیروی کار جدید منجر به کاهش بازده و تولید خواهد شد.

    در نتیجه، شرکت‌ها باید دقت کنند که تا چه حد می‌توانند نیروی کار جدید جذب کنند بدون اینکه دچار کاهش کارایی شوند.

    سرمایه‌گذاری در تجهیزات و تکنولوژی برای افزایش تولید نهایی نیروی کار

    برای مقابله با اثرات منفی قانون بازده نزولی و بهبود تولید نهایی نیروی کار، بسیاری از شرکت‌ها تصمیم به سرمایه‌گذاری در تجهیزات و تکنولوژی‌های جدید می‌گیرند. این سرمایه‌گذاری‌ها باعث می‌شود که هر واحد نیروی کار قادر به انجام وظایف خود با بهره‌وری بالاتری باشد.

    به‌عنوان مثال، در یک کارخانه که به‌طور سنتی به نیروی کار زیادی نیاز دارد، با استفاده از فناوری‌های جدید می‌توان تولید را بدون نیاز به افزایش تعداد کارکنان بهبود داد. این تغییرات به‌طور غیرمستقیم باعث افزایش تولید نهایی نیروی کار می‌شود و در نتیجه شرکت‌ها می‌توانند دستمزدهای بیشتری برای کارکنان خود فراهم کنند.

    سرمایه‌گذاری در تکنولوژی علاوه بر افزایش بهره‌وری، هزینه‌های تولید را کاهش می‌دهد و می‌تواند در نهایت منجر به کاهش هزینه‌های نیروی کار در بلندمدت شود.

    برای مثال، در صنایع خودروسازی یا فناوری، استفاده از روبات‌ها و سیستم‌های خودکار تولید باعث می‌شود که نیازی به استخدام تعداد زیادی نیروی کار نباشد، در حالی که تولید همچنان به سطح بالاتری می‌رسد. این امر به‌طور غیرمستقیم باعث افزایش دستمزدها برای کارگرانی می‌شود که هنوز به نیروی انسانی نیاز دارند و به کارایی بالاتر می‌پردازند.

    ▶ ویدئو آموزشی مرتبط با این مطلب

    ارزش تولید نهایی نیروی کار

    ارتباط بین تولید نهایی نیروی کار و تقاضای بازار

    تولید نهایی نیروی کار نه‌تنها به شرایط درون سازمان بستگی دارد، بلکه به تقاضای بازار برای محصولات نیز مرتبط است. اگر تقاضای بازار برای محصولاتی که توسط نیروی کار تولید می‌شود، افزایش یابد، شرکت‌ها احتمالاً به افزایش نیروی کار ادامه خواهند داد، حتی اگر تولید نهایی نیروی کار در حال کاهش باشد.

    این تصمیمات اقتصادی می‌تواند تا حدی دستمزدها را افزایش دهد، زیرا شرکت‌ها با افزایش تقاضا ممکن است به حفظ نیروی کار و جذب کارگران بیشتر تمایل داشته باشند.

    از سوی دیگر، اگر تقاضا برای محصولات کاهش یابد، شرکت‌ها به‌طور طبیعی نیروی کار خود را کاهش خواهند داد. این کاهش تقاضا، به‌ویژه در صنایع رقابتی، می‌تواند منجر به کاهش دستمزدها شود زیرا دیگر نیازی به نیروی کار اضافی نیست. به این ترتیب، ارتباط مستقیم بین تولید نهایی نیروی کار و وضعیت تقاضای بازار می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر دستمزدها و استخدام داشته باشد.

    اثر قیمت‌ها و هزینه‌ها بر ارزش تولید نهایی نیروی کار

    یکی دیگر از عواملی که بر تولید نهایی نیروی کار تأثیر می‌گذارد، تغییرات در قیمت‌ها و هزینه‌های تولید است. به‌عنوان مثال، اگر قیمت مواد اولیه یا هزینه‌های حمل و نقل افزایش یابد، این امر می‌تواند باعث افزایش هزینه‌های تولید شود و در نتیجه تولید نهایی نیروی کار را تحت تأثیر قرار دهد. این تغییرات باعث می‌شود که شرکت‌ها به دنبال کاهش هزینه‌ها از طریق بهبود کارایی نیروی کار یا کاهش تعداد کارکنان اضافی باشند.

    از طرفی، زمانی که قیمت‌ها کاهش می‌یابد و هزینه‌ها بهینه می‌شود، شرکت‌ها می‌توانند از افزایش تعداد کارکنان یا سرمایه‌گذاری بیشتر در تولید بهره‌برداری کنند، که این می‌تواند به افزایش تولید نهایی نیروی کار کمک کند. در چنین شرایطی، افزایش بهره‌وری به همراه کاهش هزینه‌ها می‌تواند منجر به افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کاری برای کارکنان شود. این تغییرات نشان‌دهنده ارتباط پیچیده بین قیمت‌ها، هزینه‌ها و تولید نهایی نیروی کار است.

    اثر سرمایه متغیر بر تولید نهایی درآمدی نیروی کار

    تا اینجا فرض ما این بود که فقط نیروی کار متغیر است و سرمایه ثابت باقی می‌ماند. اما اگر سرمایه نیز متغیر باشد و امکان تغییر در ماشین‌آلات یا تجهیزات تولیدی وجود داشته باشد، وضعیت متفاوت خواهد بود.

    فرض کنید شرکتی در ابتدا با نرخ دستمزد 20 دلار در ساعت، 100 ساعت نیروی کار استخدام می‌کند. اگر نرخ دستمزد به 15 دلار کاهش یابد، شرکت تمایل پیدا می‌کند نیروی کار بیشتری استخدام کند، چرا که هزینه‌ی تولید کاهش یافته و سود بالقوه بیشتری ایجاد شده است. اما این تمام ماجرا نیست.

    با کاهش دستمزد و افزایش تعداد نیروی کار، شرکت به دنبال افزایش تولید خواهد بود و برای این کار ممکن است ماشین‌آلات بیشتری نیز خریداری کند. یعنی علاوه بر نیروی کار، سرمایه هم افزایش می‌یابد. این باعث می‌شود که هر کارگر ابزار بیشتری برای کار داشته باشد و در نتیجه بهره‌وری او (تولید نهایی نیروی کار) افزایش یابد. این افزایش بهره‌وری باعث می‌شود MRPL افزایش پیدا کند و منحنی آن به سمت راست جابجا شود.

    در این شرایط، تقاضا برای نیروی کار نه فقط به دلیل کاهش دستمزد بلکه به دلیل افزایش بهره‌وری ناشی از سرمایه‌گذاری بیشتر نیز بالا می‌رود. به عبارت دیگر، اگر سرمایه متغیر باشد، اثرات ترکیبی آن باعث می‌شود که شرکت نه تنها نیروی کار بیشتری استخدام کند، بلکه با استفاده‌ی مؤثرتر از آن نیروها، بهره‌وری و سود بیشتری هم به دست آورد.

    این روند به‌صورت غیرمستقیم نشان می‌دهد که ارزش نهایی نیروی کار (MRPL) تنها وابسته به کارگر نیست، بلکه تعامل آن با سرمایه نیز نقشی کلیدی دارد. هرچه شرایط برای افزایش سرمایه آسان‌تر باشد، زمینه برای افزایش بهره‌وری نیروی کار و در نتیجه افزایش تولید نهایی آن‌ها نیز فراهم‌تر می‌شود.

    نگاه نهایی‌گرایانه به ارزش نیروی کار

    مبنای مفهوم «محصول نهایی درآمدی نیروی کار» بر تحلیل نهایی‌گرایی استوار است؛ تحلیلی که تصمیم‌های اقتصادی را نه بر پایه مجموع ارزش‌ها، بلکه براساس تغییرات اندک و تدریجی بررسی می‌کند. به بیان ساده‌تر، وقتی فردی بطری آبی را به قیمت 1.5 دلار می‌خرد، این به‌معنای آن نیست که او همه بطری‌های آب را همین‌قدر ارزشمند می‌داند، بلکه تنها نشان می‌دهد در آن لحظه خاص، ارزش ذهنی‌اش برای یک بطری اضافی، بیش از 1.5 دلار بوده است.

    همین منطق در بازار کار نیز برقرار است. بنگاه‌ها تنها زمانی یک نیروی کار جدید استخدام می‌کنند که درآمد حاصل از کار او (MRP) از هزینه‌ای که بابت استخدامش می‌پردازند، بیشتر باشد. در غیر این صورت، استخدام چنین فردی سودآور نخواهد بود.

    از دل همین دیدگاه نهایی‌گرایانه، مفاهیمی اساسی در اقتصاد شکل گرفته‌اند؛ از جمله بهره‌وری نهایی، هزینه نهایی، مطلوبیت نهایی و قانون بازده نزولی. این مفاهیم به ما کمک می‌کنند تا تصمیم‌های اقتصادی را دقیق‌تر تحلیل کنیم؛ نه به‌صورت کلی، بلکه مرحله‌به‌مرحله و براساس تغییرات کوچک در ورودی‌ها و خروجی‌ها.

    بیشتر بخوانید: مطلوبیت کل چیست؟

    آینده ارزش تولید نهایی نیروی کار

    با پیشرفت فناوری‌های نوین مانند اتوماسیون و هوش مصنوعی، شاهد تغییرات عمده‌ای در بازار کار و در نقش نیروی کار انسانی در بسیاری از صنایع خواهیم بود. این تغییرات، به‌ویژه در مشاغل روتین و تکراری، می‌تواند تاثیر زیادی بر ارزش تولید نهایی نیروی کار (VMPL) داشته باشد.

    • کاهش VMPL در مشاغل روتین: در مشاغلی که مبتنی بر وظایف تکراری و فرآیندهای استاندارد هستند، اتوماسیون و هوش مصنوعی می‌توانند جایگزین نیروی کار انسانی شوند. این پدیده به کاهش ارزش تولید نهایی نیروی کار منجر خواهد شد، زیرا ماشین‌ها و سیستم‌های خودکار قادر به انجام این وظایف با سرعت و دقت بالاتر و هزینه کمتر هستند. در نتیجه، سهم نیروی کار انسانی در تولید کاهش می‌یابد و ارزش تولید نهایی (VMPL) برای این نوع مشاغل پایین‌تر می‌آید.
    • افزایش VMPL در مشاغل خلاق و تحلیلی: با این حال، در مشاغل مبتنی بر خلاقیت، تحلیل‌های پیچیده و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک (مانند مهندسی داده‌ها، تحلیل‌گرهای کسب‌وکار و توسعه‌دهندگان نرم‌افزار)، افزایش بهره‌وری از طریق فناوری‌ها و ابزارهای نوین می‌تواند به افزایش ارزش تولید نهایی نیروی کار منجر شود. در این زمینه‌ها، نیروی کار انسانی به عنوان مکمل ماشین‌ها عمل می‌کند و کارهایی که نیاز به تفکر خلاقانه، حل مسائل پیچیده یا ارتباطات انسانی دارند، همچنان به نیروی کار متخصص وابسته خواهند بود.
    • نظریات اریک برینجولفسون: اقتصاددانانی مانند اریک برینجولفسون معتقدند که تحول بازار کار به‌طور عمده ناشی از تکمیل نیروی کار توسط ماشین‌ها (و نه جایگزینی کامل آن‌ها) است. از دیدگاه برینجولفسون، استفاده از اتوماسیون و هوش مصنوعی برای تکمیل نیروی کار انسانی می‌تواند بهره‌وری کلی اقتصاد را افزایش دهد. این به این معناست که فناوری‌ها می‌توانند به نیروی کار کمک کنند تا به انجام کارهای پیچیده‌تری بپردازند و در نتیجه، ارزش تولید نهایی نیروی کار در بسیاری از حوزه‌ها افزایش یابد.

    تفاوت ارزش نهایی با دستمزد واقعی

    گرچه در نظریه اقتصادی فرض می‌شود دستمزد باید برابر با محصول نهایی درآمدی نیروی کار باشد، اما در واقعیت چنین تساوی‌ای به‌ندرت رخ می‌دهد. در عمل، آنچه به کارگر پرداخت می‌شود معمولاً کمتر از MRP است و به آن محصول نهایی درآمدی تنزیل‌شده (DMRP) گفته می‌شود؛ مفهومی که شباهت زیادی با روش «تنزیل جریان نقدی» (DCF) در ارزش‌گذاری دارایی‌ها دارد.

    علت این تفاوت به ترجیحات زمانی بازمی‌گردد: کارفرما باید تا زمان فروش محصول منتظر بماند تا درآمد کسب کند، اما کارگر مزد خود را بلافاصله می‌خواهد. بنابراین دستمزدی که کارگر دریافت می‌کند، شامل نوعی «تنزیل زمانی» است که کارفرما به‌عنوان پاداشِ تحمل تأخیر دریافت می‌کند. این پدیده در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های بازار کار مؤثر است، هرچند اغلب نادیده گرفته می‌شود.

    زمانی که دستمزد پیشنهادی کمتر از DMRP باشد، کارگر می‌تواند از موقعیت خود برای چانه‌زنی استفاده کند و با تغییر کارفرما، دستمزد بهتری دریافت کند. اما اگر مزد او بیش از DMRP باشد، احتمال تعدیل نیرو یا کاهش دستمزد بالا می‌رود. همین فرآیند باعث می‌شود که عرضه و تقاضا در بازار نیروی کار به‌تدریج به تعادل نزدیک شوند، بی‌آن‌که این تعادل الزاماً منطبق با MRP باشد.

    تفاوت تولید نهایی درآمدی نیروی کار در بازار رقابتی و بازار انحصاری

    در بازار رقابتی، وقتی یک بنگاه نیروی کار بیشتری استخدام می‌کند، می‌تواند محصولات بیشتری تولید کرده و بدون کاهش قیمت، آن‌ها را به همان قیمت بازار بفروشد. به همین دلیل، در این بازار، محصول نهایی درآمدی نیروی کار (Marginal Revenue Product of Labor یا MRPL) برابر با قیمت هر واحد کالا باقی می‌ماند. یعنی هر کارگر اضافی، مقداری کالا تولید می‌کند که همان مقدار را می‌توان به قیمت بازار فروخت.

    اما در بازار انحصاری، وضعیت متفاوت است. وقتی یک بنگاه انحصاری بخواهد کالاهای بیشتری بفروشد، ناچار است قیمت فروش را برای همه‌ی کالاهایش کاهش دهد تا خریداران بیشتری جذب کند. بنابراین درآمدی که از فروش هر واحد اضافی نصیب بنگاه می‌شود (یعنی درآمد نهایی) کمتر از قیمت کالا خواهد بود. نتیجه این است که در بازار انحصاری، MRPL پایین‌تر از حالت رقابتی قرار می‌گیرد.

    به زبان ساده‌تر، در انحصار هر کارگر جدید باعث تولید بیشتر می‌شود، اما این افزایش تولید با کاهش قیمت کل همراه است، در نتیجه درآمد حاصل از نیروی کار جدید کمتر از بازار رقابتی خواهد بود.

    این کاهش غیرمستقیم MRPL در بازار انحصاری باعث می‌شود تقاضا برای نیروی کار در این بازار نیز محدودتر از بازار رقابتی باشد؛ چرا که در این شرایط، ارزش اقتصادی کارگر جدید برای بنگاه کمتر برآورد می‌شود. این موضوع به‌صورت نامحسوس به کاهش تولید نهایی نیروی کار نیز منجر می‌شود، زیرا بنگاه انحصاری انگیزه کمتری برای به‌کارگیری نیروهای جدید دارد.

    نتیجه‌گیری

    ارزش تولید نهایی نیروی کار، مفهومی کلیدی در درک رفتار بازار کار، تحلیل بهره‌وری، و تعیین سطح دستمزد است. این مفهوم، پایه‌ای برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی در سطح بنگاه، دولت و سیاست‌گذاران است. اما برای بهره‌گیری مؤثر از آن، باید به محدودیت‌های اجرایی و واقعیات اقتصادی نیز توجه شود.

    در نهایت، افزش ارزش تولید نهایی نیروی کار نه فقط با افزایش ساعات کار یا کاهش هزینه‌ها، بلکه با سرمایه‌گذاری هوشمندانه در آموزش، فناوری، و بهبود محیط کسب‌وکار ممکن خواهد شد. در دنیای امروز، کشورهایی موفق‌تر هستند که بتوانند با افزایش بهره‌وری نیروی انسانی، از ظرفیت کامل اقتصادی خود بهره‌برداری کنند.

    برای مشاهده مقالات کلیک کنید.
    پیج اینستاگرام معین صادقیان کارشناس اقتصاد و مدرس بازار سرمایه
    برچسب ها: value of marginal product per laborارزش تولید نهاییارزش تولید نهایی نیروی کارتولید نهاییتولید نهایی نیروی کارنیروی کار
    قبلی آیا نیروی کار، بازار کار دارد؟
    بعدی خرید طلا در صرافی توبیت چگونه است؟

    پست های مرتبط

    سود و زیان در قراردادهای آپشن 

    1404/02/27

    سود و زیان در قراردادهای آپشن چیست؟

    شهرزاد اسحاقیان
    ادامه مطلب
    ریسک‌های معاملات آپشن

    1404/02/27

    ریسک‌های معاملات آپشن چیست؟

    شهرزاد اسحاقیان
    ادامه مطلب
    تفاوت معاملات آپشن و معاملات آتی

    1404/02/27

    تفاوت معاملات آپشن و معاملات آتی چیست؟

    شهرزاد اسحاقیان
    ادامه مطلب
    بازار آپشن Options Market

    1404/02/27

    بازار آپشن چیست؟

    شهرزاد اسحاقیان
    ادامه مطلب
    قیمت اعمال Strike Price

    1404/02/27

    قیمت اعمال (Strike Price) در معاملات آپشن چیست؟

    شهرزاد اسحاقیان
    ادامه مطلب

    دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

    برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

    جستجو برای:
    دسته‌ها
    • آمازون
    • ارز دیجیتال
    • اقتصاد
    • اندیکاتور
    • بروکر
    • بورس
    • پادکست
    • تحلیل
    • تحلیل تکنیکال
    • دسته‌بندی نشده
    • دلار ، طلا ، اقتصاد
    • سیگنال
    • صرافی ها
    • فارکس
    • کیف پول
    • ماهانه
    • معاملات آپشن
    • مقالات مدرسه معین
    • هفتگی
    • وام
    • ویدئوها
    دوره های آموزشی مدرسه کسب و کار معین
    • استراتژیست طلا
    • دسته بندی نشده
    • دوره های آموزشی
      • آپشن
      • آموزش پرایس اکشن
      • ارز دیجیتال
      • استراتژی معاملاتی
      • استراتژیست طلا
      • اسکالپ
      • اقتصاد
      • بورس
      • تحلیل بنیادی
      • تحلیل تکنیکال
      • درآمد دلاری و گریز از تورم
      • دوره حضوری و خصوصی
      • دوره معامله گر تک تیرانداز
      • فارکس
      • فیوچرز
      • متاورس
      • هوش مالی
    • کتاب
      • ارز دیجیتال
      • بورس
      • پرایس اکشن
      • پی دی اف
      • تحلیل بنیادی
      • تحلیل تکنیکال
      • فارکس
      • متفرقه
    • مجلات
    • محصولات
      • آزمون
      • پلنر
      • پی دی اف دوره ها
      • فیلتر بورس
      • کیف پول
    ثبت نام در صرافی ال بانک

    صرافی ال بانک

    ثبت نام در استخر ماینینگ ViaBTC

    استخر ماینینگ ViaBTC

    معین صادقیان

    معین صادقیان

    پر فروش ترین محصولات کسب و کار معین
    • مجله بارون 12 می 2025 (BARRON'S) مجله بارون 12 می 2025 (BARRON'S)
      رایگان!
    • اکونومیست 3 می 2025 مجله اکونومیست 3 می 2025 (The Economist)
      رایگان!
    • بارون 5 می 2025 مجله بارون 5 می 2025 (BARRON'S)
      رایگان!
    • اکونومیست 10 می 2025 مجله اکونومیست 10 می 2025 (The Economist)
      رایگان!
    • مجله بارون آپریل 2025 مجله بارون آپریل 2025 (BARRON'S)
      رایگان!
    خبر نامه:

    مدرسه کسب و کار معین

    ما در زمینه بورس و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال فعال هستیم. شما میتوانید از طریق لینک زیر با ما در ارتباط باشید و آموزش های لازم را در دوره رایگان ارز دیجیتال و ..ببینید.

    ertebat@moinsl.ir

    تمامی حقوق برای سایت مدرسه کسب و کار معین صادقیان محفوظ می باشد.